دفاع پایانی رئیس جمهوری ازکابینه سیزدهم ؛ عصر امروز

چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰

سخنگوی هیات رئیسه مجلس درباره روند بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی دولت سیزدهم گفت: به احتمال زیاد رئیس جمهوری در نشست علنی نوبت عصر امروز- چهارشنبه- صحبت‌های پایانی خود در دفاع از کابینه اش را ایراد می‌کند.

بررسی صلاحیت وزرا در ایستگاه پایانی، مردم در انتظار تشکیل کابینه

اخبار مشروح ۱۳ جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰

اخبار مشروح ۱۳ شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰

اخبار مشروح ۱۳ یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰

اخبار مشروح ۱۳، دوشنبه، اول شهریور ۱۴۰۰

اخبار مشروح ۱۳، دوشنبه، اول شهریور ۱۴۰۰

اخبار مشروح ۱۳ چهارشنبه، ۳ شهریور ۱۴۰۰

سخنرانی مهندس رستم قاسمی وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی...

سخنرانی امیر سرتیپ دکتر محمد رضا آشتیانی وزیر پیشنهادی...

سخنرانی دکترامین‌حسین رحیمی وزیر پیشنهادی دادگستری...

سخنرانی دکترسیدجواد ساداتی نژاد وزیر پیشنهادی جهاد...

سخنرانی دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر پیشنهادی کار...

سخنرانی دکتر بهرام عین اللهی وزیر پیشنهادی بهداشت...

سخنرانی دکتر حسین‌امیر عبداللهیان وزیر پیشنهادی...

سخنرانی دکتر سید احسان خاندوزی وزیر پیشنهادی اقتصاد...

توضیحات هیئت‌مدیره شستا درباره چرایی برکناری مدیر‌عامل...

سخنرانی دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر پیشنهادی کار در مجلس

محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور شد

رئیس جمهور: ما در برخورد با فساد خط قرمز نداریم/...

اوضاع مناسب ذخایر کالاهای اساسی در کشور

سخنرانی مهندس جواد اوجی وزیر پیشنهادی نفت در مجلس

رئیس‌مجلس: برای کار نکردن هیچ بهانه‌ای وجود ندارد

سخنرانی مهندس رستم قاسمی وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی...

سخنرانی امیر سرتیپ دکتر محمد رضا آشتیانی وزیر پیشنهادی...

سخنرانی دکترامین‌حسین رحیمی وزیر پیشنهادی دادگستری...

سخنرانی دکترسیدجواد ساداتی نژاد وزیر پیشنهادی جهاد...

معابر حادثه خیز تهران اعلام شد

بستری شدن چمران در بیمارستان؛ شایعه یا واقعیت؟!

سخنرانی دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر پیشنهادی کار...

سخنرانی دکتر بهرام عین اللهی وزیر پیشنهادی بهداشت...

سخنرانی دکتر حسین‌امیر عبداللهیان وزیر پیشنهادی...

کشف ۲ کیلو هرویین از کوله پشتی یک موتورسوار

سخنرانی دکتر سید احسان خاندوزی وزیر پیشنهادی اقتصاد...

توضیحات هیئت‌مدیره شستا درباره چرایی برکناری مدیر‌عامل...

علائم سرطان ریه را بشناسید

تاثیر طب سوزنی در کاهش درد مبتلایان به سرطان پروستات

چرا برخی پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند؟

کمک دارو‌های ضد انعقاد به مبتلایان کرونا با شدت...

رئیس مجلس: علامه حکیمی عمر خود را وقف ترویج معارف...

بایدن: طالبان تا کنون به وعده‌های خود عمل کرده‌...

جابجایی، عزل و یا نصب مدیران در کلیه سطوح ملی ممنوع شد

محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهوری و دبیر ستاد اقتصادی دولت شد

رئیسی : اتهام متقنی به وزرای پیشنهادی وجود ندارد | در مبارزه با فساد به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد

معاون اول رئیس جمهوری: ذخیره کالاهای اساسی را در وضع بد تحویل گرفتیم و به نقطه مطمئن رساندیم

رئیس‌جمهور برای دفاع نهایی از وزرای پیشنهادی در مجلس حاضر شد

رئیس‌جمهور برای دفاع از وزرای پیشنهادی در مجلس حاضر شد

فوری | ترکیب تیم رئیسی مشخص شد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰ | 17:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فرمانده کل سپاه : با همه توان در عرصه مقابله با کرونا حضور یافته ایم

اطلاعات سه شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰

اصفهان – خبرنگار اطلاعات: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: واکسن کرونا از کشورهای قابل اعتماد وارد می‌شود و تولید واکسن داخلی هم در کشور افزایش خواهد یافت.

سردار حسین سلامی دیروز در نشست ستاد استانی پیشگیری و مقابله با کرونا در اصفهان افزود: در ابتدای شیوع ویروس کرونا، قدرت‌های مدعی در پیشرفت‌های پزشکی تا آستانه فروپاشی رفتند و با وجود شرایط تحریم ظالمانه و عملیات روانی دشمنان با آغاز شیوع کرونا ما به سرعت به کمبودها و نقص‌ها غلبه کردیم.

وی با اشاره به این که ما از هر بحرانی با هر میزان مقیاسی مانند جنگ، تحریم اقتصادی، حوادث غیر مترقبه یا بیماری ناشناخته عبور می‌کنیم، ادامه داد: دشمن به راحتی مردم ما را از پول‌های خودمان محروم کرد و اجازه نداد نیازهای اساسی پزشکی را تامین کنیم با این وجود توانستیم بر ظرفیت داخلی تکیه کنیم.

سلامی افزود: هدف دشمنان این بود که برای کمک به سمت آنها دست دراز کنیم اما به آنان بی اعتماد هستیم و نمی‌توانیم سلامت جامعه را به آنها بسپاریم و این در شرایطی است که آنان از سلاح بیولوژیک علیه مردم ما استفاده می‌کنند و در این شرایط بر اساس اصل استقلال عمل می‌کنیم.

فرمانده کل سپاه گفت: کادر درمان در خط مقدم جبهه خطرناک قرار دارند اما با فداکاری در صحنه ایستاده اند و نمایشی از آزمون ستایش برانگیز و ماندگار را به همه رسانه ها نشان دادند و با ثبات قدم خود نظام سلامت کشور را پایدار نگه داشته اند.

وی با بیان این که با ابتکار و گذشت کادر درمان و همکاری نیروهای مسلح می‌کوشیم از این موج بیماری عبور کنیم، تاکید کرد: ما به جز بحث کرونا در جبهه‌های مختلف از جمله تحریم و جنگ رسانه‌ای با توطئه‌های مختلف روبرو هستیم که به مردم اطمینان می‌دهیم درباره وظایفی که بر عهده داریم با همه توان در صحنه حضور یافته ایم و تا انتها خواهیم ماند و تمامی توانمان را بدون منت در اختیار مردم قرار می‌دهیم.

همچنین فرمانده سپاه صاحب الزمان (عج) استان اصفهان در این نشست گفت: نیروهای مسلح از ابتدای شیوع بیماری کووید-۱۹وارد میدان شدند و اکنون در موج پنجم همه توان و امکانات خود را به کار گرفته اند.

سرادر مجتبی فدا با تاکید بر این که سپاه پاسداران در صدد سرعت بخشیدن به روند واکسیناسیون کروناست، به فعالیت‌ گروه‌های جهادی در مناطق محروم کشور اشاره کرد و افزود: نیروهای سپاه در منطقه زلزله زده سی سخت همچنان فعال و مشغول خدمات رسانی هستند. دیدار با مسولان و فرماندهان ارشد استان، افتتاح جاده فریدونشهر – پشتکوه، بهره برداری از مرحله دوم بیمارستان صحرایی شهید صدوقی و اضافه شدن ۱۵۰تخت جدید بیمارستانی در آن، بازدید از مرکز واکسیناسیون دانشگاه آزاد اصفهان، بازدید از پایگاه بسیج نمونه بانوان زینبیه اصفهان و حضور در مراسم توزیع ۵۰هزار بسته کمک‌های مومنانه و معیشتی از جمله برنامه های سفر فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اصفهان بود.

709 قربانی و تناقض های مرگبار

نیاز به همکاری بیشتر پزشکان برای مقابله با کرونا

ارائه خدمات درمان سرپایی به  ۴ هزار بیمار کرونایی

اهدای۱۰۰دستگاه اکسیژن سازتوسط نیکوکاران مشهدی

استقرارنماینده قرارگاه مقابله با کرونا در پایانه امام‌ رضا(ع)

بی توجهی به و ا کسینا سیو ن فعا لا ن تجهیز ا ت پزشکی

ارسال محموله جدید واکسن به ایران از طریق کووکس؛ بزودی

تشکیل ۳۵ پرونده شهدای سلامت در خراسان رضوی/ فوت ۱۱ پزشک

رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا : سفر ها همچنان ممنوع است

عبور آمار جان‌باختگان کرونا از مرز ۱۰۴ هزار نفر/کووید ۱۹ جان ۶۶۵ بیمار دیگر را گرفت

اعلام مسئولان گمرک ایران از واردات ۴.۹ میلیون یورو سرم تزریقی طی مدت اخیر حکایت دارد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همه باهم کرونا را شکست بدهیم

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰ | 17:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

  هفتم شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در زندان کوفه

در الكامل فى التاريخ در شرح وقایعی که بر اهل بیت امام حسین علیه السلام در کوفه اتفاق افتاد این گونه نقل می کند: گفته شده هنگامى كه خاندان حسين عليه السلام به كوفه رسيدند، ابن زياد آنان را بازداشت كرد و خبر را براى يزيد فرستاد. در همان هنگام كه آنان در حبس بودند، سنگى بر آنان فروافتاد كه نوشته اى به آن گِرِه زده بودند و در آن چنين نوشته بود: پيك، خبر شما را براى يزيد، برده است و فلان روز مى رسد و فلان روز بازمى گردد. اگر صداى «اللّه أكبر» شنيديد، يقين كنيد كه كشته مى شويد و اگر نشنيديد در امان هستيد. دو سه روز پيش از آمدن پيك سنگى كه در آن نوشته اى بود، انداخته شد كه مى گفت: «وصيّت كنيد و كارهايتان را يادآور شويد كه نزديك است پيك برسد». سپس پيك آمد و فرمان يزيد آمد كه آنها به سوى او فرستاده شوند. الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) در این باره می گوید: عبيداللّه بن زياد فرمان داد تا باقى ماندگان خاندان حسين عليه السلام كه بر او وارد شده اند، همراه او در كاخ حبس شوند. [محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی ج8، ص185 در دسترس در حدیث نت.]

«اسیران کربلا در کوفه» : اهل بيت امام حسین (ع) در زندان ابن زياد . تلاش تبليغاتى اهل بيت امام حسين عليه السلام . خطبه امام سجاد(ع) در کوفه . دارالاماره کوفه . رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام . رويارويى ابن زياد و حضرت زینب(س) . سخنرانى امّ كلثوم در ميان كوفيان . سخنرانى فاطمه صغرا در ميان كوفيان . سخنرانی حضرت زینب(س) در میان کوفیان . ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه . اسیران کربلا . تقویم: اسراى اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد . اسرای اهل بیت علیهم السلام . ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب . امام باقر علیه السلام . امام سجاد علیه السلام . حضرت رقیه سلام الله علیها . حضرت زینب سلام الله علیها . حضرت سکینه سلام الله علیها . رباب همسر امام حسین علیه السلام . فاطمه دختر امام حسین علیه السلام . تقویم: شهادت عبدالله بن عفيف ازدي

شعر-هرکس بمیرد مجلسِ ختمی برایش

هرکس بمیرد غسل و کفنش مینمایند

هرکس بمیرد غسل و کفنش مینمایند - اقوام او تشییع و دفنش مینمایند

وانگاه بهرِ تسلیت بر خانواده - آیند دربِ منزلش جمعی پیاده

با تسلیت گفتن به اولاد و عیالش - گویند قدری هم زاوصاف و کمالش

گیرند وانگه مجلسِ ختمی برایش - ازقوم و خویش و دوستان، اندرسرایش

آیند بهرِ تسلیت اقوام و خویشان - صبرًا همی گویند به آن جمعِ پریشان

گیرند بازویِ پدر را یا پسر را - گردند مرهم، رفع سازند دردِ سر را

هرکس بمیرد سوّم و هفتم برایش - گیرند در مسجد و یا اندر سرایش

لیکن برایِ حضرتِ شاهِ شهیدان - ختمی نبود و مجلسی ازظلمِ عُدوان

جسمش سه روز و شب به رویِ خاک مانده - رویِ زمین آن پیکرِ صدچاک مانده

اهلش اسیر و جمله بر محمل سوارند - همراهِ اعدا سویِ کوفه رهسپارند

مردو زنِ کوفی تماشاچی یِ میدان - پاشند نمک بر زخمِ ابنایِ شهیدان

زندانِ کوفه چند روزی بهرِ زینب - شد مجلسِ ختمِ حسین هر روز و هرشب

شد مجلسِ هفتِ حسین زندانِ کوفه - بنگر تو نامردی زِ نامردانِ کوفه

ای باقری در کوفه است زینب عزادار - اهل و عیالاتِ حسین بی یاور و یار

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور پانزده محرم سال 1398

هفتمِ شاهِ شهیدان

هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان

در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان

آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم

وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم

وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان

من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان

آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر

وان یکی بهرِ رقیّه - دیگری ازبهرِ اصغر

آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر

وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر

هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران

گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان

مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر

آدم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر

مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان

در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان

باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر

بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر

سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 93

امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسین است

امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسین است - کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است

حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر - در کربلا امشب زند بر سینه و سر

هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا - هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا

امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند - بهرِ حسین و آن شهیدان در نوایند

امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است - بهرِ حسین گریان شهِ بدروحنین است

پزهرای اطهر بر حسینش گریه دارد - بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد

ختم رسل بهر حسینِ خود عزادار - هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار

درکربلا بنگر چسان شورونوائیست - درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست

این هـفـتمین شامِ جد ا یی ازحسین است - اندر عزا زین العبا و زینبین است

دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند - هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند

اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار - باشند از بهرِ حسین امشب عزادار

آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب - اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب

نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان - اندر دلِ زندان همه در آه و افغان

دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر - اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر

از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند - از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند

گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر - از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر

زندا نِ كوفه جملگی با اشكِ ریزا ن - شدذکرشان جانم حسین جا نم حسین جا ن

ای باقری آلِ نبی باشد عزادار - هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار

سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 94

بُوَداین هفتمین روزِ شهیدان

بُوَد این هفتمین روزِ شهیدان - زعاشورا گذشته با صد افغان

شنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدّتی مهمانِ کوفه

چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی

بوَد امروز روزِ هفتِ دلدار – دراین هفت روز خوردم غصّه بسیار

دراین هفت روزدیدم بس مصیبت – دراین هفت روز دیدم رنج وزحمت

دراین هفت روز من ظلم فراوان – بدیدم تا كنون ازقومِ عدوان

دراین هفت روز دیدم تازیانه – زشمروزجردون با هر بهانه

دراین هفت روزدیدم گریه وآه – ندیدم آب ونان زین قومِ گمراه

دراین هفت روز بوده گریه كارم – بجزگریه دگرراهی ندارم

دراین هفت روزدربازاركوفه – بدیدم طعنه ازاغیارِكوفه

دراین هفت روزبسكه گریه كردم – نشانش مانده در رخسارِزردم

سرِهركوچه وبازاررفتم – به هرجمعی كه بُد اغیاررفتم

عبیداللِهِ دون درمجلس خویش – نموده قلبِ مارا ازستم ریش

بسی زخمِ زبان كرده نثارم – رسیده تاكجا این روزگارم

به قلب خسته وحال پریشان – نموده جمع مارا كنج زندان

سكینه،فاطمه،كلثوم وسجاد – ستمها دید ازاین قومِ زنازاد

چگویم من ازاین حال پریشان – حسین جانم حسین جانم حسین جان

نما ای باقری كوتاه مطلب – كه نتوانی بیان حال زینب

حسین جانم حسین جانم حسین جان - حسین جانم حسین جانم حسین جان

حسین جانم حسین جانم حسین جان

سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 92

شعرازباقری پور از کتاب مجموعه اشعارباقری

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰ | 16:52 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم روز (16 محرم)

تدوين تاريخ اسلامي در عهد خليفه‏ ي دوّم (16 ق)

در عصر خليفه‏ي دوم برخي از استانداران و برخي از دورانديشان مدينه لزوم انتخاب تاريخي ويژه براي مسلمانان را به اطلاع خليفه رسانيدند. عمر بن خطاب كه دو سال و نيم از خلافت‏اش مي‏گذشت، تصميم گرفت براي مسلمانان تاريخ ويژه‏اي ترتيب دهد. به همين جهت تعدادي از صاحب‏نظران مهاجر و انصار را گردآورد ...

شكست "امير عبدالقادر الجزايري" در برابر استعمارگران فرانسوي (1260 ق)

اميرعبدالقادر الجزايري پس از 15 سال مبارزه‏ي پي‏گير عليه استعمارگران فرانسوي، سرانجام دستگير شد. از جمله عوامل شكست امير عبدالقادر، اين بود كه در داخل الجزاير پايگاهي براي استقرار و مبارزه نداشت، زيرا سراسر كشور تحت اشغال فرانسويان بود در نتيجه عبدالقادر ناچار گرديد، درمناطق مرزي ...

درگذشت حاج "سيد مهدي خوانساري" عالم مسلمان (1391 ق)

گشايش سومين مجلس قانونگذاري در ايران (1333ق)

در آذرماه 1293 (16 محرم 1333) دورۀ سوم قانونگذاری با نطق سلطان احمدشاه قاجار گشایش یافت و مؤتمن‌الملک (میرزا حسین‌خان پیرنیا) به‌ریاست مجلس برگزیده شد.در این زمان، ایران عرصۀ رقابت شدید دولت‌های خارجی بود. طرفین جنگ ـ متحدین و متفقین ـ با تمام قوا می‌کوشیدند توازن قوا را در ایران ...

هجوم مسلمانان به دمشق

مسلمانان در عصر خلیفه اول (ابوبکر بن ابی‌قحافه) پس از پیروزی‌هایی که در نبرد با مسیحیان و سپاهیان روم در جبهه‌های غرب و مناطق شام، همانند أجنادین، بُصری و مرج صُفّر بدست آورده بودند، نیروهای خویش را برای نبرد با مدافعان شهر بزرگ و تاریخی دمشق (مرکز شام) متمرکز کردند. آنان در شانزدهم ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰ | 16:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (3شهریور1320ش)

اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1320ش)

اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1320ش) از اواخر سال 1309 ش رضاخان روابط نزديكي را با آلمان پايه‏گذاري كرد تا بتواند تهديدات انگلستان و روسيه را خنثي كند. اين روابط با شروع جنگ جهاني دوم گرم‏تر شد. رضاشاه صدها آلماني را دعوت كرد تا به عنوان مستشار و متخصص در سازمان‏هاي دولتي و به ويژه در ارتش خدمت كنند. در سال 1320 ش و در بحبوحه جنگ جهاني دوم هنگامي كه رضاخان تقاضاي شوروي و انگلستان را براي اخراج آلماني‏ها از ايران رد كرد اين دولت‏ها با هماهنگي كامل، تصميم گرفتند سرزمين ايران را اشغال كنند. سرانجام در بامداد سوم شهريور 1320 ش، سفيران انگليس و شوروي به طور جداگانه يادداشت‏هايي تسليم دولت ايران نمودند. در اين يادداشت اعلام شده بود كه چون دولت ايران در مقابل متفقين و درخواست‏هاي آنان مبني بر عدم همكاري با مستشاران آلماني و به خدمت گرفتن جاسوسان آن كشور، سياست مبهمي در پيش گرفته و در اخراج عُمّال آلمان، اقدامي نكرده است، ارتش‏هاي شوروي و انگليس وارد ايران شده و مشغول پيشروي هستند. شوروي، شمال، و انگليس، جنوب ايران را متصرف شد. مرز اين دو بخش، خطي فرضي بود كه از ميان تهران مي‏گذشت و خود تهران هم در اشغال هر دو طرف بود. رضاخان در ابتدا تصميم به مقاومت گرفت اما چون فاقد پايگاه اجتماعي، سياسي و فرهنگي بود و مردم از عملكرد مستبدانه و سياست‏هاي او ناراضي بودند، نتوانست در برابر بيگانگان دوام بياورد. بنابراين حكومت ديكتاتوري شانزده ساله رضاشاه تحت فشار اشغال‏گران فرو ريخت و او مجبور به استعفا و خروج از كشور شد. ورود نيروهاي متفق به ايران در حالي صورت گرفت كه دولت ايران، پيش از آن، نسبت به جنگ جهاني دوم، اعلام بي‏طرفي كرده بود. با اين حال، اشغالگران روسي و انگليسي، بدون توجه به اين امر، قسمت‏هاي وسيعي از خاك كشور را اشغال نمودند و مصائب بي‏شماري براي مردم به وجود آوردند. در چنين شرايطي به يكباره، زبان‏هاي بسته باز شد و گلوهاي گرفته، به نفس كشيدن افتاد. بازار انتقاد از اوضاع گذشته رواج يافت و پس از سال‏ها سكوت مرگبار، حملات به حكومت سراسر ديكتاتوري شانزده ساله رضاخاني آغاز شد. اشغال ايران كه از سوم شهريور سال 1320، با تهاجم نيروهاي انگليس و شوروي از جنوب و شمال صورت گرفته بود، تا پايان جنگ در سال 1324، ادامه يافت.

اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تعظیم لشگرعظیم ارتش شوروی در برابر جانفشانی سه سرباز ...

حماسه مقاومت سه سرباز ایرانی در برابر ارتش سرخ - پارسینه

چرا ارتش رضاشاه در برابر هجوم متفقین تنها چند ساعت دوام آورد ...

اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم - ساعت و ...

ایران توسط متفقین در جنگ جهانی دوم اشغال شد | اعتمادآنلاین

خاطرات سپهبد امیراحمدی از شهریور ۱۳۲۰ و حمله متفقین به ایران

درخواست برای غرامت جنگ جهانی دوم؛ این بار "هولوکاست ایرانی"

شگفت انگیزترین حقایق از جنگ جهانی دوم که نمی دانستید!+ ...

پیامدهای جنگ جهانی دوم در ایران - بخش پایانی - روزنامه دنیای ...

بررسی تأثیرات جنگ جهانی اول بر ساختارهای اجتماعی مناطق ...

ایران در جنگ جهانی دوم: تقاطع طمع قدرت های جهانی

سایه جنگ جهانی دوم بر تاریخ معاصر ایران | سیاست

پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - پارسینه

ایبنا - پس از جنگ جهانی دوم بر ایران چه گذشت؟

تصاویر اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - رویداد24

روایت تصویری اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰

جنگ جهانی اول با ایران چه کرد؟ | ایران


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰ | 16:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آغاز هفته دولت(2شهریور)

آغاز هفته دولتبه مناسبت انفجار دفتر نخست وزيری در هشتم شهريور سال 1360 و شهادت دو يار ديرين امام و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهيد محمدعلي رجايي، رييس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزير كه نمونه‏اي از دولتمردان مردمي بودند و نيز به منظور آشنايي مردم با فعاليت‏ها و بيان اهداف و برنامه‏هاي آينده دولت، هفته‏اي به نام هفته دولت نام‏گذاري شده است كه از دوم تا هشتم شهريور مي‏باشد. علت نامگذاري چنين هفته‏اي اين است كه دولت شهيد رجايي، نخستين دولت مكتبي بود كه در آن دوره بحراني حداكثر تلاش و كوشش خود را براي خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال كرد تا آن جا كه جان خويش را بر سر آن نهادند.

بررسی نظریه حکومت دینی /با مروری بر آیات، روایات و ...

احادیث موضوعی، حدیث، حدیث حکومت،احادیث حکومت، حاکم - ...

بررسی رویات دال بر حرمت تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور ...

انتقادگرى و انتقادپذيرىدر حكومت علوى

جواز یا منع تشکیل حکومت ! - تبیان

انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران - ویکی‌پدیا، ...

انفجار مشكوك دفتر نخست وزيري در 8 شهريور 60 - راسخون

برخی ناگفته های انفجار نخست وزیری

بمب‌گذار دفتر نخست‌وزیری که بود و چه شد؟ - ایسنا

ساعت 15، انفجار دفتر نخست وزیری

مسعود کشمیری - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

متهم اول انفجار نخست‌وزیری - انقلاب اسلامي


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰ | 16:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم روز (15 محرم)

ورود نمايندگان طايفه‏ ي "نَخَع" به مدينه و پذيرش دين اسلام (11 ق)

از هنگامي كه پيامبر اسلام (ص) دين اسلام را در مكه‏ي معظمه آشكار ساخت و تا سالي كه در مدينه‏ي منوّره رحلت نمود، به مدت بيست سال مردم را به دين جديد فرا خواند و آنان را از شرك، كفر و بت‏پرستي بازداشت. در اين مدت بسياري از اهالي شبه جزيره‏ي عربستان با ميل و رغبت باطني خويش، دين اسلام ...

درگذشت "محدث رازي" محدث شهير قرن دوم (188 ق)

رحلت "ابن سكن" محدث و دانشمند مسلمان (353 ق)

ابن سكن، دانشمند و محدث مشهور قرن چهارم هجري قمري در سال 294 ق در بغداد به دنيا آمد و براي كسب علم و دانش به سرزمين‏هاي بسياري سفركرد. او در شهرهاي مختلف ماوراءالنهر، خراسان، عراق، شام و مصر، استماع حديث كرد و سرانجام در مصر اقامت گزيد. از ميان آثار اين دانشمند مسلمان، كتاب الحروف ...

ولادت عالم بزرگ شيعه "سيد بن طاووس" (589 ق)

علي بن موسي بن جعفر معروف به سيدبن طاووس، نوه‏ي دختري شيخ طوسي، از اعاظم شيعه‏ي اماميه و عالمي فقيه و جليل القدر، اديب، شاعر، خطيب، عابد، زاهد و جامع كمالات عاليه‏ي اخلاقي مي‏باشد. وي در نزد اساتيد بزرگ زمان تحصيل كرد و به مدارج بالاي علمي دست يافت. وي شاگردان فراوان و تاليفات متعددي ...

وفات "درويش عبدالمجيد" خطاط شهير قرن دوازدهم (1185 ق)

درويش عبدالمجيد از مشاهير خطاطان و خوشنويسان ايراني است كه درخط شكسته بي‏نظير و كسي به پايه‏ي او نرسيده است. وي در اصل اهل طالقان بود. مدتي در اصفهان اقامت گزيد و با لباس درويشانه روزگار مي‏گذراند. عبدالمجيد طالقاني، ابتدا به خط نستعليق و سپس خط شكسته پرداخت. از آثار ارزنده‏ي اين ...

آغاز غزوه کدر

علت وقوع غزوه کدر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خبر داده شد که گروهی از قبیله "غطفان" و "بنی‌سُلیم" در مکانی به نام "قرارة الکدر" گرد آمده و آماده نبرد با مسلمانان گردیدند. آن حضرت برای خاموش کردن شعله‌های فتنه و فساد، مسلمانان را بسیج و خود فرماندهی آنان را بر عهده گرفت و ...

وقوع غزوه خیبر

خیبر، منطقه‌ای است وسیع و حاصل‌خیز در 32 فرسنگی شمال مدینه منوره و در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله این ناحیه در اختیار یهودیان قرار داشت و تعداد جمعیت آنان در حدود 20000 نفر تخمین زده می‌شد که از میان آنان، دو هزار نفر جنگ‌آور و مبارز بوده و مردان دلاور و رزمجویی چون "مرحب خیبری" ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰ | 9:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پیشگفتار - فصل اول: - فضایل و خصایص زینب کبری (س) - 1- تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت‏ - 2- ولادت و پرورش زینب‏ - 3- گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س) - 4- بشارت تولد زینب و گریه علی (ع) - 5- نامگذاری زینب از طرف خداوند - 6- فرزند فاطمه‏ - 7- تغذیه زینب از زبان پیامبر - 8- لقب‏های حضرت زینب (س) - الف) زینب کبری: این لقب برای مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤمنان به دنیا - ب)الصدیقة الصغری: چون صدیقةلقب مبارک مادرش، زهرای مرضیه (س) است، و از سویی شباهت‏های بی - ج) عقیله / عقیله بنی هاشم / عقیله الطالبین: عقیله به معنای بانویی است که در قومش از کرامت و ارجمندی ویژه‏ای بر خوردار - د) دیگر لقب‏ها: - 9- کنیه حضرت زینب (س) - 10- زینب عالمه بود - 11- زینب محدثه بود - 12- عقیله بنی هاشم‏ - 13- فصاحت و بلاغت زینب (س) - 14- جود و سخاوت زینب (س) - 15- نبوغ و استعداد حضرت زینب (س) - 16- فضایل حضرت زینب (س) - 17- مفسر قرآن‏ - 18- پاکدامنی و حیای زینب (س) - 19- گفتن مسائل شرعی‏ - 20- شجاعتی نظیر حسین (ع) - 21- گذشتن از راحتی‏ - 22- آینه تمام نمای مقام رسالت و امامت‏ - 23- ایراد خطبه در کودکی‏ - 24- تلاوت قرآن‏ - 25- شباهت زینب (س) به خدیجه‏ - 26- شباهت زینب (س) به پدر بزرگوار خود - 27- زهد زینب (س) - 28- نسبت مردانگی به حضرت زینب (س) - 29- زینب، چشمه علم لدنی‏ - 30- آرامش کنار برادر - 31- درجه محبت زینب به حسین (ع) - 32- نگاه به حسین (ع) - 33- عبادت زینب (س) - 34- علاقه به نماز شب‏ - 35- نماز شب در شب عاشورا - 36- نماز نشسته‏ - 37- التماس دعا از زینب (س) - 38- ارشاد کوفیان در زمان حیات علی (ع) - 39- پاسخ به مسائل دینی‏ - 40- سفارش پیامبر درباره زینب (س) - 41- تجلیل علی (ع) از زینب‏ - 42- سه وظیفه زینب (س) - 43- علاقه به امام حسین (ع) - 44- احترام امام حسین (ع) به زینب‏ - 45- بزرگداشت زینب (س) - 46- شرط ازدواج زینب (س) - 47- سخنرانی بین حسن و حسین (ع) - 48- سؤال و جواب برادر و خواهر - 49- سؤال زینب از پدر در لحظه آخر - 50- تعبیر خواب زینب (س) توسط پیامبر - 51- فرزندان حضرت زینب (س) - 52- پرستاری مادر - 53- القاب حضرت زینب (س)

- فصل دوم: - حضرت زینب (س) در سوگ پیامبر، علی، فاطمه و حسن (ع) - 54- زینب در سوگ جدش رسول خدا (ص) - 55- زینب نظاره گر گریه پیامبر(ص) - 56- حنوط جدم را بیاور! - 57- زینب (س) در سوگ مادر - 58- عزاداری برای فاطمه زهرا(س) - 59- هنگام رحلت مادر - 60- در سوگ پدرش علی (ع) - 61- مصیبت برادرش امام حسن (ع) - 62- زینب بر بالین امام حسن (ع)

- فصل سوم: - مصایب حضرت زینب (س) در سرزمین کربلا - 63- زینب در کاروان حسین (ع) - 64- ورود به کربلا - 65- سیلی بر صورت خود - 66- راضی به قضا بودن‏ - 67- زینب (س) در ورود به کربلا - 68- سلام زینب (س) به حبیب بن مظاهر - 69- من از حسین جدا نمی‏شوم‏ - ب: مصایب زینب (س) در شب عاشورا - 70- بستن آب‏ - 71- سرکشی به خیمه‏ - 72- شنیدن صدای سپاه دشمن‏ - 73- امتحان اصحاب در شب عاشورا - 74- قافله سالار حسین (ع) - 75- شب عاشورا - ج: مصایب زینب (س) در روز عاشورا - 76- در خواست آب از زینب (س) - 77- پرستاری از امام سجاد(ع) - 78- در خواست شمشیر از زینب (س) - 79- استمداد حضرت زینب (س) - 80- وداع امام حسین (ع) با زینب‏ - 81- دلداری امام بر زینب (س) - 82- درخواست پیراهن کهنه‏ - 83- وقتی امام از روی اسب افتاد - 84- کنار بدن برادر - 85- عمل به وصیت مادر - 86- دعوت به استقامت‏ - 87- آخرین لحظات در کنار برادر - 88- زینب (س) بر فراز تل زینبیه‏ - 89- آیا در میان شما مسلمانی نیست‏ - 90- زینب از خیمه بیرون آمد - د:مصایب گلهای کربلا - 91- درد دل بچه‏ها با زینب (س) - 92- ممانعت از به میدان رفتن عبدالله‏ - 93- زینب (س) در سوگ عباس (ع) - 94- زینب (س) در بالین علی اکبر - 95- زینب (س) بر سر پیکر علی اکبر - 96- زینب (س) کنار بدن علی اکبر - 97- با شتاب بر بالین علی اکبر آمد - 98- بغل کردن بدن علی اکبر(ع) - 99- درخواست آب برای علی اصغر - 100- امانتی از ما مانده‏ - 101- در سوگ عبدالله اصغر، فرزند امام مجتبی (ع) - 102- ذکر مصیبت دو فرزند زینب (س) - 103- پرستاری زینب (س) از فاطمه صغری‏ - 104- به دنبال دو یادگار امام حسین (ع) - 105- تسلی رباب‏ - ه: مصایب بعد از شهادت امام حسین (ع) - 106- شنیدن شیهه اسب‏ - 107- سخن با ذوالجناح‏ - 108- نظاره به آتش کشیدن خیمه‏ها - 109- فداکاری حضرت زینب (س) - 110- خبر به آتش کشیدن خیمه‏ ها به امام سجاد(ع) - 111- بی تابی زینب (س) کنار خیمه امام سجاد (ع) - 112- زینب (س) کنار بدن پاره پاره‏ - 113- کنار جسد برادر - 114- بوسیدن گلوی برادر - 115- این قربانی را قبول کن‏ - 116- دلدرای به امام سجاد(ع) - 117- زینب (س) و نعش برادر - 118- دیدن مادر در خواب در شام غریبان‏ - 119- غارت اهل حرم‏ - 120- سکینه نعش پدر را در آغوش گرفت‏

- فصل چهام: - مصایب حضرت زینب (س) در زمان اسارت‏ - الف: کاروان اسیران از کربلا تا شام‏ - 121- گریه امام زمان (ع) بر اسیری زینب‏ - 122- خبر اسارت زینب از زبان علی (ع) - 123- دلداری و پرستاری از امام سجاد(ع) - 124- مصایب اسارت از کلام حبیب بن مظاهر - 125- هنگام سوار شدن بر محمل‏ - 126- تازیانه به زینب (س) - 127- دیدن صحنه دلخراش‏ - 128- توجه به سر برادر - 129- گشودن چشم به چهره مبارک امام حسین (ع) - 130- مسیر اهل بیت از کوفه تا شام‏ - 131- خطابه زینب (س) در کوفه‏ - 132- خطابه زینب (س) در دار الاماره ابن زیاد - 133- دفاع از امام سجاد (ع) در مجلس ابن زیاد - 134- آیینه عفاف در مجلس ابن زیاد - 135- خطابه زینب (س) در مجلس یزید - 136- نفرین زینب (س) در مجلس یزید - 137- فریاد زینب (س) در مجلس یزید - 138- دفاع از دختر امام حسین (ع) در مجلس یزید - 139- دعای زینب (س) در مجلس یزید - 140- زینب (س) و سه در خواست از یزید - 141- تشت اندوه و بلا - 142- پاره کردن گریبان در مجلس یزید - 143- زینب در جست و جوی دختر امام حسین (ع) - 144- اگر زینب (س) نبود - 145- آرزوی دیدن زینب (س) - 146- قصه زنی که نذر کرد - 147- زن یزید به خرابه شام می‏آید - 148- تهیه غذا برای کودکان‏ - 149- زنی به نام حمیده‏ - 150- ما در اینجا غریبیم! - 151- زینب (س) و آرام کردن رقیه‏ - 152- وداع زینب (س) با رقیه‏ - 153- نپذیرفتن خون بها - ب)بعد از اسارت تا وفات حضرت زینب(س) - 154- تشکیل مجلس عزاداری‏ - 155- زینب (س) کنار قبر برادر در اربعین‏ - 156- زنان مدینه‏ - 157- خبر شهادت حسین به پیامبر (ص) - 158- شیون هنگام ورود به مدینه‏ - 159- ملاقات ام البنین با زینب (س) - 160- یاد جانسوز زینب (س) در مدینه از رقیه‏ - 161- سوگواری کنار قبر مادرش زهرا(س) - 162- دستور به سیاه پوش کردن محمل‏ها - 163- سفید شدن موی و خم شدن کمر زینب (س) - 164- مگر خانه نداریم، مگر بابا نداریم‏ - 165- گفت و گو با ام حبیبه‏ - 166- نظاره غسل دادن حضرت رقیه‏ - 167- به خواب دیدن حضرت زهرا(س) - ج: وفات حضرت زینب کبری (س) - 168- لحظات آخر عمر زینب (س) - 169- وفات علیا مخدره زینب (س) - 170- محل دفن‏ - 171- گریه امام زمان (ع) در وفات زینب (س) - 172- امام زمان (ع) روضه وداع می‏خواند! - 173- عنایت به مجلس سوگواری‏ - 174- امام زمان (ع) کنار قبر عمه‏اش در شام‏

- فصل پنجم‏ - کرامات حضرت زینب (س) - 175- شفای یکی از بزرگان دین‏ - 176- نابودی سرمایه افراد سنگدل‏ - 177- نابودی زن بی رحم‏ - 178- اثر دعای زینب (س) - 179- شفای درد چشم‏ - 180- شفای نابینا - 181- مسلمان شدن طبیب یهودی‏ - 182- نفرین حضرت زینب (س) - 183- توسل به حضرت زینب (س) - 184- شفای بیماری‏ - 185- برطرف شدن حاجت یک هندی‏ - 186- نتیجه احترام یک سنی به زینب (س) - 187- شفای یک جوان‏ - 188- شفای پسری که از بام سرنگون شده بود - 189- یهودی و طلب فرزند از زینب (س) - 190- درک عظمت اهل بیت (ع) - 191- نفرین زینب (س) در حق بحر بن کعب‏ - 192- سکوت محض در هنگام خواندن خطبه‏ - 193- متوسل شوید، مأیوس نمی‏شوید - 194- اولین سفر به شام‏ - 195- توسل به زینب کبری (س)

- فصل ششم‏ - گزیده اشعار در منقبت زینب (س) - 196- دختر دریای نجات‏ - 197- با یادش؛ ظهر عاشورا - 198- کاروان اشک‏ - 199- تا اربعین... - 200- میلاد حضرت زینب (س) - 201- پیام خون حضرت زینب (س) - 202- زینب؛ پاسدار لاله‏ ها - 203- با پای برهنه‏


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:48 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خطبه حضرت زینب وامام سجاد علیهماالسلام در کوفه

در شهر کوفه امام سجاد(ع) خطبه‌ای را ایراد کردند و در ابتدا فرمودند: آیا این شما هستید که نوحه‌سرایی می‌کنید و گریه سر داده‌اید؟ پس چه کسی ما را کشت؟ حضرت سجاد(ع) با اشاره‌ای به مردم آنها را ساکت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند، پیامبر(ص) را نام برد و چنین فرمود: «ای مردم، هرکس که مرا شناخت که به من معرفت دارد و مرا می‌شناسد و آنکه نمی‌شناسد بداند که من علی پسر حسین(ع) فرزند علی ابن ابیطالب(ع) هستم. من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند، من پسر کسی هستم که او را با کینه در کنار شطّ فرات سر بریدند و همین افتخار برای او کافی است.

ای مردم، شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا شما نبودید که برای پدرم نامه‌ها نوشتید و در این کارتان حیله و نیرنگ نمودید؟ با او پیمان‌ها بسته و بیعت نمودید، اما به جنگ او برخاستید. ننگ بر نظر و رأیتان باد. با چه چشمی می‌توانید به صورت رسول خدا(ص) نگاه کنید؟ آنگاه که آن حضرت از شما بپرسد: «شما از امت من نیستید؛ زیرا عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید». آن طور که در کتب تاریخی نقل شده در این هنگام صدای مردم به هوا برخاست، آن‌ها خطاب به هم می‌گفتند: نابود شده‌اید و بی‌خبرید. سپس حضرت(ع) فرمودند: «خداوند بیامرزد کسی را که به پند من گوش دهد و سفارش مرا درباره خدا و رسول او و اهل بیت آن حضرت حفظ کند. زیرا که رسول خدا(ص) برای همگی ما اسوه و الگوی نیکویی است». کوفیان همگی گفتند: ای پسر رسول خدا(ص)، ما همگی گوش به فرمان و مطیع تو هستیم، نگهدار و حافظ احترام و عزت و آبروی توایم. ما به تو علاقه داریم. هر امر و دستوری که داری بگو، خداوند تو را رحمت کند. ما می‌جنگیم با دشمن تو و صلح می‌کنیم با دوستان تو، مسلّم بدان که ما از یزید که خداوند او را لعنت کند، بازخواست خواهیم کرد و از هرکس که نسبت به تو و ما ستم کرده بیزاری می‌جوییم. امام سجاد(ع) در این هنگام فرمودند: «هیهات هیهات. ای مردم حیله‌گر. هرگز به خواسته‌های نفسانی خود نخواهید رسید، آیا می‌خواهید مرا نیز همچون پدرانم که از پیش فریب دادید، فریب دهید؟ به خدای شتران رهوارِ سفر حج، سوگند می‌خورم که این امر هرگز صورت تحقق به خود نمی‌گیرید. هنوز جراحت دل ما بهبود و التیام نیافته است، شما همین دیروز بود که پدرم را به همراه اهل بیتش به شهادت رساندید. هنوز که هنوز است مصیبت داغ رسول خدا(ص) و مصیبت پدرم و پسران پدرم، فراموش نشده است. هنوز که هنوز است این درد راه گلوی من را بسته است و این غم و غصه‌ها در دلم در حال جوشش و غلیان است. من از شما تقاضا می‌کنم که نه با ما باشید و نه علیه ما». در بین اسرا علاوه بر زنان، مردانی نیز حضور داشتند که می‌توان به زید و عمرو، دو تن از فرزندان امام حسن(ع) اشاره کرد که آنان نیز جزو کاروان اسرا بودند. اما علاوه بر خطبه‌ای که امام سجاد(ع) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) نیز خطبه‌ای خواندند که در بخش‌هایی از آن آمده است که ایشان در ابتدا فرمودند: حمد و سپاس مخصوص خداوند است. سلام و درود بر پدرم حضرت محمد(ص) و خاندان طیب و برگزیده او باد. اما بعد، ای اهل کوفه، ای گروه دغل‌باز و بی‌وفا. آیا برای مصیبتی که بر ما وارد شده است، می‌گریید؟ چشمه اشکتان خشک نشود و ناله‌هایتان تمامی نپذیرد. مثل شما مثل آن زنی است که پس از تابیدن رشته‌های خود آن‌ها را باز می‌کرد. ای کوفیان، شما جز سخن بیهوده و گزاف و ناپاک و سینه‌های مالامال از کینه و خشم و ظاهری چون کنیزان چاپلوس و باطنی چونان دشمنان سخن‌چین، چه فضیلت دیگری را دارایید؟ شما همانند سبزه‌ای هستید که در میان زباله‌ها و منجلاب‌ها رشد کرده یا همانند نقره‌ای هستید که برای آراستن قبور مردگان استفاده می‌شود. بدانید و آگاه باشید که بد توشه‌ای را برای آخرت خویش از پیش فرستادید؛ زیرا که شما دچار خشم و غضب الهی شده و در عذاب او جاویدان خواهید ماند. آیا گریه می‌کنید و شیون و زاری بر پا کرده‌اید؟ آری، به خدا سوگند که باید بسیار گریه کنید و کمتر شاد شوید، زیرا دامان شما آلوده به ننگی شده که هرگز نمی‌توانید آن را بشویید. چگونه می‌توانید خون پسر خاتم انبیا(ص) و معدن رسالت را از دامان خود پاک کنید؟ خون سید و آقای جوانان اهل بهشت را؟ و پناهگاه نیکانتان را؟ و ملجأ حوادث ناگوارتان را؟ و مناره حجتتان را؟ و پیشوا و رهبر قوانین را؟ بدانید و آگاه باشید که بد جنایتی مرتکب شدید. از رحمت الهی به دور باشید. بمیرید که تلاش ما را بیهوده ساختید. دستانتان بریده باد، در معامله‌ای که کردید، زیانکار شدید و به غضب الهی دچار شدید و ذلت و بیچارگی را برای خود رقم زدید. وای بر شما ای کوفیان. آیا می‌دانید که جگر رسول خدا(ص) را پاره پاره کردید و پرده‌نشینان حرمش را آشکار نمودید؟ آیا می‌دانید که چه خونی را از او ریختید و چه اندازه حرمت او را شکستید؟ اما کار به همین جا ختم نمی‌شود، بلکه کاروان اسرا به قصر ابن زیاد می‌روند که در اینجا بین پسر زیاد و حضرت زینب(س) و همچنین امام سجاد(ع) صحبت‌هایی رد و بدل می‌شود. برای نمونه در لحظه‌ای نگاه ابن زیاد متوجه امام سجاد(ع) شد و گفت: این کیست؟ گفتند او علی(ع) پسر امام حسین(ع) است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمودند: «من برادری داشتم که نام او نیز علی ابن الحسین(ع) بود و این قوم او را کشتند» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت. امام سجاد(ع) فرمودند: «خداوند است که جان‌ها را هنگام مرگ آنها می‌گیرد و کسانی را که نمرده‌اند به هنگام خواب قبض روح می‌فرماید.» ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرئت داری که جواب مرا بدهی؟ این را بیرون برده و گردنش را بزنید. حضرت زینب(س) به محض شنیدن این فرمان قبیح فرمودند: «ابن زیاد. تو که دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حال اگر می‌خواهی او را بکشی، پس مرا نیز همراه او بکش». پس از این رویداد‌ها، ابن زیاد سر مقدس امام حسین(ع) را با سه نفر به سمت یزید فرستاد و دستور داد تا زنان و کودکان را آماده سفر کنند و بر گردن علی ابن الحسین(ع) غل و زنجیر بزنند و آنها را همراه شمر و محفر ابن ثعلبه به دربار یزید حرکت دهند.

مروری بر وقایع پس از کربلا/ بر سفیران عاشورا چه گذشت

ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز، به کوفه برده شدند و مردم به تماشای آن‌ها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کرده‌اند.

 ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا

کاروان اسرای کربلا بنا بر نقلی که از شیخ مفید موجود است در روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند. مأموران عمر سعد خبیث که چهره افراد پیروز در جنگ را به خود گرفته بودند، خانواده سیدالشهدا(ع) را از میان کوچه‌های کوفه عبور دادند و به قصر عبیدالله بن زیاد رساندند.

بر اساس آنچه شیخ مفید در «ارشاد» گزارش کرده است، در قصر عبیدالله گفت و گوی سختی بین او و حضرت زینب(س) در گرفته است. لشکر کوفه و شام سعی کردند هر چه می‌توانند اسیران کربلا را تحقیر کنند اگرچه اهل بیت(ع) و اولیای خدا و مؤمنان به هیچ وجه به ذلت باطنی دچار نمی‌شوند و همه این‌ها ظاهر کار است.

خطبه حضرت زینب کبری(س) بر دروازه کوفه مردم خواب‌زده این شهر را بیدار کرد و موجب نگرانی مأموران عبیدالله شد. آن‌ها به سرعت کاروان اسرا را به سمت دارالاماره بردند.

در آنجا تعبیر این است که «دخلت زینب(س) علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکره»؛ یعنی حضرت زینب کبری(س) بر ابن زیاد وارد شد در حالی که خود را مخفی می‌کرد و کهنه‌ترین لباس‌ها را بر تن کرده بود.
اینجاست که آن سؤال و جواب تاریخی بین پسر مرجانه و دختر امیرالمؤمنین(ع) رخ می‌دهد. ابن زیاد سؤال کرد که این کیست؟ وقتی گفتند که این بانو زینب کبری(س) است شروع کرد به بددهنی کردن و حرف‌هایی را به اهل بیت (ع) نسبت دادن و زخم زبان زدن، از جمله اینکه به زینب کبری(س) گفت: «کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ؟» کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟

دختر امیرالمؤمنین(ع) با شجاعت و قاطعیت فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» یعنی هیچ چیز غیر از زیبایی ندیدم! این جمله‌ای است که تاریخ را تکان می‌دهد و نه تنها رعشه بر اندام ابن زیاد می‌اندازد و او را در حالت انفعالی قرار می‌دهد بلکه زمینه‌ای می‌شود برای افشاگری‌های بعدی زینب کبری(س) و پسر برادرش حضرت سجاد(ع). همین جاست که به نوشته ابن اعثم کوفی در «الفتوح» تلاش ابن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) با واکنش قاطع زینب کبری(س) مواجه می‌شود و او از این جنایت بزرگ، صرف نظر می‌کند.

خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه | موسسه تحقیقات و ...

متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه- اخبار رسانه ها - اخبار ...

شجاعت حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد - آیت الله العظمی ...

متن کامل خطبه حضرت زینب در کاخ ابن زیاد چه بود؟ | مرکز ملی ...

واکاوی خطبه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در کوفه از ...

مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد - ويکی شيعه

شرح خطبه ی حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه

مجلس شوم ابن زیاد چگونه سپری شد؟ - YJC

متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه - YJC

خطبه حضرت زینب در کوفه - ويکی شيعه

خطبه تاریخی و ماندگار امام سجاد (ع) در کوفه - رضوی

خطبه کوبنده امام سجاد(ع) در کوفه - حج | خبر فارسی

خطبه امام سجاد(ع) در کوفه - سربازان اسلام

متن خطبه امام سجاد (ع) در کوفه - YJC

خطبه امام سجاد در کوفه – الشیعه

خطبه امام سجاد(ع) در کوفه



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اقامت اسیران کربلا در کوفه

بازماندگان واقعه کربلا که به اسارت لشکر عمر سعد درآمدند. اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به شام و دربار یزید فرستاد.

پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشته‌های خود را روز یازدهم محرم دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱]

مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورت‌هایشان می‌زدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) می‌گذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲]

گزارش‌های مورخان درباره تعداد و اسامی اسرای اهل بیت و بازماندگان اصحاب امام حسین(ع)، مختلف است؛ تا آنجا که برخی تعداد اسرا را تا ۲۵ نفر هم ذکر کرده‌اند.[۴] از این میان مردان و زنانی که در منابع ذکر شده‌اند، عبارت است از: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، محمد و عمر دو پسر امام حسین(ع)، زید پسر و محمد نوه امام حسن(ع)،[۵] و همچنین حضرت زینب، فاطمه، و ام کلثوم از دختران امام علی(ع).[۶] چهار دختر از امام حسین (ع) به نام‌های سکینه، فاطمه، رقیه و زینب نیز در منابع آمده است.[۷] همچنین رباب همسر امام حسین (ع)[۸] و فاطمه دختر امام حسن (ع)، در میان اسیران کربلا حضور داشته‌اند.[۹]

بنابر آنچه ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز، به کوفه برده شده و مردم به تماشای آنها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کرده‌اند.[۱۰]

درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، می‌توان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست.[۱۱]

ماموران عمر سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچه‌های کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفتگوهای تندی بین حضرت زینب و عبیدالله گزارش شده است.[۱۲] همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد(ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب (س) و نیز سخنان تند امام سجاد(ع)، ابن زیاد از کشتن وی صرف‌نظر کرد.[۱۳]

پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)[۴۹]، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کرده‌اند.[۵۰] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبه‌هایی را در کوفه دشوار دانسته است.[۵۱] خطبه‌هایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع)[۵۲] و ام کلثوم دختر حضرت علی نسبت داده شده است.[۵۳]

ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه (2) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده ...

١٢محرم ورود اسرای کربلا به کوفه و شهادت امام سجاد علیه السلام

با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ - خبرآنلاین

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - ایسنا

دوازدهم محرم؛ ورود اسرا به کوفه - آوا

اسیران کربلا - ويکی شيعه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اسرای کربلا وارد شهر کوفه شدند.
به گزارش آوا، رخدادهای سیزدهم ماه محرم سال ۶۱ ه- ق به شرح زیر است:
۱. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد 
پس از آن‌که اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند.
۲. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه
پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند.
۳. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت.
۴. شهادت عبدالله بن عفیف
"عبدالله بن عفیف ازدی" از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود که در جنگ‌های جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید پسر زیاد به امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام نسبت کذب و دروغگویی می‌دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: "ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا، فرزندان پیامبر (ص) را می‌کشی و در منابر مومنین این چنین سخن می‌گویی؟"
ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادت‌های او و دخترش، دستگیر شده و همان‌طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.» منبع: - تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷

تصاویر زندان کوفه وخرابه شام

زندانی شدن اهل بیت در کوفه | تلویزیون اینترنتی شیعیان

13 محرم الحرام سال 61 هجری ورود اهل بیت امام حسین(ع) به مجلس ابن زیاد

اهل بیت امام حسین(ع) زندانی شدند/وقتی مادر و برادر ابن زیاد هم ...

سیزدهم محّرم، زندانی شدن اهل بیت(ع) در زندان کوفه و انتشار ...

13 محرم | اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه - کرب و بلا- سایت ...

ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه (2) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده ...

ورود اسرای اهل البیت به زندان کوفه و مجلس ابن زیاد - پایگاه ...

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - ایسنا

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه - آوا

خبرگزاری صدای افغان(آوا) سرویس بین الملل

اسراي اهل بيت(ع) در زندان كوفه - تابناک


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

 شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به جرم حمایت از اهلبیت امام حسین (13محرم61 ق)

شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به دست "عبيداللَّه بن‏ زياد" (61 ق) نخستين اعتراض آشكار نسبت به جنايت عبيدالله بن زياد در شهادت امام حسين(ع)، از سوي يكي از شيعيان كوفه، به نام عبدالله بن عفيف اَزدي برخاست. عبيدالله بن زياد، پس از آن كه اسيران واقعه‏ي كربلا را در مجلس خود با كلمات درشت و خشن، مورد اذيت و آزار قرار داد و آنان را سرزنش كرد، عبدالله بن عفيف كه از شيعيان دلير امير مؤمنان و از زاهدان و عبادت پيشه‏ گان كوفه بود، همين‏كه نعره ‏هاي نفرت‏ انگيز عبيدالله را شنيد، به خشم آمد و پاسخ عبيدالله را داد. عبيدالله بن زياد كه انتظار چنين پيش‏آمدي را نداشت و خيال مي‏كرد كه ديگر نفس در سينه ‏هاي دوستان اهل بيت(ع) حبس شده است، با تكبر و خودخواهي تمام دستور داد او را دستگير كرده و به نزدش ببرند. تلاش مأموران حكومتي براي دستگيري وي به خاطر حمايت افراد قبيله عبدالله ناكام ماند اما ماموران عبيدالله شبانگاه به سوي خانه عبدالله بن عفيف هجوم آورده و او را از خانه‏ اش به بيرون كشيده و با ضربات شمشير به شهادت رسانيدند. جنايات‏كاران حكومتي، سرش را از بدن جدا كرده و بدن او را به دار آويختند. بدين‏گونه نخستين جرقه‏ اي كه كه مي‏رفت كوفه را بار ديگر به حركت درآورد و جنبش عظيمي را پي‏افكند، به دست مزدوران پليد اموي به خاموشي گراييد. ولي شش سال بعد، شيعيان كوفه و دوستداران اهل بيت(ع) انتقام خويش را از عاملان جنايت كربلا گرفتند و آنان را به دست مختاربن ‏ابي‏ عبيده ثقفي به اشد مجازات رسانيدند.

عبدالله بن عفیف ازْدِی غامِدِی والِبی، از شیعیان علی علیه السلام بود[۱]  که در جنگ جمل و صفین همراه آن حضرت شرکت داشت.[۲]  [۳]  [۴] وی که چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین از دست داده بود،[۵] پیوسته تا شب در -مسجد اعظم کوفه سرگرم نماز بود و پس از فراغت از ن ماز به خانه بازمی‌گشت. [۶]  [۷] روزی ندای نماز جماعت داده شد و مردم در مسجد اعظم کوفه اجتماع کردند. ابن زیاد به منبر رفت و گفت: سپاس خدای را که حق را آشکار و امیرالمؤمنین، یزید، و پیروان او را یاری نمود و دروغ‌گوی پسر دروغ‌گو، حسین بن علی، و شیعیان او را کشت.
هنگامی که عبدالله سخن ابن ‌زیاد را شنید برخاست و گفت: ای پسر مرجانه! دروغ‌گو و پسر دروغ‌گو تو و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد و پدر او هستید. ای پسر مرجانه آیا فرزندان پیامبران را می‌کشید و سخن راستگویان را می‌گویید؟![۸]  [۹]  [۱۰] [۱۱]  [۱۲]  [۱۳]  [۱۴]  ابن‌ زیاد خشمگین گردید و گفت: گوینده چه کسی بود؟
عبدالله گفت: من بودم ای دشمن خدا! فرزندان پاک -رسول خدا- را که خداوند آنها را از هرگونه آلودگی پاک و منزّه گردانیده می‌کشی و به گمانت هنوز مسلمانی! به دادم برسید! کجایند فرزندان مهاجر و انصار که از این ناپاک، که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او و پدرش را لعن کرد، انتقام بگیرند. این سخن بر خشم ابن‌ زیاد افزود و رگ‌های گردنش باد کرد و گفت: وی را نزد من آورید. مأموران به سوی وی شتافتند و دستگیرش نمودند. عبدالله شعار ازْد، «یا مبرور» را سر داد. عبدالرحمان بن مخنف که در مجلس نشسته بود، گفت: وای بر غیر تو، خود و قوم‌ت را به کشتن دادی.[۱۵]  [۱۶]  [۱۷]  در آن زمان هفتصد جنگاور ازْدِی در کوفه بودند، عدّه‌ای از جوانمردان ازْد برخاستند و عبدالله را نجات دادند و نزد خانواده‌اش بردند.[۱۸]  [۱۹]  [۲۰] ابن زیاد فرمان داد: بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید. جمعی بدین منظور رفتند. چون خبر به طایفه ازد رسید جمع شدند و قبیله‌های یمن به آنها پیوستند تا مانع دستگیری عبدالله شوند. چون خبر اجتماع آنها به ابن ‌زیاد رسید قبیله‌های مُضَر را به همراهی محمد بن اشعث به جنگ آنها فرستاد. جنگ سختی بین آنها برپا شد و گروهی از اعراب کشته شدند، تا آن‌که طرفداران ابن‌ زیاد به خانه عبدالله رسیدند. درب خانه را شکستند و وارد شدند. دختر عبدالله فریاد زد: پدر، دشمن به تو نزدیک شده است، مواظب باش، عبدالله گفت: نترس، شمشیرم را بده. دختر عبدالله شمشیر را به وی داد و او به دفاع از خود پرداخت در حالی که چنین می‌گفت:
انَا بْنُ ذِی الْفَضْلِ عَفِیفِ الظّاهِرِ • عَفِیفُ شَیخِی وَابْنُ امِ عامِرِ • کمْ وارعٍ مِنْ جَمْعِکمْ وحاسِرِ • وَبَطَلٍ جَدَّلْتُهُ مُفادِرِ [۲۱]  [۲۲]  من پسر مرد با فضیلت و پاکم، نام پدرم عفیف و زاده ام‌عامر است؛از گروه شما چه بسیار از مردان جنگاور دلاور، با زره و بی‌زره را به خاک افکندم. دختر عبدالله می‌گفت: ای پدر کاش من مرد بودم و در کنار تو با این مردم زشتکار که کشندگان عترت پیامبرند می‌جنگیدم. سپاه از هر طرف بر عبدالله هجوم آوردند و او آنها را از خود دور می‌کرد و هیچ کس نمی‌توانست بر وی پیروز شود. از هر طرف که حمله‌ور می‌شدند دخترش می‌گفت: پدر از این طرف آمدند، تا آن‌که بر فشار حمله خود افزودند و از هر سو وی را محاصره کردند، عبدالله شمشیر خود را می‌چرخانید و می‌گفت: اقْسِمُ لَوْ یفْسَخُ لی عَنْ بَصَری‌ • ضاقَ علیکم مَوردی ومَضدَری‌[۲۳]  [۲۴]  [۲۵]  سوگند یاد می‌کنم! اگر چشم داشتم راه دسترسی به من بر شما تنگ می‌شد.
در ناسخ ابیات دیگری آورده است که خلاصه آن چنین است: و کینه دل را شفا می‌دادم، با این حال اگر تک تک به جنگ من می‌آمدید، همه شما را نابود می‌کردم. وای به حال یزید و پسر زیاد در روزی که خدا حاکم و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام خصم آنها باشند.[۲۶]  برخی آورده‌اند: با آن‌که او نابینا بود پنجاه سوار و بیست و سه پیاده را از پای درآورد![۲۷]  [۲۸]  ولی می‌توان گفت: کشتن ۷۳ نفر به وسیله یک نابینا از نظر عقلی بسیار بعید است. علاوه بر آن منبع معتبر هم ندارد. دشمنان پیوسته با وی جنگیدند تا آن‌که وی را دستگیر نموده نزد ابن‌ زیاد بردند. چون ابن ‌زیاد وی را دید گفت: سپاس خداوندی را که تو را خوار گردانید! عبدالله گفت: ای دشمن خدا، به چه چیز خدا مرا خوار کرد؟ والله لَوْ فُرِّجَ لی‌ عَنْ بَصَری‌ • ضاقَ عَلَیکمْ مَوْرِدِی وَمَصْدَری‌ . به خدا سوگند! اگر چشم داشتم راه دسترسی به من بر شما تنگ می‌شد. ابن‌ زیاد گفت: ای دشمن خدا درباره عثمان چه می‌گویی؟ عبدالله او را دشنام داد و گفت: ای غلام بنی‌ علاج و ای پسر مرجانه! تو را با عثمان چه کار؟ خوب یا بد و اصلاح یا افساد کرده باشد، خداوند ولی خلق خویش است و میان آنها و عثمان به عدل و حق حکم خواهد کرد، ولیکن تو از خودت و پدرت و از یزید و پدرش از من بپرس. ابن‌ زیاد گفت: از تو چیزی نخواهم پرسید تا آن‌که تو را به کام مرگ فرو افکنم. عبدالله پس از حمد و ثنای الهی گفت: پیش از آن‌که تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ‌ترین و مغضوب‌ ترین افراد می‌نمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس می‌گویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشته‌ام به اجابت رسیده است.[۲۹]  [۳۰]  آن‌گاه قصیده‌ای ۲۹ بیتی را در مدح امام حسین علیه السلام و ترغیب مردم به یاری و خونخواهی آن حضرت علیه السلام و نکوهش بنی‌ امیه با فصاحت کامل خواند. آن قصیده چنان زیبا و جالب بود که ابن‌ زیاد سراپاگوش شد، در حالی که هر بیت آن تیری بر قلبش بود.[۳۱]  [۳۲]  چون اشعار وی به پایان رسید، ابن‌ زیاد دستور داد او را گردن زدند و بدنش را در مکانی به نام «سَبْخه» .[۳۳]  [۳۴]  [۳۵]  [۳۶]  [۳۷]  و به نقلی در مسجد به دار آویختند.[۳۸] در «منتخب طریحی» آمده است: کسی که در مجلس حاضر بود چنین گفته است: در آن هنگام آتشی از کاخ ابن ‌زیاد به بیرون شعله کشید که ابن ‌زیاد از دیدن آن بیمناک شد و از تخت پایین آمد و به یکی از خانه هایش رفت.[۳۹]  [۴۰]

عبدالله بن عفیف ازدی - دانشنامه‌ی اسلامی - عبد الله بن عفيف الأزدي - ويكي شيعة - عبدالله بن عفیف ازدی - ویکی حسین - عبدالله بن عفیف ازدی - ويکی شيعه - عبدالله بن عفیف ازدی - ویکی فقه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:34 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهادت مبارز انقلابي "سيد اسداللَّه لاجوردی" توسط منافقين (1شهریور1377 ش)

شهادت مبارز انقلابي سيداسداللَّه لاجوردي در سال 1314 ش در تهران به دنيا آمد. وي در نوجواني دروس دبيرستان را نيمه كاره رها كرد و همراه پدر به كار و فعاليت پرداخت. بعدها به دروس حوزوي روي آورد و تا حد كفايه پيش رفت. با آغاز نهضت اسلامي مردم به رهبري امام خميني، شهيد لاجوردي نيز به اين جريان پيوست و در تاسيس و ايجاد جمعيت‏هاي مؤتلفه اسلامي در سال 1341ش نقش مهمي ايفا كرد. وي به همراه شهيدان بهشتي و مطهري تصميم به ائتلاف بر ضد رژيم گرفت و فعاليت زيادي در اين زمينه از خود نشان داد. اين مبارز انقلابي، اولين بار پس از اعدام انقلابي حسنعلي منصور، نخست‏وزير پهلوي، بازداشت شد و مبارزه عليه رژيم پهلوي و زندان‏هاي پياپي او تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت. شهيد سيداسداللَّه لاجوردي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از طرف شهيد دكتر بهشتي به دادستاني انقلاب اسلامي منصوب گرديد و پس از آن رياست سازمان زندان‏هاي كشور را عهده‏دار شد. منافقين بارها كمر به قتل او بستند تا اينكه در اول شهريور 1377، در سن 63 سالگي در محل كار خود در بازار تهران، به دست منافقي مزدور به شهادت رسيد. پيكر آن مبارز نستوه و فداكار، پس از تشييعي باشكوه، در گلزار شهداي بهشت زهرا و در كنار شهيدان هفتم تير به خاك سپرده شد.

سید اسدالله لاجوردی - تبیان

اسدالله لاجوردی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ماجراي ترور شهيد حاج اسدالله ‌لاجوردی - صاحب نیوز

شهید سید اسدالله لاجوردی در آئینه تصاویر - مشرق نیوز

علت کینه مجاهدین‌انقلاب از لاجوردی پس از ۳۰ سال/تصاویر ...

چگونگی شهادت لاجوردی به روایت عضو منافقین - سایت خبری ...

روایت موسوی تبریزی از اسدالله لاجوردی - روزنامه شرق


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ | 13:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |