غیبت امام زمان

سال ۲۶۰ هجری که امام عسکری علیه‌السلام به شهادت رسید، هم سال آغاز امامت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و هم سال آغاز غیبت آن حضرت.[۱۲]

علامه طباطبائی در این خصوص می گوید: تا سال ۲۶۰ هجرى که پدر بزرگوارش شهید شد، تحت کفالت و تربیت پدر مى‏ زیست و از مردم پنهان و پوشیده بود و جز عده‏ اى از خواص شیعه کسى به شرف ملاقات وى نائل نمى ‏شد. و پس از شهادت امام یازدهم که امامت در آن حضرت مستقر شد، به امر خدا غیبت اختیار کرد و جز با نواب خاص خود به کسى ظاهر نمى ‏شد، جز در موارد استثنائى‏.[۱۳]

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، چهار نایب خاص داشته اند که به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید؛ محمد بن عثمان؛ حسین بن روح نوبختی؛ علی ‌بن محمد سمری.[۱۴]

آن حضرت چند روز قبل از مرگ على بن محمد سمرى (در سال ۳۲۹ ه.ق)، به او اعلام نمودند که تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت و پس از آن باب نیابت خاصه بسته و غیبت کبرى واقع خواهد شد و تا روزى که خدا در ظهور آن حضرت اذن دهد، غیبت دوام خواهد یافت.[۱۵]

انتظار ظهور

شیعیان در دوران غیبت در انتظار ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. انتظار ظهور آن حضرت در روایت شیعه با عنوان انتظار فرج از بهترین اعمال خوانده شده است.[۱۶]

در کتاب مکیال المکارم آمده است: معنای انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، برمی‌آید... پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می‌شود. آیا نمی‌بینی که وقتی مسافری داشته باشی که منتظر آمدنش هستی، هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو هم برای این امر بیشتر می‌شود.[۱۷]

رسالت مهدی موعود(ع)

از دیدگاه اسلامی، مهدی موعود(ع) برای تحقق اهدافی در جامعه ظهور خواهد کرد که آن اهداف عبارت‌اند از:

تحقق توحید حقیقی: از نگاه کلی، چنان‌که امام‌خمینی نیزخاطرنشان کرده است، منجی موعود برای تحقق توحید حقیقی ظهور خواهد کرد. از کعبه ندا سر می‌دهد و بشریت را به توحید دعوت می‌کند.[۵۸] در بعضی روایات و دعاها ظهور مهدی(ع( زمانی خواهد بود که به تعالیم اسلام عمل نشده و از اسلام و قرآن تنها نامشان باقی مانده است. در این روایات از آن حضرت با عنوان مجدِّد دین و شریعت یادشده است.[۵۹] از نظر امام‌خمینی، حضرت مهدی(ع) مقاصد انبیا(ع) و اهداف حضرت رسول اکرم(ص) را اجرا می‌کند و قوه اجرای اسلام است و ادامه‌دهنده شریعت پیامبر اکرم(ص( است و این چنین نیست که شریعت را تمام کند، بلکه همان احکام اسلام را که اجرا نمی‌شود، اجرا خواهد کرد[۶۰] و احکام و اصولی را بیان می‌کند؛ احکام و اصولی غیر از آنچه اکنون با اجتهادهای ظنی حاصل می‌شود.[۶۱]

تکمیل نفوس و عقول: در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس عقل، علم و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و توحید و عدل گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد.[۶۲] امام‌خمینی نیز گفته است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند.[۶۳]

تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده است مستضعفان، وارثان زمین خواهند بود[۶۴] و در بعضی روایات از این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) یادشده است.[۶۵] به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند[۶۶] و تمام احکام اسلام در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید[۶۷] ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست.[۶۸]

رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی آخرالزمان، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است؛[۶۹] تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) فقر از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود.[۷۰] به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده است تا عدالت را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند،[۷۱] اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند.[۷۲] نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد[۷۳] و برپاکننده عدالتی است که بعثت انبیا(ع) برای تحقق آن بوده است.[۷۴]

امام‌خمینی خاطرنشان کرده است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به‌طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است؛[۷۵] چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند؛[۷۶] همچنین قیام سیدالشهدا(ع) نیز برای رفع ظلم و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده است؛[۷۷] البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند.[۷۸]

غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج

حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده است: غیبت صغری که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی عثمان‌بن‌سعید عمری، محمدبن‌عثمان عَمری، حسین‌بن‌روح و علی‌بن‌محمد سمری، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به غیبت کبرا معروف است.[۷۹] در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده[۸۰] و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران،[۸۱] سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت[۸۲] و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان.[۸۳] برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل،[۸۴] ترس از قتل حجت خداوند[۸۵] تقیه[۸۶] و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی[۸۷] دانسته ‌اند.

امام‌خمینی با مطرح‌کردن نیابت خاصه چهار تن از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری و نیابت عامه فقها در زمان غیبت کبرای امام زمان(ع)[۸۸] به استدلال نقلی و عقلی بر نیابت عامه فقها در امور مهمی همانند حکومت و قضاوت پرداخته[۸۹] و معتقد است فقها از طرف امام(ع)، حجت بر مردم‌اند و تمامی امور مسلمانان به آنان واگذار شده و تخلف از آن موجب احتجاج حق‌تعالی در برابر شخص متخلف خواهد شد.[۹۰]

از سوی دیگر، آرزوی تحقق ظهور امام عصر(ع) در روایات، انتظار فرج نامیده شده و به آن فراخوانده شده است. رسول خدا(ص) بهترین عمل امت در زمان غیبتِ حضرت مهدی(ع) را انتظار فرج از جانب خدای تعالی دانسته[۹۱] و در روایات دیگر انتظار فرج برترین عبادت[۹۲] و در فضیلت مانند شهادت در راه خدا[۹۳] به‌شمار رفته است. بعضی بر این اعتقادند که انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استفاده می‌شود و آن حرمت یأس از روح و رحمت الهی است.[۹۴] انتظار فرج که لازمه آن دوست‌داشتن منتظَر است، سبب می‌شود شخص نه تنها در اصلاح نفس خود و کسب اخلاق نیکو و رفع رذیلت‌ها بکوشد، بلکه در اصلاح اجتماع نیز سعی کند و به ناهنجاری‌های اجتماعی بی‌توجه نباشد.[۹۵] انتظار فرج به‌طور کلی، به دو دسته تقسیم می‌شود: انتظار صحیح و سازنده و انتظار نادرست. انتظار صحیح انتظاری است که سازنده، نگه‌دارنده، امیدبخش و نیروآفرین است و انتظار باطل و ویرانگر، اسارت‌بخش و نوعی اباحی‌گری محسوب می‌شود.[۹۶]

امام‌خمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم می‌داند[۹۷] و برداشت ایشان از انتظار، برآمده از شناخت مبارزه پیامبران ابراهیمی با ظلم و جور است که در هر حال با طاغوت مبارزه می‌کردند و پیروزی و شکست ظاهری نزد آنان مطرح نبود.[۹۸] ایشان به دو تفسیر از انتظار اشاره می‌کند که یکی صحیح، سازنده و پویا و دیگری غیر صحیح و باطل است. ایشان دربارهٔ انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغینِ این مکتب، به افرادی اشاره می‌کند که هر کدام به نوعی دچار کج‌فهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شده‌اند.[۹۹]

در اندیشه امام‌خمینی تفسیر انتظار به گونه ‌ای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار ظهور، که آموزه ‌ای دینی و مذهبی است باید به گونه‌ای مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورهای آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینه عمل به آموزه ‌های مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد. این بحث در اندیشه‌های ایشان، همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیات‌بخش و نویددهنده مطرح شده است.[۱۰۰] ایشان هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب تخدیر و فریب مردم شود، به‌شدت نقد و نکوهش کرده است.[۱۰۱]

در نگاه امام ‌خمینی برداشت‌های نادرستی از انتظار فرج صورت گرفته است؛ همانند اینکه برخی از مؤمنان، صِرف عمل به تکلیف خود و امر به معروف و نهی از منکر و نشستن و دعا برای انتظار فرج و بی‌توجه‌ بودن به مسائل مهم امت اسلامی را انتظار فرج می‌دانند و برخی معتقدند ترک امر به معروف و نهی از منکر به منظور اینکه عالم از گناه پر شود و موجب سریع‌ترشدن فرج شود، وظیفه و تکلیف منتظر است و برخی بالاتر از این، دامن‌زدن به گناهان را با هدف پرشدن عالم از ظلم و جور که سبب می‌شود حضرت ظهور کند، تکلیف می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند در زمان غیبت، تشکیل هر حکومتی برخلاف اسلام و باطل و خلاف انتظار فرج است و این امر باید به دست حضرت مهدی(ع) صورت بگیرد.[۱۰۲] ایشان ریشه این تفکرات و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات می‌داند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور امام‌مهدی(ع)، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج دانسته‌اند؛ در حالی‌که چنین برداشتی از روایات نادرست است؛[۱۰۳] بلکه برخی افراد به بهانه دفاع از ولایت و آماده‌سازی زمینه ظهور امام زمان(ع) به دفاع از حکومت طاغوت، مبارزه را حرام و در برابر فساد و فحشا در دوران پیش از انقلاب سکوت اختیار کرده بودند.[۱۰۴]

