مناطق جدا شده ازخاک ایران

امروز ایران عزیز ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و حال آنکه در کمی بیش از ۲۰۰ سال گذشته، بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت آن بوده است. متأسفانه ضعف، خیانت و بی‌تدبیری حکومت‌های قاجار و پهلوی از قرارداد ننگین گلستان در ۱۱۹۲ دوره فتحعلی شاه و واگذاری قفقاز، گرجستان، داغستان، ارمنستان، چچن و اینگوش با مساحت حدود ۲۳۰ هزار کیلومتر مربع تا واگذاری مجمع الجزایر بحرین در ۱۳۵۰ دوره محمد رضا پهلوی با مساحت بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع به کشور عزیزمان تحمیل و موجب جدایی حدود دو سوم خاک ایران شده است. جالب اینکه گرچه بخشی از این فاجعه حاصل جنگ بوده، اما بخش‌هایی مثل همین واگذاری بحرین ناشی از ترس و پذیرش فشار انگلیس خبیث بوده است که به مراتب ننگ آن از قرارداد‌های پس از شکست‌های جنگی بیشتر می‌باشد. همین سابقه شوم از دست رفتن سرزمین و احساس ناتوانی در برابر جنگ یا فشار‌های بیرونی، منجر به شکل‌گیری روحیه ترس و بیهودگی هرگونه مقاومت در بین بخشی از جامعه ایرانی، حتی بخشی از نخبگان ما شده است که شوربختانه گاه به آن لباس عقلانیت و تدبیر پوشانده و امثال محمد علی فروغی را مورد تجلیل قرار می‌دهند. حال آنکه هنر فروغی ساری و جاری ساختن سیاست‌های انگلیس در دوران بازی بزرگ قدرت‌های جهانی برای سلطه بر منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز، در دستگاه حاکمیتی ایران و نبوغ او کشف خواسته و ذائقه انگلیسی‌ها و اجرایی‌سازی آن متناسب با اوضاع داخلی ایران بود. او توانست خواسته انگلیسی‌ها برای انتقال قدرت از قاجاریه را به نفع رضا خان و پسرش تنظیم کرده و محقق سازد. همین سایه ترس و احساس ضعف در برابر تهدید و فشار قدرت‌های بیگانه از قاجاریه به پهلوی منتقل و حتی شکل حادتری به خود گرفت که نتیجه‌اش قرارداد ننگین سعدآباد در ۱۳۱۶ و جدایی ارتفاعات آرارات و واگذاری به ترکیه، جدایی اروند رود و واگذاری به عراق و جدایی دشت وسیع ناامید و واگذاری به افغانستان در دوره رضاخان و واگذاری بندر فیروزه به شوروی در ۱۳۳۳ و جدایی بحرین در ۱۳۵۰ در دوره محمدرضا پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران پارادایم ترس و احساس ضعف، تغییر یافته و متأثر از آموزه‌های مکتبی که امام خمینی (ره) با انقلابی بزرگ و عمیق آن را به لایه‌های فکری - فرهنگی جامعه ایرانی نفوذ داده و با هویت تمدنی ایران پیوند زده بود پارادایم شجاعت و حماسه جای آن را گرفت. اما ضعف شناختی و تصلب‌نگری دشمنان ایران مانع فهم این تغییر پارادایم بود و همین عقب‌ماندگی شناختی آنها موجب شد برای تحمیل خواسته و پیگیری اهدافشان پس از انقلاب اسلامی هم به همان شیوه‌ها و ابزار گذشته رو آورند

مناطق جدا شده ازخاک ایران 1

مناطق جدا شده ازخاک ایران 2

مناطق جدا شده ازخاک ایران 3

مناطق جدا شده ازخاک ایران 4

مناطق جدا شده ازخاک ایران 5

مناطق جدا شده ازخاک ایران 6

مناطق جدا شده ازخاک ایران 7

مناطق جدا شده ازخاک ایران 8

مناطق جدا شده ازخاک ایران 9

مناطق جدا شده ازخاک ایران 10

مناطق جدا شده ازخاک ایران 11


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 14:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فراتر از چند کیلو اورانیوم

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و ششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده تارا حاجی‌میری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و شش

سرمقاله

* فراتر از چند کیلو اورانیوم

* پرونده هسته‌ای ایران با بیش از دو دهه قدمت، اینک به یکی از مزمن‌ترین موضوعات بین‌المللی تبدیل شده است. این موضوع ابعاد مختلفی دارد اما به نظر می‌رسد «غنی‌سازی» در صدر آنهاست.

طبق قوانین بین‌المللی منع خاصی برای غنی‌سازی اورانیوم وجود ندارد و صرفاً کشورهایی که عضو معاهده عدم اشاعه هسته‌ای، موسوم به NPT هستند باید طبق مقررات خاصی، فعالیت‌های خود در این زمینه را پیش ببرند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موظف به نظارت در این زمینه است. البته این نیز در عمل مانند بسیاری دیگر از قوانین و سازوکارهای بین‌المللی، با آنچه روی کاغذ نوشته شده متفاوت است.

آمریکا بیش از دو دهه است که این موضوع را، به بهانه‌ای برای جوسازی، فشار، تهدید و تحریم علیه ایران تبدیل کرده است و اخیراً نیز به همین بهانه، با کمک رژیم نیابتی خود در منطقه، جنگی ۱۲روزه را به کشورمان تحمیل کرد. سؤالی که در اینجا ممکن است پیش بیاید آن است که آیا غنی‌سازی اورانیوم ارزش این همه هزینه را دارد؟ چرا ایران حاضر نیست برای رهایی از این مخمصه و فشارهای تحریم و سایه تهدید، دست از غنی‌سازی بردارد؟

نکته نخست آنکه اگر غنی‌سازی بعنوان محور اصلی فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای، آنقدرها هم ارزش ندارد، چرا قدرت‌های غربی و در رأس آنها آمریکا حاضر نیستند سایر کشورها، از جمله ایران به این باشگاه بپیوندند؟ آیا جز این است که میخواهند این فناوری و صنعت کلیدی و پیشرفت‌ساز همچنان محدود و انحصاری بماند؟

با اندکی جستجو در اینترنت و منابع مرتبط، به‌راحتی می‌توان دریافت زنجیره بسیار گسترده‌ای از فعالیت ها و تولیدات در بخش‌های مختلف -از صنعت و کشاورزی گرفته تا انرژی و پزشکی و...- وابسته به این فناوری پایه و مادر هستند. با این تفاسیر، سؤال درست این است: چرا ایران باید به دلیل خواست غیرقانونی کشوری دیگر، خود را از چنین منبعی از علم، پیشرفت و ثروت محروم سازد؟!

نکته دوم آنکه غرب و در رأس آنها آمریکا، بر چه اساسی به خود اجازه می‌دهند از ایران بخواهند از حق قانونی خود دست بکشد؟ آیا ایران است که هنجارهای بین‌المللی را رعایت نمی‌کند یا آمریکا و متحدان اروپایی آن هستند که هنوز هم در خواب و خیال استعمار دیگران، البته با روشهای نوین‌تر هستند؟ دست کشیدن از غنی‌سازی، هرچه باشد بازگشت به آغوش بین‌المللی نیست، بلکه نام واقعی آن، پذیرش نظام ارباب و رعیتی دنیاست که عواقب و تبعات خاص خود را نیز به همراه دارد.

سوم آنکه فرض کنیم ایران دست از فعالیت هسته‌ای و غنی‌سازی کشید و به باج‌خواهی بی‌مبنای آمریکا تن داد، چه کسی تضمین می‌کند که چنین کاری باعث پایان یافتن خصومت و تهدید و تحریم شده و دشمن به دنبال آن بهانه دیگری نتراشیده و باج‌خواهی جدیدی نخواهد کرد؟ پاسخ به این سؤال چندان هم دشوار نیست.

چند روز پیش دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور فاش کرد محدودسازی برد موشک‌های ما به زیر ۵۰۰ کیلومتر، خواست جدید واشنگتن است که در پیغام‌های خود مطرح کرده‌اند.

در پایان باید گفت تجربه تلخ برجام زنده و پیش چشم ماست. توافقی که علی‌رغم نرمش فراوان و در مواردی زیاده از حدّ ایران، در نهایت نه‌تنها پرونده هسته‌ای ایران را حل نکرد بلکه به نوعی بر پیچیدگی و دشواری‌های آن نیز افزود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امروز علاج، قوی‌شدن است

در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و پنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده سیده‌محیا صدیقی‌صابر تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و پنج

سرمقاله

* امروز علاج، قوی‌شدن است

* سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره بی‌ثمر بودن مذاکره با دولت آمریکا و لزوم قوی‌تر شدن کشور، بار دیگر نقشه راهی روشن برای سیاست خارجی و اقتصاد ایران ترسیم کرد؛ نقشه‌ای که نه بر امید به «امتیازگیری از میز مذاکره» بلکه بر اتکا به توان ملی و طراحی سناریوهای بومی استوار است.

آمریکا در نظم جدید جهانی دیگر قدرت بلامنازع گذشته نیست و توافق‌هایش – حتی با نزدیک‌ترین متحدان – بیشتر ابزار کنترل تنش است تا یک تعهد پایدار. از برگزیت تا مالیات شبکه‌های اجتماعی، همه نمونه‌های اخیر گواه آن است که هیچ کشوری حتی اروپا، توافق امضا شده با آمریکا را نهایی و قطعی نمی‌داند. در چنین شرایطی، ایران نیز نمی‌تواند بر یک چنین توافقاتی حساب باز کند.

قاعده بازی تغییر کرده است. آمریکا برای مهار رقبای اصلی خود یعنی چین و روسیه، ناامنی پیرامونی را به یک استراتژی بدل کرده و ایران را در مرکز این میدان فشار قرار داده است. نتیجه روشن است: تا زمانی که تهران قدرت بازدارندگی خود را تثبیت نکند، هر مذاکره‌ای صرفاً فصلی موقت از کنترل تنش خواهد بود. بنابراین توصیه رهبر انقلاب برای «قوی شدن» نه یک شعار سیاسی، بلکه شرط آغاز هر گفت‌وگوی واقعی است.

این قوی شدن اما فقط به معنای افزایش توان دفاعی نیست. در عرصه اقتصاد ایده‌هایی جدی از سوی صاحب‌نظران میهن‌دوست ارائه می‌شود؛ از جمله اینکه ایران باید خود را با «جهان پس از تحریم» و کاهش سهم تجارت چندجانبه وفق دهد. راه‌حل، دیگر فقط «دور زدن تحریم» نیست؛ بلکه حرکت به سمت تجارت دوجانبه، تعریف مبادی جدید واردات کالای اساسی، و ایجاد لجستیک مستقل از کانال‌های سنتی نیز هست. تمرکز بر صادرات نفت به‌عنوان لنگر ثبات اقتصادی، ایمن‌سازی مسیرهای حمل‌ونقل، و تجاری‌سازی شرکت ملی نفت برای جذب سرمایه‌های جدید از جمله محورهایی است که می‌تواند ثبات بازار ارز و سرمایه‌گذاری را تضمین کند.

هم‌زمان، در مسئله‌ی هسته‌ای می‌توان از مرحله «غنی‌سازی به‌عنوان حق» به مرحله «غنی‌سازی به‌عنوان مزیت توسعه» پیش رفت. تعریف مصارف صلح‌آمیز و تولید برق هسته‌ای، پاسخ هوشمندانه‌ای است که هم نگرانی‌های بین‌المللی را بی‌اثر می‌کند و هم نقطه تمایز ایران را تثبیت می‌سازد.

در نهایت، دولت چهاردهم می‌تواند قوی شدن را از سطح شعار یا حرکت به سمت سندهای بلندمدت به سمت تنظیم یک چشم‌انداز کوتاه‌مدت و سنجش‌پذیر – مثلاً یک برنامه یک‌ساله ملی – ببرد و نسبت به تحقق آن متعهد باشد و مجلس نیز با همکاری و ریل‌گذاری مناسب، امکان اجرای آن را فراهم کند.

ایران در آستانه سال ۱۴۰۵ با واقعیتی روبه‌روست که دیگر نمی‌توان آن را با چانه‌زنی‌های مقطعی پنهان کرد: در جهانی که نظم قدیم فرو ریخته و قدرت‌های نوظهور در حال شکل‌گیری‌اند، تنها کشورهایی به سهم واقعی خود دست می‌یابند که پیش از مذاکره، قدرت خود را تثبیت کرده باشند. قوی شدن، نه فقط انتخاب امروز ایران، بلکه ضرورت آینده آن است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:20 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پیام به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز مهمانی لاله‌ها

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز «مهمانی لاله‌ها»، شهادت را پاداش مجاهدت دانستند و تأکید کردند که ملتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا می‌یابند.

متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور با عنوان «مهمانی لاله‌ها» از سوی حجت‌الاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

امسال، هفته‌ی دفاع مقدّس، با شهادت جمعی از برجستگان مسیر مقاومت اسلامی و جوانان شجاع در نقاط گوناگون، جلوه و شکوه دیگری یافته است.

شهادت پاداش مجاهدت است؛ چه در دفاع هشت‌ساله، چه در نبرد قهرمانانه‌ی دوازده‌روزه، و چه در لبنان و غزّه و فلسطین. ملّتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا می‌یابند.

مهم آن است که به وعده‌ی الهی درباره‌ی پیروزی حق و زوال باطل یقین کنیم و به وظیفه‌ی خود در نصرت دین خدا پایبند باشیم.


سیّدعلی خامنه‌ای
۲ مهرماه ۱۴۰۴


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:18 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران

به مناسبت اول مهرماه و آغاز سال تحصیلی

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

سلام عرض میکنم به همه‌ی ملّت عزیز ایران. عرایضی را مناسب دیدم که با مردم عزیزمان در میان بگذارم؛ دو سه موضوع هست که حالا درباره‌ی آنها شرح خواهم داد.

پیش از شروع در این مطلب، لازم میدانم شادباش عرض کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر، ماه درس و مدرسه و دانش و دانشگاه است. ماه مهر، ماه آغاز حرکت میلیون‌ها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است؛ این خصوصیّت ماه مهر است.

بنده به مسئولان عزیزمان، بخصوص مسئولان آموزش‌وپرورش، و وزارت علوم، و بهداشت و درمان، توصیه میکنم که ارزش و اهمّیّت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان داده‌اند.

من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانش‌آموزان جهان، در همین اواخر، با [وجود] حوادث جنگ دوازده‌روزه و این چالشهایی که وجود داشت، دانش‌آموزان ما چهل مدال رنگارنگ را کسب کردند که از این چهل مدال، یازده مدال طلا بود. اینها خیلی اهمّیّت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم، رتبه‌ی اوّل را در دنیا در بین کشورهای شرکت‌کننده‌ی بین‌المللی به دست آوردند. در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوبی را به دست آوردند. در عرصه‌ی ورزش هم که خب این روزها دارید می‌بینید؛ قبلاً والیبال، حالا هم کشتی. جوانهای ما این‌جوری هستند؛ بحمدالله استعداد اینها استعداد فوق‌العاده‌ای است؛ از این بایستی استفاده کرد.

لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر، شهید سیّدحسن نصرالله، یادی از ایشان بکنم. سیّدحسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام؛ نه‌فقط برای تشیّع، نه‌فقط برای لبنان؛ ثروتی برای دنیای اسلام بود. البتّه این ثروت از دست نرفته؛ ثروت باقی است؛ او رفت، امّا این ثروتی که او ایجاد کرده بود باقی است. داستان حزب‌الله لبنان داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌الله را دستِ‌کم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان.
لازم میدانم یاد شهیدان اخیر را که در این حادثه‌ی [جنگ] دوازده‌روزه به شهادت رسیدند ــ چه سرداران نظامی، چه دانشمندان و چه دیگر افرادی که در این ماجرا شهید شدند ــ گرامی بدارم و به خانواده‌های عزیزشان صمیمانه و از ته دل تسلیت عرض میکنم.

امّا مطالبی که مناسب دیدم مطرح کنم، سه مطلب است. یک مطلب درباره‌ی یکپارچگی ملّت ایران است؛ البتّه در این باره زیاد صحبت شده؛ من یک نکته‌ای را در این مورد میخواهم عرض کنم. مطلب دوّم درباره‌ی مسئله‌ی غنی‌سازی است که یک توضیحی درباره‌ی این غنی‌سازی‌ای که این‌قدر صحبتش میشود و تکرار میشود، من عرض کنم. مطلب سوّم هم درباره‌ی مذاکره‌ی با آمریکا است که صاحبان بیان و صاحبان قلم درباره‌ی آن حرفهای گوناگونی میزنند؛ بعضی موافق، بعضی مخالف؛ بعضی با استدلال، بعضی بی‌استدلال. درباره‌ی این هم به قدر امکان چند جمله‌ای میخواهم عرض کنم.

امّا در مورد اوّل، یعنی در مورد اتّحاد ملّت ایران، اوّلین حرف من این است که در جنگ دوازده‌روزه، اتّحاد ملّت ایران، یکپارچگی ملّت ایران، دشمن را ناامید کرد؛ یعنی دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت. غرضِ دشمن، زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیّت‌های مؤثّر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و بخصوص در تهران، عوامل آنها به آشوب و اغتشاش دست بزنند و مردم را ــ افرادی را که میتوانند ــ به خیابانها بکشانند و به وسیله‌ی مردم، علیه جمهوری اسلامی حادثه‌ای درست کنند. این هدف بود؛ بنابراین هدف، جمهوری اسلامی بود؛ هدف، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم(۱) که اینها حتّی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنه‌های خیابانی درست کنند، دسته‌جاتی را راه بیندازند و ریشه‌ی اسلام را در کشور بکَنند؛ این هدف دشمن بود.

خب این هدف در همان قدمهای اوّل شکست خورد. سرداران که تقریباً بلافاصله جایگزین شدند، کسانی جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعده‌ی نیروهای مسلّح با همان استحکام و با روحیه‌ی بالاتر باقی ماند؛ امّا مردم که مؤثّرترین عنصر، آنها بودند، مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفتند؛ تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پُر شد امّا علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی. کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند: «بی‌عُرضه‌ها! ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینه‌ها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدّه‌ای را ترور کردیم، کشتیم؛ چرا کاری نمیکنید؟». این عواملشان در ایران، در تهران ــ که البتّه بدون شک عواملی دارند ــ اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم [امّا] مردم به ما اعتنائی نکردند، به ما پشت کردند؛ مسئولان و کسانی هم که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشه‌ی دشمن عقیم شد.

خب اینهایی که عرض کردم، قبلاً هم بعضی از اینها را یا همه‌ی اینها را ما گفته‌ایم یا دیگران گفته‌اند. آن نکته‌ای که من میخواهم روی آن تکیه بکنم، این است که این عامل همچنان باقی است؛ عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. عدّه‌ای ــ که منشأ این عدّه هم خارج از کشور است خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد ــ میخواهند این‌جور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازده‌روزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛ چند روز که بگذرد، بتدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود می‌آید، اختلاف‌نظرها غلبه پیدا میکند و این اتّحاد از بین خواهد رفت؛ مردم ایران متفرّق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد! این را دارند تبلیغ میکنند.

من میخواهم بگویم این حرف، غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلاف‌نظر وجود دارد؛ ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانی‌اند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان؛ اینها هست، منتها در مقابل دشمن، همه‌ی این مجموعه یک مشت محکم پولادینند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد؛ امروز این‌جور است، در گذشته هم همین‌جور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی این‌جور خواهد بود. ایرانِ امروز و ان‌شاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیست‌وسوّم خرداد و بیست‌وچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئله‌ی اوّلی که میخواستم عرض کنم. نکته‌اش هم این بود که این اتّحاد ملّی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البتّه همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.

نکته‌ی دوّم، مسئله‌ی «غنی‌سازی» است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، کلمه‌ی غنی‌سازی خیلی تکرار میشود. آنها درباره‌ی غنی‌سازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم. در داخل کشور هم، در بحثهای گوناگون همین‌جور است، کلمه‌ی غنی‌سازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنی‌سازی میخواهم بدهم. اصلاً غنی‌سازی چیست؟ چیست که این‌قدر اهمّیّت دارد؟ همه‌ی بحثها حول‌وحوش غنی‌سازی میچرخد؛ غنی‌سازی اورانیوم.
من میخواهم بگویم غنی‌سازی یک کلمه است، امّا در زیر آن یک کتاب حرف هست؛ که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصّص در این رشته‌ها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.

غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصّصان مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را ــ که معادنش هم در ایران وجود دارد ــ با یک رشته تلاشهای فنّیِ پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادّه‌ی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است؛ این معنای غنی‌سازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست می‌آید، با فنّاوری‌های پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصّصهای بالا، با مهارتهای زیاد، می‌آورند تبدیل میکنند به یک مادّه‌ای که این مادّه همان اورانیوم غنی‌سازی‌شده است؛ آن را به غنی‌سازی میرسانند، به درجات مختلف و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثّر است؛ یعنی مردم از جهات مختلف، از مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد؛ از جمله در کشاورزی، که مفصّل در کشاورزی تأثیر دارد؛ از جمله در صنعت و مواد؛ در مسئله‌ی تغذیه که مربوط به همان کشاورزی است؛ در مسئله‌ی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد؛ در بخشهای مربوط به پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبال‌گیری‌های علمی تأثیر دارد؛ در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا نیروگاه‌های برق با اورانیوم اداره میشود، [در حالی که] ما اغلب این نیروگاه‌ها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم که البتّه، هم هزینه‌ی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد؛ امّا آن برقی که از اورانیوم غنی‌سازی‌شده و نیروگاه‌های هسته‌ای به دست می‌آید، آلایندگی‌اش صفر است، هزینه‌اش بسیار کمتر است، عمر [نیروگاهش] بسیار طولانی‌تر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که اینها را متخصّصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند. به نظر من اگر چنانچه ما این کاربردهای گوناگون مادّه‌ی اورانیوم غنی‌سازی‌شده را فهرست کنیم، یک فهرست طولانی‌ای خواهد شد.

خب ما این فنّاوری بسیار مهم را نداشتیم. ما قادر به غنی‌سازی نبودیم. دشمنها هم راضی نبودند به اینکه به ما بدهند، کس دیگری هم به ما این را نمیداد. چند مدیرِ باهمّت و چند دانشمندِ مسئول و والامقام ــ به معنای واقعی کلمه ــ مسئله‌ی غنی‌سازی اورانیوم را از سی و چند سال قبل در کشور شروع کردند و به اینجا رساندند. امروز ما از لحاظ غنی‌سازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البتّه این غنی‌سازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هسته‌ای درست کنند، تا نود درصد خلوص هم میبرند؛ ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا شصت درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است؛ تا اینجا توانستیم پیش ببریم. ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم؛ یعنی من به شما عرض کنم در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنی‌سازی کنند، یکی از این ده کشور، ایران اسلامی است.

البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هسته‌ای هم دارند، ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم امّا غنی‌سازی را داریم. ما یکی از ده کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم؛ و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند امّا کار مهم‌ترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه. این گزارشی است که صاحبان قضیّه به ما داده‌اند، یعنی یک گزارش متقن و موثّقی است: امروز در کشور ده‌ها دانشمند و استاد مبرّز،(۲) صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی گروه‌های هسته‌ای در رشته‌های گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعّالیّتند. حالا اینها آمده‌اند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند؛ مسئله این است که این علم است؛ علم از بین‌ رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود؛ این وجود دارد. عرض کردم، تکرار میکنم، ده‌ها دانشمند مبرّز، استاد مبرّز و ماهر، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی برای کارهای مختلف هسته‌ای که حالا مثلاً فرض کنید که در مورد درمان، من کاربردهای هسته‌ای درمان را اسم نبردم؛ درمان یکی از موارد مهمّ کاربرد غنی‌سازی هسته‌ای است. در رشته‌های مختلف درمان، عدّه‌ی زیادی مشغول به کارند؛ در بخش کشاورزی همین‌جور، در بخش صنعت همین‌جور، در بخش کارهای گوناگونِ مختلف همین‌جور مشغول کار هستند و دارند تلاش میکنند.

البتّه در این چند دهه که ما این کارها را در کشور انجام دادیم، روی ما، روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان فشارها هم بسیار زیاد بوده که خواسته‌اند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، [امّا] ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد. ما در این قضیّه و در هر قضیّه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این طرف آمریکایی،(۳) پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد؛ حالا قبلی‌ها میگفتند که غنی‌سازیِ بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید؛ این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم. این میگوید اصلاً بکلّی غنی‌سازی نداشته باشید. [این] یعنی چه؟ یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن، کشورمان این‌همه تلاش کرده، این‌همه هزینه کرده، این‌همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاشها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای «غنی‌سازی نداشتن» این است. خب معلوم است، ملّت غیرتمندی مثل ملّت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند. این هم [مطلب] مربوط به غنی‌سازی که عرض کردیم.

و امّا موضوع دیگری که موضوع سوّم است: در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح میشود؛ نظرات مختلفی هم هست. گفتم بعضی‌ها این را مفید میدانند، لازم میدانند،‌ بعضی‌ها مضر میدانند، بعضی‌ها نظرات میانه‌تری دارند؛ حرفها مختلف است. من آنچه را تا حالا در این سالهای متمادی فهمیده‌ام، دیده‌ام، احساس کرده‌ام و تجربه کرده‌ام، به ملّت عزیزمان عرض میکنم.

خواهش میکنم مسئولین سیاسی و فعّالان سیاسی هم یک قدری تأمّل کنند، روی این حرفها فکر کنند، تأمّل کنند و قضاوت را بر اساس آگاهی و اطّلاع انجام بدهند. حرف من این است که در حال حاضر با وضعیّتی که وجود دارد ــ حالا ممکن است بیست سال دیگر،‌ سی سال دیگر وضعیّت دیگری وجود داشته باشد؛ با آن کاری نداریم ــ در وضع کنونی، مذاکره‌ی با دولت آمریکا، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد؛ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند؛ مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اوّلاً.

ثانیاً بعکس، زیانهایی هم بر آن مترتّب است. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوّم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران‌ناپذیر هستند؛ یک چنین زیانهایی هم دارد. من حالا اینها را شرح خواهم داد.

امّا اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد، چون طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجه‌ی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد و میخواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد. یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید! این مذاکره است؟ طرف مقابل امروز این‌جوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میان‌بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه‌بُرد هم نباید داشته باشد! یعنی ایران آن‌چنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست؛ این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همه‌اش به ضرر ما است؛ این نتیجه‌ی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقّعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملّت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست؛‌ اینها را که نمیداند، این‌جوری حرف میزند؛ به قول ما مشهدی‌ها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگ‌تر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

و امّا ضرر؛ گفتم ضرر دارد. این مهم‌تر است؛ اینکه ضرر دارد، مهم‌تر است. طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید، چنین و چنان خواهد شد، بمباران میکنیم، چه میکنیم؛ از این حرفها؛ یک خرده مبهم،‌ یک خرده صریح؛ یعنی تهدید: یا مذاکره کنید یا اگر مذاکره نکردید، چنین و چنان خواهد شد! این تهدید است. خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است. اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم،‌ میلرزیم و تسلیم طرف مقابل میشویم؛ معنایش این است. این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ امروز میگویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ فردا میگویند اگر موشک داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛‌ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم؛ اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم! مدام تهدید [هست] و مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم. یعنی قبول مذاکره‌ای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند. بنابراین، وضع این‌جوری است.

طرف مقابل هم البتّه حالا ممکن است بگوید من در مقابل این، فلان امتیاز را هم به شما میدهم! دروغ میگویند؛ آنچه میگویند به عنوان امتیاز میدهیم، دروغ است. ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکایی‌ها بستیم که اسمش در داخل کشور ما «برجام» است؛ در این قرارداد، بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید میکردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ده سال، پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادّی دربیاید. [البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است،‌ چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند. «ده سال» همین‌ روزها تمام شد؛ آن ده سالی که بنا شده بود پرونده‌ی ایران در آژانس عادّی بشود، این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه‌تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیّت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده! طرف این‌جوری است، قولش این است! ما همه‌ی کارهایی را که باید انجام میدادیم انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت،‌ هیچ کدام از قولهایی را که داده بود انجام نداد و بعد هم اصلاً خود او، به تعبیر رایج، پاره کرد آن قرارداد یا آن توافقنامه و تفاهمنامه‌ای را که مقرّر شده بود، اصلاً بکلّی خارج شد از برجام و آن را رد کرد.

اگر چنانچه شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او میخواهد قبول کنید که خب، این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملّت است؛‌ اگر تهدید او را که با تهدید دارد با شما حرف میزند، قبول کردید، این‌جوری است، اگر قبول نکردید میشوید مثل حالا که باز همان دعوا و همان [مسئله‌ها هست]. بنابراین مذاکره، مذاکره‌ی درستی نیست. تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه‌ی ده سال گذشته را فراموش نکنیم. آن که محلّ کلام ما است، آمریکا است؛‌ حالا فعلاً با اروپا مسئله‌ای نمیخواهم مطرح کنم.

این طرف مقابل ما در همه‌چیز خُلف وعده میکند، در همه‌چیز دروغ میگوید، فریب اِعمال میکند؛ وقت و بی‌وقت تهدید نظامی میکند؛ اگر دستشان برسد، اشخاص را ترور میکنند، همچنان که سردار شهید ما را، شهید سلیمانی را ترور کردند؛ یا مراکز هسته‌ای را بمباران میکنند؛ اگر بتوانند از این کارها میکنند. طرف یک چنین وضعیّتی دارد؛ با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد و حرف شنید و قرار گذاشت.

به نظر من مذاکره‌ی با آمریکا برای مسئله‌ی هسته‌ای و شاید برای مسائل دیگر، بن‌بست محض است؛ یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای اینها، بن‌بست محض است. فکر کنند، ببینند. البتّه برای او مفید است؛ این مذاکره برای آن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات میکند. امّا برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای برای ما ندارد.

و من آن چیزی که در نهایت میخواهم عرض بکنم، این است که راه علاج پیشرفت کشور، قوی‌ شدن است؛ باید قوی بشویم. قوی شدنِ نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است. باید افراد هوشمند ما، صاحب‌نظران دلسوز ما بنشینند، راه‌های تقویت کشور را پیدا کنند؛ و این راه‌ها را دنبال کنند. اگر این شد، آن وقت طرف تهدید هم نمیکند؛ اگر دید طرف مقابل قوی است، حتّی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.

بایستی از خدای متعال کمک خواست، به خدای متعال توکّل کرد، به ائمّه‌ی اطهار (علیهم ‌السّلام) متوسّل شد که شفاعت کنند و کمک کنند، و همّت ملّی را به میدان آورد و ان‌شاءالله کارها را پیش برد؛ و این کار به توفیق الهی خواهد شد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

۱) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم پس از مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام رضا (علیه السّلام) (۱۴۰۴/۶/۲)

۲) برجسته

۳) دونالد ترامپ (رئیس‌جمهور آمریکا)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در سخنانی تلویزیونی خطاب به مردم، اتحاد و یکپارچگی مستمر ملت ایران را،‌ مشتی پولادین بر فرق دشمن خواندند و با تشریح علتِ تسلیم نشدنِ ملت غیرتمند ایران در مقابل فشار و تهدید دشمن برای صرف نظر کردن از فناوری پرفایده غنی‌سازی اورانیوم، تاکید کردند: مذاکره‌ای که آمریکا از اول نتیجه آن را مشخص و دیکته کند، ‌بی‌فایده و پرضرر است، چرا که دشمن زورگو را برای تحمیل هدف‌های بعدی به طمع می‌اندازد و هیچ ضرری را هم از ما دفع نمی‌کند و اینگونه مذاکرات را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی نمی‌پذیرد.

رهبر انقلاب در ابتدای سخنان‌شان با شادباش آغاز ماه مهر به عنوان ماه درس و دانش و شروع حرکت میلیون‌ها جوان و نوجوان و نونهال به‌سمت دانایی و توانایی، مسئولان کشور به‌خصوص مسئولان آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان را به درک ارزش و اهمیت استعداد فوق‌العاده جوان ایرانی و بهره‌برداری از این نعمت الهی توصیه‌ی موکّد کردند.

ایشان با اشاره به ۴۰ مدال رنگارنگ از جمله ۱۱ مدال طلای دانش‌آموزان ایرانی در رقابت‌های جهانیِ ۲ ماه اخیر گفتند: دانش‌آموزان ما با وجود جنگ ۱۲ روزه و چالش‌های ناشی از آن، در نجوم، رتبه اول دنیا شدند و در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوب آوردند؛ همچنانکه همین استعداد، باعث شد در روزهای اخیر جوانان‌مان در کُشتی اینگونه بدرخشند و قبلاً هم در والیبال و برخی رشته‌های دیگر افتخار بیافرینند.

رهبر انقلاب همچنین با اشاره به سالگرد شهادت شهید سید حسن نصرالله،‌ آن مجاهد کبیر را ثروتی عظیم برای دنیای اسلام،‌ تشیع و لبنان برشمردند و گفتند: ثروتی که سید حسن نصرالله ایجاد کرد از جمله حزب‌الله باقی و دنباله‌دار است و نباید از این ثروت مهم در لبنان و غیرلبنان غفلت کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با گرامیداشت یاد سرداران،‌ دانشمندان و سایر شهیدان جنگ ۱۲ روزه،‌ به خانواده‌های آنان،‌ صمیمانه و از عمق وجود تسلیت گفتند و مطالب اصلی سخنان تلویزیونی خود با ملت را در ۳ محور متمرکز کردند: اهمیت اتحاد و یکپارچگی ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه و حال و آینده کشور _تشریح اهمیت غنی‌سازی پرفایده‌ی اورانیوم_ و تبیین مواضع مستحکم و خردمندانه ملت و نظام در مقابل تهدیدات آمریکا.

ایشان در تبیین اولین محور، اتحاد ملت را عامل اصلی ناامیدی دشمن در جنگ ۱۲ روزه دانستند و گفتند: زدن فرماندهان و برخی شخصیت‌های موثر وسیله‌ای بود تا دشمن در کشور به‌خصوص تهران با کمک عوامل خود آشوب و اغتشاش به‌پا کند،‌اگر توانست مردم را علیه جمهوری اسلامی به خیابان‌ها بکشاند و با مختل کردن امور کشور، اصل نظام را هدف قرار دهد و با نقشه‌های بعدی، اسلام را در این سرزمین ریشه‌کن کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مشخص شدن سریع جانشینان فرماندهان شهید و استحکام و روحیه بالاتر نیروهای مسلح و اداره کشور بر نظم و ترتیب و قاعده را از عوامل موثر در شکست دشمن خواندند،‌ اما تاکید کردند ملت موثرترین عنصر ناکامی دشمن بود و با وحدت و انسجام، مطلقاً تحت تاثیر خواسته‌های دشمن قرار نگرفت و خیابان‌ها را مملو از جمعیت کرد البته علیه متجاوزان و در دفاع از جمهوری اسلامی.

ایشان با اشاره به بازخواست دشمن از عوامل خود در ایران به علت بی‌عرضگی و ناتوانی، افزودند: عوامل دست‌نشانده صهیونیزم و آمریکا پاسخ داده بودند که ما تلاش کردیم اما مردم به ما پشت و مسئولان کشور،‌ امور را اداره کردند.

رهبر انقلاب اتحاد و یکپارچگی ملت را عامل عقیم ماندن نقشه متجاوزان خواندند و تاکید کردند: نکته مهم این است که آن وحدتِ تعیین کننده،‌ همچنان باقی و بسیار موثر است.

ایشان با انتقاد از کسانی که با خط گرفتن از خارج می‌خواهند وانمود کنند که وحدت ملت مربوط به دوران جنگ بود،‌ افزودند: برخی می‌گویند اختلاف نظرها به تدریج ظاهر می‌شود و می‌توان با استفاده از گسل‌های قومی و اختلافات سیاسی،‌ مردم را به آشوب و اغتشاش کشاند،‌ اما این حرف غلطِ‌ محض است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به افتخار کردن همه اقوام کشور به ایرانی بودن، گفتند: ما اختلافات سیاسیِ طبیعی هم داریم اما در مقابل زورگویان،‌ همه ملت، چه امروز و چه فردا،‌ مانند یک مشت پولادین بر فرق دشمن فرود می‌آیند.

ایشان ایرانِ امروز را همان ایرانِ‌ ۲۳ و ۲۴ خرداد امسال دانستند و افزودند: آن روزها خیابان‌های مملو از جمعیت و شعارهای کوبنده آن‌ها علیه صهیونِ‌ملعون و آمریکای جنایتکار، ‌نشان‌دهنده یکپارچگی و وحدت ملت بود که این اتحاد همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت و البته همه در حفظ و تقویت آن مسئولند.

رهبر انقلاب در بخش دوم سخنان‌شان با ملت،‌ با اشاره به تکرارِ کلمه غنی‌سازی در فضای سیاسی و خارج گفتند: باید درک کرد که چرا این مسئله، اینقدر برای دشمنان اهمیت دارد.

ایشان با دعوت از متخصصان برای تشریح ابعاد و فواید غنی‌سازی، گفتند: در غنی‌سازی دانشمندان و متخصصان، اورانیومی را که از معادن کشور استخراج می‌شود، با تلاش‌های فنی و پیچیده و پیشرفته، به ماده بسیار باارزش ِ اورانیومِ‌ غنی‌شده که کاربردهای فراوانی در عرصه‌های مختلف و زندگی مردم دارد، ‌تبدیل می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به کاربردهای متنوع اورانیومِ غنی‌شده در کشاورزی، ‌صنعت و مواد،‌ محیط زیست و منابع طبیعی،‌ بهداشت و درمان،‌ تغذیه، و پژوهش و آموزش افزودند: در تولید انرژی برق نیز استفاده از اورانیومِ غنی‌شده بسیار ارزان‌تر و بدون آلایندگی محیط‌زیستی است و نیروگاه‌های هسته‌ای، عمری بسیار طولانی و امتیازات متعددی دارند، ‌به همین علت بسیاری از کشورهای پیشرفته از نیروگاه‌های هسته‌ای استفاده می‌کنند اما سوخت نیروگاه‌های ما غالباً بنزین و گاز است که هزینه‌های زیادی دارد.

رهبر انقلاب در تشریح شکل‌گیری صنعت غنی‌سازی در کشور گفتند: ما این فناوری را نداشتیم و نیازهایمان را دیگران تامین هم نمی‌کردند اما با تلاش چند مدیرِ با همت و مسئولان والامقام، از سی و چند سال قبل،‌ شروع به حرکت کردیم و اکنون در غنی‌سازی سطح بالایی قرار داریم.

ایشان هدف برخی کشورها برای غنی‌سازی تا ۹۰% را ساخت سلاح هسته‌ای خواندند و گفتند: ما چون سلاح هسته‌ای نداریم و تصمیم‌مان عدم ساخت و استفاده از این سلاح است، غنی‌سازی را تا ۶۰% بالا برده‌ایم که بسیار خوب است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ایران را یکی از ۱۰ کشور دارای صنعت غنی‌سازی در بین بیش از ۲۰۰ کشور جهان خواندند و گفتند: علاوه بر پیش بردن این فناوری پیشرفته، ‌کار مهم دانشمندان ما، ‌تربیت نیرو بوده است؛‌ به‌گونه‌ای که امروز ده‌ها دانشمند و استاد مبرز،‌ صدها دانش‌پژوه و هزاران نیروی آموزش‌دیده در رشته‌های مرتبط با موضوع هسته‌ای، در حال کار و تلاش‌اند؛ آن‌وقت دشمن خیال می‌کند با بمباران برخی تاسیسات یا تهدید به بمباران، این فناوری در ایران از بین می‌رود.

ایشان با اشاره به چند دهه فشار بی‌نتیجه‌ی قدرت‌های زورگو برای تسلیم شدن ملت ایران و منصرف شدن کشور از غنی‌سازی تاکید کردند: تسلیم نشدیم و نخواهیم شد و در هیچ قضیه دیگری هم تسلیم فشار نمی‌شویم.

رهبر انقلاب گفتند: آمریکایی‌ها قبلاً می‌گفتند غنی‌سازی بالا نداشته باشید و محصولات غنی‌شده را به خارج از ایران منتقل کنید؛‌ اما اکنون این طرف آمریکایی پا را در یک کفش کرده که نباید کلاً غنی‌سازی داشته باشید.

ایشان تاکید کردند: معنای این زورگویی آن است که این دستآورد بزرگ را که با سرمایه‌گذاری و تلاش بی‌وقفه به دست آورده‌اید، دود کنید و به هوا بفرستید؛ ‌اما ملت غیرتمند ایران، این حرف را نمی‌پذیرد و در دهان گوینده آن می‌زند.

رهبر انقلاب در بیان نکته سوم سخنانشان، با اشاره به طرح دیدگاه‌های متفاوت درباره مسئله «مذاکره با آمریکا» از طرف اهالی سیاست، گفتند: برخی مذاکره با آمریکا را مفید و برخی دیگر آن را مضرّ می‌دانند؛ اما آنچه را در سال‌های متمادی فهمیده و دیده‌ایم به ملت عزیز عرض می‌کنم و از مسئولان و فعالان سیاسی نیز می‌خواهم که در خصوص این مطالب، فکر و تأمل و بر اساس آگاهی قضاوت کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: ممکن است در آینده مثلاً ۲۰ یا ۳۰ سال بعد وضع دیگری ایجاد شود اما در وضعیت کنونی، مذاکره با آمریکا کاری است بدون سود که مطلقاً هیچ کمکی به منافع ملی نمی‌کند و هیچ ضرری را هم از کشور دفع نمی‌کند بلکه ضررهای بزرگ و بعضاً جبران‌ناپذیری در پی دارد.

ایشان در تبیین بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا گفتند: طرف آمریکایی پیشاپیش نتایج مذاکرات را از نگاه خود، معیّن و اعلام کرده مذاکره‌ای را می‌خواهد که نتیجه آن «تعطیل شدن فعالیت‌های هسته‌ای و غنی‌سازی در داخل ایران» باشد.

رهبر انقلاب نشستن پشت میز چنین مذاکره‌ای را به معنای قبول دیکته، تحمیل و زورگویی طرف مقابل خواندند و افزودند: حالا او تعطیلی غنی‌سازی را گفته اما معاونش چند روز قبل گفت ایران حتی موشک میان‌برد و کوتاه‌برد هم نباید داشته باشد یعنی آنچنان دست ایران بسته و خالی شود که اگر مورد تعرّض قرار گرفت، نتواند حتی به پایگاه آمریکایی در عراق یا جای دیگر پاسخی بدهد.

ایشان اینگونه توقعات و اظهارات مسئولان آمریکایی را ناشی از نشناختن ملت ایران و جمهوری اسلامی و بی‌اطلاعی از فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی دانستند و گفتند: به قول ما مشهدی‌ها این حرف‌ها از دهان گوینده آن بزرگ‌تر است و قابل اعتنا نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از تبیین بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا به بیان ضررهای مهم آن پرداختند و گفتند: طرف مقابل تهدید کرده است که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد. بنابراین قبول چنین مذاکره‌ای نشانه تهدیدپذیری و ترس و لرز و تسلیم ملت و کشور در مقابل تهدید است.

ایشان تسلیم در برابر تهدید آمریکا را باعث ادامه مطالبات زورگویانه و بی‌انتهای او خواندند و افزودند: امروز می‌گویند اگر غنی‌سازی داشته باشید چنین و چنان می‌کنیم و فردا داشتن موشک یا ارتباط داشتن یا نداشتن با فلان کشور را دستمایه تهدید و اجبار به عقب‌نشینی می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: هیچ ملت با شرفی، مذاکره همراه با تهدید را قبول نمی‌کند و هیچ سیاستمدار خردمندی آن را تصدیق نمی‌کند.

رهبر انقلاب، وعده امتیازدهی طرف مقابل در صورت پذیرش درخواست‌هایش را دروغ خواندند و با اشاره به تجربه برجام خاطرنشان کردند: ۱۰ سال قبل قراردادی با آمریکایی‌ها بستیم که بر اساس آن یک مرکز تولید هسته‌ای مسدود و مواد غنی‌شده از کشور خارج یا رقیق شود تا در ازای آن، تحریم‌ها رفع شود و پرونده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به حالت عادی درآید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته من همان زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند ولی به هر حال امروز که آن ۱۰ سال تمام شده نه تنها پرونده هسته‌ای ما عادی نشد بلکه مشکلات آن در شورای امنیت و آژانس بیشتر شد.

ایشان با اشاره به خلف وعده آمریکا در رفع تحریم‌ها، خروج آن از برجام و به تعبیر رایج پاره کردن برجام با وجود انجام شدن تعهدات ایران، گفتند: طرف مقابل اینگونه است و اگر با او مذاکره و درخواست‌هایش را قبول کنید باعث تسلیم و ضعف کشور و نابودی شرف ملت می‌شود و اگر هم نپذیرفتید دوباره همان دعوا و تهدیدهای کنونی وجود خواهد داشت.

رهبر انقلاب فراموش نکردن تجارب کشور از جمله تجربه ۱۰ سال گذشته را ضروری دانستند و افزودند: فعلاً قصد طرح مسئله‌ای با اروپارا ندارم اما طرف مقابل یعنی آمریکا در همه چیز خلف وعده کرده و دروغ می‌گوید، گاه و بی‌گاه تهدید نظامی می‌کند و اگر دستش برسد شخصیت‌های ما همچون سردار عزیز سلیمانی را ترور و یا مراکز ما را بمباران می‌کند. مگر می‌شود با چنین طرفی با اعتماد و اطمینان، مذاکره کرد و قرار گذاشت؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: مذاکره با آمریکا برای مسئله هسته‌ای و شاید مسائل دیگر، بن‌بست محض است.

ایشان البته مذاکره با آمریکا را برای رئیس‌جمهور فعلی آن مفید و مایه نمایش و القاء کارساز بودن تهدیدهایش و نشاندن ایران پای میز مذاکره دانستند و بار دیگر گفتند: اما این مذاکره برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای در پی ندارد.

رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، تنها راه علاج و پیشرفت کشور را قوی شدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی خواندند و افزودند: افراد هوشمند و صاحب‌نظران دلسوز باید راه‌های تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند چرا که در صورت قوی شدن، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمی‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار برای جلب کمک الهی را ضروری خواندند و افزودند: باید با به میدان آوردن همت ملی، کارها را پیش برد که این کار به توفیق پروردگار انجام خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* راه علاج پیشرفت کشور قوی‌ شدن است، باید قوی بشویم، قوی شدن نظامی لازم است، قوی شدن علمی لازم است، قوی شدن دولتی و ساختاری و سازمانی لازم است، باید بنشینند افراد هوشمند ما، صاحب‌نظران دلسوز ما، راههای تقویت کشور را پیدا کنند، این راهها را دنبال کنند و اینها. اگر این شد آن وقت هیچ تهدیدی، طرف تهدید هم نمیکند، اگر دید طرف مقابل قوی است حتی تهدید هم نمیکند. به نظر من جز این راهی وجود ندارد.

* فعلاً، آنی که محل کلام ماست آمریکاست،‌ حالا درباره اروپا مسئله‌ای نمیخواهم مطرح کنم. این طرف مقابل ما در همه چیز خُلف وعده میکند، در همه چیز دروغ میگوید، فریب اعمال میکند. وقت و بی‌وقت تهدید نظامی میکند، اگر دستشان برسد اشخاص را ترور میکنند، یا مراکز هسته‌ای را بمباران میکنند.

با این طرف نمیشود مذاکره کرد، نمیشود با اطمینان و اعتماد نشست و حرف زد، و حرف شنید و قرار گذاشت. به نظر من مذاکره‌ی با آمریکا برای مسئله‌ی هسته‌ای و شاید برای مسائل دیگر بن‌بست محض است، یعنی هیچ راه درستی وجود ندارد برای این دیگر.

بن‌بست محض است و فکر کنند، ببینند، درست کنند، و برای او البته مفید است، این مذاکره برای آن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا آن مفید است، او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم، او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم. او در دنیا از این افتخارات میکند اما برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای برای ما ندارد.

* اگر چنانچه شما مذاکره کنید با طرف مقابل، آنچه را که او میخواهد قبول کنید که خب این تسلیم و ضعف کشور و نابود کردن شرف یک ملت است،‌ آنی که با تهدید دارد حرف میزند با شما، اگر تهدید را قبول کردید این‌جور است، اگر قبول نکردید میشویم مثل حالا، باز همان دعوا و همان.

بنابراین مذاکره مذاکره‌ی درستی نیست، تجربه‌ها را فراموش نکنیم، این تجربه‌ی این ۱۰ سال گذشته را فراموش نکنیم.

* طرف مقابل هم البته حالا ممکن است بگوید من در مقابل این چیز، فلان امتیاز هم به شما میدهم؛ دروغ میگویند. آنچه را که میگویند امتیاز، بعنوان امتیاز میدهیم، دروغ است.

ما عرض کنم که در ۱۰ سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکاییها بستیم که اسمش در داخل کشور ما، برجام است، و در این قرارداد بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم: آن مرکز تولید را مسدود کنیم، آن محصول سه و نیم درصدی که آن وقت تولید میکردیم را بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم، یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم و چیزهای دیگر، آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ۱۰ سال پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادی در بیاید.

بنده آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند ۱۰ سال، من گفتم بابا ۱۰ سال یک عمر است،‌ چرا ۱۰ سال را قبول میکنید شما؟ گفتند چنین، چنان، بنا شد ۱۰ سال را هم قبول نکنند اما قبول کردند به هر حال، ۱۰ سال، ۱۰ سال همین‌ روزها تمام شد.

آن ۱۰ سالی که بنا شده بود که پرونده‌ی ایران در آژانس عادی بشود این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده.

طرف این‌جوری است. قولش این است. ما همه‌ی کارهایی که باید انجام میدادیم را انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت،‌ قولهایی که داده بود هیچ کدام را انجام نداد و بعد هم اصلاً خود آن به تعبیر رائج پاره کرد آن قرارداد را، یا آن توافقنامه یا تفاهمنامه‌ای را که مقرر شده بود، آن را اصلاً بکلی خارج شد از برجام و رد کرد.

* طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، حالا نمیدانم بمباران میکنیم، چه میکنیم، از این حرفها و یک‌خرده مبهم،‌ یک‌خرده صریح تهدید. یا مذاکره کنید اگر مذاکره نکردید چنین و چنان خواهد شد، این تهدید است. خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است، اگر چنانچه شما رفتید با این تهدید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً می‌ترسیم،‌ می‌لرزیم و به طرف، و تسلیم طرف مقابل میشویم، معنایش این است.

این تهدیدپذیری اگر بوجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ امروز میگویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم، فردا میگویند اگر موشک داشته باشید ما چنین و چنان میکنیم.‌ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید ما چنین و چنان میکنیم، اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان.

همه‌اش تهدید، مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم، یعنی قبول مذاکره‌ای که با تهدید همراه است را هیچ ملتِ با شرفی انجام نمیدهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.

* ثانیاً بعکس، [مذاکره با آمریکا] زیانهایی هم مترتّب است بر آن. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران ناپذیر هستند، یک چنین زیانهایی هم دارد، من حالا اینها را شرح خواهم داد.

اما اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجه‌ی مذاکرات را معین کرده خودش، یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد، میخواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعالیتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد.

یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد این باشد که او، حرفی باشد که او گفته باید انجام بگیرد، اینکه دیگر مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید، این مذاکره است؟

طرف مقابل امروز این‌جوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این در بیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد، حالا این غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد، نه موشک دور بُرد، موشک میان بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه بُرد هم نداشته باشد، نباید داشته باشد.

یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که حتی اگر چنانچه بهش تعرض شد به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد، معنای این حرف این است.

مذاکره کنیم تا این نتیجه بوجود بیاید! خب این سود نیست، این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، همه‌اش به ضرر ماست این نتیجه‌ی مذاکره. زورگویی است، تحمل زورگویی و تحمیل آمریکاست، این مذاکره نیست.

وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست،‌ اینها را که نمیداند اینجوری حرف میزند، به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگتر است» و قابل اعتنا نیست این حرف، این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

* البته در این چند دهه که ما این کارها را [در مسئله غنی‌سازی] در کشور انجام دادیم، فشارها هم روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان، بسیار زیاد بوده که خواستند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد.

ما تسلیم فشار در این قضیه و در هر قضیه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد، حالا دیگران، قبلیها میگفتند که غنی‌سازی بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید، این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم، این میگوید اصلاً غنی‌سازی نداشته باشید، اصلاً به‌کلی غنی‌سازی نداشته باشید. یعنی چه؟

یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن کشورمان این همه تلاش کرده، این همه هزینه کرده، این همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاشها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای غنی‌سازی نداشتن این است. خب معلوم است، ملت غیرتمندی مثل ملت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند.

* در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح میشود، نظرات مختلفی هم هست، بعضیها گفتم، این را مفید میدانند، لازم میدانند،‌ بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانه‌تری دارند، حرفها مختلف است.

من آنچه را که تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدم، دیدم، احساس کردم و تجربه کردم را به ملت عزیزمان عرض میکنم:

حرف من این است که در حال حاضر با وضعیتی که وجود دارد، حالا ممکن است ۲۰ سال دیگر،‌ ۳۰ سال دیگر وضعیت دیگری وجود داشته باشد، با او کاری نداریم، در وضع کنونی مذاکره‌ی با دولت آمریکا اولاً هیچ کمکی به منافع ملی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.

یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند. مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اولاً.

* امروز ما از لحاظ غنی‌سازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البته این غنی‌سازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هسته‌ای درست کنند تا ۹۰ درصد خلوص هم می‌برند، ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا ۶۰ درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است، و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است.

تا اینجا توانستیم پیش ببریم، این، ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم، یعنی من به شما عرض کنم: در میان دویست و چند کشور دنیا، ۱۰ تا کشور هستند که قادرند غنی‌سازی کنند، یکی از این ۱۰ کشور ایران اسلامی است. و دیگران، آن ۹ کشور دیگر البته بمب هسته‌ای هم دارند، ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم اما غنی‌سازی را داریم.

۱۰ کشور، ما یکی از ۱۰ کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم، و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند اما کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه.

ما امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز؛ این گزارشی است که صاحبان قضیه به ما دادند، یعنی یک گزارش متقن و موثقی است، دهها دانشمند و استاد مبرّز، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی گروه‌های هسته‌ای در رشته‌های گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعالیتند، همین الان.

حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد.

* نکته‌ی دوم مسئله‌ی غنی‌سازی است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، مسئله‌ی کلمه‌ی غنی‌سازی خیلی تکرار میشود. آنها درباره‌ی غنی‌سازی یک چیزی میگویند، ما یک چیزی میگوییم، در داخل کشور هم در بحثهای گوناگون همین جور است. کلمه‌ی غنی‌سازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنی‌سازی میخواهم بدهم. اصلاً غنی‌سازی چیه؟ چیه که این قدر اهمیت دارد؟ همه‌ی بحثها حول و حوش غنی‌سازی میچرخد، غنی‌سازی اورانیوم. من میخواهم بگویم غنی‌سازی یک کلمه است، اما در زیرش یک کتاب حرف هست که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصص در این رشته‌ها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.

غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصصان اورانیوم، مربوط به مسایل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را که معادنش هم در ایران وجود دارد، با یک رشته تلاشهای فنی پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک ماده‌ی بسیار با ارزشی که در مسایل گوناگون مردم دارای تأثیر است. این معنای غنی‌سازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست می‌آید، این را می‌آورند با فناوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصصهای بالا، با مهارتهای زیاد، این را تبدیل میکنند به یک ماده‌ای، این ماده همان اورانیوم غنی‌سازی‌شده است. او را به غنی‌سازی میرسانند به درجات مختلف. و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثر است.

یعنی مردم از جهات مختلف از غنی‌سازی، از ماده‌ی اورانیوم غنی‌سازی شده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد. از جمله در کشاورزی، مفصل در کشاورزی تأثیر دارد. از جمله در صنعت و مواد. در مسئله‌ی تغذیه که همان مربوط به کشاورزی است. در مسئله‌ی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد. در بخشهای مربوط پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیری علمی تأثیر دارد. در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا نیروگاه‌های برق با اورانیوم اداره میشود. ما اینها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم اغلبش را. اغلب نیروگاه‌ها را. که خب البته هم هزینه‌ی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد، اما آن برقی که از اورانیوم غنی‌سازی‌شده و نیروگاه‌های هسته‌ای به دست می‌آید، آن برق آلایندگی‌اش صفر است، هزینه‌اش بسیار کمتر است، عمرش بسیار طولانی‌تر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که عرض کردم اینها را متخصصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند.

* این عواملشان در ایران، در تهران که البته عواملی دارند بدون شک، اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم. مردم به ما اعتنایی نکردند، به ما پشت کردند، مسئولان هم و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند، آنها هم نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشه‌ی دشمن عقیم شد.

خب اینهایی که عرض کردم، اینها را قبلاً هم بعضی‌اش را یا همه‌اش را ما گفتیم، دیگران گفتند. آن نکته‌ای که من میخواهم روی آن نکته تکیه بکنم این است که این عامل همچنان باقی است، عامل وحدت ملت ایران همچنان باقی است. عده‌ای که منشأ این عده هم خارج از کشورند، خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد، عده‌ای میخواهند این جور وانمود بکنند که آن اتحادی که در ابتدای جنگ دوازده روزه و این مدت پیدا شد، این مال همان روزها بود. چند روز بگذرد، به تدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود می‌آید، اختلاف نظرها غلبه پیدا میکند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این را دارند تبلیغ میکنند.

من میخواهم بگویم این حرف غلط محض است. بله، در مسایل سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانی‌اند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان. اینها هست. منتها در مقابل دشمن، همه‌ی این مجموعه یک مشت محکم پولادین‌اند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد. امروز این جور است، بعد از این هم به توفیق الهی این جور خواهد بود، در گذشته هم همین جور بوده.

ایران امروز و ان‌شاءاللّه فردا همان ایران روز ۲۳ خرداد و ۲۴ خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئله‌ی اولی که میخواستم عرض بکنم. نکته‌اش هم این بود که این اتحاد ملی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت. البته همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.

* هدف دشمن، مختل‌کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم که اینها حتی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنه‌های خیابانی درست کنند، دسته‌جاتی را راه بیاندازند و ریشه‌ی اسلام را در کشور بِکَنند. این هدف دشمن بود.

خب این هدف در همان قدمهای اول شکست خورد. اما سرداران و اینها که بلافاصله تقریباً جایگزین شدند، کسانی را جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعده‌ی نیروهای مسلح با همان استحکام و با روحیه‌ی بالاتر باقی ماند.

اما مردم که مؤثرترین عنصر مردم بودند، مردم مطلقاً تحت تأثیر آنچه که دشمن میخواست قرار نگرفتند. تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پر شد، اما علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی.

کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند بی‌عرضه‌ها، ما دیگر چه کار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینه‌ها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عده‌ای را ترور کردیم، کشتیم. چرا کاری نمیکنید؟

* در مورد اتحاد ملت ایران، اولین حرف من این است که در جنگ دوازده روزه اتحاد ملت ایران، یکپارچگی ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. یعنی دشمن از همان روزهای اواسط جنگ، اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت.

غرض دشمن، زدن فرماندهان نبود. این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیتهای مؤثر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و در تهران به خصوص عوامل آنها دست بزنند به آشوب و اغتشاش و مردم را، افرادی را که میتوانند، بکشانند به خیابانها، حادثه‌ای درست کنند به وسیله‌ی مردم علیه جمهوری اسلامی. این هدف بود. هدف بنابراین جمهوری اسلامی بود.


* لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر شهید سید حسن نصراللّه یادی از ایشان بکنم. سید حسن نصراللّه ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام، نه فقط برای تشیع، نه فقط برای لبنان، برای دنیای اسلام ثروتی بود. البته این ثروت از دست نرفته. ثروت باقی است. او رفت، اما این ثروتی که او ایجاد کرده بود، این ثروت باقی است.

داستان حزب‌اللّه لبنان، داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌اللّه را دست‌کم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیرلبنان.

* شادباش عرض میکنم ورود ماه مهر را. ماه مهر ماه درس و مدرسه، دانش و دانشگاه است. ماه مهر ماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است. این خصوصیت ماه مهر است.

بنده به مسئولان عزیزمان، مسئولان به خصوص مسئولان آموزش و پرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه میکنم که ارزش و اهمیت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادند.

من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانش‌آموزان جهان در همین اواخر با حوادث جنگ دوازده روزه و این چالشهایی که وجود داشت، چهل مدال رنگارنگ را دانش‌آموزان ما کسب کردند که از این چهل مدال، یازده تا مدال طلا بود. اینها خیلی اهمیت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم رتبه‌ی اول را به دست آوردند در دنیا در بین کشورهای شرکت کننده‌ی بین‌المللی. در رتبه‌های در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوبی را به دست آوردند. در ورزش هم، عرصه‌ی ورزش هم که خب این روزها دارید میبینید، قبلاً والیبال، بعد هم حالا کشتی. این جوانهای ما این جوری‌اند. بحمداللّه استعداد اینها استعداد فوق‌العاده‌ای است. از این بایستی استفاده کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخن‌نگاشت | سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران

همزمان با ماه مهر و آغاز سال تحصیلی جدید، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی امشب سه‌شنبه اول مهر ۱۴۰۴ با ملّت ایران سخن گفتند.
رسانه KHAMENEI.IR در این مجموعه سخن‌نگاشت مروری بر بیانات رهبر انقلاب داشته است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اتحاد مقدس

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ایرانِ امروز و ان‌شاءاللّه فردا، همان ایرانِ روز بیست‌وسوّم خرداد و بیست‌وچهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند.» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «اتحاد مقدس» را منتشر میکند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

این مذاکره است؟!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «طرف آمریکایی میخواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن تعطیل شدن فعّالیّتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد... این مذاکره نیست؛ زورگویی است، تحمّل زورگویی و تحمیل آمریکا است. قبول مذاکره‌ای را که با تهدید همراه است، هیچ ملّت باشرفی انجام نمیدهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.» ۱۴۰۴/۷/۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «این مذاکره است؟!» را منتشر میکند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 13:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مناطق جدا شده ازخاک ایران

تغییر الگوی قدرت و نفوذ ایران با دفاع مقدس

https://bayanbox.ir/view/39057389560734810/140007083452-KhakeIran-s.jpg

امروز ایران عزیز ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد و حال آنکه در کمی بیش از ۲۰۰ سال گذشته، بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت آن بوده است. متأسفانه ضعف، خیانت و بی‌تدبیری حکومت‌های قاجار و پهلوی از قرارداد ننگین گلستان در ۱۱۹۲ دوره فتحعلی شاه و واگذاری قفقاز، گرجستان، داغستان، ارمنستان، چچن و اینگوش با مساحت حدود ۲۳۰ هزار کیلومتر مربع تا واگذاری مجمع الجزایر بحرین در ۱۳۵۰ دوره محمد رضا پهلوی با مساحت بیش از ۷۰۰ کیلومتر مربع به کشور عزیزمان تحمیل و موجب جدایی حدود دو سوم خاک ایران شده است. جالب اینکه گرچه بخشی از این فاجعه حاصل جنگ بوده، اما بخش‌هایی مثل همین واگذاری بحرین ناشی از ترس و پذیرش فشار انگلیس خبیث بوده است که به مراتب ننگ آن از قرارداد‌های پس از شکست‌های جنگی بیشتر می‌باشد. همین سابقه شوم از دست رفتن سرزمین و احساس ناتوانی در برابر جنگ یا فشار‌های بیرونی، منجر به شکل‌گیری روحیه ترس و بیهودگی هرگونه مقاومت در بین بخشی از جامعه ایرانی، حتی بخشی از نخبگان ما شده است که شوربختانه گاه به آن لباس عقلانیت و تدبیر پوشانده و امثال محمد علی فروغی را مورد تجلیل قرار می‌دهند. حال آنکه هنر فروغی ساری و جاری ساختن سیاست‌های انگلیس در دوران بازی بزرگ قدرت‌های جهانی برای سلطه بر منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز، در دستگاه حاکمیتی ایران و نبوغ او کشف خواسته و ذائقه انگلیسی‌ها و اجرایی‌سازی آن متناسب با اوضاع داخلی ایران بود. او توانست خواسته انگلیسی‌ها برای انتقال قدرت از قاجاریه را به نفع رضا خان و پسرش تنظیم کرده و محقق سازد. همین سایه ترس و احساس ضعف در برابر تهدید و فشار قدرت‌های بیگانه از قاجاریه به پهلوی منتقل و حتی شکل حادتری به خود گرفت که نتیجه‌اش قرارداد ننگین سعدآباد در ۱۳۱۶ و جدایی ارتفاعات آرارات و واگذاری به ترکیه، جدایی اروند رود و واگذاری به عراق و جدایی دشت وسیع ناامید و واگذاری به افغانستان در دوره رضاخان و واگذاری بندر فیروزه به شوروی در ۱۳۳۳ و جدایی بحرین در ۱۳۵۰ در دوره محمدرضا پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران پارادایم ترس و احساس ضعف، تغییر یافته و متأثر از آموزه‌های مکتبی که امام خمینی (ره) با انقلابی بزرگ و عمیق آن را به لایه‌های فکری - فرهنگی جامعه ایرانی نفوذ داده و با هویت تمدنی ایران پیوند زده بود پارادایم شجاعت و حماسه جای آن را گرفت. اما ضعف شناختی و تصلب‌نگری دشمنان ایران مانع فهم این تغییر پارادایم بود و همین عقب‌ماندگی شناختی آنها موجب شد برای تحمیل خواسته و پیگیری اهدافشان پس از انقلاب اسلامی هم به همان شیوه‌ها و ابزار گذشته رو آورند؛ لذا امریکای جنایتکار به دنبال کودتای نظامی و سپس مداخله نظامی برای آزاد‌سازی گروگان‌ها بود و صدام و حزب بعث عراق هم برای جبران حقارت‌ها و قدرت‌نمایی در منطقه، حمله نظامی علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی را انتخاب کرد. صدام بعثی که به حمایت و پشتیبانی قدرت‌های منطقه‌ ای و فرامنطقه‌ ای اطمینان داشت و از ارتشی مجهز و مجرب برخوردار بود، با تصور قرار داشتن ایران در شرایط ضعف و کارساز بودن تهدید و ارعاب، به طراحی جنگی برق‌ آسا رو آورد تا شوک و بهت ناشی از موج سنگین بمباران‌ها و حملات تهاجمی زمینی، ایران اسلامی را زمین ‌گیر کرده و زمینه جدایی خوزستان و فشار‌های ناشی از جنگ و همزمانی آن با فعال سازی گروهک‌های تجزیه‌طلب، به پیروزی آسان و طلایی او منتهی شود. چنین رویدادی می‌توانست صدام را نه تنها در جایگاه رهبری جهان عرب، بلکه سردمدار تسلط بر منطقه غرب آسیا و صاحب نقش اول در نظم منطقه‌ای معرفی کرده و عقده حقارت تاریخی او را فرو بنشاند. اما آنچه این محاسبه به ظاهر معقول صدام را باطل و ناکارآمد ساخت، اشتباه او در فهم و درک تغییرات سیاسی، فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی و در رأس آن تغییر پارادایم خود‌بافختگی و ضعف به پارادایم خود‌باوری و شجاعت بود که نه تنها با انقلاب اسلامی در پیروزی بر دیکتاتوری پهلوی و مقابله با مداخلات بیگانگان تقویت شده بود، بلکه شیفتگان پارادایم جدید، جنگ تحمیلی عراق را به فرصتی برای ایفای نقش و پیوستن به قافله حماسه و رشادت یافته بودند و همین روحیه خودباوری و رشادت به تنهایی معادلات نظامی را تغییر داده و موازنه‌ای متکی بر باور‌های ایمانی و روحیه استشهادی پدید آورد که نه تنها در جنگ تحمیلی هشت ساله یک وجب خاک به دشمن واگذار نشد بلکه زمینه حرکت به سمت بازدارندگی مستقل و خود‌باوری و قدرت برای موازنه سازی و ایجاد عمق و نفوذ منطقه‌ای را نیز فراهم آورد. این تغییر پارادایم همانقدر که برای کشور و ملت بزرگ ایران خوشایند و غرورآفرین است، برای دشمنان و قدرت‌های سلطه‌جو، آزار‌دهنده به حساب آمده و از این رو بازهم با عدم درک و فهم زمینه ‌های هویتی این تغییر، بر روی عوامل مادی آن زوم کرده‌اند تا شاید ایران را به قبل از انقلاب برگردانند. عوامل مادی را دشمنان فناوری موشکی، عمق راهبردی و مقاومت اسلامی دانسته و با وقاحتی آمیخته با بلاهت، مرتب بر طبل مخالفت با موجودیت و توسعه آن می‌کوبند. اما وقوع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و ادبیات تهاجمی و زورگویانه سران رژیم صهیونی و حامیان امریکایی و اروپایی آنان که پژواک همان ادبیات صدام بعثی است، انگیزه ملت بزرگ ایران را برای حفظ مؤلفه‌های قدرت تقویت می‌کند

موقعیت جغرافیایی ایران

ایران با ۱۵ کشور همسایه خود، مرزی حدود ۸۷۵۵ کیلومتری (زمینی و دریایی) دارد:

از شمال : ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، از طریق دریای خزر: قزاقستان و روسیه؛ از شرق: دو کشور افغانستان و پاکستان؛ از جنوب: شش کشور از طریق خلیج فارس: عمان، امارات متحده عربی، قطر، بحرین، عربستان سعودی و کویت؛ از غرب: دو کشور عراق و ترکیه.[۱]

مرزهای ایران طی تاریخ طولانی این کشور، بارها تغییر یافته است. ایران در زمان امپراتوری پارس‌ها (هخامنشیان) از رود سند در پاکستان تا نیل در مصر و بخش‌هایی از لیبی در شمال آفریقا و همچنین بخش‌هایی از ترکیه و دیگر سرزمین‌های ساحل شرقی مدیترانه را در بر می‌گرفت. در دوره ‌های پس از هخامنشیان نیز گاه بر پهناوری امپراتوری ایران افزوده می‌شد و گاه بخشی از آن بدست دیگران می افتاد. اکنون بسیاری از آن سرزمین‌ها، خود کشوری شده‌اند و همسایگان کنونی ایران به شمار می‌آیند و عبارتند از: ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان در شمال؛ افغانستان و پاکستان در شرق؛ ترکیه و عراق در غرب.

ایران کنونی از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان می‌رسد و جزیره‌های خارک، کیش، لاوان، هندورابی، ابوموسی، سیری، قشم، هرمز، لارک، هنگام، تنب کوچک، تنب بزرگ و چند جزیره‌ی کوچک دیگر از خاک آن به شمار می‌آیند.

تاریخ ایران

تاریخ ایران به معنای سرزمین آریایی ها، با مهاجرت گروهی از اقوام آریایی (هند و ایرانی) به داخل فلات ایران آغاز می گردد.[۲] حکومت‌های ایران قبل از اسلام عبارتند از : مادها (آغاز قرن۸ ق.م - ۵۵۰ ق.م) هخامنشیان (۵۵۹ ق.م - ۳۳۰ ق.م) سلوکیان (۳۳۰ ق.م - ۱۲۹ ق.م) اشکانیان (۲۵۶ ق.م - ۲۲۴ م) ساسانیان (۲۲۴ م - ۶۵۲ م)

ورود اسلام به ایران

حمله اعراب به قلمرو ایران از زمان ابوبکر آغاز شد، اما نخستین پیروزی قاطع مسلمانان در برابر ایرانیان در اوایل خلافت عمر بن خطاب در سال ۱۶ ق. در قادسیه صورت پذیرفت و دیری نگذشت که ایران با سقوط نهاوند به دست اعراب مسلمان که آن را «فتح‌الفتوح» خواندند (۲۱ ق/۶۴۲م)، بلکه شاید اندکی بعد از قتل یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که در حال فرار کشته شد (۳۱ ق)، تقریباً به صورت رسمی جزو قلمرو خلافت اسلام درآمد و وارد دوران تاریخ اسلامی خود شد.[۳] . با فتح ایران بسیاری از خاندان های ایرانی در جوار اعراب و یا حتی در درون بافت و ساختار جامعه اعراب جای گرفتند. در بیشتر موارد، خاندان های ایرانی با خاندان های عرب پیمان ولاء و دوستی (موالی موالاة) داشتند و با عنوان موالی شناخته می شدند، اما با وجود این، خاندان های ایرانی از روح تعرّب و عصبیت عربی، که هنوز از جامعه اسلامی رخت بر نبسته بود، رنج می بردند. ایرانیان نظام عادلانه اسلام را بیشتر در زمانی که از جانب امام علی(ع) اعمال گردید حس نمودند و به عقیده برخی، همین نیز موجب گرایش آنان به اهل بیت(ع) از همان ابتدا گردید.

امویان و عباسیان

دیری نپایید که معاویه حاکم مسلمانان شد و بنی امیه که بجای خلافت اسلامی شیوه سلطنت را پیشه کردند، بر سر کار آمدند و دمشق را جایگاه تخت و تاج خود نمودند. حاکمان اموی تعصب عربی داشتند و نسبت به غیر عربان خشونت و نفرت نشان داده به آنها به شکلهای مختلف ظلم می نمودند. همین موجب شد که بعدا ایرانیان مسلمان به دعوت افرادی از نسل عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) که خود را به عنوان اهل بیت پیامبر اسلام به مردم به ویژه خراسانیان معرفی کردند، پاسخ مثبت بدهند و به آنها کمک کنند که سلسله بنی امیه را سرنگون کرده خود با عنوان بنی عباس حکومت را به دست بگیرند.

طاهریان

نخستین حکومت در ایران بعد از اسلام که توانست اعلام موجودیت کرده و اندیشه و هویت ایرانی را دوباره مطرح کند، حکومت خاندان طاهر تحت لوای خلافت عباسیان در بغداد می‌باشد. طاهریان گرچه وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبی بدست آوردند. پایتخت حکومت آنان نیشابور بود. حکومت طاهریان در زمان محمد بن طاهر توسط یعقوب لیث صفاری سرکوب شد.

علویان

زمانی که طاهریان، خراسان را داشتند، طبرستان نیز تحت سیطره علویان درآمد. پایه گذار حکومت علویان حسن بن زید ملقب به داعی کبیر بود که در زمان متوکل به ری فرار کرده بود، به درخواست مردم طبرستان در سال ۲۵۰ هجری از ری به طبرستان رفته و از مردم بیعت گرفت. علویان که از نسل امام حسن(ع) بودند، شیعه و رقیب اصلى عباسیان بودند. پایتخت علویان طبرستان آمل بود. محمد بن زید، ناصر کبیر و حسن بن قاسم، رهبران بعدی علویان بودند.

صفاریان

صفاریان دودمانی ایرانی بودند که بنیانگذار آن یعقوب لیث صفاری بود و بر بخش‌هایی از ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان کنونی حکومت می‌کردند. یعقوب لیث بعد از تشکیل حکومت خود، ابتدا به کرمان و شیراز حمله کرد و سپس به خراسان رفت و آنجا را فتح کرد و حکومت طاهریان را نابود ساخت. حکومت صفاریان در سال ۳۹۳ قمری زمان حکومت خلف بن احمد، آخرین امیر صفاری توسط غزنویان برچیده شد.

حکومتهای ترک

از سال ۳۴۴ ه.ق تا ۶۱۶ ه.ق سه سلسله ترک شامل سلسله‌های غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان بر ایران حکومت کردند. ترکان مردمی بودند که در نواحی شرقی ایران زندگی می‌کردند. این حکومت‌ها پارسی‌سازی شده بودند و راه و رسم کشورداری آنان بسیار مشابه روش ایرانی بود.

ایلخانان

با سقوط بغداد و قتل مستعصم در ۶۵۶ ق. ایران از سلطه حکومت عباسیان بیرون آمد. دولتی که به وسیلة هلاکوخان در ایران به وجود آمد و دولت ایلخانان خوانده شد، تا مدتی یاسای چنگیزی را به جای احکام اسلامی پیروی کرد و یهود و نصاری در این مدت غالباً بیش از مسلمانان مورد اعتماد بودند. سرانجام، گرایش سومین و هفتمین و هشتمین ایلخان مغول به اسلام، ایران ایلخانی را دوباره به موضع اسلامی خویش بازگرداند. بعد از سقوط ایلخانیان، بلکه در فترت سال‌های آخر ایلخانان، سلاله‌های فرمانروایی تازه در ولایات مختلف ایران داعیه استقلال پیدا کردند. در مدتی نزدیک به دو قرن (از ۷۱۶ق/۱۳۱۶ م. مرگ اولجایتو تا ۹۰۷ق/۱۵۰۱م روی کار آمدن صفویان) در هر ولایت ایران، سلسله‌ای مستقل، اما غالباً فاقد زمینه محلی، سلطنت‌های محدود کوچکی از نوع ملوک الطوایفی به وجود آوردند.

صفویان

صفویه از سال ۹۰۷ تا ۱۱۳۵ قمری در ایران سلطنت داشتند. این سلسله نام خود را از نام یکی از نیاکانشان به نام شیخ صفی الدین اردبیلی(م، ۷۳۵ قمری) که صوفی شیعه بود، برگرفته است. صوفیان، شیعه را مذهب رسمی ایران نمودند و دولتی متمرکز با قلمروی یکپارچه ایجاد کردند.

افشاریان

افشاریه از سال ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۳ قمری بر ایران حکومت کرد. این سلسله توسط نادرشاه افشار و با خلع آخرین شاه صفوی از سلطنت، بنیان نهاده شد. در دوران حکومت نادرشاه، ایران به بزرگ‌ترین وسعت خود از زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی رسید. در این دوران، کشورهای کنونی ایران، ارمنستان، گرجستان، اران، افغانستان، بحرین، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، بخش‌هایی از شمال قفقاز، عراق، ترکیه، امارات متحده عربی و عمان تحت کنترل نادرشاه درآمدند.

زندیان

زندیان یا زندیه (۱۱۲۹–۱۱۷۴ ه‍.ش) پس از فروپاشی افشاریان تا برآمدن قاجار به درازای ۴۵ سال در ایران حکومت کردند. این سلسله به سردمداری کریم‌خان زند در سال ۱۱۶۳ قمری در ایران به قدرت رسید. او خود راوکیل الرعایا نامید و از لقب شاه پرهیز کرد. وکیل الرعایا (۱۱۹۳-۱۱۶۳ ه‍.ق) توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخش‌های مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادق‌خان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.

قاجاریان

قاجار (قَجَر)، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت ۱۳۰ سال فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است.

حکومت پهلوی

پایه ‌گذار این سلسله رضا شاه بود که با کودتای انگلیسی به قدرت رسید. رضاشاه پهلوی و فرزندش محمدرضا از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ شمسی پس از برچینش دودمان قاجار، در ایران پادشاهی کردند. پایان کار حکومت پهلوی مصادف با انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی بود که پس از ۲۵۰۰ سال حکومت پادشاهی سقوط کرد و به جمهوری اسلامی تبدیل شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ایران از۲۰۰ سال قبل تا بحال

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ | 9:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |