مدعيان بابيت در دوران غيبت صغري
مدعيان بابيت در عصر امامت
مدعیان و منکران بابیت و مهدویت
مدعیان بابیت در دوران غیبت صغری
مدعیان مهدویت، بابیت و سفارت
با ظهور اسلام مکتب انتظار منجی نیز تبیین میشود؛ چنانکه در ادیان گذشته مکتب انتظار به عنوان معرفتی نهائی و غائی اعلام میشد. با استمرار مکتب اسلام و رسیدن امامت به مهدی(عج) این عقیده وارد مرحله جدیدی در عرصه اجتماع شد. ارتباط آن حضرت با مردم از جمله مسائل مهمی بود که به صورتهای مختلف انجام میپذیرفت؛ اما صورت موثر آن، ارتباط با واسطه وکلائی خاص و تعیین شده از سوی آن حضرت با عموم مردم بود که خلاء نبود ارتباط بیواسطه را پر میکرد. اما آسیبهائی که عدهای بیدین به این رویه وارد میکردند باعث شد تا آن حضرت به شیعیان هشدار دهد تا از دام گسترده شیادان در این راه مطلع شوند و این آسیب را کنترل کنند. در این مقاله به مدعیان ارتباط و بابیت با آن حضرت اشاره میکنیم.
بابیت نسبت به ائمه(ع)
ادعای بابیت منحصر به زمان غیبت صغری نسبت به امام زمان(ع) نیست بلکه بعد از غیبت صغری و قبل از آن نسبت به ائمه(ع) سابقه داشته و معمولا این افراد از جمله گزافهگویان و غالیان بودهاند که معتقد به الوهیت ائمه(ع) میشدند. از جمله این افراد علی بن حسکه است که خود را باب و نائب و فرستاده امام هادی(ع) معرفی میکرد و معتقد به الوهیت آن حضرت بود.[1]
همچنین حسن بن محمد بابای قمی با نمیری فعالیتهای خود را انجام میداد. به همین دلیل امام هادی(ع) و امام حسن عسگری(ع) نمیری و حسن بن محمد بن بابای قمی را لعنت نمودند و به افشای سود جوئی ایشان از نام و مقام اهلبیت(ع) پرداختند.[2] او از شاگردان علی بن حسکه است و مدعی بود که باب و نائب امام حسن عسگری(ع) است.[3]
مدعیان بابیت در عصر غیبت صغری
در زمان غیبت صغری نائبان حضرت ولی عصر(عج) توسط آن حضرت تعیین میشدند که در طول این دوران چهار نفر مسئولیت نیابت خاص آن حضرت را به عهده داشتند که عبارتند از: عثمان بن سعید العمری، محمد بن عثمان العمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سمری. وجود نواب خاص قطعا در میان شیعیان باعث خنثی شدن بسیاری از فتنهها و روشن شدن وظیفه شیعیان میشد؛ اما مقبولیت نیابت در جامعه شیعه با آسیبهایی روبرو بود، به همین دلیل در دوران این نواب عدهای سودجو ادعای نیابت از طرف حضرت حجت(عج) داشتند و خود را در ارتباط و ملاقات با امام عصر(عج) معرفی میکردند که علاوه بر انحراف مردم از مسیر حقیقی مهدویت و نیابت خاصه باعث خروج مسأله مهدویت از یک رکن دینی به یک مسأله عرفی شدند تا جائی که حتی برخی صوفیه چون حسین بن منصور حلاج برای پیشبرد اهداف خود ادعای نیابت مینمود. وجود نائبان خاص و فقهاء و علماء در این دوران آسیب رسانی مدعیان دروغین را به حداقل میرساند و دفع میکرد. اکنون به ذکر مدعیان دروغین نیابت خاصه در دوران غیبت میپردازیم که عبارتند از :
1.ابومحمد حسن شریعی
او را از اصحاب امامهادی(ع) و امامحسن عسگری معرفی کردهاند.[4] او اولین کسی است که خود را به دروغ نائب امام عصر(ع) معرفی کرده. او در این راه به خداوند و اولیاءش دروغ بست و به آنها نسبتهائی داد که از آن بیزارند. سپس دچار کفر و الحادشد.[5] شیعه بعد از اینکه او چنین مقام و عقایدی را اظهار نمود از او رویگردان شد و توقیعی از جانب امام(عج) در بیزاری از او صادر شد.[6]
