«حجّة الوداع» حجّى است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.[۱] . حجةالوداع یا حجِ وداع، اولین و آخرین حضور محمد در مراسم حج در طول زندگانی وی بود که در ذیالحجه ۱۰هجری برابر مارس ۶۳۲ انجام شد.[۱][۲] همچنین آن را حَجَّةُالاسلام،[۲] حَجَّةُالوداع و حَجَّةُالتمام و حجّه البلاغ نیز نامیدهاند.[۱] این حج نخستین حج کامل بود[۲] و شمار همراهان محمد در منابع ۹۰٬۰۰۰ یا ۱۱۴٬۰۰۰ یا بیشتر آمدهاست.[۱] . حجة الوداع یا حجة البلاغ یا حجة الکمال یا حجة التمام، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از مدینه آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزشهای دینی، و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و بویژه ولایت امام علی(ع) و ولایت اهل بیت خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او حضرت فاطمه(س) حاضر بوده و امام علی(ع) که به دستور پیامبر(ص) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)، مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقفگاههای پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه. این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکتههای مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش احکام حج بود. خطبه روز عرفه، خطبه عید قربان و خطبه غدیر از سخنرانیهای معروف پیامبر(ص) در این سفر است. نامهای این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفته اند: حجة الوداع: این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد[۱] و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.[۲] . حجة الاسلام:[۳] این حج، از آن جهت به این نام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.[۴] . حجة البلاغ:[۵] این نام، به تناسب نازل شدن آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[یادداشت ۱][۶] در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) میدهد. اهل سنت، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته اند.[۷] . حجة الکمال و حجة التمام:[۵] این دو نام، میتواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد[یادداشت ۲][۸] که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.[۹] . این سفر در ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. .شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته اند. در این سفر، همسران پیامبر و دختر او حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) حاضر بوده و امام علی (علیهالسّلام) که به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. پیامبر از مسیری که به طریق انبیاء معروف شده و با مسیر امروزی متفاوت است راه مدینه تا مکه را پیمودند. بعدها در توقفگاههای ایشان در این مسیر مسجدی به نام آن ساخته شد. از جمله خطبههای مهم ایشان در این مراسم خطبه روز عرفه، خطبه ایشان در منا و خطبه مفصل ایشان در کنار خانه کعبه را میتوان نام برد. ماجرای غدیرخم و معرفی خلافت امام علی (علیهالسلام) بعد از ایشان از مهمترین اتفاقات حجة الوداع بوده و به موجب آن آیه اکمال دین نازل گردیده است. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند. بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند. سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله. پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند. امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه[۶۱] [۶۲] رسید و غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.[۶۳] [۶۴] [۶۵] وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را زدوده، برای احرام غسل کرده و لباسهای دوخته را از تن بدر کنند.[۶۶] پس از آن، او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود پرداخت. مامور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع، ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود[۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] که به کمک چند تن از مردان قبیله خود، این وظیفه را انجام میداد. او در سفرهای دیگر نیز این وظیفه را به عهده داشت.[۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری احرام بسته بود،[۷۵] [۷۶] در بیابان بیداء نزدیک به دو کیلومتری منطقه شجره، با گفتن جملات تلبیه مُحرم شد.[۷۷] [۷۸][۷۹] در برخی از روایات، شب ماندن وی در منطقه ذوالحلیفه آمده است؛[۸۰] [۸۱] ولی تاریخنگارانی مانند واقدی (م. ۲۰۶ یا ۲۰۷ق)، خبر بیتوته نکردن در ذوالحلیفه را تایید کرده اند.[۸۲] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این حالت، سوار بر ناقه قصوای خود بود[۸۳] [۸۴] [۸۵] و سایهبانی نداشت[۸۶] سوار بر جهاز مندرس و ارزان شتر، قصد خود را خدا و نه خودنمایی و نه شنیدن دیگران دانست.[۸۷] [۸۸] بر پایه منابع شیعه [۸۹] [۹۰] و اهل سنت [۹۱] [۹۲] [۹۳] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه میگفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر اینگونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه[۹۴] صدای آنها گرفت.[۹۵] [۹۶] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمیکرد، فاصله میان مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده میشده، متفاوت بود. این راه را، راه حج انبیاء خوانده اند. بعدها، در هرکدام از توقفگاههایِ حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان مدینه و مکه، مسجدی به نام آن منزل، ساخته شد[۱۰۲] [۱۰۳] و نماز خواندن در این مساجد از آداب حج شد. نامهای این مساجد چنین است:[۱۰۴] • مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این مسجد نماز عصر خوانده[۱۰۵] و غسل احرام کرد. • مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پسرجوانی را که گرفتار حملههای صرعگونه و تشنج بود شفا داد. [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] • مسجد عِرْقُالظُّبْیة: به گفته پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و حضرت موسی (علیهالسّلام) به همراه ۷۰ هزار نفر از بنیاسرائیل، از آن مکان گذشته و حضرت عیسی (علیهالسّلام) پیش از قیامت برای انجام حج یا عمره از آن خواهد گذشت.[۱۰۹] • مسجد المنصرف (الغزاله) • مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.[۱۱۰] [۱۱۱] • مسجد گردنه رکوبه • مسجد الاثایه • مسجد العَرْج • مسجد المُنبَجِس • مسجد لُحَیجمل: بر پایه روایتی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اینجا سر خود را حجامت کرد. [۱۱۲] [۱۱۳] • مسجد مُدلِجَةتَعهِن • مسجد الرماده • مسجد الاَبواء • مسجد گردنه هَرشاء • مسجد الجُحفه • مسجد طرف قَدید • مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص • مسجد خلیص • مسجد بطن مرالظهران • مسجد سَرَف • مسجد التَنعیم • مسجد ذی طُوی • مسجد الصَفراء • مسجد ذات آل • مسجد ذفران • مسجد البرود • مسجد مبروک. [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] . حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از هشت روز، در سوم ذیحجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنههای ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم ذیحجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنیشیبه رسید. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با دیدن کعبه تکبیر گفته و پس از ستایش خداوند و صلوات بر حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، کعبه را طواف کرد و مردم نیز به همراه او طواف کردند. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیتِ بسیاری بود که برای آموختن حج به او نگاه میکردند.[۱۱۸] [۱۱۹] او در همان حالت سواره، با چوبدستی خود استلام حجرالاسود میکرد و چوبدستی را که به حجرالاسود خورده بود میبوسید. [۱۲۰] [۱۲۱] [۱۲۲] بر پایه برخی از روایات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سه دور را به صورت دویدن، در حالی که یکی از شانههایش را از احرام بیرون گذاشته بود پیمود؛[۱۲۳] [۱۲۴] در مقابل، برخی، این روایات را مربوط به عمرة القضا در سال هشتم هجری دانسته و شواهدی برای تقویت این احتمال آورده اند.[۱۲۵] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از کامل کردن طواف، به کنار مقام ابراهیم (علیهالسّلام) (مقام ابراهیم (علیهالسّلام)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلیاش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.)[۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸] رفت و نماز طواف را ادا کرد. [۱۲۹] [۱۳۰] [۱۳۱] وی پس از نماز طواف، نزد چاه زمزم رفت و از آب آن نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.[۱۳۲] [۱۳۳] او در دعایی، از خداوند به برکت آب زمزم، علم سودمند، روزی گسترده و درمان هر بیماری طلبید.[۱۳۴] [۱۳۵] آنگاه به نزد حجرالاسود رفت و دوباره آن را استلام کرد و استلام حجر را وداع با کعبه دانست.[۱۳۶] [۱۳۷] پس از استلام حجر، با اشاره به آیه «اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ؛ [۱۳۸] بی تردید صفا و مروه از نشانههای خداست.» به سمت کوه صفا رفت و بهاندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد. [۱۳۹] سپس سواره بر شتر، سعی بین صفا و مروه را انجام داد. [۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] پس از انجام این سعی، جبرئیل نازل شد و فرمان خروج از احرام را برای همه کسانی که بدون همراه داشتن قربانی برای حج مُحرم شده بودند، آورد. این دستور موجب شد تا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون به همراه خود قربانی داشت نیت حج قِران کند. حاجیانی که قربانی با خود نداشتند، با «تمتّع» دانستنِ عملی که تا آن موقع انجام داده بودند، به «حج تمتّع» مُحرم شدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون قربانی داشت از احرام خارج نشد.[۱۴۳] [۱۴۴] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه فرمود: «اگر از قبل میدانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل میکردم (و قربانی نمیآوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»[۱۴۵] [۱۴۶] انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خشمگین کرد. [۱۴۷] [۱۴۸] امام علی (علیهالسّلام) در ماه رمضان همین سال، برای دعوت مردم یمن به اسلام و جمعآوری خراج نجران، به آن منطقه رفته بود. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این سفر چنانکه رسم قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت[۱۶۲] و کعبه را با پارچههای یمنی پوشاند.[۱۶۳] [۱۶۴] او فرمان دادند به مکیان و مجاوران حرم اعلام شود که از بیستم ذیقعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجرالاسود و مقام ابراهیم (علیهالسّلام) و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند. [۱۶۵] [۱۶۶] [۱۶۷] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمهای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند و از سکونت در خانههای اهل مکه خودداری کرد.[۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] او بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذیحجه بود برای مردم خطبه خواند [۱۷۲] [۱۷۳] و مناسک حج را به آنان آموخت. [۱۷۴] [۱۷۵] [۱۷۶] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز هشتم ذیحجه یوم الترویه به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای لبیک گویند. آنها به همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به سوی منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد (روز عرفه) را در منا به جا آوردند. [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذیحجه، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف میکردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات، برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدند. پیامبر پیش از ظهر روز عرفه، وسط وادی عرفات، برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت، از ربیعة بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند. [۱۸۰] [۱۸۱] [۱۸۲] در این خطبه که نزد برخی به خطبه حجة الوداع معروف است،[۱۸۳] موضوعاتی چون خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش، [۱۸۴] ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تاکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تاکید بر امانتداری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خونفداها و عناوین عهد جاهلیت، مگر پردهداری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تاکید بر بطلان ارزشهای جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار بیان شده است. [۱۸۵] [۱۸۶] بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دستور معرفی رسمی امام علی (علیهالسّلام) به عنوان جانشین حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تایید خداوند شد. [۱۸۷] [۱۸۸] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد. [۱۸۹] [۱۹۰] او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد. [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] از او مواعظ، دعاها[۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است. [۱۹۷] در جاهلیت، حاجیان پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر میرفتند؛ ولی حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت میکرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش میکرد. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از ورود به منا تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا میگذشت، از کنار کوه ضَب در نزدیکی مسجد خیف میگذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت مکه بود، میرسید. [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵] او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را رمی کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگهای کوچکی را برای رمی جمع کنند. [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا میخواند و به این نکته اشاره میکرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد. [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از رمی جمره عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری امام علی (علیهالسّلام) [۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود[۲۲۵] [۲۲۶] [۲۲۷] قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسّلام) ۱۰۰ شتر شد. [۲۲۸] [۲۲۹] [۲۳۰] [۲۳۱] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.[۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد. [۲۳۵] [۲۳۶] [۲۳۷] [۲۳۸] دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده، اما ممکن است موارد زیر از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که سادهزیستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زندگی شخصیاش تنها از سر نداری و فقر نبوده است.[۲۳۹] [۲۴۰] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمهگاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.[۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] [۲۴۴] او از همه قربانیهایش، تکهای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷] و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید گویا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است، و به امام علی (علیهالسّلام) فرمان داد گوشت قربانیها و هرچه را که از قربانیها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱] و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشتهای قربانی تامین کند. [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] وی با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمیتواند با ذخیره کردن گوشتهای قربانیاش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند. [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج میآمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی بهاندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.[۲۵۸] قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافتهاند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛ از این رو، بسیاری از حاجیان در ایام تشریق، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری [۲۵۹] [۲۶۰] [۲۶۱] و این خود تاییدکننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و میخواستند به جای قربانی روزه بگیرند.حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود [۲۶۲] [۲۶۳] [۲۶۴] تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخنهای خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود. [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷] مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیرامون وی جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمههای پیامبر و بنیهاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت. [۲۶۸] منزلگاه همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در نزدیکی مسجد خیف قرار داشت.[۲۶۹] انصار را پشت خانههای همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت. [۲۷۰] [۲۷۱] [۲۷۲] حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوار بر ناقه قصباء، در روز عید قربان خطبهای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کرد. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده است. [۲۷۳] [۲۷۴] [۲۷۵] افزون بر مطالبي که ضمن گزارش خطبه عرفه بيان شد، ايشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکيه بر باور سنتي آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماههای حرام و در حرم امن الهي و در روز عيد قربان، اين حرمت را ابدي و تا روز قیامت اعلام کرد. [۲۷۶] [۲۷۷] [۲۷۸] هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگيريها و اختلافات داخلي آنان با يکديگر، تأکيد بر بندگي خداوند و نمازهاي پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)، از ديگر فرازهاي اين سخنراني بود. [۲۷۹] [۲۸۰] ايشان ضمن بيان اينکه چه بسا شنوندگاني که پس از اين، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، براي کساني که سخنان ايشان را به غايبان برسانند، دعا کرد. [۲۸۱] [۲۸۲] [۲۸۳] به نقلي ايشان در حال تلاش براي رساندن صداي خود به ديگران، بر پالان شترش ايستاده بود. [۲۸۴] [۲۸۵] آن حضرت روز عيد را روز ثَج (قرباني در راه خدا که اگر با نيت صادقانه انجام شود اولين قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجي است) و عَج (دعا و زاري به درگاه خداوند) ناميد و بشارت داد که هيچکس از اين مکان خارج نميشود، مگر اينکه مورد رحمت الهی قرار گيرد مگر کسي که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نيت دارد. [۲۸۶] [۲۸۷] بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی (علیهالسّلام) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تایید خداوند ماند. [۲۸۸] [۲۸۹] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند [۲۹۰] [۲۹۱] [۲۹۲] و بر پایه برخی گزارشها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت [۲۹۳] [۲۹۴] و از آب زمزم نوشید. [۲۹۵] [۲۹۶] او بر خلاف سال فتح مکه، وارد کعبه نشد و در داخل آن نماز نگزارد. [۲۹۷] [۲۹۸] [۲۹۹] بر پایه برخی گزارشها، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقههای در کعبه را گرفته بود، خطبهای طولانی درباره نشانههای قیامت و هشدار از راه یافتن تباهیها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد [۳۰۰] [۳۰۱] [۳۰۲] و پس از انجام زیارت کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته به جا آورد [۳۰۳] [۳۰۴] و هر روز از خیمهگاه خود پیاده برای رمی جمرههای سهگانه میرفت و پیاده باز میگشت. [۳۰۵] [۳۰۶] [۳۰۷] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذیحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجدالحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت اِفراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمرهای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمرهای مفرده به تنعیم فرستاد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز، [۳۰۸] [۳۰۹] از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد. [۳۱۰] به گزارشی دیگر، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز چهاردهم ذیحجه [۳۱۱] [۳۱۲] [۳۱۳] و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست. [۳۱۴] عیادت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سعد بن ابیوقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتیاش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه مدینه درمان کند. او مردی را مامور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند. [۳۱۵] [۳۱۶] [۳۱۷] پس از گذشت سه روز از آغاز سفر بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای رفتن به شهرها و مکانهای خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) تاکید شد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از تاخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدارآمیز بیان شد به گونهای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از خطرهای احتمالی که پیشبینی میشد ایمن دانست.
رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار حج و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود : ۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان: یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجةالوداع، در سرزمین منا و در مسجد خیف ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است. آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»[۲] سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن. بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» (نهج البلاغه، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم. ۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم : رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».[۳] خداوند خون ها و اموالتان رابر شما حرام فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه های اسرار است. ۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی : مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند. ۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها : بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در جاهلیت بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و رباخواری های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم عباس بن عبدالمطلب است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب». ۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن : شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: «...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...» (سوره روم/۲۱) و «...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...» (سوره بقره/۱۸۷) و «...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(سوره بقره/۲۲۸). ۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود : شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم. ۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن : مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و غیبت او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.[۴] . ۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن : من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است. ۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن : شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است. ۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن. رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۵] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۶]
اعلام ولایت علی در غدیر خم
شیعیان معتقدند که در طی حجةالوداع، آیات سوره مائده موسوم به آیه تبلیغ[۶] بر محمد نازل میشود و او مأمور میگردد تا آنچه بر او نازل میشود (اعلام جانشین خود) ابلاغ کند، لذا در تاریخ ۱۸ ذیحجه برابر ۱۰ یا ۱۶ مارچ که مسلمانان در حال بازگشت از حج بودند، محمد در غدیر خم پس از ادای نماز ظهر، خطبهای خواند که به خطبه غدیر مشهور شد و در آخر علی ابن ابیطالب را به جانشینی خود برگزید و گفت:[۷] . هر کس که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. بنابر نظر مشهور شیعه، آیه اکمال در همین روز نازل شده است که میفرماید: «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»[۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
تاريخ : یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱ | 11:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |