نشانه‌ها و صفات شیعه در کلام امام حسن عسکری (علیه‌السلام )

شیعه امیرمومنان علی بن ابی طالب حسن و حسین و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و محمدبن ابی بکرند که در هیچ چیزی از اوامر امام با او مخالفت ننموده اند

ماندگارترین راز در کلام امام حسن عسکری (علیه السلام)

در دایره تقدیر الهی، مقدر است که این وجود مقدس و رهبر منتظر خود را آشکار نسازد و با این که همراه دیگران لحظه‌ی موعود را انتظار می‌کشد، خود را به آنان ننماید.

عصر امام حسن عسکری(علیه‌السلام) در گفتگو با استاد محدثی

برخی استدلال می‌کنند که با آن شرایط دشواری که امام حسن عسکری (علیه‌السلام)(علیه‌السلام)تحت نظر بود؛ چگونه ممکن است جمعی از شیعیان مدّت هفت سال، در دیدارهای مکرری که با امام داشتند، آزادانه در جلسه تفسیر او بنشینند و یادداشت کنند.

قطعه ادبی/هلهله فرشته ها

می‌پیچد عطر حضور فرشته‌ها، در دهان «مدینه النبی». کوچه‌های مدینه دوباره عطر یاس گرفته‌اند و صدای بال فرشتگان، روی شانه‌های شهر جاری ‌است.

خادم امام، مسیحی بود!

خلیفه پیام داد که چون أنوش نصرانی یکی از بزرگان نصاری - در شهر سامراء است و دو فرزند پسرش مریض و در حال مرگ هستند، تقاضا کرده‌اند که برویم و برای سلامتی ایشان دعا کنیم .

امام عسکری(علیه‌السلام) و یاران ایرانی‌اش

يكى از رخدادهاى مهمّ و تأثيرگذارـ كه به عنوان نقطه عطف و سرفصل نوینى در پيشرفت فرهنگى اين قلمرو به شمار مى‏رود ـ عبور پيشواى معصوم شيعه، حضرت امام رضا عليه‏السلام از شهر نیشابور بود. اين رخداد در گرايش بيشتر مردم، به سوى مكتب خاندان اهل بيت عليهم‏السلام و

دست عیسی (ع)در آستین امام عسکری(ع)

یکی از راویان حدیث به نام جعفر بن محمّد بصری حکایت کند: روزی در محضر حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکری علیه السلام بودیم ، یکی از مامورین خلیفه وارد شد و گفت : خلیفه پیام داد که چون أنوش نصرانی یکی از بزرگان نصاری - در شهر سامراء است و دو فرزند پسرش مریض و د

غنچه توحید

شبی که صبح سعادت، در انتظارش بود هزار چشمه‌ی خورشید، آبشارش بود شبی به وسعت هفت آسمان، که جبرائیل دعا به اهل زمین، تا به صبح، کارش بود ستارگان همه در انتظار بهت انگیز مگر که ماه برون از خط مدارش بود در انتظار کسی اهل آسمان بودند گمان کنم که

امیر ملک ولایت

سحرگهان كه نسیم حیات چون دم عیسی وزید صور صفت بر بساط پهنه خضرا

تکلم به زبان جن و انس و حیوان

مرحوم شیخ مفید، کلینی ، راوندی و بعضی دیگر از بزرگان در کتاب‌های خود آورده‌اند: یکی از خادمان حضرت ابوالحسن ، امام علیّ هادی علیه السلام - به نام نصیر خادم - حکایت کند: بارها به طور مکرّر می‌دیدم و می‌شنیدم که حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکری علیه السلام د

آفتاب مهر

اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پيشگاه حكم تو ذرات در سجود اى مير عسكرى لقب اى فاطمى نسب آن را كه نيست مهر تو از زندگى چه سود

چهل مروارید از اقیانوس کلام امام

دو خصلت است كه بهتر و بالاتراز آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران

فرهنگ جامع سخنان امام عسکری (ع) در یک نگاه

گزارشی از کتاب فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری

زیارتنامه امام حسن عسکری(فلش

زیارتنامه صوتی امام حسن عسکری

امام عسکری، مسیحی دیگر

این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و گوشه نشینی پرداخته بود. از این رو از بالای دیر نامه را با طناب و زنبیلی تحویل گرفت. لحظاتی گذشت تا راهب نامه را مطالعه کرد و سپس با عجله از دیر پایین آمد و با از شاگرد پرسید: «آیا کسی که آن عمل را انجام داده است

غیب‌گوترین امام زمان

مى‏دانيم كه امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهى غيبى‏برخوردار بودند و در مواردى كه اساس حقانيت اسلام يا مصالح عالى امت اسلامى (همچون مشروعيت امامت آنان) در معرض خطر قرار مى‏گرفت، از اين آگاهى به صورت «ابزار» هدايت استفاده مى‏كردند. پیشگویی‌ه

یتیم واقعی کیست؟

احمد بن عبیدالله بن خاقان که دشمنی سختی با امام علی (علیه السلام) و اولادشان داشت، متصدی املاک و خراج شهر قم بود. روزی در مجلسش از علویان و مذاهبشان سخن به میان آمد، او گفت من در سامره مردی از اولاد علی را از لحاظ رفتار و وقار و پاکدامنی و نجابت و بزرگوار

نشانی یار در کلام دلدار

ابوالأدیان گوید: من خدمتکار امام حسن عسکری (علیه السلام) بودم و نامه‌های حضرت را به شهرها حمل می‌نمودم. در آن بیماری که امام یازدهم به دنبال آن به شهادت رسید بر آن حضرت وارد گشتم. (ظاهرا آن بیماری به علت خورانیدن زهر توسط معتمد عباسی به آن حضرت بود).

مشت راهب باز می شود!

یک سال در سامراء قحطی سختی پیش آمد. «معتمد»، خلیفه وقت، فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند. مردم سه روز پی در پی برای نماز بهمصلا رفتند و ستبه دعا برداشتند، ولی باران نیامد. روز چهارم «جاثلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، همراه مسیحیان و راهبان به صح

باغ خزان زده (قطعه ادبی)

دجله در غروب فرو رفته است و خورشید، گسترده‌تر از همیشه، شعله‌هایش را می‌پراکند. مدت ها بود که خانه خلوت زده امام خود را اسیر چنگال اختناق می‌دید، اما امروز این خانه از رنج محدودیت، رهایی می‌یابد؛ با این حال در این رهایی شاد نیست و دیگر جمال دل آرای عسکری

فصل شهادت

در فصل شهادتت خزانم گفتن ز غمت نمی‌توانم آهنگ غریبی تو مولا آتش شده پای استخوانم

گوهر کمیاب(شعر شهادت امام حسن عسکری)

ای که چون شمع به پیشِ نظرم آب شدی ای پدر جان تو بگو بهرِ چه بی تاب شدی

نمایی از سیره و سیمای امام عسکری(ع)

در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است: فرزند عبیدالله بن خاقان گوید: روزی برای پدرم (که وزیر معتمد عباسی بود) خبر آوردند که ابن الرضا - یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد. خلیفه پنج نفر از معتمدان

مسافر بهشت

سوخت از زهر زپـا تـا بـه ســرم آب گردیـده خـدایـا جگــرم پسرم مهــدی موعـود کجاسـت؟ تا ببینـد که چـه آمـد به سرم

یادی از نماز خوبان

روزی به حضور حضرت عسکریعلیه السلام داخل شدم و مشاهده کردم آن حضرت مشغول نوشتن است . در همین موقع وقت نماز داخل شد . آن بزرگوار از کار نویسندگی دست کشیده و برای اقامه نماز به پا خواست . من با شگفتی تمام دیدم که قلم بر روی کاغذ همچنان حرکت میکرد و مینوشت تا

سر سلامتی(قطعه ادبی)

هنوز کوچه‌های مدینه و سامرا، تو را در ذهن خود مرور میکنند. پرنده خوش‌نوای معرفتت را آن هنگام که در تنگنای زندان به بند کشیدند، گویا چشمانشان توان دیدن نور هدایتت را نداشت؛ گر چه مرغ خوشخوان علم و حکمتت، عباسیان را نیز محتاج محضرت کرده بود.

چیزی به عشق نماده است

شعرها، از عاقبت به خیریِ خود می‌گویند که یازدهمین عطر را بوییده‌اند؛ عطشناک و مشتاق. زمین، امروز متبسم است و آسمان، طرحی از نشانه‌های یک‌ریز، از سوی فرشتگان مسرور دارد. همه آراستگی‌ها، بر صفحه امروز باریده است. چه تابناک می‌توان از مدایح امروز، پیال

طلوع فراگیر - نوشته‌ای به یمن میلاد امام عسکری

آن زمان که معتمد می‌خواست تو را در «برکة السباع»، طعمه کینه ورزی خویشتن کند، عطر عطوفت و کرامت امامت بود که در حضور تو موج می‌زد و حتی سنگها را در برابر تو به تواضع وا می‌داشت چه رسد به فطرت شیرهای بیشه تصرف

 

امام آینه و عشق

این بوی یاس، از سمت کدام کوچه می‌وزد که مدینه را اینچنین مدهوش کرده است؟! او می‌آید و ربیع الثانی، هشتمین روزش را قد راست می‌کند. آسمان می‌چرخد و فرشتگان، دف زنان و هلهله کنان به چشم روشنی «حُدیث» می‌آیند. تو می‌آیی و خانه «هادی آل محمد صلی الله

مجتبای دیگر - در مدح امام عسکری

باردیگر شد شکوفا بوستان حیدری بار دیگر زهره زهرا، کند روشنگری باز منزلگاه قرآن، معجزی دیگر نمود شد نمایان آیتی دیگر، برای رهبری از امام هادی و از مادری پاک و نجیب آمد آن رهبر، که دارد، در دو عالم سروری

گوهر رخشنده - شعری در مدح امام عسکری

ای رخ ماهت ز نکو منظری مطلع خورشید و مه و مشتری ای گُل نو رسته‌ی بستان حق مظهر زهد و شرف و سروری مژده که با نور هدایت رسید راهنمایی ز پی رهبری

مظهر حُسن - شعری از ژولیده نیشابوری در مدح حضرت امام حسن عسکری

ده مژده که از هاتف غیبی خبر آمد این تازه خبر با سند معتبر آمد شب بار سفر بست و همایون سحر آمد نازل ز سما آیه فتح و ظفر آمد احیاگر و روشنگر شمس و قمر آمد بر منتظرین گو پدر منتظر آمد کز مقدم او وقت نزول برکات است خواهم صلواتی که ب

آیینه حسن - به مناسبت میلاد امام عسکری

ای که خورشید فلک محو لقای تو بود ماه را روشنی از نور ضیای تو بود تویی آن آینه حسن خداوند کریم که عیان نور الهی زلقای تو بود

پیامکهایی برای تبریک میلاد امام حسن عسکری

• شهر تو را «سُرَّ مَنْ رأی» می‌گویم؛ چراکه زیارتت شادم می‌کند. • ناحیه مقدس حریمت قطعه‌ای از بهشت است. • حریمت، نقطه تلاقی آرامش و امنیت و غربت است. • تو را مظلوم به‌‌خاطر سپرده‌ام از وقتی پسوند نامت عسکری بوده است. • ختم به خیر است عاقبت حرم

آیینه حُسن - شعری به مناسبت میلاد امام حسن عسکری

ای که خورشید فلک محو لقای تو بود ماه را روشنی از نور ضیای تو بود تویی آن آینه حسن خداوند کریم که عیان نور الهی زلقای تو بود

مسافری از آسمان هفتم

نزدیکی‌های ظهر بود. مردهای قبیله دوان دوان از راه می‌رسیدند. بعضیها با اسب، بعضیها با شتر، خیلیها هم با پای پیاده. سرانجام بیش تر آنها پشت کوه سنگی، پای چشمه‌ی کوچکی جمع شدند. آنها برای گوش کردن به صحبت ریش سفید قبیله شان - ابوجعفر - به آن جا آمده بودند.

یازدهین گل زیبا - برای تبریک روز تولد امام عسکری به همه بچه‌ها

روز تولد امامانِ ما، روز فرود فرشته‌ها از آسمون و روز جشن و شادی ما شیعه‌هاست. تو این روزها، همه چیز بهتر و قشنگ‌تر از روزهای دیگه است. مثلا آواز پرنده‌ها قشنگ‌تره، درختها سرسبزترند، گلها شاداب تر و حتی پدر و مادرها مهربون‌تر از همیشه‌اند. امروز، روز تولد

11 پرتو از مهر یازدهم

هر کس بردباری نورزد، طعم آسایش دل را نچشد. کسی که نبخشیدن (بجا) را بلد نیست، گذشت به موقع را نیز نمی‌داند. چه بسا دگرگونی‌های زمانه، نوعی از تأدیب خدای عزوجل باشد. هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از سوی خدا آن را در برگرفته

پندهایی برای آسمانی شدن - آسیب شناسی روابط اجتماعی متدینان

نکته‌‌ای که برایتان عرض کردم، حاکی از آسیبی است که می‌توان گفت دامن متدینان را آلوده است و با آنکه از اهل دین و دیانت و مدعیان آن توقع بیشتری می‌رود، اما بیشتر دیده می‌شود که آنها به مسائل فردی دین و تکالیف شرعیِ شخصی بیشتر اهتمام دارند و در تعاملات اجتما

آفتاب در قفس - داستان حیرت انگیز انداختن امام عسکری در میان درندگان

جلوی درِ باغ وحش که رسیدند، ایستادند. مرد، از زیر شالش کلید باغ وحش را بیرون کشید و به طرف قفس حیوانات درّنده حرکت کرد. امام علیه السلام به آرامی درون باغ وحش رفت بدون آنکه وحشتی در وی دیده شود. زن، دستانش را روی سر گذاشت، چشمانش را بست. نباید می‌دید.

چه کار کنیم تا امام عسگری ذوق کند؟

از دیدگاه امام یازدهم هر کس که به نام شیعه خوانده شود ولی اوصاف و ویژگیهای یک شیعه حقیقی و واقعی را دارا نباشد، شیعه شمرده نمی‌شود. شیعه واقعی کسانی هستند که همچون رهبران دینی خویش در نهضت خدمت رسانی به مردم و برادران دینی خویش فعال و کوشا باشند و به دستو

آیینه جمال موعود - قطعه‌ای به میلاد امام عسکری

شمیم گلهای «ربیع الثانی»، فضای «مدینه» را فرا می‌گیرد و لحظهها آکنده از عطرِ «صلوات» می‌شود. خانه «امامت» را اینک پایان انتظار است؛ انتظاری که آمدنش را با «انتظاری» شگفت و گسترده، پیوند خواهد زد. کسی می‌آید از آن سوی کهکشان ها، ـ عطر شکوفه بر لب ـ ت

مبشر پیام حق

باز بر آن سرم که رو به قبله دعا کنم رهی ز توبه و دعا به درگه خدا کنم ز درگه خدا طلب طواف کربلا کنم پس از طواف کربلا روی به سامرا کنم که چون فرشتگان حق دهم سلام عسکری دست زنم به دامن لطف امام عسکری

این چنین سوخته بال من و فرسوده تنم

حجت یازدهم نور ولایتْ حَسَنم کینه اهل ستم کرده جَلای وطنم پدر ختم امامان، وصی ختم رُسل ولی امر خدا واقف سرّ و عَلَنم

یادواره تخریب بارگاه سامرا

قلب قطب عالم امکان شکست داربست خانه ‌ایمان شکست انبیا و اولیا در اضطراب بارگاه عسکریین شد خراب

عشق، غربت، تنهایی

مولا جان! دست‌هامان خالی، چشم‌هامان پر از اشک و سینه‌هامان از داغ شهادتت، لبریز است. فانوس به خون نشسته مژه‌هامان را نذر سقاخانه عشق می‌کنیم و پیشانی ارادت به آستان آسمانی‌ات می‌ساییم؛ گوشه چشمی به ما کن، مولا!

سردار عاشق

روزهاست که تنهایی، بر تن ورم کرده زمین عرق می‌کند؛ اما تو نیستی تا غربت در سایه بلندت ساعتی تلخیها را فراموش کند

روز رهایی از حصار معتمدها

آه، مولا! ماجرای تو و کودک دلبندت، آتشی انداخته بود به جان کوردلان که می‌پنداشتند می‌توانند حقیقت محتوم جهان را عوض کنند. چه زیبا جانها را به عطر حضور یگانه فرزندت آشنا کردی! چه زیبا فلسفه غیبت و ظهور موعود را بیان کردی؛ جانها هنوز در آتش انتظار موعود

1 2 3 4 5


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام عسکري عليه السلام

تاريخ : سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ | 19:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |