پروازهای مکرر اسرائیل در آسمان عراق، از شکلگیری الگوی تازهای در نزاع پساجنگ حکایت دارد
پشت پرده بازی جدید صهیونیست ها
ورود شبانه جنگندههای اسرائیلی به حریم هوایی عراق و پروازهای پر سروصدا در امتداد مرزهای غربی ایران، دیگر یک رخداد مقطعی نیست؛ بهنظر میرسد طی سه هفته اخیر، این الگو چندین بار تکرار شده است و اکنون باید آن را بهعنوان بخشی از معماری تازه تقابل پس از جنگ ۱۲روزه فهم کرد. تلآویو در حالی این تحرکات را پی میگیرد که شکست در تحقق اهداف جنگیاش بهویژه شکستن ساختار سیاسی ایران به آن نشان داد که مسیر رویارویی باید از سطح نظامی آشکار، به یک فاز پیچیدهتر، چندلایهتر و نامتقارن منتقل شود.
اما چرا اسرائیل عملیات هوایی در مسیر مرزی ایران را افزایش داده است؟ پاسخ را باید در سه سطح جستوجو کرد: سطح عملیاتی، سطح روانی–سیاسی و سطح راهبردی. این گزارش تلاش میکند پازل این رویداد را کامل کند و نشان دهد پروازهای اخیر، نه یک اقدام نمایشی، بلکه بخشی از یک نقشه درازدامن برای بازطراحی میدان است.
سطح عملیاتی: تمرین برای «نبرد کوتاه»
برای تحلیلگران امنیتی، مهمترین بخش ماجرا همین سطح است. اسرائیل در حملات قبلی خود، همواره عراق را بهعنوان کریدور هوایی اصلی انتخاب کرده و اکنون تلاش دارد این مسیر را نهفقط برای یک حمله احتمالی، بلکه بهعنوان یک شاهراه هوایی پایدار تثبیت کند.
در این پروازها چند هدف عملیاتی دنبال میشود: اول تست مسیر و اندازهگیری واکنش رادارها و سامانههای ایران؛ اسرائیل بهخوبی میداند ایران طی سالهای اخیر تغییرات جدی در شبکه پدافندی خود ایجاد کرده و نیازمند دادههای جدید برای ارزیابی هر عملیات است. دوم جمعآوری داده برای سناریوهای متفاوت؛ از حملات نقطهای محدود تا عملیات ترکیبی با جنگافزارهای دوربرد. سوم شکلدهی میدان پیش از هر درگیری بزرگ؛ در ادبیات نظامی، این مرحله مقدمه اجتنابناپذیر هر نبرد است؛ تغییری آرام اما مستمر در آرایش نیرو، مسیرها و الگوهای پروازی که دشمن را عادت میدهد تا روزی که همان الگو به مقدمه حمله تبدیل شود. تلآویو با این اقدامات خود را برای نبرد کوتاه آماده میکند؛ نبردی که مبتنی بر سرعت، غافلگیری و ضربه ناگهانی است و حتی چند دقیقه تأخیر در واکنش پدافندی میتواند نتیجه را تغییر دهد.
سطح روانی–سیاسی: بازسازی «بازدارندگی فرو ریخته»
اسرائیل از جنگ ۱۲روزه با یک واقعیت تلخ روبهرو شد: بازدارندگیاش علیه ایران آسیب دیده است. نمایش قدرت هوایی کنار مرزهای ایران، تلاشی برای ترمیم همین شکاف است. این پروازها چند اثر روانی و سیاسی دارد: اول ایجاد فشار دایمی بر تهران و القای حس ناامنی پایدار؛ بهگونهای که ایران مدام بین آمادهباش و آرامش شناور بماند. دوم ارسال پیام به افکار عمومی اسرائیل که تلآویو هنوز ابتکار عمل منطقه را در دست دارد و قادر است تا مرز ایران پیشروی هوایی داشته باشد. سوم نمایش قدرت برای بازیگران عربی منطقه؛ از عربستان تا امارات، تا نشان دهد هنوز میتواند وزن امنیتی خود را عرضه کند. چهارم بالا بردن سطح فشار آمریکا در مذاکرات هستهای؛ این پروازها با هماهنگی واشنگتن انجام میشود و برداشتی که منتقل میکنند این است: یا ایران در مذاکرات امتیاز بدهد یا آماده بازگشت حملات باشد. تلآویو میخواهد به همه نشان دهد که پرونده ایران دوباره روی میز است و هیچ چیز تمام نشده، فقط شکل مواجهه تغییر کرده است.
سطح راهبردی: عادیسازی خطر برای ایجاد یک غافلگیری بزرگ
مهمترین بخش تحلیل، همینجاست. در ادبیات امنیت ملی، یکی از تکنیکهای برجسته برای انجام یک حمله غافلگیرانه، عادیسازی تهدید است. یعنی تهدید را آنقدر تکرار میکنند تا از حساسیت بیفتد و به یک رفتار روتین تبدیل شود.
الگوی پروازهای اسرائیل نیز دقیقاً همین را نشان میدهد. وقتی پروازهای نزدیک مرز ایران چندینبار تکرار شود، دو اتفاق میافتد. اول این که سطح آمادهباش به مرور کاهش پیدا میکند؛ چون رفتار دشمن تکراری به نظر میرسد. دوم این که دشمن میتواند در یک لحظه انتخابشده، از دل همین رفتار تکراری، حمله واقعی انجام دهد. این الگو در بسیاری از جنگهای معاصر دیده شده است؛ از عراق ۲۰۰۳ تا حملات ناتو در بالکان. اسرائیل نیز با تجربه دهها سال عملیات پنهان و نیمهپنهان، بهخوبی این تکنیک را میشناسد. به همین دلیل، تکرار مداوم پروازها را باید بخشی از مهندسی تدریجی میدان دید، نه یک ژست نظامی.
فشار بر تهران در لحظه آغاز گفتوگو با واشنگتن
همزمانی این پروازها با آغاز تحرکات دیپلماتیک میان ایران و آمریکا قابل توجه است. اسرائیل تلاش میکند نتیجه مذاکرات احتمالی را با ایجاد یک سایه تهدید دایمی تغییر دهد. به بیان دیگر، تلآویو از آسمان عراق بهعنوان ابزار تنظیمکننده چانهزنی واشنگتن استفاده میکند؛ هرچند آمریکا رسماً دخالت را انکار کند، اما در عمل این هماهنگی وجود دارد. هدف اسرائیل این است که به آمریکا بگوید اگر ایران امتیاز ندهد، ما گزینه نظامی را روی میز نگه میداریم و تو نیز باید در میز مذاکره سفتتر بایستی.
ایران در برابر این معادله: فرصت و محدودیت
تحلیل این رویداد بدون اشاره به موضع ایران کامل نمیشود. تجربه سالهای اخیر نشان داده ایران سه ابزار مهم در برابر این سناریو دارد:
بازدارندگی موشکی و پهپادی که هزینه حمله اسرائیل را بالا برده است؛
شبکه متحدان منطقهای که میتواند توازن را جابهجا کند؛
توان سایبری و جنگ الکترونیک که در سالهای اخیر رشد قابلتوجهی داشته و گوشه ای از آن در جنگ ۱۲روزه را صهیونیست ها مشاهده کردند.
اما در مقابل، یک چالش مهم وجود دارد؛ اسرائیل تلاش میکند «ابتکار عمل» را حفظ کند و ایران را در موقعیت واکنشی نگه دارد. این همان جایی است که تهران باید مراقب باشد بازی را در زمین اسرائیل ادامه ندهد.
ماجرای پرواز شبانه جنگندههای اسرائیلی در مرز ایران و عراق چه بود؟
۴۶ دقیقه پیش · روزنامه خراسان نوشت: ورود شبانه جنگندههای اسرائیلی به حریم هوایی عراق و پروازهای پر سروصدا در امتداد مرزهای غربی ایران، دیگر یک رخداد ...
ماجرای پرواز شبانه جنگندههای اسرائیلی در مرز ایران و عراق چه بود؟
۳۵ دقیقه پیش · روزنامه خراسان نوشت: ورود شبانه جنگندههای اسرائیلی به حریم هوایی عراق و پروازهای پر سروصدا در امتداد مرزهای غربی ایران، دیگر یک رخداد ...
جزئیات شکستن دیوار صوتی عراق با جنگندههای ناشناس/ عملیات روانی ...
امنیتی- تسلیحاتی ‹ بین الملل ‹ www.tabnak.ir
۱ روز پیش · گزارش های رسانه ای از پرواز جنگندههای ناشناس در آسمان عراق و شکستن دیوار صوتی حکایت می کند. برخی این جنگنده ها را آمریکایی و برخی اسرائیلی ...
وارد نشده: شکلگیری | جستجو با:شکلگیری
آخرین اخبار - پروازهای مکرر اسرائیل - ویستا
پروازهای+مکرر+اسرائیل ‹ vista.ir
۸ ساعت پیش · ... اسرائیل برای نفوذ در منطقه / حملات شدید جنگندههای اسرائیل به پایتخت یمن + تصاویر / آسمان عراق,نزاع پساجنگ,پروازهای مکرر اسرائیل.
ادعای «حمله هوایی» در آسمان عراق /عملیات روانی با سایه جنگ - رونگار
۱ روز پیش · پروازهای مکرر اسراییل در آسمان عراق، از شکلگیری الگوی تازهای در نزاع پساجنگ حکایت دارد ورود شبانه جنگنده های اسراییلی به حریم هوایی عراق و ...
پرواز جنگندههای اسرائیل در آسمان عراق؟ - آرمان ملی
اخبار روزنامه ‹ www.armanmeli.ir
۱۷ ساعت پیش · از اینرو اقدام اسرائیل در مانور بر سر عراق را میتوان پیغامی از سوی آنها به عربستان دانست تا جاییکه بتواند در برابر این خرید مقاومت خواهد کرد ...
پشت پرده بازی جدید صهیونیست ها - قطره
بين الملل ‹ خبر ‹ www.ghatreh.com
۹ ساعت پیش · پروازهای مکرر اسراییل در آسمان عراق، از شکل گیری الگوی تازه ای در نزاع پساجنگ حکایت دارد ورود شبانه جنگنده های اسراییلی به حریم هوایی عراق و ...
واکنش عراق به ماجرای پرواز جنگندههای اسرائیل و آمریکا در آسمان این کشور
واکنش-فوری-عراق-به-ماجرای-پرواز-جنگ... ‹ news ‹ www.hamshahrionline.ir
۲۰ ساعت پیش · برخی منابع محلی عراق شب گذشته و امشب با انتشار گزارشهایی مدعی فعالیت هواپیماهای آمریکایی و اسرائیلی در آسمان عراق شده بودند. بر اساس گزارش ...
پشت پرده بازی جدید صهیونیست ها - فردا نیوز - خبر فارسی
۸ ساعت پیش · پروازهای مکرر اسرائیل در آسمان عراق، از شکل گیری الگوی تازه ای در نزاع پساجنگ حکایت دارد.
در شرایط فعلی نزدیک شدن به تأسیسات بمباران شده خطرناک است
۷ ساعت پیش · پروازهای مکرر اسراییل در آسمان عراق، از شکلگیری الگوی تازهای در نزاع پساجنگ حکایت دارد ورود شبانه جنگنده های اسراییلی به حریم هوایی عراق و ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
ایروانی: آمریکا مکلف به جبران کامل خسارتهای ایران است
امیرسعید ایروانی در نامهای به شورای امنیت در خصوص اعتراف آمریکا به نقش محوری در تجاوز رژیم صهیونیستی علیه کشورمان گفت:آمریکا مکلف به جبران کامل خسارات وارده نسبت به ایران و شهروندان آن است.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه
قدس آنلاین: امیرسعید ایروانی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل در نامهای به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت گفت: اقدام تجاوزکارانهای که از سوی رژیم صهیونیستی و با هماهنگی ایالات متحده ارتکاب یافته است، علیه حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته و نقض آشکار ماده ۲(۴) منشور ملل متحد به شمار میرود. این تجاوز، شامل حملات عمدی علیه غیرنظامیان و اموال و اهداف غیرنظامی بوده است؛ حملاتی که با بیاعتنایی فاحش به اصول بنیادین حقوق بینالملل و حقوق بینالملل بشردوستانه انجام پذیرفته است.
دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل تاکید کرد: آمریکا مکلف است نسبت به جبران کامل خسارات وارده ناشی از نقضهای مزبور نسبت به ایران و شهروندان آن از جمله هرگونه خسارت مادی و معنوی اقدام نماید. این امر، مطابق حقوق بینالملل، شامل تعهد به اعاده وضع به حال سابق و جبران خسارات ناشی از آن میگردد.
وی تصریح کرد: در عین حال، چنین اعترافاتی مستلزم مسؤولیت کیفری فردی هر یک از مقامات و اشخاص ایالات متحده است که در ارتکاب نقضهای شدید حقوق بینالملل بشردوستانه، از جمله ارتکاب «جنایت تجاوز»، مشارکت داشتهاند.
ایروانی گفت: جمهوری اسلامی ایران حق کامل و غیرقابلتردید خود را برای پیگیری از طریق تمامی مسیرهای حقوقی در دسترس بهمنظور ایجاد سازوکار پاسخگویی نسبت به مسئولان و نیز تأمین جبران کامل همه خسارات و زیانهای وارده ناشی از این فعل بینالمللی متخلفانه، محفوظ میدارد.
متن کامل نامه سفیر ایران در سازمان ملل به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
پیرو مکاتبه مورخ ۷ نوامبر اینجانب و نیز نامه مورخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵ وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران پیرامون اظهارات علنی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا مبنی بر اذعان به نقش محوری واشنگتن در اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، بدینوسیله مایلم توجه شما و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را به اعتراف رسمی دیگری از سوی ایالات متحده که بار دیگر مشارکت مستقیم این کشور با رژیم صهیونیستی در تجاوز مسلحانه و غیرقانونی علیه جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۲۵ را تأیید میکند، جلب نماید.
نیروی هوایی آمریکا در بیانیه مطبوعاتی خود مورخ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵، برای نخستین بار و بهطور علنی، مشارکت مستقیم در حملات علیه تأسیسات هستهای کاملاً صلحآمیز و تحت پادمان ایران در فردو، نطنز و اصفهان را تأیید کرده است. در این بیانیه چنین آمده: «یگان ۳۴ در ماه ژوئن مأمور شد در خلال عملیات موسوم به چکش نیمهشب، بستهای عملیاتی شامل بمبافکنهای بی .۲ اسپیریت را برای هدف قرار دادن سایتهای هستهای زیرزمینی در فردو، نطنز و اصفهان اسکورت کند.» بیانیه مطبوعاتی مزبور همچنین فاش میسازد: «اسکادرانی از جنگندههای اف .۳۵ که توسط خلبانان یگان ۳۸۸ هدایت میشد، نخستین هواگردی بود که در تاریخ ۲۲ ژوئن وارد حریم هوایی ایران شد و بمبافکنهای بی .۲ را تا مناطق هدف اسکورت نمود.»
چنین افشاگریهایی همراه با اظهارات اخیر رئیسجمهور ایالات متحده در ۶ نوامبر ۲۰۲۵ نیز بیش از پیش [حمایت مستقیم ایالات متحده از رژیم صهیونیستی را] تأیید میکند؛ اظهاراتی که دونالد ترامپ در آن آشکارا مسئولیت و نقش محوری آمریکا در اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را تصدیق نمود.
اقدام تجاوزکارانهای که از سوی رژیم صهیونیستی و با هماهنگی ایالات متحده ارتکاب یافته است، علیه حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته و نقض آشکار ماده ۲(۴) منشور ملل متحد به شمار میرود. این تجاوز، شامل حملات عمدی علیه غیرنظامیان و اموال و اهداف غیرنظامی بوده است؛ حملاتی که با بیاعتنایی فاحش به اصول بنیادین حقوق بینالملل و حقوق بینالملل بشردوستانه انجام پذیرفته است.
همانگونه که در مکاتبات صدر الاشاره نیز تأکید شده، آمریکا مکلف است نسبت به جبران کامل خسارات وارده ناشی از نقضهای مزبور نسبت به ایران و شهروندان آن از جمله هرگونه خسارت مادی و معنوی اقدام نماید. این امر، مطابق حقوق بینالملل، شامل تعهد به اعاده وضع به حال سابق و جبران خسارات ناشی از آن میگردد.
در عین حال، چنین اعترافاتی مستلزم مسئولیت کیفریِ فردیِ هر یک از مقامات و اشخاص ایالات متحده است که در ارتکاب نقضهای شدید حقوق بینالملل بشردوستانه، از جمله ارتکاب «جنایت تجاوز»، مشارکت داشتهاند.
معذلک، جمهوری اسلامی ایران حق کامل و غیرقابلتردید خود را برای پیگیری از طریق تمامی مسیرهای حقوقی در دسترس بهمنظور ایجاد سازوکار پاسخگویی نسبت به مسئولان و نیز تأمین جبران کامل همه خسارات و زیانهای وارده ناشی از این فعل بینالمللی متخلفانه، محفوظ میدارد.
با عنایت به اذعان خودِ آمریکا نسبت به نقش و مسئولیتش در ارتکاب این افعال متخلفانه بینالمللی، شورای امنیت و مجموعۀ گستردهتر سازوکارهای سازمان ملل متحد نمیتوانند در قبال آن سکوت اختیار کنند. جمهوری اسلامی ایران بار دیگر درخواست خود را از دبیرکل سازمان ملل متحد و شورای امنیت تکرار مینماید تا مطابق با مسئولیت ایشان در حفظ صلح و امنیت بینالمللی، اقدامات مقتضی را برای تضمین پاسخگویی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در قبال جنین نقضهای فاحشی اتخاذ کرده و عاملان این جنایات را به دست عدالت بسپارند.
موجب امتنان خواهد بود چنانچه دستور فرمایند مکاتبه حاضر بهعنوان سند شورای امنیت ثبت و توزیع گردد.
موقع را مغتنم شمرده، احترامات فائقه را تجدید مینماید.
امیر سعید ایروانی
سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران
سازمان ملل متحد
رزمایش بزرگ اقتدار بسیجیان خراسان رضوی برگزار شد
رزمایش بزرگ اقتدار بسیجیان خراسان رضوی با حضور بیش از ۷۰ هزار نفر از بسیجیان در مشهد و شهرستانهای خراسان رضوی برگزار شد.

سردار نقدی: جنگ بعدی را بدون نابودی کامل رژیم صهیونیستی متوقف نمیکنیم
فرمانده کل سپاه: شهدای هستهای و مردمی جنگ ۱۲ روزه بخشی ماندگار از حافظه ملی هستند
فرمانده سپاه امام رضا(ع): بسیج، پشتوانه قوی برای دولتهاست
روایت ایستادگی برای وطنِ عزیزتر از فرزند
درسهای ماندگار زندگی ۱۸ ساله حضرت زهرا(س)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
مراسم روز بسیج در حسینیه امام خمینی(ره)

در سالروز تشکیل بسیج مستضعفین، مراسم روز بسیج با حضور هزاران تن از بسیجیان سراسر کشور در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم که فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز حضور داشت، سردار سرتیپ سلیمانی رئیس سازمان بسیج، مأموریت اصلی بسیج را قدرتسازی برای کشور در عرصههای مختلف از جمله بخشهای دفاعی و امنیتی، فرهنگی و اجتماعی، علم و فناوری، رسانه و فضای مجازی، محرومیتزدایی و پیشرفت و آبادانی کشور خواند و گفت: فرهنگ بسیج، فرهنگ مقاومت است و بسیجیان آماده نقشآفرینی در هر میدان نیازمند فداکاری برای تحقق ایران قوی هستند.
خاطرهگویی چند تن از فعالان بسیجی از جنگ ۱۲ روزه و اجرای سرود، نقّالی و حماسهسرایی، بخشهای دیگری از مراسم روز بسیج در حسینیه امام خمینی(ره) بود.
ادامه مطلب را ببينيد

حضرت آیتالله خامنهای: «یکی از وظایف قوّهی قضائیّه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوّهی قضائیّه؛ یعنی یکی از کارهای مهمّ قوّهی قضائیّه همین است.» ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
آئین اختتامیه «همایش بینالمللی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای»، همزمان با سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴ برگزار میشود. بازخوانی اندیشه و سیرهی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در حوزهی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، ترسیم نظام مطلوب حقوق ملّت و آزادیهای مشروع مبتنی بر اندیشه رهبر معظم انقلاب و تضمین و صیانت از حقوق ملّت و آزادیهای مشروع و چگونگی ارتقاء آن بر اساس آراء و اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای، از اهداف همایش است.
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در ادامه مطالب پرونده «حقوق ملت و آزادیهای مشروع» در یادداشتی به قلم حجتالاسلام والمسلمین عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به بررسی حقوق ملت و آزادیهای مشروع در ذیل محور «حق رأی، آزادی، تمدن اسلامی و تصویر جهانی» پرداخته است.
حقوق و آزادیهای مشروع در اندیشه اسلامی جایگاهی ریشهدار و الهی دارند. در نگاه اسلام، انسان موجودی مکرم و دارای استعدادهای الهی است و از اینرو، برخورداری او از حقوق و آزادیهای مشروع نه از سر لطف حکومتها، بلکه ناشی از خلقت و ارادهی الهی است. قرآن کریم با بیان «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»(۱) بر کرامت ذاتی انسان تأکید میکند و این کرامت، مبنای حق و آزادی مشروع در جامعه اسلامی است. اسلام، آزادی را امری مطلق و بیحد نمیداند، بلکه آن را در چارچوب عبودیت و عدالت تعریف میکند. از نگاه توحیدی، انسان آزاد است تا در مسیر حق گام بردارد و از بندگی غیر خدا رهایی یابد. بنابراین، آزادی در اسلام به معنای رهایی از هوا و هوس و سلطهی باطل است، نه رهایی از ارزشهای الهی و اخلاقی. به همین دلیل، آزادی مشروع با عبودیت خداوند و مسئولیت در قبال تکالیف الهی همراه است که مرز آن را شریعت الهی و احکام خداوند مشخص میکند. رعایت حقوق و آزادیهای مشروع در نظام اسلامی، ضامن عدالت اجتماعی و مانع از استبداد است. در حکومت اسلامی، حاکمیت از آنِ خداست و انسانها در پرتو قانون الهی و عقل جمعی، صاحب حق مشارکت، اظهار نظر و دفاع از کرامت خویشاند. امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه بر این اصل تأکید میکنند که: «لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً»؛ که مبتنی بر آن، انسان نباید بندگی غیر خدا را بپذیرد.(۲) بنابراین، حقوق و آزادیهای مشروع در اسلام نه تقلیدی از نظامهای غربی، بلکه ریشهدار در وحی، عقل و فطرت انسانی است و پاسداری از آن، بخشی از وظیفهی دینی و اجتماعی هر مسلمان به شمار میآید.
در اندیشه حقوق عمومی غرب مدرن، رابطهی میان حکومت و مردم بر اساس دوگانگی و تعارض شکل گرفته است. دولت در مقام قدرت حاکم و مردم در مقام صاحبان حق قرار دارند؛ لذا فلسفهی حقوق عمومی در غرب بر «تحدید قدرت حکومت» و «تضمین آزادیهای فردی» استوار است. این دیدگاه ریشه در تجربههای تاریخی استبداد، کلیسای قرون وسطی و فلسفه قرارداد اجتماعی دارد؛ جایی که انسان، منشأ حق و قانون تلقی میشود. اما در منظومه فکری اسلام، چنین تقابلی اساساً وجود ندارد؛ زیرا هم حکومت و هم حقوق انسان، هر دو از منشأ واحدی یعنی اراده الهی سرچشمه میگیرند. از اینرو است که حکومت و حقوق مردم هر دو «جعل الله» بوده و هر دو ماهیت یکسان و حقوق بشری دارند. تفصیل آنکه، در نگاه قرآن، خداوند خالق و شارع است؛ «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ».(۳) آیة مذکور، بنیان فلسفهی سیاسی اسلام را بیان میکند؛ بدین معنا که منشأ حاکمیت، جعل الهی است. از سوی دیگر، حقوق بشر نیز در اسلام محصول اراده الهی است؛ زیرا انسان حامل کرامت خداوندی است. بدینترتیب، هم حاکمیت و هم حق، هر دو در مدار توحید قرار دارند و نه در تقابل با یکدیگر.
در این چارچوب، حکومت اسلامی وظیفه دارد در جهت تحقق اراده الهی و حفظ کرامت انسان عمل کند، نه اینکه قدرت را در برابر مردم به کار گیرد. امیر المؤمنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: «إنّ الله فرض على الأئمة العدل، و على الرعیة الطاعة»؛ یعنی عدالت و اطاعت دو روی یک حقیقتاند که هر دو از فرمان الهی سرچشمه میگیرند. بر این اساس، رابطهی حکومت و مردم در اسلام، نه رقابتی، بلکه تعاملی و تکاملی است؛ حکومت امانتدار حقوق مردم است و مردم نیز یاران و ناصحان حکومت در مسیر اقامهی قسطاند؛ دقیقاً همانی که آیة شریفه «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا... لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(۴) رهنمون آن است.
از منظر اسلامی، تحدید قدرت به معنای کنترل حکومت در برابر مردم نیست، بلکه به معنای مقید کردن حاکم به حدود الهی است. حاکم اسلامی نمیتواند از چارچوب شریعت تجاوز کند؛ چراکه مشروعیت او در گرو التزام به قانون الهی است. از این منظر، حاکمیت نیز امانتی الهی است که نباید مورد طمع زورمندان قرار گیرد و لقمهای آماده تلقی شود؛ بلکه باید مسئولیتی الهی و تکلیفی از سوی باری تعالی انگاشته شود. این مضمون صریح فرمایش امیر المؤمنین علی علیهالسلام در نامهای به یکی از فرمانداران خویش است، آنجا که میفرمایند: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ».(۵) به همین دلیل، آزادی در اسلام نیز در راستای عبودیت و عدالت تعریف میشود. انسان آزاد است، اما آزادی او در جهت کمال و رشد اخلاقی معنا مییابد. از نگاه قرآن، «لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»(۶) اصل آزادی انتخاب را تثبیت میکند، اما این آزادی از محدودهی عبودیت، کرامت انسانی و عدالت خارج نمیشود. در نتیجه آنچه ارائه شد در اندیشه اسلامی، حکومت و حقوق بشر دو قطب متقابل نیستند، بلکه هر دو تجلی اراده خداوند در تنظیم حیات انسانیاند. اگر در غرب، حقوق بشر ابزار کنترل قدرت است، در اسلام، حکومت خود پاسدار و مظهر حقوق الهی انسان است. این هماهنگی ذاتی میان حاکمیت و حقوق بشر، نقطهی تمایز اساسی نظام اسلامی از نظامهای سکولار مدرن است؛ نظامی که در آن، عدالت، کرامت و آزادی نه از ارادهی بشر، بلکه از توحید سرچشمه میگیرند.
در مباحث حقوق عمومی، «حقوق ملّت و آزادیهای مشروع» معمولاً در چارچوب نظام سیاسی و رابطه دولت و مردم مورد بررسی قرار میگیرد. این نوع نگاه، هرچند برای تنظیم مناسبات سیاسی ضروری است، اما در سطح ساختاری و حقوقی باقی میماند و کمتر به بسترهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی توجه دارد. در حالیکه حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، صرفاً مجموعهای از قواعد قانونی نیست، بلکه بخشی از منظومه کلان تمدنی هر جامعه به شمار میآید که ریشه در جهانبینی، نظام ارزشی و غایتشناسی آن دارد. رویکرد تمدنی به حقوق ملّت، به جای تمرکز صرف بر ساختار قدرت یا محدودسازی حکومت، به دنبال فهم جایگاه انسان، جامعه و حکومت در نظام معنایی و تاریخی تمدن است. از این منظر، آزادیهای مشروع و حقوق آحاد مردم نه فقط ابزار تنظیم قدرت، بلکه عناصر هویتساز و تمدنساز تلقی میشوند. تفاوت اساسی این نگاه با رویکرد صرفاً حقوقی در آن است که تمدن، به عنوان بستر شکلگیری ارزشها و مقاصد اجتماعی، مبنای تفسیر و تحقق حقوق ملّت قرار میگیرد. این نگاه تمدنی به حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، مبتنی بر ادله و مبانیای است که در ادامه به اختصار تبیین میشود؛ ادلهای که ضرورت بازاندیشی در مفهوم حقوق ملّت و تفسیر آن از منظر تمدنی، بهویژه در چارچوب اندیشه و غایات تمدن اسلامی را آشکار میسازد.
دلیل نخستِ ضرورت بررسی حقوق ملّت از منظر تمدنی، چند ضلعی بودن و چند سطحی منظومه حقوق در اندیشه اسلامی است. توضیح آنکه منظومه حقوق در اسلام شامل «حقالله»، «حقوقالناس عمومی» و «حقفردی» است که تنها در بستر تمدن اسلامی به صورت کامل و منسجم قابل تبیین است. ضلع نخست، حقالله است؛ یعنی حقوقی که ناظر به رابطهی انسان و خداوند بوده و ریشه در عبودیت و خدامحوری دارد. بر اساس مبانی اسلامی، حقالله همان حق خداوند بر بندگان است که در حقیقت بازتاب نظم و ارادهی الهی در جامعهی انسانی است. همانگونه سابق بر این بیان شد، قرآن کریم با تأکید بر اختصاص حاکمیت به خداوند، تصریح بر آن دارد که حق تشریع و تعیین حدود، از آنِ خداست و این حق، پایهی همهی حقوق دیگر به شمار میآید. ضلع دوم، حقوقالناسِ عمومی است؛ یعنی حقوقی که در تعاملات اجتماعی و روابط میان افراد جامعهی اسلامی معنا مییابد. این حقوق ناظر به عدالت اجتماعی، امنیت، نظم عمومی و مصالح امت اسلامی است. ضلع سوم، حق فردی است که در این مرتبه، اشتراکاتی میان اسلام و نظامهای حقوقی غربی وجود دارد؛ مانند حق مالکیت، آزادی انتخاب و مصونیت از تعرض. ترسیم کامل این سهضلعی حقوقی تنها در بستر تمدنی اسلام معنا پیدا میکند، زیرا تمدن اسلامی چارچوبی است که در آن، حق فرد، جامعه و خداوند در تعادل قرار میگیرند. برای مثال، «حفظ حجاب» نهتنها یک تکلیف شرعی، بلکه بهعنوان حقی برای زن مسلمان در جهت صیانت از کرامت الهی او شناخته میشود؛ حقی که علاوه بر بُعد فردی، دارای سویهای تمدنی است، زیرا پاسداری از هویت فرهنگی و اخلاقی امت اسلامی را نیز در بر دارد.