2. محمد بن نصیر نمیری
محمد بن نصیر از اصحاب امام حسن عسگری(ع) بود و بعد از شهادت آن حضرت و بعد از شریعی ادعای مقام نیابت نمود. ابوجعفرمحمد بن عثمان بعد از ادعای محمد بن نصیر با او به مخالفت پرداخت و نمیری برای عذرخواهی و یا توجیه نزد محمد بن عثمان میرود ولی او نمیری را نمیپذیرد و نمیری مجبور میشود که با ورشکستی بازگردد.[7] نمیری بعد از این مدعی نبوت شد و در حق امام هادی(ع) غلو نمود. او همچنین به اباحهگری و فحشاء روی آورد.[8]
3. ابوطاهر محمد بن علی بن بلال
ابوطاهر نیز در زمان محمد بن عثمان ادعی نیابت نمود و اموالی که شیعیان به عنوان وجوهات برای او فرستاده بودند تا به نزد محمد بن عثمان ببرد را مصادره کرد. عدهای چون برادرش ابوطیب و ابنحرز و... همکار و همپیمان او بودند. روزی محمد بن عثمان عمری نزد او و اطرافیانش میرود و در حضور آنان میگوید: تو را به خدا قسم، آیا امامزمان (عج) به تو دستور نداد اموال را به من تحویل دهی؟ گفت: بله. سپس محمد بن عثمان از نزد او خارج شد در حالی که حاضران همه سکوت کرده بودند. برادر ابوطاهر گفت: کجا امامزمان(عج) را دیدی؟ ابوطاهر گفت: محمد بن عثمان من را به خانهای برد و امامزمان(عج) از بالای آن خانه ظاهر شد و به من امر فرمود که اموال را به محمد بن عثمان تحویل دهم. برادر ابوطاهر گفت: ازکجا فهمیدی او امامزمان(عج) است. گفت: چنان هیبتی از دیدار او بر من واقع شد که ترسیده بودم.[9]
4. احمد بن هلال کرخی
احمد بن هلال از اصحاب امامحسن عسگری(ع) بوده و شیعیان بعد از عثمان بن سعید، به فرزندش محمد بن عثمان رجوع کردند و دلیلشان این بود که امام حسن(ع) او را به وکالت خودش منصوب نموده (همچنین امام عصر نیز(عج) او را به وکالت معین نمودند) اما احمد بن هلال با افرادی فتنه نمودند و منکر نیابت محمد بن عثمان شدند و خود مدعی نیابت شد. بعد از این حوادث در زمان نائب سوم (حسین بن روح نوبختی) نیز توقیعی از جانب امام عصر(ع) مبنی بر برائت از احمد کرخی صادر شد.[10]
5. حسین بن منصور حلاج
ابوعبدالله حسين بن منصور فارسي ملقب به حلاج از اهالي بيضاء فارس بوده و در یكي از روستاهای اين ديار به نام طور در سال 244 هـق به دنيا آمد.[11] جد او از مجوسيان(زردشتي) بوده[12] و گفته شده كه علت ملقب شدن او به حلاج، پنبه زنی او بوده و يا اينکه فاش نمودن اسرار مردم اشتغال وی بودهاست.[13] او برای پیش برد اهداف خود رو به حیله و نیرنگ و جادو آورده بود و این امور را از سفر به هند آموخته بود. از جمله حيلههاي وی براي شيعيان اين بود كه خود را نايب خاص امامزمان(ع) اعلام ميكرد و از علماء درخواست ميكرد تا با وی در اين زمينه مساعدت کنند. حلاج اين مطلب را از عالم شيعي علي بن بابويه خواستار شد. علي بن بابويه با شناسائي او و رد درخواست بيجاي وي او را چنان با غيرت از قم بيرون ميكند كه ديگر گذرش به قم نميافتد.[14] اما از طرف امام(عج) نيز در لعن افرادي كه به دروغ خود را به عنوان نايب ايشان معرفي ميكردند توقيعي صادر شد. اين توقيع براي هدايت مردم از ضلالت افراد فرصتطلب است كه به دست نايب خاص ايشان ابيالقاسم حسين بن روح نوبختي به شيعيان رسيد. از جمله اين افراد حسين بن منصور حلاج است.[15]
6.محمد بن علی شلمغانی
ابوجعفر محمد بن علي شلمغاني معروف به ابن ابيالعزاقر از شلمغان يكي از روستاهاي واسط برخاست.[16] ابتداء نزد شيعه معتبر و مقامی بلند داشت. گفته شده که وي نزد شيخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختي نيز جايگاه خاصي داشته است. او در واقع واسطه بين مردم و حسين بن روح بود. حوائج شيعيان را مكتوب مينمود و آنها را به نوبختي ميرساند.[17] در ايامي كه هنوز به غلو كشيده نشده بود، مورد اطمينان بوده و به همين دليل ،اصحاب از او روايات متعددي نقل مينمودند.[18] همچنين او يكي از نويسندگان و مؤلفین شیعه امامیه بود. مؤلفات وي مورد رجوع و استفاده گسترده امامیه واقع ميشد.[19] بعد از ضلالت نيز به نوشتن كتب اشتغال داشت. فتنه و ادعاي او به خاطر حسادتي بود كه نسبت به مقام حسين بن روح نوبختي داشت.[20] ادعاي وي چنان بود كه حسين بن روح نوبختي را دعوت به مباهله نمود و ادعا مينمود كه خود مقام نيابت را دارد و اكنون مأمور به اظهار چنين مقامي شدهاست.[21]
او براي رسيدن به مقام، دعاوي خود را از درون دربار خليفه شروع كرد؛ زيرا از مشاهیر و متنفذين کسانیکه به وي گرویدند؛ حسین بن القاسم وزیر مقتدر خلیفه، ابو جعفر بن بسطام و ابوعلی بن بسطام و إبراهيم بن أبيعون و ابنشبيب الزيّات و أحمد بن محمّد بن عبدوس و أبيعمران إبراهيم بن محمد بن المنجم كه از کاتبان و درباريان خليفه عباسي بودند.[22] ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي در تاريخ ذيحجه سال 312 هـق توقيع شريف حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف را در لعن و برائت از ابن ابی العزاقر و کسانیکه از او تبعیت کنند و راضی به گفتههای او باشند و... را ظاهر نمود.[23] او در سال 323 اعدام شد.[24]
7.ابوبکر بغدادی
وی محمد بن احمد بن عثمان بن سعید است. نوه و براردرزاده دوتن از نائبان خاص حضرت حجت(عج) است. محمد بن عثمان (ره) او را میشناخت و شیعیان را از او برحذر میداشت و او را از شیعیان نمیدانست.[25] او در ابتدا با احتیاط ادعای نیابت نمود و این را برای طرفدارانش اعلام میکرد و وقتی شیعیان از اخبار ادعای او باخبر شدند منکر میشد. استاد شیخ صدوق یعنی محمد بن الحسن بن ولید، فرزندش و عدهای از شیعیان را به نزد ابوبکر بغدادی فرستاد تا از او در مورد ادعای نیابت سوال کنند که او در این جلسه منکر نیابت شد. سپس در بغداد به اطرافیان خود افزود و علنا اعلام نیابت نمود در حالی که بعد از وفات علی بن محمد سمری(ره) بود و این خود دلیلی بر ضلات اوست.[26]
8.ابودلف کاتب مجنون
این شخص در ابتدا از فرقه مخمسه بوده زیرا اهل کرخ چنین اعتقادی داشتند و به واسطه افرادی با شیعه آشنا میشود.[27] ابن قولویه از علماء بزرگ شیعه میگوید ما ابودلف را به عقاید الحادی میشناختیم، سپس غلو را اظهار نمود و کفر میگفت. وی مدعی نیابت بود در حالی که شیعه مدعیان نیابت بعد از علی بن محمد سمری را درغگو میدانستند.[28]
[1] - علامه مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بيروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404 هـ ق، ج 25، ص 316
[2] - کشی، محمد بن عمر؛ رجال كشی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348هـش، ص520
[3] - همان
[4] - علامه حلى،حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلي، قم، دارالذخائر، 1411 هـ ق، ص 273 و شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ الغيبة، قم، مؤسسه معارف اسلامى، 1411 هـ ق، ص 397
[5] - طبرسى،ابو منصور احمد بن على؛ الإحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضى، 1403 هـ ق، ج2، ص 474
[6] - برای شناخت بیشتر به فرقه شریعیه رجوع شود.
[7] - شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ پیشین، ص 398
[8] - همان – برای شناخت بیشتر به فرقه نصیریه رجوع شود.
[9] - شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ پیشین، ص 400
[10] - همان، ص 399
[11] - الذهبي؛ العبر في خبر من غبر، بیتا،ج 1، ص 113
ابن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد؛ وفيات الأعيان، بيروت، دار صادر ، الطبعه مختلفه، ص 140
[12] - الزركلي، خيرالدين؛ الاعلام، بيروت، دارالملايين، 1980م ،ج2، ص 260 و عبدالكريم بن محمد، السمعاني؛ الانساب، بيروت، دارالجنان، الطبعه الاولي، 1408 هـ ق،ج2، ص 293
[13] - الذهبي؛ العبر في خبر من غبر، بیتا، ج1، ص 113 و طبقات الصوفيه، ص 90
[14] - شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ پیشین، ص 402
[15] - طبرسى،ابو منصور احمد بن على؛ پیشین، ص 474 – برای شناخت بیشتر به فرقه حلاجیه رجوع شود.
[16] - جزری، ابن الأثير، الكامل في التاريخ، بیتا، ج 3، ص 455
[17] - علامه مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بيروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404 هـ ق، ج51، ص 321
[18] - حر عاملى، محمد بن الحسن؛ وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل البيت عليهمالسلام، 1409 هـ ق ،ج 21، ص488 و ج25، ص31 و حلى، ابن داود؛ رجال ابن داود، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 هـ ق، ص507
[19] - علامه مجلسى، محمد باقر؛ پیشین، ج51، ص358 و حلى، ابن داود؛ رجال ابن داود، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 هـ ق، ص507
[20] - علامه حلى، حسن بن یوسف؛ رجال العلامة الحلي، پیشین، ص254
[21] - علامه مجلسى، محمد باقر؛ پیشین، ج 51، ص323
[22] - جزری، ابن الأثير؛ پیشین،ج3،ص455 و الاسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين، بيروت، عالم الكتب، 1983م ، الطبعة الاولي، ص 134
[23] - محدث نورى، حسین؛ مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، 1408 هـ ق،ج 12 ، ص 319- برای آشنائی بیشتر به فرقه شلمغانیه رجوع شود.
[24] - شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ پیشین، ص 412
[25] - همان، ص 414
[26] - همان، 413 و412
[27] - علامه مجلسى، محمد باقر ؛ پیشین، ج51، ص379
[28] - شيخ طوسى، محمد بن الحسن؛ پیشین، ص 412
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مهدویت و مدعیان دروغین
تاريخ : یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ | 13:20 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |