ارض مقدس
https://share.google/S847m0Zd5fPv3QkAG
مراد از «أرض مقدّس» بر اساس قرائن موجود در قرآن کریم و تورات، سرزمین فلسطین یا منطقه شامات از آن روی که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان الهی بوده است، میباشد. وجه قداست و مبارک بودن آن سرزمین از هر دو جهت دینی و دنیایی بیان شده است. برخی یهودیان افراطی موسوم به صهیونیستها، وعدههای کتاب مقدس درباره مالکیت این سرزمین را دستآویزی برای کسب مشروعیت سلطه بر آن سرزمین میدانند.
تاریخچه
سابقه این سرزمین به پیش از هجرت حضرت ابراهیم علیه السلام به آن بازمیگردد و از دیرباز به سرزمین کنعانیان معروف بوده است.[۱] برخی نیز از نگاه اسطورهای، سابقه آن را به آغاز ظهور بشر در زمین بازگرداندهاند.[۲] . اورشلیم در نقش نمادی از تمام آن سرزمین مقدس، از مهمترین مناطق آن به شمار میرود که نخستین اثر باستانی آن به قرن ۱۹ و سپس ۱۴ قبل از میلاد بازمیگردد.[۳] این شهر در کتاب مقدس به نامهای یبوس،[۴] اریئیل،[۵] شهر نیکی و عدالت و امان،[۶] شهر پاکی،[۷] شهر مقدّس،[۸] عروس خداوند،[۹] سرزمین مقدّس،[۱۰] ارض موعود،[۱۱] و سرزمین اسرائیل[۱۲] یاد شده است. بیتالمقدّس در طول تاریخ، ساکنان گوناگونی را به خود دیده است؛ کنعانیان، حثّیان، یبوسیان، اموریان[۱۳] عبرانیان(یهود(و سرانجام عربها هر یک در دوره ای به آن روی آورده اند. تقدّس این سرزمین نزد پیروان هر یک از سه دین ابراهیمی معتبر است.[۱۴] آثار و بناهای مذهبی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه دین وجود دارد که دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان از اهمّ آنها بوده و تداعیگر خاطرههای مذهبی هر یک از آن دیانتها هستند.[۱۵] روایات بسیاری درباره برتری بیت المقدس در منابع اسلامی آمده[۱۶] و کتابهای بسیاری نیز به این منظور نگاشته شده است.[۱۷] . وجه قداست و مبارک بودن آن سرزمین از هر دو جهت دینی و دنیایی گزارش شده است. آن سرزمین پرنعمت، آب فراوان و زمین حاصلخیز داشته[۱۸] و مهد پیامبران،[۱۹] محل نزول وحی،[۲۰] معبد عابدان و مسکن صالحان،[۲۱] مسکن یعقوب و اسحاق و یوسف[۲۲] و محل دفن ابراهیم[۲۳] علیهم السلام بوده و مردم آن در برهههای متعددی از تاریخ، سردمدار توحید و مبارزه با شرک و مظاهر آن بودهاند.[۲۴] . برخی، وعدههای کتاب مقدس درباره مالکیت این سرزمین را دستآویزی برای برخی یهودیان افراطی موسوم به صهیونیستها، جهت کسب مشروعیت سلطه بر آن سرزمین میدانند که بر اثر آن (و موقعیت راهبردی فلسطین در خاورمیانه( موضوع سرزمین مقدس، صبغه سیاسی شدیدی یافته و نزاعهای درون طایفهای و بین الادیانی فراوانی را پدید آورده است.[۲۵] . فراتر از نگاه غیرمذهبی و سکولار رایج در جهان امروز که مشروعیّت اینگونه مالکیّتها را پذیرا نیست، آنچه از نگاه مطالعات تاریخی و کشفیّات باستانشناسی و نیز گزارشهای عهد عتیق مسلّم است، سرزمین مقدس در اصل از آن اقوام بومی دیگری (معروف به کنعانیان بیشتر از نژاد سامی و برخی از آنها از قبایل عرب شبه جزیره عربستان) غیر از بنیاسرائیل بوده است.[۲۶] و فقط در دورهای متأخّر در حدود ۱۰۰۰ قبل از میلاد به مرکز حکومت یهود تبدیل شده که آن نیز مدت زمان بسیاری نپاییده و این حکومت فقط در زمان حضرت داوود و حضرت سلیمان علیهماالسلام به طور مستقل وجود داشته و در دورههای بعد بر اثر حملات فرعونهای مصر، آشوریان، بابلیان، مقدونیان و رومیان همواره مستعمره قدرتی بیگانه بوده و سرانجام در دوره تیتوس و آدریانوس رومی در سال ۷۰ میلادی به کلی نابود شده است و یهودیان برای همیشه از آن به نقاط گوناگون جهان کوچ کرده اند. افزون بر آن در دوره حضور یهودیان نیز نزاعهای مستمری میان ایشان و اقوام بومی آن سرزمین گزارش شده است.[۲۷] نزاعهای مستمر مذهبی بر سر این سرزمین، بیشتر میان یهودیان و مسیحیان در یک دوره و مسیحیان و مسلمانان در دوره دیگر (طی کشورگشاییهای اسلامی و سپس جنگهای صلیبی) جریان داشته و هیچ گاه - جز در عصر حاضر-، نزاعی میان مسلمانان و یهودیان بر سر حاکمیت این سرزمین وجود نداشته است.[۲۸] . در این میان، انگیزه های صرفاً سیاسی استعماری و غیرمذهبی از سوی گروهی از یهودیان افراطی به طور مشهود به چشم میخورد که یهودیان مذهبی بسیاری با آن مخالفت کرده اند. وعدهها و به طور کلی پیام کتاب مقدس از نگاه بسیاری از متألّهان یهود، درباره آرمان اخلاقی و سنت معنوی پیامبران بنیاسرائیل - و نه اندیشهای صرفاً نژادپرستانه و ملت محور - بوده و به ضرورت اتحاد مردم یهود با خدای پیامبرانشان اشاره دارد. تقدّس این سرزمین از نگاه پیامبران یهود، نه از خاک و نژاد آن، بلکه از وحدت مردم آن با خداوند نشأت میگیرد که مالکیت الهی بر آن نیز تابعی از این اصل است. احساس تعارض جدی میان سنت معنوی پیامبران یهود با تشکیل دولتی سیاسی در فلسطین که مستلزم جنگ و خونریزی و اختلاف ادیان و مذاهب توحیدی است، از سوی بسیاری از شخصیتهای مذهبی، سیاسی و علمی یهود چون مارتین بوبر به صراحت ابراز شده و همچنان از سوی برخی محافل مذهبی یهود دنبال میشود.[۲۹] .
محدوده ارض مقدس
اختلاف نظرهایی در تعیین حدود این سرزمین وجود دارد. محدوده این سرزمین در دورههای گوناگون حضور یهود در آن، همواره متغیر بوده است؛[۳۰] امّا در تورات، مرزهای کاملاً مشخصی برای سرزمین موعود بنیاسراییل معیّن شده[۳۱] که در برخی تفاسیر نیز منعکس شده است.[۳۲] با این حال، عموم مفسران و مورخان اسلامی که قداست آن را فراتر از جریان مالکیّت بنیاسرائیل بر آن مینگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن، نظریات متعددی درباره حدود آن ارائه دادهاند که میتوان آنها را سه دسته کرد: سرتاسر زمین شام[۳۳] از مصر تا فرات،[۳۴] بخشهایی از فلسطین و شام،[۳۵] مصر و شام.[۳۶] . گویا مرکز این سرزمین مقدس، همان اورشلیم یا بیتالمقدس و طور سینا، محل ملاقات حضرت موسی با خدا بوده؛ سپس قداست آن به مناطق اطراف نیز به مناسبتهای گوناگونی که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده، تسری یافته است. برخی از این مناسبتها در دعای سمات یاد شدهاند؛[۳۷] بنابراین، همه منطقه شامات از آن روی که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان الهی بوده است، مقدس شمرده میشود[۳۸] و هر یک از ماجراهای قرآنی درباره این سرزمین، به منطقهای از آن مربوط میگردد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
سرزمین مقدس در قرآن
همه مناطق کره زمین از جهت انتساب به آفریدگارشان از صبغهای قدسی برخوردارند )سوره عنکبوت/۲۹، ۵۶)، با این حال، در قرآن فقط یک سرزمین را مقدس دانسته) سوره مائده/۵، ۲۱؛ سوره طه/۲۰، ۱۲) و مناطق گوناگون آن، مبارک خوانده شده است.[۳۹]) سوره اعراف/۷، ۱۳۷؛ سوره اسراء/۱۷، ۱؛ سوره انبیاء/۲۱، ۷۱ و ۸۱)؛ البتّه صفت مبارک در یک مورد دیگر نیز برای کعبه بکار رفته است) سوره آل عمران/۳، ۹۶ ) واژه "طور" (سوره طه/۲۰،۸۰؛ سوره مؤمنون/۲۳، ۲۰؛ سوره تین/۹۵، (۲و گاهی «الارض» (سوره اسراء/۱۷، ۱۰۴)، به سرزمین مورد نظر اشاره دارند. این سرزمین در قرآن به «مُبَوَّأ صِدق» به معنای جایگاه صدق و راستی ) سوره یونس/۱۰، ۹۳) و وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ [۴۰]؛ به معنای سرزمین مرتفع دارای امنیّت و دارای آب نیز وصف شده است. نخستین یادکرد از سرزمین مقدس، به طور هماهنگ در قرآن کریم و تورات، به ماجرای هجرت حضرت ابراهیم از بابل مربوط میشود. حضرت ابراهیم به همراه حضرت لوط پس از ماجراهایی که در بابل برایش رخ داد، به سوی سرزمینی به راه افتاد که از سوی خداوند، مبارک شناسانده شده است: وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ [۴۱]؛ مفسران این سرزمین را فلسطین یا شام دانسته اند[۴۲] و برکت آن را برای جهانیان از آن روی شمردهاند که شرایع آسمانی و ادیان الهی از آن سرزمین به دیگر نقاط جهان گسترش یافت.[۴۳] این محل در تورات، سرزمین کنعان معرفی شده[۴۴] و آن را در زمره سرزمینهای میان فرات تا نیل،[۴۵] هدیه ای از سوی خدا به نسل حضرت ابراهیم دانسته [۴۶] که گزارش آن در منابع اسلامی نیز راه یافته است.[۴۷] . برخی پژوهشگران معاصر در اعتبار این دسته از گزارههای کتاب مقدس تشکیک کرده و آن را از اسطورههای یهود شمرده اند؛[۴۸] از این روی، یهود به آن «سرزمین مواعید» گفته اند.[۴۹] گزارش نامشهوری نیز به استناد آیه إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ»[۵۰]، سرزمین هجرت ابراهیم را مکه دانسته است.[۵۱] . پس از حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب و فرزندان وی به دنبال قدرت یافتن حضرت یوسف در مصر و پدید آمدن قحطی در کنعان، این سرزمین را ترک گفته، به سوی مصر روان شدند.[۵۲] تا آنکه سالها بعد حضرت موسی در بازگشت از مدین به مصر، از بخشی از این سرزمین گذر میکند. او در منطقهای - که قرآن از آن با عنوان وادی مقدس که احتمالاً نام آن طوی بوده[۵۳] فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ [۵۴] إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى[۵۵]» و وادی ایمن «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [۵۶] یاد میکند ، در حال گذر بود که ماجرای سخن گفتن خداوند با وی در آن مکان رخ داد و به پیامبری به سوی فرعون فرستاده شد. در آیه ۲۰ سوره مؤمنون/۲۳ و ۲ سوره تین/۹۵ از منطقه ای به نام طور سینا(طور سینین) یاد شده که به اعتقاد برخی مفسران، همان محل دیدار حضرت موسی با خدا بوده است.[۵۷] این منطقه را نام کوهی در فلسطین یا سرزمین میان مصر و ایله دانسته اند.[۵۸] . موسی در ماجرای کوچ بنیاسرائیل از مصر، همواره آنان را به سکونت و استقرار در زمین موهوب از سوی خدا امید میداد: قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ [۵۹] قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا ۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ[۶۰] ؛ در آیات ۵-۶ سوره قصص نیز به اراده خداوند مبنی بر حاکمیت بنیاسرائیل در زمین، پس از استضعاف بدست فرعونیان اشاره شده است: وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ [۶۱] وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ[۶۲] . مفسران، مقصود از این سرزمین موهوب را مصر یا عنوانی عام برای هر سرزمینی دانسته اند؛[۶۳] اما با توجه به دیگر آیات مربوط به کوچ بنیاسرائیل، به نظر میرسد که مقصود، همان سرزمین موعود در فلسطین است. موسی پس از خروج از مصر و نابودی فرعون، بنیاسرائیل را به سوی مشرق گسیل داشت و آنان را به فتح سرزمین مقدس فرمان داد که خداوند از آنِ ایشان ساخته بود: يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ [۶۴]. اما بنیاسرائیل از ساکنان نیرومند آن -که در تفاسیر به نام عمالقه معروفند-،[۶۵] هراسیدند و از رفتن به آن دیار پرهیز کردند: قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ [۶۶]. برخی مفسران ذیل این آیات به نقل گزارش تورات[۶۷] مبنی بر فرستادن نقبای بنیاسرائیل برای تجسس از احوال مردم آن سرزمین پرداخته اند.[۶۸] آن ۱۲ نقیب با مشاهده هیکل تنومند و نیروی بسیار آن مردم به هراس آمده و به رغم فرمان موسی یا پیمان بین خویش مبنی بر کتمان این خبر، آن را میان قبایل خویش شایع کردند و بدین وسیله هراس را در دل آنها افکندند.[۶۹] از میان نقبای دوازدهگانه فقط دو نفر به نام یوشع بن نون و کالب بن یوفنا به آن فرمان یا پیمان وفادار ماندند. آنان مردم را به مبارزه با عمالقه تشویق کرده، پیروزی آنها را حتمی شمردند:[۷۰] قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ [۷۱]. مردم با بیاعتنایی به سفارش آن دو مرد و بنا به برخی روایات با تهدید آنها به مرگ،[۷۲] از فرمان موسی سرپیچیدند: قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ [۷۳] و خواهان بازگشت به سوی مصر شدند:[۷۴] وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ [۷۵] موسی با دلی شکسته، شکایت قوم خود را نزد خدا برد و داوری او را درباره ایشان طلبید :[۷۶] قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ [۷۷] و بدین ترتیب خداوند، سرگردانی ۴۰ ساله را در بیابانهای بین مصر و فلسطین برای آنان مقدر کرد: قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ [۷۸]. در روایتی غیرمشهور به عزیمت موسی به همراه یاران اندکش برای جنگ با عمالقه اشاره شده و از فتح آن سرزمین بدست وی، خبر داده شده است؛ اما بنا به روایات مشهور که با گزارش تورات نیز سازگار است، یوشع بن نون جانشین موسی، پس از پایان دوره سرگردانی به فتح آن سرزمین موفق شد[۷۹] و آن را میان اسباط بنیاسرائیل تقسیم کرد.[۸۰] خداوند پیش از فتح فلسطین به آنان فرمان داد تا هنگام ورود به آن سرزمین، عبارتی را به منظور سپاس از او و استغفار از گناهانشان بر زبان آورند؛[۸۱] اما آنان این بار نیز از فرمان خداوند سرپیچیدند: وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ۚ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ [۸۲] فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ[۸۳]. واقعه فتح فلسطین و سکونت یهود در آن و مناطقی از اردن و شام، در آیات متعدد قرآن، یکی از نعمتهای بزرگ خداوند به بنیاسرائیل دانسته شده است: وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ۖ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا ۖ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ [۸۴]؛ نیز(سوره یونس/۱۰، ۹۳؛ سوره اسراء/۱۷، ۱۰۴) در این آیات، ماجرای قدرت یافتن و تسلط بنیاسرائیل بر سرزمین موعود، پس از ماجرای غرق فرعون آمده و در آیه ۵۹ سوره شعراء/۲۶ نیز به صراحت از جانشینی بنیاسرائیل به جای فرعونیان یادشده است. به نظر میرسد با توجه به سلطه فرعونیان بر سرزمینهای اطرافشان، منظور از استخلاف بنیاسرائیل در جای فرعونیان، تسلط آنها بر مستعمراتشان در فلسطین و شام و اردن باشد.[۸۵] . دانشمندان اسلامی هنگام بحث از تعارض دو فرمان خداوند مبنی بر واگذاری سرزمینهای مقدس به بنیاسرائیل و حرام شمردن آن سرزمینها برایشان)سوره مائده/۵، ۲۱ و ۲۶) در برابر گزارش تورات که در ملکیت دائم یهود بر سرزمینهای مقدس ظهور دارد،[۸۶] آن را به استناد برخی آیات قرآن، مالکیتی مشروط به طاعت و بندگی خدا دانستهاند:[۸۷] قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا ۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ[۸۸]؛) سوره ابراهیم/۱۴، ۷) خداوند در آغاز سوره اسراء نیز از سلطه اقوامی دیگر بر سرزمینهای مقدس برای مجازات بنیاسرائیل یاد کرده و از تکرار این مجازات در صورت بدکرداری دوباره آنان خبر داده است: وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا [۸۹] فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ ۚ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا [۹۰] ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا [۹۱] إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا [۹۲] عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا [۹۳] . دیگر یادکرد سرزمین مقدس در قرآن، به تسخیر باد در دست حضرت سلیمان علیه السلام مربوط میشود. باد همانند برخی دیگر از پدیدهها در اختیار سلیمان قرار گرفته بود و او آن را در سرزمین بابرکت خداوند به گردش درمیآورد: وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ۚ وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ [۹۴]؛ برخی مفسران، ذیل این آیه گزارشی افسانه وار را از سوارشدن سلیمان و یارانش بر این پدیده طبیعی ذکر کرده اند[۹۵] که آیات قرآن گویای آن نیست. پیوستگی سرزمین سبأ به شام و فلسطین در دوره آبادانی یمن، از دیگر یادکردهای سرزمین مقدس در قرآن است. مردم سبأ در سفر بازرگانی به شام و بیت المقدس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابانهای گسترده و غیرمسکون نبودند:[۹۶] وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ ۖ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ[۹۷]؛ آنان چون قدر این نعمت را ندانستند، خداوند آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند.[۹۸] فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ ۚ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۹۹]. مفسران، ذیل داستان حضرت عزیر یا حضرت ارمیا که هنگام گذر از اورشلیم خراب به یاد رستاخیز افتاد و به مرگی صد ساله فرورفت، از سرزمین مقدس یاد کردهاند.[۱۰۰] أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۰۱]. در آیه ۵۰ سوره مؤمنون از مأوا گزیدن حضرت عیسی و مادرش مریم در مکانی بلند و امن و دارای آب، یادشده که به بیتالمقدس یا برخی مناطق اطراف آن تفسیر شده[۱۰۲] و به جریان ولادت آن حضرت مربوط دانسته شده است.[۱۰۳] . یادکرد دیگر سرزمین مقدس در قرآن به ماجرای معراج پیامبر اسلام از مکه به مسجدالاقصی در مرحله اول و پس از آنجا به آسمان در مرحله دوم مربوط میشود:[۱۰۴] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۰۵].
قوم برگزیده و سرزمین موعود - موسسه حق پژوهی
https://share.google/clFPaaDA99fXc7fhx
ادعای قوم برگزیده و سرزمین موعود از مسائل محوری در دین یهود است. اصطلاح قوم برگزیده بر اساس کتاب مقدس عبری ( کتاب مقدس، سفر تثنیه باب 7 بند6) به رابطه قوم اسرائیل و خدای قوم اشاره دارد. در واقع مفهوم «قوم برگزیده» یا قوم اسرائیل به اعتقادی باز میگردد که یهودیان درباره خدا دارند. آنان ضمن اعتقاد به خدای یگانه، قادر، مطلق و ادراکناپذیر، خدای موردنظرشان «خدای مختص اسرائیل» است، لذا مفهوم «خدا» همواره با قید اسرائیل«خدای اسرائیل» به کار برده شده است. همچنین، در تورات آمده است که خدا به حضرت ابراهيم وعده یک قوم بزرگ با یک سرزمین پهناور و حاصلخیز داده است؛ در سفر پیدایش آمده خدا از ابراهیم خواست سرزمین پدریاش را رها کند و به سرزمینی که خدا او را به آنجا هدایت میکند برود. خدا میگوید در آنجا «از تو امتی عظیم پدیدآورم و تو را برکت دهم و نام تو را بزرگ سازم… (کتاب مقدس، سفر پیدایش باب ۱۲ بند ۲). «نسل تو را همچون غبار زمین بیشمار میکنم» (کتاب مقدس، سفر پیدایش باب ۱۳ بند ۱۴ تا ۱۶). همچنین به ابراهیم وعده نسلی به شمار ستارگان آسمان داده شده است. (کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب ۱۵ بند ۵). در مورد سرزمینموعود نیز در تورات به بنیاسرائیل وعدهدادهشده است: «آن روز خدا با ابراهیم این عهد را بست که این سرزمین را از مصر تا رود فرات به نسل تو میبخشم (کتاب مقدس، سفر پیدایش باب ۱۵، بند ۱۸). خدا خطاب به حضرت موسی نیز همان عهد پیشین با نیاکانش را تجدید میکند و به موسی گفته میشود: «این قوم را که از مصر بیرون آوردی بهسوی سرزمینی که وعده آن را به ابراهیم، اسحاق و یعقوب دادهام، هدایت کن. چون به آنها قول دادهام که آن را به فرزندان ایشان ببخشم (کتاب مقدس، سفر خروج باب ۳۳ بند ۱ ) . پاسخ: -۱. برگزیدگی مورد نظر خدا، مربوط به ایمان داشتن مومنان در برابر مشرکان است، نه اینکه به قوم بنی اسرائیل اختصاص داشته باشد. از این رو چون یهودیان خداپرست بودند، برگزیدگی آنان نسبت به اقوام بتپرستی؛ همچون موآبیان، عمّونیان و عمالیق است که خداپرست نبودند. ۲.- وعدههای خدا به حضرت موسی و بنیاسرائیل نسبت به برگزیدگی و شایستگی نسبت به سکونت در سرزمین مقدس نیز مشروط به اطاعت الهی و پیروی از دستورهای خداوند است: در سفر خروج، خداوند خطاب به موسی میفرماید: «حال اگر مطیع من باشید و عهد مرا نگه دارید از میان همه اقوام، شما ملک خاص من خواهید بود» (کتاب مقدس، سفر خروج باب ۱۹ بند۵ و ۶)؛بهگونهای که حتی اسارت، تبعید و سختیهای قوم اسرائیل به دلیل عهد شکنی بوده و در برابر آن، تنبیه و مجازات الهی در نظر گرفته شده است: « اگر صدای یهوه خدای خویش را نشنوید شما نیز همچون قومهایی که خداوند آنان را پیشروی شما هلاک میسازد، هلاک خواهید شد» (کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب۷ بند ۱۲). بنابر این خداوند، بنیاسرائیل را تنها در صورت حفظ ایمان برتری داده (کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب26 بند16، باب20) و اجازه ورود به ارض مقدس را در صورت عمل به دستورات الهی داد که بنیاسرائیل بر اثر نافرمانی مدت چهل سال در بیابان سینا سرگردان ماندند تا اینکه بعد از مرگ موسی و هارون، ارض مقدس را اشغال کردند (کتاب مقدس، کتاب یوشع، باب1 الی 16). در آنجا نیز غرق در رفاه مادی و فساد شدند و ایمانها ضعیف شد و انحراف آغاز شد (کتاب مقدس، کتاب حزقیال، باب 36 بند 17 ، باب20 بند 13-15) . طبق آیات قرآن کریم نیز خداوند، ملاک برتری بنیاسرائیل را تقوا و عمل به تعالیم آسمانی حضرت موسی) علیهالسلام) بیان فرموده (سوره حجرات، آیه13 ، سوره بقره، آیه 48) و به آنها در صورت گناه و نافرمانی وعده عذاب داده است (سوره مائده، آیه18). اینکه خداوند ارض مقدس را برای بنیاسرائیل مقدر فرمود برای این بود که دین در زمین حاکمیت یابد (سوره مائده، آیه 21)، اما بنیاسرائیل با دین خدا مخالفت نموده و به مدت چهل سال از ورود به ارض مقدس محروم شدند(سوره مائده، آیه 26 ) و حتی پس از اشغال غاصبانه فلسطین نیز به ارتکاب انواع و اقسام مخالفت با فرامین الهی ازجمله تکذیب و قتل انبیاء (سوره مائده، آیه70)، تحریف کتاب آسمانی (سوره بقره، آیه79)، انکار وحی (سوره انعام، آیه 91)، پیمان شکنی (سوره بقره، آیه 100) و ربا خواری (سوره نساء، آیه 161) مبادرت ورزیدند. 3- مطابق کتاب مقدس یهودیان، برگزیدگی و فضیلت اختصاص به نسل اسحاق (علیهالسلام) نداشته است؛ بلکه شامل نسل اسماعیل (علیهالسلام) هم میشود. مطابق کتاب مقدس یهودیان، فرشته خدا به هاجر مادر اسماعیل نیز همین نوید را داده است «ذریت تو را بسیار افزون گردانم به حدی که از کثرت به شماره نیایند و فرشته خداوند وی را گفت: اینک حامله هستی و پسری خواهی زایید و او را اسماعیل نام خواهی نهاد» (کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 16، بند11). فرشته ای او را صدا می زند: «هاجر تو را چه شده است ؟ مترس زیرا خدا صدای پسر را در آنجا که اوست شنیده است. برخیز و پسر را برداشته محکم به دست خود گیر زیرا قومی بزرگ از او پدید خواهد آورد» (کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب 21،بند19) . بنابراین، وعده برگزیدگی و شایستگی برای سکونت در ارض مقدس نه مطلق بوده که در هر صورت شامل قوم بنی اسرائیل شود! و نه منحصر به نسل اسحاق(علیهالسلام) بوده؛ بلکه این وعده شامل تمام فرزندان حضرت ابراهیم (علیهالسلام)، از جمله فرزندان حضرت اسماعیل(علیهالسلام) نیز میشود. همچنین برگزیده خدا بودن به خداباوری و اطاعت از دستورات الهی است که بنیاسرائیل و یهود از آن استنکاف کرده اند!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
سرزمین جعلی؛ اسرائیل بزرگ یا ارض موعود کجاست؟ +نقشه
https://share.google/qxWFgN0zYPfPY4U87
سرزمین جعلی؛ 'اسرائیل بزرگ' یا ارض موعود کجاست؟ +نقشه
اسد و ژنرال مصطفی بن طلّاس، وزیر دفاع سوریه همچنین ادّعا نمودند که در ورودی کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نقشۀ برجستهای وجود دارد که گسترۀ سرزمینی واقع از نیل تا فرات را نشان میدهد. بر اساس گواهی عرفات این نقشۀ برجسته ۳۲ سال پیش، از ورودی کنست برداشته شد، امّا در سال ۱۹۸۹ م. پس از دیدار و مذاکرات بوش (پدر) و گورباچف در «مالتا» این نقشه مجدّداً در ورودی کنست نصب شد
https://cdn.jahannews.com/images/docs/000372/n00372272-b.jpg
مرزهایی که برای ارض موعود در تورات مشخّص گردیده است و اینکه این مرزها کدام سرزمینها و کشورهای عصر حاضر را در بر میگیرد، بسیار قابل تأمّل و حائز اهمّیت است. در این باره نقشهای که بیش از همه مورد قبول واقع گریده و وسعت سرزمینی آن را مشخّص میسازد، توسط اسرائیل شاهاک در کتاب «تاریخ و دین یهود و سنگینی سه هزار ساله» چنین توضیح داده میشود: ارض موعود بر روی گسترۀ هفت کشور واقع شده در حدّ فاصل نیل تا فرات، از دشتهای «تورس»۱ تا کرانههای حوزۀ رود «مراد» (عجزمندی) واقع در شمال شرقی «ترکیه» و در جنوب از خطّ «عقبه» تا «بصره» ترسیم شده است. چشم پوشی از آن به هیچ وجه ممکن نیست. این یک پیمان است و تا تحقّق آن(تلاشها) ادامه خواهد یافت. (تئودور هرتزل)
این نقشه به صورت شماتیک در زیر نشان داده شده است.
https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000372/nf00372272-1.jpg
البته سردمداران اسرائیل فراخور تحولات جهانی و به مرور زمان مرزها و کشورهای مشمول اسرائیل بزرگ را تغییر داده اند! مناخیم بگین در رابطه با حدود و گسترۀ سرزمینی ارض موعود اعلام داشته بودکه دولت اسرائیل همان گونه که در تورات پیشبینی شده است، شامل عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، سودان، لبنان، اردن وکویت است؛ امّا کسی که مسئلۀ اسرائیل بزرگ را به عرصۀ بین المللی کشاند اظهارات حافظ اسد، رئیس جمهور فقید سوریه در سال ۱۹۸۵ م. بود. وی ادّعا نمود که موشه دایان، وزیر دفاع اسرائیل در سال ۱۹۶۷ م. پس از اشغال تپّههای «جولان» و به هنگام بازدید از منطقه (خطاب به سربازان رژیم صهیونیستی) گفته بود: نسلهای گذشته، اسرائیل را به مرزهای ۱۹۴۸ م. رسانید؛ ما نیز مرزها (ی اسرائیل) را به مرزهای سال ۱۹۶۷ م. رسانیدیم؛ شما نیز اسرائیل بزرگ را که گستره ای از نیل تا فرات است، محقّق خواهید ساخت. یک روزنامه نگار عراقی نیز گفته های یاد شده را با کمی تفاوت چنین نقل کرده بود: دایان گفته بود که ما قدس را گفتیم و حال، هدف ما یثرب و بابل است. روزنامه نگاران دیگری نیز به نقل از مناحیم بگین، نخست وزیر بعدی رژیم صهیونیستی نقل نموده بودند که گفته بود: همان گونه که در انجیل پیشبینی شده است، دولت اسرائیل کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، سودان، لبنان، اردن وکویت را در بر میگیرد. اسد و ژنرال مصطفی بن طلّاس، وزیر دفاع سوریه همچنین ادّعا نمودند که در ورودی کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نقشۀ برجسته ای وجود دارد که گسترۀ سرزمینی واقع از نیل تا فرات را نشان میدهد. بر اساس گواهی عرفات این نقشۀ برجسته ۳۲ سال پیش، از ورودی کنست برداشته شد، امّا در سال ۱۹۸۹ م. پس از دیدار و مذاکرات بوش (پدر) و گورباچف در «مالتا» این نقشه مجدّداً در ورودی کنست نصب شد. در سال ۱۹۹۸ م. نیز قذافی مرزهای اسرائیل بزرگ را از اقیانوس «هند» تا «تنگۀ هرمز» و از «تنگۀ جبل الطّارق» تا دریای «مدیترانه» توسعه داد! او بعدها اسرائیل بزرگ را گسترۀ سرزمینیای عنوان نمود که مرکز آن «قاهره» بوده و از«پاکستان» تا اسپانیا و از ترکیه تا «یمن» امتداد داشت. به این ترتیب تحقّق اسرائیل بزرگ، تمامی کشورهای اسلامی را از روی زمین محو میکرد. درسال ۱۹۹۱ م. یک روزنامۀ کویتی از اشغال کویت توسط عراق به عنوان بخشی از پروژۀ اسرائیل بزرگ نام برد.
ضمیمه شدن بخشهایی از سرزمین ایران در قلمرو ارض موعود!
در سال ۱۹۸۵ م. ایران نیز که هیچ گونه ارتباطی با موضوع ارض موعود نداشت در موضوع وارد گردید؛ به این ترتیب که در یکی از چاپهای کتاب «پروتکلهای صهیون»، نقشهای با عنوان «رؤیای صهیونیسم» انتشار یافت. در این نقشه مصر، بخشهایی از سرزمین عربستان سعودی تا شهر مدینه، سوریه، عراق، کویت، مناطق نفت خیز ایران وجنوب شرقی ترکیه در حالی نشان داده شده بودند که اسرائیلیان در آنها اسکان داده شده بودند. این اقدام با توجّه به ظهور انقلاب اسلامی در ایران و برپایی نظام اسلامی می توانست نوعی تهدید از جانب امپریالیسم صهیونیستی علیه نظام نوپای اسلامی ایران تلقّی شود؛ در عین حالی که نشانگر اهمّیت این مناطق که از شمال غربی کشور تا جنوب غربی آن امتداد داشت و دارای اهمّیت اقتصادی، تاریخی، اعتقادی و فرهنگی برای مطامع توسعهطلبانۀ ائتلاف صلیبی صهیونی بود، به حساب میآمد. بدین ترتیب ارض موعود توراتی از مرزهای تعیین شده برای آن در عهد عتیق فراتر رفته و به پروژۀ جهانخوارانه با ابعادی بسیار گسترده تبدیل شده بود. ابعاد سرزمین دولت یهودی که در سال ۱۸۹۰ م. توسط تئودور هرتزل مطرح شده بود، از مرزهای توراتی ارض موعود فراتر رفته و فلسطین، بین النّهرین، آفریقای شرقی، شبه جزیرۀ سینا، «آرژانتین» و حتّی سرزمین «سیبری» را نیز در بر میگرفت!
اسرائیل بزرگ و طرح خاورمیانۀ بزرگ
کاندالیزا رایس، وزیر خارجۀ پیشین آمریکا در سپتامبر سال ۲۰۰۳ م. گفت: ما، نقشۀ ۲۲ کشور مسلمان را تغییر خواهیم داد! طرح اسرائیل بزرگ رفته رفته ابعاد جدیدتری یافته است؛ به طوری که مرزهای آن با مرزهای تعریف شده برای خاورمیانۀ بزرگ بسیار بر هم منطبق است! مرزهای اسرائیل بزرگ دیگر هیچ تناسبی با مرزهای ارض موعود تورات نداشته و از چارچوب ایمانی خارج گردیده و به طرح و برنامهای توسعهطلبانه در راستای سیطرهطلبیای جهانی تبدیل گردیده است. دولت کشور مورد نظر صهیونیسم سیاسی اکنون به دولتِ جهانیِ جریانِ صهیونیسمِ کابالائیستی تغییر ماهیّت داده است. به طوری که مدّعیان اسرائیل بزرگ با ابعاد جهانی با داعیه داران ارض موعود توراتی کاملاً متغایر با یکدیگرند. به راستی چه اتّفاقی در شرف افتادن است؟ آیا میان تحوّلات جاری که در گسترۀ سرزمینی تعریف شده برای خاورمیانۀ بزرگ و طرح دولت جهانی مورد نظر کانون سیطرۀ جهانی صهیونیسم کابالائیستی، نسبتی وجود دارد؟ طرح خاورمیانۀ بزرگ در اصل چیزی متفاوت از طرح صلح و امنیّت پذیرفته شده توسط «کنگرۀ دجّالی شیطانی» آمریکا در سال ۱۹۵۷ م. که در خاورمیانه به «دکترین آیزنهاور» شناخته میشود، نیست. پروژۀ خاورمیانۀ بزرگ همان طرح توسعهیافتۀ خاورمیانه است که کشورهای شمال آفریقا نیز به آن افزوده شده است. مرزهای خاورمیانۀ بزرگ در غرب «مراکش» و «موریتانی»، در شرق آسیای مرکزی و «مغولستان»، در شمال «قفقاز» و ترکیه و در جنوب از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس تا سومالی را در بر میگیرد. این پروژه، استراتژی تغییر ـ با ابعاد جغرافیایی، سیاسی، حقوقی، علمی، آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و امنیّتی جهان اسلام است. این استراتژی زیر مجموعۀ استراتژی قرن جدید آمریکا PNAC ۱۶ است که در سال ۱۹۹۷ م. توسط رونالد رامسفلد، دیک چنی، پاول ولفوویتز، ریچارد پرل و ویلیام کریستول نیوکانهای سرشناس در انداخته شد.
سرزمین موعود چگونه اشغال شد؟
https://share.google/VB1A7h2Eh6w8Skp1d
سرزمین موعود چگونه اشغال شد؟
https://media.mehrnews.com/d/2015/07/09/3/1761861.jpg?ts=1486462047399
تاریخ بشر از ابتدا محل ظهور و سقوط اقوام و نژادهای گوناگونی بود که هنوز توانایی شناخت بسیاری از آنان را نداریم.تمدن ها ظهور می کنند و پس از گذران عصر طلایی خود سقوط می کنند و از صفحه تاریخ محو می شوند و این قاعده تاریخ است،برخی مواقع تمدنی به چنان قدرت و اعتلایی دست می یابد که گمان می کنیم هیچ عاملی در تضعیف و در نتیجه سقوط آن موثر نخواهد بود اما تاریخ گواه انحطاط و انقراض آنها می باشد.در این میان قومی در تاریخ ظهور نمود که حیات متفاوتی را تا هم اکنون گذراند به تعبیر ویل دورانت قدمتی به اندازه تاریخ دارد و ممکن است تا زمانی که تمدن برقرار است در جهان باقی بمانند و این قوم "یهود" است.اهمیت یهود در طول تاریخ بشری از آن زمان که سرزمین فلسطین به وسیله آنان اشغال شد تا هم اکنون بدین لحاظ است که این قوم تاثیر بسیاری در تاریخ تفکر و اندیشه بشر داشتند آنان این نقش تاثیر گذار را عمدتا حول محور یک پدیده بسیار مهم تاریخی ایفا نمودند و آن تحریف و انحراف از مسیر الهی است که مقصود خود از این مدعا را بیان خواهیم نمود. قوم بنی اسرائیل را قبایل بیابان گرد و بی مسکنی می دانند که قریب به نیم قرن به بیابان گردی مشغول بودند.بنی اسرائیل مشتمل از دوازده قوم است که به آن اسباط دوازده گانه نیز گفته می شود این اقوام در ابتدا هیچ حاکم و پادشاهی نداشتند اما پدر هر قبیله نقش تعیین کننده و حکم رئیس قبیله را می داشت.آیین بنی اسرائیل از ابتدا پرستش برخی عناصر طبیعت و همچنین جانورانی همچون مار بود زمانی که احتمالا رامسس دوم پس از لشکرکشی به فلسطین این قوم را به مصر آورد تحت تاثیر آیین های کهن و رازآلود مصری این قوم گاو پرست شدن و آن زمان که موسی کلیم الله این قوم را برگزید آنان تحت تاثیر همین آیین، پرستش گوساله را ترجیح دادند. بنی اسرائیل اقوام جنگجو و گرسنه ای بودند که سرزمین کنعانیان را پر از نعمت دیدند و آن را به وحشیانه ترین شکل اشغال نمودند در خصوص قدمت سرزمین کنعان و تاریخ فلسطین گفته های بسیاری از سوی مورخان مطرح است ویل دورانت با استناد به بقایای دوره نئاندرتال از نواحی مجاور دریای جلیل و پنج استخوانبندی نئاندرتال که به تازگی در غاری نزدیک حیفا کشف شده است قدمت چهل هزار سال پیش از میلاد مسیح (ع) را که مختص فرهنگ موستری ست برای این سرزمین در نظر می گیرد. یهودیان خود چنین اعتقاد داشتند که ملت ابراهیم از شهر اور،واقع در سومر مهاجرت کرده و در حوال دو هزار و دویست پیش از موسی (ع) در فلسطین مستقر شدند.سرزمین فلسطین اراضی پر نعمت و مناسبی ست که تمدن های اشغال گر مختلفی همچون مصر باستان همیشه سودای تصرف و غارت آن را در سر داشتند.آن زمان که بنی اسرائیل بر کنعانیان هجوم برد تاریخ شاهد استیلای عبرانیان بر سرزمین موعود بود.هجوم بنی اسرائیل به سرزمین آنچنان وحشیانه بود که مطابق کتب تاریخی، به دستور جدعون (یکی از سران قبایل) صد و بیست هزار مرد به یکباره قتل و عام شدند و زنان نیز به بردگی درآمدند. وجود جنگ و تهدید های فراوان از جانب حکومت های همسایه موجب شد تا بنی اسرائیل پادشاهی بر گزیند.شائول که ساکن جلعاد بود اولین پادشاه بنی اسرائیل است که گویا کمر به قتل داوود نبی نیز بسته یود اما هنگامی که در جنگ با فلسطین قصد فرار داشت توسط قوم خویش گردن زده شد و پس از آن بود که داوود نبی که پس از کشتن جالوت (که بنا بر نظر ابن خلدون از کنعانیان بود) محبوب یوناتان از اشخاص مهم بنی اسرائیل شد و سلسله بعدی پادشاهی را تشکیل داد.وضعیت اقتصادی اسرائیل در زمان پادشاهی سلیمان نبی به دلیل قرار داشتن در مسیر بازرگانی بسیار پر رونق بود به طوری که طلا و نقره به وفور یافت می شد. انشعاب قبایل بنی اسرائیل به خصوص "یهودا" در حوالی سالهای 928 پیش از میلاد رخداد مهمی در تاریخ یهودیت است.دکتر عبدالله شهبازی در مجلد نخستین کتاب ارزشمند "زرسالاران" توضیحات مبسوطی در این خصوص ارائه نموده است.پس از این سال بنی اسرائیل به یک دولت شمالی متشکل از ده قبیله به رهبری قبیله افرائیم و خاندان یوسف و دیگری دولتی که متشکل از قبایل یهودا و بنیامین بود ،تقسیم شد.پس از این است که ناآرامی حاصل نزاع این دو دولت آشکار می گردد،سامریه مرکز دولت افرائیم و اروشلیم مرکز دولت یهود شد و این چنین سیطره شوم یهود بر سرزمین بیت المقدس آغاز گردید.در سال 732 پیش از میلاد دولت افرائیم توسط آشور و با توطئه یهود ویران و به بردگی گرفته شد. کتاب تورات در گذر تاریخی خود دچار تحریفات فراوانی گردید که سنت های انحرافی مختلفی مانند سبط یهود در آن نفوذ یافت،نظر ویل دورانت در این باره خلاصه مفیدی از انواع تحریفات وارد آمده به این کتاب را نمایان می سازد، وی می نویسد: "اندیشمندان بر این قول معتقدند که قدیمی ترین جزء از اسفار تورات دو داستان متشابه و مجزاست که در "سفر پیدایش" آمده و آن ها را با اشارات J و E از یکدیگر تمیز می گذارند،چه در یکی از آن دو داستان های مخصوص یهوه یاد می شود و در دیگری از آفریدگاری به نام الوهیم،این دانشمندان چنان عقیده دارند که داستان های مخصوص یهوه در یهودا و داستان های مخصوص به الوهیم در افرائیم نوشته شده و پس از سقوط سامره آن دو دسته داستان ها را با یکدیگر مخلوط کرده و از آن داستان واحدی ساخته اند، عنصر سوم که با علامت D نمایش داده می شود و متضمن شریعت تثنیه است ظاهرا به وسیله نویسنده یا نویسندگانی دیگر نوشته شده.عنصر چهارم P از قسمت هائی تشکیل می شود که کاهنان بعدها نوشته و آن را الحاق کرده اند.این قسمت شریعت کاهنان ظاهرا قسمت اصلی کتاب شریعت را تشکیل می دهد که عزرا آن را منتشر ساخته است.چنان به نظر می رسد که در حوالی سال 300 ق. م این چهار قسمت به همان صورت که فعلا دارد در آمد." پس از این تفکیک تا حدودی ریشه های نخستین یهودیت آشکار شد حال در خصوص نفوذ این جمعیت باید بدانیم که تمدن های کهن شرقی به ویژه خاور نزدیک هر یک شاهد نفوذ اندیشه های راز آمیز یهودیت بودند آمیختگی آیین ها و عرفان های یهودی با باورهای مختلف شرق کهن و همچنین یونان باستان ویژگی بسیار پررنگ و قابل توجه ایست به عنوان مثال اسطوره یهودی و تلمودی آفرینش که انسان را موجودی پیوسته از دو جنس می دانست در یونان باستان به طور مثال در اندیشه آریستوفان نفوذ فراوان یافت و حتی در اساطیر آفرینش یونانی که افلاطون در رساله "مهمانی" از آن سخن می گوید جلوه قابل توجه ای داشت،مشخص نیست که نفوذ فرهنگی - اسطوره ای از چه طریق بوده است اگر ردپای سفر افلاطون ،طالس و فیثاغوریث را به تمدن مصر که تا حدودی با بنی اسرائیل در آمیخته بود بیابیم شاید بتوانیم بر این پدیده آگاهی بیابیم.تمدن بابل نیز یکی از مراکز آمیختگی یهودیت با باورهای راز آمیز و منحط بابلی بود علاقه یهودیان به سرزمین بابل تا بدین حد بود که پس از فتح آن توسط سپاهیان کوروش (اگر روایات تاریخی هرودوت و گزنوفان - که بدون شک آمیخته با افسانه پردازی و دروغ است- در خصوص وجود شخصی به نام کوروش را بپذیریم) بسیاری از این یهودیان به اجبار به سرزمین اشغالی بازگشتند. تحریف دین الهی موسی کلیم الله اولین دستاورد یهودیت بود و تحریف دین الهی عیسی (ع) دومین دستاورد آنان.نفوذ تصوف های آمیخته با شرک در بیزانس که مهمترین پایگاه مسیحیت بود موجب ظهور انواع انحرافات در فلسفه مسیحی شده به طور که آن را مبدل به آیینی التقاطی نمود که عرفان کابالا و گنوسی نمونه بارز آن است اما بحث در این باره را به مقاله دیگری موکول می کنیم.
تفسیر سوره مائده آیه 20 + صوت
https://share.google/yERHkcYCAdaQwNsrW
در تفسیر سوره مائده آیه ۲۰ و ادامه آیات تا آیه ۲۴ درباره قوم بنی اسرائیل است که موسی بعد از یادآوری نعمت هایی که خداوند به آنها داده بود مثل رهایی از شر فرعون، از آنها می خواهد تا وارد سرزمینی موعود شوند و در این راه از هیچ فداکاری دریغ نکنند. اما قوم یهود گفتند در این سرزمین قوم ستمگر هستند که اگر بیرون روند ما وارد آن سرزمین خواهیم شد. در این آیات خداوند می فرماید: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیَاءَ وَجَعَلَکُمْ مُلُوکًا وَآتَاکُمْ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ . (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد؛ (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد؛ و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود. یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ . ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود . قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ . گفتند: «ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیّتی (نیرومند و) ستمگرند؛ و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد . قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ . (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید . قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ . (بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشسته ایم.
پاسخ یهودیان به دستور ورود
یا موسی خودت را اذیت نکن. ما تا قیامت وارد این سرزمین نمی شویم که بیاییم و بجنگیم و تصرف کنیم. یا موسی تو با خدای خودت بروید و مبارزه کنید و آنها را شکست دهید و همه چیز را آماده کنید. آن موقع ما هستیم و به سمت شما میایم. خداوند این قوم را به چهل سال سرگردانی دچار کرد.
https://onlinehawzah.com/wp-content/uploads/2024/06/20-1-1500x750.jpg
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
تولد شوم: ارض موعود؛ قوم برگزیده!؟
https://share.google/Fu2yGkMkEEfXUC7wC
صهیونیستها دم از «ارض موعود، برای قوم برگزیده» میزنند. این «ارض موعود» کجاست؟ و این قوم «برگزیده» کیانند؟
https://www.iichs.ir/images/docs/000025/n00025044-b.jpg
تئودور هرتزل بنیانگذار سازمان جهانی صهیونیستها در سال 1900 نوشت: «بازگشت ما به سرزمین پدرانمان، چنان که در کتاب مقدس وعده داده شده است، از بزرگترین مسائل سیاسی مورد علاقه قدرتهایی است که در آسیا، چیزی را میجویند". یوری ایوانف، صهیونیسم. ترجمه ابراهیم یونسی، چاپخانه سپهر، 1353، پاورقی ص 18" . فلسطین از قرن دوازده (ق ـ م) توسط فلسطینان که تاریخ از آنان به نام دلیران یاد کرده است و به «مردم دریا» معروف بودند، اداره میشد. آنها در قسمت جنوبی دریای مدیترانه «ساحل کنعان» غزه امروزی سکنا داشتند. تاریخ از کنعان "در تواریخ از کنعان به چندین نام یاد شده است. قوم « عکار» آن را به نام «آمورو» به معنای مغرب یا سرزمینAmurites میخواندند. مصریان در سده نوزدهم (ق ـ م) آن را Retno میگفتند. این همان نامی است که به عبری، کنعان را مینامند و آن «سرزمین کوچکی است بین عربستان و دریای مدیترانه و شرمالشیخ». عده ای از مورخین معتقدند، کنعان همین باریکه غزه میباشد. باریکهای که از چهل منطقه تشکیل شده و همه اسباط را در خود جای داده بود." که در کنار فلسطین قرار داشت، از حدود بیست قرن قبل از میلاد یاد کرده است. قوم بنیاسرائیل در قرون 14 و 13 (ق ـ م (وقتی از مصر اخراج شدند، وارد کنعان شدند. آنان برای مدت دو قرن، تنها دو قرن، تا ظهور آشور بنیپال در آنجا ساکن بودند. مهاجرین قوم بنیاسرائیل کمکم به سرزمینهای اطراف کنعان با جنگ و ستیز و حیله دست یافتند. در زمان حضرت سلیمان، اورشلیم به همان ترتیب یاد شده به تصرف آنان درآمد. معبد سلیمان بر کوه صهیون توسط آن حضرت به نام «معبد خدا» بنا شد. اکثر سالهایی که قوم بنیاسرائیل در آن قسمت زندگی میکردند، در کنعان گذشت که چنان که گفته شد، در کنار فلسطین قرار داشت. آنها کمکم اورشلیم را گرفتند. ولی توقف آنان در آن قسمت، بسیار کوتاه بود. طبق روایات کتاب مقدس تورات «کنعان ارض موعود» است؛ یعنی غزه ـ همان قسمتی که به دولت نیمه خودمختار یاسر عرفات داده شده است ـ لذا ادعای آنان بر فلسطین کاملا بیاساس میباشد. پس از مرگ حضرت سلیمان(ع) در سالهای 732-722 (ق.م) آن سرزمین ــ چنان که ذکر شد ــ به دست بختالنصر، پادشاه بابل ویران گشت و ساکنین آن در به در و گروه بسیاری از آنها به بابل برده شدند. لذا در سال 721 (ق.م) حکومت بنیاسرائیل به طور کامل در آن نواحی از بین رفت و دیگر هرگز دولتی اسرائیلی در آن سرزمین بر سر کار نیامد. اصولا کشور فلسطین و شهرهای اطراف آن، دیگر روی استقلال ندیدند و تنها تعدادی انگشت شمار یهودی سامی در آنجا به سکونت خود ادامه دادند. عده ای از محققین اعراب فلسطین را باقیماندگان حمله اعراب و اسلام در قرن هفتم میلادی میدانند. ولی محققان دیگری همچون «هانری کاتن» و «ماکسیم رودنسون» از آنان به عنوان ساکنین اولیه یاد کرده اند. «هانری کاتن» در کتاب «فلسطین، اعراب و اسرائیل ـ در جستجوی عدالت» حاصل تحقیقات خود را چنین ارائه داده است: «اعراب فلسطین ساکنین اولیه فلسطین هستند. در حالی که مسلمانان در سال 637 بعد از میلاد، فلسطین را فتح کردند. نژاد سامی که اعراب نیز از آن نژادند، قبل از اسلام در فلسطین وجود داشته و آنها قبل از اسلام در فلسطین و قسمتهای دیگر خاورمیانه میزیسته اند.» کاتن بر این نکته تأکید کرده است که «آنها بدون وقفه از بدو تاریخ در مملکت خود میزیسته اند. تاریخ اسکان آنان به چهل قرن قبل از این کشیده میشود. در آنجا، از سایر نژادها، اقلیتهایی تشکیل شد؛ همچون یونانیان، اعراب مسلمان و صلیبون. فلسطینیهایی که مرکب از مسیحیان و مسلمانان هستند، همیشه در آنجا ساکن بوده و عناصر اولیه و اکثریت جمعیت فلسطین را تا آغاز تأسیس دولت اسرائیل در سال` 1948 تشکیل میداده اند"'Henry Cattan. Palestine-Arab and Israel. The Search for Justice. Longman P.P. 6-7" . همچنین پروفسور «ماکسیم رودنسون» در کتاب «اعراب و اسرائیل» به این نکته اشاره کرده و نوشته است: «اعراب فلسطین به تمام معنای کلمه، بومی فلسطین هستند و فلسطینیان امروز، فرزندان Philistine فلسطینیان، کنعانیان و سایر قبایل که ساکنین اولیه فلسطین را تشکیل میدادند، میباشند . ''Maxim Rodinson. Israel and the Arabs. Penguin books. 1988. P. 216.C'' ماکسیم گیلان» نیز که خود از صهیونیستهای اولیه بوده و بعدآ به دلیل به بیراههرفتن سردمداران اسرائیلی از صهیونیستبودن خود اظهار تأسف کرده، در کتاب «چگونه اسرائیل ماهیت وجودی خود را از دست داد " . How - Israel Lost its soul این جمله را من «چگونه اسرائیل ماهیت وجودی خود را از دست داد» ترجمه کرده ام." نوشته است: در آغاز، صهیونیسم «به دنبال اتحاد ملی بود». بعدآ به دنبال «استقلال ملی» رفت. منظور او از صهیونیسم «یهودیت» نبود، بلکه استقلال در «سرزمین اسرائیل Eretz - Israel» "Maxim Ghilan. How Israel Lost Its Soul. London: C.Nicholls + Co. 1974, P - 109." بود. آنها به دنبال استقلال ملت هیبرو (عبرانی) بودند تا دوباره در سرزمینی که سالها قبل کنعان نامیده میشد، اسرائیل را بنا کنند. به اعتقاد ماکسیم گیلان، آنها به دنبال زنده کردن فرهنگ کنعانی خود بودند و «نه فرهنگ مذهبی». در این نوشته نیز مهر تأییدی بر کنعانی بودن یهودیان زده شده است و نه فلسطینیبودن آنها. کنعان در زمان استعمار به فلسطین پیوست. مسئله قابل توجه دیگر این است که، وقتی قوم بنیاسرائیل از مصر به کنعان رفت، قومی به نام کنعانیان در آنجا ساکن بود. تاریخ از آنها، در حدود بیست قرن (ق.م) یاد کرده است. بسیاری از شهرهای کنعان (غزه) همعصر با سلطنت فراعنه میباشد؛ عصر مفرغ، یعنی حدود سه هزار و صد سال قبل از میلاد مسیح. این شهرها عبارتند از «مجیدو Meggido، جریکو، و تلالفار Tell - el- Far». از مدارکی که در حفاریها به دست آمده و ابا ابان وزیر امور خارجه گلدامایر از آنها در کتاب خود به نام «قوم من» یاد کرده، معلوم شده که مردم کنعان دارای فرهنگ پیشرفتهای بوده است و اطراف شهرهای مذکور با آجر نپخته حصار کشیده شده بودند. این شهرها دارای استقلال داخلی بود. فقط بعضی از فراعنه در آنجا نفوذ سیاسی داشته اند. این نفوذ تا عهد رامسس دوم ادامه داشت. پس از آنکه حکومت مصر در آن نواحی دچار ضعف شد «هیبروها» (عبرانیها) بعضی از شهرهای آن را گرفتند و در آنجا ساکن شدند و «خیمه عهد "صندوق موسی یا «خیمه عهد» محتوی باقیماندهای از یادگارهای حضرت موسی و هارون میباشد. آیه 207 سوره بقره یهودیان در سال) 1 ق ـ م) در جنگی که با یکی از همسایگان به راه انداختند، آن را که سر پیروزی خود میدانستند، از دست دادند. اینک صندوقی مربوط به یهودیان در قسمت فوقانی موزه مصر باستان در قاهره وجود دارد. بعضیها آن را همان «صندوق عهد یا خیمه عهد» میدانند." » را بر زمین گذاردند. نکته جالب توجه این است که در کتاب عهد عتیق کرارآ از جنگ قوم بنیاسرائیل با اقوام فلسطینیان یاد شده است. از این نکته بخوبی آشکار میشود که آنها ساکنین اولیه فلسطین نبوده و آن سرزمین را بزور و توسل به جنگ گرفتهاند و حضرت داود پیغمبر، بعد از جنگهای بسیاری که با ساکنین فلسطین کرد، بالاخره در اورشلیم که در آن وقت «جیبوس» "Jebus" نامیده میشد، خیمه عهد را زمین گذارد. برگ دیگری از اینکه فلسطین ارض موعود نیست، مطلبی است که در تورات کتاب اول سیموئیل آمده است. و آن از فرار حضرت داود به سرزمین فلسطینیان حکایت دارد به این شرح که: «... داود پیغمبر در دل خود گفت: الحال روزی به دست شاوول هلاک خواهم شد ... چیزی برای من بهتر از این نیست که به زمین فلسطینیان فرار کنم. »"صفحه 468 باب بیست و هفتم کتاب اول سموئیل ـ تورات" با توجه به مطالب فوق، نه فلسطین ارض موعود است و نه قوم بنیاسرائیل را بر آن حقی است. اگر ارض موعودی هست، آن کنعان یا باریکه غزه است. گرچه در «نقشه ارض موعودی که صهیونیستها تهیه دیده اند و در کنگره اول سال 1897 صهیونیستها ارائه شد، اراضی آناتولی عثمانی نیز داخل قلمرو دولت موعود یهودی قرار داشت. » "علی اوغور، کنگره صهیونیستها، ترجمه جعفر سعیدی، انتشارات علمی، سال 1372. صفحه 100" و «در میان بلادی که جزء موطن اصلی یهودیان قلمداد میشود، به قسمتی از آناتولی ترکیه نیز بر میخوریم. در چنین موقعیتی، برنامههای آتی صهیونیسم، اخراج مردم ترکیه از آناتولی را نیز شامل میشود. » "صفحه 468 باب بیست و هفتم کتاب اول سموئیل ـ تورات 11. همان، پاورقی صفحه 100" بنابر آنچه راندلف. اس. وینستون چرچیل (نوه وینستون چرچیل بزرگ) در کتاب جنگ شش روزه نوشته است از دوازده سبط حضرت یعقوب، دو قبیله گم شد. خیلیها، از جمله ادمیرال فیشر (Admiral Fisher) میگویند که بریتانیاییها [یکی از آن دو قبیله[ گمشده هستند.» "صفحه 468 باب بیست و هفتم کتاب اول سموئیل ـ تورات 11. همان، پاورقی صفحه 100" بدیهی است که چرچیلها دروغ نمیگویند. در هر حال، مسلم این است که فلسطین از آن فلسطینیان اعم از مسلمان، عیسوی و یهودی است که از آغاز تاریخ در آنجا ساکن بودهاند و خاک آن سرزمین با خاک استخوان اجداد و نیاکان و پدران آنان آمیخته است. دولت اسرائیل نفرینزده این خاک است . و اما مسئله قوم «برگزیده» خود داستان دیگری است. در این قسمت، به گفته دکتر آلفرد لیلیینتال که از نویسندگان مشهور آمریکایی و یهودی متدینی است، تمسک میجوئیم. به این شرح: اصولا کلمه «هیبرو ـ یهودی ـ قوم یهود {یهودیت} از طرف افسانهپردازان برای نشان دادن ادامه یک جامعه تاریخی بوده است. در حقیقت، آنان مردم مختلف در زمانهای متفاوت در تاریخ، با نحوه زندگی مختلف بوده اند. قدیمیترین آنها از دوران مسیحیت {اجداد یهودیان عصر حاضر{"Randolph S. Churchill and Winston Churchill. The Six Day War. London: William Heinemann L+d. 1967. P. 1." در خاورمیانه میزیسته اند. که از ازدواج با اقوام اموئیان، کنعانیان، فنیقیها و سایر اجداد سامی اعراب امروزی که در آنجا ساکن بودند ـ میباشند ... آنها که، سرزمین خود را با یهودیان تقسیم نموده بودند». نامبرده در ادامه مطلب نوشته است: «نه یهودیان و نه اجداد آنان هرگز، یک نژاد یا حتی گروه قومی مشخص و خالصی را تشکیل نداده اند.» کلمه عبرانی «هیبرو» نیز اشتقاق از یک محل یا ناحیه ندارد. بلکه، از کلمه Ibhri }کسی که طی طریق کرده} گرفته شده است. «این کلمه برای اولین بار جهت اشاره به حرکت ابراهیم(ع) وقتی که از خانه اش در Ur of Chaldeesur از اردن گذشت و داخل سرزمین مقدس شد، به کار رفته است . در قرآن مجید در سورههای «مائده» و «اعراف» (آیه 19 ـ از سوره مائده و 159 تا 161 از سوره اعراف) نیز از لطف پروردگار درباره قوم بنیاسرائیل حکایت شده است. پس از آنکه در بیابان «تیه» از سرگردانی آنجا نجات یافتند، و خداوند به موسی علیه السلام فرمان داد که قومش در آن شهر درآیند و از نعمات آن بهره گیرند. این مبحث نه به دلیل آن بود که آنان برای همیشه «قوم برگزیده»اند؛ بلکه به این مناسبت بود که در آن برهه از زمان، قوم موسی ـ البته آن دسته از قوم که به حق خداپرست بودند ـ تنها گروه معتقد به خداوند بودند. لذا خداوند نیز نعمت را بر آنان تمام کرد. لکن پس از آنکه حضرت عیسی مبعوث شدند، آنان بر اساس دستور خداوند که در تورات آمده است، بایستی به آن حضرت و سپس به حضرت محمد علیه السلام میگرویدند؛ اما آنها از پیوستن و گرویدن به ادیان مذکور سرباز زدند و به هیچ یک از اوامر خداوند عمل نکردند. فقط همچنان با همه اعمال خلاف انسانی و خدانشناسی، خود را قوم برگزیده دانسته اند. صهیونیستها حتی کلمه «قوم برگزیده» را نیز تحریف کرده اند. واقعیت این است که حضرت موسی پس از زمانی طولانی بعد از حضرت ابراهیم، مأمور اشاعه دین یکتا پرستی شد و با دریافت الواح دهگانه به سوی قوم خود رفت و گفت که خداوند آنان را از میان جماعات آن روز برای ترویج مذهب خداپرستی انتخاب کرده است. این کلمه «انتخاب» بدان معنا نبود که آنان بر دیگران «برتری» قومی و نژادی دارند. پس از موسی، حضرت مسیح و حضرت محمد نیز هر یک به ترتیب برای اشاعه دین خداوند که مبتنی بر یکتاپرستی است، ظهور کردند. در پایان به قول پروفسور «روژه گارودی» استناد میشود که، خداوند بایستی نسبت به سایر مخلوقات خود بخل ورزیده باشد که یک قوم را در میان کل آفریدگان خود برگزیند. (منبع: برگرفته از کتاب یک پیمانه آب یک پیمانه خون نوشته عذرا خطیبی)
https://www.iichs.ir/images/spsections/s00106-1.jpg
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
ارض موعود و صهيونيسم (1)
https://rasekhoon.net/article/amp/show/174658
ارض موعود و صهیونیسم (۱) | پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه
https://share.google/LnvRA6iS76D5oXibI
ارض موعود و صهيونيسم (1)
https://rasekhoon.net/article/amp/show/174658
ارض موعود و صهیونیسم (۱) | پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه
https://share.google/LnvRA6iS76D5oXibI
ارض موعود و صهیونیسم (۲) | پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه
https://share.google/eTQzfCCqyGvQbEkz9
ارض موعود و صهيونيسم (2)
https://rasekhoon.net/article/amp/show/174660
ارض موعود و صهیونیسم (۲) | پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه
https://share.google/eTQzfCCqyGvQbEkz9
ارض موعود و صهيونيسم (2)
https://rasekhoon.net/article/amp/show/174660
ارض موعود؛ قوم برگزيده
http://rasekhoon.net/article/amp/show/1085023
ارض موعود؛ قوم برگزيده
http://rasekhoon.net/article/amp/show/1085023
ارض موعود؛ قوم برگزيده
https://rasekhoon.net/article/amp/show/151073
ارض موعود و قوم برگزیده!
https://rasekhoon.net/article/amp/show/856008/
سرزمین موعود - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://share.google/oJzzTZcnmaUcCLEsC
سرزمین موعود - ویکی فقه
https://share.google/ZfUMV8q0Mq8dxVAz0
ارض مقدس - دانشنامهی اسلامی
https://share.google/S847m0Zd5fPv3QkAG
قوم برگزیده و سرزمین موعود - موسسه حق پژوهی
https://share.google/clFPaaDA99fXc7fhx
سرزمین جعلی؛ اسرائیل بزرگ یا ارض موعود کجاست؟ +نقشه | جهان نيوز
https://share.google/qxWFgN0zYPfPY4U87
بررسی تاریخچه سرزمین مقدس یا ارض موعود و دلایل اهمیت آن از نگاه دینی و تاریخی - امام مهدی (علیه السلام) کیست ؟
https://share.google/AFyU0w3SHy9Jo4IuC
سرزمین موعود چگونه اشغال شد؟ - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
https://share.google/VB1A7h2Eh6w8Skp1d
تفسیر سوره مائده آیه 20 + صوت | حوزه مجازی مهندس طلبه
https://share.google/yERHkcYCAdaQwNsrW
چرا یهودیان فلسطین را سرزمین موعود می دانند؟ | کتابخانه مجازی الفبا
https://share.google/c3JYdTTo5XEmu8kKH
چرا وعدۀ ارض موعود یک نسل به عقب افتاد - مشرق نیوز
https://share.google/uxN6br2sJXXQ78rlI
اسطوره ارض موعود و شهر زایان - اندیشکده مطالعات یهود
https://share.google/JaYsD134QSiwwzCC2
تولد شوم: ارض موعود؛ قوم برگزیده!؟ | تاریخ معاصر
https://share.google/Fu2yGkMkEEfXUC7wC
مروری بر داستان تبعید بنی اسرائیل / آیا یهودیان از ابتدا ساکن سرزمین شیر و عسل بوده اند؟
https://share.google/9Dr3yk94TzcGK58Xs
ایکس شبهه - مگه خدا فلسطین رو به بنی اسراییل وعده نداده و حتی به اونجا میگفتن سرزمین موعود؟ اگه درسته پس این که یهود میگن اونجا مال اوناست درسته؟ بحث سیاسیش کاری ندارم؛ از قرآن مجید میپرسم؟ + صوت
https://share.google/uQVgNgW3Hax8tDMyL
یهودیت
https://share.google/XQGZkRLizizBVovMt
چرا وعده ارض موعود یک نسل به عقب افتاد؟
https://share.google/ql6A6QJLZR5nUGB9C
سرزمین موعود چگونه اشغال شد؟ - مشرق نیوز
https://share.google/AwM102YwMcPKm3WNF
اگر سرزمین موعود بنی اسرائیل به جای نیل تا فرات از انگلیس تا ایتالیا بود، بازهم غرب مدافع یهودیان می شد؟
https://share.google/SRfXEYy03JltI3lcd
رؤیای بازگشت صهیونیسم به سرزمین موعود
https://share.google/RraERC61RWJmVAXvs
ارض موعود و صهيونيسم
https://share.google/ZO75diz0LSpC52rjZ
ارض موعود و قوم برگزیده!
https://rasekhoon.net/article/amp/show/856008/
سایر-مقالات
https://share.google/a9rVpDrznmLwIlrJu
خبرگزاری فارس در فارس : "ارض موعود، پروژة سرّی صهیونیسم و مرزهای اسرائیل بزرگ" | فارس
https://share.google/8MvDgumtJ0Hl4ftWA
سرگردانی بنی اسرائیل و محرومیت ۴۰ ساله - موسسه قرآن و نهج البلاغه
https://share.google/bvTDCwxnhvzGjoWx9
چرا وعده ارض موعود یک نسل عقب افتاد؟ - اندیشکده مطالعات یهود
https://share.google/sZvW5xyqk9hGXGBHu
سرزمین موعود - دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
https://share.google/xfvMYVhTvWuHLMWea
آیا ادعای قوم برگزیده و سرزمین موعود که به نژاد پرستی قوم یهود دامن زده و این روزها بسیاری از گروهها از جمله مسیحیان صهیونیست بر آن دامن می زنند درست است؟ - موسسه حق پژوهی
https://share.google/ms77sCAE2k1rjEX7s
اسرائیل و اسطوره ارض موعود؛ سوء استفاده از گفتمان الهیات سیاسی
https://share.google/4jF7cyR5b8AYB9D7h
-ارض موعود-سرزمین فلسطین- - پرسمان
https://share.google/Pp3hdfJk6yrjYnHP3
ارض موعودِ قوم یهود - دین یهود
https://share.google/a6Wc21NrKy61cbsk4
آیا حضرت موسی(ع) به سرزمین موعود رسیدند یا اینکه در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟ - گنجینه پاسخ ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
https://share.google/UMIhHMZyaKAuvvTO2
فلسطین، سرزمین موعود و چرخه جهانی تبعید
https://share.google/buGS3hEfeYnPGpuSs
ارض موعود یا سرزمین پدران؟ - کانون اندیشه جوان
https://share.google/uFKrNdV3pmWAnvaNj
تاریخچه سرزمین مقدس - ویکی فقه
https://share.google/c0l8DtfnuZJ06mcaW
ارض موعود؛ قوم برگزيده
https://rasekhoon.net/article/amp/show/151073
سایر-مقالات
https://share.google/wpiV2QAfegSzUCi4g
مروری بر داستان تبعید بنی اسرائیل / آیا یهودیان از ابتدا ساکن سرزمین شیر و عسل بوده اند؟
https://share.google/PPbqnJ4aquZA2IUiQ
ارض مقدس یهود – پرسمان
https://share.google/mqnDcmQYQVZEpT5U8
تاریخ تشکیل اسرائیل/ یهودیان چگونه از سراسر جهان به «ارض موعود» مهاجرت کردند؟
https://share.google/DsKUeKtviG5msZjAI
تاریخچه قوم یهود و فراز و نشیب های آن؛ از دیرباز تا امروز - امام مهدی (علیه السلام) کیست ؟
https://share.google/EHJp4N6FVDobbg6Yt
تاریخ اسرائیل و یهودای باستان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://share.google/sCzK6xWA6yuzyXa0G
بنی اسرائیل - ویکی فقه
https://share.google/6VLAPu3d1yLIzGEsT
سرزمین موعود کجاست ؟
https://share.google/SpgAU81ICFoZ5FNDg
وادی سرگردانی؛ بررسی روایت عهد عتیق و قرآن کریم درباره وادی تیه
https://share.google/cEKASEk4JVypvr6tm
سایر-مقالات
https://share.google/FrdAgGz4GTEeScAsX
یهودیت
https://share.google/hWuV4xLEQ4MyvrgQN
مکان سکونت بنی اسرائبل در قرآن – جوابگو
https://share.google/WvMObNCFNMN7sYCRU
آیا مراد از ارض مقدس در قرآن اسرائیل است؟ - استاد نصیری گیلانی
https://share.google/vQLw9bizXFIPMR9rN
ارتباط ارض موعود یهود با ایران چیست؟! - مؤسسه گفتمان حکمت | مؤسسه گفتمان حکمت
https://share.google/4kz36r3oQKvU7vW2t
سرزمین موعود؛ باوری که ملّتی را آواره کرد – موعود
https://share.google/naVopVwRXiV9YtQ4R
سرزمین موعود، باوری که ملتی را آواره کرد
https://share.google/yMshj7HGuaBYLmhFZ
سرزمین موعود
https://share.google/w1pz4vmYJdaIXQgbr
آیا حضرت موسی( علیه السلام ) به سرزمین موعود رسیدند یا اینکه در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟
https://share.google/tl6cJJZb0GKbRoh5v
سرانجام قوم یهود از دیدگاه قرآن – پرسمان
https://share.google/tuquEGcyJ7Tjsh9Ug
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سرزمین موعود یهودوصهیونیسم
ادامه مطلب را ببينيد
قوم یهود وقتل انبیا
خداوند در آیات قرآن کریم نهی از قتل انبیاء کرده است، و به قاتلان آنها مجازات و عذاب دردناک بشارت داده است. حرمت قتل انبیاء --- قتل انبیاء در روایات --- عذاب شدید قاتلان انبیاء --- کشتن به ناحق انبیاء .
کشتن انبیاء حرام میباشد: وضربت علیهم الذلة والمسکنة وباءو بغضب من الله ذلک بانهم کانوا یکفرون بـایـت الله ویقتلون النبیین بغیر الحق ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون؛ [۱] . ... و مهرذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر میورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. ولقد ءاتینا موسی الکتـب وقفینا من بعده بالرسل وءاتینا عیسی ابن مریم البینـت وایدنـه بروح القدس افکلما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقـا کذبتم وفریقـا تقتلون• وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یؤمنون؛ [۲] [۳] . ما به موسی کتاب تورات دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید)؛ پس عدهای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید؟!• و آنها از روی استهزاء گفتند: دلهای ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمیفهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمیکنند؛) و کمتر ایمان میآورند. ان الذین یکفرون بـایـت الله ویقتلون النبیین بغیر حق... فبشرهم بعذاب الیم؛ [۴] . کسانی که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بناحق میکشند، ... به کیفر دردناک الهی بشارت ده! ضربت علیهم الذلة این ماثقفوا الا بحبل من الله وحبل من الناس وباءو بغضب من الله وضربت علیهم المسکنة ذلک بانهم کانوا یکفرون بـایـت الله ویقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون؛ [۵] . هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، و تجدید نظر در روش ناپسند خود، و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگی به این و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شدهاند؛ و مهر بیچارگی بر آنها زده شده؛ چرا که آنها به آیات خدا، کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها بخاطر آن است که گناه کردند؛ و به حقوق دیگران، تجاوز مینمودند . لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر ونحن اغنیاء سنکتب ما قالوا وقتلهم الانبیاء بغیر حق ونقول ذوقوا عذاب الحریق؛ [۶] . خداوند، سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است، و ما بینیازیم، شنید! به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت؛ و همچنین کشتن پیامبران را بناحق (مینویسیم)؛ و به آنها میگوییم: بچشید عذاب سوزان را در برابر کارهایتان! لقد اخذنا میثـق بنی اسرءیل وارسلنا الیهم رسلا کلما جاءهم رسول بما لا تهوی انفسهم فریقـا کذبوا وفریقـا یقتلون؛ [۷] . ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم؛ و رسولانی به سوی آنها فرستادیم؛ (ولی) هر زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عده ای را تکذیب میکردند؛ و عده ای را میکشتند. کشتن به ناحق انبیاء : مراد از کشتن انبیا بدون حق این است که اگر انبیا را نمیشناختند و نمیدانستند که مثلا فلان شخص پیغمبر خدا است و یا سهو میکردند، و یا به خطا میرفتند، میتوانستیم بگوئیم که کشتن به حق بوده، ولی یهودیان، پیغمبران را با علم به اینکه پیغمبراند کشتند، پس کشتنشان به غیر حق بود، و اگر خدای تعالی در این آیه شریفه سخن نامبرده یهود را در ردیف پیغمبرکشی آنان قرار داد، برای این بود که بفهماند آن سخن دست کمی از پیغمبر کشی نداشت، بلکه سخن عظیم و توهین بزرگی به ساحت مقدس خدا بود، و کلمه حریق در جمله: نقول ذوقوا عذاب الحریق، به معنای آتش و یا زبانه آتش است، بعضی گفتهاند به معنای محرق (سوزاننده) است. [۱۳] . منظور از بغیر حق، این نیست که میتوان پیامبران را به حق کشت بلکه منظور این است که قتل پیامبران همیشه به غیر حق و ظالمانه بوده است و به اصطلاح بغیر حق قید توضیحی است که برای تاکید آمده. [۱۴] . در تفسیر عیاشی در ذیل جمله (ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله)، از امام صادق علیه السّلام روایت کرده، که آن جناب قرائت کردند: (ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله، و یقتلون النبیین بغیر الحق، ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)، و سپس فرمودند: به خدا سوگند انبیاء را با دست خود نزدند، و با شمشیرهای خود نکشتند، ولکن سخنان ایشان را شنیدند، و در نزد نااهلان، آن را فاش کردند، در نتیجه دشمن ایشان را گرفت، و کشت، پس مردم کاری کردند که انبیاء هم کشته شدند، و هم تجاوز شدند، و هم گرفتار مصائب گشتند. [۸] . در کافی نظیر این روایت آمده، و شاید امام علیه السّلام این معنا را از جمله: (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)، استفاده کرده، چون معنا ندارد قتل و مخصوصا قتل انبیاء و کفر به آیات خدا را به معصیت تعلیل کنند، بلکه امر بعکس است، چون شدت و اهمیت از اینطرف است، ولکن عصیان به معنای نپوشیدن اسرار، و حفظ نکردن آن، میتواند علت کشتن انبیاء واقع شود، و این را با آن تعلیل کنند. [۹] . در حدیثی از ابو عبیده جراح میخوانیم که میگوید: از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم پرسیدم کدامیک از مردم عذابش در روز قیامت از همه شدیدتر است؟ فرمود: کسی که پیامبری را به قتل برساند یا مردی را که امر به معروف و نهی از منکر میکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس. سپس افزود: ای ابا عبیده! بنی اسرائیل ۴۳ پیامبر را در آغاز روز در یک ساعت کشتند، در این حال ۱۱۲ نفر از عابدان بنی اسرائیل قیام کردند و قاتلین را امر به معروف و نهی از منکر نمودند، آنها نیز در همان روز کشته شدند، و این همان است که خداوند میفرماید: فبشرهم بعذاب الیم. [۱۰]
عذاب شدید قاتلان انبیاء
از آیات فوق استفاده میشود که آنها به دو جهت گرفتار خواری و ذلت شدند:
یکی برای کفر و سرپیچی از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوی شرک.
دیگر اینکه مردان حق و فرستادگان خدا را میکشتند، این سنگدلی و قساوت و بی اعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختی شد. [۱۱] . از آیه دوم شدت مجازات کسانی که اقدام به قتل چنین مردم صالحی بکنند به خوبی روشن میشود، زیرا سابقا گفته ایم حبط درباره همه گناهان نیست بلکه در مورد گناهان شدیدی است که اعمال نیک را نیز از میان میبرد و از همه گذشته نفی شفاعت از این اشخاص نشانه دیگری بر شدت گناه آنها است.
از جمله: فبشرهم بعذاب الیم، (آنها را به عذاب شدید بشارت بده) استفاده میشود که کافران معاصر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم نیز مشمول این آیه بودهاند در حالی که میدانیم آنها قاتل هیچ یک از انبیاء نبودهاند و این به خاطر آن است که هر کس راضی به برنامه و مکتب و اعمال جمعیتی باشد در اعمال نیک و بد آنها سهیم است و چون این دسته از کفار مخصوصا یهود نسبت به برنامههای پیشینیان خود و اعمال خلاف آنها سخت وفادار بودند مشمول سرنوشت آنها خواهند بود. کلمه بشارت در اصل به معنی خبرهای نشاط انگیز است که اثر آن در بشره و صورت انسان آشکار میگردد، به کار بردن کلمه بشارت در مورد عذاب در این آیه و بعضی دیگر از آیات قرآن در واقع یک نوع تهدید و استهزاء به افکار گنهکاران محسوب میشود و این شبیه سخنی است که در میان ما نیز متداول است که اگر کسی کار بدی را انجام داد در مقام تهدید و استهزاء به او میگوییم: مزد و پاداش تو را خواهیم داد!. [۱۲] .
قتل انبیا : کلیدواژه : قتل انبیا، پیامبران، بنیاسرائیل، آیه ۶۱ بقره.
پرسش: آیا بنیاسرائیل - که از فرزندان پیامبران بودند - چنین جرأتی را داشتند که به کشتن پیامبران همنژاد خود اقدام کنند؟
پاسخ: بنابر تصریح آیات متعددی از قرآن، بنیاسرائیل، تعدادی از پیامبران خود را کشتند؛ بلکه از برخی قرائن به دست میآید که این گناه بزرگ، برای آنها امری عادی شده بود. منابع اسلامی پیامبرانی مانند زکریا و یحیی را از جمله پیامبران کشتهشده دانستهاند.
در قتل، گاهی خود شخص قاتل نیست؛ اما اسباب قتل فرد را فراهم میکند. گاهی نیز قتل، مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام میدهد. این آیات میتواند ناظر به هر دو شیوه باشد که کشته شدن پیامبران گاه مستقیماً توسط خود آنان انجام شده و گاه با توطئه، تحریک و افشای راز، قدرتمندان را به کشتن پیامبران ترغیب و تشویق میکردند.
فهرست مندرجات : مذمت قوم بنیاسرائیل --- قتل انبیا در آیات قرآن --- تهدید پیامبران به قتل --- روایتی از هارون --- آیه ۱۵۷ سوره نساء --- بیان چند نکته --- کشتن پیامبران بهصورت یک عادت مستمر --- کشتن با واسطه و بیواسطه --- روایتی از امام صادق --- توضیح روایت مذکور --- کشتن پیامبران به ناحق --- دلیل اول --- دلیل دوم
مذمت قوم بنیاسرائیل
بنیاسرائیل، پیامبرزادگانی بودند که آیات بسیاری در مورد آنها نازل شده است. قرآن کریم در کنار بیان برخی فضیلتها، قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ [۱] . سپس گفت: آيا غير از خداوند، مبعودى براى شما بطلبم؟! خدايى که شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برترى داد! در موارد بسیاری آنان را به شدت توبیخ کرده است. در یکی از این آیات، خداوند میفرماید: مهر ذلت و خواری بر (پیشانی) آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند: «ذلک بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَق»؛ [۲] . این ذلت و خشم خدا بهخاطر آن بود که آیات خدا را انکار مینمودند و پیامبران خدا را به ناحق میکشند و این اعمال آنان به سبب کفر و عصیانشان بود و آنان قومی تجاوزگر و کفرپیشه بودند و به گناه کردن عادت داشتند.
قتل انبیا در آیات قرآن
کشته شدن انبیا توسط بنیاسرائیل در آیات دیگری نیز آمده است. [۳] . [۴] منابع اسلامی پیامبرانی (مانند زکریا و یحیی) را ذکر کرده اند [۵] . و طبیعتاً تعداد این کشتهشدگان بسیار بیشتر بوده؛ به حدی که بنابر برخی روایات، بنیاسرائیل در یک روز سیصد پیامبر را کشتند. [۶] . اینان در حالی پیامبران را میکشتند که علم به نبوتشان داشته و یقین داشتند که اینان فرستادگان خداوند هستند و با این عمل گناه خود را دو چندان میکردند. [۷] .
تهدید پیامبران به قتل
قرآن در مواردی تهدید پیامبران به قتل و نیز بر عهده گرفتن قتل توسط بنیاسرائیل را مطرح کرده است: روایتی از هارون : از زبان هارون نقل میکند که بنیاسرائیل تصمیم به قتل او داشتند: هارون (در خطاب به موسی) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا تحت فشار گذاشتند و نزدیک بود که مرا به قتل برسانند . [۸] . آیه ۱۵۷ سوره نساء و گفتارشان که: ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم! . [۹] . در مجموع میتوان احتمال داد که اگر یهودیان معاصر رسول خدا صلی الله علیه وآله قدرت بر قتل حضرتشان داشتند، بدون هیچ هراسی به این کار اقدام میکردند که البته چند توطئه نافرجام نسبت به پیامبر نیز در سابقه آنان وجود دارد.
در ادامه نکاتی پیرامون این آیه بیان میشود. کشتن پیامبران به صورت یک عادت مستمر : بنیاسرائیل، پیامبران را به صورت یک عادت مستمر به قتل میرساندند: ظاهر آیه مورد بحث این است که «یقتلون» عطف بر «یکفرون» است. در نتیجه «کانوا» بر سر «یقتلون» نیز تکرار میشود و این دلالت دارد که پیامبرکُشی در میان بنیاسرائیل به صورت عادت و خصلت زشت لازم درآمده بود. [۱۰] . کشتن با واسطه و بیواسطه : قتل گاهی تسبیبی است؛ یعنی خود شخص، قاتل نیست؛ اما اسباب قتل فرد را فراهم میکند. نوع دیگر قتل، قتل مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام میدهد. در هر دو مورد، شخص شریک در قتل میباشد؛ و میتوان قتل را به او نیز نسبت داد. از اطلاق آیه به دست میآید که شهادت پیامبران الهی توسط بنیاسرائیل، گاه بدون واسطه بوده است و گاه نیز توسط توطئه، تحریک و افشای راز بوده است. بنابراین هر دو قسم را میتوان مندرج در آیه دانست. روایتی از امام صادق : در همین راستا روایتی وجود دارد که گزینه دوم را تقویت میکند: امام صادق (عليه السلام) پس از تلاوت آیه مزبور فرمود: به خدا سوگند بنیاسرائیل انبیا را با دستها و شمشیرهای خود نکشتند؛ بلکه سخنان آنان را شنیده و افشا ساختند که به دنبال آن، حکام و جباران زمان پیامبران را دستگیر کرده و به شهادت میرساندند. پس قتل انبیا به وسیله بنیاسرائیل به صورت کشتن از طریق معصیت افشای اسرار بود . [۱۱] [۱۲] . توضیح روایت مذکور : البته این روایت نمیخواهد اعلام کند که حتی یک پیامبر نیز مستقیماً توسط بنیاسرائیل کشته نشده است؛ بلکه آنچه در روایت مزبور آمده، صرفاً برای بیان اهمیت لزوم حفظ اسرار است و اگر قتل بیواسطه را صریحاً نفی میکند در واقع برای نفس توهّم حصر مصداق قتل در قتل بیواسطه است؛ یعنی غرض نفی قتل بیواسطه نیست، بلکه مقصود اثبات و اندراج قتل با واسطه است . [۱۳] . کشتن پیامبران به ناحق : در آیه مورد بحث، وصف «بغیر الحق» در مورد قتل انبیا ذکر شده است. در اینجا پرسشی پیش میآید که مگر میتوان پیامبران را به حق کشت؟ ظالمانه و غیر حق بودن این قتل امری واضح و آشکار است. پس این قید برای چه آورده شده است؟! مفسران دو دلیل ذکر کرده اند: دلیل اول : معنای این قید این نیست که کشتن پیامبران ممکن است گاهی به حق باشد؛ بلکه این یک قید توضیحی است، ناظر به اینکه کشتن انبیا به طور کل، ناروا و به غیر حق است و این کلمه «به غیر حق» صفت خود فعل کشتن است؛ مانند آیه کریمه: «وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ»؛ [۱۴] . هر که با خدای یکتا خدای دیگر بخواند که برهانی در مورد آن ندارد. یعنی نمیتواند برهان داشته باشد . [۱۵] [۱۶] [۱۷] . مطابق این بیان قید «بغیر الحق» بدین معناست که پیامبرکُشی همیشه ناحق بوده است و بنیاسرائیل هیچ توجیهی برای کار خود نداشتند. [۱۸] . دلیل دوم : گاهی انسان به جهت شبهه و یا اشکالی، فردی را شایسته قتل میداند و شخص را میکشد. گاهی با علم به قبح عملش، مرتکب قتل میشود. طبیعی است که مورد دوم بدتر و قبیح تر است. خداوند با قید مذکور در آیه اعلان میدارد آنها هیچ عذری و جهلی در این مسئله نداشتند و با علم و آگاهی بر این جنایت دست زده اند. [۱۹]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قوم یهود وقتل انبیا
ادامه مطلب را ببينيد
غضب یهود بخاطر کشتن پیامبران الهی
کلیدواژه: یهود، بنی اسرائیل، ذلت، جنایت، کشتن پیامبران، سوره بقره.
پرسش: خداوند در سوره بقره آیه ۶۱ در مورد حضرت موسی علیه السّلام و قومش در مورد غذا صحبت میکند، سپس میگوید خدا بر شما ذلت و مسکنت و غضب قرار داد؛ چون پیامبران را کشتید. سؤال این است؛ اوّلاً: آن زمان که گفتوگو در مورد غذا است، به غیر از حضرت موسی علیه السّلام، نبی دیگری نبود که خدا میگوید به دلیل قتل انبیاء دچار غضب شدید؟ ثانیاً: با آنکه یهودیهای زمان حضرت موسی (علیه السّلام) مرتکب جنایت شده اند؛ چرا خداوند بنی اسرائیل زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم را مورد خطاب قرار داده است؟! آیا اثر جنایت و خطای پدران را بر فرزندان و نسل کنونی نمودن، خلاف عدل الهی نیست؟!
پاسخ اجمالی: از آیه ۶۱ سوره بقره استفاده میشود که دلیل گرفتاری قوم یهود به خواری و ذلت، آن بود که از دستورات خدا سرپیچی کرده، از توحید به سوی شرک منحرف شده و مردان حق و فرستادگان خدا را میکشتند، این سنگدلی، قساوت و بیاعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه ذلت و بدبختی آنها شد. چنین آیاتی در مقام یادآوری داستان نسلهای گذشته و نعمتهایی است که به آنان هدیه شده است و بیان چنین مطالبی از زبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم برای علمای یهود نوعی اتمام حجت بود تا بدانند که کلمات قرآنی تماماً وحی منزل است.
فهرست مندرجات : اعمال قوم یهود --- ارتباط جرایم گذشتگان به آیندگان --- قتل پیامبران پیشین
اعمال قوم یهود : خدای متعال در یکی از آیات قرآن کریم در مورد بنیاسرائیل میفرماید: «وَ اِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْاَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ اَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ اَدْنی بِالَّذی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَاِنَّ لَکُمْ ما سَاَلْتُمْ وَ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ؛ [۱] . و نیز به خاطر بیاورید زمانی را که گفتید: " ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا بسنده کنیم! از خدایت بخواه که از آنچه زمین میرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیاز، برای ما فراهم سازد." موسی گفت: " آیا غذای پست تر را بهجای غذای بهتر انتخاب میکنید؟ اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست." و مهر ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناه کار و متجاوز بودند . در این آیه، خداوند رو به یهودیان معاصر با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم نموده و به آنان میگوید: (و به یاد آورید زمانی که گفتید....) و سپس به گفتارها و کردارهای ناپسند نیاکان آنان میپردازد که نسبت به آیات الهی، کفر میورزیدند و پیامبران علیهم السّلام را به ناحق میکشتند.
از این آیه استفاده میشود که دلیل گرفتاری آنان به خواری و ذلت، آن بود که از دستورات خدا سرپیچی کرده، از توحید به سوی شرک منحرف شده و مردان حق و فرستادگان خدا را میکشتند، این سنگدلی، قساوت و بیاعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختی آنها شد. [۲] در عهد قدیم آمده است که یهود پیامبری به نام زکریا علیه السّلام را کشتند. [۳] جریان قتل حضرت یحیی علیه السّلام به دستور پادشاه یهود در انجیل متی نقل شده است. [۴] بر اساس نقل قرآن [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] . و روایات نیز آنها پیامبران زیادی را بدون هیچ گناهی کشتند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) به ابو عبیده جراح فرمود: ای ابا عبیده! بنیاسرائیل در اوایل یک روز، ۴۳ پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن ۱۱۲ نفر از بنیاسرائیل برای امر به معروف برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند![۱۳] .
ارتباط جرایم گذشتگان به آیندگان : اکنون اگر گفته شود که جرایم گذشتگان و نیاکان، چه ارتباطی به نسلهای بعدی دارد که مورد توبیخ قرار گیرند؟! در پاسخ باید گفت؛
اولاً: چنین آیاتی در مقام یادآوری داستان نسلهای گذشته و نعمتهایی است که به آنان هدیه شد، اما در عوض شکرگزاری و فرمانبرداری، لجاجت ورزیده خود را در معرض غضب پروردگار در آوردند، تا نسل موجود نیز پند گرفته و متوجه شوند که اگر آنها نیز از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلّم) اطاعت ننمایند مشمول غضب الهی میگردند. ثانیاً: از آنجا که علمای یهود معاصر با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم داستان نسلهای گذشته خود را میدانستند و از طرفی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم را نیز امی و کم سواد میپنداشتند، بیان چنین مطالبی از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) برایشان نوعی اتمام حجت بود تا بدانند که کلمات قرآنی تماماً وحی منزل است. ثالثاً: یهود معاصر با عیسای مسیح علیه السّلام و پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلّم) نیز پا جای پای نسلهای گذشته خود گذاشته و همانگونه که گذشتگان آنها منکر آیات الهی و معجزات موسی علیه السّلام شدند، رفتار ناشایستشان در نسلهای بعدی نیز تاثیرگذار بود! مگر آنان نبودند که میخواستند مسیح (علیه السّلام) را به صلیب بکشند؟! مگر چندین بار به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم خیانت نکرده و شعله چندین نبرد را با حضرتشان نیافروختند؟! بنابر این، اگر کسی بدون تعصب داستان یهود را مطالعه کند، خواهد دید که بیشتر افراد موجود در نسلهای مختلف بنیاسرائیل، در یک مسیر بودند؛ همان لجاجت، عصبیت، خودخواهی، ضدیت با عدالت، دشمنی با اولیای حق و... که بنیاسرائیل نسلهای اول داشتند، تماماً به نسلهای بعدی نیز منتقل شد. منتها اینان آن نفوذ و قدرت را نداشته، وگرنه دنیا شاهد چه خونریزیها و جنایاتی از آنان میبود. شاید همین نکته سرّ این باشد که داستان بنیاسرائیل عصر حضرت موسی را بر یهودیهای عصر نزول قرآن بیان کرده، و آنان را مورد خطاب قرار داده است؛ یعنی کنایه از اینکه شما نیز مانند پدرانتان میباشید که عهد خدا را میشکنید و به نعمتهای الهی کفر میورزید.[۱۴] .
قتل پیامبران پیشین : پرسش دیگر آن است که آیا بنیاسرائیل پیش از موسی (علیه السّلام) نیز پیامبرانی را کشته بودند که قرآن در توصیف نسل معاصر با موسی علیه السّلام میفرماید «یقتلون النبیین»؟ در پاسخ باید گفت که در نگاه اول، ظاهر برخی آیات نشانگر آن است که قبل از حضرتشان نیز پیامبرانی توسط بنیاسرائیل کشته شدهاند، اما به هر حال، نام این پیامبران شهید در قرآن وجود نداشته و نیز با اندک جستوجویی که داشتیم، در دیگر منابع نیز به نام آنان برخورد نکردیم. با این وجود، ممکن است که فرازی چون آیه ۶۱ بقره تنها در نکوهش بنیاسرائیل دوره موسی (علیه السّلام) نپرداخته، بلکه تنها فراز اول آن مرتبط با دوران حضرتشان بوده، اما فرازهای بعدی مرتبط با نسلهای بعدی باشد.
خشونت با انبیا - قرآن
یهود و بنیاسرائیل در طول تاریخ خود شکنجه ها و آزارهای فراوانی را در حق مومنان روا می داشتند و خداوند به سبب این جرائم و لجاجت ها، آنان را مستوجب اقسام مجازات های شدید قرار می داد.
فهرست مندرجات : ۱ - خشونت بنیاسرائیل با انبیا --- دلیل زده شدن مهر ذلت --- نپسندیدن پیامبران الهی --- عدم تناسب ایمان و قتل انبیاء --- کفر ورزیدن و کشتن پیامبران --- اسباب ذلت بنیاسرائیل --- وعده عذاب قاتلین انبیاء --- جرائم و مجازات های بنیاسرائیل
شهادت زکریا
حضرت زکریا (علیهالسّلام) همیشه اهل دعا و راز و نیاز بود، شهادتش جانسوز و سخت بوده است.
فهرست مندرجات : ۱ - تهمت به زکریا --- غضب خداوند --- عناوین مرتبط
تهمت به زکریا
هنگامی که حضرت مریم علیهاالسّلام به قدرت الهی بدون شوهر باردار شد (چنان که شرح حالش در زندگی عیسی علیه السّلام ذکر میشود) شیطان وسوسه گر به میان بنی اسرائیل رفت و این تهمت ناجوانمردانه و بسیار زشت را به مردم القاء کرد که اگر مریم (علیهاالسّلام) باردار شده، کار زکریا (علیه السّلام) است. همین تهمت ناجوانمردانه باعث شد که عدهای از اشرار تصمیم گرفتند حضرت زکریا را به قتل برسانند. و از بعضی از تواریخ استفاده میشود که : طاغوت عصر زکریا، حضرت یحیی (علیه السّلام) پسر زکریا (علیه السّلام) را به خاطر نهی از منکری که نموده بود، کشت (چنانکه شرح آن خواهد آمد) زکریا از قتل یحیی با خبر شد، خود احساس خطر کرد، چرا که طاغوت میخواست او را نیز بکشد، زکریا گریخت و به بوستانی که در نزدیک مسجد بیت المقدس بود وارد شد و در آن جا تنة درختی باز شد و به زکریا پناه داد، و سرانجام با راهنمایی ابلیس، ماموران طاغوت آمدند و آن درخت را قطعه قطعه نموده و در نتیجه حضرت زکریا با وضع دلخراشی به شهادت رسید.به نقل ازتاریخ کامل ابن اثیر [۱] . نابراین علت قتل زکریا، تهمت مذکور نبوده است. [۲] . به همین منظور به سوی او هجوم بردند. او از دست آنها گریخت. در بیابان به نزدیک درختی رسید. آن درخت به زبان آمد و گفت: «ای پیامبر خدا! نزد من بیا.» زکریا کنار آن درخت رفت، درخت شکافته شد، زکریا به داخل تنه درخت رفت، سپس تنه درخت به هم پیوست و به این ترتیب آن درخت به زکریا (علیه السّلام) پناه داد. ابلیس به آن جا رسید و گوشه ای از عبای زکریا (علیه السّلام) را گرفت و در بیرون درخت نگه داشت، سپس دید گروهی در جستجوی کسی هستند، از آنها پرسید در جستجوی چه کسی هستید؟ گفتند: در جستجوی زکریا (علیه السّلام) هستیم. ابلیس گفت: او کنار این درخت آمد و جادو کرد، بر اثر سحر و جادوی او تنه این درخت شکافته شده او به درون این درخت رفت. نشانه اش همین قسمت عبای او است که در بیرون درخت مانده است. آنها تبر تهیه کردند و هم چنین اره آوردند و آن درخت را قطع کرده سپس با اره قطعه قطعه کردند، به این ترتیب حضرت زکریا (علیه السّلام) مظلومانه در میان آن درخت به شهادت رسید. غضب خداوند : خداوند بر آن سنگدلان جاهل غضب کرد، بدترین خلق خود را بر آنها مسلط نمود، که انتقام خون حضرت زکریا (علیه السّلام) را از آنها گرفت.[۳] [۴] [۵] . پس از شهادت زکریا (علیه السّلام) خداوند فرشتگان را کنار پیکر مطهر او فرستاد. آنها آمدند و بدن زکریا (علیه السّلام) را غسل دادند و کفن کردند، و سه روز پشت سر هم آمدند و نماز بر آن خواندند، سپس او را به خاک سپردند. [۶]
روایت تاریخی | کشته شدن هفتاد پیامبر در یکروز توسط بنیاسرائیل
پرسش: با توجه به فرموده امام حسین (علیه السّلام) به عبدالله بن عمر در مورد کشته شدن هفتاد پیامبر الهی در یک روز، چطور قابل تصور است بنیاسرائیل در یکروز از صبح تا ظهر آن هم به صورت پیوسته و مدام (به صورت فعل مضارع استمراری) هفتاد پیامبر را به قتل برسانند؟ مگر در بنیاسرائیل چند پیامبر میزیستند؟
پاسخ اجمالی: در قرآن کریم و روایات فریقین مکرراً به موضوع پیامبرکشی در قوم بنیاسرائیل اشاره شده است و از آنجا که قومی پر جمعیت بودند و برخی از پیامبران تنها پیامبر یک محله و یا یک خانواده بودند، امکان اینکه تنها در یک روز چنین جنایتی رخ داده باشد محال نیست.
جنایت پیامبرکشی در بنیاسرائیل، موضوعی است که در قرآن کریم نیز بارها بدان اشاره شده است. برایناساس پیامبران زیادی بدون هیچ گناهی توسط آنان به شهادت رسیدند:... کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ... ؛ [بقره/سوره۲، آیه۶۱] به نشانههای خدا کفر ورزیده بودند، و پیامبران را به ناحق میکشتند. ... ذلِک بِاَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ... ؛ [آلعمران/سوره۳، آیه۱۱۲] این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند. اِنَّ الَّذینَ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَق... ؛ [آلعمران/سوره۳، آیه۲۱] کسانی که به آیات خدا کفر میورزند، و پیامبران را به ناحق میکشند. گفتنی است که در قرآن به تعداد پیامبران کشته شده اشاره نشده است. روایات و گزارشهای موجود در منابع شیعه و اهلسنت نیز به این رفتار جنایتکارانه بنیاسرائیل اشاره کرده و بیان میکند آنها بعد از این کشتار به گونه ای عمل میکردند که گویا هیچ اتفاقی رخ نداده و بدون درنگ به کارهای روزانه خود مشغول میشدند:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) به ابوعبیده جراح فرمود: ای ابو عبیده! بنیاسرائیل در اوایل یکروز، ۴۳ پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن ۱۱۲ نفر از بنیاسرائیل برای امر به معروف برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند . [طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۲۰] . وقتی عبداللَّه بن عمر فهمید امام حسین (علیه السّلام) قصد رفتن به سمت کوفه را دارد، به نزد آنحضرت (علیه السّلام) آمد تا حضرتشان را به اطاعت و فرمانبرداری از رژیم اموی سفارش کند. امام (علیه السّلام) در جواب وی فرمود: ای پسر عمر! آیا نمیدانی که نشانه پستی دنیا در نزد خدا آن است که سر بریده حضرت یحیی (علیه السّلام) به انسان آلوده و زشتکرداری از آلودگان بنیاسرائیل هدیه شد؟! آیا نمیدانی که بنیاسرائیل تا جایی پیش رفتند که بامدادان میان طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر الهی را به شهادت رساندند و سپس (بدون احساس زشتی و فاجعه این جنایت هولناک) به خرید و فروش پرداختند؛ چنانکه گویی هیچ فاجعه ای به وجود نیاورده اند؟!». [ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۴۱]این گزارش که در پرسش نیز بدان اشاره شده، در مقاتل معتبر نقل شده است. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: «... شیوه بنیاسرائیل آن بود که یک پیامبر را میکشتند، در حالی که دو پیامبر دیگر ایستاده (و منتظر کشته شدن) بودند و دو پیامبر را میکشتند، در حالی که چهار تن دیگر از آنان ایستاده بودند تا اینکه در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند و بازار کشتار آنها تا پایان روز برقرار بود». [کافی، ج۸، ص۱۱۶-۱۱۷] . گزارشهایی نیز وجود دارد که آمارهای بیشتری را ارائه داده مبنی بر اینکه آنان در یک روز صد، [البدء و التاریخ، ج۳، ص۷] صد و بیست،[کامل البهائی، ج۲، ص۴۵] سیصد، [المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱، ص۱۷۷ ، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۷] و حتی هزار نبی[تفسیر الماتریدی، ج۲، ص۳۴۰]را به شهادت رساندند. همچنین نقل است که یهودیان بر نسل حضرت داود (علیهالسّلام) تسلط یافته و تعداد زیادی از آنان (که صد و بیست پیامبر در میانشان بود) را شهادت رساندند.[ اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب، ص۷۶] . البته بر اساس برخی از روایات، تمام این پیامبران مستقیما توسط خود بنیاسرائیل کشته نشدند، بلکه آنان به سبب فاش کردن اسرار انبیا زمینه شهادت آنها را فراهم نمودند. امام صادق (علیه السّلام) در ذیل آیه «وَ یقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ»، [آلعمران/سوره۳، آیه۱۱۲] فرمود: « به خدا سوگند که ایشان را به شمشیرهای خویش نکشتند، لکن راز ایشان را آشکار و فاش کردند، و به این سبب آن پیامبران کشته شدند». [کافی، ج۲، ص۳۷۱] . آنچه در مورد این گزارشها (صرف نظر از بررسی سند) میتوان گفت این است که قوم بنیاسراییل از قبائل به نسبت پرجمعیت بودند و با تعریفی که از پیامبران آنها موجود است که در یک زمان هفتاد پیامبر همراه با حضرت موسی (علیهالسّلام) مبعوث شدند، [مختصر البصائر، ص۱۶۵] و برخی از آنها تنها پیامبر یک محله و یا یک خانواده بودند، امکان اینکه تنها در یکروز (نه در تمام روزها) چنین جنایتی رخ داده باشد محال نیست.
دنیا بازیچه یهود: صفات یهود/ کشتن پیامبران الهی
در قرآن کریم اینگونه آمده است: وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بَرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّما جَاتَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوى أَنفُسَكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ ففَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ.( سوره بقره آیه ۷۸) . و ما به موسی کتاب تورات را عطا کردیم و از پی او پیغمبرانی فرستادیم و عیسی پسر مریم را به ادله روشن حجتها دادیم و او را به واسطه روح القدس اقتدار و توانایی بخشیدیم آیا هر پیامبری که بر خلاف هوای نفس شما اوامری از جانب خدا آورد از امرش سرپیچی کرده از راه حسد گروهی را تکذیب می کنید و گروهی را به قتل می رسانید؟ همچنین می فرماید: وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ امنوا بِما أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ البياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (سوره بقره آیه ۹۱). و هنگامی که به یهود گفته شد به قرآنی که خدا برای هدایت بشر) فرستاده ایمان بیاورید گفتند فقط به تورات که بر ما نازل شده ایمان می آوریم و به غیر تورات کافر میشوند در صورتی که قرآن حق است و کتاب آنها را تصدیق می کند، ای پیغمبر بگو اگر شما در ادعای ایمان به تورات راستگو بودید به کدام حکم تورات پیامبران قبل را به قتل رساندید؟ . و نیز می فرماید: لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّمَا جَانَّهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنفُسَهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ(سوره مائده آیه ۷۰). از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که خدا را اطاعت کنند و پیامبرانی بر آنها؛ فرستادیم که احکام خدا بیاموزند هر رسولی آمد چون بر خلاف هوای نفس آنها سخن گفت گروهی را دروغگو خواندند و گروهی را به قتل رساندند. مطلب تعجب آور آنکه در روایات ما اینگونه آمده است که کشتن پیامبران الهی به اندازه ای برای یهود طبیعی بود که روزی از طلوع فجر تا طلوع آفتاب ۷۰ پیامبر الهی را کشته سر از بدن آنها کردند و سپس به مغازه های خود رفته و مانند روزهای دیگر کار روزانه را شروع کردند! از جمله پیامبرانی که توسط یهود کشته شدند حضرت یحیی و حضرت زکریا بودند این دو پیامبر الهی فقط به دلیل منع یهود از اعمال زشت و غیر انسانی سزاوار مرگ شدند همان گونه که قصد داشتند حضرت هارون عليه السلام جانشین حضرت موسی علیه السلام را به قتل برسانند و برا ی کشتن حضرت عیسی علهی السلام نیز چوبه های دار نصب نمودند. و چه جنایتی بزرگ تر از آنکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را شهید ۱۸ کردند! در تاریخ اینگونه آمده است: پس از فتح خیبر همسر سلام بن مشکم یهودی که به ظاهر اسلام آورده بود غذایی از گوشت ران گوسفند آماده کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله عليه و آله و سلم فرستاد پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم که هیچ گاه به تنهایی غذا میل نمی فرمودند بشر بن براء را نیز دعوت نمودند بشر قطعه ای از آن گوشت را تناول نمود اما به مجرد اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گوشت را در دهان گذاشت و مقداری از آن را جویدند یک مرتبه لقمه را از دهان بیرون انداخته و فریاد زدند به خدا قسم این گوشت به من خبر می دهد که مسموم است ولی آن زهر به اندازه ای قوی بود که بشر را در همان مجلس از پای درآورد و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را پس از چند هفته شهید کرد. ( موقف علماء الاسلام من اليهود صفحه ۲۹ مكتب اسلام شماره ۳ سال ۹ صفحه ١٦٢ معروف این است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنگام بیماری خود چنین فرمودند:این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح خیبر برای من آورد.اگر چه پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم اولین لقمه را بیرون انداختند ولی آن زهر کمیبا آب دهان حضرت مخلوط شد و بر دستگاههای گوارش بدن ایشان اثر خود را گذارد.
منبع:دنیا بازیچه یهود: آیه الله العظمی حاج سیدمحمد حسینی شیرازی/ ترجمه سیدهادی مدرسی)
آیا بنی اسرائیل - که از فرزندان پیامبران بودند - چنین جرأتی را داشتند که به کشتن پیامبران همنژاد خود اقدام کنند؟
با توجه به آیه شریفه «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ»؛ دلیل کشتن انبیای بنیاسرائیل چه بوده است؟
پاسخ اجمالی: بنابر تصریح آیات متعددی از قرآن، بنیاسرائیل، تعدادی از پیامبران خود را کشتند، بلکه از برخی قرائن به دست میآید که این گناه بزرگ، برای آنها امری عادی شده بود. منابع اسلامی پیامبرانی؛ مانند زکریا و یحیی را از جمله پیامبران کشته شده دانسته اند. در قتل؛ گاهى خود شخص قاتل نیست، اما اسباب قتل فرد را فراهم میکند. گاهی نیز قتل؛ مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام میدهد. این آیات میتواند ناظر به هر دو شیوه باشد که کشته شدن پیامبران گاه مستقیماً توسط خود آنان انجام شده و گاه با توطئه، تحریک و افشاى راز، قدرتمندان را به کشتن پیامبران ترغیب و تشویق میکردند.
پاسخ تفصیلی: بنیاسرائیل؛ پیامبر زادگانی بودند که آیات بسیاری در مورد آنها نازل شده است. قرآن کریم در کنار بیان برخی فضیلتها،[برای نمونه: اعراف؛ 140: «در حالیکه او است که شما را بر جهانیان [روزگارتان] برترى داد] در موارد بسیاری آنان را به شدت توبیخ کرده است. در یکی از این آیات، خداوند میفرماید: مهر ذلت و خوارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند: «ذلک بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَق»؛ این ذلت و خشم خدا به خاطر آن بود که آیات خدا را انکار مینمودند و پیامبران خدا را به ناحق میکشند و این اعمال آنان به سبب کفر و عصیانشان بود و آنان قومى تجاوزگر و کفر پیشه بودند و به گناه کردن عادت داشتند.[بقره، 61. [ کشته شدن انبیا توسط بنیاسرائیل در آیات دیگری نیز آمده است. [ر. ک: آل عمران، 21 و 112] منابع اسلامی پیامبرانی؛ مانند زکریا و یحیی [ر. ک: 62322؛ انتقام خون حضرت یحیی(ع) توسط بخت نصر] را ذکر کرده اند [سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ص 49] و طبیعتاً تعداد این کشته شدگان بسیار بیشتر بوده به حدی که بنابر برخی روایات؛ بنیاسرائیل در یک روز سیصد پیامبر را کشتند. [ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 1، ص 73] اینان در حالی پیامبران را میکشتند که علم به نبوتشان داشته و یقین داشتند که اینان فرستادگان خداوند هستند و با این عمل گناه خود را دو چندان میکردند.] جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 251 [ . قرآن در مواردی تهدید پیامبران به قتل و نیز بر عهده گرفتن قتل توسط بنیاسرائیل را مطرح کرده است:
الف. از زبان هارون نقل میکند که بنیاسرائیل تصمیم به قتل او داشتند: هارون در خطاب به موسی] گفت: اى فرزند مادرم! این قوم مرا تحت فشار گذاشتند و نزدیک بود که مرا به قتل برسانند».[ اعراف، 150. [ ب . «و گفتارشان که: ما، مسیح عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!».[نساء، 157[ . در مجموع میتوان احتمال داد که؛ اگر یهودیان معاصر رسول خدا(ص) قدرت بر قتل حضرتشان داشتند، بدون هیچ هراسی به این کار اقدام میکردند که البته چند توطئه نافرجام نسبت به پیامبر نیز در سابقه آنان وجود دارد. در ادامه نکاتی پیرامون این آیه بیان میشود. 1- کشتن پیامبران توسط بنیاسرائیل به صورت یک عادت مستمر : ظاهر آیه مورد بحث این است که «یقتلون» عطف بر «یکفرون» است. در نتیجه «کانوا» بر سر «یقتلون» نیز تکرار میشود و این دلالت دارد که پیامبرکُشى در میان بنی اسرائیل به صورت عادت و خصلت زشت لازم درآمده بود.[جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 4، ص 650، قم، اسراء، 1378ش. [ 2- کشتن با واسطه و بیواسطه : قتل گاهى تسبیبى است؛ یعنی خود شخص، قاتل نیست، اما اسباب قتل فرد را فراهم میکند. نوع دیگر قتل؛ قتل مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام میدهد. در هر دو مورد، شخص شریک در قتل میباشد؛ و میتوان قتل را به او نیز نسبت داد. از اطلاق آیه به دست میآید که شهادت پیامبران الهى توسط بنیاسرائیل، گاه بدون واسطه بوده است و گاه نیز توسط توطئه، تحریک و افشاى راز بوده است. بنابراین، هر دو قسم را میتوان مندرج در آیه دانست. در همین راستا روایتی وجود دارد که گزینه دوم را تقویت میکند: امام صادق(ع) پس از تلاوت آیه مزبور فرمود: «به خدا سوگند بنیاسرائیل انبیا را با دستها و شمشیرهاى خود نکشتند بلکه سخنان آنان را شنیده و افشا ساختند که به دنبال آن، حکام و جباران زمان پیامبران را دستگیر کرده و به شهادت میرساندند. پس قتل انبیا به وسیله بنیاسرائیل به صورت کشتن از طریق معصیت افشاى اسرار بود».[عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 45 ؛ المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 256.[البته این روایت نمیخواهد اعلام کند که حتی یک پیامبر نیز مستقیماً توسط بنی اسرائیل کشته نشده است، بلکه آنچه در روایت مزبور آمده، صرفاً براى بیان اهمیت لزوم حفظ اسرار است و «اگر قتل بیواسطه را صریحاً نفى میکند در واقع براى نفس توهّم حصر مصداق قتل در قتل بیواسطه است؛ یعنى غرض نفى قتل بیواسطه نیست، بلکه مقصود اثبات واندراج قتل باواسطه است».[تفسیرتسنیم،ج4،ص652- 653 [.3- کشتن پیامبران به ناحق : در آیه مورد بحث، وصف «بغیر الحق» در مورد قتل انبیا ذکر شده است. در اینجا پرسشی پیش میآید که مگر میتوان پیامبران را به حق کشت؟ ظالمانه و غیر حق بودن این قتل امرى واضح و آشکار است. پس این قید برای چه آورده شده است؟! مفسران دو دلیل ذکر کرده اند: الف. معنای این قید این نیست که کشتن پیامبران ممکن است گاهى به حق باشد، بلکه این یک قید توضیحی است، ناظر به اینکه کشتن انبیا به طور کل، ناروا و به غیر حق است و این کلمه «بغیر حق» صفت خود فعل کشتن است؛ مانند آیه کریمه: «وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ»؛[مومنون، 177] هر که با خداى یکتا خداى دیگر بخواند که برهانى در مورد آن ندارد. یعنی نمیتواند برهان داشته باشد.[مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 257 ، التبیان فی تفسیر القرآن ج 1، ص 279 [
مطابق این بیان قید «بغیر الحق» بدین معنا است که پیامبرکُشى همیشه ناحق بوده است و بنیاسرائیل هیچ توجیهى براى کار خود نداشتند.[ تفسیر تسنیم، ج 4، ص 653 [. ب. گاهی انسان به جهت شبهه و یا اشکالی، فردی را شایسته قتل میداند و شخص را میکشد. گاهی با علم به قبح عملش، مرتکب قتل میشود. طبیعی است که مورد دوم بدتر و قبیحتر است. خداوند با قید مذکور در آیه اعلان میدارد آنها هیچ عذری و جهلی در این مسئله نداشتند و با علم و آگاهی بر این جنایت دست زدهاند.[مفاتیح الغیب، ج 3، ص 534 - 535[
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قوم یهود وقتل انبیا
ادامه مطلب را ببينيد
مردی با نقاب دست اسرائیلیها را رو کرد: گاو مو سرخ در راه اورشلیم است
نوعی گاو مو سرخ است که دوهزار سالی است روی زمین پیدا نشده؛ گاوی که برای صهیونیست ها کاربرد زیادی دارد و شکل جهان بعد از پیدا شدن آن تغییر خواهد کرد. حالا ظاهرا مدتی است که دست اسرائیلی هایی که دنبال پیدا کردن این حیوان بودند رو شده و خبر آن در رسانه های مختلف منتشر شده است.
https://media.hamshahrionline.ir/d/2024/03/05/4/4985034.jpg?ts=1709635121000
ابوعبیده از روز اولی که صهیونیستها هلوکاست غزاویها را استارت زدند، بارها با چفیه قرمزی که آن را مثل نقاب میبندد روی اسکیرینها ظاهر شده و سخنانی تاثیرگذار و حتی افشاگرانه گفته است؛ مثلا سخنرانی او به مناسبت روز صدم حمله به غزه که بسیار هم سروصدا کرد. ابوعبیده در سخنرانی ۱۴ ژانویه که بازتاب زیادی هم داشت به ۱۰۰ روز زندگی تحت قانون جنگل اشاره کرد و گفت گاوهای موسرخ بر اساس یک افسانه مذهبی نفرتانگیز آماده شده اند تا به محل معراج پیامبر اسلام و احساسات مسلمانها حمله شود. این اشاره ابوعبیده توجهها را به خبری جلب کرد که دیده نشده بود. روزنامه محلی تگزاسیها، فورت ورث استار-تلگرام، ۲۷ ژولای امسال و میان اخبار گرمای هوا، خبری از دامداری از اهالی گلن رز منتشر کرد که پنج گاو ماده قرمز را به اسرائیل فرستاده تا رهبران یهودی بتوانند خود را برای مراسمی مهیا کنند که در کتاب مقدس آمده؛ خبری که دو ماه بعد یعنی ۲۰ سپتامبر، در جورزالم پست هم منتشر شد و نوید ظهور معبد سوم را داد! اما این گاو موسرخ چه ویژگیای دارد که از آمریکا به اسرائیل صادر شده و پایان دنیا و حمله به محل معراج حضرت محمد (ص) را به دنبال خواهد داشت؟ این گاو به گفته رسانه خبری آمریکاییهای یهودی، از سال ۷۰ میلادی در دنیا پیدا نشده و یهودیان افراطی را چشم انتظار تولد و پرورشش گذاشته؛ تا آنجا که دست به دامن دانشمندان ژنتیک در آمریکا شدهاند تا این رویا را تحقق بخشند. چیزی که ابوعبیده فاش کرد انتقال این گاوها بود! ظاهرا این پروژه هزاران دلاری درنهایت در لابراتواری در تگزاس جواب داده! این را محمد ضیف، فرمانده کل گردانهای عزالدین قسام هم گفته بود. آن هم در روز اول جنگ، هفتم اکتبر. نتیجه آنکه براساس گزارش میدل ایست مانیتور، پنج گاو موسرخ برتر انتخاب شدند و در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲ به اسرائیل پرواز کردند تا به طور مخفیانه در مزرعهای متعلق به موسسه تمپل در بیت شئان، شمال دره اردن، بزرگ شوند. جالب اینکه به گزارش اندیشکده مطالعات یهود، سازمانهای راست گرای یهودی با پیگیری ایده پرورش گاو، دامداران مسیحی انجیلی در تگزاس با اجرای پروژه پرورش گاو، وزارت امور اورشلیم با پیگیری ساخت محوطه مراسم، وزارت کشاورزی با معاف کردن این گاوها از علامت گذاری، وزارت خدمات دینی، اسکان و آموزش و پرورش با همکاری در تربیت افراد لازم برای اجرای این طرح، همگی در به سرانجام رسیدن این رویا مشارکتی جدی دارند. اما ماجرای این گاوها چیست؟ مگر گاو موسرخ چه خاصیتی دارد؟ راستش را بخواهید تا قبل از سخنرانی ابوعبیده خیلی از ما به این دقت نکرده بودیم که یهودیان وارد مسجدالاقصی نمیشوند. آن محوطه وسیع که ۱۶ جایگاه باستانی عبادی دارد، به اعتقاد یهودیان محل معبد هیکل است؛ بنایی که به گفته سفر اعداد، بخشی از کتاب مقدس یهودیان، توسط حضرت سلیمان ساخته شده و بعد از تخریب، به دست هیرود بزرگ برای بار دوم بنا شده و در مراسم افتتاح آن هر بار یک گاو موسرخ قربانی شده! بعد از آن که هیکل دوم هم از بین رفت، یهودیان منتظر نزول هیکل سوم از آسمان هستند و معتقدند با فرود آمدن ناگهانی این بنا از آسمان شرایط برای پایان دوران و ظهور مجدد مسیح فراهم میشود. پس تا آن روز کسی از این قوم حق ورود به محوطه را ندارد. چرا؟! : چون یهودیان خود را پلید و آلوده میدانند و همانطورکه شبکه تی آر تی عربی در ۱۵ ژانویه امسال گزارش داده، آنها فکر میکنند تنها راه تطهیرشان این است که طی یک مراسم مفصل و با استفاده از گاو موسرخ غسل کنند تا اجازه ورود به این محوطه را پیدا کنند. نشان به آن نشان که به گزارش مشرق در تیرماه امسال خاخام بزرگ سفاردیها، که یک گروه تندروی یهودی هستند، به وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی حمله کرد و ورود او به محوطه حرم شریف را گناه دانست. تِلیسه و تطهیر و تخریب : ایده گاو موسرخ یا تلیسه قرمز در کتاب مقدس یهودیان و حتی کتاب دانیال نبی ریشه دارد. بنیاسرائیل به دستور خداوند باید آن را قربانی و از خاکستر آن برای پاکسازی افرادی استفاده کند که با اجساد آدمیان در تماس بودند. طبق قوانین یهود خاکستر تلیسه قرمز (گاو ماده جوان) باید در سراسر حرم شریف (مکان فعلی مسجدالاقصی) پراکنده شود تا یهودیان بتوانند به آن وارد شوند. این گاوهای موسرخ باید تولدی طبیعی داشته باشند، ماده باشند، دوساله و پرورش یافته در سرزمین اشغالی باشند، دوشیده نشده باشند، بیشتر از دو تار موی غیر سرخ نداشته باشند، و هیچ وقت زنجیری بر گردن آنها نینداخته باشند. این ویژگیها دقیقا در سفر اعداد از عهد عتیق آمده و حتی در سنتهای شفاهی یهودیان مثل تِلمود بخش میشنا هم به جزئیات آن افزوده شده است. این آموزه دینی باعث شده گاوداران یهود در دو هزار سال گذشته دغدغه پرورش چنین موجودی را پیدا کنند و براساس گزارش سایت خبری خبرنی از شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل، گاوداریهایشان را با مراقبتی بیست وچهارساعته برای رعایت تمام اصول مورد نظرشان کنترل کنند و البته ناکام بمانند! حالا که به نظر میرسد این گاوها وارد سرزمین مقدس شدهاند، حرف مراسم پاکسازی باز پیش کشیده شده است. مراسم پاکسازی به این شکل است که بعد از ذبح این گاوها به دست افرادی پاک و تعلیمیافته، آنها را میسوزانند و با چوب میکوبند، سپس همه را الک و ناخالصی زغال و گوشت را له میکنند تا خاکستر شود و هر چه را خاکستر نباشد از بین میبرند. شهرک نشینان برای تطهیر خود از خاکستر گاوهای سوخته، پس از مخلوط کردن آنها با آب برکه ای که روی کوه زیتون شناسایی و برای مراسم آماده شده، استفاده میکنند. همزمان با این مراسم، آغاز تخریب مسجدالاقصی نیز رقم میخورد زیرا به گزارش رسانه بریتانیایی میرر در ۲۴ سپتامبر سال گذشته، تازه در آن زمان است که یهودیان اجازه ورود به حرم شریف را پیدا میکنند. بعد از این مراسم موجودیت رژیم صهیونیستی از یک نهاد سیاسی سکولار به یک نهاد سیاسی یهودی تغییر ماهیتی واقعی پیدا خواهد کرد؛ تغییری که آغاز اتفاقاتی جدید خواهد بود.
خشونت با انبیا (قرآن) - ویکی فقه
https://share.google/vJvwpY26FpJDOiEk3
قتل انبیاء (قرآن) - ویکی فقه
https://share.google/fWT79eEXINskA0tf5
غضب یهود بخاطر کشتن پیامبران الهی - ویکیپرسش
https://share.google/NuQbTQujDCPQH1PNO
شهادت زکریا - ویکی فقه
https://share.google/dc8fyNhDddJnv26X9
قتل انبیا - ویکیپرسش
https://share.google/pI342zbmAKH9hVFgb
کدام پیامبر غیر از حضرت ابراهیم(ع) در آتش انداخته شد؟
https://share.google/cQY8afKpZuHjesn5R
روایت تاریخی | کشته شدن هفتاد پیامبر در یکروز توسط بنیاسرائیل
https://share.google/Td2zHFjNCVCIIPbNo
دنیا بازیچه یهود: صفات یهود/ کشتن پیامبران الهی - موسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
https://share.google/O2WyxS36BTmMEqeQD
آیا بنی اسرائیل - که از فرزندان پیامبران بودند - چنین جرأتی را داشتند که به کشتن پیامبران همنژاد خود اقدام کنند؟ | کتابخانه مجازی الفبا
https://share.google/t6qDj41Sj3X4LwqMo
دلیل کشتن انبیای بنی اسرائیل – ثقلین
https://share.google/fDHRambxzMZl51Kq5
کشتن پیامبران در قوم بنی اسرائیل – پرسمان
https://share.google/1nE3xKWzAD2Ejm8HV
چرا بنی اسرائیل انبیاء (پیامبران) را به قتل می رساندند؟ آیا قتل هفتاد پیامبر در یکروز توسط بنیاسرائیل ممکن است؟
https://share.google/HukHiMw94hBJD0gI6
یهودیهای و کشتن پیامبران الهی | خزائن
https://share.google/2eXhr9Sz9S0CRwUaj
مردی با نقاب دست اسرائیلیها را رو کرد: گاو مو سرخ در راه اورشلیم است - همشهری آنلاین
https://share.google/WwerYdniW90yNgiLF
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قوم یهود وقتل انبیا
ادامه مطلب را ببينيد

بسیج ،تفکربسیجی و حضوربسيج درصحنه انقلاب
بسیج مستضعفین، نهادی مردمی برای دفاع از اسلام قسمت 1
بسیج مستضعفین، نهادی مردمی برای دفاع از اسلام قسمت 2
بسیج مستضعفین، نهادی مردمی برای دفاع از اسلام قسمت 3
بسیج مستضعفین، نهادی مردمی برای دفاع از اسلام قسمت 4
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هفته بسیج ، بسیج ،تفکربسیجی و حضوربسيج درصحنه انقلاب
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه هفته بسیج
بسیج یک نهاد اجتماعی و ارگانی انقلابی است که به دستور حضرت امام خمینی در ۵ آذر سال ۱۳۵۸ تاسیس شد. برخی ماموریتهای بسیج عبارتند از: جذب، آموزش و سازماندهی ارتش بیست میلیونی و تامین نیروی یگانهای رزم سپاه، همکاری با ارگانها (از قبیل سوادآموزی، جهادسازندگی، بهداشت و درمان و....)، دفاع محلی و مقاومت مردمی.
بر اساس قانون، اعضای بسیج از زاویه تعهدی که به نظام سپاه دارند، به سه دسته، بسیجی عادی، بسیجی فعال و بسیجی ویژه تقسیم میشوند.
سازمان بسیج مستضعفین یکی از ساختارهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از یکی مهمترین بازوهای قدرت جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود که مأموریت جذب، آموزش، سازماندهی و بهکارگیری نیروهای داوطلب مردمی را در راستای اهداف انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن را بر عهده دارد. "'سازمان بسیج مستضعفین"' که در گذشته با نام نیروی مقاومت بسیج شناخته میشد در ۵ آذر ۱۳۵۸ به فرمان سید روحالله خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ قانوناً رسمیت پیدا کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق گرفت.
بسیج یا سازمان بسیج مستضعفین، نهاد شبه نظامیِ مردمی زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که سال ۱۳۵۸ش به دستور امام خمینی تأسیس شد.
بسیج با هدف حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی، ساماندهی و آموزش داوطلبان برای دفاع از ایران و ایجاد آمادگی در مردم برای مقابله با بلایای طبیعی تشکیل شده است.
بسیج در عرصه نظامی در جنگ عراق با ایران نقش بسزایی ایفا کرد و بیش از ۹۲،۰۰۰ نفر از اعضای آن به شهادت رسیدند و دهها هزار تن نیز جانباز یا اسیر شدند. این نهاد در عرصه فرهنگی نیز با برپایی حلقههای صالحین، اعزام کاروانهای راهیان نور و ترویج امر به معروف و نهی از منکر فعال است. در حوزه خدمات اجتماعی نیز مشارکت در پروژههای عمرانی، اجرای برنامههای واکسیناسیون و ارائه امداد در بلایای طبیعی از جمله فعالیتهای این نهاد به شمار میرود.
سازمان بسیج مستضعفین، از زمان تأسیس تا سال ۱۴۰۴ش دارای ده فرمانده بوده است. غلامرضا سلیمانی از تیرماه ۱۳۹۸ش فرماندهی این سازمان را بر عهده دارد. این نهاد تا سال ۱۳۹۸ش حدود ۱۹۰ هزار پایگاه در سراسر ایران داشته و اعضای خود را در سه گروه عادی، فعال و ویژه سازماندهی میکند.
کتاب «بسیج؛ قلب امام» اثر سید حسن فیروزآبادی، به بررسی نقش و عملکرد بسیج میپردازد.
اهمیت
امام خمینی تشکیل بسیج را موهبتی الهی میدانست.[۱] اهداف تشکیل بسیج را آموزش نظامی و سازماندهی داوطلبان به منظور مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی، پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و نیز ایجاد آمادگیهای لازم در مردم برای مقابله با آثار سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه اعلام کردهاند.[۲]
امام خمینی : بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدستههای رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیتیافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بینشانی گرفتهاند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همهٔ مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیام.[۳]
به گفته غلامرضا سلیمانی، از فرماندهان این نهاد، فعالیت موفق بسیج منجر به شکلگیری نهادها و گروههای مردمی شبیه به آن در کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن شده است.[۴] از ۲۹ آبان تا ۵ آذر در تقویم ایران به نام هفته بسیج نامگذاری شده است.[۵] .
معرفی
نهادی شبه نظامی و زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحت فرماندهی رهبری ایران که بههدف نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن در ۵ آذر سال ۱۳۵۸ش به دستور امام خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دیماه ۱۳۵۹ش به صورت قانونی رسمیت یافت.[۶] مطابق با اساسنامه مصوب سپاه در ۱۳۶۱ش برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی و اجرای انواع آموزشهای اعضای بسیج به عهده سپاه پاسداران قرار گرفت.[۷] این نیرو در سال ۱۳۶۹ش از سوی سید علی خامنهای، رهبر ایران، به سپاه پاسداران ملحق شد.[۸] در ۱۲ مهر ۱۳۸۸ش هم نام بسیج از «نیروی مقاومت بسیج» به «سازمان بسیج مستضعفین» تغییر یافت.[۹] .
ستاد فرماندهی بسیج بالاترین رده ساختاری این نیرو است. مناطق مقاومت بسیج در مراکز استانها، ناحیه مقاومت بسیج در شهرها و مرکز مقاومت بسیج در بخشداریهای بزرگ و حوزه مقاومت بسیج در محلات و اقشار و پایگاه مقاومت بسیج محله و صنف در ردههای بعدی قرار دارند.[۱۰] بسیجیان براساس فعالیت در سه گروه عادی، فعال و ویژه دستهبندی میشوند.[۱۱] در دهه ۱۳۸۰ش ۲۲ قشر مختلف برای سازماندهی اعضای بسیج تعیین شد، از جمله بسیج هنرمندان، مهندسین، کارگری، اصناف، دانشجویی، طلاب و روحانیون، ورزشکاران، جامعه پزشکی، زنان و سازندگی.[۱۲] تا سال ۱۳۹۸ش در حدود ۱۹۰ هزار پایگاه بسیج در سراسر ایران شکل گرفته است.[۱۳] .
بسیج مستضعفین، نهادی مردمی برای دفاع از اسلام، نظام اسلامی و مستضعفان جهان. امامخمینی در آذر ۱۳۵۸، در سخنانی، بر آموزش همگانی فنون جنگی و تشکیل ارتش بیستمیلیونی تأکید کرد. فرمان امامخمینی موجب تشکیل واحد بسیج در سپاه پاسداران و پس از آن، تأسیس سازمان بسیج ملی شد که بعدها به بسیج مستضعفین تغییر نام داد. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی در شهریور ۱۳۶۱، واحد بسیج مستضعفین زیر نظر فرماندهی کل سپاه قرار گرفت. از نگاه امامخمینی بسیج در میان نیروهای مسلح از جایگاه خاصی برخوردار است. ایشان در سخنان و دیدارهای خود به بسیجیان توجه ویژه ای داشت، تا جایی که از برخی بسیجیان، با عنوان سربازان واقعی خود یاد کرده است. نقش بسیج در عرصههای مختلف ازجمله امنیت کشور در زمان جنگ و آشوبهای داخلی قابل توجه است. به فرمان امامخمینی، بسیج در میان اقشار گوناگون مردم مانند کارگران، روستائیان، دانشآموزان، بازاریان، خواهران، طلبه و دانشجو و جامعۀ پزشکی ایجاد شد. در نگاه ایشان عامل موفقیت بسیج در ایمان آنان نهفته است.
مفهوم شناسی
بسیج به معنای آمادگی برای کاری بهخصوص سفر، سازمان جنگ و آمادهساختن نیروهای نظامی یک کشور برای جنگ است.[۱] . اندیشه دفاع از مرزهای فکری و جغرافیایی اسلام و دفاع از مستضعفان ریشه قرآنی دارد[۲] پیامبر اسلام ص ، مستضعفان را علیه مشرکان قریش بسیج کرد و برای ایجاد عدالت همراه آنان با مستکبران و قدرتمندان قریش جنگید.[۳] در احادیث و فقه اسلامی نیز بر تعلیم و تعلم امور نظامی و برگزاری مسابقات اسب سواری و تیراندازی سبق و رمایه [۴] با هدف آمادگی برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی تأکید شده است.[۵])-ببینید: جهاد و دفاع)
زمینه و روند شکل گیری
با پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست بیگانگان از ایران، توطئهها و نقشههای آنان روزبه روز علیه انقلاب اسلامی گسترش مییافت. امام خمینی با توجه به این شرایط در پنجم آذر ۱۳۵۸ پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و حرکت ناوگان آمریکا به منطقه و حادثه پاوه در کردستان، دستور تشکیل ارتش بیستمیلیونی را صادر کرد.[۶] ایشان دفاع از اسلام و کشور را وظیفه همه مردم دانست و جهت انجام این وظیفه فراگرفتن فنون نظامی ازجمله تیراندازی و سوارکاری را ضروری شمرد و تأکیدکرد کشوری که بیستمیلیون جوان دارد باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد.[۷] ایشان در اول اسفند ۱۳۵۸ به مناسبت هفته بسیج در پیامی به ملت ایران ضمن تشکر از استقبال جوانان از بسیج عمومی، دفاع از کشور را در مواقع خطر، تکلیفی شرعی و ملی شمرد و بر همه قشرها و جریانها آن را واجب دانست و یادآور شد در این مقطع حساس که ملت با دشمنانِ سرسخت و ابرقدرتها به ویژه آمریکا رویارو شده، موظف است خودش را از جهت مادی و معنوی آماده کند.[۸] . از نگاه امام خمینی سپاه و ارتش بدون پشتوانه مردمی فاقد کارایی لازم است؛ بنابراین در پیامی همگان را به بسیج همه جانبه نظامی، عقیدتی، اخلاقی و فرهنگی فرا خواند و خواستار آن شد که همراه با آموزشهای نظامی و پارتیزانی و چریکی، خود را از نظر معنوی نیز مجهز کنند.[۹] ایشان در پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ نیز بر ضرورت تعلیم و تعلم مسائل نظامی تأکید کرد و با اشاره به فلسفه ایجاد بسیج یادآور شد ملتی که در خط اسلام ناب محمدی و مخالف با استکبار و پولپرستی و تحجر و مقدسنمایی قرار دارد، همه افرادش باید بسیجی باشند و همه فنون نظامی و دفاعی لازم را فرا گیرند؛ زیرا ملتی در هنگامه خطر سربلند است که آمادگیهای لازم رزمی را داشته باشد.[۱۰] . اصل ۱۵۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز اهمیت و ضرورت بسیج را از منظر قانونگذاری نشان میدهد. این اصل، برابر آیه شصت سوره انفال، دولت را موظف میکند برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را طبق موازین اسلامی فراهم کند؛ به طوری که همه افراد، همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
امام خمینی: یک کشوری با ۲۰ میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. (صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۲۲( . پس از فرمان امامخمینی، مردم به ویژه جوانان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شورای انقلاب اسلامی برای تحقق ارتش بیست میلیونی دست به کار شدند. واحد بسیج در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد[۱۱] و برنامهای را برای آموزش نظامی همگانی با عنوان آموزش نظامی پاسدار ذخیره اعلام کرد.[۱۲] ستاد هماهنگی آموزش عمومی نیز در سپاه تشکیل شد و طرحی کوتاه مدت شامل دورههای مقدماتی، متوسطه و عالی را برای تحققِ خواستِ امام خمینی به اجرا گذاشت و با یکسان کردن تدریجی کار کسانی که آموزشهای طرح کوتاه مدت را دیده بودند، بنا داشت ارتش بیست میلیونی را تحقق بخشد.[۱۳] شورای انقلاب در ۱۳۵۹/۲/۲۸ جهت پیشگیری و مقابله با هر گونه تهدید نظامی و سوانح طبیعی، سازمانی به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور را تصویب کرد.[۱۴] دو ماه بعد در ۱۳۵۹/۴/۱۹ لایحه قانونی دیگری با پنج ماده به تصویب شورای انقلاب رسید. به موجب این قانون که تعیین کننده وظایف کلی بسیج بود، تشکیلات آن باید با همکاری ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت دفاع ملی، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران به تصویب هیئت وزیران برسد.[۱۵] سازمان بسیج ملی در ۱۳۵۹/۶/۱۰ به بسیج مستضعفین تغییر نام داد.[۱۶] رئیس این نهاد را رهبر یا شورای رهبری منصوب و خط مشی کلی آن را شورای عالی دفاع تعیین میکرد.[۱۷] این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی داوطلبان، آنان را برای مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی دشمنان جمهوری اسلامی ایران آماده میکرد.[۱۸] . با آغاز جنگ تحمیلی عواملی چند ازجمله سوء استفاده سیدابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت از بسیج به عنوان اهرم قدرت علیه نیروهای انقلابی[۱۹] و جلوگیری از دوبارهکاری و ایجاد ارگانهای موازی[۲۰] و شرایط جنگی کشور[۲۱] مجلس شورای اسلامی در ۱۳۵۹/۱۰/۲۸ سازمان بسیج ملی (مستضعفین) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام کرد[۲۲] و محمدعلی رجایی نخستوزیر طی نامه ای در ۱۳۵۹/۱۱/۲۱ این ادغام را به سپاه پاسداران اعلام کرد.[۲۳] سرانجام در ۱۳۶۱/۶/۱۵ اساسنامه بسیج در ضمن اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.[۲۴] . واحد بسیج مستضعفین زیر نظر فرماندهی کل سپاه است و بسیج جزو شورای عالی سپاه میباشد.[۲۵] برابر ماده ۳۷، شهرها بر اساس وسعت و جمعیت به چند منطقه مقاومت و هر منطقه مقاومت به چند ناحیه و هر ناحیه مقاومت به چند پایگاه مقاومت تقسیم میشود، و هر پایگاه مقاومت شامل گروههای سازمان یافته خواهد بود. برابر ماده ۳۸، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستههای مقاومت محلی را با همکاری روحانیان و معتمدان محل و شوراهای محلی تشکیل میدهد. روحانی شورا باید به تأیید مقام رهبری یا نمایندهای که در سپاه تعیین میکند، یا نماینده نماینده رهبری در هر رده برسد. برابر ماده ۴۲، همه افراد و مسئولان واحدهای ستادی بسیج و فرماندهان مراکز بسیج و فرماندهان منطقه مقاومت (در شهرها) از پاسداران خواهند بود.[۲۶] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هفته بسیج ، بسیج ،تفکربسیجی و حضوربسيج درصحنه انقلاب
ادامه مطلب را ببينيد
