قوم یهود وقتل انبیا

خداوند در آیات قرآن کریم نهی از قتل انبیاء کرده است، و به قاتلان آنها مجازات و عذاب دردناک بشارت داده است. حرمت قتل انبیاء --- قتل انبیاء در روایات --- عذاب شدید قاتلان انبیاء --- کشتن به ناحق انبیاء .

کشتن انبیاء حرام می‌باشد: وضربت علیهم الذلة والمسکنة وباءو بغضب من الله ذلک بانهم کانوا یکفرون بـایـت الله ویقتلون النبیین بغیر الحق ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون؛ [۱] . ... و مهرذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. ولقد ءاتینا موسی الکتـب وقفینا من بعده بالرسل وءاتینا عیسی ابن مریم البینـت وایدنـه بروح القدس افکلما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقـا کذبتم وفریقـا تقتلون• وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یؤمنون؛ [۲] [۳] . ما به موسی کتاب تورات دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید)؛ پس عده‌ای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید؟!• و آنها از روی استهزاء گفتند: دلهای ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمی‌فهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمی‌کنند؛) و کمتر ایمان می‌آورند. ان الذین یکفرون بـایـت الله ویقتلون النبیین بغیر حق... فبشرهم بعذاب الیم؛ [۴] . کسانی که نسبت به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را بناحق می‌کشند، ... به کیفر دردناک الهی بشارت ده! ضربت علیهم الذلة این ماثقفوا الا بحبل من الله وحبل من الناس وباءو بغضب من الله وضربت علیهم المسکنة ذلک بانهم کانوا یکفرون بـایـت الله ویقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون؛ [۵] . هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، و تجدید نظر در روش ناپسند خود، و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگی به این و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مهر بیچارگی بر آنها زده شده؛ چرا که آنها به آیات خدا، کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها بخاطر آن است که گناه کردند؛ و به حقوق دیگران، تجاوز می‌نمودند . لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر ونحن اغنیاء سنکتب ما قالوا وقتلهم الانبیاء بغیر حق ونقول ذوقوا عذاب الحریق؛ [۶] . خداوند، سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است، و ما بی‌نیازیم، شنید! به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت؛ و همچنین کشتن پیامبران را بناحق (می‌نویسیم)؛ و به آنها می‌گوییم: بچشید عذاب سوزان را در برابر کارهایتان! لقد اخذنا میثـق بنی اسرءیل وارسلنا الیهم رسلا کلما جاءهم رسول بما لا تهوی انفسهم فریقـا کذبوا وفریقـا یقتلون؛ [۷] . ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم؛ و رسولانی به سوی آنها فرستادیم؛ (ولی) هر زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوس‌ها و دلخواه آنها می‌آورد، عده ‌ای را تکذیب می‌کردند؛ و عده‌ ای را می‌کشتند. کشتن به ناحق انبیاء : مراد از کشتن انبیا بدون حق این است که اگر انبیا را نمی‌شناختند و نمی‌دانستند که مثلا فلان شخص پیغمبر خدا است و یا سهو می‌کردند، و یا به خطا می‌رفتند، می‌توانستیم بگوئیم که کشتن به حق بوده، ولی یهودیان، پیغمبران را با علم به اینکه پیغمبراند کشتند، پس کشتن‌شان به غیر حق بود، و اگر خدای تعالی در این آیه شریفه سخن نامبرده یهود را در ردیف پیغمبرکشی آنان قرار داد، برای این بود که بفهماند آن سخن دست کمی از پیغمبر کشی نداشت، بلکه سخن عظیم و توهین بزرگی به ساحت مقدس خدا بود، و کلمه حریق در جمله: نقول ذوقوا عذاب الحریق، به معنای آتش و یا زبانه آتش است، بعضی گفته‌اند به معنای محرق (سوزاننده) است. [۱۳] . منظور از بغیر حق، این نیست که می‌توان پیامبران را به حق کشت بلکه منظور این است که قتل پیامبران همیشه به غیر حق و ظالمانه بوده است و به اصطلاح بغیر حق قید توضیحی است که برای تاکید آمده. [۱۴] . در تفسیر عیاشی در ذیل جمله (ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله)، از امام صادق علیه ‌السّلام روایت کرده، که آن جناب قرائت کردند: (ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله، و یقتلون النبیین بغیر الحق، ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)، و سپس فرمودند: به خدا سوگند انبیاء را با دست خود نزدند، و با شمشیرهای خود نکشتند، ولکن سخنان ایشان را شنیدند، و در نزد نااهلان، آن را فاش کردند، در نتیجه دشمن ایشان را گرفت، و کشت، پس مردم کاری کردند که انبیاء هم کشته شدند، و هم تجاوز شدند، و هم گرفتار مصائب گشتند. [۸] . در کافی نظیر این روایت آمده، و شاید امام علیه‌ السّلام این معنا را از جمله: (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون)، استفاده کرده، چون معنا ندارد قتل و مخصوصا قتل انبیاء و کفر به آیات خدا را به معصیت تعلیل کنند، بلکه امر بعکس است، چون شدت و اهمیت از اینطرف است، ولکن عصیان به معنای نپوشیدن اسرار، و حفظ نکردن آن، می‌تواند علت کشتن انبیاء واقع شود، و این را با آن تعلیل کنند. [۹] . در حدیثی از ابو عبیده جراح می‌خوانیم که می‌گوید: از رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم پرسیدم کدامیک از مردم عذابش در روز قیامت از همه شدیدتر است؟ فرمود: کسی که پیامبری را به قتل برساند یا مردی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس. سپس افزود: ای ابا عبیده! بنی اسرائیل ۴۳ پیامبر را در آغاز روز در یک ساعت کشتند، در این حال ۱۱۲ نفر از عابدان بنی اسرائیل قیام کردند و قاتلین را امر به معروف و نهی از منکر نمودند، آنها نیز در همان روز کشته شدند، و این همان است که خداوند می‌فرماید: فبشرهم بعذاب الیم. [۱۰]

عذاب شدید قاتلان انبیاء

از آیات فوق استفاده می‌شود که آنها به دو جهت گرفتار خواری و ذلت شدند:
یکی برای کفر و سرپیچی از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوی شرک.
دیگر اینکه مردان حق و فرستادگان خدا را می‌کشتند، این سنگدلی و قساوت و بی اعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختی شد. [۱۱] . از آیه دوم شدت مجازات کسانی که اقدام به قتل چنین مردم صالحی بکنند به خوبی روشن می‌شود، زیرا سابقا گفته ایم حبط درباره همه گناهان نیست بلکه در مورد گناهان شدیدی است که اعمال نیک را نیز از میان می‌برد و از همه گذشته نفی شفاعت از این اشخاص نشانه دیگری بر شدت گناه آنها است.
از جمله: فبشرهم بعذاب الیم، (آنها را به عذاب شدید بشارت بده) استفاده می‌شود که کافران معاصر پیامبر صلی الله علیه و‌آله وسلّم نیز مشمول این آیه بوده‌اند در حالی که می‌دانیم آنها قاتل هیچ یک از انبیاء نبوده‌اند و این به خاطر آن است که هر کس راضی به برنامه و مکتب و اعمال جمعیتی باشد در اعمال نیک و بد آنها سهیم است و چون این دسته از کفار مخصوصا یهود نسبت به برنامه‌های پیشینیان خود و اعمال خلاف آنها سخت وفادار بودند مشمول سرنوشت آنها خواهند بود. کلمه بشارت در اصل به معنی خبرهای نشاط انگیز است که اثر آن در بشره و صورت انسان آشکار می‌گردد، به کار بردن کلمه بشارت در مورد عذاب در این آیه و بعضی دیگر از آیات قرآن در واقع یک نوع تهدید و استهزاء به افکار گنهکاران محسوب می‌شود و این شبیه سخنی است که در میان ما نیز متداول است که اگر کسی کار بدی را انجام داد در مقام تهدید و استهزاء به او می‌گوییم: مزد و پاداش تو را خواهیم داد!. [۱۲] .

قتل انبیا : کلیدواژه : قتل انبیا، پیامبران، بنیاسرائیل، آیه ۶۱ بقره.

پرسش: آیا بنیاسرائیل - که از فرزندان پیامبران بودند - چنین جرأتی را داشتند که به کشتن پیامبران هم‌نژاد خود اقدام کنند؟

پاسخ: بنابر تصریح آیات متعددی از قرآن، بنیاسرائیل، تعدادی از پیامبران خود را کشتند؛ بلکه از برخی قرائن به دست می‌آید که این گناه بزرگ، برای آنها امری عادی شده بود. منابع اسلامی پیامبرانی مانند زکریا و یحیی را از جمله پیامبران کشته‌شده دانسته‌اند.
در قتل، گاهی خود شخص قاتل نیست؛ اما اسباب قتل فرد را فراهم می‌کند. گاهی نیز قتل، مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام می‌دهد. این آیات می‌تواند ناظر به هر دو شیوه باشد که کشته شدن پیامبران گاه مستقیماً توسط خود آنان انجام شده و گاه با توطئه، تحریک و افشای راز، قدرتمندان را به کشتن پیامبران ترغیب و تشویق می‌کردند.

فهرست مندرجات : مذمت قوم بنی‌اسرائیل --- قتل انبیا در آیات قرآن --- تهدید پیامبران به قتل --- روایتی از هارون --- آیه ۱۵۷ سوره نساء --- بیان چند نکته --- کشتن پیامبران به‌صورت یک عادت مستمر --- کشتن با واسطه و بی‌واسطه --- روایتی از امام صادق --- توضیح روایت مذکور --- کشتن پیامبران به ناحق --- دلیل اول --- دلیل دوم

مذمت قوم بنیاسرائیل

بنیاسرائیل، پیامبرزادگانی بودند که آیات بسیاری در مورد آنها نازل شده است. قرآن کریم در کنار بیان برخی فضیلت‌ها، قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ [۱] . سپس گفت: آيا غير از خداوند، مبعودى براى شما بطلبم؟! خدايى که شما را بر جهانيان (و مردم عصرتان) برترى داد! در موارد بسیاری آنان را به شدت توبیخ کرده است. در یکی از این آیات، خداوند می‌فرماید: مهر ذلت و خواری بر (پیشانی) آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند: «ذلک بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَق»؛ [۲] . این ذلت و خشم خدا به‌خاطر آن بود که آیات خدا را انکار می‌نمودند و پیامبران خدا را به ناحق می‌کشند و این اعمال آنان به سبب کفر و عصیانشان بود و آنان قومی تجاوزگر و کفرپیشه بودند و به گناه کردن عادت داشتند.

قتل انبیا در آیات قرآن

کشته‌ شدن انبیا توسط بنیاسرائیل در آیات دیگری نیز آمده است. [۳] . [۴] منابع اسلامی پیامبرانی (مانند زکریا و یحیی) را ذکر کرده‌ اند [۵] . و طبیعتاً تعداد این کشته‌شدگان بسیار بیشتر بوده؛ به حدی که بنابر برخی روایات، بنیاسرائیل در یک روز سیصد پیامبر را کشتند. [۶] . اینان در حالی پیامبران را می‌کشتند که علم به نبوتشان داشته و یقین داشتند که اینان فرستادگان خداوند هستند و با این عمل گناه خود را دو چندان می‌کردند. [۷] .

تهدید پیامبران به قتل

قرآن در مواردی تهدید پیامبران به قتل و نیز بر عهده گرفتن قتل توسط بنیاسرائیل را مطرح کرده است: روایتی از هارون : از زبان هارون نقل می‌کند که بنیاسرائیل تصمیم به قتل او داشتند: هارون (در خطاب به موسی) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا تحت فشار گذاشتند و نزدیک بود که مرا به قتل برسانند . [۸] . آیه ۱۵۷ سوره نساء و گفتارشان که: ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم! . [۹] . در مجموع می‌توان احتمال داد که اگر یهودیان معاصر رسول خدا صلی‌ الله ‌علیه ‌وآله قدرت بر قتل حضرتشان داشتند، بدون هیچ هراسی به این کار اقدام می‌کردند که البته چند توطئه نافرجام نسبت به پیامبر نیز در سابقه آنان وجود دارد.
در ادامه نکاتی پیرامون این آیه بیان می‌شود. کشتن پیامبران به ‌صورت یک عادت مستمر : بنیاسرائیل، پیامبران را به صورت یک عادت مستمر به قتل می‌رساندند: ظاهر آیه مورد بحث این است که «یقتلون» عطف بر «یکفرون» است. در نتیجه «کانوا» بر سر «یقتلون» نیز تکرار می‌شود و این دلالت دارد که پیامبرکُشی در میان بنیاسرائیل به صورت عادت و خصلت زشت لازم درآمده بود. [۱۰] . کشتن با واسطه و بی‌واسطه : قتل گاهی تسبیبی است؛ یعنی خود شخص، قاتل نیست؛ اما اسباب قتل فرد را فراهم می‌کند. نوع دیگر قتل، قتل مباشرتی است که در آن خود شخص بدون واسطه، عمل قتل را انجام می‌دهد. در هر دو مورد، ‌شخص شریک در قتل می‌باشد؛ و می‌توان قتل را به او نیز نسبت داد. از اطلاق آیه به دست می‌آید که شهادت پیامبران الهی توسط بنیاسرائیل، گاه بدون واسطه بوده است و گاه نیز توسط توطئه، تحریک و افشای راز بوده است. بنابراین هر دو قسم را می‌توان مندرج در آیه دانست. روایتی از امام صادق : در همین راستا روایتی وجود دارد که گزینه دوم را تقویت می‌کند: امام صادق (عليه ‌السلام) پس از تلاوت آیه مزبور فرمود: به خدا سوگند بنیاسرائیل انبیا را با دست‌ها و شمشیرهای خود نکشتند؛ بلکه سخنان آنان را شنیده و افشا ساختند که به دنبال آن، حکام و جباران زمان پیامبران را دستگیر کرده و به شهادت می‌رساندند. پس قتل انبیا به وسیله بنیاسرائیل به صورت کشتن از طریق معصیت افشای اسرار بود . [۱۱] [۱۲] . توضیح روایت مذکور : البته این روایت نمی‌خواهد اعلام کند که حتی یک پیامبر نیز مستقیماً توسط بنیاسرائیل کشته نشده است؛ بلکه آنچه در روایت مزبور آمده، صرفاً برای بیان اهمیت لزوم حفظ اسرار است و اگر قتل بی‌واسطه را صریحاً نفی می‌کند در واقع برای نفس توهّم حصر مصداق قتل در قتل بی‌واسطه است؛ یعنی غرض نفی قتل بی‌واسطه نیست، بلکه مقصود اثبات و اندراج قتل با واسطه است . [۱۳] . کشتن پیامبران به ناحق : در آیه مورد بحث، ‌وصف «بغیر الحق» در مورد قتل انبیا ذکر شده است. در این‌جا پرسشی پیش می‌آید که مگر می‌توان پیامبران را به حق کشت؟ ظالمانه و غیر حق بودن این قتل امری واضح و آشکار است. پس این قید برای چه آورده شده است؟! مفسران دو دلیل ذکر کرده‌ اند:‌ دلیل اول : معنای این قید این نیست که کشتن پیامبران ممکن است گاهی به حق باشد؛ بلکه این یک قید توضیحی است، ناظر به این‌که کشتن انبیا به طور کل، ناروا و به غیر حق است و این کلمه «به غیر حق» صفت خود فعل کشتن است؛ مانند آیه کریمه: «وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ»؛ [۱۴] . هر که با خدای یکتا خدای دیگر بخواند که برهانی در مورد آن ندارد. یعنی نمی‌تواند برهان داشته باشد . [۱۵] [۱۶] [۱۷] . مطابق این بیان قید «بغیر الحق» بدین معناست که پیامبرکُشی همیشه ناحق بوده است و بنیاسرائیل هیچ توجیهی برای کار خود نداشتند. [۱۸] . دلیل دوم : گاهی انسان به جهت شبهه و یا اشکالی، فردی را شایسته قتل می‌داند و شخص را می‌کشد. گاهی با علم به قبح عملش، مرتکب قتل می‌شود. طبیعی است که مورد دوم بدتر و قبیح‌ تر است. خداوند با قید مذکور در آیه اعلان می‌دارد آنها هیچ عذری و جهلی در این مسئله نداشتند و با علم و آگاهی بر این جنایت دست زده ‌اند. [۱۹]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قوم یهود وقتل انبیا

تاريخ : سه شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴ | 14:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |