اُمّ الْبَنین علیهاسلام

«فاطمه کلابیه» معروف به «ام البنین»، همسر امام علی (علیه السلام) است. فرزندان او عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (علیهم السلام) هستند که هر چهار نفر در کربلا در رکاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند. مرقد امالبنین در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد. .
ام البنین با نام فاطمه بنت حزام (۶۴ یا ۷۰ق)، یکی از همسران امام علی علیه السّلام و مادر حضرت عباس علیه السّلام است. امالبنین را زنی شاعر و فصیح و از خانواده ای اصیل و شجاع شمرده اند. حضرت علی (علیه السّلام) با معرفی برادرش عقیل که عالم به انساب عرب بود، وی را که خاندانش در شجاعت معروف بودند، به همسری انتخاب کرد.
فاطمه بنت حزام به جهت داشتن چهار فرزند پسر، بهنامهای عباس، جعفر، عبدالله و عثمان، امالبنین لقب گرفت و نسل امام علی (علیه السّلام) از همسرش امالبنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت. ام البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند و به گزارش منابع تاریخی، امالبنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه السّلام) بیش از پسرانش نگران بود.
فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ الْبَنین درگذشته ۶۴ق از همسران امام علی ع و مادر عباس ع، عبدالله، جعفر و عثمان بود که هر چهار تن در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس از واقعه کربلا، ام البنین روزها به قبرستان بقیع میرفت و برای امام حسین ع و فرزندانش سوگواری میکرد. عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به اهلبیت ع بهویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی یاد کرده اند. به گفته شهید ثانی و عبدالرزاق مُقَرَّم، ام البنین به خاندان پیامبر ص محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ بههمین دلیل اهلبیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند. امالبنین در قبرستان بقیع دفن شده است.
ام البنین را زنی شاعروفصیح[۱۹] [۲۰] . و از خانواده ای اصیل و شجاع شمرده اند. [۲۱] [۲۲] . از زندگی او تا پیش از ازدواجش با امام علی (علیهالسّلام) خبری در دست نیست. پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به همسری امام علی (علیهالسّلام) درآمد. با توجه به تولد نخستین فرزند او، عباس، به سال ۲۶ق. [۲۳] . و وجود گزارشهایی درباره ازدواج حضرت علی با امامه، خواهرزاده حضرت فاطمه سلام اللهعلیها بر پایه وصیت ایشان، [۲۴] [۲۵] . بهنظر میرسد ازدواج ام البنین حدود سال ۲۵ق. رخ داده باشد. نیز گزارشهایی از ازدواج او بهعنوان دومین همسر امام علی (علیه السّلام) در دست است.[۲۶] [۲۷] .
به هر روی، امیرمؤمنان (علیه السّلام) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. عقیل با اعتقاد به شجاعت پدران امالبنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.[۲۸] [۲۹] [۳۰] . بر پایه گزارشهایی، پدران و خویشان ام البنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنانکه ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در شجاعت بی نظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزهها) یاد کرده اند.[۳۱] [۳۲] [۳۳] . به گزارش ابن عبدالبر، وی پیش از مسلمان شدن نزد رسول خدا آمد و با تقدیم هدایایی، از ایشان خواست مبلغانی را به نجد اعزام کند.[۳۴] [۳۵] . بر پایه گزارشهایی که در شماری از منابع متاخر آمده اند، ام البنین پس از خواستگاری امام علی (علیه السّلام)، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود امالبنین به خانه امیرمؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار میکرد. آنان نیز او را بسیار دوست میداشتند.[۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] . آورده اند که ام البنین از امام علی (علیه السّلام) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.[۴۰] .
جایگاه اُمّ الْبَنین نزد شیعیان
عالمان شیعه، شجاعت، فصاحت و علاقه اُمّ الْبَنین به اهلبیت ع به ویژه امام حسین ع را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کرده اند.[۱] به گفته شهید ثانی فقیه شیعه قرن دهم و سید عبدالرزّاق مُقَرَّم مقتلنویس شیعه (درگذشته ۱۳۹۱ق)، ام البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهلبیت ع نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند.[۲] باقر شریف قرشی تاریخ پژوه شیعه درگذشته ۱۴۳۳ق نیز گفته است در تاریخ زنی همچون اُمّ الْبَنین دیده نشده که نسبت به فرزندانِ هم شوی (هَووی) خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.[۳] . سید محمود حسینی شاهرودی درگذشته ۱۳۹۴ق از مراجع تقلید شیعه گفته است من در مشکلات، برای اُمّ الْبَنین صد مرتبه صلوات میفرستم و حاجت میگیرم.[۴] برخی گزارش کرده اند که زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به اُمّ الْبَنین متوسل شده و سفرههای نذری به نام او برگزار میکنند.[۵] همچنین در برخی از مناطق شیعی سفرههایی با نام «سفره مادر حضرت ابوالفضل» یا سفره ام البنین مرسوم است.[۶] . در ایران، ۱۳ جمادیالثانی روز وفات امالبنین بهعنوان «روز تکریم مادران و همسران شهدا» در تقویم رسمی کشور نام گذاری شده است.[۷] .
معرفی و نسب اُمّ الْبَنین
اُمّ الْبَنین از قبیله بنی کلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد[۸] و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۹] به نقل تاریخ نگاران، قبیله بنیکلاب به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگیهای نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با اُمّ الْبَنین تأثیرگذار بود.[۱۰] . از تاریخ ولادت و درگذشت ام البنین اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی با توجه به شواهد تاریخی، ولادت او را بین سالهای ۵ تا ۹ هجری قمری دانسته اند.[۱۱] در خصوص درگذشت ام البنین هم، برخی تاریخ نگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق[۱۲] و برخی دیگر ۱۸ جمادیالثانی ۶۴ق دانسته اند.[۱۳] برخی نیز مدعی اند بر زنده بودن ام البنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۱۴] بنا بر نقل مورخان، محل دفن او قبرستان بقیع است.[۱۵]
ازدواج اُمّ الْبَنین با حضرت علی علیه السلام
پس ازشهادت حضرت فاطمه س،امام علی ع بابرادرش عقیل که درنسب شناسی[یادداشت ۱] عرب خبره بود، دربارهٔ انتخاب همسری که اصیل و از خاندانی دلیر و نیرومند باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. [یادداشت ۲] عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی(ع) با او ازدواج کرد.[۲۳] گفته شده، ام البنین پیش از ازدواج با حضرت علی (ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۲۴] . دربارهٔ اینکه او بعد از حضرت فاطمه س همسر دوم یا سوم امام علی(ع) بوده است اختلاف نظر وجود دارد.[۲۵] بر اساس برخی نقلهای تاریخی امام علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) و با توصیه او با امامه نوه پیامبر ص و دختر زینب ازدواج کرد[۲۶] با این حال برخی بر اساس روایتی از امام صادق ع معتقدند که ام البنین اولین همسر امام علی(ع) بعد از حضرت فاطمه(س) بوده است.[۲۷] برخی با استناد به اینکه اولین فرزند ام البنین در سال ۲۶ قمری به دنیا آمده است ازدواج امام علی ع با ام البنین را قبل از سال ۲۳ قمری میدانند، برخی دیگر سال ازدواج آنها را ۱۳ یا ۱۶ قمری میدانند چرا که معتقدند بین ازدواج آنها و تولد حضرت عباس ع بزرگ ترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.[۲۸] [یادداشت ۳] . گفته شده پس از گذشت مدتی از ازدواجشان، ام البنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلی اش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین ع با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این رو امام علی(ع) او را امالبنین [مادر پسران] نامید.[۲۹] . امالبنین چهار پسر به نامهای عباس ع ، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد.[۳۰] . بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، ام البنین بعد از شهادت امام علی ع با شخص دیگری ازدواج نکرد.[۳۱] . در نیاکان مادری حضرت عباس(ع) نیز، نام پهلوانان بزرگی به چشم میخورد که آوازه بلندی در عرب داشتند. عقیل با آگاهی از نام و آوازه آنان حضرت امّ البنین(س) را برای ازدواج به امام علی(ع) پیشنهاد کرد. امام(ع) با توجه به تأثیر عنصر مهم توارث در روحیات فرزند، اقدام به این ازدواج مینماید؛ مُلاعب الاسنة: از جمله نیاکان مادری حضرت عباس(ع) که لقب عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب است. اوس بن حجر شاعر جاهلی درباره اش سروده: یُلاَعِبُ اَطْرَافَ الاْسِنَّةِ عَامِرٌ/ فَرَاحَ لَهُ حَظُّ الْکَتَائِبِ اَجْمَعِ، عامر، سرنیزه ها را به بازی میگیرد؛ پس او به تنهایی کارایی و توان یک لشکر را دارد. [۲۲] . سخن امیرالمؤمنین(ع) به برادرش عقیل این است: انظر الی امرأة قد ولدتها الفَحولة من العرب لِأتزوّجها فتلد لی غلاما فارساً. ابن عنبه، عمدة الطّالب فی أنساب آل أبی طالب، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۵۷. اگر ولادت امالبنین در سال ۵ یا ۹ هجری قمری باشد ازدواجش با امیرالمؤمنین(ع) در سال ۱۳ یا ۱۶ بسیار دور از ذهن و غیرقابل باور است؛ بنابراین منطقیتر این است که ازدواج امام علی(ع) با امالبنین در سالهای نزدیک به۲۳ قمری یا کمی پس از آن باشد.
ثمره ازدواج ام البنین با علی (علیه السّلام)، فرزندانی به نامهای عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود. [۴۱] [۴۲] [۴۳] . شماری دیگر، ابوبکر را نیز بر فرزندان او افزوده [۴۴] [۴۵] [۴۶] . و شماری از عثمان یاد نکرده اند.[۴۷] [۴۸] [۴۹] . به سبب داشتن این پسران، فاطمه به ام البنین (مادر پسران) شهرت یافت. منابع بیش از این به زندگی او در مدینه و هجرتش به کوفه در دوران خلافت امیرمؤمنان (۳۵-۴۰ق.) و نیز به ازدواج او پس از شهادت امام علی (علیه السّلام) اشاره نکردهاند. این شاید از اینرو است که وی دیگر ازدواج نکرد و حتی آنگاه که برخی همسران امام علی (علیه السّلام) برای مشورت درباره ازدواجشان نزد امالبنین آمدند، به آنان سفارش کرد که سزاوار نیست پس از علی، با مردی دیگر پیمان همسری ببندند و آنان نیز به سفارش وی عمل کردند.[۵۰]
ام البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند. عثمان با کنیه ابوعمرو در ۲۱ سالگی، جعفر با کنیه ابوعبدالله در ۲۹سالگی[۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] و عبدالله (اکبر)[۵۵] با کنیه ابومحمد در ۲۵ سالگی به شهادت رسیدند.[۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] . عباس که از او با لقب عباس الاکبر و با کنیه ابوالفضل یاد شده است، [۶۰] [۶۱] [۶۲] . از دیگر برادران تنی خود بزرگتر و واپسین شهید از آنان است.[۶۳] [۶۴] . در شب تاسوعا عبدالله بن ابی المحل بن حزام، برادرزاده ام البنین، و نیز شمر بن ذی الجوشن کلابی، از قبیله ام البنین، امان نامه ای را از عبیدالله بن زیاد برای فرزندان ام البنین در کربلا آوردند؛ اما با واکنش تند ایشان رو به رو شدند.[۶۵] [۶۶] [۶۷]
واکنش اُمّ الْبَنین به خبر شهادت فرزندانش
اُمّ الْبَنین در واقعه کربلا حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.[۳۲] هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین ع پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهلبیت و امام حسین(ع) دانسته اند.[۳۳] .
محبت خالصانه ام البنین به اهلبیت و نیز شهادت فرزندانش در رکاب سیدالشهدا (علیه السّلام) موجب شده تا شیعیان برای او جایگاهی والا و ارزشی ویژه قائل باشند و از او نزد خدا شفاعت طلبند. به گزارش شماری از منابع، امالبنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.[۶۸] [۶۹] [۷۰] . این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهلبیت علیهم السلام به ویژه امام حسین (علیه السّلام) دانسته اند. از آن پس وی در خانه اش با حضور زنان بنیهاشم مجلس سوگواری برپا میکرد.[۷۱] . او هر روز با نوه اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع میرفت و سرودههایی را که خود در رثای عباس سروده بود، میخواند و دردمندانه میگریست. وی در این سرودهها، مردم را از ام البنین خواندن خود نهی میکرد؛ زیرا چهار پسرش را که همچون شیر بیشه بودند، از دست داده بود و دیگر پسری نداشت که به نام آنان «مادر پسران» خوانده شود. نیز در سروده های دیگر، از شاهدان نبرد پسرانش میپرسد: چگونه گرز آهنین بر سر عباس فرود آمد؟ و خود پاسخ میدهد: اگر عباس دست داشت و شمشیرش در دستانش بود، کسی به او نزدیک نمیشد.[۷۲] [۷۳] [۷۴] . مردم نزد او گرد میآمدند و با وی در گریستن همنوا میشدند. گفتهاند که حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهلبیت، نیز با شنیدن سرودههای جانسوز او میگریست. [۷۵] [۷۶] [۷۷] .
https://imamhussain.org/filestorage/images/58c51b6decc2d1.jpg
سوگواری اُمّ الْبَنین برای فرزندان
طبق نقل مقاتل الطالبیین، امالبنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله فرزند عباس به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند، گفته شده که مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه، نیز با آنان همراه میشد.[۳۴] . ام البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته اند[۳۵] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و میخواند: اشعار ام البنین در سوگ عباس علیه السلام : یا من رَاَی العباس کرّ--- علی جماهیر النقد --- و وراه من ابناء حیدر --- کل لیث ذی لبد --- انبئت اَنّ ابنی اصیب --- براسه مقطوع ید --- ویلی علی شبلی اما --- ل براسه ضرب العمد --- لو کان سیفک فی ید --- یک لما دنا منک احد[۳۶] . ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله میکرد و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند. میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟ اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد»[۳۷] . دیگر مرا امالبنین نخوانید : لا تدعُوَنِّی وَ یْکَ اُمَّ البنین --- تُذکِّرینی بِلُیوث العرین --- کانت بنونَ لیْ اُدعَی بهِم --- و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین --- اَربعهٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی --- قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ --- تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم --- فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین --- یا لَیتَ شِعری اَکَما اَخبَروا --- بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین[۳۸] . وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشهام میاندازی. من پسرانی داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین میخواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم. چهار پسر که مانند عقابهای کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند. بر سر نعش آنها نیزهها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند. ای کاش میدانستم آیا چنانکه خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است! »[۳۹] [یادداشت ۴][۴۰] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ام البنین علیهاسلام