به اعتقاد امام‌ خمینی از آنجاکه اجرای احکام پس از رسول اکرم(ص( و تا ابد ضروری است، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرایی به ضرورت شرع و عقل، لازم است. ایشان معتقد است اظهار اینکه در دوران غیبت امام زمان(ع)، تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، انکار ضرورت اجرای احکام اسلامی و جامعیت احکام و جاودانگی دین اسلام است و این‌گونه نیست که پس از غیبت صغرا همه‌چیز رها شده باشد و در طول این مدت اجرای احکام و دفاع از مرزها و تمامیت ارضی وطن اسلامی بر زمین بماند؛ بنابراین تشکیل حکومت به منظور اجرای احکام، امری ضروری است[۱۰۵] و تشکیل‌ندادن حکومت به معنای هرج و مرج در جامعه[۱۰۶] و تعطیل‌شدن حدود و اجرانشدن احکام کیفری اسلام[۱۰۷] است.

امام‌ خمینی به واسطه همین دیدگاه دربارهٔ انتظار فرج، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار منفعلانه و بی‌توجه‌بودن به مسائل پیش از ظهور در میان انجمن حجتیه را کج‌روی دانست و آن را نکوهش کرد. .ببینید: انجمن حجتیه

ایشان معتقد بود کسانی که افزایش گناه و معصیت را زمینه ظهور امام زمان(ع) می‌دانند یا حتی مردم را دعوت به گناه می‌کنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عده‌ای منحرف و ساده‌لوح‌اند.[۱۰۸] به اعتقاد ایشان مبارزه با ظلم و جور و فساد تکلیف شرعی برای همه انسان‌هاست که در هیچ دورانی قابل اسقاط نیست، بلکه ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، خلاف قرآن است.[۱۰۹] ایشان نفی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را که افرادی جاهل آن را ترویج می‌کنند، سیاست قدرت‌های استعماری می‌دانست که قصد دارند ثروت‌های کشورهای اسلامی را به غارت ببرند و خود، حکومت این کشورها را به دست بگیرند.[۱۱۰] ایشان روایتی که داشتن سلاح در حال انتظار را برای مؤمن از امور مستحب شمرده،[۱۱۱] به معنای آماده‌بودن شخص منتظر و مقابله با ظلم و جور می‌داند و معتقد است این از شاخه‌ های امر به معروف و نهی از منکر است.[۱۱۲]

ویژگی‌های منتظران

در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده است، ازجمله: معرفت به امام زمان(ع)؛[۱۱۳] آمادگی، پویایی و تلاش برای جهاد و شهادت؛[۱۱۴] پایداری در محبت اهل بیت(ع)؛[۱۱۵] تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم؛[۱۱۶] دستگیری از ضعیفان و فقیران؛[۱۱۷] صبر بر سختی‌های دوران غیبت؛[۱۱۸] دعا برای فرج[۱۱۹]

امام‌ خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام،[۱۲۰] زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه ‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تأکید کرده است[۱۲۱] و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود[۱۲۲] و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد.[۱۲۳]

امام ‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و فقیه جامع شرایطی که دارای عدالت و علم به احکام و قوانین اسلامی است، صورت می‌گیرد.[۱۲۴] ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط،[۱۲۵] به روایاتی نیز استدلال می‌کند.[۱۲۶] از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌ گرایانه می‌شمارد[۱۲۷] و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده است.[۱۲۸] ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه ‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد.[۱۲۹] )ببینید: ولایت فقیه)

آثار اعتقاد به مهدویت

در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی،[۱۳۰] اصلاح نفس و اخلاق[۱۳۱] و شکوفاسازی اندیشه‌ها[۱۳۲] از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد؛[۱۳۳] نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند.[۱۳۴]

امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده است، ازجمله: تحرک و پویایی در جامعه؛ فراهم کردن مقدمات ظهور؛[۱۳۵] تسلیم‌ نبودن در برابر قدرت‌های استکباری؛[۱۳۶] باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان؛[۱۳۷] پناه ‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها؛[۱۳۸] رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان.[۱۳۹]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهاردهم امام مهدی عج ، مهدویت و مدعیان دروغین ، مــهــدویت و آخــرالــزمــان ، مــهـــدویـت و شــبــهــات ، مـطـالـبـی دربـاب مـهـدویـت

تاريخ : سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ | 19:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |