پیوندهای مرتبطخبر
عکس
فيلم
فيلم
صوت
۱۴۰۰/۰۴/۰۷
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه
به مناسبت سالروز شهادت آیتالله بهشتی و روز قوهی قضائیه(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز! بنده لازم میدانم به مناسبت هفتهی قوّهی قضائیّه سلام و خداقوّتی عرض بکنم به همهی عناصر فعّال و دلسوزی که در این قوّهی مهم مشغول خدمت هستند، مشغول کار هستند؛ هم شما، هم هزاران نفری که در اینجا تشریف ندارند؛ ما به همهی شما خداقوّتی عرض میکنیم و سلام عرض میکنیم؛ انشاءالله که خدماتتان مورد توجّه پروردگار قرار بگیرد.
حقّ بزرگ شهید بهشتی بر گردن کشور و ملّت
یک حقّ بزرگی شهید بزرگوارمان، شهید بهشتی بر گردن کشور و ملّت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است.
کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوّهی قضائیّه شروع کرده بود که آرامآرام حرکت میکرد و کارهایی هم میکرد. همان وقتها شکایتهایی میرسید و بنده خودم با ایشان در میان گذاشتم که آخر مثلاً چه کار میکنید و ایشان این کارها را توضیح داد. واقعاً کارهای بزرگی را ایشان شروع کرده بود و بتدریج بسیاری از این کارها هم به ثمر رسید، به نتیجه رسید.
برخی ویژگیهای شخصیّتی شهید بهشتی
ایشان یک عالِم متفکّر بود، نظریّهپرداز بود؛ مرحوم آقای بهشتی حقّاً شخصیّت برجسته و ممتازی بود؛ انقلابی بود؛ واقعاً انقلابی بود، پُرتلاش بود؛ ایشان از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود. حالا گاهی بعضیها به نام بعضی از بزرگان و چهرههای خوشنام یک چیزهایی را نقل میکنند لکن حقیقت همین است که عرض میکنم: آقای مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام (رضوان اللّه علیه) بود؛ و پرهیزکار هم بود؛ آقای بهشتی، مرد مؤمن و متشرّعی بود. خب بنده با ایشان زیاد معاشر بودم؛ خیلی متشرّع بود، خیلی پرهیزکار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدّی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است؛ یعنی حقّ این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گزارده بشود انشاءالله.
وقاحت غربیها با تریبون دادن به منافقین و ادّعای حقوق بشر
و منافقین در مثل امروزی -هفتم تیر- جنایت بزرگی کردند در حق ملّت ایران که این شخصیّت برجستهی باعظمتِ ممتاز را با حدود هفتاد نفر شخصیّتهای دیگر از این کشور گرفتند و این قاتلها، این قاتلهایی که خودشان به این جنایت و به این حرکت فجیع و به این معنا اعتراف کردند -که اعترافاتشان در دسترس است- امروز در همین کشورهای مدّعی حقوق بشر -در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا- آزادانه دارند رفت و آمد میکنند، زندگی میکنند و دولتهای اروپایی -دولت فرانسه و دیگران- خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتّی در مجالس ملّیشان، در عین حال ادّعای حقوق بشر میکنند؛ یعنی واقعاً وقاحت این غربیها یک چیز فوقالعاده و عجیبی است.
حرکت جهادی در قوّهی قضائیّه، عامل اعتماد مردم به دستگاههای جمهوری اسلامی و سرمایهی بزرگ اجتماعی
خب، لازم است یک خداقوّتی به جناب آقای رئیسی عرض بکنیم. قوّهی قضائیّه طبعاً در معرض یک تغییر و تبدّلی است.
ایشان در این دو سال و چند ماهی که مسئولیّت قوّهی قضائیّه را داشتند، حقّاً زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای خوبی انجام گرفت در این قوّه. و حرکت جناب آقای رئیسی در قوّهی قضائیّه مصداق همان چیزی بود که ما همیشه تکرار میکنیم [یعنی] «حرکت جهادی»؛ حرکت جهادی، یعنی جدّی، شبانهروزی، پُرتلاش، پُرانگیزه؛ یک حرکت این جوری بود، بحمداللّه آثار خوبی هم داشت و مهمترین اثر این حرکت همین بود که امید مردم به قوّهی قضائیّه را زنده کرد، احیا کرد، مردم را به قوّهی قضائیّه خوشبین کرد. ما شکایتهای مردم را از دستگاههای مختلف دریافت میکنیم؛ در نظرات مردم خیلی تفاوت هست بین [دورهی] قبل از این دو سال و اندی، و بعد از این دو سال و اندی؛ امید و اطمینان به قوّه را زنده کرد؛ این سرمایهی اجتماعی است. این اعتماد مردم به دستگاههای فعّال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است و هیچ چیزی با این معادل نیست، که بحمداللّه این دستاورد را قوّهی قضائیّه داشته.
لزوم استمرار رویکرد تحوّلی در قوّهی قضائیّه
خب حالا که قوّه در معرض یک تغییر جدیدی است، چند نکته را بنده باید عرض بکنم که انشاءالله در آیندهی حرکت قوّهی قضائیّه مورد توجّه قرار بگیرد. اینها عیناً همان چیزهایی است که ایشان الان بیان کردند که من هم اینجا یادداشت کردهام.
در درجهی اوّل، مسئلهی رویکرد تحوّلی در قوّه است. البتّه تحوّل به معنای درست کلمه، در یک سال و دو سال و مانند اینها انجام نمیگیرد امّا شروع این حرکت در قوّهی قضائیّه و اتّخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمّی بود؛ این باید ادامه پیدا کند، متوقّف نشود بلکه باید شدّت پیدا کند؛ طبیعت قضیّه [هم] همین است که اگر چنانچه یک حرکتی شروع شد و بخواهیم این حرکت به سرانجام برسد، بایست در اثنای راه، نه فقط نُکس(۲) پیدا نکند بلکه مدام نیرو به آن اضافه بشود و تقویت بشود تا بتواند به آن آخر راه و سرمنزل نهایی برسد.
سند تحوّل قوّهی قضائیّه، سندی متقن و عملیّاتی و ملاک عمل برای ادامهی راه
به هر حال این کار شروع شد؛ خب سندی(۳) تهیّه شد در قوّهی قضائیّه؛ بعد، این سند مورد تجدیدنظر قرار گرفت و نسخهی دوّمِ ارتقایافتهی آن سند را ایشان ارائه دادند، دیدیم؛ سند خوب و متقنی است. بعضی اسناد تهیّه میشود در اینجا و آنجا که نمایشی است و کلّیگویی است؛ در این سند کلّیگویی نیست؛ این سند، سند قوی خوبی است؛ مشخّصاً برای کارهای مختلف مدّتدار و زماندار است؛ مبنا و مسیر حرکت را معیّن کرده، که نشاندهندهی این است که این سند به معنای واقعی کلمه عملیّاتی است و شعاری و ظاهری نیست. این سند [تحوّل]، سند خوبی است؛ همین سند را ملاک عمل قرار بدهند. البتّه ممکن است در گذشت زمان، بهروزرسانی این سند هم لازم باشد منتها این به معنای این نباشد که مسیر حرکت دستخوش تغییراتِ پیدرپی بشود؛ باید مسیر، مسیر روشنِ مستقیمِ مستقرّی باشد.
لزوم رفع موانع عمل به سند تحوّل و تشویق بدنهی قوّه برای عمل به آن
و یک ملاحظه این است که این سند به اطّلاع همه برسد. گزارشهایی به من رسید که بعضی از افراد مؤثّر در مجموعهی قوّهی قضائیّه این سند را درست نمیشناسند؛ باید سند را به اطّلاع همه رساند تا صاحبنظران قوّه ببینند، نگاه کنند. اوّلاً همه وظیفهی خودشان را بر طبق سند تحوّل احساس کنند و بفهمند؛ ثانیاً، اگر چنانچه نظری دارند، آن را به مراجع بالاتر منعکس کنند. بنابراین بیاطّلاع نمانند.
لزوم برطرف کردن خلأهای مقرّراتی برای اجرای سند تحوّل
یک مطلب دیگر در ذیل این سند این است که من شنیدم که خلأ مقرّراتی وجود دارد، یعنی قوانینی نیاز است برای اجرای کامل این سند؛ این قوانین را باید تهیّه کنید، و شما [هم] باید تهیّه کنید و نگذارید بماند که فرضاً یک طرحی در مجلس تهیّه بشود؛ نه، قانون را تهیّه کنید، قانون مورد نیاز را آماده کنید و نگذارید این خلأ باقی بماند. و علاوه بر اینها بدنهی قوّه تشویق بشوند برای اجرای این سند؛ به نحوی انواع و اقسام شیوههای تشویق را میتوانید پیدا کنید. این یک نکته که مسئلهی تحوّل و اجرای کامل و پیگیری کامل سند تحوّل قوّهی قضائیّه است.
احیای حقوق عامّه، وظیفه مهم و قانونی قوّهی قضائیّه
نکتهی دوّم، بحث ورود قوّهی قضائیّه به احیای حقوق عامّه است که عمدتاً در مسئلهی پیگیری تولید و مسئلهی تولید و کارخانههای ازخطخارجشده و مانند اینها بُروز پیدا کرد؛ البتّه در زمینههای دیگر هم مثل رفع تصرّف از منابع طبیعی و اراضی دولتی و امثال اینها تحقّق پیدا کرد؛ این بسیار کار لازم و خوبی است. اینکه بعضی بگویند این جزو وظایف قوّهی قضائیّه نیست، کاملاً خلاف حق و خلاف قانون است؛ ورود به مسئلهی احیای حقوق عامّه جزو وظایف مهمّ قوّهی قضائیّه است، جزو مجموعهی کارهای دادستانیها است که بایستی مراقب باشند، مواظب باشند و مجموعهی قوّه بایستی به این مسئله بپردازند؛ این کار، کار مهمی است. البتّه فقط مسائل اقتصادی نیست؛ مسئلهی سلامت، مسئلهی آموزش، مسئلهی محیط زیست و امثال اینها مسائل زیادی هست که در اینها حقوق عامّه باید مورد توجّه قرار بگیرد.
حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، به عنوان مصداقی از حقوق عامّه
یک قلم از حقوق عامّه همین مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر است. البتّه متأسّفانه این واجب آن چنان که باید و شاید در جامعهی ما جاری نیست امّا گوشه و کنار هستند کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکرند؛ اینها را نباید تنها گذاشت، باید از اینها حمایت کرد. البتّه بنده هم میدانم که بعضی هستند به نام امر به معروف و نهی از منکر بیخودی هیاهو میکنند و مقاصد دیگری را دنبال میکنند، خیلی خب، تشخیص بین آمر به معروف و ناهی از منکر واقعی و غیر واقعی هم باز با چه کسی است؟ باز با قوّهی قضائیّه است دیگر؛ باید [کار] آن کسی را که واقعاً میفهمید آمر به معروف و ناهی از منکر است دنبال کنید.
نیاز به رفع خلأ قانونی و تدوین قانون مناسب در مسئلهی حقوق عامّه
این جور که به من گزارش دادند بحث پیگیری حقوق عامّه هم دچار خلأ قانونی است؛ حالا مثلاً فرض کنید کسی که حقوق عامّه را تضییع کرد حکمش چیست؟ مجازاتش چیست؟ این درست در قانون مشخّص نیست؛ لذاست طبعاً دستگاههای مختلف قضائی در شهرهای مختلف، جاهای مختلف کشور ناچارند سلیقهای رفتار کنند؛ یکی یک جور رفتار میکند، یکی یک جور دیگر؛ این هم احتیاج به قانون دارد. این هم یک نکته.
اهمّیّت مبارزه با فساد در قوّهی قضائیّه و حفظ شأن عناصر و قضات شریف
یک نکتهی دیگر، بحث مبارزهی با فساد در درون قوّه است که این هم در قوّه شروع شد و کار بسیار خوبی است و جزو واجبترین کارها است؛ جزو اولیٰترین و اوّلیترین کارهای قوّهی قضاییّه است. البتّه من این را عرض بکنم که گاهی اوقات جنجال راجع به وجود فساد در قوهی قضائیّه جوری افراطی میشود که به قضات شریف، پاکدامن، مؤمن هم اهانت میشود.
این [کار] هیچ جایز نیست. یک اکثریّت بزرگی از قضات دادگستری در سرتاسر کشور، مردمان شریف، باانگیزه، مؤمن، پاکدامن و باگذشت، با زندگیهای سخت و با کارهای سنگین دارند میگذرانند؛ مراقب باشیم به اینها بیمهری نشود؛ به عناصر مؤمن -که اینها بدون شک در قوّهی قضائیّه اکثریّتند- نباید بیمهری بشود. لکن بالاخره عنصر فاسد و ناباب، ولو کم هم که باشد، تأثیر خودش را میبخشد؛ یعنی اگر چنانچه مثلاً یک عضو متوسّط در دادستانی یا در فلان دادگستریِ فلان شهرستان، در هر جا یک حرکت غلط و خلافی بکند، یک نفر مطّلع بشود، این را به این بگوید، به آن بگوید، به آن [دیگری] بگوید، طبعاً شایع میشود که فساد در قوّهی قضائیّه هست؛ یک نفر فاسد است امّا انعکاسش انعکاس بدی است برای قوّهی قضائیّه. لذا [دستگاه شما] باید بشدّت با این مسئله مواجه بشود؛ قضات باشرافت و مؤمن مورد اهانت و بیمهری قرار نگیرند امّا با آن کسانی که باید برخورد بشود، به معنای واقعی کلمه برخورد بشود.
خب ما گزارشهای مردمی زیادی داریم؛ یعنی هر روز یک یا دو جزوهی گزارش مردمی و مانند اینها به بنده داده میشود و غالباً نگاه میکنم؛ شکایتهایی هست که ما این شکایتها را غالباً میفرستیم برای قوّهی قضائیّه. گاهی اوقات شکایت میشود که مثلاً فلان متّهم مالی و مانند اینها با فلان عنصر داخل فلان دادگستری فلان شهر با هم ارتباط دارند، دستشان یکی است؛ یک گزارش این جوری [میرسد]. خب ممکن است راست باشد، ممکن است دروغ باشد، امّا مهم است. اینجا از آن جاهایی است که وقتی یک چنین گزارشی رسید، به نظر من فوراً بایستی بازرسی را فعّال کنید و بفرستید بررسی کنید تحقیق کنید ببینید قضیّه چیست؛ یعنی جزو چیزهایی است که مطلقاً نبایستی با خوشبینی با آن برخورد کرد که مثلاً «نه آقا، ما فلانی را میشناسیم، این حرف [درست نیست]»؛ نخیر، دقیق بفرستید؛ این جزو آن مواردی است که مغتنم باید شمرد گزارشهای اینچنینی را. من گمان میکنم در دورهی قبل بود -حالا درست یادم نیست زمان جناب آقای رئیسی بود یا قبل از ایشان- که یک عدّهای را مشخّص کرده بودند که اینها به طور ناشناس میرفتند به دادگاهها سر میزدند، به دادگستریهای شهرستانها سر میزدند، چیزهایی را از نزدیک میدیدند؛ این خیلی کار خوبی است. این جور افراد را بسیج کنید بفرستید بروند ببینند که این قضیّه چیست، این ادّعایی که شده چقدر با واقعیّت تطبیق میکند یا نمیکند. بالاخره دیدنِ با چشم خیلی مؤثّر است؛ از روی کاغذ، خیلی چیزها را نمیشود فهمید. بنده متأسّفانه حالاها کمتر توفیق دارم که با مردم ارتباط زیادی داشته باشم امّا سالهای متمادی همیشه بنده با مردم خیلی ارتباط داشتم؛ میدیدم که خیلی چیزها را در ملاقاتها، در حضور مردمی، در جلسات و مانند اینها انسان میفهمد و درک میکند که با کاغذ و با نوشته و گزارش و مانند اینها نمیشود آنها را فهمید.
لزوم حفظ ارتباط مسئولان قوّه با مردم و گروههای فعّال جامعه
نکتهی بعدی دربارهی همین حضور مردمی است؛ همین که حالا اشاره کردم. یکی از نقاط قوّت کار جناب آقای رئیسی در قوّهی قضائیّه همین رفتن بین مردم بود. این را ترک نکنید؛ مسئولان محترم قوّه بعد از ایشان این را ترک نکنند. این کارِ بسیار خوب و مهمّی است و همین طور که عرض کردم برکات زیادی دارد؛ هم رفتنِ داخل مردم، هم ارتباط داشتنِ با گروههای فعّال جامعه؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزهای، فعّالان اقتصادی، فعّالان بخش مربوط به مسائل زنان که یک عدّهای در این قضیّه فعّالند؛ یا مسئلهی اقوام؛ ارتباط با اینها خیلی مهم است. اینکه مسئولین قوّه، بخصوص رئیس قوّه با مجموعههایی که در این زمینهها مشغول کارند، ارتباط داشته باشد، خیلی چیز مهمّی است. خیلی از چیزها هست در زمینهی تولید که انسان تا با همین کسانی که در مسائل تولید فعّالند -مسئولین کارگری، کارگرها- تماس نداشته باشد و از آنها نشنود، نمیتواند بفهمد حقیقت قضیّه چیست. ارتباط با این گروههای فعّال هم یک بخشی از حضور مردمی و ارتباط مردمی است که باید توجّه به آن داشته باشیم. فایدهاش اوّلاً این است که هم میتوانید از آنها بشنوید حرفها را، ثانیاً برای آنها تبیین کنید؛ خیلی اوقات است یک سیاستهایی را دستگاههای مختلف دارند که بعضیها از بیرون معترض میشوند؛ غرضی هم ندارند، [بلکه] بر اثر بیاطّلاعی معترض میشوند؛ یعنی باطن این تصمیم را، یا استدلال بر این تصمیم را نمیدانند؛ چون نمیدانند، معترض میشوند. خیلی خب، برای آنها تبیین کنید؛ بعضی از چیزها هست که باید تبیین بشود و گفته بشود. خب این مطالبی بود راجع به قوّهی قضائیّه. انشاءالله حالا یک فصل جدیدی در قوّه شروع خواهد شد و انشاءالله همان روال و روشی که در دورهی جناب آقای رئیسی در این دو سال و چند ماه بود که خیلی خوب بود، همین انشاءالله با قوّت ادامه پیدا کند و امتیازات بیشتری ]حاصل شود[ و کارهای فعّالتری انجام بگیرد.
حماسهی انتخابات، مشتی محکم بر سینهی تحریمکنندگان و مخالفین انتخابات
یک جمله هم راجع به انتخابات میخواهم عرض بکنم. این انتخابات حقّاً و انصافاً حماسه بود؛ این انتخاباتی که گذشت، به معنای واقعی کلمه حماسهی این مردم بود که حماسه آفریدند. خب تلاشهایی انجام میگیرد، کاغذ مینویسند، نامه مینویسند، در فضای مجازی، در دستگاهها حرف میزنند که عظمت این انتخابات را انکار کنند؛ فایدهای ندارد؛ این تلاش بیهوده است؛ کار، کار بزرگی بود. تحلیلگرانی که چشمشان به این انتخابات بود، آنها میفهمند چه اتّفاقی افتاد. در کجای دنیا معمول است و دیده میشود که همهی دستگاههای تبلیغاتی ]مخالف،[ فعّال و مؤثّر به کار بیفتند برای اینکه به مردم نهیب بزنند که در انتخابات شرکت نکنید؟ کجا چنین چیزی هست؟ در کدام کشور شما سراغ دارید یک چنین چیزی را که رادیوهای آمریکا، رادیوهای انگلیس، رادیوهای بعضی از کشورهای مرتجع و روسیاه به کار بیفتند، عناصری از خودشان، عناصر خائنی هم از ایرانیهایی که زیر پرچم آمریکا و انگلیس زندگی میکنند و از آنها ارتزاق میکنند، شروع کنند از مدّتها پیش در رادیو، در تلویزیون، در ماهواره، بخصوص در فضای مجازی، نه یکی دو تا، صدها بلکه هزاران شبکه و کار و مسیر برای اینکه مردم را از انتخابات دور کنند؟ خب، یک بهانههایی هم داشتند؛ مشکل معیشتی مردم یکی از بهانهها بود و به آن امید بسته بودند؛ بعضی از حوادثی که بعداً اتّفاق افتاد، مثلاً بحث احراز صلاحیّت یا عدم احراز صلاحیّتها، اینها را هم بهانه میکنند.
حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم امّا شورای نگهبان بر طبق وظیفهی دینی عمل میکند، بر طبق قانون عمل میکند. اینها مردمان متشرّع و پرهیزکاری هستند و مقیّد به وظیفهی دینی هستند، طبق وظیفهی دینی عمل میکنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشتر موافق هم نباشم امّا اعتقادم بر این است که آنها [این جور عمل میکنند]. همین را اینها بهانه قرار دادند؛ یکی از بهانهها این بود، یکی از بهانهها مسائل معیشتی بود و شروع کردند یقهدرانی کردن برای اینکه مردم را از [حضور] پای صندوقها منصرف کنند و امیدشان هم این بود که مشارکت مردم در انتخابات مثلاً حدود ۲۰ درصد یا ۲۵ درصد باشد. اینها را هم به زبان آوردند؛ اینها را گفتند. خب با یک چنین وضعی، مردم این جور میآیند شرکت میکنند؛ با وجود کرونا که حالا با محاسباتی که آدمهای کارشناس کردند، میگویند لااقل ۱۰ درصد از عدم شرکتها مربوط به کرونا است که اگر چنانچه آن را محاسبه کنیم، نزدیک به ۶۰ درصد مشارکت است که مشارکت خوبی است. با وجود این، مردم میآیند وارد میدان میشوند، از صبح زود صف میبندند و رأی میاندازند و اظهاراتِ پُرانگیزه از آنها پخش میشود در تلویزیون که انسان مشاهده میکند. اینها چیست؟ این مشت محکمی است که مردم به سینهی آن تحریمکنندگان و مخالفین و معارضین انتخابات زدند؛ مردم ایستادند؛ این واقعاً حماسه است، این واقعاً یک حرکت عظیم مردمی است. آنهایی که این تلاش را در ظرف این مدّت کردند که مردم را از صندوقها دور کنند، بازندگان این انتخابات هستند. افراد، دنبال برنده و بازندهی انتخابات نگردند؛ برندهی انتخابات همهی کسانی هستند که به شور و هیجان این انتخابات کمک کردند. نامزدهای انتخابات جزو برندگانند؛ آنهایی هم که رأی نیاوردند برندهاند، چون کمک کردند به اینکه مردم به این صندوقها علاقهمند بشوند. برندهی اصلی ملّت ایران است، بازندهی اصلی هم آن کسانی هستند که این مدّت تلاش کردند که مردم در این انتخابات شرکت نکنند و با طرد مردم مواجه شدند و امید آنها و طمع آنها نسبت به نتیجهی انتخابات را مردم ناکام کردند. این حضور مردمی خیلی باارزش است. بنابراین، یک نکته این است که حماسهی حضور مردم را نبایستی ندیده گرفت.
تحلیل غلط برخی نسبت به آراء باطله
بعضیها روی آراء باطله تکیه میکنند که «آقا آراء باطله [زیاد است]». خب حالا چه؟ آراء باطله دلیل چیست؟ آراء باطله دلیل جدایی آن افراد از نظام است؟ ابداً! عکسِ قضیّه است. آن کسی که میآید در شعبهی رأیگیری و میخواهد رأی بدهد -با صندوق قهر نکرده، میخواهد رأی بدهد- نگاه میکند میبیند آن شخصی که قبول دارد، در این مجموعهی نامزدها نیست؛ خب این چه کار کند؟ میتواند قهر کند بگوید «حالا که شخص مورد نظر من در این فهرست نامزدها نیست، من رأی نمیدهم»، و برود؛ اگر قهر نکرد، نرفت و رأی داد و اسم همان شخص را نوشت -که این میشود آراء باطل- یا رأی سفید انداخت، پس پیدا است که این [شخص] به صندوق رأی علاقهمند است، پیدا است که با صندوق رأی قهر نکرده، پیدا است که به نظام علاقهمند است. بعضیها روی این چیزهای بیخودی همین طور مدام تحرّک و حرف و گفت و تحلیلهای غلط میکنند. به هر حال، بحمداللّه انتخابات انجام گرفت و امیدواریم انشاءالله این انتخابات مبارک باشد. در جریان انتخابات [هم] خب یک چیزهایی دیده شد که اینها را آدم بایستی به عنوان تجربه نگه دارد و عبرت باشد که بعدها ملّت ایران از این عبرتها استفاده کنند.
اعتقاد به وجود راه حل و عدم وجود بنبست در مسائل اقتصادی کشور در نظر نامزدهای انتخاباتی
خب تنوّع سلیقهها در مناظرات مشاهده شد و پیدا بود؛ امّا همهی این نامزدهای محترم بر این معنا متّفق بودند که مشکلات اقتصادی کشور راه حل دارد؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که دشمن میخواهد اعلام کند که راه حلّی وجود ندارد. همه متّفق بودند راه حل دارد، منتها این [یکی] میگفت راه حلّ من درست است، آن [دیگری] میگفت راه حلّ من درست است؛ امّا همه وجود بنبست را انکار کردند؛ این خیلی چیز مهمّی است.
رعایت موازین اخلاق و ادب و دفاع از مواضع انقلاب در مناظرات انتخاباتی
البتّه در خلال این مناظرات بعضیها با دفاع از مواضع انقلاب حرف زدند، با ادب و رعایتهای لازم شرعی حرف زدند؛ بعضیها هم بداخلاقیهایی کردند که حالا آنها مایهی تأسّف است و بایستی این جور بداخلاقیها نباشد. ما نباید شیوههای کاری خودمان را در مسائل سیاسی، در انتخابات و غیره از آمریکا یاد بگیریم، ]نباید[ از ترامپ و بایدن یاد بگیریم که به همدیگر در مناظرات فحّاشی کردند، به همدیگر اهانت کردند؛ اینها سرمشقهای خوبی نیستند، به اینها نباید نگاه کرد. بایستی با تأدّب، با رعایت جهات اخلاقی و جهات شرعی رفتار کرد؛ ]نامزدها[ حرفهایشان را بزنند، منتها بدون اهانت، بدون تهمت، با اخلاق خوب برخورد بکنند؛ این روش کار است.
انتخابات مفتضح دشمنان و طعنهزنندگان به انتخابات ایران
انتخابات دشمنان ایران مثل آمریکا، از چشم همهی دنیا انتخابات مفتضحی بود؛ یعنی واقعاً افتضاح کردند. حالا همان مفتضحین دارند به انتخابات ما ایراد میگیرند! یک عنصر آمریکایی راجع به انتخابات ایران اظهار نظر میکند؛ با آن فضاحتی که دارند، حالا بعد از چند ماه زبان درآوردهاند و حرف میزنند؛ آنها دیگر با آن وضع و با آن افتضاحی که به وجود آوردند، اصلاً نباید راجع به انتخابات کلمهای بر زبان بیاورند.
اظهار علاقه و ارادت مسئولان و نامزدها به رئیسجمهور منتخب، نعمتی الهی
خب، یک نکتهای که جای این دارد انسان خدا را شکر کند، این است که بحمداللّه بعد از انتخابات و پیروزی نامزد مورد قبول مردم با رأی خوب و درصد بالا، برخورد مسئولان کشور، برخورد خوبی بود؛ این نشان طمأنینه و آرامش روحی لازم در کشور است. اینکه مسئولین درجهی اوّل و طراز اوّل کشور بیایند با رئیسجمهور منتخب ملاقات کنند و دیدار کنند و حرف بزنند و اظهارنظر کنند، تبادل نظر کنند، کار خیلی خوبی است؛ اینکه نامزدهایی که رأی نیاوردند به نامزدی که رأی آورده تبریک بگویند و اظهار علاقه و ارادت بکنند، کار خیلی خوبی است؛ این هم جزو نِعَم الهی است. امیدواریم انشاءالله خدای متعال روزبهروز این جهتگیریها را برای کشور ما افزایش بدهد. این را مقایسه کنید با رفتار آمریکاییها که بعد از آنکه یکی از آنها پیروز شد، آن دیگری با او چه جوری رفتار میکرد؛ حرفها و اظهاراتش را که یادتان هست که چند ماه قبل از این چه وضعی داشتند.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال نتیجهی انتخابات را مبارک کند؛ مسئولیّت پیدا کردنِ جناب آقای رئیسی را، هم بر خود ایشان، هم بر ملّت ایران و کشور انشاءالله حادثهی مبارکی قرار بدهد و خدای متعال نتایج این حرکت مردم را با برکت در اختیار مردم قرار بدهد و کمک کند انشاءالله تا ایشان و دیگر مسئولین بتوانند کارهای مهمّی را که برعهدهشان هست، با کمک مردم بخوبی انجام بدهند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس قوّهی قضائیّه) گزارشی از اقدامات انجامگرفته در این قوّه ارائه کرد.
۲) برگشت
۳) سند تحوّل قوّهی قضائیّه که رئیس قوّهی قضائیّه در ابتدای شروع به کار، آن را به عنوان راهبرد اساسی به رهبرمعظّم انقلاب اسلامی تقدیم کردند.
برچسبها: اخلاق انتخاباتی؛ انتخابات؛ انتخابات ریاست جمهوری؛ شهید بهشتی؛ سازمان مجاهدین خلق؛ قوه قضائیه؛ قاضی؛ دادگاه؛ روز هفتم تیر؛ حقوق بشر؛ اعتماد مردم به قوه قضائیه؛ برندهی انتخابات؛ مبارزه با فساد؛ ناامیدی از انقلاب اسلامی؛ حضور پرشور و حداکثری در انتخابات؛ وظیفه مردم در انتخابات؛ مشارکت گسترده در انتخابات؛ شرکت در انتخابات؛ مسئولین قوه قضائیه؛ نقض حقوق بشر؛ حقوق بشر در غرب؛ امید مردم به آینده؛ منافقین؛ مجریان انتخابات؛ سید ابراهیم رئیسی؛ تحول دستگاه قضائی؛ انتخابات ۱۴۰۰؛
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطبيانات
[نمایش تمام تصاوير]|[دریافت تمام تصاویر (Zip)]
با افتخار ایرانی
حضرت آیتالله خامنهای: «به دوستان گفتم که منتظر میمانیم تا انشاءالله واکسن داخل کشور تولید بشود و از واکسن خودمان استفاده کنیم؛ این افتخار ملّی را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم.» ۱۴۰۰/۰۴/۰۴
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «با افتخار ایرانی» را منتشر میکند.
برچسبها: حادثه کرونا؛ واکسن ایرانی؛
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر معظم انقلاب: شهید بهشتی پایهگذار دادگستری اسلامی است/ حرکت آقای رئیسی در دو سال اخیر در قوه قضائیه مصداق حرکت جهادی شبانهروزی بود
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: حرکت آقای رئیسی در دو سال اخیر در قوه قضائیه مصداق حرکت جهادی شبانهروزی بود و در این مدت امید مردم به دستگاه قضا احیا شد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در سالروز شهادت آیتالله دکتر بهشتی و یاران ایشان و به مناسبت روز قوه قضائیه، رئیس و مسئولان دستگاه قضایی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
شهید بهشتی پایهگذار دادگستری اسلامی است
شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوهی قضائیه شروع کرده بود.
ایشان یک عالم متفکر بود، نظریهپرداز بود. مرحوم آقای بهشتی حقاً شخصیت برجسته و ممتازی بود. انقلابی بود. واقعاً انقلابی بود. پرتلاش بود. از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود ایشان. مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام رضوان اللّه علیه بود و پرهیزگار هم بود، مرد مؤمن و متشرعی بود. بنده با ایشان زیاد معاشر بودم. خیلی متشرع بود، خیلی پرهیزگار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است. یعنی حق این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گذارده بشود.
کشورهای اروپایی به قاتلان هفتم تیر پناه دادهاند و وقیحانه ادعای حقوق بشر دارند
منافقین در مثل امروزی -هفتم تیر- جنایت بزرگی کردند در حق ملت ایران که این شخصیت برجستهی با عظمت ممتاز را با حدود هفتاد نفر شخصیتهای دیگر از این کشور گرفتند و این قاتلها، قاتلهایی که خودشان اعتراف کردند به این جنایت و به این حرکت فجیع به این معنا که اعترافاتشان در دسترس است، امروز در همین کشورهای مدعی #حقوق_بشر آزادانه دارند رفت و آمد میکنند، زندگی میکنند، در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا و دولتهای اروپایی، دولت فرانسه و دیگران خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتی در مجالس ملیشان، در عین حال ادعای حقوق بشر میکنند. یعنی واقعاً وقاحت این غربیها یک چیز فوقالعاده و عجیبی است.
حرکت آقای رئیسی در دو سال اخیر در قوه قضائیه مصداق حرکت جهادی شبانهروزی بود/ در این مدت امید مردم به دستگاه قضا احیا شد/ اعتماد ملت یک سرمایه بزرگ اجتماعی برای جمهوری اسلامی است
لازم است یک خدا قوّتی به جناب آقای رئیسی عرض بکنیم. ایشان در این دو سال و چند ماهی که مسئولیت قوهی قضائیه را داشتند حقاً زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای خوبی انجام گرفت در این قوه و حرکت جناب آقای رئیسی در قوهی قضائیه مصداق همان چیزی بود که ما همیشه تکرار میکنیم؛ [یعنی]حرکت جهادی، حرکت جهادی؛ یعنی جدی، شبانهروزی، پرتلاش، پرانگیزه، یک حرکت اینجوری بود بحمداللّه. آثار خوبی هم داشت و مهمترین اثر این حرکت همین بود که امید مردم به قوهی قضائیه را زنده کرد، احیاء کرد، مردم را به قوهی قضائیه خوش بین کرد. ما شکایتهای مردم را از دستگاههای مختلف دریافت میکنیم، خیلی تفاوت هست بین آن قبل از این دو سال و اندی با بعد از این دو سال و اندی در نظرات مردم. خیلی تفاوت هست. امید و اطمینان به قوه را زنده کرد. این سرمایهی اجتماعی است، این اعتماد مردم به دستگاههای فعال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است.
جریان تحول در قوه قضائیه باید ادامه پیدا کند
چند نکته را بنده باید عرض بکنم که انشاءاللّه در آینده حرکت قوهی قضائیه مورد توجه قرار بگیرد: در درجه اول مسئلهی رویکرد تحولی در قوه است.
البته تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد، اما شروع این حرکت در قوه قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند.
سند تحول قوه قضائیه، سند قوی خوبی است. این سند به معنای واقعی کلمه عملیاتی است و شعاری و ظاهری نیست. همین سند را ملاک عمل قرار بدهید.
مبارزه با فساد درون قوه کار واجبی است که باید ادامه پیدا کند
بحث مبارزه با فساد در درون قوه که این هم خب شروع شد، کار بسیار خوبی است و جزو واجبترین کارها و اولیترین کارهای قوهی قضاییه یکیاش این است.
البته من این را عرض بکنم گاهی اوقات جنجال راجع به وجود فساد در قوه قضاییه به جوری افراطی میشود که به قضات شریف، پاکدامن، مؤمن هم اهانت میشود.
به عناصر مؤمن که بدون شک در قوه قضائیه اینها اکثریتاند، نباید بیمهری بشود.
لکن عنصر فاسد ناباب ولو کم هم که باشد تأثیر خودش را میبخشد. باید به شدت با این مسئله مواجهه بشود و برخورد بشود.
انتخابات ۱۴۰۰، حماسه مردم بود
این انتخابات حقاً و انصافاً حماسه بود. به معنای واقعی کلمه حماسه این مردم بود، حماسه آفریدند.
تلاشهایی انجام میگیرد، نامه مینویسند، در فضای مجازی حرف میزنند، که عظمت این انتخابات را انکار کنند، اما فایدهای ندارد. این تلاش بیهوده است.
تحلیلگرانی که چشمشان به این انتخابات بود، آنها میفهمند چه اتفاقی افتاد.
در کجای دنیا معمول است و دیده میشود که همهی دستگاههای تبلیغاتی مخالف، فعال و مؤثر به کار بیفتند برای اینکه به مردم نهیب بزنند که در انتخابات شرکت نکنید.
رادیوهای آمریکا، رادیوهای انگلیس، رادیوهای بعضی از کشورهای مرتجع و روسیاه به کار بیفتند، عناصری از خودشان، عناصر خائنی هم از ایرانیهایی که زیر پرچم آمریکا و انگلیس زندگی میکنند و از آنها ارتزاق میکنند، اینها شروع کنند از مدتها پیش در رادیو، در تلویزیون، در ماهواره، در فضای مجازی به خصوص، نه یکی دو تا، صدها بلکه هزاران شبکه و کار و مسیر برای اینکه مردم را از انتخابات دور کنند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطعکس
۱۴۰۰/۰۴/۰۷
دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب
در سالروز شهادت آیتالله دکتر بهشتی و یاران ایشان و به مناسبت روز قوهی قضائیه، رئیس و مسئولان دستگاه قضایی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بستههای خبری از بیانات امروز رهبر انقلاب:
شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوهی قضائیه شروع کرده بود.
ایشان یک عالم متفکر بود، نظریهپرداز بود. مرحوم آقای بهشتی حقاً شخصیت برجسته و ممتازی بود. انقلابی بود. واقعاً انقلابی بود. پرتلاش بود. از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود ایشان. مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام رضوان الله علیه بود و پرهیزگار هم بود، مرد مؤمن و متشرعی بود. بنده با ایشان زیاد معاشر بودم. خیلی متشرع بود، خیلی پرهیزگار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است. یعنی حق این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گذارده بشود. منافقین در مثل امروزی -هفتم تیر- جنایت بزرگی کردند در حق ملت ایران که این شخصیت برجستهی با عظمت ممتاز را با حدود هفتاد نفر شخصیتهای دیگر از این کشور گرفتند و این قاتلها، قاتلهایی که خودشان اعتراف کردند به این جنایت و به این حرکت فجیع به این معنا که اعترافاتشان در دسترس است، امروز در همین کشورهای مدعی حقوق بشر آزادانه دارند رفت و آمد میکنند، زندگی میکنند، در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا و دولتهای اروپایی، دولت فرانسه و دیگران خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتی در مجالس ملیشان، در عین حال ادعای حقوق بشر میکنند. یعنی واقعاً وقاحت این غربیها یک چیز فوقالعاده و عجیبی است.
لازم است خدا قوّت عرض کنیم به جناب آقای رئیسی. ایشان در این دو سال و چند ماهی که مسئولیت قوهی قضائیه را داشتند حقاً زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای خوبی انجام گرفت. حرکت جناب آقای رئیسی در قوهی قضائیه مصداق همان چیزی بود که ما همیشه تکرار میکنیم؛ یعنی حرکت جهادی، جدی، شبانهروزی، پرتلاش، پرانگیزه.
آثار خوبی هم داشت و مهمترین اثر این حرکت همین بود که امید مردم به قوهی قضائیه را زنده کرد، احیاء کرد، مردم را به قوهی قضائیه خوش بین کرد. ما شکایتهای مردم را از دستگاههای مختلف دریافت میکنیم، خیلی تفاوت هست بین آن قبل از این دو سال و اندی با بعد از این دو سال و اندی در نظرات مردم. امید و اطمینان به قوه را زنده کرد. این سرمایهی اجتماعی است، این اعتماد مردم به دستگاههای فعال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است. چند نکته را بنده باید عرض بکنم که انشاءالله در آیندهی حرکت قوهی قضائیه مورد توجه قرار بگیرد: در درجهی اول مسئلهی رویکرد تحولی در قوه است.
البته تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد اما شروع این حرکت در قوهی قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند.
سند تحول قوه قضائیه، سند قوی خوبی است. این سند به معنای واقعی کلمه عملیاتی است و شعاری و ظاهری نیست. همین سند را ملاک عمل قرار بدهید. بحث مبارزه با فساد در درون قوه که این هم خب شروع شد، کار بسیار خوبی است و جزو واجبترین کارها و اولیترین کارهای قوهی قضاییه یکیاش این است.
البته من این را عرض بکنم گاهی اوقات جنجال راجع به وجود فساد در قوه قضاییه به جوری افراطی میشود که به قضات شریف، پاکدامن، مؤمن هم اهانت میشود. به عناصر مؤمن که بدون شک در قوه قضائیه اینها اکثریتاند، نباید بیمهری بشود. لکن عنصر فاسد ناباب ولو کم هم که باشد تأثیر خودش را میبخشد. باید به شدت با این مسئله مواجهه بشود و برخورد بشود. این انتخابات حقاً و انصافاً حماسه بود. به معنای واقعی کلمه حماسه این مردم بود، حماسه آفریدند. تلاشهایی انجام میگیرد، نامه مینویسند، در فضای مجازی حرف میزنند، که عظمت این انتخابات را انکار کنند اما فایدهای ندارد. این تلاش بیهوده است.
تحلیلگرانی که چشمشان به این انتخابات بود، آنها میفهمند چه اتفاقی افتاد. در کجای دنیا معمول است و دیده میشود که همهی دستگاههای تبلیغاتی مخالف، فعال و مؤثر به کار بیفتند برای اینکه به مردم نهیب بزنند که در انتخابات شرکت نکنید.
رادیوهای آمریکا، رادیوهای انگلیس، رادیوهای بعضی از کشورهای مرتجع و روسیاه به کار بیفتند، عناصری از خودشان، عناصر خائنی هم از ایرانیهایی که زیر پرچم آمریکا و انگلیس زندگی میکنند و از آنها ارتزاق میکنند، اینها شروع کنند از مدتها پیش در رادیو، در تلویزیون، در ماهواره، در فضای مجازی به خصوص، نه یکی دو تا، صدها بلکه هزاران شبکه و کار و مسیر برای اینکه مردم را از انتخابات دور کنند. دستگاه تبلیغاتی دشمن برای کاهش مشارکت به مشکل معیشتی مردم امید بسته بود؛ بعضی از حوادثی که بعداً اتفاق افتاد مثلاً بحث احراز صلاحیت یا عدم احراز صلاحیتها، اینها را هم بهانه میکنند...
حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفهی دینی عمل میکند، بر طبق قانون عمل میکند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفهی دینی هستند، طبق وظیفهی دینی عمل میکنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفهی دینی عمل میکنند].
یکی از بهانهها این [بحث احراز صلاحیتها] بود، یکی از بهانهها مسائل معیشتی بود و شروع کردند یقهدرانی کردن برای اینکه مردم را از پای صندوقها منصرف کنند و امیدشان هم این بود که مشارکت مردم حدود بیست درصد مثلاً یا بیست و پنج درصد در انتخابات باشد. خب با یک چنین وضعی مردم اینجور میآیند شرکت میکنند، با وجود کرونا که حالا محاسباتی که کردند آدمهای کارشناس میگویند لااقل ده درصد از عدم شرکتها مربوط به کرونا است که اگر چنانچه آن را محاسبه کنیم نزدیک به شصت درصد شرکت است، مشارکت است که چیز خوبی است.
این خبر در حال بهروزرسانی است...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
خط حزبالله ۲۹۴ | قهرمانان در غربت
شمارهی دویست و نود و چهارم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «قهرمانان در غربت» منتشر شد.
گزارش این هفتهی خط حزبالله به مناسبت برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ و کارشکنی برخی کشورهای غربی در جریان انتخابات و میدانداری گروهکهای تروریستی از جمله منافقین برای جلوگیری از شرکت هموطنان خارج از کشور در پای صندوقهای رأی، به بررسی مواجههی نظام مردمسالاری دینی با نظام سرمایهداری لیبرال پرداخته و موارد متعدد نقض حقوق بشر از سوی کشورهای غربی را مرور کرده است.
این شمارهی خط حزبالله به بهانهی دریافت اولین نوبت واکسن ایرانی کرونا توسط رهبر انقلاب، به مرور بیانات رهبر انقلاب درباره تولید واکسن ایرانی پرداخته است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید مدافع حرم حسن غفاری تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي و شهادت مظلومانه شهيد بهشتي و يارانش (7تیر1360ش)
يك روز پس از سوء قصد به جان حضرت آيتاللَّه خامنهاي در ششم تيرماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقيقه شامگاه روز يكشنبه هفتم تيرماه 1360، جلسهاي در سالن اجتماعات دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. بحث روز درباره تورم بود اما عدهاي از اعضا خواستند كه درباره انتخابات رياست جمهوري نيز صحبت شود. شهيد بهشتي سخنانش را با اين جملات آغاز كرد: "ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهرهسازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند و..." اين آخرين كلمات آن بزرگوار بود كه از لبانِ حقگوي ايشان بيرون تراويد. ناگهان انفجاري مهيب روي داد و در كمتر از ثانيهاي، از سالن اجتماعات حزب جمهوري اسلامي جز تلي از خاك، چيزي نماند. فاجعه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نيروهاي لايق و كارآمد انقلاب و در رأس آنها شهيد مظلوم آيتاللَّه بهشتي از سوي سازمان جهنمي منافقين، عكسالعمل استكبار جهاني و عوامل داخلي آنها در قِبال بركناري بنيصدر خائن و حذف ضدانقلاب از صحنه سياسي كشور توسط مسؤولين نظام اسلامي بود. عوامل اين جنايت بزرگ معتقد بودند كه در اثر كشتار مسؤولان عاليرتبه، اوضاع كشور بهم ميريزد و انقلاب اسلامي از بين خواهد رفت ولي به كوري چشم دشمن، انقلاب ما پايدارتر شد و هيچگونه تزلزلي در اركان نظام به وجود نيامد. در انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي علاوه بر آيت اللَّه دكتر بهشتي، تعداد زيادي از وزراي كابينه و نيز نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. حضرت امام خميني(ره) پس از اين حادثه فرمودند: "ملت ايران در اين واقعه، 72 نفر به عدد شهداي كربلا را از دست داد. بهشتي خار در چشم دشمنان اسلام بود".
بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسامی 72 شهید حادثه هفت تیر به همراه مسئولیتهای اجراییشان ...
چه کسی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی بود +تصاویر - مشرق ...
عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی چه کسی بود؟ + تصاویر ...
اسامي شهداي هفتم تير 1360 که براي هميشه در تاريخ ايران ...
عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی کشته شده است - ایسنا
واقعه هفتم تیر در قاب تصویر و روایت قلم - اخبار تسنیم - ...
اسامی شهدا و مجروحان فاجعه هفتم تیر - بنیاد هابیلیان
اسامی شهدای حادثه هفتم تیر ماه 1360 | پورتال حیات
اسامي شهداي فاجعه 7 تير 1360 - خبرگزاری فارس
اسامی شهدای هفتم تیر+زندیگنامه - رویـش نیــوز
بازخوانی فاجعه هفتم تیر+ زندگینامه شهدا - ایسنا
واقعه هفت تير از زبان رهـبر انقلاب - بنیاد هابیلیان
شهدای هفت تیر ؛زندگی نامه ۷۲ لاله نخبه - بنیانا
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی - تاریخ ایرانی
هفتم تیر ۱۳۶۰ - تاریخ ایرانی
خاطرات بازمانده - khamenei.ir
هفتم تیر به روایت اسناد - بنیاد هابیلیان
هفتم تیر به روایت اسناد - بنیاد هابیلیان
واقعه هفت تیر چگونه به وقوع پیوست - پرتال امام خمینی
شرح ماجرای انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی - تبیان
هفتم تیر شروع یک تاریخ / بهشتی مظلوم زیست - پایگاه ...
استحکام نظام اسلامی با خون شهدای هفتم تیر - شبکه خبر
بازخوانی تاریخی واقعه 7 تیر سال 60 /روزنامهها درباره جزییات ...
جام جم آنلاین - ترور شهدای هفتم تیر اشتباه استراتژیک دشمن بود
داستان یک نفوذی در حزب جمهوری اسلامی/ «کلاهی صمدی» که بود ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي و شهادت مظلومانه شهيد بهشتي و يارانش (7تیر1360ش)
انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي و شهادت مظلومانه شهيد بهشتي و يارانش (1360ش) يك روز پس از سوء قصد به جان حضرت آيتاللَّه خامنهاي در ششم تيرماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقيقه شامگاه روز يكشنبه هفتم تيرماه 1360، جلسهاي در سالن اجتماعات دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. بحث روز درباره تورم بود اما عدهاي از اعضا خواستند كه درباره انتخابات رياست جمهوري نيز صحبت شود. شهيد بهشتي سخنانش را با اين جملات آغاز كرد: "ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهرهسازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند و..." اين آخرين كلمات آن بزرگوار بود كه از لبانِ حقگوي ايشان بيرون تراويد. ناگهان انفجاري مهيب روي داد و در كمتر از ثانيهاي، از سالن اجتماعات حزب جمهوري اسلامي جز تلي از خاك، چيزي نماند. فاجعه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نيروهاي لايق و كارآمد انقلاب و در رأس آنها شهيد مظلوم آيتاللَّه بهشتي از سوي سازمان جهنمي منافقين، عكسالعمل استكبار جهاني و عوامل داخلي آنها در قِبال بركناري بنيصدر خائن و حذف ضدانقلاب از صحنه سياسي كشور توسط مسؤولين نظام اسلامي بود. عوامل اين جنايت بزرگ معتقد بودند كه در اثر كشتار مسؤولان عاليرتبه، اوضاع كشور بهم ميريزد و انقلاب اسلامي از بين خواهد رفت ولي به كوري چشم دشمن، انقلاب ما پايدارتر شد و هيچگونه تزلزلي در اركان نظام به وجود نيامد. در انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي علاوه بر آيت اللَّه دكتر بهشتي، تعداد زيادي از وزراي كابينه و نيز نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. حضرت امام خميني(ره) پس از اين حادثه فرمودند: "ملت ايران در اين واقعه، 72 نفر به عدد شهداي كربلا را از دست داد. بهشتي خار در چشم دشمنان اسلام بود".
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
روز قوه قضاييه (7تیر)
روز قوه قضاييه - یکی از مهم ترین شئون حکومت اسلامی، برپاداشتن حق و احقاق حقوقِ صاحبان حق می باشد که مستلزم وجود دستگاه قضایی مستقل، مقتدر و عدالت محور است. بر همین اساس، امام خمینی رحمه الله قوه قضائیه را حساس ترین مکان نظام دانسته، آن را پناهگاه ستمدیدگان می دانند و تضعیف آن را برخلاف موازین اسلامی برشمرده اند. از منظر رهبر کبیر انقلاب، مطابقت عملی احکام قوه قضائیه با موازین اسلامی، می تواند نجات بخش و حلّال بسیاری از مشکلات کشور باشد. به دست آوردن رضایت مردم و در نتیجه رضایت خداوند آن زمان عملی خواهد بود که قوه قضائیه در دادخواهی ها و اجرای عدالت و حدود اسلامی، پیاده کردن حقوق اسلام را مدنظرداشته باشد.
بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسامی شهدا و مجروحین حادثه هفتم تیر 1360 - برنا
واقعه هفت تیر چگونه به وقوع پیوست - امام خمینی
تحلیل واقعه هفتم تیر | خبرگزاری صدا و سیما
روایتی از انفجار تروریستی هفتم تیر ۱۳۶۰
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
بمباران شيميايي سردشت توسط قواي بعث عراق (7تیر1366 ش)
بمباران شيميايي سردشت توسط قواي بعث عراق (1366 ش) رژيم عراق كه از پيروزي در جبهه هاي جنگ عليه ايران نااميد شده بود، تصور ميكرد با حملات شيميايي ميتواند خواسته هاي خود را بر ملت ايران تحميل نمايد. از اينرو در تاريخ 7 و 8 تيرماه 1366، هواپيماهاي بمبافكن عراقي با بمبهاي شيميايي به چهار نقطه پر ازدحام و متراكم جمعيتي شهر سردشت حمله كردند و زن و كودك و خُرد و كلانِ مردم بيگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار دادند. بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت فجيعترين و وحشتناكترين تهاجم شيميايي بود كه آثار و پيآمدهاي منفي زيادي به بار آورد. جمهوري اسلامي ايران، اين تهاجم را غير انساني اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هستهاي هيروشيما ناميد. حمله شيميايي هواپيماهاي متجاوز رژيم بعث عراق به شهر سردشت در غرب ايران، به شهادت 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجاميد. با كمال تاسف، هنوز هم تعدادي از مردم مقاوم و شريف شهرستان سردشت با آثار و پيآمدهاي اين بمباران دست به گريبان هستند و در رنج و درد به سر ميبرند. به رغم ارتكاب اين جنايت هولناك، مجامع جهاني هيچ اقدامي در جلوگيري از ادامه تجاوز به عمل نياوردند، حتي آن رژيم خونخوار را هم ملامت نكردند و چون گذشته بياعتنا از كنار اين حادثه گذشتند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
تبعيد حضرت امام موسي كاظم(ع) از مدينه به عراق(17ذیقعده179 ق)
تبعيد حضرت امام موسي كاظم(ع) از مدينه به عراق(179 ق) حضرت امام موسي كاظم(ع) هفتمين پيشواي معصوم، به دستور هارون الرشيد، خليفهي ستمكار عباسي درمدينه دستگير و به بصره تبعيد شد. گويند آن حضرت در هفتم ذيحجّهي سال 179 ق وارد آن شهر گرديد و به زندان فرستاده شد. امام، مدتي در زندان عيسي بن جعفر، حاكم بصره، بود؛ اما وي به هارون نامهاي نوشت و درخواست كرد كه امام رابه فردي ديگر بسپارد، زيرادر تمام اين مدت، سَنَدي بر ضد او نيافته است. هارون نيز امام را به بغداد تبعيد كرد و از وزير خود فضل بن ربيع خواست كه آن حضرت را به شهادت برساند، اما او نپذيرفت. سرانجام سِنْدي بن شاهِك به دستور يحيي بن خالد برمكي، وزير دربار عباسي و به خواست هارون، امام كاظم(ع) را به شهادت رساند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حاج "ملامحمد تقي شهيد ثالث" فقيه بزرگوار شيعه(17ذیقعده1264 ق)
شهادت حاج "ملامحمد تقي شهيد ثالث" فقيه بزرگوار شيعه(1264 ق) ملامحمد تقي بن محمد، معروف به شهيد ثالث، از بزرگان علماي شيعه ميباشد. او در برغان به دنيا آمد و در قزوين به تحصيل پرداخت. سپس در قم و اصفهان به ادامهي دروس خود روي آورد و پس از آن راهي عتبات گرديد. در محضر عالم بزرگ، شيخ جعفر كاشف الغطاء و نيز سيد مجاهد كسب علم كرد و به مقامي رفيع در دانش رسيد. اوقات عمر وي در ترويج احكام دين و ريشه كنيِ اساسِ بدعت گذاران در دين گذشت. عيون الاصول، مجالس المؤمنين و منهج الاجتهاد از آثار اوست. در سال 1264 ق كه اوايل ظهور مذهب بابيه بود، بر اثر افشاگريهايش در ردّ اين فرقه، از طرف هواداران اين گروه زخمي شد و به همان زخمها درگذشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
ترور "ناصرالدين شاه قاجار" در حرم عبدالعظيم توسط ميرزا رضاكرماني(17ذیقعده1313ق)
ترور "ناصرالدين شاه قاجار" در حرم عبدالعظيم توسط ميرزا رضاكرماني(1313ق) ناصرالدين شاه قاجار كه پس از مرگ محمدشاه، در سن شانزده سالگي به سلطنت رسيده بود، به مدت پنجاهسال در مقام پادشاهي ايران قرار گرفت و در دوران سلطنتِ بلند مدت وي تحولات مثبت و منفي گوناگون در كشور به وجود آمد. سرانجام ميرزارضا كرماني در آستانهي آغاز جشن پنجاهمين سالگرد پادشاهي ناصرالدين شاه، با اشارت سيد جمال الدين اسد آبادي، با شليك چند گلوله در زيارتگاه حضرت عبدالعظيم حسني(ع) به عمر شاه 66 سالهي قاجار پايان داد. پس از ناصرالدينشاه، پسر 45 سالهاش مظفرالدين شاه كه چهل سال وليعهد ناصرالدين شاه بود، به سلطنت رسيد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت مرجع عاليقدر آيت اللَّه حاج "شيخ عبدالكريم حائري يزدي" مؤسس گرانقدر حوزه ي علميه ي قم(17ذیقعده1355 ق)
رحلت مرجع عاليقدر آيت اللَّه حاج "شيخ عبدالكريم حائري يزدي" مؤسس گرانقدر حوزه ي علميه ي قم(1355 ق) آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي فرزند شيخ جعفر مهرجردي در سال 1276 ق در ميبد يزد چشم به دنيا گشود. مقدمات و سطوح را نزد علماي آن روز يزد فراگرفت و سپس راهي عتبات مقدسه شد. در نجف در محضر اساتيد بزرگي مثل محمد فشاركي اصفهاني، ميرزاي شيرازي، شيخ فضل اللَّه نوري، ميرزا ابراهيم محلاّتي و آخوندخراساني حضور يافت و علوم اسلامي را فرا گرفت و به درجهي بالايى در علم دست يافت. در سال 1332 ق بنابه دعوتي، به اراك مهاجرت و حوزهاي در آنجا تاسيس نمود. سپس طي سفري به قم، بحث از ماندن ايشان و تاسيس حوزهي علميه به ميان آمد و با اصرار علما از جمله آيت اللَّه بافقي و انجام استخاره در سال 1340 ق، هجرت به قم را تقبل نمود. ايشان در آن دورانِ سياهِ خفقان، با خوندل اين حوزه را حفظ كرد. آثار بابركت اقامت آيت اللَّه حائري در شهر مقدس قم عبارتند از: تاسيس حوزهي علميه و شروع درسهاي علمي با 600 نفر از فضلا و طلاب، بناي دارالاطعام، تاسيس مريضخانه، ساختن قبرستان نو، تعمير مدرسهي دارالشفاء و فيضيه و ساختن بيمارستان فاطمي در قم. از ايشان تاليفات و آثار ارزشمندي به جاي مانده است كه برخي از آنها عبارتند از: دُرَرُالفوائد، الرضا، الصلوة، المواريث، النكاح. شاگردان ارزنده ايشان از 80 تن متجاوزند و حضرات آيات عظام: حاج آقاروح اللَّه كمالوند، ملاعلي همداني، سيد شهابالدين نجفي مرعشي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيدمحمدتقي خوانساري، سيدمحمد حجت كوه كمرهاي، سيدصدرالدين صدر، محمدعلي اراكي و حضرت امام خميني از آن جملهاند. آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي سرانجام در شب دهم بهمن 1315 ش در 80 سالگي دار فاني را وداع گفت و در جوار حضرت معصومه به خاك سپرده شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
امضاي قرارداد صلح ورساي بين متفقين و متحدين در پايان جنگ جهاني اول (28ژوئن1919م)
امضاي قرارداد صلح ورساي بين متفقين و متحدين در پايان جنگ جهاني اول (1919م) با شكست آلمان و متحدان آن در جريان جنگ جهاني اول، مقدمات امضاي قرارداد پايان جنگ و ترك مخاصمه بين طرفهاي درگير مهيا گرديد. كارشناسان مالي و اقتصادي كه پس از پايان جنگ اول جهاني، به حساب هزينهها و خسارات وارده بر كشورهاي متخاصم رسيدگي كرده بودند، خسارات جنگ را بيش از 330 ميليارد دلار برآورد كردند و براي جبران اين خسارت، شرايط سنگيني را بر شكست خوردگان تحميل نمودند. در نهايت، شرايط صلح و غرامت جنگي كشورهاي مغلوب، در كنفرانس صلح پاريس كه از روز 18 ژانويه سال 1919م تا بيستم ژانويه سال 1920م تشكيل شد، تعيين گرديد. اولين و مهمترين قراردادي كه در جريان كنفرانس صلح پاريس، تنظيم و امضا شد پيمان صلح وِرساي بود كه شرايط صلح با آلمان را تعيين ميكرد. هنگام تصويب قرارداد ورساي در كنفرانس صلح پاريس، آلمان به يك كشور جمهوري تبديل شده بود و يك رئيس جمهور سوسياليست در رأس آن قرار داشت. همچنين صدراعظم آلمان نيز يك سوسياليست بود و وقتي كه او از مضمون آن قرارداد اطلاع يافت از مقام خود استعفا داد و هيچ يك از وزيران ارشد آلمان نيز حاضر به امضاي اين قرارداد نشدند. در نتيجه دو عضو درجه دوم دولت آلمان در روز 28 ژوئن 1919م، قرارداد صلح را در كاخ ورساي امضا كردند. با امضاي اين قرارداد در كاخ ورساي در حومه پاريس، جنگ جهاني اول به طور رسمي به پايان رسيد و نمايندگان آلمان، تمامي مفاد قرارداد 440 مادهاي ورساي را پذيرفتند. به موجب اين قرارداد، آلمان متعهد شد كه تعداد افراد ارتش خود را در سقف يكصد هزار نفر حفظ كند، تسليحاتِ خود را كاهش دهد و بخشي از اراضي متصرفاتش را به كشورهاي پيروز مانند فرانسه و انگليس واگذار نمايد. همچنين متفقين، آلمان را به پرداخت مبلغ هنگفتي به عنوان غرامت مجبور كردند. از ديگر مفاد پيمان تاريخي ورساي، تأسيس جامعه ملل بود كه پس از پايان جنگ جهاني دوم به صورت سازمان ملل متحد درآمد. با اين حال، هيچ يك از اين بندهاي قرارداد، در سالهاي بعد، مانع از قدرتگيري مجدد آلمان و آغاز جنگ جهاني دوم نگرديد و دو دهه بعد، دنيا بار ديگر، جنگ جهاني دوم را به خود ديد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
افتتاح مركز اسلامي واشينگتن (28ژوئن1957م)
افتتاح مركز اسلامي واشينگتن (1957م) مرکز اسلامی واشنگتن یکی از باشکوهترین و پررفتوآمدترین ساختمانهای مسلمانان آمریکاست. این مرکز نماد و بیرق ملی مسلمانان این کشور است که هر روز این مطلب را به هزاران عابر و رهگذر گوشزد میکند که دین محمد(ص) در آمریکا هم طرفدارانی دارد. در نوامبر سال ۱۹۴۴ اندیشه ساخت مسجدی در واشنگتن به دنبال مذاکره ابو اَلحوا و محمود حسن پاشا، سفیر کشور مصر در آمریکا شکل گرفت. به زودی تنی چند از دیپلماتها و آمریکاییهای مسلمان مقدمات ساخت مسجد و مرکز اسلامی واشنگتن را فراهم کردند. اعضای این بنیاد به سرعت افزایش پیدا کرد و نمایندگانی از تمام ملتهای مسلمان جهان و شهروندان آمریکایی را در خود جای داد. آنها توانستند سرمایه کافی جهت خرید زمینی که هماکنون ساختمان مرکز اسلامی واشنگتن در آن واقع شده را تهیه کنند. زمین مورد نظر در آوریل ۱۹۴۶ خریداری شد و ساخت بنا در سال ۱۹۴۹ آغاز شد. پروفسور ماریو روسی (Prof. Mario Rossi) یکی از معماران سرشناس ایتالیایی که مساجد متعددی در کشور مصر ساخته است، معماری این بنا را بر عهده گرفت. چلچراغ باشکوهی از جنس برنز و فرشهای نفیس ایرانی زینتبخش مسجد این مرکز هستند. با تکمیل بنای مسجد و مرکز اسلامی، مراسم وقف آن در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۷برگزار شد.
مرکز اسلامی واشنگتن دی سی کجاست | عکس آدرس و هر آنچه ...
مراکز اسلامی کشورهای آمریکا و کانادا - شبکه جهانی جام جم
مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن - شبکه جهانی جام جم
Publisher: مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن - کتابخانه ...
نگاهي به فعاليتهاي مركز تعليمات اسلامي واشنگتن
مركز تعليمات اسلامي واشنگتن - صفحات فارسی
مرکز اسلامی واشینگتن - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن - ويکی شيعه
مرکز اسلامی آمریکا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسلام در ایالات متحده آمریکا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
معرفی مراکز اسلامی در آمریکا
مرکز اسلامی آمریکا (میشیگان) - ويکی شيعه
مدیر مرکز اسلامی شیکاگو: سالانه حدود 15هزار آمریکایی مسلمان ...
مرکز اسلامی میشیگان قلب شیعه در کشور آمریکا - خبرگزاری ...
برچسب ها - مرکز اسلامی دیترویت - شیعه نیوز
شیعه در آمریکا - ویکیوحدت، دانشنامۀ مجازی
آغاز ساخت مرکز اسلامی جدید در میشیگان
معرفی مركز اسلامی لندن - سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي
مرکز اسلامی انگلیس - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مرکز اسلامی انگلیس - ويکی شيعه
مرکز اسلامی لندن
مسجد و مركز اسلامي هامبورگ آلمان - سازمان فرهنگ و ارتباطات ...
مرکز اسلامی هامبورگ یکی از مهمترین مؤسسات شیعی اروپاست
فعالیت های دین پژوهی ;مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ
ناگفتههایی درباره مرکز اسلامی هامبورگ - ایسنا
مرکز اسلامی هامبورگ - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بهشتی در هامبورگ - پرتال جامع علوم انسانی
مرکز اسلامی هامبورگ - ويکی شيعه
با مراکز اسلامی در آلمان آشنا شویم
مراکز اسلامی آلمان(1)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
انتقال ظاهري قدرت به دولت انتقالي پس از سقوط رژيم بعث عراق (28ژوئن2004م)
انتقال ظاهري قدرت به دولت انتقالي پس از سقوط رژيم بعث عراق (2004م) پس از حمله نيروهاي امريكايى به عراق در 20 مارس 2003م و در پي فروپاشي رژيم بعثي، ابتدا ژنرال گارنر و سپس پل بِرِمِر مسئوليت اداره امور عراق را برعهده گرفتند. اگرچه سقوط صدام حسين مورد استقبال مردم تحت ستم عراق واقع شد، اما آنها حضور نظاميان بيگانه به ويژه اشغالگران امريكايى را پذيرا نشدند. در 13 ژوئيه همين سال، شوراي حكومت انتقالي با 25 عضو درعراق تشكيل شد و اين گروه بر سر طرح انتقال قدرت به يك دولت موقت عراقي تا اول ژوئيه 2004 با پل برمر به توافق رسيدند. شوراي حكومت انتقالي، در 8 مارس 2004م قانون اساسي موقت عراق را به امضاء رسانيد. در همين حال از يك طرف شهرهاي عراق شاهد اعتراضاتِ مردمي نسبت به حضور اشغالگران بود و اين مسئلهاي بود كه حتي مطبوعات امريكايى نيز به آن اذعان داشتند و از طرف ديگر امريكا به خروج از بحران و فرار از باتلاق خود ساخته، ميانديشيد. بنابراين مسئله انتقال ظاهريِ قدرت سرعت بيشتري يافت. در همين راستا در 28 ماه مه 2004م نخستوزير و سه روز پس از آن رئيسجمهور عراق توسط شوراي حكومت انتقالي برگزيده شدند. سرانجام در روز 28 ژوئن 2004م در حالي كه دو روز به زمان تعيين شده براي انتقال رسمي قدرت باقي مانده بود، امريكا در اقدامي ناگهاني قدرت را به صورت رسمي به عراقي واگذار نمود. اگرچه گفته شده است دليل اين كار پيشگيري از عمليات احتمالي مخالفان بوده اما در واقع امريكا در پي فرار از پرداخت هزينه هاي بيشتر و فريب افكار عمومي عراق بود. چرا كه در عين حالْ همچنان سرنخ تمامي تصميمات و برنامهريزيها در عراق در اختيار امريكا باقي ماند. انتقال حاكميت به دولت موقت، از موج ناآراميها و اعتراضات مردمي نكاست و اين انتخاب را پيش روي امريكا و ديگر اشغالگران نهاد كه بهترين راه بيرون آمدن از باتلاق عراق، خروج از اين كشور است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
واکسن برکت کرونای آفریقایی را هم شکست داد
با تحقیق روی خون افرادی که واکسن کوو ایران برکت را دریافت کرده بودند ثابت شد این واکسن موفق به شکست سویه آفریقایی کرونا شده است.
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از فارس، در اطلاعیه روابط عمومی شرکت دارویی شفا فارمد وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام آمده است: با انجام آزمایش روی خون ۱۰ نفر از افرادی که در فاز اول و ۳۰ نفر از کسانی که در فاز دوم مطالعات بالینی واکسن کوو ایران برکت داوطلب شده بودند، ثابت شد آنتیبادی تولیدشده در بدن این افراد قادربه شکست واریانت آفریقایی کووید ۱۹ است.
این گزارش میافزاید: تحقیقات و تست خنثیسازی روی خون این داوطلبان پس از آن صورت گرفت که نمونهای از سویه آفریقایی ویروس در اختیار دانشمندان دارویی ستاد اجرایی فرمان امام قرار گرفت و این ویروس پس از انتقال به سلول روی خون این افراد که دو دوز از واکسن را دریافت کرده بودند تست شد و نهایتا آنتیبادی خون این افراد موفق به مهار ویروس شد.
در ادامه آمده است: پیش از این نیز آنتیبادی خون داوطلبان تزریق این واکسن روی واریانت انگلیسی کرونا تست و موفقیت این واکسن در آنجا هم ثابت شده بود.
شرکت دارویی شفا فارمد درخصوص عملکرد واکسن کوو ایران برکت روی کرونای هندی نیز خاطرنشان کرده است: نمونه سویه هندی ویروس هم به تازگی به دست محققان این مجموعه رسیده و در حال انتقال آن روی سلول و انجام تست خنثیسازی روی آن هستند که پس از پایان تحقیقات نتیجه به اطلاع مردم خواهد رسید.
اقدام رهبر انقلاب در استفاده از واکسن ایرانی مشوق دانشمندان ایرانی است
۴۸ ساعت قبل از تزریق واکسن کرونا مسکن مصرف نکنید | بهبودیافتگان کرونا کی واکسن بزنند؟
ویدئو | عزا به عزا، بحران بیپایان کرونا در اهواز | چرا کرونا در خوزستان آرام نمیگیرد؟
دولت از تمهیدات واکسیناسیون و تهیه و توزیع واکسن ایرانی و خارجی میگوید
فرمانده کل سپاه: وقت آن رسیده که ما به آمریکا واکسن کرونا بدهیم
اگر واکسن کرونا پیدا کردید: ۴۸ ساعت قبل تزریق مُسکن نخورید
دانشمندان ایرانی راه طولانی ساخت واکسن را به سرعت پیمودند
هلال احمر محموله جدید واکسن کرونا را وارد کشور میکند
واکسن برکت کرونای آفریقایی را خنثی میکند
آغاز تولید انبوه واکسن کرونا « اسپوتنیک » در استان البرز
واکسن کرونای اسپوتنیک تولید داخل در البرز رونمایی شد
آیا واکسن برکت به زنان باردار و کودکان هم تزریق میشود؟
ویدئو | ششمین واکسن کرونای ایرانی رونمایی شد
تزریق دوز دوم واکسن سینوفارم به زودی آغاز میشود
واکسن برکت کرونای آفریقایی را هم شکست داد
فروش نوبت واکسن : ۸۰۰ هزار تومان!
ایران صادرکننده واکسن کرونا میشود
قیمت واکسن محل نزاع داخلی نشود
رونمایی از واکسن ضد کرونای «نورا»
واکسن نوترکیب «نورا» رونمایی شد
ماسک نمیزنیم تا کرونا بماند!
آغاز موج پنجم کرونا در ایران
آغاز موج پنجم کرونا در ایران
موج پنجم کرونا هم رسید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همه باهم کرونا را شکست بدهیم
ادامه مطلب را ببينيد
سوء قصد به جان حضرت آيت اللَّه "خامنه اي" امام جمعه تهران در مسجد ابوذر (6تیر1360ش)
سوء قصد به جان حضرت آيت اللَّه "خامنه اي" امام جمعه تهران در مسجد ابوذر (1360ش) بعد از تشكيل نظام جمهوري اسلامي در ايران، توطئه هاي استكبار جهاني عليه حكومت نوپاي اسلامي فزوني گرفت و باتجهيز و تقويت گروهكها و جريانات ضد انقلاب، درصدد نابودي نظام اسلامي برآمد. در همين راستا، عوامل ضد انقلاب كه تا چندي قبل، با حيله و تزوير، خود را انقلابي معرفي ميكردند، نقاب از چهره برداشتند و با سوء استفاده از موقعيت به وجود آمده، به سلب آسايش و امنيت مردم مشغول شدند. يكي از اين گروهها، سازمان منافقين خلق (مجاهدين خلق) بود كه با ترور شخصيتهاي اسلامي و انقلابي، سعي داشت به اهداف پليد و شومِ خود دست يابد. مقام معظم رهبري كه در آن وقت، نماينده امام خميني(ره) در شوراي عالي دفاع و نيز امام جمعه تهران بودند، با روشنگريهاي خويش، مردم را نسبت به ماهيت پليد اين گروهكها آشنا و نظرات آنان را در سخنرانيها مطرح ميساختند. همين امر، موجب گرديد كه گروهك منافقين، از ميان بردنِ معظمٌ له را در برنامه كار خود قرار دهد. در نهايت در ششم تيرماه 1360، حضرت آيتاللَّه خامنهاي كه به منظور ايراد سخنراني در مسجد ابوذر واقع در ميدان ابوذر در شرق تهران حضور داشتند، در حين پاسخگويي به پرسشهاي حاضرين، بر اثر انفجار بمبي كه توسط منافقين در يك دستگاه ضبط صوت كار گذاشته شده بود، از ناحيه كتف، گردن و دست به شدت زخمي شدند و به بيمارستان منتقل گرديدند. اما ايشان به طور معجزهآسايي زنده ماندند و اين از الطاف الهي بود كه اين گنجينه گرانمايه و عزيز براي رهبري امت اسلام بعد از حضرت امام، حفظ شود تا سكاندار شايسته و لايقي جهت هدايت كشتي انقلاب اسلامي در اقيانوس متلاطم تحولات جهاني باشند. كينهتوزيهاي منافقين همچنان ادامه يافت و فرداي آن روز با منفجر كردن دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، جنايتي ديگر را ورق زدند.
موزه عبرت /سوءقصد به جان مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه ...
بازخوانی واقعه سوء قصد به جان مقام معظم رهبری در سال ۱۳۶۰ - ...
ماجرای ترور”رهبری” خامنه ای از زبان همسرش+پیام امام خمینی | ...
اولین جملهای که آیتالله خامنهای پس از به هوش آمدن گفت/ دکترها ...
ششم تیر:ویژه نامه ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب حضرت امام ...
ناگفته اي از واکنش امام به ترور آيت الله خامنه اي - مشرق نیوز
واکنش آیتالله خامنهای به احتمال از کار افتادن دستشان پس ...
ترور آیت الله خامنه ای و انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی
ترور نافرجام سید علی خامنهای - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سوء قصد به جان رهبر معظم انقلاب - پرتال امام خمینی
بازخوانی پیام امام در پی ترور حضرت آیتالله خامنهای - ...
چه کسانی آیتالله خامنهای را ترور کردند؟+ تصاویر
انتقام بزدلانه بقایای «فرقان» از آیتا... خامنه ای
گزارشی از ماجرای ترور 6 تیر 1360 - Khamenei
روزی که آیت الله خامنه ای ترور شدند! - شفاف
ترور نافرجام آیت الله خامنه ای - تبیان
لحظه ی ترور اقا خامنه ای - آپارات
بازخواني ترور آيت الله خامنه اي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
قتل "قائم مقام فراهاني" از رجال نامدار دوره قاجار و صدر اعظم محمدشاه قاجار (6تیر1214ش)
قتل "قائم مقام فراهاني" از رجال نامدار دوره قاجار و صدر اعظم محمدشاه قاجار (1214ش) محمدشاه قاجار چون به پادشاهي رسيد، وزارت خود را به پيشكارش ميرزاابوالقاسم فراهاني داد. او وزيري با تدبير و با نفوذ بود. اما چون محمدشاه مردِ ضعيفالنفسي بود در اداره امور مملكت به رأي او كمتر توجه داشت. وي در مقام صدارت اعظمي، شاهزادگان خودسر قاجار را با خشونت و قساوت رام ساخت. قائم مقام با همه هوش و كفايت، كارداني، قدرت بر تقرير و تحرير، درايت در امور اجتماعي و سياسي و احاطه عجيب بر ادب فارسي و عربي، مردي خودپسند و مغرور بود كه در پيشبرد مقاصد خود از كشتن و كور كردن مخالفان و دروغ و نيرنگ خودداري نميكرد و در اين راه، دوست و دشمن نميشناخت. اين هيبت و صلابت و قدرت و برّندگي كه خواه ناخواه با سنگدلي و حقناشناسي و استبداد رأي و بلندپروازي و خودپسندي و دريدگي همراه بود موجب شد قائم مقام در بين طبقات مردم، محبوبيتي در خور نداشته بلكه همواره مورد حسد و بغض درباريان و بدگماني شاه قاجار باشد. حسودان و دشمنان قائم مقام، سرانجام محمدشاه را به اعدام او موافق كردند و با كمك حاج ميرزا آقاسي فرمان قتل قائم مقام را از شاه گرفتند. او را در شب آخر صفر 1251 ق برابر با ششم تيرماه 1214ش با دستمالي خفه كرده و جسدش را در حرم شاه عبدالعظيم دفن نمودند. قائممقام فراهاني علاوه بر مقام سياسي، داراي تبحّر علمي در بسياري از فنون، مخصوصاً علوم و فنون ادبي و سادهنويسي بود و سبكي جديد در نثر فارسي به وجود آورد. از آثار مشهور اين سياستمدار و نويسنده ايراني ميتوان به كتابهاي منشات، جلاير نامه و ديوان اشعار او، اشاره كرد.
ابوالقاسم قائم مقام فراهانی / میرزا - موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک
چگونه قائم مقام فراهانی به قتل رسید؟ | خبرگزاری فارس
قائم مقام فراهانی ،سیاستمداری ادیب و باهوش
زندگانی قائم مقام فراهانی | | مشاهیر تاریخ ما
قائم مقام فراهانی به قتل رسید - تاریخ ایرانی
قائممقام فراهانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
فرجام تلخ قائم مقام فراهانی - ایسنا
قائم مقام فراهانی - دانشنامه رشد
قائم مقام فراهانی کیست؟ - تبیان
قائم مقام فراهانی کیست؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "رئیس علی دلواری" سردستهی دلاوران تنگستان(23شوال1333 ق)
شهادت "رئیس علی دلواری" سردستهی دلاوران تنگستان(1333 ق) رئیس علی فرزند زایر محمد (کدخدای دلوار) از طایفهی "نیامتی"، از چهرههای سرشناس تنگستان در روزگار خویش بود. تاریخ تولد او را بین سال 1299 تا 1303 ق دانستهاند. با توجه به شهادت او در شوال سال 1333 قمری، سن وی در هنگام وفاتش بین 30 تا 34 سال بود. رئیس علی دلواری، در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی آن قدر مقابله و مبارزه نمود تا در این راه در 23 شوال 1333 ق برابر با 12 شهریور 1294 ش به درجهی شهادت نایل آمد. مدفن وی در حرم امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف قرار دارد.
نگاهي به زندگينامه شهيد رئيسعلي دلواري - خبرگزاری علم و ...
قیام رئیسعلی دلواری علیه انگلیس - موسسه مطالعات و پژوهش ...
رئیسعلی چگونه جان باخت - روزنامه دنیای اقتصاد
دلاوری از دلوار (درباره رئیسعلی دلواری) - ویرگول
زندگینامه شهید رییس علی دلواری - بوشهر
رئیسعلی دلواری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زندگينامه رئيس علي دلواري :: دانشگاه ایلام
شهید رئیسعلی دلواری؛ دلاوری از دلوار
زندگینامه رئیس علی دلواری - راسخون
رئیسعلی دلواری كيست ؟ - بولتن نیوز
مشاهیر لُر: رئیس علی دلواری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
قيام مردم تبريز به رهبري ستارخان و باقرخان عليه استبداد محمدعلي شاه قاجار (6تیر1287 ش)
بي اعتنايي محمدعلي شاه قاجار به مشروطيت و مخالفت با مشروطه خواهان و سركوبي آنان و نيز به توپ بستن مجلس شوراي ملي، مردم ايران را به شورش واداشت و در اين راه، مردم تبريز از ديگران پيشي گرفتند. در اين ميان دو تن از رادمردان تبريز به نامهاي ستارخان (سردار ملي) و باقرخان (سالار ملي) به جمع مردم پيوستند و به رهبري قيام مردمي پرداختند. اين دو با همراهي مردم، در مقابل قشون عظيم محمدعلي شاه قاجار به مدت يازده ماه مقاومت كرده و از ورود نيروهاي دولتي به شهر ممانعت مينمودند. در اواخر، چون كار اهالي تبريز به خاطر محاصره و نرسيدن آذوقه سخت شده بود، پس از مذاكره با نمايندگان روس و انگليس و تصويب آن دو دولت، قرار بر اين شد كه عدهاي از نيروهاي روس وارد تبريز شوند. با ورود نيروهاي روسيه به تبريز، محاصره اين شهر پايان يافت و قشون غارتگر محمدعلي شاه از اطراف تبريز متفرق شدند. در عين حال، چون به دليل حضور قواي روس در تبريز، موقعيت خطرناكي براي ستارخان و باقرخان ايجاد شده بود، اين دو به همراه تعداد ديگري از آزادي خواهان به سفارت عثماني در تبريز پناهنده شدند.
قیام مردم تبریزعلیه استبداد محمدعلی شاه قاجار به رهبری ...
به بهانه فرا رسیدن سالگرد قیام مردم تبریز علیه استبداد و ...
تاثیر سرنوشت ساز قیام مردم تبریز در پیروزی انقلاب اسلامی
شورش مردم تبريز عليه خودكامگي "محمدعلي شاه قاجار"
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
درگذشت عالم رباني "شيخ زين العابدين مازندراني" (16ذیقعده1309 ق)
درگذشت عالم رباني "شيخ زين العابدين مازندراني" (1309 ق) شيخ زين العابدين ابن مسلم مازندراني، عالمي رباني، فقيه و از بزرگان علماي اماميه در قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجري است. وي پس از پايان تحصيلات مقدماتي، براي تكميل معلومات ديني به حوزهي علميهي نجف رفت و از محضراساتيد بزرگ آن حوزه از قبيل شيخ مرتضي انصاري، شيخ محمدحسن نجفي صاحب جواهر و سيدالعلماي مازندراني بهره برد و به درجات عالي علمي و معنوي دست يافت. شيخ زين العابدين مازندراني همواره در انديشهي نيازمندان و فقراي جامعه بود و در حل مشكلات و رفع گرفتاريهاي آنها ميكوشيد. وي به جهت فروتني و تواضع فراوان خود، مورد احترام علماء و مردم بوده و نزد دانش پژوهانِ علوم ديني، مقامي والا داشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
دوستان گرامی در کانال سروش ما sapp.ir/hedayat.org
کانال یار خراسانی رهبر در پیام رسان سروش راه اندازی شده است
sapp.ir/yarekhorasanirahabar
جهة مشاهده خبرهای ریاست جمهوری به کانال یار خراسانی رهبر مراجعه فرمائید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: کانال یاران خراسانی
ادامه مطلب را ببينيد
روز جهاني مبارزه با قاچاق و استعمال مواد مخدر (26ژوئن)
روز جهاني مبارزه با قاچاق و استعمال مواد مخدر - كنفرانس بين المللي مبارزه با اعتياد و قاچاق مواد مخدر از تاريخ 17 تا 26 ژوئن 1987 م برابر با 26 خرداد الي 5 تير 1365 ش در شهر وين به منظور ابراز عزم سياسي ملتها در امر مبارزه با پديده خانمانسوز و شوم مواد مخدر تشكيل شد. در اين كنفرانس سندي به تصويب رسيد كه بر طبق آن، خط مشي همه جانبه اي در امر كنترل مواد مخدر، از سوي كشورهاي شركت كننده، مشخص شده و آنان را متعهد مينمايد تا اقدامات بينالمللي در خصوص مبارزه با قاچاق مواد مخدر را قاطعانه دنبال كنند. همچنين در اين سند بيش از سي و پنج مورد اقدام عملي همچون ارزيابي ميزان مصرف، پيشگيري از طريق آموزش، نقش رسانه در بازگشت معتادين به دامن اجتماع و معالجه آن، ريشهكني مزارع غيرمجاز خشخاش، نابودي شبكههاي عمده قاچاق مواد مخدر، همكاريهاي حقوقي كشورها و... را در خود جاي داده است. اين سند در 26 ژوئن مصادف با پنجم تيرماه آن سال تصويب شد و سالروز تصويب اين سند به نام روز جهاني مبارزه با مواد مخدر اعلام گرديد.
مبارزه با قاچاقچیان تمایل به مصرف موادمخدر را کاهش میدهد
قتل عامل خاموش - ویژه نامه روز جهانی مبارزه با مواد مخدر
رضا حکمت دورهپهلوی رئیس مجلس ، قاچاقچی مواد مخدر!
مبارزه با اعتیاد از انتصاب تا استعفای آیت الله خلخالی
سیاستهای کاهش تقاضای مواد در انقلاب اسلامی
جایگاه پیشگیری از مواد مخدر در سیاستگذاریها
نقش تاريخي انگليس در ترويج مواد مخدر در ايران
مجازات جرائم مواد مخدر در کشورهای اروپایی
مواد مخدر و اعتیاد، علت ۳۰ درصد طلاقها
پهلوی ها و مواد مخدر، از قاچاق تا مصرف
الگوهای مصرف موادمخدروالکل در نوجوانان
الگوهای مصرف موادمخدروالکل در نوجوانان
عکسهای تکان دهنده از مصرف مواد مخدر
قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت فقيه و فيلسوف بزرگوار آيت اللَّه "ميرزا احمد آشتياني" (5تیر1354ش)
رحلت فقيه و فيلسوف بزرگوار آيت اللَّه "ميرزا احمد آشتياني" (1354ش) آيت اللَّه ميرزا احمد آشتياني، فقيه و فيلسوف شيعي، كوچكترين فرزند ميرزا حسن مجتهد آشتياني، فقيه سرشناس روزگار ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار، در حدود سال 1261ش (1300ق) در تهران به دنيا آمد. وي پس از تحصيل علوم مقدماتي، چندي به درس فقه و اصول پدر خويش حاضر گشت و پس از رحلت او، در حوزه درس استادان ديگري چون شيخ مسيح طالقاني و سيد عبدالكريم لاهيجي حضور يافت. ايشان همچنين پس از مدتي حكمت مشاء، حكمت متعاليه، عرفان نظري، طب و رياضيات و نجوم را آموخت و به مقاطع بالاي علمي رسيد. آيت اللَّه آشتياني در چهل سالگي رهسپار نجف گشت و افزون بر كسب فيض از محضر استاداني چون ميرزاي ناييني و آقاضياءالدين عراقي، خود نيز مجلس درس فلسفه داير ساخت. ايشان پس از اقامت ده ساله در نجف، به ايران باز گشت و بقيه عمر را در تهران به تدريس فقه و اصول و علوم عقلي، تاليف كتاب و ارشاد مردم گذراند. اين عالم رباني علاوه بر احاطه بر علوم عقلي و نقلي، در طبِّ قديم و دانش رياضي نيز دست داشت و خط را به نيكويي مينوشت. وي عارفي خوش خلق، متواضع، سليم النَّفس، متعبّد و پارسا بود. از ميرزا احمد آشتياني آثار متعددي به جاي مانده است كه نامه رهبران، لوامِعُ الحقايق، مقالات احمديه و كلمةُ الطيبَه و نيز بيش از سي حاشيه و شرح بر اكثر كتب مهم فقه و اصول و فلسفه و حكمت و عرفان، از آن جملهاند. سرانجام اين عالم رباني در 5 تير ماه 1354 ش برابر با 15 جمادي الثاني 1395 ق در نود و پنج سالگي در تهران درگذشت و در صحن حرم حضرت عبدالعظيم(ع) در ري به خاك سپرده شد. ميرزا احمد آشتياني به هنگام وفات، متصدي مدرسه علميه مروي، بزرگترين حوزه علميه تهران بود.
میرزا احمد آشتیانی در کنار عقلانیت، متعبد بود - خبرگزاری ...
رحلت فقیه و فیلسوف بزرگوار آیت الله میرزا احمد آشتیانی
میرزا احمد آشتیانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آشتیانی، احمد - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی
میرزا احمد آشتیانی - عرفان و حکمت
میرزا احمد آشتیانی - ويکی شيعه
میرزا احمد آشتیانی - ویکی فقه
آيت الله حاج ميرزا احمد آشتياني
آشتیانی، میرزا احمد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 336 نهج البلاغه: لزوم وفای به وعده
متن نهج البلاغه
وَ قَالَ (عليه السلام): الْمَسْئُولُ حُرٌّ، حَتَّى يَعِدَ.
- شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )(لبه فعال)
- جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
انسان در گرو وعده هاى خويش است:
اين گفتار حكيمانه در بسيارى از نسخه هاى نهج البلاغه و شروح آن نيامده است. مرحوم فيض الاسلام در نسخه خود وصبحى صالح در نسخه اى كه در دست ماست آن را آورده اند و ظاهر اين است كه از نسخه ابن ابى الحديد گرفته اند. به هر حال گفتارى است بسيار پرمعنا و حكيمانه. امام عليه السلام مى فرمايد: «كسى كه از او درخواستى شده، تا وعده نداده آزاد است»؛ (الْمَسْؤُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ).
اشاره به اينكه پس از وعده دادن در گرو وعده خويش است و تا به آن وفا نكند آزاد نمى شود. همانگونه كه در بيان اسناد اين گفتار حكيمانه آورديم، علامه مجلسى؛ در بحارالانوار آن را از كتاب العدد القوية، تأليف مرحوم علامه حلى با اضافه اى به اين صورت آورده است: «الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ وَالْمَسْئُولُ مُسْتَرَقٌّ حَتَّى يُنْجِزَ؛ آنكس كه از او درخواستى شود آزاد است تا زمانى كه وعده نداده، و برده است تا زمانى كه به وعده خود وفا كند». روشن است كه حرّيّت و بردگى در اين گفتار حكيمانه جنبه مجازى دارد ومنظور اين است كه اشخاص حر از هر نظر آزادند و در قيد اسارت ديگرى نيستند؛ ولى برده در قيد اسارت ديگرى است و انسان تا وعده نداده آزاد است؛ اما هرگاه وعده اى به ديگرى بدهد گويا زنجير اسارتى را بر گردن خود نهاده و تا به وعده اش وفا نكند از گردن او برداشته نخواهد شد.
پيامى كه اين كلام دارد مسئله لزوم وفاى به وعده است؛ مبادا كسى وعده بدهد باز هم خود را آزاد پندارد و گمان كند هيچ وظيفه و مسئوليتى در برابر وعده اى كه داده است بر دوش ندارد. بايد خود را همچون اسيرى بداند كه تا وعده اش را وفا نكند آزاد نمى شود.
*****
نكته:
اهميت وفاى به عهد:
بسيارى از افراد درمورد وعده ها و عهدهاى خود بى اعتنا و سهل انگارند در حالى كه قرآن مجيد و روايات اسلامى به آن اهميت فوق العاده اى داده اند. قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولا)؛ به عهد خود وفا كنيد كه از عهد (در قيامت) سؤال مى شود». رسول خدا صلي الله عليه و آله مى فرمايد: «الْعِدَةُ دَيْنُ وَيْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ أخْلَفَ وَيْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ أخْلَفَ وَيْلٌ لِمَنْ وَعَدَ ثُمَّ أَخْلَفَ؛ وعده به منزله بدهكارى است. واى به حال كسى كه وعده مى دهد و خلاف مى كند، واى به حال كسى كه وعده مى دهد وخلاف مى كند، واى به حال كسى كه وعده مى دهد و خلاف مى كند». ازاين روايت استفاده مى شود كه وعده به منزله بدهكارى شديد و مؤكد است كه افراد باايمان بايد به آن عمل كنند. البته ازنظر فقهى، وعده هاى ابتدايى كه در ضمن عقد و قراردادى نباشد واجب العمل نيست؛ ولى از آيات و روايات استفاده مى شود كه مستحب بسيار مؤكدى است؛ گويا ديواربه ديوار واجبات مؤكد است. بر اين پايه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در حديث ديگرى مى فرمايد: «الواعِدُ بِالْعِدَةِ مِثْلُ الدَّيْنِ أوْ أَشَدَّ؛ كسى كه وعده اى مى دهد (وعده اش) مانند بدهكارى يا شديدتر از آن است».
اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: «ما باتَ لِرَجُلٍ عِنْدي مَوْعِدٌ قَطُّ فَباتَ يَتَمَلْمَلُ عَلى فِراشِهِ لِيَغْدُو بِالظَّفَرِ بِحاجَتِهِ أشَدُّ مِنْ تَمَلْمُلِي عَلى فِراشي حِرْصآ عَلَى الْخُروجِ إلَيْهِ مِنْ دَيْنٍ عُدْتُهُ وَخَوْفآ مِنْ عائِقٍ يُوجِبُ الْخُلْفَ فَإِنَّ خُلْفَ الْوَعْدِ لَيْسَ مِنْ أخْلاقِ الْكِرامِ؛ كسى كه وعده اى به او داده ام و شب هنگام در بسترش بيدار است ولحظه شمارى مى كند كه صبح شود و نزد من آيد و حاجتش برآورده شود، ناراحتى و انتظار او هرگز از ناراحتى من شب هنگام در بسترم بيشتر نيست، چرا كه انتظار مى كشم به سراغ او بروم و از دِين وعده او درآيم. مبادا مانعى سبب خلف وعده شود، زيرا خلف وعده از اخلاق انسان هاى باشخصيت وبزرگوار نيست».
روايات درباره نكوهش خلف وعده در منابع اسلامى بسيار است. اين گفتار را با حديثى از امام صادق عليه السلام پايان مى دهيم، فرمود: «عِدَةُ الْمُوْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لاكَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ بَدَأَ وَلِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ وَذَلِکَ قَوْلُهُ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ)؛ وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هرچند كفاره ندارد و هركس خلف وعده كند درواقع با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم او قرار داده و اين همان چيزى است كه قرآن مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا سخنى مى گوييد كه به آن عمل نمى كنيد؟ اين كار موجب خشم عظيم در پيشگاه خداست كه سخنى بگوييد و به آن عمل نكنيد»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
نامه امام علی علیه السلام به اشعث بن قيس
(و من كتاب له ( عليه السلام) إلى أشعث ابن قيس عامل أذربيجان وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ وَ السَّلَامُ .
از نامه هاى آن حضرت عليه السَّلام است با شعث ابن قيس (كه شمّه اى از حال او در شرح خطبه نوزدهم گذشت) و او (از جانب عثمان) حكمران آذربيجان بود (و آذربيجان ايالتى است در شمال غربى ايران داراى شهرها و ده هاى بسيار كه مهمّترين شهر و مركز آن تبريز است، خلاصه چون امير المؤمنين عليه السَّلام بعد از عثمان زمام امور را بدست گرفت اشعث بجهت كارهاى ناشايسته خود مى دانست كه امام عليه السَّلام او را عزل خواهد نمود ترسناك بود، حضرت براى آگاهى او بحفظ اموال آذربيجان بعد از خاتمه جنگ جمل نامه اى باو ست): 1 عمل (و حكمرانى) تو رزق و خوراك تو نيست (72 ترا حكومت نداده اند تا آنچه بيابى از آن خود پنداشته بخورى) ولى آن عمل امانت و سپرده اى در گردن تو است (كه بايستى آنرا مواظبت نموده در راه آن قدمى بر خلاف دستور دين بر ندارى) و خواسته اند كه تو نگهبان باشى براى كسي كه از تو بالاتر است (تو زير دست اميرى هستى كه ترا حافظ و نگهبان قرار داده و ولايتى بتو سپرده كه آنرا از جانب او مواظبت نمائى، پس)
ترا نمى رسد كه در كار رعيّت بميل خود رفتار نمائى (پيش از آنكه بتو دستور دهند كارى انجام دهى) و نمى رسد كه متوجّه كار بزرگى شوى مگر باعتماد امر و فرمانى كه بتو رسيده باشد، و در دستهاى تو است مال و دارائى از مال خداوند بى همتاى بزرگ، و تو يكى از خزانه داران آن هستى تا آنرا بمن سپارى، و اميد است من بدترين والي ها و فرمانده ها براى تو نباشم (بلكه اين دستور سود دنيا و آخرت ترا در بر دارد) و درود بر آنكه شايسته درود است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وظایف حاکمان در نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق جلد اول
محمد تقی فلسفی
1 - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
دعای شریفه مکارم الاخلاق(1) حاوی تعالیمی مهم و درسهایی آموزنده و انسانساز است و به هر نسبت که افراد علاقمند و با ایمان در مضامین آن دقت کنند و محتوای آن را بنیکی فرا گیرند و دستورهایش را عملاً به کار بندند، به همان نسبت از سعادت واقعی و کمال راستین برخوردار می گردند و به مکارم اخلاق و سجایای انسانی متخلق می شوند. البته اگر این دعا شرح و تفسیر شود و جملات آن با استفاده از آیات و اخبار، مورد بحث و بررسی قرار گیرد، قطعا فواید و نتایج آن برای مسلمانان بیشتر خواهد بود. برای نیل به این هدف مقدس، اینک به خواست خداوند متعال، شرح و تفسیر آن آغاز می گردد.
امام سجاد (ع) در ابتدای دعا، بر پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت معظمش درود می فرستد و در پیشگاه الهی عرض می کند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ (2)
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ایمان مرا به کاملترین مدارج برسان.
در جمله اول، یعنی صلوات بر پیامبر اسلام دو مطلب قابل بحث است: یکی مشروعیت اصل دعا در آیین مقدس اسلام، و آن دیگر درود بر نبی معظم اسلام قبل از آغاز دعا.
اما موضوع اول، یعنی مشروعیت دعا از نظر شرع مقدس یکی از قطعی ترین امور دینی و از جمله ضروریات اسلام است، یعنی قرآن شریف و روایات پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام این مطلب را به مردم آموخته اند که مسلمانان و پیروان قرآن باید حوائج و مقاصد خود را و حل مشکلات و گرفتاری های خویش را در پیشگاه خدا عرضه کنند و از ذات اقدس او بخواهند که آن مشکلات را حل نماید و آن گرفتاری ها را برطرف سازد. بنابراین اصل مشروعیت دعا در اسلام قطعی و مسلم است.
جالب آنکه نه تنها در دین اسلام دعا امری است قطعی و مسلم، بلکه در ادیان انبیای گذشته و نزد پیامبران سلف نیز مساله دعا یک امر حتمی بوده و پیشوایان الهی این مطلب را به مردم گفته و آموخته اند.
علاوه بر این خودشان در مواقع و موارد متعدد در پیشگاه باری تعالی دعا کرده اند و خداوند بعضی از آن دعاها را در قرآن شریف آورده است. یک مورد در قضیه حضرت شیخ الانبیاء و المرسلین، ابراهیم خلیل است. موقعی که هاجر و اسماعیل را به سرزمین بی آب و گیاه مکه آورد و آنان را در آنجا مستقر نمود، عرض کرد:
ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه(3)
پروردگارا! من کسانی از اهل بیت و ذریه خود را در این سرزمین بی آب و گیاه، در کنار بیت مقدست اسکان داده ام برای آنکه اقامه نماز کنند و دینت را بر پا دارند. آنگاه دعا می کند و می گوید:
فاجل أفئده من الناس تهوی الیهم(4)
بارالها! تفضل کن و در مقابل این خدمت دینی، دلهای مردم را به آنان متمایل بنما.
دعای دیگر که خدا در قرآن آورده،از حضرت زکریاست. او در ایام پیری و شکستگی خود و در روزگار پیری همسر خود به پیشگاه الهی عرض می کند:
و انی خفت الموالی من و رائی و کانت امراتی عاقرا فهب لی من لدنک و لیا(5)
خداوندا! من بعد از خود در امر دین تو از کسان و بستگانم خائفم. پروردگارا در این سنین پیری خودم و همسرم، به لطف و کرمت به ما فرزندی عنایت کن که جانشین من شود و مسائل مربوط و متناسب با من را انجام دهد. باری تعالی دعای او را مستجاب کرد و حضرت یحیی را به وی عطا فرمود.
اما دعای سوم از حضرت موسی بن عمران (ع) است. موقعی که موسی (ع) از طرف خداوند مأمور می شود نزد فرعون برود و او را به لطف الهی می پذیرد ولی دعا می کند و می گوید:
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی(6)
بارالها! تو به من در این کار بزرگ، شرح صدر عنایت فرما، مشکلات مرا در این راه آسان کن و زبان مرا گویا نما تا آنان سخنان مرا بفهمند و به دین تو متوجه شوند.
آیات دیگری نیز در قرآن شریف هست که خداوند در آنها از دعای پیامبران سخن گفته و قضایای آنان را نقل نموده است.
مقصود از ذکر این چند آیه توضیح این مطلب است که مسئله مشروعیت دعا نه فقط در دین مقدس اسلام است و نه فقط پیغمبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام خود دعا کرده اند، بلکه دعا در ادیان سلف هم مشروعیت داشته و جزو تعالیم الهی بوده و پیامبران خدا و پیشوایان دین هم مشکلات و تمنیات خود را در پیشگاه خدا عرضه می کردند، دعا می نمودند، و از او اجابت می خواستند.
در اولین جمله ای که امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق آورده، درود به پیغمبر است:
اللهم صلی علی محمد و آله.
این جمله دارای دو بعد است. بعد اول این است که دعا مشروعیت دارد، خواه موضوع دعا درود بر پیغمبر اسلام باشد و خواه موضوع آن مسائل و مطالب دگر، و انبیای گذشته نیز این برنامه را داشتند.
اما مسئله درود بر پیغمبر اکرم در آغاز دعا مطلب دگری را هم در بر دارد و آن اینکه تمنیات و تقاضاهای مردم، به علل متعدد، گاهی قابل پذیرفتن نیست. آنجایی که مقبول درگاه الهی است عمل می شود اما آنجایی که مورد قبول واقع نمی شود، علل و عوامل متعدد دارد و موانعی بر سر راه تحقق آن تقاضاست که بدان سبب قابل قبول پروردگار نیست. این مطلب در خلال روایات و اخبار اهل بیت آمده و قسمتهایی را خاطر نشان ساخته اند.
از جمله دعاهای مردود، دعاهایی است که برخلاف نظام احسن عالم و قضای قطعی خدا باشد. مثلا اگر کسی دعا کند که پروردگارا! من همیشه زنده بمانم و هرگز از دنیا نروم، دعایش پذیرفتنی نیست، زیرا:
کل نفس ذائقه الموت.(7)
هر نفسی شربت مرگ را می چشد.
یا دعا کند که بارالها! جوانی من همیشه ثابت بماند و من هرگز به پیری و فرسودگی دچار نشوم، این دعا نیز قابل عمل و استجابت نیست، زیرا قضای قطعی خداوند این است که انسان از طفولیت به نوجوانی و جوانی برسد، سپس به میانسالی برسد، و اگر عمر داشته باشد به پیری برسد و آنچنان فرسوده شود که تمام قوا را از دست داده و معلومات خود را فراموش کرده باشد.این برنامه ها را خداوند به قضای خود مقرر فرموده و در قرآن شریف آمده است.
گاهی افراد از روی عدم توجه و بی علمی دعاهایی می کنند که از نظر حفظ نظام عالم عملی نیست و ائمه معصومین علیهم السلام در مواقعی به افراد تذکر داده اند و آن تذکرات به صورت حدیث در کتب اخبار آمده، تا مردمی که از آن به بعد می آیند و پیرو اسلام اند متوجه آن دقایق و نکات باشند. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که فرموده، دعا کننده نگوید:
اللهم لا تحوجنی الی احد من خلقک فانه لیس من احد الا هو محتاج الی الناس بل یقون اللهم لا تحوجنی الی شرار خلقک، و لایقول اللهم انی اعوذبک من الفتنه بل یقول من مضلات الفتن و ان لا یسال فوق قدره فانه یستحق الحرمان(8)
آن کس که دعا می کند نگوید: بارالها! مرا محتاج به هیچیک از مخلوقین خود منما، زیرا انسانی نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر می خواهد دعای صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.
در جمله دوم می فرماید: کسی نگوید: خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه می برم، زیرا آزمایش مردم قطعی است و حتماً همه افراد در زندگی باید مورد آزمایش قرار گیرند، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا! از آن امتحاناتی که موجب لغزش می شود و باعث گمراهی و کجروی انسان می گردد به تو پناه می برم.
و همچنین می فرماید: هیچ فرد دعا کننده ای از خداوند، بالاتر از قدر و منزلت و ارزش خود تقاضا ننماید، زیرا چنین انسانی که تقاضای بی مورد و فوق مقدار و وزن خود می نماید شایسته محرومیت است که به آن دعا دست نیابد و آن دعا از وی پذیرفته نشود.
حدیث دیگر از علی (ع) است:
سمع (ع) رجلا یدعو لصاحبه فقال: لا اراک الله مکروها. فقال (ع): انما دعوت له بالموت، ان من عاش فی الدنیا لابد ان یری المکروه(9)
مردی در حضور علی (ع) درباره دوست خود دعا کرد و گفت: خداوند هیچ ناملایم و مکروهی را برای او پیش نیاورد و درباره او روا ندارد. علی (ع) که این دعا را شنید به او فرمود: شما برای دوستت دعا کرده ای به مرگ، یعنی می گویی: خدایا دوست مرا از دنیا ببر و به حیات او خاتمه بده، زیرا انسان زنده و کسی که در دنیا زندگی می کند لابد و ناچار باید به ناملایمات و مکروهاتی دچار گردد.
این چند نمونه روشنگر این حقیقت است که مردم بدانند چرا اغلب دعاها مستجاب نمی شود. یک قسمت بی اثر ماندن دعاها مسستند به این است که خواسته های آنها برخلاف نظام آفرینش است. اما علل و عوامل دیگری هم هست که موجب عدم استجابت است و دعا در پیشگاه الهی مورد قبول واقع نمی شود و به اجابت نمی رسد.
در بین تمام دعاها یک دعا که قطعا و جزماً همیشه مستجاب می شود، دعای صلوات است، یعنی اینکه انسان بگوید:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
این یک تمنایی است که قطعا پذیرفته درگاه الهی است و هر دعا کننده ای ذکر صلوات را بگوید و تقاضای درود برای پیغمبر و آل پیغمبر بنماید خداوند دعای مستجاب می کند و به پیغمبرش درود می فرستد. در این مورد پذیرش است، شما برای اینکه دعاهای دگرتان مستجاب شود قبل از دعا کردن، به رسول اکرم و اهل بیتش صلوات بفرستید و سپس تقاضای خود را بگویید، زیرا دعای صلوات به پیشگاه خدا عرضه شده زمینه پذیرش بهتر و عالی تر دارد و در این باره روایاتی است که به بعضی از آنها اشاره می شود.
امام صادق (ع) می فرماید:
لا یزال الدعا محجوبا حتی یصلی علی محمد و آل محمد(10)
همیشه دعاها در پشت پرده است، یعنی نمی تواند آزادانه به پیشگاه الهی راه پیدا کند تا وقتی که مشتمل بر درود به پیغمبر باشد.
حدیث دوم: علی (ع) می فرماید:
کل دعاء محجوب عن السماء حتی یصلی علی محمد و آل محمد(11)
دعاها محجوب و محروم از وصول به مقامات عالیه است تا وقتی که درود به پیغمبر فرستاده شود.
اما حدیث سوم:
عن ابیعبد الله (ع) قال: اذا دعا احد کم فلیبدء بالصوه علی النبی فان الصلوه علی النبی مقبوله و لم یکن الله لیقبل بعض الدعا و یرد بعضه(12)
امام صادق (ع) می فرماید: وقتی یکی از شما در پیشگاه خداوند دعا می کند البته تقاضای خود را با صلوات بر پیامبر آغاز کند چه آنکه درود بر پیامبر، مقبول درگاه الهی است و خداوند چنین نمی کند که دعایی را که شامل چند مطلب است و با صلوات بر نبی آغاز شده قسمتی را بپذیرد و قسمت دیگر آن را رد کند. در اینجا بمورد است تذکر داده شود که روایت دگری هم از امام صادق(ع) آمده که فرموده است:
و أن یختم دعاءه بالصلوه علی محمد و آل محمد(13)
علاوه بر آنکه در آغاز دعا صلوات بفرستد، در پایان دعا هم درود بفرستد و مجموعه تمنیات خود را آغاز کند با دعای به پیغمبر و پایان دهد با دعای به پیغمبر.
از آنچه مذکور افتاد دو مطلب به دست آمد: اول آنکه دعا در دین مقدس اسلام و تمام ادیان آسمانی مشروعیت دارد، انبیای سلف و همچنین پیمبر اسلام و ائمه معصومین، خود دعا بسیار کرده اند و پیروان خود را به تقاضای صلوات بر محمد و آل محمد است. اولیای دین توصیه کرده اند که مستدعیات خود را محفوف به صلوات بنمایید و در ابتدا و انتهای آن بر پیامبر درود بفرستید تا دعای شما شایسته قبول باشد و در معرض اجابت خداوند بزرگ واقع شود و مقصد و مقصود شما تحقق یابد. از این رو امام سجاد (ع) دعای مکارم الاخلاق را با صلوات بر پیامبر آغاز نموده، بدین منظور که سایر مطالب مورد درخواست که قسمت به قسمت در این دعا به پیشگاه خدا عرض می کند به اجابت برسد و مورد قبول درگاه باری تعالی واقع شود.
وبلغ بایمانی اکمل الایمان
امام سجاد (ع) بعد از ذکر صلوات، اول درخواستی که از خدا می نماید این است که می گوید: بارالها! ایمان مرا به کاملترین مدارج آن برسان.
درباره ایمان، سخن بسیار است و مطالب متعددی درباره آن در کتب اسلامی آمده که در اینجا به اختصار به بعضی از آنها اشاره می شود:
جمعی از آقایان می گویند ایمان از ماده امن است و آن حالت آرامش و اطمینان خاطری است که در باطن انسان تحقق می یابد.
بنابراین می گویند ایمان در اسلام عبارت است از حالت باور معنوی و آرامش نفس، مطلبی که بسیار قابل توجه است و درباره آن هم بحث شده این است که آیا ایمان عقد قلبی صرف است و بس، یا متضمن اقرار به زبان، شهادت به زبان، و عمل به بدن نیز هست. در این مورد، عقیده عده ای از علمای بزرگ قدیم و حدیث این است که ایمان فقط عقیده قلبی است و بس، شهادت به زبان و عمل به بدن از شرایط ایمان است، به این معنی که کسی که می خواهد ایمان به معنای تعالیم قرآن داشته باشد باید در دل مؤمن و به زبان مقر باشد و در مقام عمل هم وظایف لازم را انجام دهد. کسانی که عقیده دارند که ایمان فقط عقد قلب است به آیاتی استشهاد می نمایند. در یک آیه خداوند می فرماید:
کتب فی قلوبهم الایمان(14)
ایمان را در دلهای آنان نوشته است.
در آیه دیگر می فرماید:
قالت الاعراب آمنا. قل لم تومنوا ولکن قولوا اسملنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم(15)
کسانی از اعراب گفتند: ما ایمان آورده ایم. بگو ایمان نیاورده اید بلکه اسلام آورده اید و هنوز ایمان در دلهای شما داخل نشده است.
البته آیات دیگری هم در قرآن هست که کلمه ایمان در آنها آمده و آن را به عمل مستند و مرتبط کرده و در قرآن آیات شامل این ارتباط، بسیار است مانند:
ان الذین آمنو و عملوا الصالحات(16)
و بشر الذین آمنو و عملوا الصالحات(17)
و العصر ان الانسان لفی خیر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات(18)
قرآن شریف در این آیات، بعد از ایمان، عمل صالح را می گوید. معلوم می شود عمل صالح خودش جزء ایمان و مجموع عقد قلب و عمل زبان یک چیز واحد باشد، در آن صورت باید بگوییم عمل صالح که خودش جزء ایمان است عطف به نفس خود از نظر ادبی غلط است و نمی شود یک چیزی را به خودش عطف کنند و نسبت دهند. پس ناچار باید بگوییم عمل صالح ایمان نیست تا بتوانیم بگوییم نسبت دادن عمل صالح به ایمان از نظر اصل ادبی درست است و بجا.
این یک خلاصه مختصر از بیان آقایانی است که عقیده دارند ایمان فقط به دل است و بس، ربطی به زبان ندارد و ربطی به عمل هم ندارد.
اما در مقابل آنان آقایانی هستند که می گویند: خیر، ایمان هم عقد دل است و هم عمل بدن. در اینجا مطلبی را از شیخ طوسی می آورم که ایشان ایمان را هم عقیده قلبی می داند و هم اقرار به زبان و عمل بدن. شیخ طوسی می فرماید ایمان مرکب است از تصدیق درونی و اقرار ظاهری و استدلال ایشان بر این اساس است که می گویند: اقرار به زبان تنها ایمان نیست. به دلیل این آیه:
قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا(19)
اعراب آمدند، می گویند ما ایمان آوردیم. خدا نفی می کند می گوید: ایمان نیاورده اید، چون در دلتان ایمان نیست پس مؤمن نشده اید. اینان به زبان که می گویند، خدا می فرماید مقبول نیست. پس معلوم می شود که ایمان در شرع مقدس فقط به زبان نیست.
در مقابل، شیخ طوسی از نظر جنبه معنوی هم می گوید: این قضیه تصدیق هم بدون اقرار زبان، آن هم ایمان نیست و برای اثبات این مطلب به یک آیه استشهاد می کند و آن آیه مربوط به حضرت موسی (ع) است که می گوید:
و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا(20)
می گوید: معجزات موسی را دیدند، در دل یقین داشتند که موسی پیغمبر خداست، اما به زبان انکار کردند. پس معلوم می شود اگر آدمی در دل به نبوت موسی (ع) یقین داشته باشد اما آن را به زبان نیاورد به موسی (ع) ایمان نیاورده. درباره پیغمبر اسلام هم قرآن می گوید: علمای یهود که آشنا به کتب سماوی هستند،
یعرفونه کما یعرفون ابناء هم(21)
اینان پیغمبر را آنچنان خوب می شناسند که فرزندان خودشان را، پس کسانی که پیامبر اسلام را فرستاده خدا می دانند و نبوت او را همانند شناختی که نسبت به فرزندان خویش دارند می شناسند اما عقیده قلبی خود را با زبان انکار می کنند ایمان ندارند، و آیات از اینگونه بسیار داریم.
نمونه دیگری از یقین قلبی اما خودداری از اقرار در ابوجهل بود. ابوجهل مظهر شرک است، آدمی بسیار بد و سمبل کفر است. یک روز پیغمبر اکرم با بعضی از رفقای خود از آنجا می گذشت. او هر وقت به پیغمبر می رسید قیافه تلخ، زننده، تند، و بی ادب به خود می گرفت، اما این دفعه استثنائا با گشاده رویی پیش آمد و دست محکمی به پیغمبر داد و رفت. این امر بسیار شگفت آور بود. رفقای خود ابوجهل گفتند: عجبا! آیا پیغمبر گرویده؟ پس جبهه ما ضعیف شده - مسلمانان گفتند: امری حیرت آور است! آیا ابوجهل قبول اسلام کرده؟ پس اسلام از قوت بیشتری برخوردار گردیده. او مردی بسیار نیرومند است.
آنگاه می نویسد: فقیل له. به ابوجهل گفتند: این چه بود؟ پاسخ داد:
قال والله انی لا علم انه صادق ولکن متی کنا تبعا لعبد مناف(22)
گفت: به خدا قسم، من می دانم که این مرد صادق و راستگوست ولکن چه موقع چنین بوده که ما پیرو عبد مناف و فرزندان او باشیم.
ملاحضه می کنید که ابوجهل آنچنان به پیمبر ایمان باطنی و اعتقاد واقعی دارد که هم قسم یاد می کند و هم سخن خود را با لام تاکید می آورد ولی با زبان صریحا انکار می کند و جلوه گاه کفر است. بنابراین همانطور که یهود می دانستند موسی بن عمران فرستاده خداست و یقین باطنی داشتند اما چون به زبان انکار کردند، کافرند، ابوجهل هم که می داند که پیغمبر اسلام فرستاده خداست ولی به زبان انکار می کند، با ایمان نیست، باید زبان هماهنگ دل باشد. اگر کسی به دل معتقد است و عقیده قلبی را با زبان می گوید، اما در عمل از روی طغیان و تکبر نسبت به اوامر الهی بی اعتناست و تعالیم باری تعالی را نفی می کند، واپس می زند و اعراض می نماید، او هم دارای ایمان نیست، زیرا اعراض از امر خدا و استکبار در مقابل فرمان آفریدگار جهان، منافی با ایمان دل و منافی با اعتراف زبان است.
نمونه این امر ابلیس، در جریان سجده آدم است. از آیات قرآن استفاده می شود که ابلیس به خدا ایمان داشت، آنچنان ایمانی که در صف فرشتگان قرار گرفته بود، ایمان خود را هم به زبان می آورد و حتی در مواقعی نام حضرت حق را با احترام بسیار یاد می کرد تا جایی که وقتی مطرود درگاه الهی شد و از قضیه آدم رنجیده خاطر گردید، گفت:
فبعزتک لا غوینهم اجمعین(23)
آنقدر در مقام بیان، به خدا احترام کرد که به عزت او قسم یاد نمود - اما این شیطانی که ایمان باطنی دارد و به زبان هم اقرار می کند، در مقام عمل و اطاعت از فرمان الهی سرکشی کرد، طغیان نمود و از امر خدا رویگردان شد. خدا به فرشتگان فرمود، آدم را سجده کنند:
و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین(24)
ابلیس از اطاعت امر خدا ابا کرد، در مقابل فرمان الهی استکبار نمود و زیر بار اطاعت از فرمان خالق جهان نرفت و خدا تصریح می کند به اینکه ابلیس، با این عمل به کفر گرایید و تمام اعمال گذشته اش بر باد رفت.
بنابراین من حیث المجموع استفاده می شود که ایمان دل، زمانی ارزش دارد که با انکار زبان مواجه نشود، و همچنین ایمان دل زمانی ارزنده است که به طغیان و سرکشی در عمل مواجه نگردد. اگر دل بود، زبان هم معترف بود، و بدن هم انجام وظیفه کرد، مجموع این سه امر ایمان است، و این مطلب در کتب روایات آمده که به پاره ای از آنها اشاره می شود. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
الایمان معرفه بالقلب و قول باللسان و عمل بالارکان(25)
ایمان عبارت از عرفان قلب است و عقیده باطنی و همچنین گفتاری است به زبان و عملی است به ارکان و جوارح.
عن النبی صلی الله علیه و آله: الایمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول(26)
ایمان گفته ای است که به زبان آید و عملی است که انجام شود و معرفتی است که در قلب مستقر گردد.
عن ابی الصلت الخراسانی قال سألت الرضا (ع) عن الایمان فقال: الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح، لا یکون الایمان الا هکذا(27)
ابوالصلت خراسانی می گوید از حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام درباره ایمان سؤال کردم، در پاسخ فرمود: ایمان، عقد و اعتقاد به قلب است و لفظی است به زبان و عملی است به جوارح، و ایمان نیست مگر آنچه که گفتم.
راغب در کتاب مفردات غریب القرآن درباره ایمان می گوید:
و ذلک باجتماع ثلاثه اشیاء: تحقیق بالقلب و اقرار باللسان و عمل بحسب ذلک بالجوارح و یقال لکل واحد من الاعتقاد و القول الصدق و العمل الصالح ایمان(28). قال تعالی: و ما کان الله لیضیع ایمانکم(29)، ای صلاتکم
تحقق ایمان به اجتماع سه چیز است: اول باور قلبی، دوم اقرار به زبان، و سوم عمل به جوارح، و درباره هر یک از این سه امر ایمان گفته می شود و راغب به آیه 143 سوره بقره استشهاد می کند که خدا در آن آیه می فرماید:
و ما کان الله لیضیع ایمانکم، ای صلاتکم
خداوند ایمان شما را ضایع نمی کند، یعنی نماز شما را بی اجر نمی گذارد. گفته راغب در معنی کردن ایمان به نماز ضمن حدیثی مفصل از امام صادق (ع) آمده است:
عن عیاشی عن ابیعبد الله (ع) أنه سئل عن الایمان أقول هو و عمل أم قول بلا عمل. فقال: الایمان عمل کله والقول بعض ذلک العمل مفترض من الله مبین فی کتابه واضح نوره ثابته حجته یشهد له الکتاب و یدعو الیه و لما انصرف نبیه الی الکعبه عن بیت المقدس قال المسلمون للنبی صلی الله علیه و آله أرأیت صلواتنا التی نصلی الی بیت المقدس ما حالنا فیها و حال من مضی من امواتنا وهم یصلون الی بیت المقدس فانزل الله تعالی: و ما کان الله لیضیع ایمانکم فسمی الصلوه ایماناً(30)
از امام صادق (ع) سؤال شد درباره اینکه آیا ایمان قول همراه با عمل است یا قول است بدون عمل. حضرت در پاسخ فرمود تمام ایمان عمل است و اقرار قسمتی از آن است که از طرف باری تعالی واجب شده، در کتاب الهی تبیین گردیده، نورش آشکار است و حجتش ثابت. قرآن شریف به این امر شهادت می دهد و مردم را به آن فرا می خواند. آنگاه فرمود پس از آنکه نبی اکرم در نماز از بیت المقدس متوجه کعبه شد و قبله تغییر کرد، مسلمانان گفتند یا رسول الله وضع ما در نمازهایی که به طرف بیت المقدس خوانده ایم چه خواهد بود و همچنین وضع درگذشتگان ما که نمازها را به سوی بیت المقدس خوانده اند چه می شود؟ این آیه نازل شد:
و ما کان الله لیضیع ایمانکم(31)
خداوند ایمان شما را ضایع نمی کند.
آنگاه امام صادق (ع) فرمود: پروردگار نماز را ایمان خوانده است.
نتیجه بحث این شد که ایمان مجموعه عقد قلب و اقرار به زبان و عمل به جوارح است و امام صادق (ع) در پاسخ به پرسش سائل فرموده است: تمام ایمان عمل است، به این معنی که عمل روح عقد قلب است، عمل زبان اقرار است، و عمل جوارح اطاعت از اوامر الهی است. اگر برادران و خواهران مسلمان بخواهند طبق گفته قرآن شریف، واجد ایمان باشند، باید هر سه بعد مطلب را در نظر داشته باشند: از نظر معنوی، مؤمن و دارای باور روحی باشند، از جهت زبان اعتراف کنند، و در مقام عمل، اوامر الهی را اطاعت کنند تا بتوانند جایگاه خود را در صف مردم با ایمان و مؤمنین راستین قرار دهند.
2 - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق اولین درخواستی که پس از ذکر صلوات از پیشگاه خداوند می نماید این است که می گوید: بارالها! ایمان مرا به کاملترین مدارج آن برسان.
در سخنرانی قبل توضیح داده شد که بعضی از آقایان ایمان را فقط عقیده قلبی می دانند و اقرار به زبان و عمل به ارکان را از شرایط آن: و عده ای می گویند ایمان مجموع اعتقاد قلبی و اقرار به زبان و عمل به جوارح است، و دلایل هر دو گروه به اختصار مذکور افتاد. در این سخنرانی نیز به خواست خدا موضوع بحث، همان جمله اول دعا پس از ذکر صلوات است و از دو نظر راجع به آن بحث می شود: یکی فرق بین ایمان و اسلام و آن دیگر، درجات ایمان، امام صادق (ع) رساله ای خطاب به اصحاب خود نوشته که در روضه کافی تمام آن نقل شده و ضمن آن این جمله آمده است.
و اعلموا ان الاسلام هو التسلیم والتسلیم هو الاسلام فمن سلم فقد اسلم و من لم یسلم فلا اسلام له(32)
بدانید که اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم نیز اسلام است. کسی که از صمیم دل تسلیم خدا شود، اسلام واقعی دارد و آن کس که تسلیم نشود، دارای اسلام واقعی نیست. بنابراین اسلام پیش از ایمان، تسلیم ظاهری است و ارزش معنوی ندارد. اما تسلیم بعد از ایمان یکی از بهترین و عالی ترین نشانه های ایمان واقعی است و این هر دو کلمه اسلام و تسلیم در قرآن شریف آمده است. در یک جا خداوند می فرماید:
قالت الا عراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم(33)
اعراب می آیند و به تو می گویند: ما ایمان آورده ایم. به اینان بگو: ایمان نیاورده اید، بلکه بگویید اسلام آورده ایم، زیرا ایمان هنوز در قلوب شما راه نیافته است.
این آیه راجع به گروه اول است. اما درباره گروه دوم، یعنی تسلیم بعد از ایمان، خداوند می فرماید:
و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن(34)
کدام مسلمانی دینش بهتر است از آن انسان شریفی که ذات خود را تسلیم باری تعالی نموده و به تمام معنی مطیع حضرت حق است و در مقام عمل، محسن و نیکوکار.
درباره تفاوت اسلام قبل از ایمان و تسلیم بعد از ایمان روایات بسیاری آمده، از آن جمله این روایت است که امام صادق (ع) فرمود:
ان الاسلام قبل الایمان و علیه یتوارثون و یتناکحون و الایمان علیه یثابون(35)
می فرماید:اسلام قبل از ایمان است و براساس اسلام، بین مردم مسلمان توارث برقرار می شود و هر گروه وارث، اموال متوفی را ارث می برد. و علاوه بر این بر اثر اسلام امر ازدواج واقع می شود و به طور خلاصه ظواهر جامعه براساس اسلام می گردد. اما در پایان حدیث می فرماید:
و الایمان علیه یثابون
اما بر اثر ایمان واقعی و عقد قلبی و تسلیم بر اثر ایمان، ثواب الهی و اجر باری تعالی به آنان می رسد.
حدیث دگری از امام صادق (ع) به این شرح رسیده است:
الاسلام شهاده ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله صلی الله علیه و آله به حقنت الدماء و علیه جرت المناکح و المواریث(36)
می فرماید: اسلام شهادت دادن به توحید خدا و تصدیق رسول گرامی است و به وسیله این دو شهادت خونها محفوظ می ماند، نکاح و ازدواج جریان پیدا می کند و امر ارث متوفی و وراث برقرار می گردد.
حدیث دیگری از نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که قبلا ایمان را معنی می کند و سپس اسلام قبل الایمان را:
عن النبی صلی الله علیه و آله قال: الایمان ما و قرته القلوب و صدقه الاعمال و الاسلام ماجری به اللسان و حلت به المناکحه(37)
رسول گرامی فرموده است: ایمان عبارت از آن است که دلها آن را با تعظیم و تکریم فراگیرد و اعمال مردم آن را گواهی دهد و اسلام آن است که جاری شود به لسان و بر اثر آن ازدواج روا و حلال گردد.
ممکن است کسی سؤال کند آنانکه ایمان واقعی و قلبی به دین خدا نداشتند چرا اسلام آوردند و از چه رو در مقابل مسلمین تسلیم شدند؟ در پاسخ می توان گفت: که تسلیم این گروه ممکن است دو علت داشته باشد. یکی ترس و آن دیگر طمع. ترس از این نظر که اگر در صف مشرکین و کفار باقی بمانند ممکن است جنگی پیش آید و ناچار شوند در جبهه به نفع کفار شرکت کنند و بر اثر حملات قوی و نیرومند سربازان اسلام کشته شوند و یا اسیر گردند. اما طمع از آن جهت که می دیدند دولت اسلام مستقر گردیده و ریشه اسلام تثبیت شده است. رسول گرامی مملکت به وجود آورده و بیت المال ایجاد کرده است؛ پیروان پیغمبر درآمدها و منافعی در این دولت دارند؛ گاهی از بیت المال استفاده می کنند و زمانی از غنایم جنگ بهره می برند و بعضی از اوقات عایدات دگر دارند. اگر اینان بروند و بظاهر قبول اسلام کنند، پیمبر گرامی، اسلام آنان را می پذیرد و در صف مسلمین قرار می گیرند و از منابع و درآمدهایی که عاید مسلمانان می گردد بهره مند می شوند. اینان بظاهر مسلمانان بودند و در باطن دشمن اسلام و مسلمین. قرآن این گروه را به منافق تعبیر فرموده و یک سوره به نام منافق آورده است. این گروه در ظاهر، وقتی به مسلمانان می رسیدند می گفتند: ما علاقه مند به شما هستیم و ایمان آورده ایم:
و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزنون(38)
اما وقتی با شیاطین و هم عقیده های خود خلوت می کردند، به آنان می گفتند: ما همچنان با شما هستیم و مسلمانان را مسخره می کنیم.
نتیجه آنکه اولین تفاوت بین ایمان و اسلام آن است که مومنئن اولا دارای عقد قلبی و اطمینان خاطرند و در مقام دوم، اطمینان خاطر خود و عقیده واقعی خویش را به زبان می آورند. اما منافقین عقد قلبی ندارند، به اسلام و کتاب خدا باطنا معتقد نیستند، بلکه به منظور جلب منفعت یا دفع ضرر آمده و بظاهر قبول اسلام کرده اند تا از قتل و اسارت در جبهه جنگ مصون بمانند و از منافع بیت المال و غنایم بهره مند گردند. اما تفاوت دوم: در مکتب پیمبران الهی مؤمن واقعی کسی است که به تمام آنچه از طرف باری تعالی بر آن پیغمبر نازل شده است ایمان بیاورد، باور نماید، و عملاً بر طبق آنها رفتار کند. اما گاهی اتفاق می افتاد که بعضی از افراد در مقابل پیغمبر خودشان اینچنین نبودند و به تمام ما انزل الله باور نمی آوردند یا عمل نمی کردند، بعضی را می پذیرفتند و قسمتی را رد می کردند. قرآن شریف این مطلب را در دو مورد ذکر کرده است: یکی در کارهای ناروا و عهدشکنی هایی که بنی اسرائیل نموده بودند و تعدی و تجاوزهایی که داشتند آورده و فرموده است:
افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض(39)
آیا به قسمتی از کتاب الهی ایمان می آورید و به بعض دیگر کافر می شوید و اعراض می نمایید؟
درباره مسلمانان اخلالگر و آنانکه می خواهند بین مردم ایجاد فساد کنند فرموده است:
و یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا(40)
ایشان می گویند: ما به پاره ای از آنچه خداوند بر پیمبر نازل فرموده است ایمان داریم و به قسمتهای دگری ایمان نداریم و به آنها کافریم.
این گروه می خواهند برای خود راه مخصوصی را باز کنند و آنچه از آیات قرآن و تعالیم الهی را که مطابق خواسته های آنهاست بپذیرند و آنچه را که میل ندارند رد کنند.
این گروه قبل از اسلام بوده و در صدر اسلام هم بوده اند و اکنون نیز وجود دارند. اینان در شأن اجتماعی و برای مبارزه با پاره ای از کارهای ناروا هر چه را که در قرآن و روایات برطبق خواهشهای نفسانی خود بیابند از آنها سخن می گویند و راجع به آنها با مردم حرف می زنند، مثلا روایت می گوید:
من اکرم غنیا لغناه ذهب ثلثا دینه(41)
اگر کسی سرمایه داری را برای ثروتش احترام کند دو قسمت از سه قسمت دینش از دست رفته است.
این جمله را می گویند و درباره آن بحث می کنند بدین منظور که قدرت زر و زور را درهم بشکنند، یا وقتی آن روایت را که حسین بن علی علیهما السلام در مقابل لشکر حر خواند:
من رای سلطانا جائرا(42)
پیغمبر فرموده: هر کس سلطان ستمگری را ببیند و رفتار او را انکار نکند و با او مبارزه ننماید، همانند او معذب و محشور می شود.
این روایت را می خوانند و درباره اهمیت آن فریاد می زنند و شعار می دهند، اما وقتی گفته می شود: اسلام نماز آورده، روزه آورده، حج و زکات آورده اسلام شرب خمر را حرام کرده، بی عفتی را ممنوع نموده، به اینها اعتنا نمی کنند، فقط و فقط اسلام انقلابی می خواهند، نه انقلاب اسلامی. این گروه، دم از مسلمانی می زنند ولی به جمیع ما انزل الله باور ندارند، اینان را هم می گویند مسلمانان ولی فاقد ایمان.
بنابراین دو تفاوت بین اسلام و ایمان ذکر شد: یکی اسلام منافقین که فاقد ایمان معنوی و عقد قلبی است، و آن دیگر اسلام کسانی که می گویند:
نومن ببعض و نکفر ببعض(43)
به جمیع ما انزل الله ایمان ندارند، پاره ای از احکام الهی را می پذیرند و قسمتی از دستورهای خداوندی را رد می کنند. واضح است که در مقابل تسلیم این دو گروه با مؤمنین واقعی بعد از ایمان به خداست. ارزش مهم برای آن تسلیمی است که یک نفر، آگاهانه، به خدا و تعالیم الهی و دستورهای پیمبران ایمان آورده و از صمیم قلب معتقد شده و سپس بی قید و شرط، مطیع آن اوامر می گردد. آن تسلیم است که بسیار ارزنده و مهم است. نمونه آن تسلیم در مورد ابراهیم و اسماعیل است. وقتی در عالم منام به ابراهیم الهام شد که فرزند خود را قربانی کند، الهام را با فرزندش در میان گذارد و فرزند هم با کمال صمیمیت الهام خداوندی را به پدرش رسیده بود پذیرفت و آماده شد که به دست پدر قربانی شود. در اینجا قرآن شریف می گوید:
فلما اسلما و تله للجبین(44)
وقتی هر دو به امر خداوند گردن نهادند، در مقام تهیه مقدمات قربانی برآمدند. این تسلیم بهت آور و حیرت زا نشانه کمال ایمان واقعی پدر و پسر است. کسی که به چنین مقام ایمان می رسد در مقابل امر خدا تسلیم بی قید و شرط است، چون و چرا نمی کند، عقل خود را به میان نمی آورد، و نمی گوید من باید فکر کنم که آیا چنین عملی بر وفق عقل است یا نه. حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام می فرماید:
و اعملوا ان راس طاعه الله سبحانه التسلیم لما عقلناه و مالم نعقل(45)
سرآمد تمام شرایط اطاعت و فرمانبرداری از خداوند این است که ما تسلیم بدون قید و شرط خداباشیم، چه در اموری که عقل ما آنها را درک می کند و چه در اموری که عقل ما به عمق آنها راه ندارد و حقیقت آن را درک نمی نماید.
برای آنکه معنای تسلیم و اطاعت بی چون و چرا در اموری که حاوی مصلحت است هر چه بهتر روشن شود و شنوندگان محترم بیشتر به عمق آن واقف گردند، لازم است در اینجا حدیثی را از رسول گرامی صلی الله علیه و آل ذکر و سپس در مورد آن توضیح لازم معروض گردد.
عن النبی صلی الله علیه و آله قال: یا عباد الله! انتم کالمرضی و رب العالمن کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب و تدبیره به لا فیما یشتهیه المریض و یقترحه، الا فسلموا الله امره تکونوا من الفائزین(46)
رسول اکرم فرموده است: ای بندگان خدا! شما همانند بیماران هستید و خداوند همانند طبیب معالج. صلاح مرضی در آن چیزی است که طبیب از نظر علم پزشکی می داند و تدبیر درمان خود را بر آن استوار می سازد، نه آن چیزی که هوای نفس مریض طلب می کند و خواهش غریزی خود را درخواست می نماید. پس تسلیم امر باری تعالی باشید تا به فوز و پیروزی موفق گردید و از خطرات و مهالک نجات یابید. مریض که به طور طبیعی دارای حب ذات و عشق به زندگی است برای اینکه خود را از گرفتاری بیماری برهاند و درد خود را درمان نماید بی قید و شرط، خویشتن را تسلیم طبیب می کند و به تمام وجود مطیع فرمان او شود. اگر مثلا نیاز به جراحی دارد و باید کلیه او تعویض شود، یا زخم معده دارد و باید قسمتی از معده اش برداشته شود، در آغاز، طبیب دستورهایی می دهد و می گوید خون مریض را تجزیه کنند تا وضع مزاجی او را بفهمد، هرگاه مقتضی بداند قبل از عمل جراحی به او دوا بدهد، و به طور خلاصه تمام مقدمات کار را فراهم کند و بیمار هم به تمام معنی در مقابل دستور پزشک مطیع است، هر چه بگوید عمل می کند، چون می داند بر وفق مصلحت است. روز عمل فرا می رسد، با میل و رغبت یکسره روی تخت جراحی می خوابد.
با اینکه در دل مضطرب است و این کار سنگین است، اما یک قدم از اطاعت طبیب سرباز نمی زند و به آنچه پزشک می گوید عمل می کند، بیهوشش می نمایند، شکم را باز می کند، کلیه را بر می دارد، کلیه سالمی را پیوند می زند، یا نصف معده را قیچی می کند و به دور می اندازد، سپس بخیه می کند، مریض به هوش می آید، به اطاقش می برند. باز هم مطیع مطلق آقای پزشک است، هر چه بگوید اطاعت می کند به این امید که در پی این اطاعتها به سلامتی نایل گردد، بیمارش درمان شود، رفاه زندگی پیدا کند و تمام آنچه را که صلاح زندگی اوست به دست آورد. این است مقام تسلیم و رضای یک بیمار در مقابل طبیب عالم درمان.
رسول گرامی می فرماید: مردم! شما مانند مریضید و خداوند مانند طبیب. همانطوری که بیمار از پزشک عالم خود بدون چون و چرا اطاعت می کند، تنها به این دلیل که هر چه می گوید و عمل می کند به مصلحت بیمار است، مردمان با ایمان هم باید بی چون و چرا امر خدا را اطاعت کنند و تسلیم بی قید و شرط فرمان الهی باشند تا به صلاح و سعادت نایل گردند. جالب آنکه مریض می داند که این آقای پزشک با آنکه درس خوانده و عالم است، با آنکه انسانی دارای فضیلت است و کوچکترین انحرافی را عمدا از مسیر علم پزشکی می نماید، باز در عمق جان احتمال می دهد که در این مورد اشتباه کرده باشد، شاید به دقایق مرض واقف نشده باشد، ممکن است در حین جراحی و تعویض کلیه یک اشتباه کوچک بنماید و در نتیجه، بیمار به آن مصلحتی که باید برسد توفیق نیابد.اما مؤمنین واقعی در اوامر الهی چنین احتمالی را نمی دهند. اینان می دانند که خدا به تمام حقایق و دقایق واقف است، یقین دارند که تمام مصلحتهای مردم را می داند، مطمئن اند که خداوند طالب سعادت انسانها و تعالی و تکامل آنان است. از این رو با اطمینان خاطر تسلیم امر او می شوند و بی چون و چرا اوامرش را اطاعت می نمایند و در نتیجه به سعادت ابدی و کمال واقعی نایل می گردند.
از آنچه تا اینجا بیان شد، قسمت اول این بحث یعنی فرق بین اسلام و ایمان واضح گردید و روشن شد که تسلیم قبل از ایمان ناشی از معرفت باری تعالی و به منظور نیل به صلاح و سعادت است. اسلام، فرمانبرداری ظاهری و تسلیم برونی است، ایمان عقد قلبی و تسلیم درونی است. گردن نهادن به اوامر خداوند و تسلیم قبل از ایمان فقط در حضور مردم صورت می گیرد و در خلوت تسلیم و اطاعتی وجود ندارد. اما تسلیم بعد از ایمان همیشه و همه جا وجود دارد و افراد مؤمن واقعی، هم در خلوت فرمانبردار اوامر باری تعالی هستند و هم در جلوت و حضور مردم.
قسمت دوم بحث امروز توضیح درجات و مراتب ایمان است. امام سجاد (ع) عرض می کند: بارالها! ایمان مرا به کاملترین مدارج آن برسان. برای آنکه بالاترین مراتب و درجات ایمان را بشناسیم، لازم است در روایاتی که از اولیای گرامی اسلام راجع به کمال ایمان رسیده و حاوی نشانه ها و علائم آن است دقت نماییم و منتهای توجه خود را مبذول داریم تا با راهنمایی آن روایات به بالاترین مراتب ایمان واقف گردیم و در اینجا برای مزید آگاهی شنوندگان محترم بعضی از آن احادیث ذکر می شود.
عن النبی صلی الله علیه و آله: ثلاثه من کن فیه یستکمل الایمان: رجل لایخاف فی الله لومه لائم ولایرائی بشی ء من عمله و اذا عرض علیه امران احد هما للدنیا و الاخر للآخره اختار امر الاخره علی الدنیا(47)
رسول اکرم فرموده است: سه چیز است که اگر در کسی باشد ایمان خود را کامل نموده است: اول آن مردی که در راه خدا و برای اعلای حق از ملامت هیچ ملامت کننده ای نترسد. دوم آن کس که هیچیک از اعمال خود را به ریا آلوده نکند. سوم شخصی که وقتی دو امر به او عرضه شد یکی مربوط به دنیا و آن دیگر مربوط به آخرت، آن را که مربوط به آخرت است برگزیند و بر امر دنیا مقدم دارد.
و عنه صلی الله علیه و آله فی جواب رجل ساله فقال: احب ان یکمل ایمانی. قال: حسن خلقک یکمل ایمانک(48)
مردی به رسول اکرم عرض کرد: یا رسول الله! دوست دارم ایمان من کامل شود. در جواب فرمود: اخلاق خود را نیکو و پسندیده کن، بر اثر این عمل ایمانت کامل می شود.
عن ابیجعفر (ع) قال: ثلاث من کن فیه استکمل الایمان: من اذا رضی لم یدخله رضاه فی الباطل و اذا غضب لم یخرجه غضبه من الحق و من اذا قدر لم یتعاط ما لیس له(49)
امام باقر (ع) فرمود: سه چیز است که اگر در کسی باشد ایمان خود را کامل نموده است: انسانی که چون به امری راضی شد رضای او، او را در باطل وارد نکند، و وقتی خشمگین گردید خشم او وی را از حق منحرف و منصرف ننماید، و زمانی که قدرت پیدا کرد به چیزی که شایسته او نیست دست نگشاید.
در کتابهای دینی روایات متعددی از رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام درباره کمال ایمان رسیده و مجموع آن روایات ناظر به خلوص نیت و چگونگی گفتار و رفتار مؤمنین است و تمامیت ایمان هر فرد به نسبتی است که آن اعمال را انجام می دهد و آن وظایف مهم و سنگین را عملاً رعایت می نماید. عده معدودی از اولیای خدا هستند که تمام نشانه های ایمان تام و کامل را عمل می کنند و آنها را به کار می بندند. اینان واجد کاملترین درجات ایمان اند و امام سجاد (ع) چنین ایمانی را از درگاه خداوند متعال درخواست می نماید. ناگفته نماند که دعای شریف مکارم الاخلاق خود مجموعه ای است که قسمت اعظم نشانه های ایمان کامل را در بر دارد. امید است که با توفیق حضرت باری تعالی تمامی این دعا در سخنرانی های آینده شرح داده شود و شنوندگان محترم نیز با اراده جدی آنها را فراگیرند و عملاً به کار بندند.
3- بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ،
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
به خواست خداوند، موضوع بحث در سخنرانی امروز شرح این دو جمله از دعای شریف مکارم الاخلاق است: اول راه نیل به ایمان کامل و دوم قدر و منزلت یقین در اسلام. مطالعه در آیات الهی و دقت در نظام منظم آفرینش ما را به وجود خداوند دانا و حکیم، مؤمن و معتقد می نماید ولی باید توجه داشت که تنها اعتقاد به وجود آفریدگار، ایمان کامل نیست. بلکه لازم است اندیشه و افکار ما و همچنین گفتار و رفتار ما بر وفق رضای حضرت باری تعالی باشد تا به مقام شامخ ایمان کامل نایل شویم، و برای شناخت رضای او باید نسبت به تمام آنچه رسول گرامیش از راه وحی الهی فراگرفته و به مردم ابلاغ نموده است عقد قلبی داشته باشیم و بر طبق آنها عمل نماییم. راه وصول به ایمان کامل در حدیثی از امان موسی بن جعفر علیهما السلام ارئه شده است:
عن الکاظم علیه السلام قال: وجدت علم الناس فی اربع: اولها ان تعرف ربک و الثانی ان تعرف ما صنع بک والثالث أن تعرف ما اراد و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک(50)
در بعضی از کتب، این حدیث از امام صادق (ع) هم نقل گردیده است. اما ترجمه حدیث:
موسی بن جعفر علیهما السلام می فرماید: من علم مردم را در چهار چیز یافته ام: اول آنکه خدایت را بشناسی، دوم آنکه بدانی در تو چه صنایعی را به کار برده، سوم آنکه بدانی در آفرینش تو چه اراده ای داشته، چهارم آنکه بدانی چه چیز ترا از دینت بیرون می برد. می توان گفت: که این چهار علم، چهار آگاهی و معرفت واجب است که تمام مردم دینا در همه ادوار باید فراگیرند و عملاً از آنها استفاده کنند تا بتوانند خویشتن را انسان بسازند و زمینه سعادت ابدی و کمال واقعی خود را مهیا نمایند.
اولها ان تعرف ربک
علم اول، معرفت باری تعالی و ایمان به وجود خالق حکیم است. شناخت خداوند به صورت معرفت فطری با سرشت تمام انسانها آمیخته و بیشتر مردم جهان در تمام ادوار با کشش آن معرفت متوجه آفریدگار شده و به الهیون پیوسته اند، اما این ایمان آن نیست که بتنهایی در انسان ایجاد مسئولیت کند و به انجام وظایف انسانیش وادار سازد. این ایمان آن نیست که پیمبران الهی فقط برای آن مبعوث شده باشند و در پیشبردش با خطرات عظیم مواجه گردند و بعضی از آنان، سرانجام، حیات خود را برای آن از دست بدهند. این ایمان فقط می تواند شخص مؤمن را از صف مادیون جدا کند و در صف الهیون قرار دهد. ایمان مورد نظر پیمبران الهی آن ایمانی است که حس مسئولیت را در نهاد انسانها بیدار می کند و آنان را بر نیک و بد اعمال خویش مکلف و مواخذ می سازد، نه تنها آنکه با مطالعه در آیات الهی و نظام حکیمانه خلقت، تنها به آفریدگار حکیم مؤمن شوند ولی منفعل از کنار آن ایمان بگذرند و کمترین اثر علمی در آنان نگذارد. ایمانی که رسول معظم اسلام بر آن مبعوث گردیده و مأموریت دارد مردم را بر طبق آن بسازد ایمانی است که قرآن شریف درباره کسانی که واجد آن گردیده و از آن عقیده مهم برخوردارند فرموده است:
انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم(51)
مردمان با ایمان و پیوستگان واقعی به قرآن کسانی هستند که وقتی نام خدا ذکر می شوند از ابهت و عظمت باری تعالی دلهای آنان می لرزد و دچار حالت خشیت درونی می گردند. این ایمان است که مردم را از گناه و سرپیچی باز می دارد و آنان را به صراط مستقیم سوق می دهد و وادارشان می کند که اوامر الهی را بی چون و چرا به کار بندند و کوچکترین ظلم و ستمی را درباره بندگان خدا روا ندارند. برای نیل به ایمان انسان ساز و دست یافتن به چنین عقیده مقدسی آدمی باید از مرحله اول علم چهارگانه ای که حضرت موسی بن جعفر فرموده است بگذرد و به مرحله دوم آن برسد و در این مرحله عقل خود را به کار اندازد و در خویشتن مطالعه نماید.
والثانی ان تعرف ما صنع بک.
علم دوم آن است که بدانی آفریدگار بزرگ در وجود تو چه صنایعی را به کار برده و چه ودایع گرانقدری را به تو سپرده و تو را واجد چه سرمایه های عظیمی ساخته است. علم دوم، آن علمی است که آدمی را از خواب غفلت بیدار می کند، پرده ناآگاهی و بی خبری را می درد، انسان را به وادی دیگری می برد و وامی دارد که آدمی در کتاب خلقت خود دقت کند و خویشتن را به قدر قابلیت و لیاقت خود بشناسد. در علم دوم، آدمی متوجه این نکته می شود که من و جمیع حیوانات و کلیه جهان هستی مخلوق آفریدگار حکیم، خداوند به من و همه حیوانات و کلیه جهان هستی مخلوق آفریدگار حکیمم، خداوند به من و همه حیوانات بری و بحری صفات و تمایلات حیوانی از قبیل: شهوت و غریزه جنسی، غضب، حب خواب و میل به استراحت، حب غذا، حب اولاد، حب ذات، حس دفاع، انتقامجویی، تفوق طلبی و برتری خواهی و دیگر تمنیات حیوانی را بخشیده است.
تمام این صفات، مشترک بین حیوانات و انسان است، ولی در کنار این صفات حیوانی خداوند به انسان عقل و هوش سرشار داده، وجدان اخلاقی و تمایلات عالیه انسانی عطا فرموده، آزادی عمل وقدرت تکامل نامحدود بخشیده، نطق و بیان برای شرح افکار خود به او ارزانی داشته، و این جهان با عظمت و محتویات کره زمین را محکوم و مقهور و مسخره او ساخته، این انسان قدری که فکر کند از خود می پرسد که آیا همه سرمایه را بی حساب به من داده، آیا لغو و بیهوده اینقدر مرا مهم ساخته، آیا ممکن است در این جهان منظم، من یک عضو زاید و بی حسابی باشم که در خلقت من دقت نشده باشد، هرگز! بلکه او دارای عقل و تفکر است و خداوند درباره انسانی که دارای خرد است و تعقل می کند فرموده:
ان فی خلق الیموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب. الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا(52)
در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز آیاتی است برای صاحبان عقل و درایت، آنانکه در حال قیام و قعود و در حالی که به پهلو دراز کشیده اند به یاد خدا هستند، در خلقت آسمانها و زمین می اندیشند و می گویند: بارالها این ساختمان عظیم خلقت را باطل و بیهوده نیافریدی.
خرامیدن لاجوردی سپهر - همی گرد گردیدن ماه و مهر
مپندار از روی بازیگریست - سراپرده ای اینچنین سرسریست
ر این پرده یک رشته بیکار نیست - سر رشته را برما پدیدار نیست
نه زین رشته سر می توان تافتن - نه سر رشته را می توان یافتن
انسان عاقلی که می گوید: پروردگارا! خلقت آسمانها و زمین بی حساب نیست، این انسان عاقل چطور می تواند بگوید خلقت من با این مزایا و سرمایه های پر ارزش بی حساب است، چطور می تواند به این مطلب تفوه کند که خدای خالق فرموده است:
خلق لکم ما فی الارض جمعیا(53)
سخر لکم مافی السموات و ما فی الارض جمیعا(54)
من تمام محتویات زمین را برای شما آفریده ام و همه آنچه را که در آسمانها و زمین است برای شما مسخر و مقهور ساخته ام، تفوه کند به اینکه این انسان لغو آفریده شده، هرگز این سرمایه ها بیهوده به وی داده شده است، هرگز. باید قدم به قدم روی هر سرمایه ای دقت کند و روی هر یک از ودایع الهی فکر کند و دنبال هر فکری به مسولیتی متوجه گردد و خود را برای صراط مستقیم و پیمودن راه سعادت آماده نماید.
در این موقع، علم سوم آغاز می شود که موسی بن جعفر علیهما السلام فرموده:
و الثالث ان تعرف ما ارادمنک
علم سوم این است که آدمی بداند خداوند از خلقت انسان چه اراده فرموده و از او چه می خواهد. اگر مقصود باری تعالی را درک نماید و به هدف حکیمانه ذات اقدس الهی پی برد آن وقت وارد شأن اساسی انسانیت می شود، خود را در اعمال خویش مسئول می یابد و باید آن خطی را بپیماید که خدا اراده فرموده و از وی خواسته است.
شناخت اراده الهی در مورد انسان جز به وحی باری تعالی و اخبار ذات اقدس او نمی شود، یعنی ما اگر بخواهیم بدانیم که خدا در خلقت ما چه اراده دارد و از ما چه می خواهد باید خودش بفرماید و باید از راه وحی به ما الهام نماید. اگر انسان بزرگی، خود لایق مقام نبوت است و خداوند وحی خود را برای او می فرستد او از راه وحی الهی وظیفه خود را تشخیص می دهد و اراده خدا را درباره خودش می یابد. اما مردمانی که دارای این صلاحیت نیستند و وحی الهی مستقیما بر آنان نازل نمی شود ناچار برای شناخت اراده الهی باید به انبیا مراجعه نمایند و از راه پیمبران به اراده خدا پی ببرند و دستورهای باری تعالی را از فرستادگان خدا بگیرند، و این برنامه در طول قرون متمادی در بین نسلهای مختلف بشر در سراسر کره زمین معمول بوده و هر قومی پیمبری داشته که خداوند به وسیله او اراده الهی و مقصود حکیمانه خود را در خلقت بشر، به آنان انسانها ابلاغ فرموده است.
این منطقی است که در مواقعی، بعضی از صحابه ائمه معصومین علیهم السلام در مقام احتجاج با بعضی از مخالفین خود بحث نموده و از آن راه به هدف تعلیم و تربیت دینی رسیده اند. یکی از آن افراد، مرد عالم و دانایی است به نام منصور بن حازم. او از اصحاب امام صادق (ع) است و در مقام مناظره با گروهی از همین منطق استفاده نموده، با آنان بحث کرده و سپس گفته خود را برای امام صادق (ع) شرح داده و مورد تأیید قرار گرفته است. منصور حازم به امام عرض کرد:
قلت: من عرف أن له ربا ینبغی له ان یعرف لذلک الرب رضی وسخطا و انه لایعرف رضاه وسخطه الا بوحی اورسول، فمن لم یاته الوحی فقد ینبغی له ان یطلب الرسل، فاذا لقیهم عرف انهم الحجه و ان لهم الطاعه المفترضه(55)
من به آنان گفتم کسی که می داند خداوند او را آفریده و ذات اقدس الهی مالک اوست باید بداند و سزاوار است بداند که برای آن مالک و خالق خشنودی و خشمی است و اینکه رضا و سخطش جز از راه وحی نازل نمی شود شایسته است از پی رسولان الهی برود و اراده باری تعالی را از گفته آنان بفهمد و در مقام عمل به کار بندد. موقعی که فرستادگان خدا را ملاقات می کند از راه شواهد و دلایلی که در آنها و در سخنان آنها است متوجه می شود که اینان حجت الهی هستند و اطاعتشان بر مردم واجب و لازم است. آن کس که فرستاده خدا را شناخت و به وی ایمان آورد باید بدون قید و شرط مطیع اوامر او باشد و تعالیمش را بدون چون و چرا به کار بندد، زیرا اطاعت از او اطاعت از خداوند است و دستورهایش چیزی جز اراده و خواسته حضرت باری تعالی نیست. قرآن شریف می فرماید:
من یطع الرسول فقد اطاع الله(56)
کسی که رسول خدا را اطاعت کند بی گمان خدا را اطاعت نموده است، اطاعت از پیغمبر اطاعت از اراده الهی است و اطاعت از اراده الهی موجب نیل به کمال ایمان است و این همان است که امام کاظم (ع) فرموده:
و الثالث ان تعرف ما اراد منک
سومین علمی که بشر باید بشناسد و بداند این است که عارف شود که خداوند آفریدگار از خلقت او چه اراده فرموده است. قرآن شریف که هم اکنون در دست ماست حاوی اراده های الهی در شئون مختلف برای سعادت بشر و نیل به کمال انسانیت است. اما لازم است نکته ای همواره مورد توجه باشد و آن نکته این است که پروردگار عالم اراده خود را به صورت آیاتی فرستاده که بیان پیغمبر لازم بود آنها را توضیح دهد، فرموده:
اقیموا الصلوه(57)
اما نماز چیست؟
اتوا الزکوه(58)
چقدر زکوه داده شود؟
و از چه چیزهایی زکوه پرداخت گردد، و امثال آن. و لذا در قرآن شریف، خداوند به پیغمبرش فرموده است:
و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس مانزل الیهم(59)
ما قرآن را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را که خداوند به منظور تبیین اراده خود، بر مردم فروفرستاده است برای آنان بیان کنی و توضیح دهی.
در حیات پیشوای گرامی اسلام، مبین کتاب وحی، شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود. برای اینکه بعد از آن حضرت حجت بر مردم تمام باشد و مسلمانان در شناخت اراده الهی دچار حیرت نشوند، به موجب روایات بسیاری که تمام علمای عامه و خاصه، با مختصر تفاوتی در عبارت، از آن حضرت نقل نموده و در کتب خود آورده اند تبیین کتاب وحی را به عهده اهل بیت معظم خود، که عالم به دقایق دستورهای الهی هستند، گذارد و مردم را متوجه آنان نمود. از جمله آن احادیث، این روایت شریف است:
عن النبی صلی الله علیه و آله قال: انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن تضلوا ما تمسکتم بهما و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض(60)
من دو امانت سنگین را بین شما به جای می گذارم: یکی کتاب خداست و آن دیگر عترتم یعنی اهل بیتم، مادامی که به این دو متمسکید از گمراهی مصونید و این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض به من وارد گردند.
شناخت اراده الهی در خلقت بشر، علوم سوم است که در حدیث امام کاظم (ع) ذکر شده. اگر کسی اراده باری تعالی را از راه قرآن شریف که وحی الهی است تشخیص دهد و بر طبق آن عمل نماید به ایمان کامل نایل می گردد، ولی باید هوشیار بود و توجه داشت، چه هوای نفس در هر انسانی دشمنی است بسیار قوی و خطرناک، آدمی را از صراط مستقیم منحرف می کند، نه تنها راه کمال ایمان را به روی انسان می بندد، بلکه ممکن است ایمان را برباید و آدمی را بی دین سازد. جمله چهارم حدیث امام کاظم (ع) ناظر به همین مطلب است که فرمود:
والرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک
چهارمین علمی که آموختن آن ضرورت دارد این است که بدانی چه چیز ترا از دین خدا خارج می سازد.
از آنچه مذکور افتاد، قسمت اول بحث این سخنرانی راجع به راه نیل به کمال ایمان بود و این مطلب روشن شد. قسمت دوم بحث، درباره قدر و منزلت یقین در دین مقدس اسلام است. امام سجاد (ع) در پیشگاه الهی عرض می کند:
و اجعل یقینی افضل الیقین
بارالها! یقین مرا از برترین و بالاترین یقینها قرار ده.
در اسلام روایات بسیاری درباره قدر و قیمت یقین رسیده است که در این بحث پاره ای از آنها را ذکر می شود.
کان امیر المؤمنین علیه السلام یقول: و اسالوا الله الیقین و ارغبوا الیه فی العاقبه و خیر ما دار فی القلب الیقین(61)
علی (ع) می فرمود:از خدا یقین را بخواهید و راغب باشید که پرونده زندگی شما با یقین بسته شود و بهترین سرمایه معنوی که در قلب دوران دارد یقین است. راغب در معنای یقین می گوید:
الیقین من صفه العلم و هو سکون الفهم مع ثبات الحکم(62)
یقین از صفات علم است و آن عبارت است از اینکه دل آدمی و فهم انسان آرامش و سکون پیدا کند با توجه به اینکه حکم مورد یقین ثابت و محقق است.
عن النبی صلی الله علیه و آله: خیر ما القی فی القلب الیقین(63)
رسول اکرم فرموده است: بهترین ذخیره و سرمایه ای که در قلب افکنده می شود یقین و اطمینان خاطر است.
عن جابر الجعفی عن ابیعبد الله علیه السلام انه قال: یا اخاجعفی: ان الیقین افضل من الایمان و ما من شی ء اعز من الیقین(64)
امام صادق (ع) به جابر جعفی فرموده است: جابر! یقین از ایمان برتر و بالاتر است و چیزی گرانقدر و ارزشمند از یقین نیست. به قدری یقین در پیشگاه الهی اهمیت دارد که در حدیث دگری آمده:
اذا اراد الله بعبد خیر فقهه فی الدین و الهمه الیقین(65)
وقتی خدا به بنده ای اراده نیکی کند و بخواهد او را مشمول خیر و رحمت خود قرار دهد، اولا او را دین شناس می کند و به مقررات اسلامی آگاه می نماید، و ثانیاً یقین را به او الهام می کند و دل او را از این نعمت مهم برخوردار می سازد. در روایات متعدد آمده است که یقین از ایمان مقام رفیعتر و بالاتری دارد. به همین جهت امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق صحیفه، اول از پروردگار درخواست می کند: بارالها! ایمان مرا به کاملترین مدارج ایمان برسان و سپس می گوید: بارالها! یقین مرا از بهترین یقینها قرار ده. اینکه یقین را بعد از ایمان آورده مبین این است که یقین تقاضای بالاتری است و اخبار هم می گوید: یقین از ایمان بالاتر است. در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید: با اینکه ایمان حالت باور معنوی و قطع قلبی است که در آن تردید وجود ندارد، پس چطور یقین از آن بالاتر است، مگر حالت روانی ایمان با یقین چه تفاوت دارد. در پاسخ می توان گفت: زمینه این مطلب در سخن ابراهیم خلیل در قرآن شریف آمده است.
ابراهیم گفت:
رب ارنی کیف تحیی الموتی(66)
پروردگارا به من بنمایان که چگونه مرده را زنده می کنی.
خطاب آمد:
اولم تومن(67)
آیا به احیاء موتی از ناحیه من ایمان نداری؟
قال بلی(68)
گفت: بلی، ایمان دارم.
و لکن لیطمئن قلبی(69)
اما می خواهم اطمینان خاطر پیدا کنم.
از این جمله ابراهیم استفاده می شود که یقین و اطمینان خاطر هر دو در یک مرحله در روان انسان است، صاحبان یقین اطمینان دارند و صاحبان اطمینان یقین دارند و در قرآن شریف هم وقتی درباره مؤمنین صحبت می کند می فرماید:
و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات(70)
ای پیغمبر گرامی! مژده بده به آنان که ایمان آورده اند و اعمال صالحه داشته اند که برای آنان جنات و بهشتهایی آماده و مهیاست، اما وقتی درباره صاحبان اطمینان سخن می گوید می فرماید:
یا ایتها النفس المطمئنه. ارجعی الی ربک راضیه مرضیه. فادخلی فی عبادی. و ادخلی جنتی(71)
ای صاحبان نفس مطمئن و ای کسانی که واجد مقام مقدس یقین هستید! برگردید به سوی خدا و رجوع کنید به حضرت آفریدگار، در حالی که شما از خدا راضی هستید و خدا هم از شما خشنود است، سپس می فرماید ای گروه مطمئن! در عباد من وارد شوید یعنی در گروه بندگان عالی مقام که مراقب تمام دقایق و وظایف عملی خود بوده اند.
فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی
و بعلاوه آنکه در گروه عباد خالص وارد می شوید به بهشت من وارد شوید.
بنابراین مؤمنین دارای عمل صالح به بهشت می روند اما آن کسانی که نفس مطمئن دارند به بهشت خدا می روند. تمام بهشتها متعلق به خداست، اما اینکه بهشت افراد مطمئن را به خود منتسب می کند، این نمونه و نشانه مقام عالی تر و بالاتر است، مثل قضیه شهدا، تمام مردم بعد از مرگ در عالم برزخ زنده اند، اما درباره شهیدان می فرماید: گمان نکنید که شهیدان مرده اند.
بل احیاء عند ربهم برزقون(72)
اینان زنده اند و نزد خدایشان روزی دارند.
نزد خدای خود روزی داشتن غیر از زنده بودن مطلق و روزی داشتن است.
عن صفوان قال سألت ابا الحسین الرضا علیه السلام عن قول الله لابراهیم علیه السلام أولم تومن. قال بلی ولکن لیطمئن قلبی أکان فی قلبه شک؟ قال لا، ولکنه اراد من الله الزیاده فی یقینه(73)
صفوان از امام اباالحسین الرضا (ع) سؤال می کند از سخنی که خداوند به ابراهیم گفت: آیا ایمان نداری؟ و ابراهیم گفت: ایمان دارم ولکن می خواهم قلبم مطمئن شود. امام رضا (ع) در تفسیر این جمله می فرماید: ابراهیم می خواست بر یقینش افزوده شود و اطمینانش بیشتر گردد.
می توان گفت: یقین آن تسلیم بی قید و شرط است که بعد از ایمان واقعی در ضمیر افراد مؤمن پدیدار می گردد. این تسلیم مقدس همان است که ابراهیم و اسماعیل واجد آن بودند و قرآن شریف درباره آن دو فرموده است:
فلما اسلما و تله للجبین(74)
یعنی بر اثر اطمینان خاطر و یقین معنوی، ابراهیم و اسماعیل دانستند که امر قربانی از طرف باری تعالی است، هر دو سر فرود آوردند و تسلیم امر الهی شدند.
در حدیثی از علی (ع) آمده است که آن حضرت نیز یقین را به تسلیم واقعی معنی کرده و فرموده است:
ان الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الیقین(75)
علی (ع) می فرماید: اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم همان یقین واقعی و اطمینان خاطری است که در ضمیر مسلمانان راستین پدید می آید.
در ابتدای سوره بقره خداوند می فرماید:
و الذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالآخره هم یوقنون(76)
مؤمنین راستین کسانی هستند که به تمام آنچه از طرف پروردگار عالم بر تو نازل شده است ایمان دارند و همچنین به آنچه قبل از تو بر دیگر پیمبران نازل شده مؤمن و معتقدند، و بعد درباره آخرت می فرماید:
و بالآخره هم یوقنون
این افراد با ایمان به آخرت یقین و اطمینان قلبی دارند.
ملاحضه می کنید که خداوند، امر معاد را با یقین آورده است برای اینکه بزرگترین عامل موثر در بازداشتن مردم از گناه و واداشتن آنان به اطاعت اوامر الهی همان یقین به معاد و مطمئن بودن به پاداش و کیفر الهی در روز حشر است.
این حالت است که اگر در دنیا برای کسی پدید آمد تمام اعمالش منظم می گردد و کوچکترین تخلفی از امر باری تعالی نمی نماید، این حالت معنوی و مقدس است که اگر برای کسی حاصل شود سرمایه های خوب خود را در راه خدا انفاق می کند برای اینکه به مقام سعادت و بر برسد. در قرآن شریف فرموده:
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون(77)
هرگز به مقام بر و نیکوکاری نمی رسید تا وقتی که انفاق کنید در راه خدا آن چیزهایی را که خود به آنها علاقه دارید و دوستدار آنها هستید. انجام چنین عمل مقدسی ناشی از یقین درونی و اطمینان خاطر است.
علی (ع) فرموده:
من ایقن بالخلف جاد بالعطیه(78)
اگر کسی به روز جزا یقین داشته باشد از اموال و دارایی خود آنچه بهتر و عالی تر است در راه رضای باری تعالی به مردم عطا می کند. نه تنها مال بلکه از جان خویش که به مراتب عزیزتر از مال است چشم می پوشد و با کمال خلوص و صمیمیت آن را در راه اعلای حق فدا می کند. سرمایه پر ارج یقین به قدری ارزشمند و گرانقدر است که در هر زمان عده معدودی از مؤمنین واجد آن بوده اند.
عن ابی الحسین علیه السلام قال: و ما قسم فی الناس شی ء اقل من الیقین(79)
حضرت ابی الحسن (ع) می فرماید: هیچ چیزی کمتر از یقین به ایمان، بین مردم تقسیم نشده است، یعنی اهل یقین در هر عصر و زمان عده معدودی بوده و هستند. بیشتر مردم از این نعمت بزرگ برخوردار نگردیده اند.
از آنچه مذکور افتاد قسمت دوم بحث این سخنرانی، یعنی قدر و منزلت یقین در اسلام، روشن شد و امام سجاد (ع) در پیشگاه الهی عرض نموده است:
و اجعل یقینی افضل الیقین
بارالها! یقین مرا از گروه یقین برتر و افضل قرار بده و در این فیض بزرگ مرا مشمول عنایات خود بفرما.
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطعکس
فيلم
صوت
عکس پوستری
عکس پوستری
۱۴۰۰/۰۴/۰۴
رهبر انقلاب نوبت اول واکسن ایرانی کرونا را دریافت کردند
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز (جمعه) دُز اول واکسن کوو ایران برکت را دریافت کردند. این واکسن که محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان ایرانی است به تازگی مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرد و ایران به یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شد.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تزریق واکسن، با تشکر از همه دستاندرکارانی که با دانش، تجربه و کوشش علمی و عملی خود کشور را از این افتخار ملی و کار آبروبخش برخوردار کردند، گفتند: از وزیر محترم و همه مجموعه بهداشتی و درمانی کشور، از آقای مخبر و همکارانشان که در این قضیه نیز همچون مسائل دیگر با دلسوزی، علاقهمندی، ابتکار و توانایی ظاهر شدند، و از آقایان دکتر مرندی و دکتر سجادی به دلیل مراقبتهای همیشگی از وضع سلامتی بنده، صمیمانه تشکر میکنم.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اصرارهایی که از چند ماه قبل برای تزریق واکسن به ایشان وجود داشت، خاطرنشان کردند: من اولاً مایل نبودم از واکسن غیر ایرانی استفاده کنم بنابراین گفتم منتظر واکسن ایرانی میمانم چرا که باید این افتخار ملی را پاس بداریم و تا وقتی امکان پیشگیری و علاج در داخل وجود دارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟
ایشان افزودند: البته وقتی نیاز باشد، استفاده از واکسن خارجی در کنار واکسن ایرانی نیز ایرادی ندارد اما باید به واکسن ایرانی احترام بگذاریم و از همه دانشمندان جوان، پر تلاش و فعال در تولید این واکسن و سایر مراکزی که در کشور مشغول تولید واکسن هستند، تشکر کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: علاوه بر اصرار به استفاده از واکسن ایرانی، تأکید داشتم که دریافت واکسن در نوبت طبیعی خود انجام شود که امروز بحمدالله افراد بالای ۸۰ سال و همسن بنده، اغلب واکسن را دریافت کردهاند.
ایشان همچنین بر ضرورت ثبت اسناد علمی و انتشار مقالات مربوط به واکسن تأکید کردند و افزودند: در کنار تولید قوی، سریع و بهنگام واکسن، اسناد و مقالات علمی آن را نیز برای آگاهی دنیا از کار بزرگ خود آماده و منتشر کنید.
در ادامه آقای دکتر نمکی وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی، با تشکر از حمایتهای رهبر انقلاب، به مدیریت خوب پیک چهارم کرونا در کشور در مقایسه با کشورهای دیگر و ثبت مدل درمان ایرانی اشاره کرد و گفت: در خصوص واکسن، از ابتدا برای خرید و همچنین انتقال دانش فنی اقدامات خوبی انجام شد و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام نیز علاوه بر واکسن در تأمین ماسک و دستگاه اکسیژنساز همکاری بسیار مناسبی انجام داد.
دکتر نمکی با اشاره به رسوا شدن آمریکاییها در ادعای نبود محدودیت در انتقال تجهیزات و دارو به ایران گفت: پس از آنکه ما مجوز واکسن را صادر کردیم، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد امکان انتقال واکسن به ایران وجود دارد که نشان داد حرفهای قبلی آنها دروغ بوده است.
وزیر بهداشت گفت: تا پایان مرداد گروههای آسیبپذیر، بیماران صعبالعلاج و افراد بالای ۶۰ سال واکسن دریافت خواهند کرد و پس از آن دانشآموزان و عوامل مدارس در نوبت تزریق قرار میگیرند.
دکتر نمکی همچنین از فعالیت یک گروه ویژه برای ثبت مستندات علمی واکسنهای مختلفی که در کشور در حال تولید هستند و ارائه این مستندات به سازمانهای جهانی خبر داد.
دکتر نمکی درباره رعایتهای لازم پس از تزریق واکسن نیز گفت: همچنان باید از ماسک استفاده شود، چرا که واکسن احتمال بیماری سخت را پایین میآورد اما همچنان احتمال ابتلا وجود دارد.
همچنین آقای مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) نیز تزریق واکسن به رهبر انقلاب اسلامی را اتفاقی منحصر بفرد و ترجمه عملی اعتماد بنفس داخلی و اتکاء به جوانان و تلاشهای بیش از ۲۰۰ جوان متخصص با میانگین سنّی زیر ۳۰ سال دانست.
آقای مخبر با اشاره به تلاشهای محققان شرکتهای دانشبنیان در تولید انبوه ونتیلاتور و داروهایی مانند رمدسیویر، گفت: تا پایان شهریور بخش عمدهای از نیاز کشور به واکسن تأمین خواهد شد.
خبرهای واکسنزدن مقام معظم رهبری را در کانال یار خراسانی رهبر در پیام رسان سروش مشاهده فرمائید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
قلع و قمع بازماندگان بني اميه توسط بني عباس(15ذیقعده132 ق)
قلع و قمع بازماندگان بني اميه توسط بني عباس(132 ق) پس از قيام ابومسلم خراساني و سرنگوني دولت بنياميه، خاندان بني عباس به قدرت رسيدند و به كشتار وسيع امويان دست زدند. اين قتلعامها به حدي رسيد كه ابوالعباس، خليفهي اول عباسي به سفّاح يعني خونريز شهرت يافت. سفاح تنها دريك جلسهي مهماني، هفتاد نفر از بزرگان بني اميه را احضار كرد و كشت. سپس بر روي نعش آنها سفره انداخت و طعام خورد و نفسي به راحتي كشيد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد