سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بَضعه در شأن و فضیلت فاطمه نازل و نقل شدهاند. در روایات آمده است که پیامبر(ص)، فاطمه(س) را برترین زن در دو عالم معرفی کرده و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است. تسبیحات حضرت زهرا(س)، مصحف فاطمه، خطبه فدکیه بخشی از میراث معنوی فاطمه است. مصحف فاطمه(س) کتابی است شامل سخنانی که فرشته الهی به او الهام کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است. این صحیفه بنابر روایات، در دست امامان بوده و هماکنون در دست امام زمان(عج) است. شیخ صدوق (رحمة الله) به سند معتبر روایت کرده است که چون حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) از سفری مراجعت میفرمود اوّل به خانه حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) تشریف میبردند و مدتی میماندند و بعد از آن به خانه زنان خود میرفتند؛ پس در بعضی از سفرهای آن حضرت جناب فاطمه (علیهاالسلام) دو دست بند و گلوبند و گوشواره از نقره ساخت و پرده بر دَرِ خانه آویخت، چون آن جناب مراجعت فرمود به خانه فاطمه (علیهاالسّلام) تشریف برد و اصحاب بر در خانه توقف نمودند چون حضرت داخل خانه شد و آن حال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود، غضبناک بیرون رفت و به مسجد درآمد و به نزد منبر نشست، حضرت فاطمه دانست که حضرت برای زینتها چنین به غضب آمدند، پس گردنبند و دست بندها و گوشوارهها را کند و پردهها را گشوده و همه را به نزد آن جناب فرستاد و به آن شخص که آنها را میبرد گفت به حضرت بگو که دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدا بده. چون آنها را به نزد آن حضرت آوردند سه مرتبه فرمود: کرد فاطمه آنچه را که میخواستم پدرش فدای اوباد! دنیا از برای محمد و آلمحمد نیست اگر دنیا در خوبی نزد خدا برابر پشه ای بود خدا در دنیا کافران را شربتی آب نمیداد؛ پس برخاست و به خانه فاطمه علیهاالسلام داخل شد. [۹۶] . شیخ مفید و شیخ طوسی از طریق عامه روایت کردهاند که حضرت رسولخدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود که فاطمه پاره تن من است هرکه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هرکه او را آزرده کند مرا آزرده است، فاطمه (علیهاالسلام) عزیزترین مردم است نزد من. [۹۷] [۹۸] . شیخ طوسی از عایشه روایت کرده است که میگفت: ندیدم احدی را که در گفتار و سخن شبیه تر باشد از فاطمه به رسولخدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) چون فاطمه به نزد آن حضرت میآمد او را مرحبا میگفت و دستهای او را میبوسید و در جای خود مینشاند، چون حضرت به خانه فاطمه میرفت برمیخاست و استقبال آن حضرت میکرد و مرحبا میگفت و دستهای آن حضرت را میبوسید. [۹۹] . در «قُرْبالاسناد» به سند معتبر از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده است که حضرت رسالت (صلی اللّه علیه وآله وسلم) مقرر فرمود که هر چه خدمت بیرون در باشد از آب و هیزم و امثال اینها حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جا آورد و هر چه خدمت اندرون خانه باشد از آسیاکردن و نان و طعامپختن و جاروبکردن و امثال اینها با حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) باشد.[۱۰۰] . ابن بابویه به سند معتبر از امام حسن (علیه السلام) روایت کرده است که آن حضرت فرمود که در شب جمعه مادرم فاطمه (علیهاالسلام) در محراب خود ایستاده و مشغول بندگی حقتعالی گردید و پیوسته در رکوع و سجود و قیام و دعا بود و تا صبح طالع شد شنیدم که پیوسته دعا میکرد از برای مؤمنین و مؤمنات و ایشان را نام میبرد و دعا برای ایشان بسیار میکرد و از برای خود دعائی نمیکرد، پس گفتم: ای مادر! چرا از برای خود دعا نکردی چنانکه از برای دیگران کردی؟ فرمود: «یا بُنَی! الْجارُ ثُمَّ الدّار» «ای پسر جان من، اوّل همسایه را باید رسید و آخر خود را.» [۱۰۱] . ثعلَبی از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که روزی حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) به خانه فاطمه (علیهاالسّلام) درآمد فاطمه را دید که جامه پوشیده از جُلهای شتر و به دستهای خود آسیاب میگردانید و در آن حالت فرزند خود را شیر میداد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده کرد آب از دیده های مبارکش روان شد و فرمود: ای دختر گرامی، تلخیهای دنیا را امروز بچش برای حلاوتهای آخرت. پس فاطمه (علیهاالسّلام) گفت: یا رسول اللّه حمد میکنم خدا را بر نعمتهای او و شکر میکنم خدا را بر کرامتهای او؛ پس حق تعالی این آیه را فرستاد: (وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى) [۱۰۲] یعنی «حق تعالی در قیامت آن قدر به تو خواهد داد که راضی شوی.»[۱۰۳] [۱۰۴] . و از حسن بَصْری نقل شده که میگفت: حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) عابدترین امت بود و در عبادت حقتعالی آن قدر بر پا میایستاد که پاهای مبارکش ورم میکرد.[۱۰۵] . و از «حلیه ابو نُعَیم » روایت شده که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) آن قدر آسیاب گردانید که دستهای مبارکش آبله پیدا کرد و از اثر آسیاب دستهای مبارکش پینه کرد. [۱۰۶] . امام خمینی، حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و افتخار خاندان وحی میشمارد[۱۰۷] [۱۰۸] . که چون خورشیدی بر تارک اسلام میدرخشد. از نگاه ایشان تاکنون هیچ کس از عهده شناخت و معرفی حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) برنیامده، و احادیثی که درباره شان و مقام فاطمه (سلام اللهعلیها) آمده به مقدار فهم مستمعان بوده است و دیگران از عهده ستایش او برنیامده و هرچه درباره ایشان گفتهاند، به مقدار فهم خودشان بوده است نه بهاندازه جایگاه آن حضرت.[۱۰۹] . در نگاه امام خمینی حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) از مصادیق بارز انسان کامل و تمام ابعادی که برای انسان و زن میتوان تصور کرد در آن بانو جلوه کرده بود و حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) تمام حقایق بود و همه معنویات، جلوههای ملکوتی، الهی، جبروتی، مُلکی و ناسوتی در ایشان وجود داشت و همه ویژگیهای پیامبران را دارا بود.[۱۱۰] . امام خمینی در معرفی حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) با استناد به روایتی معتقد است در مدت هفتاد و پنج روزی که حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) زنده بود و حزن شدیدی داشت، جبرئیل امین خدمت ایشان میآید و تمام مسائلی را که در آینده قرار بود رخ دهد به ایشان خبر میداد و حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) آن را به علی (علیه السلام) میگفت.[۱۱۱] . امام خمینی یکی از افتخارات شیعه را «صحیفه فاطمیه» میداند که در ردیف مناجات شعبانیه، دعای عرفه و صحیفه سجادیه میباشد.[۱۱۲] [۱۱۳] .
حجاب از دیدگاه حضرت زهرا : وقتی پیغمبر خدا (صلی اللّه علیه وآله وسلم) به اوفرمود چه چیز بهتر است از برای زن؟ فاطمه (علیهاالسّلام) گفت: آنکه نبیند مردی را و نبیند مردی او را؛ پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید و فرمود: (ذُرِّیةً بعضهُا منْ بَعْضٍ)[۱۱۴] [۱۱۵] . سید فضل اللّه راوندی در «نَوادر» روایت کرده از امیرالمؤمنین (علیه السلام) که شخص نابینائی اذن خواست از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) که داخل خانه شود، فاطمه (علیهاالسّلام) خود را از او مستور کرد، پیغمبر خدا (صلی اللّه علیه وآله وسلم) به فاطمه علیهاالسلام فرمود: به چه سبب خود را مستور کردی وحال آنکه این مرد نابینا ترا نمیبیند؟ عرض کرد: اگر او مرا نمیبیند من اورا میبینم، اگر در پرده نباشم استشمام رایحه مینماید. پس حضرت فرمود: شهادت میدهم که تو پاره تن من میباشی. [۱۱۶] [۱۱۷]
وقتی آن حضرت به سن ازدواج رسید، افراد زیادی از صحابه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) و بزرگان و سرشناسان مسلمان از ایشان خواستگاری کردند. از جمله این افراد "ابوبکر" و "عمر" بودند، لیکن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) در جواب آنان فرمود: در مورد فاطمه منتظر فرمان الهی هستم. پس از آن، خویشاوندان "علی (علیه السّلام) "[۱۲۰] . و بنابر نقل دیگری، ابوبکر و عمر از علی (علیه السّلام) خواستند تا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از پیامبر خواستگاری کند. [۱۲۱] . لذا علی (علیه السّلام) شخصاً به حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) شرفیاب شد؛ ولی شرم و حیا مانع از سخن گفتن ایشان گردید. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) پرسید: اباالحسن چه میخواهی؟ و علی (علیه السّلام) همچنان ساکت بود تا پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) سه بار سؤال خود را تکرار نمود. سپس فرمود: گویا فاطمه (سلام اللهعلیها) را میخواهی؟ علی (علیه السّلام) جواب داد: آری.[۱۲۲] . و بنابر نقل دیگری علی (علیه السّلام) به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) عرض کرد، پدر و مادرم فدای تو باد. تو میدانی که مرا در کودکی از پدرم "ابوطالب" و مادرم "فاطمه بنت اسد" گرفتی و در سایه تربیت خود پرورش دادی و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودی و از سرگردانی و شک که پدران من دچار آن بودند، رها نمودی. تو در دنیا و آخرت تنها اندوخته من هستی. اکنون که خداوند مرا به وسیله تو نیرومند ساخته است، میخواهم به زندگی خود سامان بدهم و ازدواج کنم. من برای خواستگاری فاطمه آمدهام. آیا قبول میکنی؟با شنیدن این خبر چهره مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) از شادمانی برافروخت و به روی علی (علیه السّلام) خندید و فرمود: آیا چیزی داری که مهریه فاطمه قرار دهی؟ عرض کرد: حال من بر شما پوشیده نیست. جز شمشیر و شتر آبکش و زره چیزی ندارم. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: شمشیر را برای جهاد و شتر را برای آبدادن به نخلهای خرما و بارکشی در سفر میخواهی، همان زره را مهر قرار بده.[۱۲۳] . و بنابر نقل دیگر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) به علی (علیه السّلام) فرمود: پیش از تو کسانی به خواستگاری او آمده اند، اما دخترم نپذیرفته است. سپس به خانه رفت و به دخترش فرمود: علی تو را از من خواستگاری کرده است، تو پیوند و سبقت او در اسلام را میدانی و از فضیلت او آگاهی. حضرت زهرا (سلام اللهعلیها) بدون آن که صورت خود را برگرداند، خاموش ماند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) چون آثار خشنودی را در چهره او دید، فرمود: «الله اکبر، سکوتها، اقرارها» «سکوت او نشانه رضایت اوست.»[۱۲۴] . به هر حال علی (علیه السّلام) مهریه حضرت زهرا (سلام اللهعلیها) را که مبلغ ۴۸۰ درهم بود[۱۲۵] و به قولی ۴۰۰ درهم و یا همان مهرالسنه یعنی مبلغ ۵۰۰ درهم بود.[۱۲۶] . و از طریق فروش زره آن حضرت تامین گردید، به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) داد. آن حضرت یک سوم آن را داد تا به وسیله آن عطر تهیه کنند و بقیه را بدون آن که بشمارد به ابوبکر داد تا با آن لوازم زندگی برای حضرت زهرا (سلام الله علیهم) تهیه کند. در مورد علت این امر پیامبر بارها به "سلمی" فرمود: «من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا فاطمه را به علی تزویج نمود.»[۱۲۷] . و نیز در فضیلت علی (علیهالسّلام) فرمود: «لو لم یخلق علی (علیه السّلام) ما کان لفاطمه کفو» «اگر علی (علیه السّلام) خلق نمیشد، برای فاطمه همسری پیدا نمیشد.» [۱۲۸] . و نیز فرمودند: فاطمه جان: خداوند به رضای تو راضی و به خشم تو خشمگین میشود.[۱۲۹] . و نیز "عایشه" از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل میکند که آن حضرت به فاطمه زهرا (سلام الله علیهم) فرمودند: ای فاطمه بشارت بر تو باد که همانا خداوند تو را بر همه زنان عالم و بر همه زنان اهل اسلام برگزیده است.[۱۳۰] . این ازدواج پر برکت طبق نقل مشهور در سال دوم هجرت در مدینه اتفاق افتاد.[۱۳۱] .
آیات نازله در شأن حضرت فاطمه
آیه مباهله: واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیهالسلام نپذیرفتند، آیه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ». (سوره آل عمران، آیه ۶۱) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و دامادش حضرت علی علیهالسلام را آورد.[۵۷] . علامه طباطبائی در مورد آیه مباهله می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام الله علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهمالسلام را نیاورد. معلوم میشود برای کلمه اول به جز علی علیهالسلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام الله علیها و از سوم بجز حسنین علیهمالسلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نامبردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها ایناناند اهل بیت من»، چون این عبارت میفهماند پروردگارا من بهجز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.[۵۸] . این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: «...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...» (سوره احزاب/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)[۵۹] . برای تفصیل رجوع شود به مقاله «مباهله».
آیه تطهیر: منظور از آیه تطهیر بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب/۳۳ است که می فرماید: «...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا» . این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدىها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مىرود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مىگیرد.[۶۰] مطابق با روایاتی که در منابع شیعه[۶۱] و برخی از منابع اهل سنت[۶۲] آمده است، منظوراز اهل البیت علیهمالسلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام هستند.
آیه مودت: آیه مودت بخشی از آیه ۲۳ سوره شوری است که می فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...». سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آنها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.[۶۳] . برای تفصیل رجوع شود به «آیه ۲۳ سوره شوری».
سوره کوثر: مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سوره کوثر آن است که عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجد الحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قریش در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از خدیجه بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).[۶۴] . این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱) إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ (۲) فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ (۳) إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ(۴)» اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است. مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند حسن و حسین علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.[۶۵] .
سوره انسان: در شأن نزول مشهور سوره انسان از ابنعباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به عیادت آنان آمدند و به على علیه السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود نذر کند. على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیهالسلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت. فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بىتوانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند. صبح هنگام امام على علیه السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آنها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مىلرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشمهایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مىگوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.[۶۶] . برای تفصیل رجوع شود به «شأن نزول سوره انسان».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایام فاطمیه