دلیل دوم برای پیششرط بودن نگاه تمدنی در فهم کامل منظومه حقوق ملّت و آزادیهای مشروع آن است که نظریه تمدنی در اندیشه اسلامی، تجلّیگاه تلفیق دوگانههاست؛ دوگانههایی که هرکدام در عین تمایز، در نظام توحیدی به سوی وحدت و تعادل سوق داده میشوند. تمدن اسلامی بهجای آنکه میان عقل و ایمان، یا دین و دنیا شکاف ایجاد کند، آنها را در نسبت متقابل و تکاملی قرار میدهد. در این چارچوب، عقلانیت در پرتو ایمان معنا مییابد و ایمان نیز بدون پشتوانه عقلانیت به خرافه میگراید. عدالت و پیشرفت نه در تعارض، بلکه در امتداد یکدیگرند؛ آزادی و بندگی خدا نیز دو روی یک حقیقتاند؛ آزادی حقیقی در اندیشه اسلامی، رهایی از سلطهی غیر و تسلیم در برابر حق است. دیگر آنکه دوگانههایی چون ملّت و امت، جمهوریت و اسلامیت نیز در نظریه تمدنی اسلام به وحدت میرسند. اسلام نه جمهوریت را نفی میکند و نه اسلامیت را فدای مردمگرایی میسازد؛ بلکه میان حق حاکمیت الهی و نقش اراده مردم توازن برقرار میکند. نظریه تمدنی اسلامی، با جمع عقل و ایمان، عدالت و پیشرفت، و آزادی و عبودیت، بنیانی فراهم میسازد که در آن حقوق ملّت نه صرفاً قانونی، بلکه تمدنی و الهی معنا مییابد و در نتیجه، فهم حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در این منظومه تلفیقی، هم از لحاظ معرفتی توجیه میشود و هم از حیث مشروعیت و ضمانت اجرایی، حقانی میگردد.
در جمعبندی، میتوان گفت که قرائت تمدنی، ذات و معناشناسی بحث از حقوق ملّت و آزادیهای مشروع را تحتالشعاع خود قرار میدهد. بدون درک بستر تمدنی، تحلیل حقوق ملّت تنها به سطح قواعد و ساختارهای حقوقی محدود میماند و عمق هویتی، معنوی و تاریخی آن نادیده گرفته میشود. در چارچوب تمدن اسلامی، حقوق ملّت و آزادیهای مشروع نه امری صرفاً قانونی و قراردادی، بلکه نمود روابط انسانی با خداوند، جامعه و خود فرد است و درک آن بدون رجوع به منظومه تمدنی، ناقص و سطحی خواهد بود. به عبارت دیگر، نگاه تمدنی پیششرط فهم کامل و حقانی حقوق ملّت است. در همین راستا، هر گونه مطالعه یا تبیین حقوق ملّت که از دریچه تمدن عبور نکند، توانایی تبیین ارتباط میان آزادی و بندگی، عدالت و پیشرفت، فرد و جامعه و دین و دنیا را نخواهد داشت. از اینرو، قرائت تمدنی نه تنها روش، بلکه الزام معرفتی و فلسفی است که امکان فهم عمیق، تحقق و ضمانت اجرایی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع را فراهم میآورد و آنها را در جایگاه واقعی خود در منظومهی اسلامی مستحکم میسازد.
با توجه به مبانی پیشگفته، بررسی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع از منظر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای نهتنها مطلوب، بلکه واجد ضرورتی علمی و تمدنی است. نگاه ایشان به مسئله حقوق ملّت در چارچوبی شکل میگیرد که بر پیوند میان شریعت، عقلانیت، عدالت و هویت اسلامی استوار است؛ نگاهی که صرفاً نظری نیست، بلکه در تجربهی عینیِ حکمرانی اسلامی تجسم یافته است. ویژگی ممتاز اندیشه ایشان در آن است که حقوق ملّت و آزادیهای مشروع را ذیل گفتمان تمدن اسلامی و در پرتو توحید تفسیر میکند؛ به گونهای که آزادی، نه مفهومی رها از ارزش، بلکه «آزادی برخاسته از توحید» است؛ آزادیای که در آن انسان با رهایی از بند سلطههای مادی و نفسانی، به بندگی آگاهانهی خداوند میرسد. از این منظر، حکومت اسلامی نه محدودکننده آزادی، بلکه ساماندهنده و تضمینکننده آزادی توحیدی در چارچوب عدالت و کرامت انسانی است. نگاه جامع، نظاممند و تمدنی رهبر معظم انقلاب در میان متفکران معاصر اسلامی کمنظیر است و هنگامی که این بینش با تجربهی عملی و مدیریتی در عرصه حکمرانی درهم میآمیزد، الگویی بیبدیل برای فهم و تحقق حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومهی اسلامی پدید میآورد.
(۱ «به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم» (آیة شریفة ۷۰ سوره مبارکه اسراء)
(۲ «بنده دیگرى مباش که خداوند، تو را آزاد آفرید» (نامه ۳۱ نهجالبلاغه)
(۳ «حکم تنها از آن خداست!» (آیه شریفة ۴۰ سوره مبارکه یوسف / آیه شریفه ۵۷ سوره مبارکه انعام)
(۴ «همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم ... تا مردم به دادگرى برخیزند ...» (آیه شریفه ۲۵ سوره مبارکه حدید)
(۵ «حکمرانى براى تو طعمه نیست، بلکه امانتى است بر عهدهات و از تو خواستهاند دستور مافوق خود (خداوند) را رعایت نمایى.» (نامه ۵ نهجالبلاغه به اشعث بن قیس عامل آذربایجان)
(۶ «اکراهی در دین وجود ندارد.» (آیه شریفه ۲۵۲ سوره مبارکه بقره)
- آزادی به مثابه کرامت انسانی
- اندیشه آرمانی آیتالله نائینی حکومت ولایتیّه بود نه حکومت مشروطه
- «روایت قهرمان بانوان ایرانی»
- روایت کامل دفاع مقدس با شنیدن صدای زنان امکانپذیر است
- همسفر آتش و برف؛ زنی که بار جنگ را بر دوش کشید!
- خانمناز علینژاد؛ زنی که جنگ را خانهبهخانه دوام آورد!
- مرضیه دباغ؛ پرچمدار زن انقلابی در تاریخ ایران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
طناب غرب و چاه اوکراین

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پنجاهوچهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید ابولفضل نیازمند تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاهوچهار
سرمقاله
طناب غرب و چاه اوکراین
«غرب و در رأس آن آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد و اتکا نیست.» درستی این گزاره بارها در طول چند دهه اخیر اثبات شده است. وضعیت امروز اوکراین نیز بار دیگر نمایشی از نتیجه اطاعت و اتکای بیش از حد به غرب به شمار می رود.
اوکراین سالها با این تصور پیش رفت که اتکا به آمریکا و غرب میتواند امنیت این کشور را تضمین کند و آیندهای روشنتر برای آن بسازد، اما واقعیتهای میدانی و سیاسی نشان داد که این اتکا بیش از آنکه پشتوانهای پایدار ایجاد کند، وابستگی شکنندهای تولید کرد. واشنگتن از همان ابتدا اوکراین را بهعنوان بخشی از یک مهندسی ژئوپلیتیکی بزرگتر تعریف و نقش این کشور را در قالب یک سپر فشار علیه رقیب خود روسیه، ترسیم کرد و آن را در مسیر تقابلی قرار داد که هزینههای آن مستقیماً بر دوش مردم اوکراین گذاشته شد.
غرب با وعدههای پرزرقوبرق، کییف را به سمت انتخابهایی سوق داد که در ظاهر استراتژیک جلوه کردند اما در واقعیت، فاقد ضمانتهای عملی و حقوقی بودند و این کشور را در موقعیتی قرار دادند که خروج از آن بسیار دشوار شد. وعده عضویت در ناتو، بستههای امنیتی نمادین و حمایتهای مشروط همه در نهایت مشخص کرد که غرب هرگز قصد نداشت مسئولیت بلندمدت دفاع از اوکراین را بر عهده بگیرد و صرفاً به دنبال افزایش اهرمهای فشار خود در شرق اروپا بود.
اکنون با انتشار طرح ۲۸ مادهای آمریکا، چهره واقعی این سیاست بیش از گذشته آشکار شده است و اوکراین میبیند که همان قدرتی که سالها تشویق به مقاومت و ایستادگی میکرد، اکنون خواستار پذیرش شرایطی شده است که بخش قابلتوجهی از دستاوردهای طرف مقابل را تثبیت میکند و نقش آمریکا را از یک حامی پرصدا به یک بازیگر محاسبهگر و دورنگر تبدیل میکند.
طرحی که بخشهای شرقی و جنوبی اوکراین را عملاً از اختیار کییف خارج میکند، عضویت در ناتو را ممنوع میسازد، ارتش اوکراین را محدود میکند و ضمانتهای امنیتی را به شکلی مشروط ارائه میدهد که با کوچکترین اقدام لغو میشود و نشان میدهد که تعهدات آمریکا نه بر اساس شراکت، بلکه بر اساس مدیریت بحران برای منافع خود تنظیم میشود.
این تغییر لحن و رفتار، نتیجه طبیعی اتکای بیش از اندازه به قدرتی است که منافع خود را بالاتر از هر تعهدی قرار میدهد و در بزنگاههای حساس، اولویّتهایش را بدون توجه به هزینههایی که بر دیگران تحمیل میشود جابجا میکند.
نتیجه این روند آن است که اوکراین بهای اعتماد به غرب را با از دست دادن توان دفاعی، فرسایش اقتصادی، واگذاری اراضی، مهاجرت گسترده و کاهش استقلال سیاسی پرداخت و این تجربه بار دیگر ثابت میکند که امنیت پایدار با وعده قدرتهای خارجی ساخته نمیشود و اتکا به آنها سرانجامی جز فروپاشی و سردرگمی رقم نمیزند.
امروز اوکراین بیش از هر زمان دیگری با واقعیتی مواجه شده است که نشان میدهد اعتماد به غرب نه ثبات ایجاد کرد و نه امنیت ساخت و تنها نتیجهای که تولید کرد، وابستگی، فرسایش و سردرگمی در لحظات سرنوشتساز بود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
حمله به بیروت و اثبات راهبرد مقاومت

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پنجاهوپنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید امیرعباس جعفرآبادی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاهوپنج
سرمقاله
حمله به بیروت و اثبات راهبرد مقاومت
رژیم صهیونی عامل بینظمی منطقهای، این مرتبه با کنار گذاشتن ژستهای اخلاقی بدون هشدار قبلی، امروز دوم آذر ۱۴۰۴ به پایتخت لبنان حمله کرد. حمله به پایتخت و نقض صریح و علنی آتشبس در حالی صورت میگیرد که تمام جریانهای خارجی و حتی بعضی جریانهای داخلی لبنان با توهم اینکه پذیرفتن شروط محور صهیونی-آمریکایی میتواند موجب بازگشت آرامش به لبنان شود در طول یک سال گذشته برای خلع سلاح مقاومت مشغول فشار به حزبالله بودند و هستند. ترور یکشنبه عصر حومه جنوبی بیروت حالا بیش از هر زمان دیگری اثبات میکند که تحلیل راهبردی مقاومت از رفتار دشمن درست بوده، هست و خواهد بود.
مدعیان گزارهی «اگر خلع سلاح، آنگاه صلح و آرامش» زیر تیغ آفتاب مشغول نوشتن توهمات خود روی یخ هستند. جهاد حزبالله محدود به جهاد نظامی نبوده و نیست. همراهی نجیبانهی ساختار قدرتمند مقاومت لبنان - که حتماً قدرت کوتاه کردن دست تجاوز صهیونی را داراست - با برخی جریانهای سیاسی داخلی را میتوان وجه دیگری از جهاد شرافتمندانهی مقاومت ذیل جهاد تبیین تحلیل کرد.
درخواست کلی، بدون مخاطب و بیتأثیر برخی چهرههای ارشد سیاسی لبنان از جمله رئیسجمهور این کشور از جامعهی جهانی - همانهایی که در طول این چند ماه صرفاً تماشاگر نقضهای مکرر آتشبس توسط صهیونیستها در غزه و لبنان بودهاند - حالا دیگر بیش از هر زمان دیگری اثباتکنندهی دستگاه تحلیلی مقاومت است.
مقاومت اسلامی لبنان از ابتدا نه به آتشبس دشمن صهیونی خوشبین بود و نه به مذاکرهکنندگان دشمن آمریکایی. اولی در روی زمین مشغول توسعهطلبی و تجاوز به منافع لبنان است و دومی همان هدف اولی را در ساحت سیاست دنبال میکند. حسب تحلیل اشتباه آمریکاییها، قرار بود جریانهای داخلی لبنان روبروی مقاومت قرار گیرند. سیرهی حزبالله ولو با زخمهایی که از ترور بر پیکرش نشست اما این خدعه را باطل کرد.
مذاکره و رفتوآمدهای دیپلماتیک هرقدر برای مقاومت بیمعنا بود و او در میدان مشغول آمادهسازی خود برای دور بعدی نبرد احتمالی با دشمن صهیونی بود اما برای بعضی جریانهای سیاسی داخلی لبنان فریبنده و دلربا آمد. بااینحال مقاومت با همهی شروط جریانهای داخلی لبنان ازجمله ارتش و دولت همراه شد تا بهانهای به دشمن صهیونی نداده باشد.
حالا دیگر از خورشیدِ میانهی تابستان روشنتر است که دشمن حتی به تعهدی که خودش یک طرف آن بوده پایبند نیست. تنها با زبان قدرت است که میتوان این عامل بینظمیِ منطقهای را مهار کرد. همان گزارهای که نهفقط مقاومت لبنان بلکه تمام جریانهای مقاومت در تمام طول این سالها آن را تکرار کرده و حالا بعد از هفت اکتبر و جنگ سال گذشته لبنان و جنگ ۱۲روزه علیه ایران هنوز هم با قدرت دنبال میکنند. تنها زبان قدرت و زدن ضربه دردناک به دشمن صهیونی است که میتواند او را مجبور به تجدیدنظر در تصمیمهایش کند.
نظمی اگر قرار است در غرب آسیا برقرار شود نه با منطق تحمیلی آمریکا با محوریت رژیم صهیونی بهعنوان عامل بینظمی در منطقه بلکه با مشت قدرتمند مقاومت و تحمیل ارادهاش بر دشمن برقرار خواهد شد. این را ترور یکشنبه عصر جنوب بیروت میگوید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
آتشبسی که آتشبس نیست

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پنجاهوششمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید مهدی اکبرینسب تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاهوشش
سرمقاله
آتشبسی که آتشبس نیست
هیثم علی طباطبائی فرمانده ارشد حزبالله لبنان روز یکشنبه دوم آذرماه در جریان حمله هوایی رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت، همراه با چند نفر از همرزمانش ترور شد و به شهادت رسید.
شهید طباطبائی یکی از برجستهترین فرماندهان میدانی حزبالله بود. او از نسل دوم مؤسسان حزبالله، فرمانده یگان نخبه رضوان و معمار «پرونده جولان» به شمار میرفت. طباطبائی سابقهای طولانی در نبردهای لبنان، سوریه و یمن داشت.
اسرائیل شهید طباطبائی را «رئیس ستاد نظامی حزبالله» توصیف کرده است. این فرمانده ارشد حزبالله چند بار از ترور جان سالم به در برده بود و از سال ۲۰۱۶ در فهرست تروریستی آمریکا قرار داشت. جایگاه او در ساختار فرماندهی مقاومت، این ترور را به یکی از مهمترین رخدادهای امنیتی لبنان تبدیل کرد.
اما اهمیت ماجرا تنها در ترور یک فرمانده برجسته نیست؛ پیام اصلی در زمان، مکان و شیوه عملیات نهفته است. حمله متجاوزانه اسرائیل به عمق ضاحیه جنوبی و هدفگیری مستقیم یکی از فرماندهان کلیدی حزبالله، بار دیگر این واقعیت را آشکار کرد که اسرائیل هیچگاه آتشبس را به معنای آرامش و توقف جنگ نمیداند. برای تلآویو، دورههای آتشبس چه در غزه و چه در لبنان بخشی از چرخه عملیات اطلاعاتی و میدانی است که کارایی آن برای رژیم سالهاست به اثبات رسیده است.
تحلیل دادههای میدانی نشان میدهد اسرائیل در دوره آتشبس پس از جنگ غزه و همچنین پس از درگیریها در لبنان، مجموعهای از فعالیتهای اطلاعاتی گسترده را دنبال کرده است. کاهش نسبی شدت درگیریها، فضای روانی آرامش نسبی و محدود شدن اقدامهای تهاجمی، این تصور را ایجاد میکند که تهدید کاهش یافته است، اما برای سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، همین وضعیت بهترین بستر برای بهروزرسانی بانک اهداف، رصد الگوهای تردد، پایش پوششهای حفاظتی و تصحیح مختصات عملیاتی است. ترور هیثم علی طباطبائی دقیقاً محصول چنین روندی است.
الگوی عملیاتی اسرائیل نشان میدهد که این رژیم در دوره آتشبس، شکلی از «نبرد کمصدا» شامل پروازهای مداوم شناسایی، رهگیری ارتباطات، جمعآوری دادههای انسانی از طریق شبکههای محلی و تحلیل تغییر آرایش فرماندهی را فعال نگه میدارد. بنابراین آتشبس در نگاه تلآویو، نه توقف جنگ و درگیری بلکه تغییر مرحله و شیوه تقابل است. بههمین دلیل انتظار پایبندی اسرائیل به آتشبس یک خطای محاسباتی آشکار محسوب میشود.
درسهای عملیات اخیر برای ساختارهای امنیتی و نظامی منطقه روشن است. نخست آنکه تجربه نشان میدهد اسرائیل در دورههای آتشبس بیشترین دستاورد اطلاعاتی را کسب میکند. دوم آنکه اتکا به سکوت ظاهری میدان میتواند موجب کاهش حس تهدید، تداوم روند عادی حفاظتی یا سادهسازی تدابیر امنیتی شود روندی که عملاً به نفع اسرائیل عمل میکند. سوم آنکه همکاری نزدیک آمریکا با اسرائیل در مدیریت دورههای آتشبس، نشان میدهد که این دورهها تحت پوشش سیاسی و امنیتی ویژه طراحی میشوند و نمیتوان آن را یک فرایند خنثی یا بیطرفانه تلقی کرد.
در چنین شرایطی لزوم هوشیاری مستمر برای نهادهای امنیتی و نظامی یک ضرورت راهبردی است. این هوشیاری الزاماً به معنای تشدید دائمی تنش نیست، بلکه مستلزم حفظ سطح پایدار رصد، بازبینی دورهای دستورالعملهای حفاظتی، تقویت پوششهای ارتباطی و توجه ویژه به رفتارشناسی میدانی اسرائیل است. تناقض ظاهری آتشبسها (سکوت بیرونی و پویایی اطلاعاتی درونی) دقیقاً همان چیزی است که رژیم صهیونیستی بر آن تکیه میکند و باید به صورت ساختاری و دائمی پایش و مدیریت شود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
ایران ای سرای امید

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پنجاهوهفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید امیرعلی امینی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاهوهفت
سرمقاله
ایران ای سرای امید
سالهاست که هر وقت در ایران حادثهای بزرگ رخ میدهد، اولین واکنشهای اجتماعی از هیئتها بلند میشود. از قبلِ انقلاب که دستگاه شاه و مأموران ساواک پای چارپایه نوحهخوانان بازار میایستادند تا خلاف امر ملوکانه چیزی نخوانند، تا سالهای جنگ که مداحیهای انقلابی سوختِ موشکِ روحیه رزمندگان بود. در سالهای بعد هم که هروقت هرجا نیاز به همدلی ایرانیان بود اول هیئتیها دست به کار میشدند.
همان شب که حاج محمود کریمی «ای ایران» را در میانه روضه حسینیه امام خمینی خواند، معلوم بود داریم وارد فصل تازهای میشویم. ایران فقط خاک غم و شهادت نیست؛ سرزمین ماندن و ایستادن است. مردم زیر لب همراه شدند و عبور کشور از وضعیت خاکستری «نه جنگ نه صلح» را فریاد زدند.
اما هنر فقط در حسینیهها نماند. اهل موسیقی هم خودشان را رساندند؛ هرکدام به رسم و لحن خودشان. یکی با صدای زخمی و مردانه، یکی با لحن گرم جنوبی، دیگری با نغمههایی که نسل جوان دوست دارد و... در کنار آنان طراحان گرافیک و هنرمندان تجسمی هم پای کار آمدند و همه خودجوش و برآمده از فضای اجتماعی و وطندوستی بود، نه محصول یک کمپین سیاسی. پیروزی نیروهای مسلح در میدان و این موج هنری در خیابان و رسانه و گوشیهای مردم، با هم یک کار کردند: جامعه را از حالت تعلیق بیرون کشیدند. انگار از دلِ این صداها یک پیام مشترک بیرون میآمد: زندگی جریان دارد.
هیچ اتاق فکری این همصدایی را طراحی نکرده بود. هرکس از زاویه دید خودش آمد، اما همه روی یک نقطه جمع شدند: ایران. این هماهنگی محصول فطرت جمعی ملّت بود. ملّتی که در لحظه خطر، آتشبهاختیار دور وطن حلقه میزند و وقتی غبار جنگ مینشیند، امیدش را حفظ میکند و به جریان زندگی برمیگردد.
هنر این روزها فقط ایرانِ امروز و دیروز را نمیخواند، لایه جدیدی از هویت ایرانی را هم زنده میکند. همان لایهای که به تعبیر دکتر موسی نجفی، تاریخدان معاصر، بخشی از سهگانه هویت تاریخی ایران است: «ما سه ایران داریم: ایرانِ پانصدساله شیعی، ایرانِ نهصدساله قبل از آن، و ایران چندهزارسالهای که سالها به آن کمالتفات بودیم، اما امروز دوباره دارد زنده میشود.» این رویکرد در تولید جریانی جدید از آثار هنری نیز قابل مشاهده است. رویکردی منطقی و به دور از افراط و تفریط برای بهرهگیری به جا و درست از ریشههای تاریخی که به قوام و دوامِ همبستگی اجتماعی در سطح ملّی کمک میکند، ریشههایی که در کنار اسلام شیعیِ ما، پشتوانه زبان فارسی و بخشی از حافظه تاریخی ماست.
ایران در طول تاریخ بارها زیر حملات سنگین ایستاده؛ از مغول در قرن هفتم، تا تهاجم تیمور، جنگهای طولانی با امپراتوری عثمانی، اشغال جنوب توسط پرتغالیها در قرن شانزدهم، تهاجم روس تزاری در دوره قاجار و اشغال متفقین در ۱۳۲۰. همین الگوی مداومِ بازگشت و بازسازی و رجوع به حافظه تاریخی است که امید را در ایرانیها زنده نگه میدارد.
وقتی شب عاشورا رهبر انقلاب از حاجمحمود کریمی خواستند نسخه جنگ ۱۲روزه «ایران ای سرای امید» خوانده شود، یک حقیقت را یادآوری کردند: امید این سرزمین نه به دست بیرونی است و نه با جنگ خدشهدار میشود؛ ریشهاش در هویت ایرانی-اسلامی است. امسال با خواندن «ایران ای سرای امید» در شام غریبان فاطمیه، این پیام دوباره شنیده شد: ایران خانه امید است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
بیمزد و منت، پای کار ایران

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و پنجاهوهشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حسین جعفرآبادی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاهوهشت
سرمقاله
بیمزد و منّت، پای کار ایران
در دنیایی بهشدت مادیگرا که همه چیز را با معیار هزینه و سود میسنجد و سعی در تجاریسازی هر چیزی دارد، با پدیدهای در ایران مواجه هستیم که با اطمینان میتوان گفت در هیچکدام از چارچوبها و معیارهای چنین وضعیتی نگنجیده و با چنین تعاریفی، قابل درک و فهم نیست.
این پدیده جمعی ویژگیهایی ممتاز و خاص دارد. برخی از این ویژگیهای شاخص این جمع از این قرار است: مردمی هستند، اهل کار نمایشی نیستند، خستگیناپذیرند، بابت تلاشی که میکنند توقعی از کسی ندارند، خطرپذیر هستند، از فرصتها و ابزارهای احتمالی که در اختیارشان است استفاده شخصی نمیکنند، احساس مسئولیت میکنند، برای حضور در صحنهای که لازم است منتظر فرمان و دستور نیستند، از خود برای دیگران مایه میگذارند، ناامید و بیتفاوت نیستند، اهل یکجانشستن و نق زدن نیستند، یاور و پشتیبان مظلومان و مستضعفان هستند، از دشمن هراسی ندارند و اهل باند و جناح و گروهی هم نیستند.
وقتی گروهی بزرگ در یک کشور دارای چنین ویژگیهایی باشد، بدون شک در بسیاری از بزنگاهها و مقاطعی که لازم باشد، می تواند بسیار مؤثر و کارآمد ظاهر شود. و وقتی آن کشور دشمنان بسیاری داشته باشد، بدون شک چنین جمعی، از سوی دشمنان بسیار مورد غضب و کینه خواهد بود و خواهند کوشید با انواع و اقسام ترفندها آن را تضعیف کرده و به حاشیه برانند. اما مقابله با چنین جمعی آسان هم نیست.
آنان انگیزههای مادی و شخصی ندارند که بتوان آنها را تطمیع کرد. اهل ترس هم نیستند. پس ابزار ارعاب نیز کارایی ندارد. در چنین وضعیتی شاید تنها سلاح باقیمانده علیه این جمع، عملیات روانی و تخریب باشد؛ باید چهره و جایگاه و ماهیت آنان را مخدوش کرد تا مانع گسترش و تداوم آن شد. دشمنان ایران عزیز هم که در هرچه دستوپاچلفتی باشند، در دروغگویی و لجنپراکنی استاد هستند!
اما این راهکار نیز علیرغم صرف بودجههای سنگین و تلاشهای شبانهروزی اثر چندانی نداشته و نخواهد داشت. چرا؟ چون مردم کارنامه و عملکرد این جمع را از ابتدای انقلاب تاکنون دیدهاند؛ در جنگ تحمیلی هشتساله و مقابله با دشمن متجاوز به میهن، در بلایای طبیعی از سیل و زلزله گرفته تا مقابله با آتشسوزیهای وسیع، در حرکتهای بزرگ و ملی که نیاز به نیروی انسانی فراوان داشته مانند طرح ریشهکنی فلج اطفال، در زدودن محرومیت از نقاط دوردست کشور و بسیاری موارد دیگر ازایندست.
مردم دیدهاند که این جمع هرگاه لازم بوده، بیمزدومنت پای کار آمده، سختی و خطر را به جان خریده و حتی از نثار جان خود نیز دریغ نکرده و وقتی هم که وظیفهاش به پایان رسیده، بی توقع و نمایش و گزارش، به خانه و کار خود برگشته است.
امروز پنج آذرماه، سالروز تولد این پدیده اجتماعی و جمع مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی است. جمعی که کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب با تدبیر حکیمانه حضرت امام خمینیرحمهاللهعلیه تشکیل شد چرا که امام معتقد نبود با پیروزی انقلاب، کار مردم تمام شده است. انقلاب اسلامی سال ۵۷ انقلابی مردمی بود و زنده ماندن و به پیش راندن آن نیز منوط به ادامه حضور مردم در صحنه بود. بسیج مولود چنین نگاه و تفکری بود.
دو سال پیش رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان فرمودند بسیج یک تفکر و فرهنگ است و بسیجی بودن لزوماً وابسته به ثبتنام و مشارکت سازمانی در فعالیتهای بسیج نیست. هرکس از این فرهنگ برخوردار باشد، بسیجی است. شرایط خاص امروز کشور و لزوم همبستگی ملی در برابر دشمنان این آبوخاک، نیاز به فرهنگ بسیجی را برجستهتر میکند.
در جنگ اخیر دشمن محاسبات خاصی درباره مردم ایران داشت. محاسباتی که یکسره غلط از آب درآمد و نشان داد مردم ایران علیرغم همهی اختلافسلیقهها و تفاوتها، وقتی پای موضوعات کلان و خطیر در میان باشد، «در مقابل قضایای جاری کشور و مؤثّر در آینده کشور بیتفاوت» نیست و متعهد است.
این همبستگی و حساسیت و تعهد را باید گسترش داد و تعمیق کرد. رهبر انقلاب اولین تکلیف از تکالیف هفتگانه را «حفظ اتحاد ملّی» بیان کردهاند و آن را وظیفه تکتک آحاد جامعه دانستند. بیشک امروز یکی از نمودهای اصلی و محوری فرهنگ بسیجی، عمل به این تکلیف است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
سرزمین موعود یهود و صهیونیسم
https://share.google/oJzzTZcnmaUcCLEsC
با سرزمین مقدس یا سرزمین اسرائیل اشتباه نشود.
سرزمین موعود یا ارض موعود (به عبری: הארץ המובטחת) (به عربی: الارض المیعاد( ناحیه ای تاریخی در شرق دریای مدیترانه است. این سرزمین بنا به اعتقاد یهودیان و چنانکه از کتب دینی آنان برمیآید، نقشی سرنوشت ساز در زندگی و اعتقاد قوم اسرائیل داشته است. ابراهیم به قصد رسیدن به این سرزمین که خداوند آن را موعود خویش قرار داده، زادگاه خود را ترک کرد. همچنین سرزمین اسرائیل بهشتی برای آنان که از بردگی مصریان نجات یافته و به قصد آن عزیمت نمودهاند و امیدی برای تبعیدیان در بابل توصیف شده است.[۱] از واژه سرزمین مقدس یا سرزمین موعود به غیر از عهد عتیق و عهد جدید، در قرآن[۲] نیز به کرات استفاده شده است. مسیحیان نیز این سرزمین را مقدس میخوانند،[۳][۴][۵] و گفته میشود منظور آنان یادآوری روزگاری است که عیسی در آنجا میزیسته است.[۶][۷] . واژهٔ ارض موعود پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ بار سیاسی یافت و برای توجیه سیاستهای احزاب دست راستی اسرائیل، خاصه حزب لیکود، بهکار رفت.
حدود سرزمین موعود : در تورات حدود سرزمین موعود که در آن زمان به بنیاسرائیل بخشیده شده چنین ذکر شده است: خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: (۲) بنیاسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: چون شما به زمین کنعان داخل شوید، این است زمینی که به شما به ملکیت خواهد رسید، یعنی زمین کنعان با حدودش. (۳) آنگاه حد جنوبی شما از بیابان سینا بر جانب ادوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از آخر بحرالملح به طرف مشرق خواهد بود. (۴) و حد شما از جانب جنوب گردنه عَقْرَبیّم دور خواهد زد و به سوی سینا خواهد گذشت، و انتهای آن به طرف جنوب قادشبرنیع خواهد بود، و نزد حَصَراَدّار بیرون رفته، تا عَصمون خواهد گذشت. (۵) و این حد از عصمون تا وادی مصر دور زده، انتهایش نزد دریا خواهد بود.»[۸] . این مرزها چیزی در حدود اسراییل فعلی بعلاوه لبنان، کرانه باختری، نوار غزه، قسمت اعظم سوریه، اردن و مصر تا نیل است. ماجرای فتح کنعان به دست بنیاسرائیل و به رهبری یوشع بن نون که به پیروزی آنان بر ساکنان کنعان منجر شد در کتاب یوشع ذکر شده است. فرانس پوربوس پدر، سرزمین موعود نشان میدهد
جستارهای وابسته : اسرائیل بزرگ --- فلسطین --- اسرائیل --- یهودیت --- ستاره داوود --- تنخ --- مسیح
سرزمین موعود - ویکی فقه
https://share.google/ZfUMV8q0Mq8dxVAz0
سرزمین موعود
از دیدگاه اسلام اصل اندیشه مالکیت سرزمین موعود به کیفیتی که یهودیان برآن اصرار دارند مورد قبول نیست و این اراده الهی در زمان خاص و مشروط به اطاعت بنیاسرائیل بوده است.
تاریخچه مساله سرزمین موعود
تاریخچه مساله سرزمین موعود در یهودیت طبق کتاب مقدس به زمان حضرت ابراهیم علیه السّلام برمی گردد. از زمانی که ابراهیم پدر قبایل عبری با کسان خود راهی سرزمین فلسطین شد هموازه خداوند به او و فرزندانش مژده داده است که این سرزمین را به ذریه شما خواهم بخشید. بر اساس همین قرارداد آسمانی بود که حضرت موسی علیه السّلام همه قبایل عبری را به دستور خداوند از مصر کوچ داده و رهسپار کنعان شده است. در همین سرزمین، بنی اسرائیل، دو حکومت سلطنتی به نام یهودیه در جنوب و اسرائیل در شمال تاسیس کرده و بناهای مقدس قومی و مذهبی خود را بنیان نهادهاند. در کوچههای این سرزمین پیامبران بنی اسرائیل سالهای سال مردم را موعظه می کردهاند. دین و تمدن یهودی در آنجا رشد کرده است و به این ترتیب این سرزمین، جزئی از وجود یهودیان شده است.
سرزمین موعود در عهد عتیق
چند نمونه از آیات عهد عتیق که بر بخشیده شدن این سرزمین به بنیاسرائیل اشاره دارد عبارتند از: ۱ـ خداوند بر ابرام ظاهر شد. فرمود: من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید. [۱] . ۲ـ خدا به ابرام فرمود: من همان خداوندی هستم که تو را از شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو بدهم. [۲] . ۳ـ آن روز خداوند با ابرام عهد بست و فرمود من این سرزمین را از مرز مصر تا رود فرات به نسل تو می بخشم. [۳] . ۴ـ خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و گفت: ... اگر سخن مرا شنیده و اطاعت کنی با تو خواهم بود و تو را بسیار برکت خواهم داد و تمامی این سرزمین را به تو و نسل تو خواهم بخشید. [۴] . ۵ـ خداوند به موسی گفت این قوم را که از مصر بیرون آوردی به سوی سرزمینی که وعده آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب دادهام هدایت کن، چون به آن ها قول دادهام که آن را به فرزندان ایشان ببخشم. [۵] . ۶ـ خداوند به موسی گفت: این است سرزمینی که من به ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعده داده ام که به فرزندانشان بدهم. [۶] . فقرات متعدد دیگری نیز از تورات بر این مسئله اشاره دارند و اصولا عهد عتیق سرتاسر از این مسئله پر است و این اندیشه چنان در یهودیان ریشه دارد که از حدود هزار سال پیش همواره فلسطین را ملک خاص خود پنداشته و هر بار به هر دلیلی از آنجا دور شدهاند، در فراق سرزمین موعود اشک ریخته و دعای بازگشت خوانده اند.
اهمیت مسئله سرزمین موعود
مسئله سرزمین موعود چنان در اعتقادات یهود اهمیت دارد که در یکی از اسفار تلمود زندگی در آن سرزمین را به منزله ایمان فرض کردهاند. در تلمود آمده است: هرکس داخل ارض موعود زندگی کند مومن شمرده می شود و هرکس بیرون آن زندگی کند خدا با او نخواهد بود. در عین حال، یکی از مشکلات اساسی که در میان یهودیت وجود داشته است مسئله تعیین دقیق حدود سرزمین موعود است. آیات تورات در این باره مختلف است. در پیدایش ۱۸:۱۵ حدود این سرزمین بسیار گسترده ذکر شده [۷] . و مابین نهر نیل تا نهر فرات را در برمی گیرد. این در حالی است که در بخش ۳۴ از سفر اعداد نقشه ای برای سرزمین موعود ترسیم شده است که بسیار محدود تر از حدود مذکور است و شامل فلسطین و مناطق اطراف آن میشود. برخی از علمای یهود برای توجیه این تفاوتها گفته اند که سرزمین موعود دارای حداقل و حداکثر است. حداقل سرزمین موعود آن حدودی را داراست که در سفر اعداد آمده است ولی در زمان قوت یهود و قدرت بنی اسرائیل همین سرزمین میتواند تا مرزهایی که در سفر پیدایش آمده است گسترده شود.
سرزمین موعود از دیدگاه اسلام
پس از بیان اجمالی اندیشه ارض موعود در اعتقادات یهودیت، به بررسی دیدگاه اسلام در این باره می پردازیم. در آیات قرآن در مواردی به مسئله ارض مقدس و وعده آن به بنی اسرائیل اشاره شده است بارزترین این آیات آیه ۲۱ سوره مائده است که می فرماید: یا قوم ادخلوا الارض المقدسه التی کتب الله لکم و ...؛ [۸] . موسی به بنی اسرائیل میگوید وارد سرزمین مقدسی شوید که خداوند آن را برای شما قرار داده است. میبینیم که اصل وعده دادن سرزمین به بنی اسرائیل در قرآن هم آمده است ولی سوال این است که آیا این وعده دادن از دیدگاه قرآن با اعتقاد یهودیان در مورد مالکیت مطلق این سرزمین یکی است؟ با اندک تاملی در آیات قرآن در مییابیم که پاسخ منفی است. گذشته از این که در مورد این آیه خاص برخی مفسرین کتب الله لکم را به معنای دستور خداوند به ورود بنیاسرائیل به این سرزمین گرفته اند، اگر معنای این جمله را همان وعده دادن و مقرر کردن سرزمین برای بنیاسرائیل بدانیم باز هم ادعای یهودیان را ثابت نمی کند. از آیات قرآن استفاده می شود اراده خداوند بر این بوده که بنیاسرائیل در این سرزمین با آرامش و رفاه زندگی کنند ولی این اراده، مشروط بر این بود که آنها اعمال صالح انجام دهند و صبر و استعانت به خدا و بندگی او را فراموش نکنند «قال موسی لقومه استعینوا بالصبر و الصلوه ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین؛[۹] . موسى به قوم خود گفت: از خداوند يارى بجوييد و صبر نماييد، مسلّما زمين از آن خداست (ايجادش، حفظش و اداره ساكنانش تحت اراده اوست) به هر كس بخواهد به میراث مىدهد و سرانجام (نيك) از آن پرهيزگاران است.» که اگر چنین نکنند نه تنها این سرزمین مال آنها نخواهد بود بلکه بر آنها حرام نیز خواهد شد. لذاست که میبینیم نسل اولیه بنیاسرائیل که همراه موسی بودند به خاطر گناهان خود چهل سال سرگردان در بیابان شدند و به سرزمین موعود نرسیدند. «فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض؛[۱۰] . خدا گفت: اين سرزمين چهل سال بر آنها (به سزاى گناهانشان) حرام شد، (در اين مدت) همواره در روى زمين (بیابان سینا) سرگردان خواهند ماند. پس بر اين گروه نافرمان اندوه مخور.» و این نسل بعد بودند که به همراه یوشع فلسطین را فتح کردند. پس این اراده الهی به طور مطلق نبوده و مشروط بر اطاعت و بندگی بنیاسرائیل بوده است و چنین نبوده است که این سرزمین تا ابد ملک مطلق یهودیان باشد. این مشروط بودن از فقرات متعددی از تورات نیز فهمیده می شود: سرزمین کنعان را که اکنون در آن غریب هستی تا ابد به تو و به نسل تو خواهم بخشید...وظیفه تو و فرزندانت و نسلهای بعد این است که عهد مرا نگاه دارید و.... [۱۱] [۱۲] .
حدود سرزمین مقدس
در مورد حدود و مرزهای آن سرزمینی که زمانی اراده خدا بر اسکان بنیاسرائیل در آن بوده است، میان مفسرین اسلامی چند نظر وجود دارد: برخی گفته اند مراد از این سرزمین مقدس همان بیت المقدس است . ابن عباس و بعضی دیگر آن را دمشق و فلسطین و قسمتی از اردن دانسته اند ، زجاج و فراء و برخی از مفسرین آن را به کل سرزمین شامات تفسیر کرده اند.[۱۳] .
نتیجه گیری
با توجه به این مطالبی که گذشت، به جواب این سوال که آیا فلسطین همان سرزمین موعود است؟ نزدیک شده ایم ، در پاسخ باید گفت: طبق اعتقاد یهودیان فلسطین قطعا داخل این سرزمین است. اما از دیدگاه اسلام وضع فرق می کند، اسلام اصل این وعده را به طور مطلق قبول ندارد این اراده الهی مبتنی بر اسکان بنی اسرائیل در سرزمین موعود و رفاه آنها، در یک زمان خاص و مشروط به اطاعت آنها بوده است و بعدها به خاطر عدم رعایت این شرط، این اراده نیز محقق نشده است. بنابراین از دیدگاه اسلام اصل اندیشه سرزمین موعود به کیفیتی که یهودیان برآن اصرار دارند مورد قبول نیست و این اراده الهی در زمان خاص و مشروط به اطاعت بنی اسرائیل بوده است که اتفاقا به خاطر گناهان آنها و نافرمانی خدا چهل سال سرگردان بیابان شده و از آن محروم شده اند. پس طبق دیدگاه اسلام اصلا نوبت به این نمی رسد که مرزهای این سرزمین را مشخص کنیم. اگرچه مفسرین چند نظر را درباره ارض مقدس که در قرآن آمده است بیان کرده اند.
آیا از دیدگاه اسلام فلسطین همان سرزمین موعود یهود است ؟
برای یافتن پاسخ مناسب به این سوال ابتدا لازم است به تاریخچه و مفهوم اندیشه سرزمین موعود در یهودیت بپردازیم و سپس نظر دین مبین اسلام را درباره آن توضیح دهیم.
تاریخچه مساله سرزمین موعود در یهودیت طبق کتاب مقدس به زمان ابراهیم بر می گردد. از زمانی که ابراهیم پدر قبایل عبری با کسان خود راهی سرزمین فلسطین شد هموازه خداوند به او و فرزندانش مژده داده است که این سرزمین را به ذریه شما خواهم بخشید. بر اساس همین قرارداد آسمانی بود که موسی همهء قبایل عبری را به دستور خداوند از مصر کوچ داده و رهسپار کنعان شده است. در همین سرزمین، بنی اسرائیل، دو حکومت سلطنتی به نام یهودیه در جنوب و اسرائیل در شمال تاسیس کرده و بناهای مقدس قومی و مذهبی خود را بنیان نهاده اند. در کوچه های این سرزمین پیامبران بنی اسرائیل سال های سال مردم را موعظه می کرده اند. دین و تمدن یهودی در آنجا رشد کرده است و به این ترتیب این سرزمین، جزئی از وجود یهودیان شده است. چند نمونه از آیات عهد عتیق که بر بخشیده شدن این سرزمین به بنیاسرائیل اشاره دارد عبارتند از: ـ خداوند بر ابرام ظاهر شد. فرمود: من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید. (پیدایش 7:12) ـ خدا به ابرام فرمود: من همان خداوندی هستم که تو را از شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو بدهم. (پیدایش 7:15) ـ آن روز خداوند با ابرام عهد بست و فرمود من این سرزمین را از مرز مصر تا رود فرات به نسل تو می بخشم (پیدایش 18:15) ـ خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و گفت: ... اگر سخن مرا شنیده و اطاعت کنی با تو خواهم بود و تو را بسیار برکت خواهم داد و تمامی این سرزمین را به تو و نسل تو خواهم بخشید. (پیدایش 2:26و3) ـ خداوند به موسی گفت این قوم را که از مصر بیرون آوردی به سوی سرزمینی که وعده آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب داده ام هدایت کن، چون به آن ها قول داده ام که آن را به فرزندان ایشان ببخشم. (خروج 1:33) ـ خداوند به موسی گفت: این است سرزمینی که من به ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعده داده ام که به فرزندانشان بدهم. (تثنیه 4:34) فقرات متعدد دیگری نیز از تورات بر این مسئله اشاره دارند و اصولا عهد عتیق سرتاسر از این مسئله پر است و این اندیشه چنان در یهودیان ریشه دارد که از حدود هزار سال پیش همواره فلسطین را ملک خاص خود پنداشته و هر بار به هر دلیلی از آنجا دور شده اند، در فراق سرزمین موعود اشک ریخته و دعای بازگشت خوانده اند. مسئله سرزمین موعود چنان در اعتقادات یهود اهمیت دارد که در یکی از اسفار تلمود زندگی در آن سرزمین را به منزله ایمان فرض کردهاند. در تلمود آمده است: هرکس داخل ارض موعود زندگی کند مومن شمرده می شود و هرکس بیرون آن زندگی کند خدا با او نخواهد بود.
در عین حال، یکی از مشکلات اساسی که در میان یهودیت وجود داشته است مسئله تعیین دقیق حدود سرزمین موعود است. آیات تورات در این باره مختلف است. در پیدایش 18:15 حدود این سرزمین بسیار گسترده ذکر شده و مابین نهر نیل تا نهر فرات را در برمی گیرد. این در حالی است که در بخش 34 از سفر اعداد نقشهای برای سرزمین موعود ترسیم شده است که بسیار محدود تر از حدود مذکور است و شامل فلسطین و مناطق اطراف آن میشود. برخی از علمای یهود برای توجیه این تفاوتها گفته اند که سرزمین موعود دارای حداقل و حداکثر است. حداقل سرزمین موعود آن حدودی را داراست که در سفر اعداد آمده است ولی در زمان قوت یهود و قدرت بنی اسرائیل همین سرزمین میتواند تا مرزهایی که در سفر پیدایش آمده است گسترده شود.
سرزمین موعود یهود از دیدگاه اسلام
پس از بیان اجمالی اندیشه ارض موعود در اعتقادات یهودیت، به بررسی دیدگاه اسلام در این باره می پردازیم. در آیات قرآن در مواردی به مسئله ارض مقدس و وعده آن به بنی اسرائیل اشاره شده است بارزترین این آیات آیه 21 سوره مائده است که می فرماید: یا قوم ادخلوا الارض المقدسه التی کتب الله لکم و ... موسی به بنی اسرائیل میگوید وارد سرزمین مقدسی شوید که خداوند آن را برای شما قرار داده است. میبینیم که اصل وعده دادن سرزمین به بنی اسرائیل در قرآن هم آمده است ولی سوال این است که آیا این وعده دادن از دیدگاه قرآن با اعتقاد یهودیان در مورد مالکیت مطلق این سرزمین یکی است؟ با اندک تاملی در آیات قرآن در مییابیم که پاسخ منفی است. گذشته از این که در مورد این آیه خاص برخی مفسرین کتب الله لکم را به معنای دستور خداوند به ورود بنیاسرائیل به این سرزمین گرفته اند، اگر معنای این جمله را همان وعده دادن و مقرر کردن سرزمین برای بنیاسرائیل بدانیم باز هم ادعای یهودیان را ثابت نمی کند. از آیات قرآن استفاده می شود اراده خداوند بر این بوده که بنیاسرائیل در این سرزمین یا آرامش و رفاه زندگی کنند ولی این اراده، مشروط بر این بود که آنها اعمال صالح انجام دهند و صبر و استعانت به خدا و بندگی او را فراموش نکنند ( قال موسی لقومه استعینوا بالصبر و الصلوه ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین (که اگر چنین نکنند نه تنها این سرزمین مال آنها نخواهد بود بلکه بر آنها حرام نیز خواهد شد. لذاست که می بینیم نسل اولیه بنیاسرائیل که همراه موسی بودند به خاطر گناهان خود چهل سال سرگردان در بیابان شدند و به سرزمین موعود نرسیدند ( فانها محرمه علیهم اربعین سنه یتیهون فی الارض ) و این نسل بعد بودند که به همراه یوشع فلسطین را فتح کردند. پس این اراده الهی به طور مطلق نبوده و مشروط بر اطاعت و بندگی بنیاسرائیل بوده است و چنین نبوده است که این سرزمین تا ابد ملک مطلق یهودیان باشد. این مشروط بودن از فقرات متعددی از تورات نیز فهمیده می شود: (پیدایش، 8:17ـ11 ) سرزمین کنعان را که اکنون در آن غریب هستی تا ابد به تو و به نسل تو خواهم بخشید... وظیفه تو و فرزندانت و نسل های بعد این است که عهد مرا نگاه دارید و.... (همچنین پیدایش 26 : 2-5) و اما در مورد حدود و مرزهای آن سرزمینی که زمانی اراده خدا بر اسکان بنیاسرائیل در آن بوده است، میان مفسرین اسلامی چند نظر وجود دارد: برخی گفته اند مراد از این سرزمین مقدس همان بیت المقدس است(ابن عباس) و بعضی دیگر آن را دمشق و فلسطین و قسمتی از اردن دانسته اند (زجاج وفراء) و برخی از مفسرین آن را به کل سرزمین شامات تفسیر کرده اند. دیدیم که از دیدگاه اسلام اصل اندیشه سرزمین موعود به کیفیتی که یهودیان برآن اصرار دارند مورد قبول نیست و این اراده الهی در زمان خاص و مشروط به اطاعت بنی اسرائیل بوده است که اتفاقا به خاطر گناهان آنها و نافرمانی خدا چهل سال سرگردان بیابان شده و از آن محروم شده اند. با توجه به این مطلب به جواب سوال نزدیک شده ایم ، در این که آیا فلسطین همان سرزمین موعود است باید گفت: طبق اعتقاد یهودیان فلسطین قطعا داخل این سرزمین است. اما از دیدگاه اسلام وضع فرق می کند، اسلام اصل این وعده را به طور مطلق قبول ندارد این اراده الهی مبتنی بر اسکان بنی اسرائیل در سرزمین موعود و رفاه آنها، در یک زمان خاص و مشروط به اطاعت آنها بوده است و بعدها به خاطر عدم رعایت این شرط، این اراده نیز محقق نشده است. پس طبق دیدگاه اسلام اصلا نوبت به این نمی رسد که مرزهای این سرزمین را مشخص کنیم. اگرچه مفسرین چند نظر را درباره ارض مقدس که در قرآن آمده است بیان کرده اند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
