جوان ایرانی و برج‌وباروهای هویت ملی

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هفتاد و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید آرمین باکویی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و هفتاد و هشت

سرمقاله

* جوان ایرانی و برج‌وباروهای هویّت ملّی

* مرور بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره نوع برنامه سنگینی که برای تغییر فکر و فرهنگ و هویت جوان ایران در جریان است دو نکته را مشخص می‌کند. نخست، نگاه به‌شدت امیدوار رهبر انقلاب به این قشر و اعتماد به آنهاست. این نکته درست در نقطه مقابل دیدگاهی قرار می‌گیرد که معتقد است نسل جدید از نظر اخلاقی و فرهنگی و عقیدتی در لایه گریز از مبانی هویتی جامعه ایرانی قرار گرفته است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جایگاه راهبر و دیدبان اصلی انقلاب که رصد حرکت و مسائل کلان اجتماعی و فرهنگی جامعه را زیر نظر دارند چنین اعتقادی ندارند.

آیا این اعتقاد لزوماً به‌معنای نفی ریزش‌ها و صدمات و آسیب‌هایی است که شبیخون فکری و فرهنگی تمدن غرب بر جامعه شرقی و مسلمان ایرانی وارد کرده؟ قطعاً به‌معنای نفی این واقعیت نیست. به‌هرحال تهاجم غارتگرانه فرهنگی غربی حتماً صدماتی به بخش‌هایی از جامعه وارد کرده است. جامعه ایرانی هم به‌مانند همه جوامع بشری حتماً در برخورد با فرهنگ استیلاطلبانه غرب، متحمل خسارات و ریزش‌هایی شده است. نکته اما آنجاست نتیجه تبعی این شبیخون در سایر کشورها اگر فرو ریختن برج‌وباروی فرهنگی و تمدنی و هویتی بخش اعظمی از سایر جوامع دنیاست در فرهنگ ایرانی و اسلامی اما بازی مغلوبه نشده است.

راز خوش‌بینی و اعتماد ایشان به این لایه اجتماعی، ناشی از دیدن همزمان چند واقعیت دیگر در کنار هجوم دشمن است. نخست آنکه اگر حجم و عِده‌وعُده تهاجم عقیدتی دشمن و سیل بنیان‌برافکنی که برای از ریشه کندن هرگونه هویت غیرغربی در دنیا در نظر بیاوریم، تا الان و در ابتدای قرن بیست‌ویکم، نه باید نشانی از تاک می‌ماند و نه تاک‌نشان! این واقعیت مربوط به عصر پس‌از انقلاب اسلامی هم نیست. در دوره پهلوی اول و دوم که سیاست‌های غربی‌سازی با زور بر جامعه تحمیل می‌شد، جامعه نه‌تنها تغییر ماهیت نداد بلکه وقتی سیاست غربی‌سازی و بیگانه‌‌پرستی پهلوی به مغز استخوان جامعه ایرانی رسید، واکنش جامعه پاسخ شدید به این سیاست‌ها و در نهایت هم همراهی با رهبری الهی امام خمینی‌رحمه‌الله‌علیه و جمع شدن گرد بیرق توحید و سرنگونی حکومت غربگرای پهلوی بود.

با انقلاب اسلامی و تغییر سیاست‌های فرهنگی و هویتی، آن لایه‌ها به‌جای آنکه تضعیف شوند تقویت هم شده‌اند. سرّ این مقاومت تا بن دندان ملی و هویتی در برابر سونامی هویتی و فرهنگی دشمن و هضم نشدن در دستگاه هاضمه فرهنگی سرمایه‌داری همین است. نکته دیگر آنکه این مقاومت ملی و هویتی یک عقبه پشتیبان محکم نظری و تئوریک دارد. عقبه‌ای که به دلیل ریشه داشتن در جهان‌بینی توحیدی و انسجام تاریخی و فرهنگی ایرانیان، به این راحتی‌ها توسط دشمن قابل فتح و محو نیست. دودیگر آنکه عقبه نظری و تئوریک توسط بعضی کانون‌های هویتی و فرهنگی به متن اجتماع منتقل می‌شوند و وجود قدرتمند خودشان را به رخ می‌کشند.

این کانون‌های فرهنگی و هویتی همان مصادیقی هستند که در بیانات اخیر رهبر انقلاب هم خودنمایی می‌کنند: «آن که اهل نماز است، آن که اهل نماز شب است، آن که اهل نافله است، آن که اهل مسجد است، آن که اهل هیئت و سینه‌زنی است، در واقع دارد در مقابل یک چنین موج عظیمی هویّت دینی خودش را نگه میدارد و حفظ میکند و تقویت میکند؛ این خیلی باارزش است؛ ما قدر این را باید بدانیم... برنامه‌ی‌ ما باید این باشد که این ارزشهایی که این شهادتها را آفرید، این عظمت را، این گذشت را در ملّت ایران به وجود آورد، بتوانیم تبیین کنیم و به نسل بعدی منتقل کنیم.»

این کانون‌ها و جمعیت‌‌های هم‌زی هسته‌های مقاومتند. تقویت و استحکام‌شان هم مایه تقویت استحکام و هویتی ملی ایران است. این هسته قدرتمند هویتی کجا خودش را به رخ می‌کشد؟ آنگاه که دشمن بدمست هجوم می‌آورد این هسته واکنش نشان می‌دهد حتی از سوی کسانی که ممکن است در ظاهر، چندان قرابتی هم با این مسائل نداشته باشند. هویت ملی ایران - چه پیش از اسلام چه پس از اسلام – هرگز از جهان‌بینی توحیدی جدا نبوده. هر قدر بتوان این جهان‌بینی را تقویت کرد هویت ملی هم تقویت می‌شود و دست ایران برای زدن سیلی به صورت دشمن متجاوز هم قدرتمندتر. اینها برج‌وباروهای تمدنی و فرهنگی و هویتی ایران عزیز است آن هم در دروانی که ارتش سرمایه‌داری و استعمار همه امکانات مادی و فکری و غریزی خود را برای فروپاشی هسته‌های مقاومت بسیج کرده.

بیش‌از یک قرن مقاومتِ جامعه ایرانی در برابر سیاست‌های تحمیلی پهلوی اول و دوم و در ادامه هم ایستادگی در برابر استعمار و تحمیل نوین اردوگاه سرمایه‌داری غرب، به هر ناظر بی‌‌طرفی نشان می‌دهد و اثبات می‌کند که هویت ملی ایرانیان ریشه‌های عمیقی در تاریخ و توحید دارد و به میزانی که این ریشه‌ها تقویت و حمایت شوند به سیاهه ناکامی‌های استعمار قدیم و جدید هم اضافه می‌شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

تاريخ : چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴ | 14:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |