رحلت استاد بزرگ اخلاق و عالم عارف، آيت اللَّه "ميرزا جواد ملكي تبريزي" (11ذیحجه1344 ق)
رحلت استاد بزرگ اخلاق و عالم عارف، آيت اللَّه "ميرزا جواد ملكي تبريزي" (1344 ق) ميرزا جوادآقا فرزند حاج ميرزا شفيع، عارفي كامل، عالمي عامل،سالكي و اصل و فقيهي گرانقدر بود. وي در تبريز متولد شد و پس از تحصيل مقدمات و سطوح به نجف اشرف عزيمت كرد و از محضر اساتيد برجستهاي چون حاج آقا رضا همداني، آخوند خراساني، محدث نوري و آخوند همداني استفاده نمود. ميرزا جواد ملكي در سال 1320 قمري پس از مراجعت به ايران در تبريز سكني گزيد و در اوج مشروطيت به قم مهاجرت كرد. وي به تمام معني اهل عبادت و تهجد بود. آيت اللَّه بهاءالديني، شيخ عباس تهراني و حضرت امام خميني از شاگردان برجستهي او ميباشند. از مرحوم ملكي آثار ارزندهاي از جمله اسرار الصلاة، المراقبات، اعمال السنة، رسالهاي در فقه و رسالهي لقاءاللَّه به جاي مانده است. اين عالم رباني سرانجام پس از يك عمر تلاش در راه تهذيب انسانها در سحرگاه يازدهم ذيالحجه ي سال 1344 قمري به ديار باقي شتافت و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.
حکایت خواندنی مقام معظم رهبری از میرزا جواد آقا ملک تبریزی ...
ماجرای تنها عکس منتشر شده از آیت الله ملکی تبریزی - مشرق ...
علامه حسن زاده و شرح احوال آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی ...
دستور العمل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی به آیت الله شیخ محمد ...
ماجرایی خواندنی از توسل آقاملکی تبریزی به امام صادق (ع) - ...
دستور العمل اخلاقی از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رحمة الله ...
دستور العمل های اخلاقی از آیت الله میرزا جواد آقا تبریزی - تبیان
ختم ذکر «یا علی» آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی | هدانا ...
نگاهی به زندگی و کرامات آیت الله ملکی تبریزی، عارف بزرگ ...
دستورالعمل میرزا جواد آقا تبریزی | پایگاه اطلاع رسانی آیت ...
توصیههای ویژه میرزا جوادملکی تبریزی به جوانان/ذکری که ...
دستورالعمل حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(رحمت الله علیه)
دستورالعملهای اخلاقی از آیتالله میرزاجوادآقاتبریزی - پایش
ختم مجرب - چله و ختم دعاهای مجرب به نیت ازدواج موفق
نذر جالب میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در حق شهروند آلمانی
دستورالعمل های اخلاقی - میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
دستورالعمل در عالم رويا از ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی وبیان چگونگی دعا
میرزا جواد ملکی تبریزی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دو روایت از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی - تبریز پدیا
کرامات حاج میرزا جواد آقا ملکی - مهدیه کرمان
ختم مجرب در توسل به امیرالمومنین - افکارنیوز
دستورالعملی از آیه الله جواد آقا ملکی تبریزی
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 11 ذی الحجه 1443 )
• درگذشت "محمدبن عمر واقدي" مورخ معروف(207 ق)
ابوعبداللَّه محمد بن عمر بن واقد معروف به واقدي از مشاهير قدماي مورخين اسلامي است كه در حديث و اختلافاتي كه در فقه و حديث و احكام و اخبار گذشته موجود است بسيار آگاه بود. او از طرف مأمون عباسي قاضي بغداد بود. اخبارمكه، ذكر القرآن، فتوح الجزيره، المغازي و مقتل الحسين از كتب اوست. اين ...
• رحلت استاد بزرگ اخلاق و عالم عارف، آيت اللَّه "ميرزا جواد ملكي تبريزي" (1344 ق)
ميرزا جوادآقا فرزند حاج ميرزا شفيع، عارفي كامل، عالمي عامل،سالكي و اصل و فقيهي گرانقدر بود. وي در تبريز متولد شد و پس از تحصيل مقدمات و سطوح به نجف اشرف عزيمت كرد و از محضر اساتيد برجستهاي چون حاج آقا رضا همداني، آخوند خراساني، محدث نوري و آخوند همداني استفاده نمود. ميرزا جواد ملكي ...
• وفات فقيه امامي آيت اللَّه "سيدعلي ممتاز العلماء" (1355 ق)
ابوالحسن علي بن شمس العلما سيدابراهيم ملقب به ممتاز العلماء، از بزرگان علماي هند بود. وي پس از تحصيل مقدمات به فراگيري معقول و منقول پرداخت. وي در 1327 ق به نجف اشرف رفت و از محضر درس سيدمحمدكاظم يزدي، آخوند خراساني، شيخ زينالعابدين مازندراني و آقا ضياءالدين عراقي استفاده برد. ممتاز ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 20 تیر 1401 )
حمله تاريخي آزادي خواهان و مشروطه طلبان براي تصرف تهران (1288ش)
با مرگ مظفرالدين شاه و روي كار آمدن فرزندش، محمدعلي شاه، وي علي رغم امضاي فرمان مشروطه، از همان ابتداي امر با آن مخالفت ميورزيد و به بهانههاي مختلف درصدد از بين بردن آن بود. سرانجام وي به بهانه ترور ناموفق خود، مجلس شوراي ملي را در دوم تيرماه 1287 ش به توپ بست و مجاهدان و مشروطه ...
درگذشت "حبيب سماعي" موسيقيدان ايراني (1325 ش)
حبيب سماعي در سال 1280 به دنيا آمد. از آن جا كه پدرش موسيقيدان بود وي از كودكي با اين هنر آشنا شد و در نوجواني سنتور را با مهارت مينواخت. حبيب سماعي مدتي در مدرسه موسيقي به تحصيل پرداخت و به توصيه استاد ابوالحسن صبا كلاس تدريس سنتور داير نمود و شاگردان زيادي تربيت كرد. استاد صبا ...
رحلت فقيه اصولي و عالم امامي، آيت اللَّه "سيد مرتضي فيروز آبادی شيرازی" (1369 ش)
آيت اللَّه سيد مرتضي حسيني فيروز آبادي در سال 1289ش (1329ق) در نجف اشرف و در خانوادهاي اهل علم و فضيلت به دنيا آمد. آيتاللَّه فيروز آبادي پس از طي دروس مقدمات و سطوح، از محضر استادان بزرگي همچون سيدابوالحسن اصفهاني و غروي اصفهاني بهره وافر يافت و شخصيت عرفاني او در خدمت حاج سيدعلي ...
شهادت شهید محمدعلی فنایی (1342ش)
شهید محمدعلی فنایی، پنجم خردادماه ۱۳۴۲ش در زادگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران - و درست ده روز پیش از آغاز جدی نهضت عظیم اسلامی - چشم به جهان هستی گشود. محمدعلی در شهرستان خمین و در میان مردمانی متعهد و اهل ایمان رشد کرد و آموختن را تجربه نمود. محمدعلی مثل همه کودکان به مدرسه رفت؛ ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 11 جولای 2022 )
• تولد "هنري بِسْمِر" مهندس و مخترع انگليسي (1813م)
هنري بِسمِر، صنعتگر انگليسي در 11 ژوئيه 1813م در اين كشور به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در رشته مهندسي به پايان برد و بعدها براي توسعه توليدات آهن و فولاد و چُدن، كورههاي بلند ذوب فلزات را اختراع نمود. بسمر توانست به وسيله كوره مخصوص كه با جريان هوا كار ميكرد و آهن ناخالص مذاب ...
• تولد "ژوزف لالانْدْ" منجم و رياضيدان فرانسوي (1732م)
ژوزف ژرام لالاند منجم و رياضيدان فرانسوي در هشتم ژانويه 1732م در شهر بورگ فرانسه به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس مشغول شد و در ضمن آن، به تحقيقات نجومي پرداخت. لالاند درباره فرضيه مربوط به سيارات و حركات آنها و به ويژه درباره عطارد و نيز ستارگان دنبالهدار، مطالعات ...
• فتح شهر بيت المقدس توسط مسلمانان در جريان جنگ های صليبی (1244م)
جنگ های صليبي كه از اواخر قرن يازدهم ميلادي از جانب اروپاييان بر مسلمانان تحميل شد داراي چندين مرحله بود و اشغال سرزمينهاي شرق و به ويژه تسلط بر منطقه بيتالمقدس و آزادي عمل مسيحيان در آن منطقه را دنبال ميكرد. ششمين مرحله از جنگهاي صليبي را نميتوان از ديدگاه نظامي، جنگ ناميد ...
• مرگ "سباستين كابوت" كاشف و دريانورد معروف ايتاليايي (1557م)
سباستين كابوت، دريانورد ايتاليايى در 26 نوامبر 1476م در ونيز به دنيا آمد. وي از ابتدا به همراه پدرش كه او نيز از دريانوردان بزرگ به شمار ميرفت، مسافرتها و سياحتهاي دريايى خويش را آغاز كرد و با فنون و رموز دريانوردي آشنا گرديد. در جريان همين سفرها، جزيره كاپبِرْتَنْ را در شمال ...
• تولد "جان كوئينْزي آدامْزْ" ششمين رئيس جمهور امريكا (1767م)
جان كوئينزي آدامْزْ، ششمين رئيسجمهور امريكا، فرزند جان آدامز دومين رئيسجمهور اين كشور، در يازدهم ژوئيه 1767م در ايالت ماساچوست امريكا به دنيا آمد. وي به دليل موقعيت پدر، به زودي وارد فعاليتهاي سياسي شد و مدارج ترقي را طي كرد تا اينكه در انتخابات رياست جمهوري پائيز سال 1824م، شركت ...
• روز ملي و استقلال "مغولستان" از چين (1921م)
كشور مغولستان در ابتدا جزئي از خاك چين بود، كه در سال 1911م به دنبال سقوط دولت منچو در چين، اعلام استقلال نمود و نوع حكومت خود را سلطنتي اعلام كرد. ولي چند سال بعد با انعقاد موافقتنامهاي ميان چين و روسيه، مغولستان تحتالحمايه چين گرديد و روسيه، كنترل امور خارجه اين كشور را به عهده ...
• روز جهانی جمعيت (1989م)
شواهد تاريخي نشان ميدهد كه تا قبل از سال 1800م جمعيت جهان به سرعت افزايش مييافت. جمعيت جهان در سال 1804م تنها يك ميليارد نفر بود. پس از 123 سال، اين جمعيت دو برابر شد و 60 سال بعد يعني در سال 1987م به پنج ميليارد نفر رسيد. اكنون پس از گذشت چند سال، جمعيت كره زمين از مرز شش ميليارد ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
نقشه کرونایی کشور قرمز شد/ تهران به رنگ زرد بازگشت
بر اساس تازه ترین رنگ بندی شهرهای کرونایی، نقشه کشور دچار تغییرات چشمگیر شد و رنگ های قرمز و نارنجی به نقشه بازگشت.
به گزارش خبرگزاری مهر، بنابر اعلام وزارت بهداشت، در حالی که در هفتههای اخیر در نقشههای رنگ بندی کرونایی کشور هیچ شهر نارنجی و قرمزی دیده نمیشد، این هفته ۴ شهر کشور به یک باره در وضعیت قرمز و بسیار پرخطر قرار گرفتند. همچنین، ۱۴ شهر نیز به رنگ نارنجی به نشانه پر خطر در آمدند.
بنابر اعلام وزارت بهداشت، ۱۴۲ شهر در وضعیت زرد نسبتاً پرخطر و ۲۸۸ شهر نیز هنوز آبی رنگ و عادی هستند.
شهرهای جیرفت، خلیل آباد، فردوس و منوجان، در وضعیت قرمز قرار دارند.
شهرهای نارنجی، بدره بروجن، پارسیان، تفرش، رابر، زرند، عنبرآباد، فریدونشهر، فیروزکوه، کلاردشت، کوهبناد، گناباد، لاهیجان و میناب هستند.
شهر تهران نیز از وضعیت آبی خارج شد و به رنگ زرد بازگشت.
آخرین وضعیت رنگبندی کرونایی شهرهای ایران/ ۴ شهر قرمز، ۱۴ ...
آخرین وضعیت رنگبندی کرونایی شهرهای ایران/بازگشت قرمز ...
بازگشت «قرمز» و «نارنجی» به نقشه کرونایی کشور، 17 تیر ...
افزایش چند برابری مبتلایان به کووید-۱۹ در ایران؛ بازگشت ...
بازگشت «قرمز» و «نارنجی» به نقشه رنگبندی کرونایی ...
بازگشت کرونا؛ ایران دوباره «قرمز» و «نارنجی» شد | ...
آ ما ر کرونا امروز در ایران و ضعیت شهرهای کشور
نقشه کرونایی کشور قرمز شد/ تهران به رنگ زرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
كشف كودتاي نوژه عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران (19تیر1359 ش)
از اولين روزي كه انقلاب اسلامي ايران، استوارترين سنگر غرب و آمريكا را در منطقه به هم ريخت و تحولات زيربنايي را در ايران آغاز كرد، استكبار جهاني كه منافعش به خطر افتاده بود، تلاشهاي وسيعي را براي سرنگوني اين نظام مقدس آغاز كرد. آنان با حمايت از مزدوران ضدانقلاب درصدد كودتا و فتح تهران بودند، زيرا تصور ميكردند كه همانند كودتاي 28 مرداد 1332، قادر به تجديد قدرت خود خواهند بود. اين مزدوران وطنفروش در روز نوزدهم تيرماه 1359 قصد داشتند تا با كمك نفوذيهاي خود فروخته در پايگاه هوايي نوژه همدان، كودتايي را عليه نظام اسلامي انجام دهند. آنان با به كارگيري امكانات وسيع مالي، 12 تيم عملياتي و تعدادي راهنما و چندصد تن از عشاير ايل بختياري، جهت يورش به پايتخت آماده شدند. ولي هنگامي كه خلبان مأمور حمله به بيت حضرت امام خميني(ره) اين موضوع را با مادر خويش مطرح ميكند، با عكسالعمل شديد وي روبرو ميگردد. خلبان در انجام اين عمل دچار ترديد شده و شخصاً به حضور آيتاللّه خامنهاي ميرود و عمليات را افشا مينمايد. به اين ترتيب و با پيگيري مسئولان بلندپايه نظام، كودتاي براندازي، خنثي و عوامل آن دستگير يا فراري و رسوا شدند.
کودتای نوژه-چگونگی کشف ودستگیری کودتاچیان ۱۷تیر۱۳۵۹
فرمان امام درباره نحوه رفتار با بازماندگان کودتای نوژه / نقش ...
سرانجام ارتشبد اویسی فرمانده نظامی کودتای نوژه - خبرگزاری ...
چگونه یک خلبان کودتای نوژه را به مقام معظم رهبری لو داد - ...
کودتایی که چندین روایت از چگونگی لو رفتن آن وجود دارد + ...
کودتای نافرجام پایگاه هوایی شهید نوژه - بنیاد هابیلیان
عوامل کودتای نوژه بازداشت شدند - تاریخ ایرانی
کودتای نوژه چگونه کشف شد؟ | فرهنگ نیوز
کودتای نوژه در تاکسی لو رفت - پارسینه
کودتای نوژه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کودتای نوژه چگونه لو رفت؟ - تبیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 19 تیر 1401 )
تجاوز روس ها به شمال ايران و قتل و غارت روستاها (1287 ش)
در 19 تير 1287 برابر با 10 ربيع الثاني 1326ق، يك كاپيتان روسي به بهانه اين كه اسبش به خاك ايران فرار كرده، به همراه شش سرباز روسي وارد خاك ايران شدند و دو ايراني ساكن در آن منطقه را كشتند. اقوام كشته شدگان نيز به انتقام از اين رفتار وحشيانه، كاپيتان روسي و دو همراه او را كشتند. روسها ...
آغاز انتشار روزنامه اطلاعات در تهران (1305 ش)
انتشار روزنامهي اطلاعات در چنين روزي از سال ۱۳۰۵ هجري شمسي در تهران آغاز شد. روزنامهي اطلاعات قديميترين روزنامهي ايران است که امروزه نيز چاپ آن ادامه دارد و مديرمسئول اين روزنامه سيدمحمود دعايي است. روزنامهي اطلاعات، عصر روز يکشنبه ۱۹ تير ۱۳۰۵ در تهران پا به عرصهي وجود گذاشت. • ...
رحلت حكيم بزرگوار "شيخ محمد علي زاهد قمشه اي" معروف به "ابوالمعارف" (1332 ش)
شيخ محمدعلي زاهد قمشه اي معروف به ابوالمعارف در حدود سال 1250ش (1290ق) در شهرضا (قمشه) در استان اصفهان به دنيا آمد. وي پس از فرا گرفتن مقدمات در زادگاه خود، به اصفهان رفت و در محضر بزرگاني مانند جهانگير خان قشقايي، آخوند ملامحمد كاشاني و ديگر بزرگان به آموختن فقه، فلسفه، حكمت و ...
كشف كودتاي نوژه عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران (1359 ش)
از اولين روزي كه انقلاب اسلامي ايران، استوارترين سنگر غرب و آمريكا را در منطقه به هم ريخت و تحولات زيربنايي را در ايران آغاز كرد، استكبار جهاني كه منافعش به خطر افتاده بود، تلاشهاي وسيعي را براي سرنگوني اين نظام مقدس آغاز كرد. آنان با حمايت از مزدوران ضدانقلاب درصدد كودتا و فتح تهران ...
شهادت روحاني مبارز اهل تسنن "ملاعلي جلالي زاده و پسرش" توسط منافقين (1360 ش)
مسلم جلالي زاده فرزند شهيد ملا علي جلالي زاده ، چهارم فروردين ماه 1334 در روستاي گلين سنندج به دنيا آمد . علوم ديني را ابتدا نزد پدرش آموخت ، پس از آن به روستاي آويهنگ رفت و از محضر ملا حيدر فهيم بهره برد بعد از آن در روستاي بالك از فضل ملا باقر بالك برخوردار گشت . در طلب علم به ...
عمليات كوچك قدس 3 در دهلران توسط سپاه (1364 ش)
عمليات قدس 3 با رمز يا امام جعفر صادق(ع)، با هدف ضربه زدن به دشمن، در منطقه عملياتي جنوب دهلران توسط نيروي زميني سپاه پاسداران انجام گرفت. در اين عمليات، 15 دستگاه خودرو سنگين، 4 دستگاه تانك، 15 قبضه خمپارهانداز، 10 انبار مهمات، از جمله تجهيزات منهدم شده دشمن ميباشند. علاوه بر آن، ...
رحلت فقيه و عالم بزرگوار آيت اللَّه "مرتضي مظاهري نجفي" (1368 ش)
آيت اللَّه شيخ مرتضي مظاهري نجفي در سال 1277 ش (1316 ق) در اصفهان در خاندان علم و تقوا به دنيا آمد. وي مقدمات و سطوح را در محضر علماي بنام اصفهان آموخت و در 23 سالگي براي ادامه تحصيل به نجف مهاجرت نمود. در آن جا از محضر حضرات آيات سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزاي ناييني، آقاضياءالدين ...
تولد ناصر تقوایی ، کارگردان (1320 ش)
یکی از کارگردانان برجستهٔ ایران است. ناصر تقوایی متولد ۱۳۲۰ آبادان، فارغ التحصیل ادبیات و زبان فارسی است. وی فعالیت سینمایی خود را با همکاری در گروه فنی فیلم خشت و آینه به کارگردانی ابراهیم گلستان آغاز کرد. در حال حاضر او به عکاسی به صورت مستقل و تدریس فیلمنامه نویسی در موسسه کارنامه ...
مجلس ششم قبل از ظهر طي مراسمي افتتاح گرديد.(1305 ش)
نخستين جلسه مجلس به رياست آیت الله سيد حسن مدرس تشكيل گرديد. در اين جلسه سيد محمد تدين به رياست مجلس و سيد المحققين ديبا و سهام السلطان بيات به نيابت رياست انتخاب شدند.
اولين شماره روزنامه اطلاعات به مديريت و سردبيري عباس مسعودي در تهران انتشار يافت.(1305 ش)
درگذشت مهدیه الهی قمشهای ، شاعر و محقق ادبیات عرفانی ( 1395 ش)
مهدیه الهی قمشهای متولد 1316 هجری خورشیدی، شاعر، مولویشناس و محقق ادبیات عرفانی است. وی به تحقیق در مثنوی مولوی و تحلیل و تفسیر ادبیات عرفانی و تطبیق آنها با موضوعات قرآنی می پردازد و ابیات بسیار زیادی از مثنوی را از حفظ است، و خود هم طبع شعری و ذوق ادبی دارد. وی از ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 10 جولای 2022 )
• روز ملي و استقلال "باهاما" در امريكاي مركزی از استعمار انگلستان (1973م)
باهاما با 13/939 كيلومتر مربع وسعت در امريكاي مركزي، در شمال كوبا و در جنوب شرقي ايالت فلوريداي امريكا واقع شده است. از جمعيت بيش از 300 هزار نفري آن، اكثريت مسيحي بوده و عمدتاً پروتستان هستند. نژاد مردم باهاما سياه و زبان رسمي آنها انگليسي است. پايتخت اين كشور "ناسائو" و واحد پول ...
• كشف جزيره "ايسلند" در شمال غربي اروپا (874م) (ر.ك: 17 ژوئن)
جمهوری ایسلند یکی از کشورهای شمال اروپا است که در میان آبهای اقیانوس اطلس بین خاک قاره اروپا و گرینلند قرار گرفته است. این کشور یکی از کمجمعیتترین کشورهای بخش شمالی اروپا است و در عین حال در میان کوچکترینها نیز جا دارد. این جزیره از نظر جغرافیایی فعال است و در آن آتشفشانهای ...
• كشف سرزمين "آلاسكا" در شمال غربي قاره امريكا (1741م)
سرزمين آلاسكا با مساحت 1/518/800 كيلومتر مربع در شمال غربي قاره امريكاي شمالي و در همسايگي كانادا واقع شده است. اين سرزمين در سال 1741م توسط وايتْسْ برينگ كاشف دانماركي كه در خدمت روسيه بود، كشف و ضميمه روسيه شد. آلاسكا پس از آن بيش از دو قرن در اختيار روسيه بود، سرانجام ايالات متحده ...
• تأسيس حكومت ويشي به رياست مارشال "هانري پُتَن" در فرانسه (1940م)
در جريان جنگ جهاني دوم، مارشال هانري فيليپ پُتَن نخستوزير وقت و افسر برجسته فرانسه، در پي شكست اين كشور از آلمان نازي، قرارداد آتشبس با آلمان امضا كرد. براساس اين پيمان كه در روز 22 ژوئن 1940م امضاء شد، شمال فرانسه از جمله پاريسْ در اشغال ارتش آلمان نازي باقي ماند و پايتخت فرانسه ...
• ورود ايتاليا به جنگ جهاني دوم به عنوان متحد آلمان نازي (1940م)
پس از آغاز جنگ جهاني دوم، موسوليني، نخستوزير ديكتاتور ايتاليا، حمايت خود را از آلمان اعلام كرد و نُه ماه پس از آن در دهم ژوئن 1940م به فرانسه و انگلستان اعلان جنگ داد. يك ماه پس از اعلان جنگ، در دهم ژوئيه 1940م، موسوليني آشكارا ارتش ايتاليا را وارد صحنههاي جنگ كرد و با ايجاد اتحاد ...
• حمله گسترده نيروهاي متفقين به جنوب ايتاليا در جريان جنگ جهاني دوم (1943م)
در حالي كه روند صعودي پيروزيهاي متحدين از سال 1943، تبديل به سير نزولي شده بود، ضربات متفقين روز به روز افزايش مييافت. در جبهه شمال افريقا، نيروهاي آلماني و ايتاليايى پس از تحمل تلفات سنگين در نيمه اول ماه مه 1943 از طريق بنادر تونس شروع به عقبنشيني كردند و در جريان تخليه اين نيروها ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
«حجّة الوداع» حجّى است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.[۱] . حجةالوداع یا حجِ وداع، اولین و آخرین حضور محمد در مراسم حج در طول زندگانی وی بود که در ذیالحجه ۱۰هجری برابر مارس ۶۳۲ انجام شد.[۱][۲] همچنین آن را حَجَّةُالاسلام،[۲] حَجَّةُالوداع و حَجَّةُالتمام و حجّه البلاغ نیز نامیدهاند.[۱] این حج نخستین حج کامل بود[۲] و شمار همراهان محمد در منابع ۹۰٬۰۰۰ یا ۱۱۴٬۰۰۰ یا بیشتر آمدهاست.[۱] . حجة الوداع یا حجة البلاغ یا حجة الکمال یا حجة التمام، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از مدینه آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزشهای دینی، و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و بویژه ولایت امام علی(ع) و ولایت اهل بیت خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او حضرت فاطمه(س) حاضر بوده و امام علی(ع) که به دستور پیامبر(ص) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)، مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقفگاههای پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه. این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکتههای مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش احکام حج بود. خطبه روز عرفه، خطبه عید قربان و خطبه غدیر از سخنرانیهای معروف پیامبر(ص) در این سفر است. نامهای این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفته اند: حجة الوداع: این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد[۱] و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.[۲] . حجة الاسلام:[۳] این حج، از آن جهت به این نام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.[۴] . حجة البلاغ:[۵] این نام، به تناسب نازل شدن آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[یادداشت ۱][۶] در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) میدهد. اهل سنت، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته اند.[۷] . حجة الکمال و حجة التمام:[۵] این دو نام، میتواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد[یادداشت ۲][۸] که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.[۹] . این سفر در ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. .شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته اند. در این سفر، همسران پیامبر و دختر او حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) حاضر بوده و امام علی (علیهالسّلام) که به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. پیامبر از مسیری که به طریق انبیاء معروف شده و با مسیر امروزی متفاوت است راه مدینه تا مکه را پیمودند. بعدها در توقفگاههای ایشان در این مسیر مسجدی به نام آن ساخته شد. از جمله خطبههای مهم ایشان در این مراسم خطبه روز عرفه، خطبه ایشان در منا و خطبه مفصل ایشان در کنار خانه کعبه را میتوان نام برد. ماجرای غدیرخم و معرفی خلافت امام علی (علیهالسلام) بعد از ایشان از مهمترین اتفاقات حجة الوداع بوده و به موجب آن آیه اکمال دین نازل گردیده است. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند. بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله. پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند. امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه[۶۱] [۶۲] رسید و غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.[۶۳] [۶۴] [۶۵] وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را زدوده، برای احرام غسل کرده و لباسهای دوخته را از تن بدر کنند.[۶۶] پس از آن، او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود پرداخت. مامور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع، ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود[۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] که به کمک چند تن از مردان قبیله خود، این وظیفه را انجام میداد. او در سفرهای دیگر نیز این وظیفه را به عهده داشت.[۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری احرام بسته بود،[۷۵] [۷۶] در بیابان بیداء نزدیک به دو کیلومتری منطقه شجره، با گفتن جملات تلبیه مُحرم شد.[۷۷] [۷۸][۷۹] در برخی از روایات، شب ماندن وی در منطقه ذوالحلیفه آمده است؛[۸۰] [۸۱] ولی تاریخنگارانی مانند واقدی (م. ۲۰۶ یا ۲۰۷ق)، خبر بیتوته نکردن در ذوالحلیفه را تایید کرده اند.[۸۲] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این حالت، سوار بر ناقه قصوای خود بود[۸۳] [۸۴] [۸۵] و سایهبانی نداشت[۸۶] سوار بر جهاز مندرس و ارزان شتر، قصد خود را خدا و نه خودنمایی و نه شنیدن دیگران دانست.[۸۷] [۸۸] بر پایه منابع شیعه [۸۹] [۹۰] و اهل سنت [۹۱] [۹۲] [۹۳] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه میگفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر اینگونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه[۹۴] صدای آنها گرفت.[۹۵] [۹۶] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمیکرد، فاصله میان مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده میشده، متفاوت بود. این راه را، راه حج انبیاء خوانده اند. بعدها، در هرکدام از توقفگاههایِ حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان مدینه و مکه، مسجدی به نام آن منزل، ساخته شد[۱۰۲] [۱۰۳] و نماز خواندن در این مساجد از آداب حج شد. نامهای این مساجد چنین است:[۱۰۴] • مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مسجد نماز عصر خوانده[۱۰۵] و غسل احرام کرد. • مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پسرجوانی را که گرفتار حملههای صرعگونه و تشنج بود شفا داد. [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] • مسجد عِرْقُالظُّبْیة: به گفته پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و حضرت موسی (علیهالسّلام) به همراه ۷۰ هزار نفر از بنیاسرائیل، از آن مکان گذشته و حضرت عیسی (علیهالسّلام) پیش از قیامت برای انجام حج یا عمره از آن خواهد گذشت.[۱۰۹] • مسجد المنصرف (الغزاله) • مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.[۱۱۰] [۱۱۱] • مسجد گردنه رکوبه • مسجد الاثایه • مسجد العَرْج • مسجد المُنبَجِس • مسجد لُحَیجمل: بر پایه روایتی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اینجا سر خود را حجامت کرد. [۱۱۲] [۱۱۳] • مسجد مُدلِجَةتَعهِن • مسجد الرماده • مسجد الاَبواء • مسجد گردنه هَرشاء • مسجد الجُحفه • مسجد طرف قَدید • مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص • مسجد خلیص • مسجد بطن مرالظهران • مسجد سَرَف • مسجد التَنعیم • مسجد ذی طُوی • مسجد الصَفراء • مسجد ذات آل • مسجد ذفران • مسجد البرود • مسجد مبروک. [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] . حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از هشت روز، در سوم ذیحجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنههای ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم ذیحجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنیشیبه رسید. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با دیدن کعبه تکبیر گفته و پس از ستایش خداوند و صلوات بر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، کعبه را طواف کرد و مردم نیز به همراه او طواف کردند. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیتِ بسیاری بود که برای آموختن حج به او نگاه میکردند.[۱۱۸] [۱۱۹] او در همان حالت سواره، با چوبدستی خود استلام حجرالاسود میکرد و چوبدستی را که به حجرالاسود خورده بود میبوسید. [۱۲۰] [۱۲۱] [۱۲۲] بر پایه برخی از روایات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سه دور را به صورت دویدن، در حالی که یکی از شانههایش را از احرام بیرون گذاشته بود پیمود؛[۱۲۳] [۱۲۴] در مقابل، برخی، این روایات را مربوط به عمرة القضا در سال هشتم هجری دانسته و شواهدی برای تقویت این احتمال آورده اند.[۱۲۵] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از کامل کردن طواف، به کنار مقام ابراهیم (علیهالسّلام) (مقام ابراهیم (علیهالسّلام)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلیاش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.)[۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸] رفت و نماز طواف را ادا کرد. [۱۲۹] [۱۳۰] [۱۳۱] وی پس از نماز طواف، نزد چاه زمزم رفت و از آب آن نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.[۱۳۲] [۱۳۳] او در دعایی، از خداوند به برکت آب زمزم، علم سودمند، روزی گسترده و درمان هر بیماری طلبید.[۱۳۴] [۱۳۵] آنگاه به نزد حجرالاسود رفت و دوباره آن را استلام کرد و استلام حجر را وداع با کعبه دانست.[۱۳۶] [۱۳۷] پس از استلام حجر، با اشاره به آیه «اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ؛ [۱۳۸] بی تردید صفا و مروه از نشانههای خداست.» به سمت کوه صفا رفت و بهاندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد. [۱۳۹] سپس سواره بر شتر، سعی بین صفا و مروه را انجام داد. [۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] پس از انجام این سعی، جبرئیل نازل شد و فرمان خروج از احرام را برای همه کسانی که بدون همراه داشتن قربانی برای حج مُحرم شده بودند، آورد. این دستور موجب شد تا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون به همراه خود قربانی داشت نیت حج قِران کند. حاجیانی که قربانی با خود نداشتند، با «تمتّع» دانستنِ عملی که تا آن موقع انجام داده بودند، به «حج تمتّع» مُحرم شدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون قربانی داشت از احرام خارج نشد.[۱۴۳] [۱۴۴] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه فرمود: «اگر از قبل میدانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل میکردم (و قربانی نمیآوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»[۱۴۵] [۱۴۶] انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خشمگین کرد. [۱۴۷] [۱۴۸] امام علی (علیهالسّلام) در ماه رمضان همین سال، برای دعوت مردم یمن به اسلام و جمعآوری خراج نجران، به آن منطقه رفته بود. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این سفر چنانکه رسم قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت[۱۶۲] و کعبه را با پارچههای یمنی پوشاند.[۱۶۳] [۱۶۴] او فرمان دادند به مکیان و مجاوران حرم اعلام شود که از بیستم ذیقعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجرالاسود و مقام ابراهیم (علیهالسّلام) و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند. [۱۶۵] [۱۶۶] [۱۶۷] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمهای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند و از سکونت در خانههای اهل مکه خودداری کرد.[۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] او بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذیحجه بود برای مردم خطبه خواند [۱۷۲] [۱۷۳] و مناسک حج را به آنان آموخت. [۱۷۴] [۱۷۵] [۱۷۶] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز هشتم ذیحجه یوم الترویه به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای لبیک گویند. آنها به همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به سوی منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد (روز عرفه) را در منا به جا آوردند. [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذیحجه، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف میکردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات، برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدند. پیامبر پیش از ظهر روز عرفه، وسط وادی عرفات، برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت، از ربیعة بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند. [۱۸۰] [۱۸۱] [۱۸۲] در این خطبه که نزد برخی به خطبه حجة الوداع معروف است،[۱۸۳] موضوعاتی چون خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش، [۱۸۴] ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تاکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تاکید بر امانتداری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خونفداها و عناوین عهد جاهلیت، مگر پردهداری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تاکید بر بطلان ارزشهای جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار بیان شده است. [۱۸۵] [۱۸۶] بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دستور معرفی رسمی امام علی (علیهالسّلام) به عنوان جانشین حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تایید خداوند شد. [۱۸۷] [۱۸۸] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد. [۱۸۹] [۱۹۰] او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد. [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] از او مواعظ، دعاها[۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است. [۱۹۷] در جاهلیت، حاجیان پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر میرفتند؛ ولی حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت میکرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش میکرد. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از ورود به منا تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا میگذشت، از کنار کوه ضَب در نزدیکی مسجد خیف میگذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت مکه بود، میرسید. [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵] او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را رمی کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگهای کوچکی را برای رمی جمع کنند. [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا میخواند و به این نکته اشاره میکرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد. [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از رمی جمره عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری امام علی (علیهالسّلام) [۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود[۲۲۵] [۲۲۶] [۲۲۷] قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسّلام) ۱۰۰ شتر شد. [۲۲۸] [۲۲۹] [۲۳۰] [۲۳۱] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.[۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد. [۲۳۵] [۲۳۶] [۲۳۷] [۲۳۸] دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده، اما ممکن است موارد زیر از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که سادهزیستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زندگی شخصیاش تنها از سر نداری و فقر نبوده است.[۲۳۹] [۲۴۰] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمهگاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.[۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] [۲۴۴] او از همه قربانیهایش، تکهای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷] و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید گویا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است، و به امام علی (علیهالسّلام) فرمان داد گوشت قربانیها و هرچه را که از قربانیها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱] و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشتهای قربانی تامین کند. [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] وی با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمیتواند با ذخیره کردن گوشتهای قربانیاش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند. [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج میآمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی بهاندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.[۲۵۸] قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافتهاند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛ از این رو، بسیاری از حاجیان در ایام تشریق، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری [۲۵۹] [۲۶۰] [۲۶۱] و این خود تاییدکننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و میخواستند به جای قربانی روزه بگیرند.حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود [۲۶۲] [۲۶۳] [۲۶۴] تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخنهای خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود. [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷] مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیرامون وی جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمههای پیامبر و بنیهاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت. [۲۶۸] منزلگاه همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در نزدیکی مسجد خیف قرار داشت.[۲۶۹] انصار را پشت خانههای همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت. [۲۷۰] [۲۷۱] [۲۷۲] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوار بر ناقه قصباء، در روز عید قربان خطبهای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کرد. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده است. [۲۷۳] [۲۷۴] [۲۷۵] افزون بر مطالبي که ضمن گزارش خطبه عرفه بيان شد، ايشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکيه بر باور سنتي آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماههای حرام و در حرم امن الهي و در روز عيد قربان، اين حرمت را ابدي و تا روز قیامت اعلام کرد. [۲۷۶] [۲۷۷] [۲۷۸] هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگيريها و اختلافات داخلي آنان با يکديگر، تأکيد بر بندگي خداوند و نمازهاي پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)، از ديگر فرازهاي اين سخنراني بود. [۲۷۹] [۲۸۰] ايشان ضمن بيان اينکه چه بسا شنوندگاني که پس از اين، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، براي کساني که سخنان ايشان را به غايبان برسانند، دعا کرد. [۲۸۱] [۲۸۲] [۲۸۳] به نقلي ايشان در حال تلاش براي رساندن صداي خود به ديگران، بر پالان شترش ايستاده بود. [۲۸۴] [۲۸۵] آن حضرت روز عيد را روز ثَج (قرباني در راه خدا که اگر با نيت صادقانه انجام شود اولين قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجي است) و عَج (دعا و زاري به درگاه خداوند) ناميد و بشارت داد که هيچکس از اين مکان خارج نميشود، مگر اينکه مورد رحمت الهی قرار گيرد مگر کسي که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نيت دارد. [۲۸۶] [۲۸۷] بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی (علیهالسّلام) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تایید خداوند ماند. [۲۸۸] [۲۸۹] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند [۲۹۰] [۲۹۱] [۲۹۲] و بر پایه برخی گزارشها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت [۲۹۳] [۲۹۴] و از آب زمزم نوشید. [۲۹۵] [۲۹۶] او بر خلاف سال فتح مکه، وارد کعبه نشد و در داخل آن نماز نگزارد. [۲۹۷] [۲۹۸] [۲۹۹] بر پایه برخی گزارشها، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقههای در کعبه را گرفته بود، خطبهای طولانی درباره نشانههای قیامت و هشدار از راه یافتن تباهیها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد [۳۰۰] [۳۰۱] [۳۰۲] و پس از انجام زیارت کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته به جا آورد [۳۰۳] [۳۰۴] و هر روز از خیمهگاه خود پیاده برای رمی جمرههای سهگانه میرفت و پیاده باز میگشت. [۳۰۵] [۳۰۶] [۳۰۷] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذیحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجدالحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت اِفراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمرهای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمرهای مفرده به تنعیم فرستاد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز، [۳۰۸] [۳۰۹] از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد. [۳۱۰] به گزارشی دیگر، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز چهاردهم ذیحجه [۳۱۱] [۳۱۲] [۳۱۳] و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست. [۳۱۴] عیادت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سعد بن ابیوقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتیاش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه مدینه درمان کند. او مردی را مامور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند. [۳۱۵] [۳۱۶] [۳۱۷] پس از گذشت سه روز از آغاز سفر بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای رفتن به شهرها و مکانهای خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) تاکید شد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از تاخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدارآمیز بیان شد به گونهای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از خطرهای احتمالی که پیشبینی میشد ایمن دانست.
رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار حج و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود : ۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان: یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجةالوداع، در سرزمین منا و در مسجد خیف ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است. آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»[۲] سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن. بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» (نهج البلاغه، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم. ۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم : رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».[۳] خداوند خون ها و اموالتان رابر شما حرام فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه های اسرار است. ۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی : مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند. ۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها : بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در جاهلیت بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و رباخواری های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم عباس بن عبدالمطلب است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب». ۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن : شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: «...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...» (سوره روم/۲۱) و «...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...» (سوره بقره/۱۸۷) و «...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(سوره بقره/۲۲۸). ۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود : شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم. ۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن : مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و غیبت او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.[۴] . ۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن : من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است. ۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن : شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است. ۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن. رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۵] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۶]
اعلام ولایت علی در غدیر خم
شیعیان معتقدند که در طی حجةالوداع، آیات سوره مائده موسوم به آیه تبلیغ[۶] بر محمد نازل میشود و او مأمور میگردد تا آنچه بر او نازل میشود (اعلام جانشین خود) ابلاغ کند، لذا در تاریخ ۱۸ ذیحجه برابر ۱۰ یا ۱۶ مارچ که مسلمانان در حال بازگشت از حج بودند، محمد در غدیر خم پس از ادای نماز ظهر، خطبهای خواند که به خطبه غدیر مشهور شد و در آخر علی ابن ابیطالب را به جانشینی خود برگزید و گفت:[۷] . هر کس که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. بنابر نظر مشهور شیعه، آیه اکمال در همین روز نازل شده است که میفرماید: «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»[۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
ادامه مطلب را ببينيد
پرونده ویژه سازمان ترور؛ قسمت نهم
منافقین؛ یک فرقه تروریستی
محمدمهدی میرزائی؛ کارشناس مطالعات تروریسم
اگر از بیرون به فرقهها نگاه کنید جذاب به نظر میرسند زیرا لعابهای رنگانگ آنها مانع درک شما از ماهیت «فرقه» میشود اما زمانی که درون آنها را واکاوی کنیم زوایای دیدهنشدهای را درخواهیمیافت که فرقهها نمیخواهند بدانیم. رهبران فرقهها در پی جذب فریبکارانه هستند و میخواهند تمام ابعاد زندگی اعضا را در اختیار داشته باشند. فرقهها از تکنیکهای پیچیده مغزشویی و عضوگیری؛ که امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی بسیار پیشرفت کرده است، استفاده میکنند. عمده افرادی که به فرقهها جذب میشوند یا از ماهیت گروهی که در صدد پیوستن به آن هستند اطلاع کافی ندارند و یا فکر میکنند که میتوانند با ترفندهایی از کنترلهای شدید و مرسوم فرقهها، مصون باشند اما این، یک راهِ رفته و یک تجربه شکستخورده است؛ تا آنجایی که غالب اعضای فرقهها اصلا نمیدانند درگیر مناسبات فرقهای هستند چون در این وضعیت، موقعیت خود را درک نمیکنند و مناسبات درونی فرقهها نیز بهگونهای طراحی شدهاند که امکان فرار از آن وجود ندارد.
برای زدودن پوسته جذابیت فرقهها لازم است بدانید آنها چگونه عمل میکنند و تکنیکهای مورد استفادهشان چیست. در اغلب فرقهها «ایدئولوژی» بهعنوان ظرف یا پوششی برای استفاده از تکنیکهای کنترلی بهکار گرفته میشود. یکی از فرقهها که نام آن برای مردم ایران شناخته شده است، گروهک منافقین (سازمان مجاهدین خلق) است که خود را یک اپوزیسیون سیاسی جلوه میدهد اما درحقیقت، یک گروه تروریستی است که در مقام سازماندهی و بکارگیری افراد، فرقهای عمل میکند. این فرقه تروریستی از پوشش دین اسلام و از ابزار مذهب تشیع برای حفظ چارچوب و شاکله سازماندهی خود سوءاستفاده میکند؛ چرا که خاستگاه آن محیط یک کشور مسلمان (ایران) و غالب اعضای آن، سابقا شیعه بودهاند.
پوشش سازمانی اجباری؛ حربهای برای کنترل
یکی از ضروریات دین اسلام و مذهب تشیع، حجاب و پوشش زنان است لیکن منافقین از این حربه بهعنوان یکی از ابزارهای کنترل افراد استفاده میکنند.
در جامعهای آزاد، افراد میتوانند به هر چیز دلخواهشان معتقد باشند، هر چیزی که به آن فکر میکنند بر زبان بیاورند و آن لباس و رنگی که میخواهند بپوشند اما در فرقهها اینگونه نیست. زنان حاضر در مقرهای این گروه میبایست لباس فرم با رنگ مشخص و حتی جنس پارچه مشخص شده توسط رهبران گروه را بپوشند و خارج از این چارچوب امکان هیچ بهرهمندی ندارند.
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در این فرقه به زنانی که وارد تشکیلات می شدند خیلی بی پرده می گفتند: روسری، فرم رسمی (اجباری) این تشکیلات است.»
مجید محمدی؛ عضو فعلی منافقین: «رنگ قرمز روسری در لباس فرم مجاهدین خلق از مارکسیسم به عاریت گرفته شدهاست. اورکتهای سبزرنگ [مردان و زنان] نیز به دوران جنگهای انقلابی کاسترو و چهگوارا در کوبا تعلق دارد. حجاب زنان در اونیفرم مجاهدین خلق گرچه شریعت را پوشش میدهد اما صرفا نوعی اعلام وفاداری به دین تودهها است.»
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در مناسبات این فرقه، حجاب فقط در روسری خلاصه میشود، زنان حق ندارند از انواع دیگر پوشش مثل شال یا کلاه و... استفاده کنند و جز روسری سبز، قرمز، خاکی بقیه ممنوع بود و حتی روسری های قرمز و خاکی نیز تنها در محلهای خاص مجاز بود و اگر کسی میخواست خارج از مراسم های تبلیغی مجاهدین روسری قرمز یا خاکی بپوشد، توبیخ میشد.»
در خاطرات افراد جداشده از این سازمان در دهه ۶۰ نمونههای زیادی مشاهده شده است که در هر خانه تیمی مربوط به گروه، تعدادی دختر و پسر به صورت همزمان زندگی و فعالیت میکردند. روابط نامشروع بین آنها حاکی از عدم اعتقاد عملی و سیستماتیک به مقوله حجاب در بین ردههای مختلف گروهک است لیکن در محیطهای عمومی هیچگاه اجازه کشف حجاب یا اختیار در پوشش به اعضا داده نمیشد.
در سالهای بعد و پس از فرار و انتقال اعضای گروهک به اروپا (فرانسه؛ اورسورواز)، سپس عراق (کمپ اشرف و کمپ لیبرتی و قرارگاههای موازی) و نهایتا کشور آلبانی (کمپ مانز) و راهاندازی کمپهای سازمانی برای حفظ و تعمیق مناسبات، شاهد آن هستیم که به هیچیک از اعضای زن گروهک حتی در محیطها و خوابگاهها و غذاخوریهای زنانه نیز اجازه اختیار در پوشش و یا کشف حجاب داده نمیشود. اما در همین بین، موارد متعددی از عدم پایبندی مسعود رجوی؛ سرکرده این گروهک به اولیات مسئله حجاب و مسائل اخلاقی دیگر نظیر تجاوزهای مکرر وی به زنان کادر مرکزی مشاهده میشود که بارها به اشکال گوناگون توسط اعضای جداشده سازمان بازگو شده است.
ترور شخصیت، خلق احساس گناه و کنترل ذهن
سران این فرقه تروریستی با برگزاری نشستهای روزانه، هفتگی و گاه و بیگاه که با اسامی عملیات جاری، غسل هفتگی، دیگ، حوض و دیگر اسامی شناخته میشوند تلاش میکنند ضمن کنترل شدید خطورات ذهنی و احساسات و عواطف افراد، عملکرد آنان را به صورت مستمر ارزیابی کرده و اندک زمانی را که زمینه تفکر برای فرد به وجود میآورد از او بگیرند و با از بین بردن کرامت انسانی و شخصیت وی و ایجاد خلاء شخصیتی، زمینه را برای فرمانبرداری محض او از دستورات فراهم آورند.
زهرا سادات میرباقری؛ عضو جداشده منافقین: «در تشکیلات رجوی، زنان به هیچ عنوان حق ندارند بدون روسری باشند، حتی اگر روسری ها کمی عقب بود و کمی از موهای خانمی دیده می شد، ابتدا تذکر می دادند و در ادامه [در نشستهای جاری] به وی تهمت و مارکهای ناجور و زشت میزدند و آبروی آن زن را میبردند.»
خودسوزی اعضا
از عریانترین نمونههای رفتار فرقهای این گروهک میتوان به اجرای چندین عملیات خودسوزی توسط اعضای فریبخورده در کشورهای اروپایی اشاره کرد که در اعتراض به بازداشت موقت مریم رجوی، سرکرده این گروهک در سال ۲۰۰۳ انجام شد و طی آن چند نفر از این افراد کشته و زخمی شدند و رسانههای اروپایی تا مدتها به تحلیل این رفتار فرقهای میپرداختند.
تمام آنچه گفته شد در کنار حربههای دیگر فرقهگونه، مانند ازدواجهای اجباری و تشکیلاتی، درآوردن اجباری رحم زنان، ممنوعیت عشق و ازدواج، ممنوعیت هرگونه ارتباط با اعضای خانواده، ترس و ارعاب، کنترل ذهن و اطلاعات، گزارشگیریهای آزاردهنده، برنامهریزی برای کار شبانهروزی و برگزاری اجتماعات پرجلوه و پرشکوه، این سازمان را تبدیل به یک فرقه با کارکرد تروریستی کرده است که خطر آن به مراتب از یک گروه تروریستی عادی بیشتر است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سازمان ترور
ادامه مطلب را ببينيد
قسمت ششم پرونده ویژه «جهل مقدس»
حدیث گرایی به وهابیت نمیانجامد
نگاهی انتقادی به مطالعات وهابی پژوهی در ایران معاصر
به جرأت میتوان گفت هیچ ویروسی برای فرهنگ و تمدن اسلامی کشندهتر از وهابیت نیست.
علی رحمانی - بیمناسبت نیست که مقارن با ایام تخریب بیشرمانه قبور مطهر ائمه(ع) در قبرستان بقیع به ریشه اصلی انحرافات موجود در وهابیت بپردازیم و به همین بهانه نیز با نگاهی تیزبینانه و فارغ از پیش داوری غیر علمی و احساسی با نگرشی واقع بینانه و تاریخی کاستیهای تحقیق و پژوهش در حوزه وهابیپژوهی را یادآور شویم تا بدین وسیله موانع پیش روی اهل علم و پژوهشگران را برداریم. برای نیل به این مقصود طی گفتگویی کنجکاوانه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن عبدالملکی پژوهشگر نام آشنا و پرتلاش حوزه وهابیپژوهی ضمن تلاش برای استخراج اصول اساسی و ریشههای مغفول مانده پدیده شوم وهابیت سعی داشتیم تا نوری از جنس علم بر گوشههای تاریک روشن دشواریها و کج فهمیهای ناشی از اعتماد مطلق به منابع علمی غرب در خصوص غده سرطانی وهابیت بیاندازیم.
قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض احترام خدمت شما استاد عزیز و محترم ضمن آرزوی بهروزی برای جناب عالی لطفاً به عنوان سؤال نخستین بفرمایید مهمترین مشخصههای تفسیر وهابیت از مقوله شرک و توحید چیست؟
عبدالملکی: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. سلام علیکم، ابتدا این نکته را تذکر می دهم که مقصود ما از وهابیت، آیین مبتنی بر عقیده محمد بن عبدالوهاب درباب توحیدوشرک است. سلف این گروه، محمد بن عبدالوهاب است، ادعای پیروی وهابیت از صحابه، درباب توحیدوشرک، واهی و بی دلیل است. خوانش وهابیت در باب توحیدوشرک، متباین و بیگانه از اهل سنت است، بنابراین اصحاب حدیث، اشاعره و ماتریدیه متباین از وهابیت اند. خصیصه و ویژگی منحصربه فردِ وهابیت هم در تفسیر نادرست مفهوم و مراتب و احکام توحید و شرک است. تفسیر وهابیت درباره دو مرتبه ربوبی و الوهی، با گفتمان قرآن و سنت در تضاد است، و نتیجهای جز تعجیزالله، کفر به آیات قرآن و شرک ورزی، تحریف مفاهیم، احکام و مرزبندی میان توحید و شرک ندارد و در نهایت به شرک انگاری رفتارها و عقاید رایج و غیرشرکی میان مسلمانان اهل سنت و و شیعه ختم می شود. توضیح مطلب این است که سخنان وهابیت درباره توحید و شرک ربوبی، همچنین توحید و شرک در عبادت، با چالشهای بسیار جدی و عمیقی مواجه است. اساسا ما در این چالشها طلبکار و مطالبه گر هستیم و او باید پاسخگو باشد، ما میگوییم ای محمد بن عبدالوهاب و پیروان افکار او، شما باید موافقت عقایدتان با قرآن را برای ما ثابت کنید. متاسفانه تبلیغات وهابیت جای طلبکار و بدهکار، جلاد و شهید را عوض کرده، ما شهید هستیم و طلبکار، ما نباید پاسخگو باشیم، ما باید مطالبه گر باشیم. زیرا تفسیر وهابیت از توحید و شرک ربوبی و توحید و شرک الوهی با گفتمان حاکم بر قرآن و سنت سازگار نیست. تفسیر وهابیت از این دو مقوله به تکفیر و مشرک دانستن اهل تسنن و شیعه میانجامد. وهابیان نه تنها شیعه را تکفیر میکنند بلکه پیروان مذاهب فقهی و کلامی اهل تسنن مانند جریان اشعری,معتزلی و مذاهب اربعه را به دلیل برخی از تحریفاتی که درباره این مفاهیم و حدود و ثغور آنها دارند تکفیر میکنند. چیزی که وهابیت به عنوان مرز بین توحید و شرک ربوبی بیان میکند با قرآن سازگار نیست.
وهابیت در تعریف توحید ربوبی از تعبیر افراد الله بالخلق والملک و التدبیر استفاده می کنند، و میگویند رب یعنی خالق مالک مدبر. بنابراین تنها خداوند خالق، مالک و مدبر است، هرگونه اثبات خالقیت، مالکیت و تدبیر برای غیرالله را شرک می دانند، و هیچ قیدی هم برای ان نمی آورند. این را هم بگویم که تدبیری که در مفهوم رب لحاظ می کنند یک عنوان عام است شامل شفادادن مریض، رزق و روزی دادن و نزول باران و گردش زمین و.... می شود، یعنی فقط خداوند است که می تواند این شئون ربوبی را داشته باشد.
البته این سخن وهابیت، یک اشکال بزرگ دارد، اشکالش این است که لازمه این سخن وهابیت چیزی جز انکار آیات قرآن، و اثبات شریک برای خداوند، و تایید شرک در قرآن است. زیرا چطور می توان گفت تنها خداوند مدبر جهان آفرینش است، در حالی که خداوند در قرآن فرموده:{فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا } [النازعات: ۵] یعنی ملائکه مانند ملک الموت، جبرائیل، اسرافیل امور جهان را تدبیر میکنند، این حرف وهابیت که بدون هیچ قید و شرطی، می گوید فقط الله مدبر است یک لازمه و تالی فاسد بزرگ دارد، آن هم این است که بگوید خود خداوند با آیه :{فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا } اولین ناقض توحید ربوبی در قرآن کریم است!! یعنی وهابی با این فهمش، نه تنها خودش را به چالش کشیده، بلکه قرآن و توحید را هم به چالش انداخته است. یک مثال دیگر بزنم: وهابی چطور می تواند بگوید فقط الله شافی است درحالیکه قرآن شفای نابینا و بیمار مبتلا به برص و پیسیرا به مخلوق نسبت داده، {وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی} [المائدة: ۱۱۰] عیسی بن مریم اکمه و ابرص را شفا می داد، وقتی وهابی به صورت مطلق و بی قید شرط میگوید فقط الله شفا می دهد، درواقع آیه {وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی} را رد کرده است. مثال دیگر وهابی به صورت مطلق و بی قید و شرط میگوید فقط الله خالق است، این درحالیست که همه ما آدمها در هر لحظه تصاویری را در ظرف ذهنمان می آفرینیم و نابود می کنیم، پس ما انسانها هم خالقیم، خلق صور ذهنی یک کار عادی است گرچه خلق بسیار پایین مرتبه ای است ولی بالاخره خلق و آفرینش است، اینها بخش کوچکی از مثالهای ماست، که نادرستی و سراب توحید وهابیت را آشکار می کند. ببینید چاره کار را خداوند در قرآن به صورت واضح بیان کرده است. {وَرَسُولًا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ} [آل عمران: ۴۹] ببینید در همین آیه چقدر کلمه اذن الله آمده است. خدا چقدر واضح مساله را بیان کرده است. مخلوق به اذن الله بر امور ممکنه عادی، غیرعادی، و کرامات قادر می شود، البته درباره انبیاء تا مرحله معجزه هم می رسد، حالا این کرامت و معجزه می تواند در حد شفای بیمار در کمتر از یک ثانیه، راه رفتن روی آب، زنده کردن یک مرده، شنیدن صدای یک انسان از هزاران کیلومترآن طرف تر و بسیاری از دیگر مسائل غیرعادی اما ممکن باشد. در آیات دیگر هم کلمه اذن آمده است. {وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَی بِإِذْنِی} [المائدة: ۱۱۰] پیامبران معجزه می آورند، معجزه خارق العاده است، اما محال نیست، این کار خارق العاده به اذن خدا انجام می شود: { وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ} [غافر: ۷۸] مومنین کم تعداد بر کفار و مشرکین پرتعداد غلبه می کنند، این کاری غیرعادی است اما محال نیست و به اذن خدا شدنی است{کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ} [البقرة: ۲۴۹]. وهابیت فکر کرده دعوا سرنسبت دادن خلق و ملک و تدبیر به مخلوق است، برای همین به چنین اشتباهی افتاده است، قرآن می گوید دعوا سر کیفیت نسبت دادن این امور به مخلوق است، اگر در سایه اذن الله به مخلوق نسبت داده شود، شرک نیست، اما اگر خارج از دایره اذن الله به مخلوق نسبت داده شود، شرک است، بدون اذن الله، یعنی بگویی مخلوق مستقلا و بدون نیاز به اذن خداوند از عهده خلق، ملک، تدبیر، شفا، احیاء، اماته و... برمی آید، فرقی ندارد آن مخلوق زنده باشد یا مرده، دور باشد یا نزدیک، انسان باشد یا ملک و فرشته. مهم نسبت دادن این امور با اعتقاد به اذن الهی است که این موضوع را از دایره شرک خارج می کند. بنابراین وهابی اگر در تعریفش قید استقلال را اضافه می کرد و می گفت: افرادالله بالخلق الاستقلالی والملک الاستقلالی و التدبیر الاستقلالی. ومی فهمید که رب یعنی موثر مستقل، مساله اش درباره توحید ربوبی حل شده بود. اما وقتی قید اذن را در نظر نگرفته، این همه مشکل برای خودش و مسلمانان و قرآن و سنت و سلف به بار آورده است. اینها درباره توحید ربوبی یک حرف غلط دیگر هم می زنند. اینها می گویند امور دو دسته است: دسته اول اموری است که غیر از خدا، مخلوق هم می تواند انجام بدهد، دسته دوم اموری هست که فقط خدا می تواند انجام بدهد. بعد می گویند: اگر شما یک آدم زنده غایب یا روح یک آدم میت را صدا زدی و از او خواستی برایت آب بیاورد، یا برایت دعا کند یا بچه ات را شفا بدهد، این شرک است. چون این کارها از توانایی مخلوق خارج است، فقط خدا بر این کارها قادر است!! شما فقط از آدم زنده حاضر می توانی بخواهی کار عادی برایت انجام بدهد مثلا برایت آب بیاورد. حتی اگر از آدم زنده بخواهی بچه ات را شفا بدهد، این کارت شرک است. این حرف وهابیت است. معروف شده به تقسیم امور به مایقدرعلیه غیرالله و مالایقدر علیه الا الله. حالا این حرف را به قرآن عرضه کنید ببینید قرآن این حرف را قبول دارد یا نه؟ قطعا این تقسیم بندی از نظر قرآن جایی ندارد، بلکه باید گفت این تقسیم بندی شرکی است. تعجیزالله است، مادی گرایانه است، انکار نصوص قرآن است. چون با وجود این همه تاکید قرآن بر کلمه اذن الله، در این تقسیم بندی هیچ جایی برای کلمه اذن الله دیده نشده است. کدام کار ممکن است که با اذن الله نشدنی باشد، و کدام کار ممکن است که بدون اذن الله شدنی باشد. اگر اذن الله بود معجزه می شود، کرامت می شود، همین کارهای عادی مثل نفس کشیدن و نگاه کردن، حرف زدن هم می شود، اصلا مخلوق در همه کارهایش نیازمند اذن الله است، اذن الله اختصاص به امور غیرعادی ندارد، این حرف وهابیها خیلی سنگین است که میگویند: «از آدم زنده حاضر می توانی درخواست امر عادی داشته باشی» و هیچ قیدی هم برای این حرفشان نمی آورند، مگر آدم زنده در امور عادی اش، مستقل و بی نیاز از خداوند است که تو این طور حرف می زنی،آدم مخلوق خداست، مخلوق همیشه نیازمند الله است، برای هر لحظه و هرکارش باید اذن تکوینی الله باشد، تعبیر مخلوق مستقل، مثل تعبیر مثلث مربع و تعبیر دایره چهارضلعی، مضحک و خرافی است. وهابیت وقتی تقسیمش را شروع کرد و گفت: «دسته اول اموری است که غیر از خدا، مخلوق هم می تواند انجام بدهد» تیرخلاص را به خودش زد، چون وهابیت این حرف را بدون ذکر قید "به اذن الله" زد، و آدم زنده حاضر را در کارهای عادی اش، مستقل و بی نیاز از "اذن الله" پنداشت، این حرف وهابیت یعنی به تعداد مخلوقات یا آدمهای زنده حاضر برای خدا شریک قائل شده اند، و این حرف ضدتوحیدی ترین حرفی هست که توسط کسانی در لباس اسلام با ادعای دعوت به توحید زده شده، در واقع این حرف شرکی را حتی مشرکین مکه، ابوجهل ها و ابولهب ها هم نزده اند. استاد مطهری در مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج۲ص ۱۳۰ درباره این عقیده محمد بن عبدالوهاب یک مطلب بسیار مفید دارد. ایشان گفته اند «وهابیت به نوعی تقسیم کار میان خالق و مخلوق قائل شده است، کارهای ما وراء الطّبیعی را قلمرو اختصاصی خدا و کارهای طبیعی را قلمرو اختصاصی مخلوقات خدا یا قلمرو اشتراکی خدا و مخلوق قرار داده است. قلمرو اختصاصی برای مخلوق قائل شدن عین شرک در فاعلیّت است، همچنانکه قلمرو اشتراکی قائل شدن نیز نوعی دیگر از شرک در فاعلیّت است.» استاد مطهری تذکر داده اند که وهابیگری یک نظریه ضد توحید و ضد انسان است.
همینجا این نکته را تکرار میکنم و تذکر می دهم که وقتی میگوییم در نزاع ما با وهابیت، ما طلبکاریم و طلبکارانه حرف می زنیم، وهابیت باید گفتمانش را به قرآن عرضه کند، او باید ثابت کند حرف و عقیده و گفتمانش شرکی نیست، ما متهم نیستیم، او متهم است. گفتمان وهابیت درباره توحیدربوبی، نه تنها با قرآن مخالف است، بلکه با سنت و آثار صحابه اهل سنت هم مخالف است، شما وقتی به کتابهای کرامات الاولیاء از اهل سنت مراجعه کنید میبینید که میگویند:«روزی عمربن خطاب خلیفه دوم، در شهر مدینه، در حال ایراد خطبه بود در بین خطبه این جمله را گفت: «یا ساریه الجبل الجبل؛ ای ساریه به سمت کوه برو، به سمت کوه برو.» ساریه فرمانده لشگر خلیفه دوم بود که از طرف خلیفه، مأموریت پیکار را داشت، برخی گفتهاند که این پیکار در منطقه نهاوند ایران در حال رخ دادن بوده است. ببینید خیلی مهم است خلیفه دوم در مدینه است، ساریه یک آدم زنده اما غایب است، خلیفه دوم او را صدا می زند و از او کاری را می خواهد. وهابی این کار را شرک می داند، میگوید درخواست از زنده غایب شرک است عادی و غیرعادی هم ندارد. عجیب است وهابیها این روایت را به عنوان کرامات قبول دارند، در عین حال میگویند درخواست از زنده غایب شرک است. این یعنی عقیده وهابیت خودمتناقض و پرپارادوکس است. او اصلا نفهمیده که شرک یعنی چه؟ وجود شریک حقیقی برای خداوند محال ذاتی است، و شرک یعنی توقع وقوع محال ذاتی. مشرک هم چون توهم وقوع محال ذاتی یعنی وجود شریک حقیقی را پذیرفته، مشرک است. بنابراین چیزی که ذاتا محال نباشد شرک نیست. بنابراین کرامات و معجزات محال ذاتی نیستند، امور ممکن خارق العاده هستند در نتیجه توقع وقوع کرامات و معجزات هم شرک نیست. جالب است که بدانیم این روایت ساریه الجبل را علما و محدثین اهل سنت، در طبقات مختلف نقل کرده اند، همیشه هم در مقام مدح و ستایش عمربن خطاب از آن استفاده کرده اند، اگر آنها با عقیده وهابیت همراه می بودند، باید می گفتند اعتقاد به این که فرد غایب بتواند خواسته فردحاضر را اجابت کند، شرک است و این روایت باید از ناحیه علمای اهل تسنن تلقّی به شرک میشد، باید این روایت را در کتب موضوعات می آوردند، و میگفتند این روایت یعنی تنقیص و سب صحابه و انتساب شرک به خلیفه، پی قابل قبول نیست. و دیگر راهی را برای رد آن پیدا می کردند هیچ کس هم نباید آن را نقل مینمود و بایستی آن را به منزله تنقیص در مقام خلیفه دوم به حساب میآوردند. پس اینجا شما میبینید روایتی که در میان اهل تسنن به عنوان کرامت رایج است به دلیل ترویج این مسئله که غایب زنده میتواند صدای انسان را بشنود از سوی وهابیت به عنوان شرک تلقی میشود. این است که ما میگوییم وهابیت بنای کجی را در میان اهل سنت تأسیس کرد که این بنای کج در میان اهل تسنن جایگاهی نداشته و خود اهل سنت اولین قربانیان این مسئله هستند. هر طرف این تقسیم را نگاه می کنی کج و انحرافی و شرکی است. اینها میگویند: درخواست کارهای غیرعادی مثل شفای مریض از آدم زنده حاضر شرک است، اگر کمی به قرآن دقت می کردند، با درخواست معجزات و کرامات مشرکین و مومنین از انبیاء و اولیاء الهی مواجه می شدند، معجزه امرعادی نیست، غیرعادی است، مشرکین برای پذیرفتن دعوت انبیاء، از آنها چیزهای غیرعادی اعجازی می خواستند، خداوند متعال هیچ وقت چنین درخواستی را شرک نخواند، بلکه در موارد زیادی هم اجابت شده و معجزه صورت گرفت، درحالیکه اگر مجرد درخواست امرغیرعادی از آدم زنده.ی حاضر شرک بود، هیچ وقت این درخواستها اجابت نمی شد، چراکه شرک کفر است و خداوند هیچ وقت به کفر و شرک رضایت نداده و نمی دهد. مرحوم استاد مصباح یزدی در کتاب به سوی خودسازی ص ۱۸۴ و ۱۸۵ مطلب بسیار مفیدی دارند، ایشان گفته اند: « اگر ما لازمه اعتقاد به امکان انجام کاری از غیر مسیر طبیعی و بدون استفاده از عوامل و وسایل طبیعی را شرک بدانیم، العیاذ بالله، باید معتقد شویم: که انبیای الهی مشرک بودهاند و خود را شریک خداوند میپنداشتند و مردم را نیز به شرک دعوت میکردند! چون آنها از مردم میخواستند که معجزه آنان را مشاهده کنند و شاهد باشند که مثلاً چگونه مرده را زنده میکنند. بنابراین، اینکه برخی از فریب خوردگان متأثر از وهابیت خیال میکنند که نسبت اعجاز به پیامبر، امام معصوم و امام زادگان و اولیای خدا کفر و شرک است، ناشی از جهل و عدم آشنایی آنها به قرآن است. به عنوان نمونه، خداوند در قرآن درباره حضرت عیسی میفرماید: { وَرَسُولًا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ } [آل عمران: ۴۹] حرف درباره توحید ربوبی و برداشتهای متناقض و موهوم وهابیت درباره توحید ربوبی زیاد است. فعلا همین مقدار بس است.
اما در فضای توحید الهی ، وهابیت می گوید: توحید الوهی یعنی افراد الله بالعبادة، در این تعریف ما با مفهومی به نام عبادت سروکار داریم. تا زمانی که معنی عبادت را ندانیم، نمی توانیم سراغ توحید عبادت برویم. از نظر وهابیان عبادت یعنی "نهایت خضوع و تذلل" همین و بس. آنها قید دیگری را هم نمی آورند. می بینید که این تعریف چقدر ناقص و بی ضابطه است. آنقدر که باعث شده محمدبن عبدالوهاب و پیروانش، رفتارهای عادی خاضعانه ما آدمها در برابرهم، را عبادت غیرالله و شرک در عبادت تلقی کنند. اگر فرزندی پای مادرش را ببوسد، یا یک صحابی آب وضوی پیامبراسلام یا پیراهن رسول الله و دیگر اشیاء منسوب به آن حضرت و دیگر انبیاء و صالحین را دارای اثری عجیب و غیرعادی بداند، دربرابر آنها نوعی از خضوع را نشان بدهد، در نظر وهابیت مشرک است، وهابی میگوید: این فرد خضوع و ذل برای غیرالله کرده، پس برای خداوند در عبادت شریک قائل شده، بنابراین شرک در عبادت رخ داده است. ببینید این سخن وهابیت چقدر پرمکافات و خسارتبار است. همه این خسارتها ناشی از یک تعریف ناقص و غلط است.اگر کسی تعریف وهابیت از عبادت را قبول کند معاذالله باید قرآن را کتاب شرک بپندارد، اگر وهابی این لازمه را نپذیرفت در تناقض افتاده. ببینید قران می فرماید: { وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ} [البقرة: ۳۴] خداوند به ملائکه و شیطان دستور داد که بر انسان سجده کنند، ملائکه سجده کردند. شیطان سجده نکرد و کافر شد. سجده یعنی کار سراسر خضوع. این کار نهایت خضوع است، در بین کارهای ما هیچ کاری ظاهرش به اندازه سجده خضوع ندارد. وهابیت که نهایت خضوع را عبادت میداند، حتما باید سجده را عبادت بداند، حالا اینجا در این آیه و در بسیاری از دیگر آیات، خدا فرموده من به ملائکه دستور دادم بر آدم سجده کنید، این یعنی خداوند رضایت داده بلکه بالاتر دستور داده یکی از مخلوقاتش عبادت شود، العیاذ بالله این یعنی خداوند اولین آمر به شرک است، العیاذبالله این یعنی شیطان که سجده نکرد، کار خوبی کرد، میخواست موحد باشد، اما معاذالله خدا با شیطان بدبرخورد کرد، عوض اینکه ملائکه را توبیخ کند، شیطان را توبیخ کرد. ببینید این تعریف ناقص وهابیت از مفهوم عبادت چقدر زیانبار است، شما با این تعریف و تفسیر ضدقرآنی وهابیت از مفهوم عبادت، چه کار می توانید بکنید جز تکفیرهای بی دلیل و کنار زدن قرآن؟!! اخیراً کتابی خواندم که در آن نوشته بود که: «برخی مشکلات چنان عمومیت دارند و گریبانگیر جامعه هستند که مردم آنها را احساس نمیکنند. در حقیقت میبینند ولی آنها را عادی میپندارند و تصور میکنند که باید چنان باشد.» ما در مورد وهابیت با چنین مشکلی مواجه هستیم که مبانی فکری وهابیان با خطاهای کلان، عمیق و گریبانگیری همراه است، این خطاها آنقدر بزرگ و همیشگی هستند که باعث شده، وهابیها خیال کنند این یک مسئله خطا نیست بلکه امری عادی است و دقیقا همان چیزی است که باید باشد. اینها زمانی تلنگر میخورند که با یک منطق صحیحِ صریحِ بلیغ قرآنی مواجه شوند و آن وقت از تارها و پیلههای توحیدی به دور شرک گفتمانشان تنیدهاند بیرون خواهند آمد. تعریف صحیح عبادت حول محول اعتقاد و ایمان به ربوبیت است، بنابراین ملائکه بر آدم سجده کردند، اما آدم را رب خود نمی دانستند، بنابراین سجده آنها بر آدم، سجده آدم نبود، سجده احترام و تکریم و تعظیم بود، اما سجده ما در نماز، چون با اعتقاد و ایمان به ربوبیت الله همراه است، عبادت است. بنابراین حتی سجده هم دو نوع است سجده تشریفی و تعظیمی است و نوع دوم سجده عبادت است. سجده عبادت اگر فقط برای خداوند بود، عبادت توحیدی است و اگر برای آلهه و ارباب من دون الله بود عبادت شرکی است.
قدس آنلاین: با توجه به مطالبی که فرمودید و تفسیر نادرست و کودکانه وهابیان از آیات و روایات قرآن میخواهم بدانم مکاتب مختلف اهل تسنن چه واکنشی نسبت به این تفاسیر از خود بروز دادهاند آیا آثاری در این زمینه تولید نمودهاند و بزرگان اهل تسنن از مذاهب فقهی و کلامی اینها را رد کردهاند یا نه واکنش بزرگان اهل تسنن نسبت به تفاسیر تند و متعصبانه وهابیت از مفهوم شرک و توحید چیست؟
عبدالملکی: خدمتتان عرض کنم که پاسخ این سوال خیلی مفصل است. اما مختصرا میگویم که کافیست سری بزنیم به کتابهای وهابیها تا متوجه دو نکته بشویم: نکته اول مخالفتهای جدی علماء اهل سنت حنبلی، شافعی، حنفی و مالکی با وهابیت است. آیین وهابیت در منطقه نجد از مناطق جزیرة العرب سربرآورد، ساکنین این منطقه، اهل سنت حنبلی مذهب بودند، علمای حنبلی از همان ابتدا با فکر و عقیده محمد بن عبدالوهاب مخالفت کردند، سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب بود که رساله مفصلی در رد بر عقاید و تندروی محمد بن عبدالوهاب نوشت، این رساله الان به الصواعق الالهیة شهرت دارد، غیر از او سلیمان بن سحیم، ابن عفالق حنبلی، محمد بن فیروز، عبد الله بن داود زبیری، أحمد بن علی بصری قبانی، محمد بن سلیمان کردی، زینی دحلان از جمله چهرهای عالم و شاخص مخالف وهابیت بودند. حکام و والیان عثمانی که با وهابیت جنگیدند و اولین دوره وهابیت را خاتمه دادند، اهل سنت حنفی بودند. بنابراین منازعه وهابیت رنگ ضدشیعی ندارد، بلکه از اول تا حالا ضد اسلامی بوده، اعم از شیعه و سنی. و دراین باره کتابهای مستقلی هم نوشته شده، کتابی توسط نشر معشر منتشر شده با عنوان کتابشناخت نقد وهابیت. در این کتاب مجموعه کتابهای اهل سنت در نقد وهابیت جمع آوری شده البته جامع نیست اما مفید است. نکته دوم این است که اولین مخالفان و قربانیان تفکر وهابیت، اهل تسنن بودهاند.
قدس آنلاین: در اینجا یک سؤال برای من پیش آمد نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که هر چند تفسیر وهابیها از آیات قرآن و سنت نبوی به شدت خشک و به صورت افراطی حدیثگرایانه است. ما در سالهای اخیر متأسفانه شاهد رشد و گسترش وهابیت در مناطقی هستیم که پیرو مکاتبی هستند که چندان میانهای هم با حدیثگرایی ندارد و بیشتر ما آنها را با عنصر عقلگرایی میشناسیم مثل جریان احناف و مکتب حنفی یا حتی شافعیت. ما در واقع شاهد ظهور و بروز جریانهای این چنینی هستیم. با توجه به این برداشت سخیف وهابیت از منابع اسلامی علت این نوع رشد و گسترش وهابیت را چه میبینید؟
عبدالملکی: خدمت شما عرض کنم که در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم. اینکه شهرت پیداکرده که وهابیت ظاهرگرا یا نقلگرا و حدیثگرا است، غلطی مشهور است. اگر وهابیت نقلگرا است، باید حرفهایش درباره توحید و شرک را با قرآن و تنظیم میکرد، واقعا اگر حرفهای وهابیت متن قرآن و سنت بود، باید تمام اهل سنت و شیعه، وهابی می شدند. وهابیت ادعای پیروی از کتاب و سنت را دارد، اما مگر ملاک قضاوت و داوری ما ادعاهای وهابیت است. قران فرموده: {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ}منافق مدعی ایمان است، { وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ}وقتی به او میگویی فساد نکن میگوید من مفسد نیستم من مصلحم. اما بعدش میگوید: {أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ} [البقرة: ۱۲] منافق مومن نیست، او مفسد است. قرآن بر اساس ادعا و میل افراد آنها را صدا نمی زند؛ بلکه براساس حقیقت و برون داد خارجی حکم می کند، برای همین به منافق، مفسد گفته نه مصلح. پس نقلگرا، حدیث گرا، ظاهرگرا، سلفی و دیگر عناوین گاه مثبت یا مجمل را خرج وهابیت نکنیم، تطهیر و تقلیل بی دلیل گناه، کاری ناروا و پرآسین در مطالعات علمی است. یکی از اشکالهای رایج در مباحث وهابیت، استفاده از همین عناوین رهزن است. شما میگویید وهابیت نقلگرا وحدیث گرا است. خوب آیا اصحاب حدیثی که سالها پیش از وهابیت بودهاند، تمام همّ خودشان را صرف حدیث کرده اند، نقل گرایی و حدیث گرایی شان قابل تردید نیست، عقیده شان با وهابیت درباره توحید و شرک یکی است؟! خیر زمین و آسمان هستند، دو دنیای متفاوت هستند، پس حدیثگرایی، ظاهرگرایی و نقل گرایی به وهابیت نمیانجامد، وهابیت هوامحوراست، وهابیت به دنبال استفاده و اخذ عقیده از قران و سنت نیست، او به دنبال تفسیر به رای و تحمیل عقیده اش بر قرآن و سنت است. نکته دوم این است: وقتی گفتیم شاخصه وهابیت، در تفسیر ناروای توحید ربوبی و الوهی و جا به جایی مرزهای توحید و شرک است، در این صورت تنها زمانی عنوان وهابی بر افراد قابل حمل است که این شاخصه ها را داشته باشند. شافعی مذهبها همیشه یا عقیده شان اصحاب حدیثی بوده یا اشعری. حنفی مذهبها، عقیده شان یا معتزلی بوده یا ماتریدی یا اشعری. شافعی وهابی مذهب، یا حنفی وهابی مذهب، به فرض وقوع، یک پدیده متناقض و کوسه و ریش پهن است. به نظرم این نوع از موارد، ادعای صرف است و واقعیت ندارد، در اغلب این موارد در صورت احراز شاخصه های فکری وهابیت، عنوان حنفی و شافعی به عنوان راهی برای پنهان کاری و یا سرپوشی برای مشروعیت بخشیدن به عقاید وهابیت استفاده شده است، موارد زیادی هست در کشورهای اسلامی که این اتفاق افتاده که تحت لوای مذهب شافعی و حنفی عقیده محمد بن عبدالوهاب تدریس و ترویج شده است. نکته بعدی این است که متاسفانه بسیاری اطلاعات دقیق، درست و جامعی درباره وهابیت ندارند، و گرفتار این عقاید می شوند. تا زمانی که جهل هست این بیراهه قربانی میگیرد. وقتی با یک شبهه برخورد درست و منطقی نشد و پاسخ درست، روشن و شفاف نباشد، جاهل قربانی شبهه میشوند.
قدس آنلاین: به نظر شما نگاه نوسلفیها چه ویژگیهایی دارد و چه تفاوتهایی نیز با ایدئولوژی وهابیت و سایر مسلمانان دارد یعنی امروزه ما شاهد ظهور و بروز جریاناتی مانند داعش هستیم که آنها را به عنوان نوسلفیها میشناسیم اینها کاملاً هم وهابی نیستند و از مکاتب و جریانهای مختلفی مانند افکار ابن تیمیه و مکاتب دیگر متأثر هستند می خواهم بدانم که افکار اینها چه ویژگیهایی دارد و چه تفاوتی با وهابیت سنتی و بقیه گروههای مسلمان دارند؟
عبدالملکی: آقای رحمانی اگر اجازه دهید من اینجا یک تذکر بدهم. شما از کلمه سلفی و نوسلفی استفاده میکنید که یکی از اشتباهات ما استفاده از این کلمات است. ببینید اهل سنت کلمه سلف و دایره معنای آن نزد اهل سنت محل اختلاف است، حالا باب است و میگویند سلف یعنی سه نسل صحابه، تابعین، تابعین تابعین، و این مطلب را مستند میکنند به روایت:«خیرالناس قرنی ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم....» این سه نسل برای اهل سنت مقدس نداند، قداست عالی را هم صحابه دارند، با اینحال حجیت قول صحابی و روایت موقوفه ای که در حکم رفع نیست، مردود یا در نهایت خوشبینی محل اختلاف است، این یعنی قداست صحابه هم دقیقا به معنای حجیت نیست بلکه به معنی خیریت و برتری اخلاقی است. البته درباب فهم دین در نبود دلیل از کتاب و سنت، قول صحابی و... قرینیت دارد یعنی دلیل مستقل نیست. حالا وقتی باب منازعات عقیدتی باز شد، گروههای اطراف نزاع برای تاصیل و تعمیق تاریخی خود، سعی کردند برای فکر خود پیشینه ای در نسل صحابه بیابند، بنابراین سلف گرایی برای تاصیل عقیده و عمل روشی جالب و آبروبخش در میان اهل سنت بوده، تقریبا همه مذاهب اهل سنت از اشاعره وماتریدیه گرفته تا معتزله این روش را داشته اند، بنابراین سلفگرایی یک مسئله مختص وهابیان نیست بلکه تمامی پیروان اهل تسنن سلفگرا هستند. ممکن است کسی بگوید سلف گرایی با سخن وهابیت درباره حجیت فهم سلف فرق دارد، من نیز میگویم حرف وهابیت فرق دارد اما در نهایت همین شعار حجیت فهم سلف هم برای وهابیت کارساز نیست، زیرا در تمام مواردی که وهابیت به دنبال استدلال به فهم سلف است، ادله کتاب و سنت هست و نوبت به سلف نمی رسد، به فرض آنکه نوبت به سلف برسد، سلف سخنان منصوصی دارند که با ادعای وهابیت درباره فهم سلف مخالف است یعنی نص سخن سلف با فهم مورد ادعای وهابیت از سلف مخالف است و ادعای وهابیت قابل انطباق بر فهم سلف نیست. بنابراین کلمه سلف و سلفی عبارتی مقدس در میان اهل تسنن است که ما متأسفانه این کلمه مقدس و اصالت بخش و هویت بخش را خرج وهابیتی کرده ایم که عقیده و عملش مطابقتی با قرآن و سنت و سلف ندارد. کلمه نوسلفی هم وارداتی و موروث ترجمه آثار نویسندگان غربی است که به فارسی ترجمه شده و به دست ما رسیده است. غربیها خودشان را محور دنیا قرار می دهند و بر اساس مسائل و منافع و مفاسدشان، جریانها و فضاهای کشورهای اسلامی را رصد و تحلیل و نامگزاری میکنند، او که خیرخواه ما نیست، خیر غرب را می خواهد، متاسفانه ما بدون توجه به این موضوع میآییم و همان اصطلاحات را به فارسی ترجمه کرده و حقایق علمی خودمان را فراموش میکنیم و مطالبی را نشر می دهیم که تامین کننده مصالح غرب است و اتفاقا اشکلات بسیار بزرگی برای ما پیش میآید. جالب است که بدانیم یکی از دغدغه های رهبری تبیین مخالفت این جماعت با مرام و منهج سلف است. رهبری سال ۱۳۹۳ شمسی در دیدار شرکتکنندگان در «کنگرهی جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام درباره وهابیت فرمودند: آنها با شعار دروغین «پیروی از سَلَف صالح» وارد این میدان شدند؛ باید بیزاری سلف صالح را از کاری که اینها میکنند و از حرکتی که اینها میکنند، با زبان دین، با زبان علم، با منطق صحیح، به اثبات رساند. جوانان را نجات بدهید!»
اما در این خصوص که گفتید وهابیت چه نسبتی با داعش دارد. نسبت وهابیت با داعش، نسبت تساوی است یعنی تمام آنچه در شاخصه فکری وهابیت یعنی تفسیر توحید و شرک ربوبی و الوهی بیان شد در داعش هم هست، بنابراین داعش یک جریان درون وهابی است. ما وقتی تاریخ وهابیت را میخوانیم میبینیم که این جریان انحرافی دو دوره دارد. وهابیتی که در عصر محمد ابن عبدالوهاب است و تا سالیانی پس از آن امتداد دارد با داعش تفاوتی ندارد. اما از یک دوره و زمان به بعد مفتی های وهابی، کمی ملاحظه کار شدند. داعش با وهابیت نسخه اول هیچ مشکلی ندارد، اما با وهابیت نسخه دوم در بعضی از اولویتها اختلاف نظر دارد، یعنی همین اختلافات هم عمیق و جدی نیست. جالب است که بدانید زمانی که داعش رونمایی شد، مفتیهای سعودی گفتند: داعش خوارج است. هواداران داعش ردیه ای با نام "الشیخ البغدادی علی خطی الإمام محمد بن عبد الوهاب: التشابه بین الدولتین الوهابیة والبغدادیة" منتشر کردند و گفتند چرا ما را خوارج میدانید به دلیل تکفیر ما را خوارجی میدانید یا به دلیل کشتار مخالفین؟ اگر به دلیل تکفیر است که ما تمام قواعد و ضوابط تکفیرهایمان بر اساس منهج محمد ابن عبدالوهاب است و شما هم که به منهج او وفادار هستید، پس چرا ما را تکفیری میدانید در حالی که محمد ابن عبدالوهاب را تکفیری نمیدانید؟! اگر به دلیل خشونت و کشتار ما است اگر ما آدم کشتهایم محمد ابن عبدالوهاب هم آدم کشته، و ما دقیقاً به همین بهانههایی آدم کشتیم که محمد بن عبدالوهاب آدم کشت. خیلی جالب است که اینها برای اثبات ادعایشان، به کتاب روضة الأفکار حسین بن غنام که به تاریخ نجد شهرت دارد استناد کردند. جالب تر اینکه خود داعش سند و کتاب نشر داده، کتابهای "تعلموا امر دینکم" و مجله النبا و کتب مکتبة الهمة را که از داعش است را بخوانید و با کتاب التوحید و کشف الشبهات محمد بن عبدالوهاب درباره توحید و شرک مقایسه کنید و تطبیق بدهید نتیجه تساوی است. ما با وهابیت عصر محمد ابن عبدالوهاب فرقی نداریم. در مجله النبأ که همچنان از سوی داعش منتشر میشود مطالب زیادی درباره تساوی داعش و وهابیت است، داعش در این نشریه میگوید از زمانی که عبدالعزیز بن عبدالرحمان بن فیصل پدر همین ملک سلمان فعلی به قدرت رسید وهابیان درجه یک (اخوان من اطاع الله یا اخوان التوحید) ابتدا با او همراه شدند اما بعد از مدتی که تناقضات رفتاری و ناخالصی او را مشاهده کردند از وی فاصله گرفتند، در نهایت با عبدالعزیز درگیر شدند، و نابود شدند.
قدس آنلاین: به عنوان سخن آخر حرف ناگفته ای در مورد مطالعات وهابی پژوهی و نیازهای روز آن ندارید؟
عبدالملکی: آیت الله جوادی آملی در جلسه چهاردهمین جلسه از درس تفسیر سوره حجرات فرمودهاند:« خطر وهابیت برای آن است که نه خودش را شناخت، نه خدا را شناخت. نه پیغمبر(ص) را شناخت و نه دین را شناخت. اینها نه واقعاً مراتب انسانی را شناختند، نه مراتب توحید و نبوت را شناختند و نه دین را شناختند.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: جهل مقدس
ادامه مطلب را ببينيد
حج تمتع، حج واجب یکی از مهمترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی مکلفند در دهه اول ماه ذیالحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان رفته و مجموعهای از اعمال نیایشی را بهجا آورند. حج تمتع بر کسی واجب میشود که استطاعت داشته باشد یعنی از لحاظ مالی، تمکن ثبت نام و رفتن و انجام مناسک حج را داشته باشد و در برگشت هم در تهیه مخارج عیال خود به زحمت نیفتد و از نظر جسمی بتواند اعمال حج را به جا آورد؛ و استطاعت جسمی داشته باشد. اگر بر شخصی حج واجب شود و آن را به جا نیاورد، حتی اگر سال یا سالهای بعد فقیر شده و استطاعت خود را از دست بدهد، همچنان وجوب حج بر او پایدار خواهد بود. حج تمتع از هشتم ذیحجه[یوم الترویه] آغاز و وروز دوازدهم ذیحجه پایان مییابد. ولی در اصل روز عیدقربان با انجام قربانی وتراشیدن [کَل کردن] سر به طرف حاجی اطلاق میشود که در واقع عیدی حاضرین در منا از جانب خدای متعال است.
اعمال حج تمتع
احرام بستن در مکه وراه افتادن به طرف عرفات در یوم الترویه
وقوف در عرفات از ظهر روز نهم ذی الحجّه تا غروب
وقوف در مشعرالحرام در شب دهم ذی الحجّه تا طلوع خورشید
حضور در منا و انداختن هفت سنگریزه به جمره عقبه در روز عید قربان (روز دهم ذی الحجّه)
حلق یا تقصیر به معنی تراشیدن سر یا کوتاه کردن مو یا ناخن
طواف نساء
نماز طواف نساء
بیتوته در منا در لیالی تشریق (شبهای یازدهم و دوازدهم و در بعضی صورتها شب سیزدهم
به جا آوردن واجبات ایام تشریق (روزهایی که شب آن را در منی بیتوته کرده است که عبارتست از اینکه هریک از جمرات سهگانه را به ترتیب رمی کند.[۱]
کیفیت و ترتیب اعمال حج تمتع چگونه است؟ - پرتال امام خمینی
اعمال حج تمتع | مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره
اعمال حج تمتع (معرفی مراحل و احکام مربوط به آن) | ستاره
آشنایی با اعمال حج عمره تمتع - احرام - همشهری آنلاین
آغاز مناسک حج و وقوف حجاج در صحرای عرفات - آوا
مناسک حج (تمتع) و عمره مفرده :: Leader.ir
آداب و احکام حج تمتع - باشگاه خبرنگاران
اعمال حج - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
حج تمتع - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آداب و احكام حج تمتع - تبیان
آداب و احکام حج تمتع
حج (فقه) - ویکی فقه
ارکان حج - ویکی فقه
حج تمتع - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
عيد سعيدقربان(10ذیحجه)
حضرت ابراهيم(ع) در خواب، ذبح فرزندش را ميبيند و پس از سه بار، اين موضوع را با پسرش حضرت اسماعيل مطرح ميكند. اسماعيل اين دستور الهي را با آغوش باز ميپذيرد و خود را براي اجراي آن آماده ميسازد. پس از مهيا شدن ابراهيم و اسماعيل جهت انجام امر خداوند، از جانب پروردگار، قوچي جهت قرباني فرستاده ميشود و اين پدرو پسر از اين آزمايش الهي، سربلند بيرون ميآيند. از آن پس روز دهم ذيحجه به عيد قربان نام گذاري شده است.
عید سعید قربان
عید قربان - ويکی شيعه
عيد سعيد قربان - شهید آوینی
عید قربان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخچه و فلسفه عید قربان - تبیان
عيد قربان؛ روز ذبح نفس با تيغ تقوا
عید قربان چه روزی است؟ - روزنامه ماندگار
اهمیت «عید قربان» در قرآن و روایات - خبرگزاری تسنیم
«عید قربان» تجلیگاه تسلیم و تقرب؛ روزی که بش
فلسفه قربانی در عید قربان چیست؟ - مشرق نیوز
تاریخچه قربانی کردن در عید قربان چیست؟ | ستاره
عید قربان چه روزی است؟ | روزنامه ماندگار
همه چیز درباره عید قربان ؟ - پارس ناز
فلسفه و تاریخچه عید قربان چیست؟
عید قربان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخچه و فلسفه عید قربان - تبیان
شعر به مناسبت عید سعید قربان
عید «قربان» در شعر فارسی
اشعار زیبای تبریک عید قربان
عید قربان در شعر آئینی
عید قربان - ويکی شيعه
عید قربان - ویکی فقه
عید سعید قربان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
وقوع حادثه خونین سرزمین منا در رمی جمرات (10ذیحجه 1436 ق1394ش)
فاجعه منا که حاصل عدم کفایت حکومت آل سعود در اداره امور حج است ؛به دلیل بستن راه حجاج در یکی از خیابانهای منتهی به منطقه رمی جمرات توسط نیروهای سعودی و در نتیجه محبوس شدن جمعیت و تنگی نفس بر اثر فشار زیاد و ازدحام جمعیت و نرسیدن آب به زائرین مخصوصا آن هایی که بیهوش شده بودند و دیر رسیدن امداد گران در مراسم رمی جمرات در «خیابان 204» نزدیک تقاطع با «خیابان 223»، در منطقهٔ منا، شهر مکه، عربستان سعودی رخ دادهاست. این حادثه در تاریخ 2 مهر 94 همزمان با عید سعید قربان روی داد که متأسفانه بیش از 4000 نفر از مسلمانان از سراسر جهان در این حادثه جان خود را از دست دادند .تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه 464 نفر اعلام شده است. در پی این حادثه، 3 روز عزای عمومی توسط رهبر معظم انقلاب در ایران اعلام شد. ایران با 464 جانباخته، بیشترین جانباخته شناساییشده را در آسیا داشتهاست.
فاجعه منا (۱۳۹۴) - ويکی شيعه
فاجعه منا (۱۳۹۴) - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان : حادثه تلخ منا و ابعاد آن
فاجعه «منا» و ضرورت بازنگري در مديريت اماکن متبرکه ...
روایت «میثم مطیعی» از فاجعه منا - سایت خبری تحلیلی ...
وقوع حادثه خونین سرزمین منا در رمی جمرات ( 1436 ق) | ...
جزئیات حادثه رمی جمرات در سرزمین منا /بیش از ۱۳۰۰ نفر در ...
سریال کشتار حجاج و بیکفایتی رژیم سعودی ۱۳۰۰ حاجی در ...
وقوع حادثه خونین سرزمین منا در رمی جمرات ( 1394 ش) - راسخون
آمار نهایی کشته شدگان حادثه منا 464 تن اعلام شد - خبرگزاری ...
مدیریت غلط سعودی و بروز فاجعه خونبار در منا - دری
تقویم حوادث خونین حج در دوران آل سعود - العالم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 10 ذی الحجه 1443 )
• عيد سعيدقربان
حضرت ابراهيم(ع) در خواب، ذبح فرزندش را ميبيند و پس از سه بار، اين موضوع را با پسرش حضرت اسماعيل مطرح ميكند. اسماعيل اين دستور الهي را با آغوش باز ميپذيرد و خود را براي اجراي آن آماده ميسازد. پس از مهيا شدن ابراهيم و اسماعيل جهت انجام امر خداوند، از جانب پروردگار، قوچي جهت قرباني ...
• وفات "ابن الانباری" اديب و نحوي(328 ق)
ابوبكر محمد بن قاسم انباري بغدادي معروف به انباري و ابن الانباري ازبزرگان ادبا، نحوي و لُغَوي قرن چهارم هجري است. ابن انباري در تفسير، حديث، شعر و فنون ادبي بسيار ماهر و در بديهه گويى و ضربالمثل استاد بود. ابن انباري به داشتن دانش و تاليفات بسيار و فضايل اخلاقي، مشهور است و تا آخرين ...
• سقوط قلعه ی شهر بخارا در مقابل حملات سپاهيان مغول(616 ق)
چنگيزخان مغول در ادامهي كشورگشايىهاي خود در ذيالحجّه سال 616 ق به بخارا رسيد و پس از سه روز محاصره، آن شهر را فتح كرد و آتش زد. چون بناي خانه هاي بخارا از چوب بود، همهي آنها به جز چند سراي و مسجد كه از آجر ساخته بودند، بقيه از ميان رفت. چنگيز آن شهر را غارت و مردم آن را قتلعام ...
• تولد "محمد علي خان بامداد" نويسنده و شاعر(1305 ق)
ميرزا محمدعلي خان بامداد در مشهد مقدس به دنيا آمد. او پس از فراگيري علوم مقدماتي، حكمت و ادب را نيز آموخت. دوران زندگي بامداد مقارن با استبداد صغير در ايران بود. وي كه از آزادي خواهان به شمار ميرفت، در اثر فشارهاي رژيم حاكم به تهران آمد و براي بيداري مردم و ترويج آزادي و مشروطيت، ...
• وقوع حادثه خونین سرزمین منا در رمی جمرات ( 1436 ق)
فاجعه منا که حاصل عدم کفایت حکومت آل سعود در اداره امور حج است ؛به دلیل بستن راه حجاج در یکی از خیابانهای منتهی به منطقه رمی جمرات توسط نیروهای سعودی و در نتیجه محبوس شدن جمعیت و تنگی نفس بر اثر فشار زیاد و ازدحام جمعیت و نرسیدن آب به زائرین مخصوصا آن هایی که بیهوش شده بودند و ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال شب عرفه
شب نهم ذیالحجه از شبهای پربرکت و شب مناجات با خدای برآورنده حاجات است؛ و توبه در آن شب پذیرفته و دعا در آن مستجاب است و برای آن شب چند عمل است:
اوّل: این دعا را که روایت شده: هر که آن را در شب عرفه یا شبهای جمعه بخواند، خدا او را بیامرزد:
اللّٰهُمَّ یَا شاهِدَ کُلِّ نَجْویٰ، وَمَوْضِعَ کُلِّ شَکْویٰ، وَعالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وَمُنْتَهیٰ کُلِّ حاجَةٍ، یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ عَلَی الْعِبادِ، یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ، یَا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یَا جَوادُ، یَا مَنْ لَایُوارِی مِنْهُ لَیْلٌ داجٍ، وَلَا بَحْرٌ عَجَّاجٌ، وَلَا سَماءٌ ذاتُ أَبْراجٍ، وَلَا ظُلَمٌ ذاتُ ارْتِتاجٍ، یَا مَنِ الظُّلْمَةُ عِنْدَهُ ضِیاءٌ، أَسْأَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسیٰ صَعِقاً، وَبِاسْمِکَ الَّذِی رَفَعْتَ بِهِ السَّماواتِ بِلا عَمَدٍ، وَسَطَحْتَ بِهِ الْأَرْضَ عَلَیٰ وَجْهِ مَاءٍ جَمَدٍ، وَبِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ الْمَکْتُوبِ الطَّاهِرِ الَّذِی إِذا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ؛
وَ إِذا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ، وَبِاسْمِکَ السُّبُّوحِ الْقُدُّوسِ الْبُرْهانِ الَّذِی هُوَ نُورٌ عَلَیٰ کُلِّ نُورٍ، وَنُورٌ مِنْ نُورٍ یُضِیءُ مِنْهُ کُلُّ نُورٍ، إِذا بَلَغَ الْأَرْضَ انْشَقَّتْ، وَ إِذا بَلَغَ السَّماواتِ فُتِحَتْ، وَ إِذا بَلَغَ الْعَرْشَ اهْتَزَّ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَرائِصُ مَلائِکَتِکَ، وَاَسأَلُکَ بِحَقِّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکائِیلَ وَ إِسْرافِیلَ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفیٰ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَیٰ جَمِیعِ الْأَنْبِیاءِ وَجَمِیعِ الْمَلائِکَةِ، وَبِالاسْمِ الَّذِی مَشیٰ بِهِ الْخِضْرُ عَلَیٰ قُلَلِ الْماءِ کَما مَشیٰ بِهِ عَلَیٰ جَدَدِ الْأَرْضِ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِمُوسیٰ وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ وَأَنْجَیْتَ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ وَمَنْ مَعَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ مُوسَی بْنُ عِمْرانَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ؛
وَبِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ أَحْیَا عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ الْمَوْتیٰ وَتَکَلَّمَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً، وَأَبْرَأَ الْأَکْمَهَ والْأَبْرَصَ بِإِذْنِکَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَجَبْرَئِیلُ وَمِیکائِیلُ وَ إِسْرافِیلُ وَحَبِیبُکَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَمَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَنْبِیاؤُکَ الْمُرْسَلُونَ، وَعِبادُکَ الصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضِینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ ذُو النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادیٰ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ تُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ، وَبِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی دَعاکَ بِهِ داوُدُ وَخَرَّ لَکَ ساجِداً فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ؛
وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعَتْکَ بِهِ آسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ: ﴿رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّٰالِمِینَ﴾، فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعاءَهَا، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ أَیُّوبُ إِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلاءُ فَعافَیْتَهُ وَآتَیْتَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَذِکْریٰ لِلْعابِدِینَ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ یَعْقُوبُ فَرَدَدْتَ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَقُرَّةَ عَیْنِهِ یُوسُفَ وَجَمَعْتَ شَمْلَهُ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ سُلَیْمانُ فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْکاً لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ إِذْ قالَ تَعالیٰ: ﴿سُبْحٰانَ الَّذِی أَسْریٰ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی﴾؛
وَقَوْلُهُ: ﴿سُبْحٰانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنٰا هٰذٰا وَ مٰا کُنّٰا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنّٰا إِلیٰ رَبِّنٰا لَمُنْقَلِبُونَ﴾، وَبِاسْمِکَ الَّذِی تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَبِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ آدَمُ فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ وَأَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، وَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَبِحَقِّ إِبْراهِیمَ، وَبِحَقِّ فَصْلِکَ یَوْمَ الْقَضاءِ، وَبِحَقِّ الْمَوازِینِ إِذا نُصِبَتْ، وَالصُّحُفِ إِذا نُشِرَتْ، وَبِحَقِّ الْقَلَمِ وَمَا جَریٰ، وَاللَّوْحِ وَمَا أَحْصیٰ، وَبِحَقِّ الاسْمِ الَّذِی کَتَبْتَهُ عَلَیٰ سُرادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ خَلْقِکَ الْخَلْقَ وَالدُّنْیا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِأَ لْفَیْ عامٍ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ؛
وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ فِی خَزائِنِکَ الَّذِی اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ لَمْ یَظْهَرْ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، لَامَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، وَلَا عَبْدٌ مُصْطَفیً، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ، وَقامَتْ بِهِ الْجِبالُ، وَاخْتَلَفَ بِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَبِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثانِی وَالْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَبِحَقِّ الْکِرامِ الْکاتِبِینَ، وَبِحَقِّ طٰهٰ وَیٰس وَکهٰیٰعص، وَحٰمعسق، وَبِحَقِّ تَوْراةِ مُوسیٰ، وَ إِنْجِیلِ عِیسیٰ، وَزَبُورِ داوُدَ، وَفُرْقانِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَیٰ جَمِیعِ الرُّسُلِ وَباهِیّاً شَراهِیّاً.
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ تِلْکَ الْمُناجاةِ الَّتِی کانَتْ بَیْنَکَ وَبَیْنَ مُوسَی بْنِ عِمْرانَ فَوْقَ جَبَلِ طُورِ سَیْناءَ؛ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی عَلَّمْتَهُ مَلَکَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الْأَرْواحِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کُتِبَ عَلَیٰ وَرَقِ الزَّیْتُونِ فَخَضَعتِ النِّیرانُ لِتِلْکَ الْوَرَقَةِ فَقُلْتَ: ﴿یٰا نٰارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاٰماً﴾، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کَتَبْتَهُ عَلَیٰ سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْکَرامَةِ، یَامَنْ لَایُحْفِیهِ سائِلٌ، وَلَا یَنْقُصُهُ نائِلٌ، یَا مَنْ بِهِ یُسْتَغاثُ وَ إِلَیْهِ یُلْجَأُ، أَسْأَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ، وَبِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ، وَجَدِّکَ الْأَعْلیٰ، وَکَلِماتِکَ التَّامَّاتِ الْعُلیٰ.
اللّٰهُمَّ رَبَّ الرِّیاحِ وَمَا ذَرَتْ، وَالسَّماءِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَالْأَرْضِ وَمَا أَقَلَّتْ، وَالشَّیاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، وَالْبِحارِ وَمَا جَرَتْ، وَبِحَقِّ کُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَیْکَ حَقٌّ؛ وَبِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَالرَّوْحانِیِّینَ وَالْکَرُوبِیِّینَ وَالْمُسَبِّحِینَ لَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ لَایَفْتُرُونَ، وَبِحَقِّ إِبْراهِیمَ خَلِیلِکَ، وَبِحَقِّ کُلِّ وَ لِیٍّ یُنادِیکَ بَیْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ وَتَسْتَجِیبُ لَهُ دُعاءَهُ، یَا مُجِیبُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هٰذِهِ الْأَسْماءِ وَبِهٰذِهِ الدَّعَواتِ أَنْ تَغْفِرَ لَنا مَا قَدَّمْنا وَمَا أَخَّرْنا وَمَا أَسْرَرْنا وَمَا أَعْلَنَّا وَمَا أَبْدَیْنا وَمَا أَخْفَیْنا وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا إِنَّکَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
یَا حافِظَ کُلِّ غَرِیبٍ، یَا مُؤْنِسَ کُلِّ وَحِیدٍ، یَا قُوَّةَ کُلِّ ضَعِیفٍ، یَا ناصِرَ کُلِّ مَظْلُومٍ، یَا رازِقَ کُلِّ مَحْرُومٍ، یَا مُؤْنِسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ، یَا صاحِبَ کُلِّ مُسافِرٍ، یَا عِمادَ کُلِّ حاضِرٍ، یَا غافِرَ کُلِّ ذَنْبٍ وَخَطِیئَةٍ، یَا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، یَا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوبِینَ؛
یَا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومِینَ، یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِینَ، یَا مُنْتَهیٰ غایَةِ الطَّالِبِینَ، یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یَا رَبَّ الْعالَمِینَ، یَا دَیَّانَ یَوْمِ الدِّینِ، یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ، یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ، یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ، یَا أَقْدَرَ الْقادِرِینَ، اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ السَّقَمَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعاءَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ قَطْرَ السَّماءِ وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَناءَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَجْلِبُ الشَّقاءَ؛
وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُظْلِمُ الْهَواءَ، وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطاءَ وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی لَایَغْفِرُها غَیْرُکَ یَا اللّٰهُ، وَاحْمِلْ عَنِّی کُلَّ تَبِعَةٍ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، وَاجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَیُسْراً، وَأَنْزِلْ یَقِینَکَ فِی صَدْرِی، وَرَجاءَکَ فِی قَلْبِی حَتَّیٰ لَاأَرْجُوَ غَیْرَکَ
اللّٰهُمَّ احْفَظْنِی وَعافِنِی فِی مَقامِی، وَاصْحَبْنِی فِی لَیْلِی وَنَهارِی، وَمِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَمِنْ خَلْفِی وَعَنْ یَمِینِی وَعَنْ شِمالِی وَمِنْ فَوْقِی وَمِنْ تَحْتِی، وَیَسِّرْ لِیَ السَّبِیلَ، وَأَحْسِنْ لِیَ التَّیْسِیرَ، وَلَا تَخْذُلْنِی فِی الْعَسِیرِ، وَاهْدِنِی یَا خَیْرَ دلِیلٍ؛
وَلَاتَکِلْنِی إِلیٰ نَفْسِی فِی الْأُمُورِ، وَلَقِّنِی کُلَّ سُرُورٍ، وَاقْلِبْنِی إِلیٰ أَهْلِی بِالْفَلاحِ وَالنَّجاحِ مَحْبُوراً فِی الْعاجِلِ وَالْآجِلِ، إِنَّکَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ، وَأَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ طَیِّباتِ رِزْقِکَ، وَاسْتَعْمِلْنِی فِی طاعَتِکَ، وَأَجِرْنِی مِنْ عَذابِکَ وَنارِکَ، وَاقْلِبْنِی إِذا تَوَفَّیْتَنِی إِلیٰ جَنَّتِکَ بِرَحْمَتِکَ.
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ، وَمِنْ تَحْوِیلِ عافِیَتِکَ، وَمِنْ حُلُولِ نَقِمَتِکَ، وَمِنْ نُزُولِ عَذابِکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ جَهْدِ الْبَلاءِ، وَدَرَکِ الشَّقاءِ، وَمِنْ سُوءِ الْقَضاءِ، وَشَماتَةِ الْأَعْداءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا فِی الْکِتابِ الْمُنْزَلِ؛
اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْنِی مِنَ الْأَشْرارِ، وَلَا مِنْ أَصْحابِ النَّارِ، وَلَاتَحْرِمْنِی صُحْبَةَ الْأَخْیارِ، وَأَحْیِنِی حَیَاةً طَیِّبَةً، وَتَوَفَّنِی وَفاةً طَیِّبَةً تُلْحِقُنِی بِالْأَبْرارِ، وَارْزُقْنِی مُرافَقَةَ الْأَنْبِیاءِ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ؛
اللّٰهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ حُسْنِ بَلائِکَ وَصُنْعِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی الْإِسْلامِ وَاتِّباعِ السُّنَّةِ، یَا رَبِّ کَما هَدَیْتَهُمْ لِدِینِکَ وَعَلَّمْتَهُمْ کِتابَکَ فَاهْدِنا وَعَلِّمْنا وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ حُسْنِ بَلائِکَ وَصُنْعِکَ عِنْدِی خاصَّةً کَما خَلَقْتَنِی فَأَحْسَنْتَ خَلْقِی وَعَلَّمْتَنِی فَأَحْسَنْتَ تَعْلِیمِی وَهَدَیْتَنِی فَأَحْسَنْتَ هِدایَتِی، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ إِنْعامِکَ عَلَیَّ قَدِیماً وَحَدِیثاً، فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یَا سَیِّدِی قَدْ فَرَّجْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ غَمٍّ یَا سَیِّدِی قَدْ نَفَّسْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ هَمٍّ یَا سَیِّدِی قَدْ کَشَفْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ بَلاءٍ یَا سَیِّدِی قَدْ صَرَفْتَهُ؟ وَکَمْ مِنْ عَیْبٍ یَا سَیِّدِی قَدْ سَتَرْتَهُ؛ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ کُلِّ حالٍ فِی کُلِّ مَثْویً وَزَمَانٍ وَمُنْقَلَبٍ وَمَُقامٍ وَعَلَیٰ هٰذِهِ الْحالِ وَکُلِّ حالٍ.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَفْضَلِ عِبادِکَ نَصِیباً فِی هٰذَا الْیَوْمِ مِنْ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ، أَوْ ضُرٍّ تَکْشِفُهُ، أَوْ سُوءٍ تَصْرِفُهُ، أَوْ بَلاءٍ تَدْفَعُهُ، أَوْ خَیْرٍ تَسُوقُهُ، أَوْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، أَوْ عافِیَةٍ تُلْبِسُها، فَإِنَّکَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَبِیَدِکَ خَزائِنُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَأَنْتَ الْواحِدُ الْکَرِیمُ الْمُعْطِی الَّذِی لَایُرَدُّ سائِلُهُ، وَلَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ، وَلَا یَنْقُصُ نائِلُهُ، وَلَا یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ بَلْ یَزْدادُ کَثْرَةً وَطِیباً وَعَطاءً وَجُوداً، وَارْزُقْنِی مِنْ خَزائِنِکَ الَّتِی لَاتَفْنیٰ، وَمِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ، إِنَّ عَطاءَکَ لَمْ یَکُنْ مَحْظُوراً، وَأَنْتَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
دوم: «هزار مرتبه» «تسبیحات عشر» را که سید بهنقل کفعمی ذکر فرموده بخواند و این تسبیحات در اعمال روز عرفه بیاید.
سوم: دعای «اللّٰهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَتَهَیَّأَ» را که در روز عرفه و شب و روز جمعه نیز وارد است بخواند و متن آن در بیان اعمال شب جمعه گذشت.
چهارم: حضرت سیدالشهدا علیه السّلام و زمین کربلا را زیارت کند و تا روز عید قربان در آنجا بماند تا از شرّ آن سال محفوظ باشد.
فضیلت و اعمال شب عرفه - متن و ترجمه استاد انصاریان
شب عرفه ، شبی بسیار مهم و ارزشمند برای دعا در روایات - برنا
آداب و اعمال شب و روز عرفه- اخبار دین ، قرآن - خبرگزاری تسنیم
آداب و اعمال شب و روز عرفه + صوت دعا | خبرگزاری صدا و سیما
اعمال شب و روز عرفه + دانلود دعای عرفه و ام داوود - ایمنا
اعمال روز و شب عرفه + متن دعا - شهرآرا
مهمترین اعمال شب و روز «عرفه»
اعمال شب و روز عرفه
اعمال و دعا وزیارت روز عرفه
اعمال و دعا وزیارت روز عرفه پی دی اف
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/rozearafe.pdf
اعمال و دعا وزیارت روز عرفه اچ تی ام
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/rozearafe.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
متن دعای روز عرفه با ترجمه فارسی
دعای عرفه امام حسین(ع) دعایی که امام حسین(ع) در روز عرفه (۹ ذیالحجه) در صحرای عرفات خوانده است. بنابر برخی شواهد، قرائت این دعا توسط امام حسین (ع)، مربوط به آخرین حجش نبوده است. شیعیان این دعا را در روز عرفه در صحرای عرفات و دیگر مناطق دیگر جهان میخوانند. این دعا، در بردارنده آموزههای عرفانی و عقیدتی ازجمله شناخت خداوند و بیان صفات الهی، یادآوری نعمتهای بیکران الهی بر انسان و حمد و سپاس خداوند بر آنها، تضرع به درگاه خداوند و اقرار به گناهان و توبه، درخواست حوایج، و پاداش اخروی و... اشاره دارد. عالمان و محدثان شیعه با توجه به محتوای دعا، آن را از امام حسین(ع) دانستهاند. البته در انتساب بخش پایانی آن به امام حسین تردید شده است. این دعا به زبانهای مختلف ترجمه شده است. با توجه به برخی شواهد، این دعا مربوط به آخرین حج امام حسین(ع) نیست چرا که او در سفر حجی که قبل از واقعه کربلا بود، در عرفات توقف نداشت. امام حسین(ع) در ذیالحجه سال ۶۰ قمری که به مکه رفت، در بین اعمال حج متوجه توطئه عوامل یزید شد، از اینرو حج را به عمره تبدیل کرد و سپس طواف خانه و سعی صفا و مروه را به جا آورد و به سمت کوفه حرکت کرد.[۱]
. دعای عرفه در بردارنده آموزههای عرفانی و عقیدتی است. بِشر و بشیر فرزندان غالب اسدی نقل کردهاند که: در آخرین ساعات روز عرفه در عرفات، امام حسین با جمعی از خاندان، فرزندان و شیعیان از چادر بیرون آمدند و با نهایت خضوع و خشوع در طرف چپ کوه ایستادند و روی را به طرف کعبه گردانیده دستها را تا مقابل رو برداشتند و این دعا را خواندند.[۲] . اَلْحَمْدُ لله الَّذی لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفی عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازی کُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ... . در روایت کفعمی دعای عرفه با جمله زیر پایان یافته است: لا اله الا انت وحدک لا شریک لک لک الملک و لک الحمد و انت علی کل شیء قدیر. یا رب، یارب یا رب.اما به نقل از سید ابن طاووس در اقبال الاعمال، دعای عرفه پس از آن با فقرات زیر ادامه مییابد: الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیرا فی فقری. خاتمه دعا چنین است: و انت الرقیب الحاضر انک علی کل شیء قدیر و الحمدلله وحده.
متن کامل دعای زیبای امام حسین (ع) در روز عرفه همراه با ترجمه فارسی
شرح علامه جعفری بر دعای عرفه/ جان بی جمال جانان میل جهان ندارد ...
نیم نگاهی به;«شرح فرازهایی از دعای عرفه»
متن وصوت دعای امام حسین (ع) در روز عرفه
متن کامل دعای عرفه به همراه معنی و صوت
«شرح فرازهایی از دعای عرفه» - میقات حج
دعای عرفه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
متن و ترجمه دعای عرفه + دانلود
دعای عرفه امام حسین(ع)
دعای عرفه - ویکی فقه
تأملي در دعاي عرفه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
روز عرفه(روز نيايش) (9ذیحجه)
روز نهم ذيالحجه به عنوان روز عرفه از اعياد بزرگ اسلامي به شمار ميرود، گرچه به اسم عيد ناميده نشده است. در اين روز خداوند تبارك و تعالي بندگان خود را به عبادت و اطاعت خود فراخوانده، و سفرهي جود و احسان خود را براي بندگان خود گسترانده است. شيطان در اين روز خوار و حقير و خشمناك است. از ظهر روز نهم ماه ذيالحجه، زائران خانهي خدا در صحراي عرفات وقوف ميكنند و براي اين وقوف، فضايل بسياري ذكر شده است. در غروب اين روز، زائران، از عرفات به مشعرالحرام ميروند و خود را براي ساير مناسك پر شكوه حج آماده ميكنند.
عرفه - ويکی شيعه
سرّ عرفه و عرفات چیست - آفتاب
روز عرفه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
فلسفه روز عرفه چیست؟ - تبیان
اعمال شب و روز عرفه - باشگاه خبرنگاران
بهترین کارها در روز عرفه چیست؟ | فرهنگ نیوز
عرفه چیست؟ در عرفه چه باید کرد؟ - مشرق نیوز
مهمترین اعمال روز عرفه چیست؟ - افکار نیوز
تحليل دعاي امام حسين عليهالسلام در روز عرفه
سرّ عرفه و عرفات چيست؟ - سایت خبری تحلیلی تابناك
عرفه و عارفان را بهتر بشناسيد/ اعمال روز عرفه - شیعه نیوز
عرفه چه روزیست و صحرای عرفات کجاست؟ + اعمال و فضیلت آن ...
عرفه چيست؟ و در عرفه چه بايد كرد؟ - مؤسسه تحقیقاتی حضرت ...
فیشهای دعای عرفه - khamenei.ir-دعای عرفه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دعای عرفه امام حسین (ع) - ويکی شيعه-نیم نگاهی به:«شرح فرازهایی از دعای عرفه»
«شرح فرازهايى از دعاى عرفه» - شهید آوینی-شرح دعاى عرفه - شرح دعاي عرفه - حدیث نت
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ دﻋﺎی ﻋﺮﻓﻪ با معنی فارسی - آسمونی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت حضرت "مسلم بن عقيل" نماينده ي امام حسين(ع) در كوفه(9ذیحجه60 ق)
مسلم بن عقيل كه از شخصيتهاي برجسته وبا تقواي زمان خود به شمار ميرفت، براي ارزيابيِ ميزان وفاداري مردم كوفه به امام حسين(ع) به اين شهر رفته بود. زيرا مردم كوفه، طيِ هزاران نامه، از امام حسين براي رفتن به اين شهر و قيام عليه حكومت ستمگر يزيد بن معاويه، دعوت كرده بودند. مردم كوفه اگرچه در ابتدا به گرمي از مسلم بن عقيل استقبال كردند، اما هنگامي كه عبيداللَّه بن زياد كه مردي سنگدل و بيرحم بود بر كوفه حاكم شد، كوفيان، فريبِ وعدههاي دروغين او را خوردند و به خاطر ترس و جهل، دست از حمايت امام حسين(ع) كشيدند و مسلم را تنها گذاشتند. در پيِ آن، مسلم به دست عُمّال ابن زياد گرفتار آمد و به دستور آن حاكم پليد، فرستادهي امام حسين(ع) را از بالاي داُرالاماره به پايين انداختند و او را به شهادت رساندند. مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب (شهادت: ۶۰ق)، پسرعموی امام حسین(ع) و سفیر او در کوفه در قیام عاشورا و از آل ابیطالب بود. مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت. او به نمایندگی از امام حسین(ع) به کوفه رفت تا اوضاع آنجا را به امام گزارش کند که اگر کوفیان در دعوت خویش مصرّ و صادق اند، امام به آنجا برود. وی در گزارشی به امام، از آمادگی کوفیان خبر داد. طبق نقل سید بن طاووس در اللهوف فی قتلی الطفوف و شیخ عباس قمی در نفس المهموم : جناب «مسلم» فرزند «عقیل بن ابی طالب» از بزرگان بنیهاشم و پسر عموی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شده و در مکه بود که نامه های مردم کوفه و دعوت از ایشان بسیار زیاد شد. آخرین نامه که به امام رسید و تعداد نامهها که به هزاران درخواست بالغ شد، امام بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خیر کرد. سپس مسلم را خواست و پاسخ نامه ها را نوشت و در آن آورد : «سخن شما این است که: “امامی نداریم، به سوی ما بیا شاید خدا به سبب تو ما را هدایت و متحد کند”. من ، مسلم بن عقیل برادر و پسر عموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم، پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامه هایتان خواندم بزودی نزد شما خواهم آمد… » مسلم در نیمه رمضان از مکه خارج شد و به مدینه آمد. در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و با خانواده خود وداع کرد و با چند راهنما و همراه به سوی کوفه رفت. شرایط این سفر بسیار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم کردند و دو راهنما از تشنگی جان باختند. تا اینکه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به کوفه رسید. مردم کوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت علیه السلام را بر آنان خواند گریستند. سپس ۱۸۰۰۰ نفر از اهل کوفه با مسلم بیعت کردند. در نتیجه او نیز نامهای به امام علیه السلام نوشت و بیعت این تعداد را خبر داد و ایشان را به حرکت به سوی کوفه ترغیب کرد. هنگامی که خبر این بیعت به یزید بن معاویه رسید، وی عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود مأمور کرد تا حکومت کوفه را نیز عهدهدار گردد. عبیدالله با حیله به شهر وارد شد و حکومت را در دست گرفت و مردم را تهدید کرد. سپس «هانی بن عروه» که از بزرگان کوفه بود و مسلم بن عقیل در منزل او پناه گرفته بود را شکنجه و زندانی کرد. مسلم هنگامی که خبر شکنجهشدن هانی را شنید از کوفیان خواست که به یاریش بشتابند. مردم به او پیوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعیت شد در حالیکه یاران عبیدالله بیش از پنجاه نفر نبودند. عبیدالله چند نفر را بین قبایل مختلف کوفه فرستاد تا آنها را تهدید و تطمیع کنند و عدهای از اشراف که در قصر او بودند را مأمور نمود که از بامهای دارالاماره مردمی که قصر را محاصره کرده بودند بترساند یا فریب دهند. اهل کوفه هنگامی که سخن رؤسا و اشراف خود را شنیدند سست شدند. کم کم نجوای خناسان زیاد شد که به هر یک به دیگری می گفتند : «برگردیم، دیگران هستند و کفایت می کنند»!! اندک اندک جمعیت از پیرامون مسلم پراکنده شد و تنها حدود سی نفر در مسجد برای یاری او باقی ماندند. مسلم که با این پیمان شکنی روبرو شد به همراه آن سی نفر به سوی “ابواب کنده” حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید تنها ده نفر همراه وی باقی مانده بودند و چون از آن منطقه عبور کرد هیچکس همراه او نبود. مسلم غریبانه به این سو و آن سو نگاه کرد ولی حتی کسی نبود که وی را راهنمایی کند و یا در خانهاش او را پنهان نماید. سفیر حسین سرگردان در کوچههای تاریک کوفه راه میرفت و نمیدانست کجا برود. تا اینکه به خانه ای رسید که پیرزنی بر در آن ایستاده بود. نام این زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود که به همراه مردم از خانه بیرون رفته بود. مسلم بر زن سلام کرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره که بیرون آمد مسلم را دید که بر در منزل نشسته است. گفت: «ای بنده خدا اگر آب نوشیدی نزد خانواده خود رو». مسلم خاموش ماند. زن ، دوباره و سهباره سخن خود را تکرار کرد. مسلم برخاست و گفت : «من در این شهر خانه و خانوادهای ندارم. من مسلم بن عقیلام. این قوم به من دروغ گفتند و مرا فریب دادند و از مأمن خود بیرون آوردند.» پیرزن مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشی برایش گسترد و طعامی فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابید و در عالم رؤیا عموی خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دید که به وی گفت : «بشتاب که تو فردا نزد ما خواهی بود». از سوی دیگر، عبیدالله که پراکنده شدن مردم را دید جرأت پیدا کرد از قصر خارج شد و به مسجد آمد و برای پیدا کردن مسلم هزار دینار جایزه تعیین کرد. فرزند طوعه که به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبیدالله گروهی متشکل از دهها سپاهی را برای دستگیری او فرستاد. مسلم مشغول عبادت بود که لشگریان به منزل طوعه رسیدند. هنگامی که وی صدای شیهه اسبان را شنید دعای خود را به شتاب تمام کرد و زره پوشید و از طوعه تشکر کرد و به مقابله با لشگر شتافت مبادا که خانه پیرزن را بسوزانند. مسلم که مردی جنگاور بود بیش از ۴۰ نفر از نامردان کوفی را کشت تا اینکه آنان دسته جمعی بر او حمله کردند و از بامها نیز سنگ بر او میزدند تا سرانجام بر اثر شدت جراحات و تشنگی و نیزهای که از پشت بر او فرود آمد بر زمین افتاد و اسیر شد. (برخی از منابع نیز نقل کردهاند که وقتی دیدند نمیتواند آن جناب را دستگیر کنند با نیرنگ به وی امان دروغین دادند و از این طریق ایشان را به دارالحکومه بردند.) مسلم بن عقیل هنگامی که دربند شد گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و شروع به گریه کرد. یکی از لشگریان از گریستن ایشان ـ با آنهمه جنگاوری ـ تعجب کرد و از سبب آن برسید. مسلم گفت : «به خدا سوگند که از کشتهشدن باک ندارم و برای خود گریه نمیکنم من برای خاندان پیامبر که به اینجا میآیند و برای حسین و آل او گریه میکنم». نام خوشت قرار دل بیقرار من *** روی تو شمع روشن شبهای تار من *** بیخانهام ولی به دلم کرده خانه غم *** نبود کسی به جز در و دیوار ، یار من . مسلم را به دستور عبیدالله بر بام قصر دارالاماره بردند، در حالی که تسبیح خداوند میگفت و استغفار میکرد. من انتظار میکشم اما نمیکشد *** غیر از طناب دار، کسی انتظار من *** هم خود به روی بامم و هم آفتاب عمر *** ای باغبان! بیا که خزان شد بهار من . سپس او را گردن زدند و ابتدا سرش و سپس بدنش را از بام به زیر افکندند تا مردم ببیند و سپس بدن مبارکش را در انظار پیمانشکنان کوفه آویزان کردند. من از فراز بام کنم جان نثار تو *** کوفی ز بام، سنگ نماید نثار من . هانی را نیز که پیر مردی ۸۹ ساله بود را به بازار کوفه بردند و با وضعی دلخراش کشتند و به دار آویختند در حالی که یاران خود را صدا میکرد و هیچکس به یاری او برنخاست. آنگاه ابن زیاد سرهای مبارک هانی و مسلم را به شام نزد یزید فرستاد. بدن مسلمبنعقیل اولین بدن از بنی هاشم بود که آویخته گشت و رأس او اولین رأسی بود که به دمشق فرستاده شد. و در روز عرفه (سال ۶۰ قمری) به دستور عبیدالله به شهادت رسید . زبانحال حضرت مسلم علیه السلام : بنویسید مرا یار اباعبدالله - اولین بنده ی دربار اباعبدالله - منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله - من کجا و سرِ بازار اباعبدالله - تا خدا هست خریدارِ اباعبدالله . عشق بازی رو یاد یگیر . عاشق آن است که دیدار کند یارش را - بارها جان بدهد دید اگر یارش را - باز آماده کند جان دگربارش را - فاطمه پیش خدا پیش برد کارش را - هر که اُفتاد پی کار اباعبدالله . مانده از جلوه ی والای تو حیران مسلم - جان خود ریخت به پای تو به یک آن مسلم - عید قربان شهان، هست فراوان مسلم - من به قربان تو نه جان هزاران مسلم - تازه قربان علمدار اباعبدالله . قبل از آنی که بیاید خبرم را ببرید - زیر پایش مژه ی چشم ترم را ببرید - محضرش دست به دست این جگرم را ببرید - گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید - باز هستیم بدهکار اباعبدالله . وقت هجران به گریبان چه نیازی دارم - به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم - با لب پاره به دندان چه نیازی دارم - به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم - تا سرم هست به دیواراباعبدالله . آی حسین… حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد - کوفی بی مروت، شرم و حیا ندارد . گردد به شهر کوفه مسلم فدایت آقا - در کوچه های غربت گِریَم برایت آقا . گردیده یابن زهرا در بین خیل أَعدا - از بهر کشتن تو تیغ عدو مهیا . از روی بامِ قصرِ ابن زیاد ملعون - می بینمت که گشتی غرقه به لُجّه ی خون . یار مسافر من آخر بگو کجایی - دعای آخرم هست خدا کند نیایی . خدا کند عیالت این کوفه را نبیند - بر فرق دخترانت خاک غمت نَشیند - بر گوش من نسیم کوفه خبر رسانده - از کوفه یک نفر را برای تو نمانده . هرکس برای قتلت یک نقشه ای کشیده - یا تیغ و نیزه یا که تیرو کمان خریده . این جا میان مردم صحبت زمنع آب است - دلشوره ام برای شش ماهه ی رباب است . با صحنه ای که دیدم آهی زدل کشیدم - بر شانه ی کماندار تیر سه شعبه دیدم . ای حسین ...
روضه روزاول محرم بیاد مسلم بن عقل علیه الرحمه
مسلم بن عقیل - ویکی فقه
مسلم بن عقیل - ويکی شيعه
مسلم بن عقیل - دانشنامهی اسلامی
زندگینامه مسلم بن عقیل - آسمونی
مسلم بن عقیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
مسلم بن عقيل؛ يار وفادار حسين عليه السلام
دایره المعارف اسلام پدیا » مسلم بن عقیل
مشروح زندگانی حضرت مسلم بن عقیل (ع) - شهید آوینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت آيت اللَّه "سيدابوالحسن اصفهاني" زعيم شَهير حوزه ي علميه ي نجف(9ذیحجه1365 ق)
رحلت آيت اللَّه "سيدابوالحسن اصفهاني" زعيم شَهير حوزه ي علميه ي نجف(1365 ق) سيدابوالحسن اصفهاني در سال 1284 ق در يكي از روستاهاي اصفهان به دنيا آمد. پس از گذراندن دروس ابتدايى در زادگاهش، به حوزهي اصفهان رفت و در نهايت تنگدستي به فراگيري علوم ديني و تدريس همت گماشت. در 24 سالگي راهي نجف شد و از محضر ميرزاي شيرازي، ميرزا حبيب اللَّه رشتي، محمدكاظم يزدي و آخوند خراساني و... بهرهمند گرديد. ده سال آخر حيات وي، همزمان با مرجعيت عامه و زعامت ديني شيعيان بود. از مهمترين آثار ايشان، وسيلةُالنجاة و اَنيسُ المُقلّدين ميباشد. همچنين آيات عظام: سيد محسن حكيم، سيد محمد هادي ميلاني، سيدمحمود شاهرودي، سردار كابلي،علامه طباطبايي، سيد عبداللَّه شيرازي و ميرزا هاشم آملي و... از جمله شاگردان او ميباشند. اين عالم رباني سرانجام پس از 81 سال عمر پر بركت در كاظمين دارفاني را وداع گفت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
مقامات آقا سید ابوالحسن اصفهانی از زبان آیت الله بهجت- اخبار ...
تاملی در تشرف سید ابوالحسن اصفهانی محضر امام زمان - عرفان ...
آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمهالله، پادشاه زمانه و اشتغال به ...
داستان هایی از زندگانی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی - ...
زندگینامه و داستانهای خواندنی-وفات آیةالله «سيدابوالحسن ...
نامه به سید ابوالحسن اصفهانی - توقیعات امام زمان
سید ابوالحسن اصفهانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اصفهانی، ابوالحسن - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی
کرامات سید ابوالحسن اصفهانی - احسن الحدیث
سید ابوالحسن اصفهانی - دانشنامهی اسلامی
رحلت آیت اللّه العظمی سیدابوالحسن اصفهانی
سیدابوالحسن موسوی اصفهانی - ویکی فقه
سید ابوالحسن اصفهانی - ويکی شيعه
رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 9 ذی الحجه 1443 )
• روز عرفه(روز نيايش)
روز نهم ذيالحجه به عنوان روز عرفه از اعياد بزرگ اسلامي به شمار ميرود، گرچه به اسم عيد ناميده نشده است. در اين روز خداوند تبارك و تعالي بندگان خود را به عبادت و اطاعت خود فراخوانده، و سفرهي جود و احسان خود را براي بندگان خود گسترانده است. شيطان در اين روز خوار و حقير و خشمناك است. ...
• شهادت حضرت "مسلم بن عقيل" نماينده ي امام حسين(ع) در كوفه(60 ق)
مسلم بن عقيل كه از شخصيتهاي برجسته وبا تقواي زمان خود به شمار ميرفت، براي ارزيابيِ ميزان وفاداري مردم كوفه به امام حسين(ع) به اين شهر رفته بود. زيرا مردم كوفه، طيِ هزاران نامه، از امام حسين براي رفتن به اين شهر و قيام عليه حكومت ستمگر يزيد بن معاويه، دعوت كرده بودند. مردم كوفه ...
• رحلت آيت اللَّه "سيدابوالحسن اصفهاني" زعيم شَهير حوزه ي علميه ي نجف(1365 ق)
سيدابوالحسن اصفهاني در سال 1284 ق در يكي از روستاهاي اصفهان به دنيا آمد. پس از گذراندن دروس ابتدايى در زادگاهش، به حوزهي اصفهان رفت و در نهايت تنگدستي به فراگيري علوم ديني و تدريس همت گماشت. در 24 سالگي راهي نجف شد و از محضر ميرزاي شيرازي، ميرزا حبيب اللَّه رشتي، محمدكاظم يزدي ...
• درگذشت "جارُاللَّه زمخشري" اديب، مفسر و محدث معروف اهل سُنَّت(538 ق)
جاراللَّه زمخشري استاد تفسير، حديث، علم لغت، اديب و فقيه مسلمان، سالهاي بسياري را در مكه اقامت داشت و از اين رو به جارُاللَّه يعني همسايهي خدا مشهور شد. زمخشري، به جهت علم و دانش بسيار در زمينهي علوم ديني، مورد احترام فضلا و دانشمندان عصر خود بود و آثار بسياري را در زمينهي علوم ...
• ارتحال عالم كبير "علامه طبرسي" مفسر شهير قرآن كريم(548 ق)
ابوعلي فضل بن حسن طبرسي در سال 468 ق به دنيا آمد. پس از فراگيري مقدمات در مشهد مقدس به تحصيل ادبيات عرب، قرائت، تفسير، حديث، حساب و جبر، فقه، اصول وكلام پرداخت و در آن علوم متبحرگرديد. علامه در حدود 54 سال در مشهد بود و سپس راهي سبزوار شد و به تدريس و تاليف همت گماشت. قطب الدين راوندي، ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطنقشه راه
عکس
گزيده بيانات
گزيده بيانات
عکس پوستری
۱۴۰۱/۰۴/۱۷
پیام به حجاج بیتالله الحرام
العربیة | اردو | English| Español | Русский | Françai | हिंदी
حضرت آیتالله خامنهای در پیام به حجاج بیت الله الحرام، وحدت و معنویت را دو پایه اساسی حج و دو عامل عزت و سعادت امت اسلامی خواندند و با تأکید بر پیامدهای درخشان رشد بیداری و خودآگاهی اسلامی و بروز پدیده شگرف مقاومت، خاطرنشان کردند: غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روزبهروز ضعیفتر شده است، البته از کید دشمن حتی یک لحظه نباید غفلت کرد و باید با تلاش و هشیاری، امید و اعتماد به نفس را که بزرگترین سرمایه برای ساختن آینده است، افزایش دهیم.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز (جمعه) حجتالاسلام والمسلمین نواب (نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی) آن را در صحرای عرفات قرائت کرد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد المصطفی و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین
خدای عزیز و حکیم را سپاس میگوییم که موسم مبارک حج را بار دیگر میعاد ملّتهای مسلمان قرار داد و این مسیر فضل و رحمت را به روی آنان گشود. امّت اسلامی اکنون بار دیگر میتواند وحدت و یکپارچگی خود را در این آئینهی شفّاف و ابدی مشاهده کند و از انگیزههای تشتّت و تفرّق روی بگرداند.
وحدت مسلمانان یکی از دو پایهی اساسی حج است که چون با ذکر و معنویّت ــ که پایهی اساسی دیگر این فریضهی پُر راز و رمز است ــ همراه شود، میتواند امّت اسلامی را به اوج عزّت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین»(۱) قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است؛ و دین مقدّس اسلام آمیزهی پُرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویّت است.
دشمنان ملّتهای مسلمان در تاریخ اخیر، کوشش انبوهی را برای سست کردن این دو اکسیر زندگیبخش، یعنی وحدت و معنویّت، در میان ملّتهای ما به کار گرفتهاند. معنویّت را با ترویج سبک زندگی غربی که تهی از روح معنوی و برآمده از کوتهبینی مادّی است، کمرنگ و بیرمق میکنند، و وحدت را با گسترش و شدّت بخشیدن به انگیزههای موهوم تفرقه مانند زبان و رنگ و نژاد و جغرافیا به چالش میکشند.
امّت اسلامی که اکنون نمونهی کوچک آن در مراسم نمادین حج دیده میشود، باید با همهی وجود، به مقابله برخیزد؛ یعنی از سویی یاد خدا، کار برای خدا، تدبّر در کلام خدا، اعتماد به وعدههای خدا را در ذهنیّت همگانی خویش تقویت کند، و از سویی بر انگیزههای تفرّق و اختلاف فائق آید.
آنچه امروز با قاطعیّت میتوان گفت، آن است که شرایط کنونی جهان و جهان اسلام برای این تلاش ارزشمند از همیشه مساعدتر است.
زیرا اوّلاً امروز نخبگان و بسیاری از تودههای مردم در کشورهای اسلامی به ثروت عظیم معرفتی و معنوی خود توجّه یافته و به اهمّیّت و ارزش آن پی بردهاند. امروز دیگر لیبرالیسم و کمونیسم به عنوان مهمترین ارمغان تمدّن غرب، جلوهگریِ صد سال پیش و پنجاه سال پیش را ندارد. آبروی دموکراسیِ پولمحورِ غربی با علامت سؤالهای جدّی روبهرو است و متفکّران غربی اعتراف میکنند که به سرگردانی معرفتی و عملی دچارند. در دنیای اسلام، جوانان، اندیشمندان، مردان علم و دین با مشاهدهی این وضعیّت، به دیدگاهی نو دربارهی ثروت معرفتی خود و نیز به خطوط سیاسی رایج در کشورهای خود دست مییابند .. و این همان بیداری اسلامی است که همواره از آن یاد میکنیم.
ثانیاً این خودآگاهی اسلامی، پدیدهای شگرف و معجزآسا در قلب دنیای اسلام آفریده است که قدرتهای استکباری در برابر آن بشدّت دچار مشکلند. نام این پدیده «مقاومت» و حقیقت آن، بُروز قدرت ایمان و جهاد و توکّل است. این پدیده همان است که دربارهی نمونهای از آن در صدر اسلام، این آیهی شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ* فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ وَ اتَّبَعوا رِضوانَ اللهِ وَ اللهُ ذو فَضلٍ عَظیم.(۲) صحنهی فلسطین یکی از جلوهگاههای این پدیدهی شگفتانگیز است که توانسته رژیم طغیانگر صهیونیست را از حالت تهاجمی و عربدهکشی به وضعیّت دفاع و انفعال بکشاند و مشکلات سیاسی و امنیّتی و اقتصادی آشکار کنونی را بر آن تحمیل کند. نمونههای درخشان دیگر مقاومت را میتوان در لبنان و عراق و یمن و برخی نقاط دیگر بوضوح مشاهده کرد.
ثالثاً در کنار این همه، امروز دنیا شاهد یک الگوی موفّق و یک نمونهی سرافراز از قدرت و حاکمیّت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است. ثبات و استقلال و پیشرفت و عزّت جمهوری اسلامی، حادثهای بس عظیم و پُرمعنی و جذّاب است که میتواند اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند. ناتوانیها و عملکردهای بعضاً خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همهی برکات حکومت اسلامی را به تأخیر انداخته، هرگز نتوانسته است پایههای مستحکم و گامهای استواری را که نشئتگرفته از اصول اساسی این نظام است متزلزل سازد و پیشرفت مادّی و معنوی را متوقّف کند. در صدر فهرست این اصول اساسی، حاکمیّت اسلام در قانونگذاری و اجرا، تکیه بر آراء مردمی در مهمترین مسائل مدیریّتی کشور، استقلال سیاسی کامل، و عدم رکون(۳) به قدرتهای ستمگر قرار گرفته است؛ و همین اصول است که میتواند محلّ اجماع ملّتها و دولتهای مسلمان قرار گیرد و امّت اسلامی را در جهتگیریها و همکاریها یکپارچه و متّحد سازد.
اینها زمینهها و عواملی است که اوضاع مساعد کنونی دنیای اسلام را برای حرکت یکپارچه و متّحد فراهم آورده است. دولتهای مسلمان، و نخبگان دینی و علمی، و روشنفکران مستقل، و جوانان حقیقتجو بیش از همه باید به بهرهگیری از این زمینههای مساعد بیندیشند.
طبیعی است که قدرتهای استکباری و بیش از همه آمریکا، از چنین گرایشی در دنیای اسلام نگران باشند و همهی امکانات خود را در رویارویی با آن به کار برند .. و اکنون چنین است. از امپراتوری رسانهای و شیوههای جنگ نرم، تا جنگافروزی و شعلهور ساختن جنگهای نیابتی، تا وسوسهگری و خبرچینی سیاسی، و تا تهدید و تطمیع و رشوه .. همه و همه از سوی آمریکا و دیگر مستکبران به کار گرفته میشود تا دنیای اسلام را از مسیر بیداری و سعادت خود جدا کنند. رژیم جنایتکار و سیهروی صهیونیست در این منطقه هم یکی از ابزارهای این تلاش همهجانبه است.
به فضل و ارادهی الهی این تلاشها در بیشتر موارد ناکام مانده و غرب مستکبر در منطقهی حسّاس ما و اخیراً در همهی جهان روزبهروز ضعیفتر شده است. پریشانی و ناکامی آمریکا و همدست جنایتکار او یعنی رژیم غاصب در منطقه را میتوان در صحنهی حوادث فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن و افغانستان بوضوح تماشا کرد.
در نقطهی مقابل، جهان اسلام مملوّ از جوانان پُرانگیزه و بانشاط است. بزرگترین سرمایه برای ساختن آینده، امید و اعتماد به نفْس است که امروز در جهان اسلام بویژه در کشورهای این منطقه موج میزند .. همه وظیفه داریم این سرمایه را حفظ کنیم و افزایش دهیم.
با اینهمه، از کید دشمن یک لحظه نباید غفلت ورزید؛ از غرور و غفلت بپرهیزیم و بر تلاش و هشیاری خود بیفزاییم .. و در همه حال، با توجّه و تضرّع از خدای قادر و حکیم کمک بخواهیم. حضور در مراسم و مناسک حج، فرصت بزرگی است برای توکّل و تضرّع، و نیز برای تفکّر و تصمیم.
برادران و خواهران مسلمان خود در سراسر جهان را دعا کنید و توفیق و پیروزی آنان را از خدا بخواهید. هدایت و کمک الهی به این برادرتان را هم در ادعیهی زاکیهی خود بگنجانید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
۵ ذیالحجّة ۱۴۴۳
۱۴ تیر ۱۴۰۱
(۱ سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۸؛ «... و[لی] عزّت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است ...»
(۲ سورهی آلعمران، آیات ۱۷۳ و ۱۷۴؛ «همان کسانى که [برخى از] مردم به ایشان گفتند: "مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمدهاند پس، از آنان بترسید." و[لى این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: "خدا ما را بس است و نیکو حمایتگرى است." پس با نعمت و بخششى از جانب خدا، [از میدان نبرد] بازگشتند، در حالى که هیچ آسیبى به آنان نرسیده بود، و همچنان خشنودى خدا را پیروى کردند، و خداوند داراى بخششى عظیم است.»
(۳ تمایل
برچسبها: وحدت؛ مقاومت؛ مقاومت اسلامی فلسطین؛ حج؛ کمونیسم؛ لیبرالیسم؛ بیداری اسلامی؛ حاکمیت اسلام؛ عوامل اتحاد مسلمین؛ فرصتهای عظیم حج؛ خودآگاهی؛ مسأله مقاومت؛ پیام حج؛
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطپیامها و نامهها
[نمایش تمام تصاوير]|[دریافت تمام تصاویر (Zip)]|تصویر9
سخننگاشت | پیام به حجاج بیتالله الحرام
به مناسبت فرارسیدن موسم حج ابراهیمی، حضرت آیتالله خامنهای پیامی خطاب به حجاج بیتالله الحرام صادر نمودند.
رسانه KHAMENEI.IR برشهایی از پیام رهبر انقلاب اسلامی را در قالب سخننگاشت منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
به منظور برگزاری بیست و هفتمین سفر استانی دولت مردمی؛
آیتالله رئیسی وارد استان کردستان شد
رئیس جمهور به منظور برگزاری سفر استانی دولت مردمی به استان کردستان، دقایقی پیش وارد سنندج مرکز این استان شد.
دکتر رئیسی در بدو ورود به استان کردستان:
رئیس جمهور اهالی کردستان را مردمانی بسیار با غیرت و دارای فرهنگ و تمدن غنی توصیف کرد و اظهار داشت: کردستان در کشور ما به عنوان استانی با فرهنگ و تمدن شناخته میشود. جای جای این استان نشان از مدنیت و پیشینه تاریخی افتخارآمیز دارد.
در جریان بیست و هفتمین سفر استانی دولت مردمی انجام شد؛
حضور دکتر رئیسی در روستای قلعه جی کردستان
رئیس جمهور با حضور در روستای قلعهجی شهرستان سروآباد استان کردستان و شنیدن سخنان و مشکلات مردم این روستا که در ماههای پایانی دوران دفاع مقدس مورد حمله شیمیایی قرار گرفته بود، دستوراتی برای رفع مشکلات این مردم صادر کرد.
دکتر رئیسی در جمع مردم روستای قلعهجی:
رئیس جمهور از استاندار، فرماندار و دیگر مسئولان استان کردستان خواست که به مشکلات مناطقی که مورد حملات شیمیایی قرار گرفتهاند به شکل ویژه رسیدگی کنند و تصریح کرد: مردم این مناطق از امتحان بزرگی مثل مقاومت در دوران دفاع مقدس سربلند بیرون آمدند و این مسئولیت دولتمردان برای خدمت به ایشان را مضاعف میکند.
آیتالله رئیسی در دیدار با خانواده تعدادی از شهدا و جانبازان روستای قلعهجی:
مردم روستای قلعهجی قهرمانانه مقابل دشمن ایستادند و افتخارآفرینی کردند/ قدردان ایستادگی مردم قلعهجی در مقابل دشمن هستیم/ دستور رئیس جمهور برای رسیدگی به مشکلات ناشی از بمباران شیمیایی منطقهرئیس جمهور از استاندار کردستان خواست که مسئول بنیاد شهید شهرستان را مامور کند تا در روستای قلعهجی و مناطق مشابه حضور یافته و به مشکلات و جراحات ناشی از بمباران شیمیایی مردم رسیدگی کند و تصریح کرد: امیدوارم بتوانیم در دوره مسئولیت خود به وظیفهمان نسبت به شما مردم به شکل مطلوب عمل کنیم.
در ادامه برنامههای بیست و هفتمین سفر دولت مردمی؛
بازدید رئیس جمهور از یکی از بزرگترین مزارع پرورش قارچ کشور
رئیس جمهور از واحد پرورش قارچ «کشت سبز اورامان» واقع در روستای قلعهجی شهرستان سروآباد به عنوان یکی از بزرگترین مزارع پرورش قارچ کشور بازدید کرد.
آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی صبح امروز جمعه در ادامه برنامههای سفر دولت مردمی به استان کردستان، با حضور در شهرستان سروآباد از یکی از بزرگترین و مدرنترین مزارع پرورش قارچ در کشور با ظرفیت تولید سالانه ۱۵۰۰ تن قارچ بازدید کرد.
این مزرعه که از سال ۱۳۹۶ و با سرمایهگذاری بخش خصوصی فعالیت خود را با تولید سالیانه ۱۲۰۰ تن قارچ آغاز کرده بود، در حال حاضر با ۲۰ سالن فعال، روزانه ۵ تن قارچ تولید میکند. ۱۱۰ نفر به شکل مستقیم در این واحد تولیدی مشغول کار هستند که نیمی از این تعداد را خانمها تشکیل میدهند.
با تکمیل فازهای دوم و سوم این واحد علاوه بر افزایش ظرفیت روزانه تولید قارچ تا ۲۵ تن، سالانه ۳۵ هزار تن کمپوست نیز تولید خواهد شد و تعداد افراد شاغل در این واحد تولیدی نیز به ۵۰۰ نفر خواهد رسید.
قارچ تولیدی در این واحد از کیفیت و مرغوبیت بالایی برخوردار بوده و به کشورهای عراق، کویت و امارات صادر میشود.
تعداد قابل توجهی از شاغلان در این واحد تولیدی پیش از راهاندازی این واحد تولیدی مجبور به امرار معاش از طریق کولبری بودهاند.
استفاده از فرصتهای ایجاد شده برای تقویت مبادلات تجاری با کشورهای منطقه ضرورت دارد
رئیس جمهور اظهار داشت: شرکتهای بزرگ اقتصادی به عنوان جریان پیشران اقتصاد کشور، فعال شدهاند و مردم در آینده نزدیک ثمرات و نتایج این اقدامات را شاهد خواهند بود.
پنجشنبه، ۱۶ تیر ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۵۱۸۷ بازدید
آیین نامه اجرایی مربوط به اعطای تسهیلات ازدواج، اشتغال و حمایتی به تصویب رسید
هیأت وزیران در اجرای تکلیف مندرج در تبصره (۱۶) قانون بودجه سال ۱۴۰۱ کل کشور مبنی بر پیش بینی تسهیلات تکلیفی جهت اعطای تسهیلات قرض الحسنه برای تشکیل خانواده، اشتغال زایی و حمایت از اقشار تحت پوشش نهادهای حمایتی، آیین نامه اجرایی این تبصره از قانون را تصویب کرد.
پنجشنبه، ۱۶ تیر ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۳۱۶۴ بازدید
در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی مطرح شد؛
بررسی گزارش وزارت تعاون از روند رسیدگی به اعتراضات در زمینه عدم دریافت یارانه
رئیس جمهور اظهار داشت: بررسی اعتراض کسانی که یارانه دریافت نکردهاند، دقیق، با نگاه مثبت و اعتماد به خوداظهاریها و تفکیک بین حسابهای تجاری و شخصی انجام شود تا حق کسی پایمال نشود.
پنجشنبه، ۱۶ تیر ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۱۱۵۱ بازدید
دکتر رئیسی در جمع مردم روستای قلعهجی: رشادت مردم مناطقی که مورد حمله شیمیایی قرار گرفتند، نه تنها در کردستان بلکه در کل کشور زبانزد است/ مقاومت قهرمانانه مردم مناطقی مثل روستای قلعهجی مسئولیت ما نسبت به آنان را مضاعف کرده است/ استقبال شما از بنده نشانه دلبستگی این مردم به نظامی است که برای آن شهید و جانباز دادهاندآیتالله رئیسی در دیدار با خانواده تعدادی از شهدا و جانبازان روستای قلعهجی: مردم روستای قلعهجی قهرمانانه مقابل دشمن ایستادند و افتخارآفرینی کردند/ قدردان ایستادگی مردم قلعهجی در مقابل دشمن هستیم/ دستور رئیس جمهور برای رسیدگی به مشکلات ناشی از بمباران شیمیایی منطقهدر ادامه برنامههای بیست و هفتمین سفر دولت مردمی؛ بازدید رئیس جمهور از یکی از بزرگترین مزارع پرورش قارچ کشوردر جریان بیست و هفتمین سفر استانی دولت مردمی انجام شد؛ حضور دکتر رئیسی در روستای قلعه جی کردستان دکتر رئیسی در بدو ورود به استان کردستان: کردستان در تاریخ انقلاب اسلامی استانی مقاوم شناخته میشود/ اهالی کردستان مردمانی با غیرت و دارای فرهنگ و تمدنی غنی هستند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
روضه یوم التَرويه حرکت امام حسین ع از مکه بسوی کربلا(8ذیحجه)
روز هشتم ذي الحجه، یوم الترويه است. علت نامگذاري اين روز به اين جهت بود كه در آن زمان درصحراي عرفات آب يافت نميشد به اين جهت مردم براي رفع نياز آبِ روز نهم، در روز هشتم که حاجیان از مکه راهی عرفات میشدند همراه خود آب را از مكه به سرزمين عرفات حمل مينمودند . به همين جهت به هم ميگفتند تَرَوَيتُم تَرَوَيتُم؟ آيا سيراب شديد؟ یا: آیا آب برداشتید؟!
در روز هشتم ذی الحجه حاجیان از مکه روانه عرفات میشدند اما امام حسین علیه السلام و اهلبیتش بجای حرکت به سوی عرفات راه کربلا شدند و یوم الترویه اولین جلوۀ غربت حسین(ع) است؛ با اینکه حسین(ع) وسط حاجیها از صف حج بیرون رفت اما جز عدۀ کمی با او همراه نشدند. وای بر مردمی که امام خود را در نبرد با دشمن دین، تنها گذاشته و به عبادت پرداختند! . اى يكه تاز عرصه صبر و رضا حسين - وى رهنماى قافله كربلا حسين - تو كعبه اميدى و در وقت حج شدى - نا كرده حج ، ز بيت الهى جدا حسين . امام صادق (علیه السلام) فرموده است : قد اعتمر الحسین بن علی (علیهالسلام) فی ذی الحجه ثم راح یوم الترویه الی العراق و الناس یروحون الی منی و لا باس باعمره فی ذی الحجه لمن لا یرید الحج؛[۱۱] امام حسین (علیه السلام) در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمیخواهد حج انجام دهد، میتواند عمره انجام دهد . میتوان دلایل این تبدیل حج به عمره مفرده و خروج از مکه در موسم حج را به طور خلاصه چنین ذکر نمود: ۱. خطر جانی؛ ۲. شکسته نشدن حرمت بیت الله الحرام . ایشان به عبدالله بن زبیر فرمود: به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آنکه بهاندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من میخواهند، به دست آورند.[۱۲] . چون امام حسین علیه السلام عزم خروج از مکه کرد، به خطابه ايستاد و فرمود : الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله، خط الموت علي ولد آدم مخط القلاة علي جيد الفتاة و ما أولهني الي أسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف و خير لي مصرع أنا الاقيه، كأني بأوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا فيملان مني أكراشا جوفا و أجربة سغبا لا محيص عن يوم خط بالقلم، رضي الله رضانا أهل البيت نصبر علي بلائه، و يوفينا أجر الصابرين، لن يشذ عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لحمته بل هي مجموعة له في حظيرة القدس يقر بهم عينه و ينجز بهم وعده، من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله (اللهوف ص۱۲۶ ؛ بحارالانوار ج۴۶ ص۳۶۶) الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله، قلاّده مرگ بر فرزند آدم همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان، و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است، و براى من مقتلی برگزیده شده که به آن خواهم رسید، گویا مى بینم گرگان درنده بیابان - بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره کرده و از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده گریزى نیست. خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است، ما بر بلای الهی صبر میکنیم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. پاره تن رسول خدا هرگز از وی جدا نمى شود و در حظیره القدس به او ملحق خواهد شد و چشمان رسول خدا به ذرّیه اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، زیرا من فردا صبح به خواست خداوند حرکت خواهم کرد. امام حسین علیه السلام خوف از این داشت که در مکه مکرمه و کنار خانه خدا خون پاکش را بریزند برای همین قصد خروج از مکه به سوی کربلا کرد (نه بسوی عرفات) و با خطبه خواندنش مردم را و همچنین مامورین خفیه یزید را از قصدش آگاه کرد و با اینکه میدانست در کوفه چه خواهدشد باز هم در مکه نماند و راهی کوفه وکربلا شد . محمّد بن جریر طبری امامی در کتاب «دلایل الامامة» از ابو محمّد سفیان بن وکیع، از پدرش وکیع، از اعمش از ابو محمّد واقدی و زرارة بن خلج نقل کرده است که گفتند: «قبل از آنکه حسین (ع) بخواهد به سمت عراق حرکت کند، به دیدنش رفتیم و اورا از وضعیت مردم کوفه آگاه کردیم و متذکر شدیم که قلب کوفیان با توست. امّا شمشیرشان علیه توست. بنابر این بهتر آن است که از رفتن به کوفه خودداری کنید و همین جا بمانید!» . وهمچنین طبق نقل اللهوف علی قتلی الطفوف؛ سیّد بن طاووس؛ ترجمه ی فرج الله الهی؛ ص 104-98 معمر بن مثنی در «مقتل الحسین» می گوید: «در روز ترویه، عمر بن سعد بن ابی وقاص با لشگر انبوهی به مکه آمد و یزید به وی دستور داده بود که اگر حسین(ع) قصد جنگ داشت، با او بجنگد. والّا تنها در صورت اطمینان به پیروزی با حسین (ع) وارد جنگ شود. امّا حسین (ع) در همان روز از مکه خارج شد. در شبی که فردای آن حسین (ع) قصد خروج از مکه را داشت، محمّد ابن حنفیّه آمد و گفت: «برادرم! تو از ناجوانمردی اهل کوفه نسبت به پدر و برادرت بخوبی آگاهی و من می ترسم بر سر تو نیز همان بیاورند که بر سر آنها آوردند. بنابراین اگر تصمیم بگیری در اینجا بمانی، موقعیت خوبی پیدا می کنی و به گرامی ترین و عزیزترین ساکنان مکه، تبدیل خواهی شد.!» حسین (ع) گفت: «می ترسم یزید بن معاویه مرا درحرم، ترور کند و حرمت این خانه بوسیله ی من شکسته شود!» ابن حنفیّه گفت: «پس به «یمن» یا برخی دیگر از نواحی این صحرا برو! دراینصورت، هیچ کس نمی تواند بر تودست یابد. چون مردم همگی تو رادوست دارند و از هستی تو دفاع می کنند...» حسین (ع) گفت: «باید راجع به پیشنهادت فکر کنم.» ولی وقت سحر، حسین (ع) به عزم کوفه به راه افتاد. محمّد ابن حنفیّه به محض اطلاع از حرکت حسین (ع) آمدو افسار شترش راگرفت و گفت: «مگرتو قول ندادی راجع به پیشنهاد من بیندیشی!» گفت: «آری!» پرسید: «پس چرا به این زودی، تصمیم به رفتن گرفتی؟» گفت: «پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا (ص) به خواب من آمد و گفت: ای حسین! ازمکه خارج شو! چون خدا تقدیر کرده است، تو کشته شوی!» «محمّد بن حنفیه گفت: انا لله و انا الیه راجعون! اگر به سفر مرگ می روی پس این زنان را چرا با خود می بری؟» گفت: «قد قال لی: ان الله قد شاء ان یُراهن سبایا.» رسول خدا (ص) گفت: خدا تقدیر کرده است آنها اسیر بشوند. «محمّد حنفیه پس از این گفتگو خداحافظی کرد و رفت...» . و همچنین طبق نقل اعيان الشيعه، ج 3، ص 176 ابي الجارود از امام باقر عليه السلام روايت مي كند: ابن زبير به حضرت عرض كرد: چرا در موسم حج خانه ي خدا را ترك كرده به سوي عراق مي روي؟ امام حسين عليه السلام فرمود: همانا دفن شدنم در كنار فرات محبوب تر است از آن كه در جلو كعبه به خاك سپرده شوم . سيدالشهدا عليه السلام ديد اگر در حرم خدا هم باشد خونش را مي ريزند. لذا فرمود: بهتر است كه از اين جا خارج بشوم . و همچنین طبق اعيان الشيعه، ج 3، سيرة الحسين عليه السلام، ص 177 عبدالله بن عباس و عبيدالله بن زبير آمدند و مانع رفتن حضرت شدند. حضرت فرمود: جدم به من امر كرده، بايد امر او را اطاعت كنم و بروم. ابن عباس گفت: واحسيناه بعد عبدالله بن عمر آمد و گفت: شما با اهل ضلال صلح كنيد كه قتل و قتال نباشد. پس فرمود: ي ابا عبدالرحمن، آيا جريان يحيي بن زكريا را مي داني؟ بني اسرائيل از طلوع فجر تا غروب آفتاب هفتاد پيغمبر را به قتل رساندند و باز رفتند در بازار نشستند و به تجارت مشغول شدند مثل اين كه هيچ كاري نكرده اند. بعد خدا از آنها انتقام گرفت. پس بپرهيز اي اباعبدالرحمن، اينها كمك نمي كنند و بي وفا هستند . و بدینگونه بود که امام حسین علیه السلام و 19 تن از آل ابي طالب و 8 تن موالي و حرم و خانواده پيامبر صلي الله عليه و آله از مکه بسوی کوفه و کربلا شدند و حركت اين كاروان پرهياهو بويژه در موقع جدايي از خويشان و بستگان در چنين روزي كه هشياران جهان آن روز به مكه آمدند و براي هر يك فاميل هايي است. جدايي اينها در چنين روزي بسيار دشوار بوده است . آری : بقول تاج الواعظین حرم را از حرم كردند بيرون : بيوم الترويه محمل ببستند - خواتين اندر آن محمل نشستند - حرم را از حرم كردند بيرون - همه سرگشته اندر دشت و هامون - كساني كه دو عالم را پناهند - برون کردند از بیت خداوند - همه قربانیان کعبه ی دل - برون خرگه زدند از كعبه ي گِل - مهار ناقه ي بانوي ذي جود - اَبَردست طرمّاح عدي بود - حُدي با زنگ اشتر گشت چون جفت - طرمّاح عدي با آن شتر گفت - همين بانو كه در محمل نشسته - دل از قيد علايق ها گسسته - مَهين دخت اميرالمؤمنين است - بَهين فرمانده روي زمين است - مبادا آن كه آزارش نمايي - هم آزار دلِ زارش نمايي - پس از چندي فلك در گردش آمد - سپس تیرِ قضا را پرّش آمد . همین زن شد اسیرِ قوم عدوان - چه گويم من ز اشترهاي عريان . در یوم الترویه که از مکه راهی کوفه وکربلا شدند هنگام سوار شدن بانوان حرم بر محملها جوانان بنی هاشمی گرداگرد آنان حلقه زده و آنان را با احترام سوار بر محملها کردند اما در روز روزيازدهم محرم هنگام حركت اهلبيت امام حسين عليه السلام ازكربلا دیگه این جوانان نبودند و امام زین العابدین هم که بیمار بود چگونه سوار بر محملها شدند : زبانحال عمه سادات است : بیائید ای هواداران ببندید محمل زینب***که بر باد صبا رفته بساط و منزل زینب . کجائی ای علی اکبر شبیه روی پیغمبر***بیا بر عمه ات بنگر ببندید محمل زینب . کجایی ای علمدارم ضیای چشم خونبارم***که من عزم سفر دارم ببنیدید محمل زینب .
روضه روزدوم محرم ورودبه كربلا
به مناسبت آغاز مناسک حج چرا امروز به عنوان «یوم الترویه» ...
«یوم الترویه» یعنی چه و چرا این روز نامگذاری شده ؟ - تیتریک
علت نامگذاری روز «ترویه» چیست/ چگونه در ثواب حاجیان ...
یوم الترویه چه روزی است؟ - استان خراسان رضوی - ایسنا
در اهمیت و آداب یوم الترویه (روز ترویه) - راسخون
یوم الترویه چه روزی است؟ - پرشین وی
«یوم الترویه» چه روزی است؟ - شیرازه
یومالترویه چه روزی است؟ - ایسنا
يوم الترويه - دانشنامهی اسلامی
روز ترویه - ویکی فقه
یوم الترویه – منبرک
چرا امام حسین علیه السلام در روز ترویه (هشتم ذى الحجه) حج خود ...
یوم الترویة چیست ؟ / ماجرای خطبه پیش از خروج امام حسین(ع) از ...
یوم الترویة چیست ؟ / ماجرای خطبه پیش از خروج امام حسین(ع) از ...
هشتم ذى الحجه يوم الترويه حركت امام حسين عليه السلام از مكه ...
گزارش تاریخ از خروج امام حسین (ع) از مکه - کرب و بلا- سایت ...
حركت امام حسین (ع) از مكه به سمت كربلا (۶۰ ق) - حدیث نت
ناتمام گذاشتن حج امام حسین علیه السلام – الشیعه
امام حسین و یوم الترویه - ویکیپرسش
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
حركت امام حسين(ع) از مكه به سوي عراق(8ذیحجه60 ق)
امام حسين(ع) در پي خودداري از بيعت با يزيد بن معاويه، مكه را به قصد كوفه در عراق ترك كرد. آن حضرت، چهار ماه قبل از آن، از مدينه زادگاه و محل زندگي خود به همراه جمعي از خاندانش به مكه آمده بود. درمدتي كه امام حسين(ع) در مكه بود، با استفاده از حضور تعداد زيادي از زائران خانهي خدا در اين شهر، توانست عدهي زيادي از مسلمانان را از ظلم و فساد حكومت يزيد بن معاويه آگاه كند. در عين حال، به دليل دعوتهاي مكرر مردم كوفه از امام و همچنين توطئهي ترور ايشان در مكه توسط عاملان حكومت يزيد، آن حضرت رهسپار كوفه شد. ضمن آن كه ترك مكه در هشتم ذيالحجه كه از ايام حج است، باعث جلب توجه بيشتر همگان به مخالفت امام با حكومت جابرانهي يزيد گرديد.
حرکت امام حسین از مکه به کوفه - تبیان
سير حركت امام حسين از مكه به كربلا
حركت امام حسين عليه السلام از مدينه تا مکه ...
منازل از مکه تا کربلا-توقفگاه های مکه تا کربلا - دانشنامه رشد
روزشمار تاریخ؛ آغاز حركت امام حسين (ع) از مكه به سمت كوفه - ...
ذی الحجه، آغاز قیام امام حسین (ع) از مکه به سوی عراق - باشگاه ...
حركت امام حسین (ع) از مدینه به مكه ، از مكه تا كربلا - تبیان
"حرکت تاریخی امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا" بررسی میشود
حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه - کرب و بلا- سایت ...
اشعار حرکت کاروان امام حسين(ع) از مکه به کربلا - آموزش مداحی ...
نقشه و مسیر حرکت کاروان امام حسین السلام از مدینه به مکه و ...
چرا امام حسين(ع) در آغاز حركت، از مدينه به مكّه رفتند؟ | فرهنگ ...
روزشمار سفر حسين بن علي (ع) - مركز تعليمات اسلامي واشنگتن
از مدينه تا كربلا همراه با سيدالشهداء امام حسين عليه السلام
حركت امام حسین (ع) از مدینه به مكه ، از مكه تا كربلا - تبیان
28 رجب؛ سالروز حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه - ایسنا
واقعه کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
يورش به مكه و قتل عام حجاج خانه ي خدا توسط حكومت قرمطي بحرين(8ذیحجه317 ق)
ابوطاهر، رييس حكومت قرمَطي بحرين در حملهاي بيرحمانه به شهر مكه، پس از اشغال اين شهر مقدس، حجاج را قتل عام كرد واموال آنها را به غارت بُرد. وي همچنين حَجَرالاسوَد، سنگ مقدسي را كه بر كعبه نصب شده بود به همراه اموال و اسيرانِ فراوان به بحرين انتقال داد. سرقت حجرالاسود، دنياي اسلام را در آن روزگار به شدت تكان داد و مسلمانان را خشمگين كرد. حجرالاسود، 22 سال در دست قرمطيانِ بحرين بود تا آن كه در سال 339 ق باوساطت خليفهي فاطمي آن را به مكه باز گرداندند. فرقهي قرمطيان، عقايدي انحرافي و سخت گيرانه داشتند به طوري كه قتل مسلمانانِ مخالفِ خود را جايز ميدانستند.
مؤسسه فرهنگی هدایت - يورش به مكه وقتل عام حجاج توسط حكومت ...
يورش به مكه و قتل عام حجاج توسط بحرين (317 ق)-8 ذی الحجه - ...
یورش به مکه و قتل عام حجاج خانه ی خدا توسط حکومت قرمطی ...
6 ذی الحجة - یورش قرمطیان به مكه و قتل عام حجاج 317 قمری - ...
يورش به مكه و قتل عام حجاج خانه ي خدا توسط حكومت قرم ...
قرمطیان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قرمطیان که بودند و چه کردند؟
ابوطاهر قرمطی - ویکی فقه
قرامطه در تاریخ اسلام
فتنه قرامطه در مکّه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 8 ذی الحجه 1443 )
• روز تَرويه
روز هشتم ذيالحجه، روز ترويه است. علت نامگذاري اين روز به اين جهت بود كه در زمان حضرت ابراهيم(ع)، درصحراي عرفات آب يافت نميشد به اين جهت مردم براي رفع نياز آبِ روز نهم، در روز هشتم، آب را ازمكه به سرزمين عرفات حمل مينمودند. به همين جهت عدهاي به هم ميگفتند تَرَوَيتُم تَرَوَيتُم؟ ...
• حركت امام حسين(ع) از مكه به سوي عراق(60 ق)
امام حسين(ع) در پي خودداري از بيعت با يزيد بن معاويه، مكه را به قصد كوفه در عراق ترك كرد. آن حضرت، چهار ماه قبل از آن، از مدينه زادگاه و محل زندگي خود به همراه جمعي از خاندانش به مكه آمده بود. درمدتي كه امام حسين(ع) در مكه بود، با استفاده از حضور تعداد زيادي از زائران خانهي خدا در ...
• يورش به مكه و قتل عام حجاج خانه ي خدا توسط حكومت قرمطي بحرين(317 ق)
ابوطاهر، رييس حكومت قرمَطي بحرين در حملهاي بيرحمانه به شهر مكه، پس از اشغال اين شهر مقدس، حجاج را قتل عام كرد واموال آنها را به غارت بُرد. وي همچنين حَجَرالاسوَد، سنگ مقدسي را كه بر كعبه نصب شده بود به همراه اموال و اسيرانِ فراوان به بحرين انتقال داد. سرقت حجرالاسود، دنياي اسلام ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت آيت اللَّه "محمد مهدي رباني املشي" عضو فقهاي شوراي نگهبان (17تیر1364ش)
شهادت آيت اللَّه "محمد مهدي رباني املشي" عضو فقهاي شوراي نگهبان (1364ش) آيت اللَّه شيخ محمدمهدي رباني املشي در سال 1313 شمسي (نيمه شعبان 1353 ق) در خانواده روحاني در قم متولد شد. وي در خدمت پدرش مراتب علمي خويش را آغاز و پس از طي مراحل مقدماتي و سطح علوم حوزوي، از محضر بزرگاني چون آيت اللَّه بروجردي و امام خميني(ره) استفاده نمود. آيت اللَّه رباني از 17 سالگي در مسير امور سياسي قرار گرفت و در قيام 15 خرداد 1342 فعالانه در خدمت نهضت اسلامي بود. وي با انجام سفرهاي مختلف، به سخنرانيهاي تندي عليه رژيم ميپرداخت و در اين راه متحمل شش سال زندان و شكنجه و شش سال تبعيد گرديد. آيت اللَّه رباني املشي يكي از اعضاي فعال جامعه مدرسين حوزه علميه قم به شمار ميرفت و پس از پيروزي انقلاب مسئوليتهاي مختلفي را عهدهدار بود كه عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دادستاني كل كشور، عضويت شوراي عالي قضايي، عضويت در شوراي نگهبان و نمايندگي مجلس خبرگان از آن جمله اند. سرانجام اين عالم رباني و مجاهد نستوه، پس از سالها فعاليت و مبارزه خالصانه در راه اسلام، در بامداد هفدهم تيرماه 1364 ش در اثر يك بيماري رنج آور كه زمينه آن را دشمنان اسلام و انقلاب در او به وجود آورده بودند، در 51 سالگي به شهادت رسيد و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد