هفتم شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در زندان کوفه
در الكامل فى التاريخ در شرح وقایعی که بر اهل بیت امام حسین علیه السلام در کوفه اتفاق افتاد این گونه نقل می کند: گفته شده هنگامى كه خاندان حسين عليه السلام به كوفه رسيدند، ابن زياد آنان را بازداشت كرد و خبر را براى يزيد فرستاد. در همان هنگام كه آنان در حبس بودند، سنگى بر آنان فروافتاد كه نوشته اى به آن گِرِه زده بودند و در آن چنين نوشته بود: پيك، خبر شما را براى يزيد، برده است و فلان روز مى رسد و فلان روز بازمى گردد. اگر صداى «اللّه أكبر» شنيديد، يقين كنيد كه كشته مى شويد و اگر نشنيديد در امان هستيد. دو سه روز پيش از آمدن پيك سنگى كه در آن نوشته اى بود، انداخته شد كه مى گفت: «وصيّت كنيد و كارهايتان را يادآور شويد كه نزديك است پيك برسد». سپس پيك آمد و فرمان يزيد آمد كه آنها به سوى او فرستاده شوند. الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) در این باره می گوید: عبيداللّه بن زياد فرمان داد تا باقى ماندگان خاندان حسين عليه السلام كه بر او وارد شده اند، همراه او در كاخ حبس شوند. [محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی ج8، ص185 در دسترس در حدیث نت.]
«اسیران کربلا در کوفه» : اهل بيت امام حسین (ع) در زندان ابن زياد . تلاش تبليغاتى اهل بيت امام حسين عليه السلام . خطبه امام سجاد(ع) در کوفه . دارالاماره کوفه . رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام . رويارويى ابن زياد و حضرت زینب(س) . سخنرانى امّ كلثوم در ميان كوفيان . سخنرانى فاطمه صغرا در ميان كوفيان . سخنرانی حضرت زینب(س) در میان کوفیان . ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه . اسیران کربلا . تقویم: اسراى اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد . اسرای اهل بیت علیهم السلام . ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب . امام باقر علیه السلام . امام سجاد علیه السلام . حضرت رقیه سلام الله علیها . حضرت زینب سلام الله علیها . حضرت سکینه سلام الله علیها . رباب همسر امام حسین علیه السلام . فاطمه دختر امام حسین علیه السلام . تقویم: شهادت عبدالله بن عفيف ازدي
شعر-هرکس بمیرد مجلسِ ختمی برایش
هرکس بمیرد غسل و کفنش مینمایند
هرکس بمیرد غسل و کفنش مینمایند - اقوام او تشییع و دفنش مینمایند
وانگاه بهرِ تسلیت بر خانواده - آیند دربِ منزلش جمعی پیاده
با تسلیت گفتن به اولاد و عیالش - گویند قدری هم زاوصاف و کمالش
گیرند وانگه مجلسِ ختمی برایش - ازقوم و خویش و دوستان، اندرسرایش
آیند بهرِ تسلیت اقوام و خویشان - صبرًا همی گویند به آن جمعِ پریشان
گیرند بازویِ پدر را یا پسر را - گردند مرهم، رفع سازند دردِ سر را
هرکس بمیرد سوّم و هفتم برایش - گیرند در مسجد و یا اندر سرایش
لیکن برایِ حضرتِ شاهِ شهیدان - ختمی نبود و مجلسی ازظلمِ عُدوان
جسمش سه روز و شب به رویِ خاک مانده - رویِ زمین آن پیکرِ صدچاک مانده
اهلش اسیر و جمله بر محمل سوارند - همراهِ اعدا سویِ کوفه رهسپارند
مردو زنِ کوفی تماشاچی یِ میدان - پاشند نمک بر زخمِ ابنایِ شهیدان
زندانِ کوفه چند روزی بهرِ زینب - شد مجلسِ ختمِ حسین هر روز و هرشب
شد مجلسِ هفتِ حسین زندانِ کوفه - بنگر تو نامردی زِ نامردانِ کوفه
ای باقری در کوفه است زینب عزادار - اهل و عیالاتِ حسین بی یاور و یار
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور پانزده محرم سال 1398
هفتمِ شاهِ شهیدان
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان
در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان
آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم
وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم
وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان
من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان
آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر
وان یکی بهرِ رقیّه - دیگری ازبهرِ اصغر
آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر
وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر
هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران
گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان
مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر
آدم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر
مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان
در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان
باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر
بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 93
امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسین است
امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسین است - کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است
حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر - در کربلا امشب زند بر سینه و سر
هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا - هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا
امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند - بهرِ حسین و آن شهیدان در نوایند
امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است - بهرِ حسین گریان شهِ بدروحنین است
پزهرای اطهر بر حسینش گریه دارد - بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد
ختم رسل بهر حسینِ خود عزادار - هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار
درکربلا بنگر چسان شورونوائیست - درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست
این هـفـتمین شامِ جد ا یی ازحسین است - اندر عزا زین العبا و زینبین است
دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند - هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند
اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار - باشند از بهرِ حسین امشب عزادار
آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب - اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب
نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان - اندر دلِ زندان همه در آه و افغان
دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر - اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر
از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند - از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند
گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر - از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر
زندا نِ كوفه جملگی با اشكِ ریزا ن - شدذکرشان جانم حسین جا نم حسین جا ن
ای باقری آلِ نبی باشد عزادار - هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 94
بُوَداین هفتمین روزِ شهیدان
بُوَد این هفتمین روزِ شهیدان - زعاشورا گذشته با صد افغان
شنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدّتی مهمانِ کوفه
چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی
بوَد امروز روزِ هفتِ دلدار – دراین هفت روز خوردم غصّه بسیار
دراین هفت روزدیدم بس مصیبت – دراین هفت روز دیدم رنج وزحمت
دراین هفت روز من ظلم فراوان – بدیدم تا كنون ازقومِ عدوان
دراین هفت روز دیدم تازیانه – زشمروزجردون با هر بهانه
دراین هفت روزدیدم گریه وآه – ندیدم آب ونان زین قومِ گمراه
دراین هفت روز بوده گریه كارم – بجزگریه دگرراهی ندارم
دراین هفت روزدربازاركوفه – بدیدم طعنه ازاغیارِكوفه
دراین هفت روزبسكه گریه كردم – نشانش مانده در رخسارِزردم
سرِهركوچه وبازاررفتم – به هرجمعی كه بُد اغیاررفتم
عبیداللِهِ دون درمجلس خویش – نموده قلبِ مارا ازستم ریش
بسی زخمِ زبان كرده نثارم – رسیده تاكجا این روزگارم
به قلب خسته وحال پریشان – نموده جمع مارا كنج زندان
سكینه،فاطمه،كلثوم وسجاد – ستمها دید ازاین قومِ زنازاد
چگویم من ازاین حال پریشان – حسین جانم حسین جانم حسین جان
نما ای باقری كوتاه مطلب – كه نتوانی بیان حال زینب
حسین جانم حسین جانم حسین جان - حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 92
شعرازباقری پور از کتاب مجموعه اشعارباقری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا