
عیدِ امامت بهرِ ما بادا مبارك - برمصطفی وحیدر و زهرا مبارك
مهدی امامِ خلق عالم گشته امروز – برانبیا و اولیا بادا مبارك
هم بر من و هم بر شما بادا مبارک
برقامتِ مهدی ردایِ رهبری شد - در همچه روزی جانشینِ عسكری شد
خوشحال از آن هرمؤمن و هر شیعه باشد - تیری به چشمِ هرحسود وكافری شد
بر قامتِ او این ردا بادا مبارک
مهدی امامِ مسلمین گردیده امروز - برباطل و بُطلان كنون حق گشته پیروز
خوشحال و شاد از آن علی و مصطفی شد - شد دشمنانِ ابترِ زهرا سِیَه روز
روزِ علی و مصطفا بادا مبارک
برقامتِ مهدی ردائی از امامت – پوشیده شد هست آن ردائی تا قیامت
ناراحت از آن معتمدگردید وجعفر – خوشحال و شاد از این امامت گشته امّت
خوشحالی و شادی ما بادا مبارک
ماهِ ربیع الاوّل و روزِ نُهُم شد – اعلانی ازحق برخلایق بس مُهم شد
كامروز شد مهدی امامِ عصر و دوران – این حكم و دستوری بِخلق از ربّكم شد
روزِ امامت بهرِ ما بادا مبارک
ختم الوصیّین حضرتِ مهدِیِ ما شد – اوجانشینِ انبیا و اولیا شد
ای باقری اوجانشین برعسكری شد – جشنی بپا درجنت وعرش عُلا شد
این جشن و شادی بهرِ ما بادا مبارک
باز سازی شده شعر صفحه 194 عید امامت سال 1401
نهم ربیع اول مهدی شد امام ماها
آب زَنید راه را، چونکه نِگار میرَسَد
عَجِّل علي ظُهُورِكَ ياصاحِبَ الزَّمان
یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن
آرزو دارم كه آن مهر درخشان را ببینم
العجل ای صاحب محراب و منبر العجل
کُنون کِه گَشته زَمانه زَمانِ بد عَهدی - بَر آ زِ پرده یِ غیبت، بگو : اَنَا المَهدی
ای حامی مستضعفان مهدی بیا مهدی بیا
یابن الحسن كجایی - ما منتظر بیایی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم چهاردهم امام مهدی عج
ادامه مطلب را ببينيد
امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه قسمت اول
امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه قسمت دوم
امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه قسمت سوم
امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف 1
امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف 2
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم چهاردهم امام مهدی عج
ادامه مطلب را ببينيد
امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف
حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه)، امام دوازدهم شیعیان و آخرین فرد از سلسله ی چهارده معصوم علیهم السلام میباشند. امام زمان علیه السلام در سال ۲۶۰ قمری پس از پدرشان امام حسن عسکری علیه السلام به امامت رسیدند و پس از یک دوره غیبت از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ قمری که به غیبت صغری موسوم است، اکنون در غیبت کبری به سر میبرند و شیعه انتظار ظهور آن حضرت را میکشد. در روایات متعددی از معصومین علیهمالسلام، بر وجود مبارک حضرت مهدی علیهالسلام و همچنین امامت ایشان، تأکید شده است.
آغاز امامت
به دلیل احادیث رسیده از پیامبر اسلام (صلی اللهعلیه وآله وسلّم)درباره این که از صلب امام حسن عسکری (علیه لسلام) فرزندی به دنیا خواهد آمد که برپا دارنده عدل و قسط و نابودکننده بساط ظلم و جور ستمکاران خواهند بود، دستگاه خلافت عباسی بر آن شدند تا با هدف جلوگیری از چنین رخدادی، امام عسکری (علیه السلام) و بیت ایشان را مدتها تحت مراقبت شدید قرار دهد، تا در صورت آگاهی از تولد چنین فرزندی، او را بکشد، اما اراده حکیمانه الهی چنین بود که امام مهدی علیه السلام همانند حضرت موسی علیه السلام به طور معجزه آسا، دوران حملش نامحسوس و قضیه ولادتش از آگاهی و دید دشمنان، پنهان بماند.
در چنین شرایطی امام عسکری (علیه السلام) با تدبیر خاصی، تلاش مخالفان را بینتیجه گذاشت و ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از خواص شیعیان و یاران خود نشان داد و معرفی کرد تا شیعیان در مورد امام دوازدهم، دچار تردید و انحراف نشوند.
با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق،[۷۶] . در حالی که بیش از پنج سال[۷۷] نداشت بهره مندی مستقیم انسانها از امام ظاهر به پایان رسید و در پی آن، دورانی بسیار مهم در زندگی پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) پیش آمد. این دوران، همزمان با دو رخداد مهم آغاز شد.
دلایل امامت امام زمان
مرحوم شیخ مفید در کتاب الارشاد می گوید: نص بر امامت آن وجود مقدس در میان مسلمانان از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله رسیده و سپس امیرالمؤمنین علیه السّلام بدان خبر داده و تصریح به امامت او فرمود، و همچنین ائمه اطهار یکى پس از دیگرى تا برسد به پدر ارجمندش، همگى بر امامت و ظهورش بطور صریح خبر دادند، و پدر آن حضرت در پیش معتمدین و نزدیکان از شیعه از این جریان خبر داد و تصریح به امامت او فرمود.[۹] آنگاه خود به ذکر تعدادی از این روایات پرداخته و در پایان می گوید: این مقدار اندکى بود از نصوص زیادى که درباره دوازدهمین امام عجل الله تعالی فرجه رسیده است، و روایت در این باره بسیار است که محدثین شیعه آنها را تدوین کرده و در کتابها و مؤلفات خود بتفصیل نقل کرده اند.[۱۰] . بر حسب عادت نمي شود باور كرد كه جماعت بسيارى به دروغ از موضوعى خبر دهند، و همان طور كه آنها گفته و وصف نموده اند هم مصداق پيدا كند. پس وقتى كه اخبار غيبت امام زمان عليه السّلام پيش از ميلاد وى، بلكه قبل از زمان پدر و جدش رسيده و در دسترس مسلمانان قرار گرفته باشد، اعتقاد به امامت حضرت صاحب الزمان بدليل اين صفت و غیبت مزبور كه در دلائل و اعلام امامت آن سرور ذكر شده، صحيح مى باشد و هيچ كس را نمي رسد كه آن را انكار كند. حسن بن محبوب زراد يكى از محدثين موثق شيعه است كه قسمتى از اخبار غيبت حضرت مهدی را در كتاب «مشيخه» خود ذكر كرده و بدون تفاوت همان طور كه خبر داده نيز واقع شده است. از جمله رواياتى كه وى نقل كرده، حديثى است كه از ابراهيم خارقى از ابوبصير از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه گفت: به حضرت عرض كردم: امام باقر عليه السّلام می فرمود: آل محمد را دو غيبت است: يكى طولانى و ديگرى كوتاه. حضرت صادق فرمود: «آرى اى ابو بصير! يكى از ديگرى طولانى تر است، چون غيبت طولانى شروع شود ديگر كسى او را نمى بيند تا اينكه اولاد فلانى بخلافت رسد و حلقه جمعيت شيعه تنگ شود و سفيانى ظاهر گردد و بلا شدت يابد و مرگ و قتل مردم را فرا گيرد، و از ترس كشته شدن بخانه خدا و حرم پيغمبر پناه برند». سپس طبرسى مي گويد: نگاه كن كه چگونه اين دو غيبت بر حسب آنچه اخبار سابقه متضمن آن بود و از پدران و جد امام زمان رسيده مطابق درآمده است. غيبت كوتاه حضرت همان بود كه سفراى امام زمان وجود داشتند و ميان شيعيان معروف بودند و شيعه اماميه كه معتقد به امامت امام حسن عسكرى عليه السّلام بودند در باره آنها اختلاف نظر ندارند... .[۱۱] . حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) با قطع نظر از زمينه سازى هايى كه امامان قبل براى تثبيت مسئله ولادت و امامت و غيبت او داشتند، خود نيز در اين مسئله دخالت كرده و از راه هاى مختلف در صدد اثبات ولادت و امامت خود برآمدند. اينك به برخى از اين راه ها اشاره مى كنيم: 1 . حضرت مهدی زمینه ملاقات بزرگان شيعه با خودشان را فراهم کردند. 2 . در مواقع ضرورى اقدام به انجام كرامت و معجزه مى نمود. اين معجزات بعضاً توسط سفرا و در برخى موارد نيز توسط خود حضرت انجام مى گرفت. 3 . آن حضرت شخصاً در صدد پاسخ به سؤال هاى مختلف مردم بر مى آمد تا اعتقاد و يقينشان نسبت به او بيشتر گردد. 4 . خط خاص حضرت نيز از جمله قرائن و دلايلى بود كه مى توانست بر وجود امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) دلالت كند؛ زيرا اين خط در زمان پدرش امام حسن عسكرى عليه السلام بين مردم مأنوس بوده است و لذا از جمله راه هايى بود كه با رسيدن توقيعات از ناحيه مقدسه، شيعيان به وجود امام زمانِ خود يقين و اطمينان پيدا مى نمودند.
فریقین از پیامبر اسلام صلی اللهعلیه وآله وسلّم بهطور متواتر احادیث دال بر ضرورت وجود امام و خلیفه بعد از پیامبر را نقل کرده اند، نظیر حدیث: من مات و لیس له امام مات میتة الجاهلیة، [۳۷] [۳۸] . من مات ولم یکن فی عنقه بیعة مات میتة الجاهلیة؛ [۳۹] [۴۰] هر کس بمیرد در حالی که امامی ندارد و یا بیعتی از امام حقی در گردن نداشته باشد، او با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. بر اساس این احادیث، اصل ضروری بودن امام و جانشین پیامبردر هر دوره و زمانی، مورد اتفاق همه فرق اسلامی اعم از شیعه و سنی است.
نصوص بر امامت حضرت مهدی ص
روایات فراوانی در دست است که امامت در ادامه پیامبری اسلام در دوازده نفر معین شد که آخرین آنها حضرت مهدی (علیه السّلام) است. نه فقط پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام که برخی از دانشوران اهل سنت، در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده اند. [۴۱]
قول پیامبر
در احادیث پیامبر اسلام (صلی اللهعلیه وآله وسلّم)از بیان مصادیق امامت و خلافت سخن به میان آورده و در موارد فراوانی امامان و جانشینان بعد از خود را معرفی کرده است.
در این نوع احادیث، تعداد امامان و جانشینان پیامبر اسلام (صلی اللهعلیه وآله وسلّم) دوازده نفر و آخرین آنان امام مهدی علیه السلام ذکر شده است، نظیر حدیث : الأئمة بعدی اثنا عشر أوّلهم علی بن ابوطالب وآخرهم القائم، هم خلفائی وأوصیائی وأولیائی وحجج اللّه علی امّتی بعدی المقّر لهم مؤمن والمنکر لهم کافر [۴۲] [۴۳] [۴۴] امامان بعد از من دوازده نفرند نخستین آنان علی بن ابوطالب و آخرین آنان قائم امام مهدی (علیه السلام) است، اینها جانشینان و اوصیای من و حجتهای الهی بر امت من بعد از مناند. هر کس به امامت آنان اعتراف کند مومن است و هر کس امامت آنان را انکار نماید کافر است. در برخی موارد، تک تک امامان دوازده گانه با خصوصیات اسمی آنان ذکر شده است [۴۵] [۴۶] و در بیشتر موارد این گونه آمده است: الأئمة بعدی اثناعشر تسعة من صلب الحسین تاسعهم قائمهم. [۴۷] [۴۸] [۴۹] . در تعداد دیگری از این نوع احادیث، عصمت و طهارت امامان و جانشینان پیامبر نیز بیان شده است، مثل حدیث نبوی : یخرج من صلب الحسین تسعة من الأئمة معصومون مطهرون ومنهم مهدی هذه الأُمّة الذی یقوم بالدین فی آخر الزمان. [۵۰] [۵۱] . در این احادیث نبوی، ضمن اینکه تعداد امامان و اوصاف آنان، مورد اشاره قرار گرفته، امام مهدی (علیه السلام) به عنوان آخرین امام و جانشین پیامبر ذکر شده است.
قول ائمه
علاوه بر احادیث نبوی، احادیث زیادی از امیرمؤمنان علیه السلام و سایر امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است که هر کدام در موارد متعددی امام مهدی را به عنوان دوازدهمین امام و آخرین وصی پیامبر معرفی کردهاند. [۵۲] [۵۳]
امام علی
آنگاه که از حضرت علی (علیه السّلام) دربارۀ معنای روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم) که فرموده بود: «انی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»؛ «همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما میگذارم کتاب خداوند و عترتم را. پرسیده شد : عترت چه کسانی هستند؟ فرمود: من و حسن و حسین و پیشوایان نهگانه از فرزندان حسین. نهمین آنها مهدی آنها است. هرگز از کتاب خدا جدا نمیشوند و کتاب خدا نیز از آنها جدا نمیشود. تا آنکه کنار حوض پیامبر، بر او بازگردند . انا و الحسن و الحسین و الائمة التسعة من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم و قائمهم لا یفارقون کتاب الله و لا یفارقهم حتی یردوا علی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم حوضه. [۵۴] . افزون بر روایت های یاد شده که از مهم ترین دلیلها بر امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، دیگر پیشوایان معصوم علیهم السّلام نیز سخنان ارزشمندی در این باره فرموده اند. که برخی بدین قرار است.
امام حسن
امام حسن علیه السّلام ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نهمین فرزند برادر خود حسین و پسر سرور کنیزان دانسته است. [۵۵]
امام حسین
امام حسین علیه السّلام در اشاره به امامت نهمین پیشوای هدایتگر از نسل خود، از وی با «قائم به حق» یاد کرده است. [۵۶]
امام سجاد
امام سجاد علیه السّلام نیز به امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمین جانشینان پیامبر (صلی اللهعلیه وآله وسلّم) و پیشوایان پس از او دانسته است. [۵۷]
امام محمدباقر
امام باقر علیه السّلام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نهمین پیشوای پس از حسین بن علی (علیهماالسلام) و قائم آنها خوانده است. [۵۸]
امام صادق
ششمین پیشوای شیعیان، به روشنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دوازدهمین از پیشوایان هدایت پس از پیامبر گرامی اسلام (صلی اللهعلیه وآله وسلّم) ذکر کرده است. [۵۹]
امام کاظم
هفتمین امام معصوم نیز آن حضرت را پنجمین از فرزندان خود دانسته، فرمود: برای او غیبتی است که مدتش طولانی خواهد شد. [۶۰]
امام رضا
امام رضا (علیه السّلام) پس از اشاره به دوران غیبت و سختیهای آن، سبب آن سختیها را پنهان بودن پیشوای ایشان ذکر کرده است. [۶۱]
امام جواد
امام جواد (علیه السّلام) نیز درباره آن حضرت، وی را سومین از فرزندان خود دانسته است. [۶۲]
امام هادی
امام هادی (علیه السّلام)، جد بزرگوار آن حضرت نیز به پیشوایی آن حضرت پس از فرزند خود امام عسکری علیه السّلام تاکید کرده است. [۶۳]
امام حسن عسکری
از امام حسن عسکری (علیه السّلام) درباره درستی یا چگونگی این خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسیده است، پرسیدند که: «زمین، هیچ گاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست. هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.» ان الارض لا تخلو من حجة الله علی خلقه الی یوم القیامة و ان من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة. [۶۴] . آن حضرت فرمود: «این مطلب حق است، آنگونه که روز، حق است.» (ان هذا حق کما ان النهار حق [۶۵] . سپس از آن حضرت سؤال شد: «ای پسر پیامبر! حجت و امام پس از شما کیست؟» فرمود: «فرزندم محمد. او امام و حجت پس از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.» ابنی محمد و هو الامام و الحجة بعدی من مات و لم یعرفه مات میتة جاهلیة. [۶۶] [۶۷]
احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم بن جعفر، معاویة بن حکم، محمد بن ایوب بن نوح، محمد بن عثمان عمری و... از جمله کسانیاند که در زمان حیات امام عسکری (علیه السلام)، موفق به دیدار و گفتوگو با فرزندش مهدی شده اند. آنان گزارش کرده اند که: ما چهل تن از شیعیان، حضور امام حسن عسکری علیه السلام رسیدیم تا در مورد امام بعد از وی، از حضرت سؤال کنیم. حضرت فرزندش مهدی (علیه السلام) را به ما نشان داد و فرمود: این، امام شما بعد از من و خلیفه من بر شماست، از او اطاعت کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک میگردید و دینتان را تباه میکنید، آگاه باشید از این به بعد او را نخواهید دید. [۶۸] [۶۹]
توقیعات
امام مهدی (علیه السلام)، گرچه به دلیل خوف و خفقان به وجود آمده از سوی دستگاه خلافت وقت که منجر به پنهان زیستی و غیبت حضرت از انظار عمومی شد، جلسات مباحثه و مناظره علمی با کسی نداشته است، با اینحال، بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شیعیان از طریق نواب خاص امام عصر (عجّل الله فرجه الشریف)، پرسشهای شرعی و شبهات اعتقادی خود را از محضر امام (علیه السلام) استفتا مینموده و پاسخ خود را کتباً از ناحیه حضرت دریافت میکردهاند، که اصطلاحاً به آن توقیع گفته میشود. در برخی از این توقیعات پرسشهای اعتقادی و کلامی شیعیان پاسخ داده شده است، مسائلی چون : توحید در خالقیت، تأکید بر مقام عبودیت ائمه (علیهم السلام) و نفی غلو در مورد امامان معصوم، [۷۰] [۷۱] . ضرورت وجود حجت الهی در زمین، قضا و قدر، انتصابیبودن مقام امامت، [۷۲] . نقش امام در عالم خلقت، [۷۳] . جایگاه امامت و اوصاف و ویژگیهای امام، [۷۴] . رد منکران امامت امام عصر عجّل الله فرجه الشریف ، فلسفه غیبت، فواید امام غایب [۷۵] . و... از جمله موضوعاتی است که در این توقیعات، حضرت به آن پرداخته است.
امامت درحال غیبت
از آن جا که شرایط امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دگرگون بود، تردیدهایی در ذهن شیعه پدید آورده، کار امام حسن عسکری (علیه السّلام) را مشکل ساخت.
آن حضرت، نه فقط در سن کمتر از دیگر امامان به امامت رسید، بلکه ولادتش نیز به خاطر مصالحی پنهانی بود و تا زمان امامت، جز اندکی، جمال او را ندیده بودند. البته حافظه شیعه، آموزههای پیشوایان معصوم علیهم السّلام پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینه سازی کرده بودند،[۷۸] . هرگز فراموش نکرده بود. اگرچه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند، میبایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)، برای عموم شیعیان به اثبات برسد، چرا که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد که جز افرادی اندک که پیش از آن، در دوره امام عسکری (علیه السّلام) آن حضرت را دیده بودند،[۷۹] [۸۰] . کسی او را ندیده بود، تا اینکه روز درگذشت امام یازدهم و نخستین روز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فرا رسید و آن حضرت، ناگزیر میان مردم آمده، بر پیکر پدر نماز گزارد. این رخداد، به گونه هایی چند روایت شده است. در یک روایت، شیخ صدوق، آن را به صورت مفصل از زبان ابو الادیان، یکی از خدمتکاران خانه و متصدی امور نامه های امام عسکری (علیه السّلام) گزارش کرده است. [۸۱] [۸۲] [۸۳] . در این رخداد، آنچه برای مردم، از همه شگفت آورتر بود، اینکه با کودکی پنج ساله روبهرو بودند که میگفت جانشین امام عسکری علیه السّلام است. البته پیش از آن، با هدایتهای پیوسته پیامبر و امامان علیهم السّلام شیعه به این نکته باور پیدا کرده بود که خداوند سبحانه و تعالی، از طریق آخرین پیامبر خود، مقام امامت و ولایت را به سبب قابلیتهای ذاتی به افرادی خاص عطا فرموده و فقط از طرف او است که برای جامعه امام نصب میشود.
نیز اینکه این قابلیت، هیچ ارتباطی به کمی یا زیادی سن ندارد. جالب اینکه اینگونه پیشوایی، پیش از آن، هم بین امامان علیهم السّلام و هم در زنجیره پیامبران (علیهم السّلام) دارای سابقه بود. امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم چهاردهم امام مهدی عج
ادامه مطلب را ببينيد

امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف
غیبت امام مهدی عج ، امام زمان و حجت بن الحسن
متولد ۲۵۵ق ، دوازدهمین و آخرین امام شیعه دوازده امامی است. شیعیان معتقدند، او همان مهدی موعود است که پس از دوره طولانی غیبت، ظهور خواهد کرد. دوره امامت او پس از شهادت پدرش امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ق آغاز شده است. امام زمان(عج) پس از شهادت پدرش، در غیبت صغرا به سر برد و در این مدت به واسطه چهار نائب خاص با شیعیان ارتباط داشت. از سال ۳۲۹ق، ارتباط مردم با او از راه نائبان خاص نیز پایان یافت و دوره غیبت کبرا آغاز شد. عالمان شیعه درباره دلایل و جزئیات عمر طولانی امام زمان، تبیینهایی ارائه نموده اند و در احادیث معصومان، غیبت او به خورشید پشت ابر تشبیه شده است. به اعتقاد شیعیان، امام مهدی(عج) زنده است و در آینده ظهور خواهد کرد و به همراه یارانش، حکومتی جهانی برپا میکند و دنیا را که پر از ظلم و ستم شده، آکنده از عدل و داد مینماید. در روایات اسلامی، بر انتظار فرج تأکید زیادی شده و شیعیان این روایات را به معنای انتظار ظهور امام زمان(عج) میدانند.
ادعیه و اذکار فراوانی برای ارتباط با امام زمان(عج) در عصر غیبت نقل شده است؛ مانند دعای فرج، دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آل یاسین و نماز امام زمان. برخی از احادیث، دیدار با امام زمان در عصر غیبت را ممکن دانستهاند و بعضی از عالمان شیعه حکایتهایی از دیدار برخی افراد با حضرت را ذکر کرده اند. اماکن متعددی به امام زمان منسوب شده است؛ از جمله سرداب غیبت در سامرا، مسجد سهله در کوفه و مسجد جمکران در قم.
به باور شیعیان، امام زمان(عج) در سال ۲۵۵ق به دنیا آمد[۵۶] و همچنان زنده است و در آخرالزمان همراه با عیسی بن مریم ظهور خواهد کرد.[۵۷] علمای شیعه درباره چگونگی عمر طولانی، پاسخهای گوناگونی ارائه داده و امکان تداوم حیات انسان را از جهت علمی و عملی بررسی کرده اند.[۵۸] . شیخ صدوق، محدث و فقیه شیعه، در کتاب کمالالدین بابی را به ذکر کسانی اختصاص داده است که عمر طولانی داشتهاند.[۵۹] مجلسی هم در بحارالانوار باب ۱۹ از جلد مربوط به زندگانی امام زمان(ع) را به این عنوان اختصاص داده است.[۶۰] همچنین لطفالله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، در این باره به گفتههای زیستشناسان استناد کرده که معتقدند انسان از نظر زیستی میتواند هشتصد یا هزار سال عمر کند.[۶۱] . در قرآن و روایات نیز مواردی از عمر طولانی ذکر شده است؛ از جمله آنکه حضرت موسی ۹۵۰ سال مردم را به دین خود دعوت نمود،[۶۲] یا در روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که یکی از سنتهایی که امام زمان از پیامبران دارد، طول عمر آدم و نوح است.[۶۳] درباره چگونگی وفات یا شهادت امام زمان(عج) روایتی نقل نشده است.[۶۴] . امام مهدی(عج) از هنگام تولد تا آغاز غیبت صغری در زادگاهش سامرا زندگی میکرد. در این دوران سردابِ خانه امام عسکری(ع)، محل زندگی و عبادت وی بوده و بنابر گزارشهایی، بارها در زمان حیات پدرش در این مکان دیده شده است.[۶۵] . برخی روایات به نامعلوم بودن محل زندگی امام زمان(عج) در دوران غیبت اشاره دارند. با این حال در روایات دیگر از مکانهایی مانند ذی طوی[۶۸] کوه رَضْویٰ،[۶۹] و طَیْبَه مدینه [۷۰] به عنوان محل زندگی امام زمان(ع) در دوران غیبت یاد شده است. برخی منابع بر اساس داستانی، جزیره خضراء را محل زندگی امام زمان در دوران غیبت کبری معرفی کرده اند.[۷۱] که از سوی برخی عالمان شیعی مورد تردید جدی قرار گرفته و آثاری در نقد آن نگاشته شده است.[۷۲] . درباره محل ظهور امام زمان(عج) اطلاع دقیقی در دست نیست؛ وی بر پایه روایتی، در منطقه ذی طوی ظهور میکند، سپس با ۳۱۳ نفر از یارانش به مکه میرود، به حجرالاسود تکیه میدهد و پرچم خود را به اهتزاز درمیآورد.[۷۳] بر اساس این روایت و روایات دیگر[۷۴] آغاز قیام امام زمان(ع) از مسجدالحرام است و یاران او بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم با او بیعت میکنند.[۷۵] در برخی روایات از تهامه منطقه ای در غرب شبه جزیره عربستان به عنوان نقطه آغاز قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه یاد شده است.[۷۶] به مکه که جزئی از این سرزمین است نیز تهامه گفته میشود. برخی روایات، شهر کوفه را مرکز حکومت،[۷۷] مسجد کوفه را محل قضاوت،[۷۸] و مسجد سهله را محل زندگی[۷۹] و تقسیم بیت المال[۸۰] پس از قیام ذکر کرده اند.
مکانهایی به امام مهدی(عج) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکانها حاضر میشوند: سرداب غیبت: محل عبادت امام هادی علیه السلام، امام عسکری علیه السلام و امام زمان عج . مسجد جمکران: در نزدیکی روستای جمکران در قم، که بنابر قول معروف، به دستور امام زمان(عج) توسط حسن بن مثله جمکرانی ساخته شده است. مسجد سهله: مقامی در این مسجد، منسوب به امام زمان(عج) است که در قسمت میانی مسجد و در بین مقام امام سجاد(ع) و مقام حضرت یونس قرار دارد. برخی روایات محل زندگی امام زمان(ع) را پس از ظهور، این مکان معرفی کرده اند.[۸۱] . ذِی طُوَیٰ: منطقه ای در مکه است که در داخل حرم مکی قرار دارد و طبق برخی روایات، حضرت مهدی(ع) در آنجا زندگی میکند. در برخی روایات، محل ظهور و مرکز تجمع یاران وی نیز همین منطقه یاد شده است. بر اساس روایتی، پیش از آنکه امام دوازدهم قیام خود را از کنار کعبه آغاز کند، در این مکان منتظر ۳۱۳ یار خود است.[۸۲] . کوه رضوی: برخی روایات، محل زندگی امام زمان(عج) را در دوران غیبت، کوه رضوی ذکر میکند.[۸۳] رضوی از کوههای تهامه در میان مکه و مدینه است.[۸۴] . وادی السلام: مقام امام زمان(عج) در این قبرستان، گنبد و بارگاهی دارد که در سال ۱۳۱۰ق توسط سید محمدخان پادشاه هند ساخته شده است. ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم متوفای ۱۲۱۲ق تجدید بنا شده بود.[۸۵] در محراب مقام حضرت مهدی(عج)، سنگی موجود است که زیارت نامه ای بر آن حک شده است. تاریخ کنده کاری این سنگ، نهم شعبان ۱۲۰۰ق است.[۸۶] . جزیره خضراء: مکانی منسوب به امام زمان(عج) که بنابر برخی روایات، فرزندان امام زمان(عج) در آنجا زندگی میکنند. داستان این جزیره در برخی منابع آمده و دو دیدگاه درباره آن وجود دارد؛ برخی آن را پذیرفته و برخی دیگر افسانه دانسته اند و آثاری در نقد آن نگاشته اند.[۸۷] . طیبه: از مکانهایی که بنابر برخی روایات، محل زندگی امام زمان در دوران غیبت است. گفته شده است مراد از آن مدینه است.[۸۸] . مقام امام زمان در کربلا کنارنهرحسینیه، زیارتگاهی است که در نزدیکی حرم امام حسین علیه السلام و در کنار نهر علقمه واقع شده و منسوب به حضرت مهدی(ع) است و مردم در آن به نماز و دعا میپردازند.[۸۹]
آن حضرت بعد از شهادت پدرشان، به دلایلی دارای دو غیبت صغری و کبری میباشد. غیبت صغری ۶۹ سال به طول انجامید و در این مدت به واسطه نواب اربعه با مردم در ارتباط بودند و غیبت کبری از سال ۳۲۹ قمری شروع شده و تا امروز ادامه دارد. طبق احادیت وارده از آن حضرت، در زمان غیبت کبری مردم باید در مسائل خود به فقهای عصر خویش رجوع کنند. امام مهدی علیه السلام
غیبت صغری، نخستین مرحله از زندگی مخفیانه امام دوازدهم است که در سال ۳۲۹ق به پایان رسیده است. این دوره بنابر اختلاف درباره زمان آغاز آن ۶۹ یا ۷۴ سال طول کشیده است. گروهی از عالمان شیعه همچون شیخ مفید (درگذشت ۴۱۳ق) در کتاب الارشاد[۱۱] و طبرسی درگذشت ۵۴۸ق در کتاب اعلام الوری مدّت غیبت صغری را ۷۴ سال و زمان آغاز آن را سال ۲۵۵ق سال تولد امام مهدی عج دانسته اند.[۱۲] اما گروهی دیگر آغاز غیبت صغری را سال ۲۶۰ سال شهادت امام حسن عسکری و سال آغاز امامت امام مهدی(عج) میدانند که ۶۹ سال طول کشیده است.[۱۳] . در دوران غیبت صغرا امام مهدی از طریق نواب اربعه با شیعیان در ارتباط بود.[۱۴] شیعیان نامهها و درخواستهای خود را از طریق نواب به امام مهدی(عج) میرسانند و از همین طریق نیز پاسخ خود را دریافت میکردند.[۱۵] تلاش برای نفوذ بزرگان شیعه در دستگاه خلافت عباسی، مبارزه با غلات و مدعیان دروغین نیابت و وکالت و ساماندهی سازمان وکالت را از فعالیت های نواب برشمرده اند.[۱۶] .
غیبت کبری دومین مرحله از زندگی پنهانی امام مهدی(عج) است که از سال ۳۲۹ق و با درگذشت علی بن محمد سمری چهارمین نایب آن حضرت آغاز شده است و تا زمان ظهور او ادامه خواهد داشت. در این دوره امام مهدی(عج) ارتباط ظاهری با شیعیان ندارد و فرد خاصی را نیز به عنوان نماینده خود تعیین نکرده است. با این حال به باور شیعیان راویان حدیث و عالمان شیعه در این دوره نائبان عام حضرت هستند. بر اساس توقیع امام مهدی(عج) به اسحاق بن یعقوب شیعیان باید در مسائل نوپدید به راویان حدیث (فقهای شیعه) مراجعه کنند.[۱۷] با این حال درباره قلمرو اختیارات فقیه در دوره غیبت کبری اختلاف نظر وجود دارد.[۱۸] امام خمینی با استناد به این توقیع گفته است که در دوره غیبت همه امور جامعه اسلامی باید به فقیهان سپرده شود.[۱۹] . وجه تمایز زمان غیبت صغری و غیبت کبری، وجود نائبان چهارگانه و واسطه های ارتباطی است که در زمان غیبت صغری، عهده دار ابلاغ پیامهای حضرت بودهاند و پس از آن، ارتباط ظاهری امام دوازدهم با عموم مردم به کلی قطع میشود.[۲۰] .
اوضاع جامعه شیعه در ابتدای غیبت
در زمان امام حسن عسکری علیه السلام مشهور بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند اویند.[۲۱] به همین جهت، دستگاه خلافت عباسی در جستجوی فرزند آن حضرت بود. امام عسکری فرزندش را فقط به چند تن از اصحاب و خویشان نزدیک خود معرفی کرد[۲۲] برای همین اکثر شیعیان در هنگام شهادت امام عسکری از وجود فرزندی برای آن حضرت خبر نداشتند.[۲۳] از سویی دیگر امام عسکری(ع) به خاطر شرایط سیاسی، در وصیتنامه خود تنها از مادرش نام برده بود و این باعث شد که در یکی دو سال اول پس از شهادت او، برخی شیعیان معتقد شوند مادر امام عسکری در دروان غیبت به صورت نیابت عهدهدار مقام امامت است.[۲۴] . پس از شهادت امام عسکری(ع)، برخی از یاران آن حضرت به ریاست عثمان بن سعید عمری درگذشت بین ۲۶۰ تا ۲۶۷ق به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جا نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،[۲۵] با این حال جعفر برادر امام عسکری، با آنکه مادر امام عسکری زنده بود، مدعی میراث آن حضرت شد.[۲۶] مادر امام عسکری(ع) و حکیمه عمه وی، از امامت فرزند امام عسکری طرفداری میکردند، ولی خواهر امام عسکری، از امامت برادرش جعفر پشتیبانی مینمود.[۲۷] همچنین خاندان نوبخت، عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت امام مهدی(ع) به رسمیت میشناختند.[۲۸] این وضعیت باعث سرگردانی برخی از شیعیان شد.[۲۹] عده ای به سایر فرقههای شیعی پیوستند.[۳۰] دسته ای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند، گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.[۳۱] و گروهی دیگر جعفر کذاب را به عنوان امام به رسمیت شناختند[۳۲] اما نهایتاً اکثریت شیعه به امامت امام مهدی گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت.[۳۳]
فلسفه و علت غیبت
به باور پژوهشگران شیعه، همه اسرار و علل غیبت بر ما روشن نیست؛ چنان که در برخی روایات، حکمت اصلی غیبت امام، از رازهای خدا دانسته شده است که پس از ظهور آشکار خواهد شد.[۳۴] با این حال در روایات بر چند موضوع تأکید شده است: حفظ جان حضرت مهدی عج [۳۵] . امتحان و آزمایش مردم[۳۶] در روایتی از امام موسى بن جعفر علیه السلام آمده است که خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش میکند.[۳۷] بنا بر برخی از احادیث آزمایش در روزگار غیبت، از سخت ترین آزمایشهاى الهى است[۳۸] و این سختى از دو جهت است : طولانی شدن غیبت باعث شک و تردید مردم میشود تا جایی گروهی از مردم در اصل تولد و برخى در دوام عمر امام مهدی شک مىکنند و فقط افراد آزموده، مخلص و داراى شناخت عمیق، بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقى مىمانند.[۳۹] . سختیها و پیشامدهاى ناگواری که در دوران غیبت رخ مىدهد، مردم را دگرگون مىسازد، بهطورى که حفظ ایمان و استقامت در دین، سخت دشوار مىگردد و ایمان مردم در معرض خطرهای شدید قرار مىگیرد.[۴۰] . نبودنِ بیعتی بر عهده امام با هیچ کدام از ظالمان تا هنگام ظهور[۴۱] به نقل برخی روایات، پیشواى دوازدهم، هیچ حکومت ستمگری را حتی از روى تقیه، به رسمیت نمىشناسد. او مأمور به تقیه از هیچ حاکم و سلطانى نیست و تحت سلطنت هیچ ستمگرى در نخواهد آمد و احکام دین خدا را به طور کامل و بى هیچ پردهپوشى، بیم و ملاحظه اى اجرا میکند.[۴۲] . تأدیب انسانها[۴۳] . فراهم نبودن زمینه سیاسی و اجتماعی برای جهانی شدن اسلام . مسأله غیبت در دوران گذشته درباره برخی از پیامبران وجود داشته است.[۴۴] بر اساس آیات قرآن، تعدادی از پیامبران، مانند صالح، یونس،[۴۵] موسی،[۴۶] عیسی و حضرت خضر علیهم السلام به دلایلی نظیر امتحان امت خود، از انظار مردم پنهان شدند. در برخی از روایات از غیبت پیامبران به عنوان سنتی الهی یاد شده که در میان امتها جریان داشته است.[۴۷] به گفته شیخ طوسی مردم نیز در غیبت نقش داشتند. مردمان" مکلفان" با رفتارشان و ترساندن امام و ایجاد نا امنی برای او و تسلیم او نبودن، زمینه غیبت را فراهم ساختند و خود را از فیض امام و ارتباط حضوری و ظاهری با او محروم کردند.[۴۸] خواجه نصیرالدین طوسی فیلسوف و متکلم شیعه نیز در کتاب تجرید الاعتقاد، غیبت امام را به مردم نسبت داده است.[۴۹] . غیبت امام مهدی(عج)
دعاها و زیارات
چندین دعا و زیارت از امام زمان(ع) صادر شده است؛ مانند دعای فرج اَللّهُمَّ عَظُمَ البَلاء ، دعای یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ ، دعای اَللّهمّ رَبَّ النّورِ العَظیم ، دعای اَللهُمّ ارزُقنا تَوفیقَ الطاعَةِ ، دعای سهم اللیل، دعای هر روز ماه رجب، دعای اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِالمَولودَینِ فی رَجَب ، دعای اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یدعوکَ بِهِ وُلاةُ أمرِکَ ، زیارت ناحیه مقدسه و زیارت الشهداء.[۱۳۶] . برای ارتباط با امام زمان نیز علاوه بر زیارتهای جامعه که میتوان همه امامان را با آن زیارت کرد، دعاها و زیارتهای مختلفی در روایات شیعه نقل شده که عبارتند از: دعای ندبه ... دعای سلامتی امام زمان عج ... استغاثه به امام زمان(عج) (سَلامُ اللهِ الکامِلُ التّام...) به نقل از سید علی خان در کلم طیب [۱۳۷] ... زیارت آلیاسین ... دعای غریق ... دعای عهد ... دعای فرج ... دعای اللهم عرفنی نفسک دعا در غیبت امام زمان [۱۳۸] . دعای اللهم ادفع عن ولیک (دعا برای امام عصر) از امام رضا علیه السلام [۱۳۹] . صلوات مخصوص امام زمان(عج) (اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیٰائِکَ الَّذیٖنَ فَرَضْتَ طٰاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهیٖراً...) این صلوات در مفاتیح ذیل عنوان مقام سوم صلوات بر حجج طاهره آمده است.[۱۴۰] . زیارت روز جمعه (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ...) به نقل از سید بن طاووس در جمال الاسبوع[۱۴۱] . امام مهدی عجل الله تعالی فرجه .
گزیده ای از سخنان امام زمان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم چهاردهم امام مهدی عج
ادامه مطلب را ببينيد
ایران؛ پرچمدار ظهور امام زمان(عج)

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
هفتاد و دومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سید علی اکبر سیدان نیکجه تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره هفتاد و دو
سرمقاله
ایران؛ پرچمدار ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف
«کشور امام زمان»، تعبیری که امام خمینی ۱۳۵۸/۴/۱۷ و حضرت آیتالله خامنهای ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ بارها در توصیف ماهیت جمهوری اسلامی بیان کرده اند. این تعبیر، جمهوری اسلامی را از یک نظام سیاسی صرف، به یک جهان بینی تمدنی تبدیل می کند.
باور به اینکه «ایران، کشور امام زمان عج» و جمهوری اسلامی به عنوان تنها مظهر به حکومت رسیدن شیعه پس از اهل بیتعلیهمالسلام، رکن اصلی آمادهسازی ظهور امام عصر عج است، نتائج مهمی در تحلیل ها و شناخت اوضاع سیاسی اجتماعی، وظایف ما و منطق برخورد ما با دنیا دارد. از جمله فهم اینکه چرا نظام استکبار در پس بهانهها از دشمنی خود با ایران نمیکاهند. دشمنیها با نظام جمهوری اسلامی، همیشه ظاهر و باطنی داشته است. دشمنان نظام همیشه مسائلی مانند حقوق بشر، دانش هستهای، حمایت از جبهه مقاومت و مانند آن را بهعنوان علت دشمنی با جمهوری اسلامی معرفی کردهاند؛ اما هرازچندگاهی باطن دشمنیها را فاش میکنند.
اگرچه سران جبهه استکبار از بیان صریح این ماجرا خودداری میکنند اما هر از گاهی این مساله با عباراتی چون «رویارویی نهایی»، «نبرد آخرالزمانی» و دیگر عبارتها در بین استدلالهایشان رخ مینماید. مانند سخنانی که چندی پیش از وزیر خارجه فعلی آمریکا منتشر شد که وی در آن، جنگ با جمهوری اسلامی را جنگ آخرالزمانی میداند. همانطور که نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز در لابهلای سخنان خود اشاراتی به این مسئله داشته است.
دشمنان میدانند جمهوری اسلامی ایران پرچمدار و زمینهساز تحقق وعده الهی در ظهور امام زمان است؛ به همین دلیل، تمام توان خود را در جنگ سخت و جنگ نرم به کار گرفتهاند تا این حرکت متصل به امام زمان عج را متوقف کنند. اگر به گذشته انقلاب اسلامی قبل از وقوع و بعد از آن نگاهی بیندازیم، دشمنان نظام، دهها بحران و فتنه و جنگ را بر این کشور تحمیل کردهاند؛ اما جمهوری اسلامی بر همه آنها غلبه کرده و از همه آنها با قدرت عبور کرده است.
لذا با توجه به این موارد، فهم این نکته برای مردم و مسئولین و جوانان نیز پیام روشنی دارد: توجه به این باور، روح امید را روزبهروز در مردم تازهتر میکند و قدرت مقاومت و ایستادگی را تقویت میکند. همچنین وظیفه آنها را کاملا مشخص میکند. مسئولین باید بدانند خدمت در جمهوری اسلامی یک مأموریت سیاسی صرف نیست؛ بلکه رسالتی مهدوی است. مسئولان جمهوری اسلامی باید خود را «نیروی امام زمان» بدانند و ایمان داشته باشند که مورد عنایت امام زمان هستند و با این احساس مراقبت، کار کنند و با همین احساس در برابر ظلم و استکبار ایستادگی کنند. جوانان نیز باید بدانند که «دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ ارواحنافداه است، نزدیک کنید.»
باید همه بدانند حفظ جمهوری اسلامی، نه فقط به معنای حفظ استقلال یک کشور، بلکه به معنای حفظ یک آرمان و نهضت بزرگ الهی است که قرار است به دست امام زمان عج به سرانجام خود برسد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۵۰۹ | معلم معنوی آزادگان
پانصد و نهمین شماره نشریه الکترونیکی خط حزبالله با عنوان «معلّم معنوی آزادگان» ویژه بیستمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاسیاد پسر خاک» در رویداد ملی «آزادگان ایران»، منتشر شد.
سرمقاله خط حزبالله، به مناسبت انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاسیاد پسر خاک» در رویداد ملی «آزادگان ایران»، مروری بر زندگی و مجاهدتهای حجتالاسلام سیّدعلیاکبر ابوترابیفرد داشته است.
«روایت» این شماره، نگاهی به زندگی و زمانهی حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابیفرد به روایت آقای محمد قبادی، نویسنده کتاب «پاسیاد پسر خاک» داشته است.
نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور میتوانند در چاپ و توزیع این نشریه در مساجد و هیئتهای مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
این شماره خط حزبالله به روح مطهر شهید حجتالاسلام سیّدعلیاکبر ابوترابیفرد، تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد

شهادت امام عسکری علیه السلام قسمت اول
ابومحمد حسن بن علی عسکری علیه السلام» (۲۳۲-۲۶۰ ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان فرزند امام هادی (علیه السلام) است و پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۵۴ هجری به امامت رسیدند. سالهای امامت امام عسکری در شهر سامرا و غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد؛ به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها با واسطه وکیلان خاص بود. امام حسن عسکری علیه السلام سرانجام در سال ۲۶۰ هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان داده شد به شهادت رسیدند.
شهادت امام عسکری علیه السلام قسمت دوم
مطابق با نقل شیخ صدوق، امام حسن عسکرى علیه السلام را معتمد عباسی با خوراندن سم به ایشان به شهادت رساند.[۶۱] منابع، تاریخ شهادت امام عسکری را هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری گفته اند.[۶۲] از آنجا که امام یک چهره کاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هالهاى از غم و بهتزدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبیدالله در روایتى که قسمتى از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف کرده: وقتى امام عسکرى علیه السّلام رحلت کرد، صداى شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد مىزدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه براى تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسى)، بنى هاشم، شخصیتهاى نظامى و قضایى و منشیان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتى برپا بود.[۶۳]بیشتر علمای شیعه بر این اعتقاد هستند که حضرت مسموم شده است[۲۷] [۲۸] و همچنین پدرش و جدّش و همه امامان دیگر به شهادت رسیده اند. [۲۹] . و در اینباره به آنچه از امام صادق (علیه السّلام) و امام رضا (علیه السّلام) روایت شده استدلال کرده اند که فرمودند: به خدا سوگند! هیچ کدام از ما نیست جز اینکه شهید میشود.[۳۰] [۳۱] [۳۲] . حضرت در روز جمعه هشتم ربیع الاول ۲۶۰ق به شهادت رسید. [۳۳] [۳۴] . بعد از آن بود که شیعیان برای اقامه نماز در خانه آن حضرت جمع شدند و جعفر برادر امام یازدهم، خود را برای پیش افتادن در نماز آماده میکرده که ناگاه حاضران دیدند که نوجوانی آمده و دامن جعفر را گرفته و او را از کنار پیکر امام دور کرده و خود بر ایشان نماز خواند و مردم نیز با او به اقامه نماز پرداختند و سپس محل را ترک کرده و ناپدید شد و مردم نفهمیدند که از کدام سو رفت.[۳۵] . از ابوالاديان نقل كرده اند كه گفت: من خادم امام عسكرى(ع) بودم و رسائل او را به شهرهاى ديگر مىبردم و جواب مىآوردم.در بيمارى منتهى به رحلت وى هم نزد او رفتم نامه هایى را كه نوشته بود به من داد و فرمود به مداين ببرم. من رفتم و بعد از پانزده روز برگشتم اما ديدم بانگ زارى و شيون از خانۀ امام بلند است و جعفر بن على بر در خانه ايستاده به تعزيت شیعیان پاسخ مىدهد.با خود گفتم اگر اين مرد امام شده باشد كار امامت دگرگون خواهد شد.در اين اثنا خادمى بيامد و به جعفر گفت كار تكفين تمام شد.بيا بر جنازۀ برادرت نماز بگزار.جعفر و همۀ حاضران به داخل خانه رفتند.من هم رفتم و امام را كفن شده ديدم. جعفر پيش رفت تا در نماز امامت كند.وقتى خواست تكبير بگويد ناگهان كودكى با چهرهاى گندمگون و مويى كوتاه و مجعد و دندانهایى كه بينشان گشادگى بود پيش آمد و رداى جعفر را كشيده گفت: اى عمو عقب برو. من براى نماز بر پدرم از تو شايسته ترم. جعفر در حاليكه رنگش از خشم تيره شد عقب رفت و آن كودك بر جنازۀ امام نماز گزارد.او مهدى موعود امام دوازدهم(عج) بود.
شهادت امام عسکری علیه السلام قسمت سوم
در دعاى ساعت يازدهم روز «که معمولا بعد از ظهر درتابستان و عصر در زمستان است» آمده است: وَ بـِالاِمـامِ الْحـَسـَنِ بـْنِ عـَلِىِّ عـليـه السـلام اَلَّذى طـُرِحَ لَلسِّبـاعِ فـَخَلَّصْتَهُ مِن مَرابِضِها وَامْتُحِنَ بِالدَّو آبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراكِبَها . يعنى متوسل شدم به امام حسن عسكرى عليه السلام ، آن آقايى كه افكندند او را در ميان درند گان پـس بـه سـلامـت او را از مـحـل درنـد گـان بـيرو ن آوردى و ممتحن شد آن حضرت به دابه سركش و حيوان چموش پس رام كردى براى او سوار شدن او را . درقسمت اول دعا «اَلَّذى طـُرِحَ لَلسِّبـاعِ فـَخَلَّصْتَهُ مِن مَرابِضِها» اشاره دارد به نماز خواندن امام حسن عسکری علیه السلام در ميان شيران و درندگان : روايـت شـده كـه حـضـرت امـام حسن عسكرى عليه السلام را سپردند به نحرير و نـحرير تنگ مى گرفت بر آن حضرت و اذيت مى كرد آن جناب را. زوجه اش به او گفت: اى مـرد! بـتـرس از خـدا بـه در سـتـى كـه تـو نـمـى دانـى كـه كـيـسـت در منزل تو، پس شروع كرد در بيان اوصاف حضرت عسكرى عليه السلام از صلاح و عبادت و جلالت آن حضرت و گفت من مى ترسم بر تو از اين رفتار تو با آن حضرت، نحرير گـفـت: به خدا سوگند كه من او را در بركة السباع ميان شيران و درندگان خواهم افكند. پـس اجـازه طـلبـيـد از خـليـفـه در ايـن امر، او را اجازه داد. پس آن حضرت را افكند به نزد شـيـران و شـك نـداشـتـند در آنكه شيران آن حضرت را خواهند خورد، پس نظر كردند در آن مـحـل كـه از حـال آن جـنـاب خـبرى گيرند، ديدند آن جناب را [كه] ايستاده نماز مى خواند و سـبـاع در دور آن حـضرت مى باشند پس امر كرد كه آن جناب را بيرون آورند و به خانه اش برند . در قسمت دوم دعا «وَامْتُحِنَ بِالدَّو آبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراكِبَها» اشاره شده به آنچه نقل شده كه مستعين باللّه خليفه، استرى داشت چمو ش و سركش به حدى كه احدى قدرت نداشت كه او را لگام كند يا زين بر پشت او گذارد يا او را سوار شود، اتفاقا روزى حضرت به ديدن خليفه رفت خليفه به آن حضرت، گفت: خـواهـش مى نمايم از شما كه اين استر را دهنه بر دهانش كنيد. و غرضش آن بود كه از اين كـار يـا اسـتـر رام شود يا آنكه چموشى كند و آن حضر ت را بكشد ، پس حضرت برخاست و دسـت مبارك خود را بر كفل استر گذاشت آن حيوان عرق كرد به نحو ى كه عرق از او جارى شـد و در نـهايت آرامى و تذلل شد، پس حضرت او را زين كرد و لجام بر دهنش زد و سوار گـشت و قدرى در منزل او را راه برد. خليفه از اين كار تعجب كرده و آن استر را به آنحضرت بخشيد.
حضور امام عسکری علیه السلام در گرگان
علاّمه مجلسی نقل میکند، حضرت عسکری (ع) از روی اعجاز در زمان خویش به گرگان رفتند و با دوستان و یاران بیشمار خویش دیدار داشته است، «جعفر بن شریف جرجانی» میگوید: در یکی از سالها که به حج میرفتم، در سامرا به زیارت امام عسکری(ع) نائل شدم، در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادی را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام برسانم، بعد از تحویل اموال، عرض کردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساند ند، امام فرمودند: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهی گشت؟ گفتم: بله، امام فرمودند: از امروز تا 175روز دیگر و درروز جمعه، سوم ماه ربیع الآخر و در ساعت ها ی اول روز به شهر خو د با ز خواهی گشت، من نیز در آخرین ساعات آن روز برای دیدار با دوستان و شیعیان به گرگان خواهم آمد، به آنان این خبر را برسان . شیخ طوسی در الغیبه، که از ذخایر گرانقدر شیعه است، از نوبختی بغدادی نقل کرده است که در بیماری منتهی به شهادت من بر امام(ع) داخل شدم و خادم ایشان که سیاهپوست بود حضور داشت. امام خطاب به خادمش فرمودند که آب مصطکی را برای من بجوشان و او هم این کار را کرد و مادر امام عسکری(ع) آب را خدمت ایشان آورد و وقتی امام(ع) خواست آب را بگیرد، دستش لرزش داشت و کاسه آب به دندانهای ایشان میخورد و امام به خادمش گفت به اتاق مجاور برود و طفل در حال سجدهای آنجاست و او را نزد من بیاور و مادر امام با عقیل رفتند و دست امام زمان(عج) را گرفتند و آوردند؛ این بچه صورت و چهرهای داشت که به سفیدی میزد. موهای او هم مجعد و فر بود و بین دندانهایش فاصله بود. طفل بر پدرش سلام کرد و امام عسکری گریستند و به او فرمودند که این آب را به من بنوشان زیرا من به سوی پروردگارم در حال لقا هستم و امام زمان(ع) این کار را کرد. وقتی امام(ع) آب را نوشید، هنگام نماز بود. البته برخی روایات گفته اند که هنگام نماز صبح بود و امام زمان (ع) به پدر کمک کرد تا وضو بگیرند و نماز بخوانند . در قسمت آخر روایات داریم که امام عسکری(ع) فرمودند بشارت بر تو باد که ولد و وصی و صاحب الزمان و جانشین من هستی. سپس نسب امام زمان(عج) را تا امیرالمؤمنین(ع) ذکر کردند و نام همه ائمه(ع) را بردند و فرمودند تو فرزند پیامبر هستی و پیامبر بشارت داده است و تو را مانند کنیه خودش ابوالقاسم میداند. در هنگام تدفین این کودک، جعفر را که برای اقامه نماز بر امام آماده شده بود کنار زدند و خودشان بر پیکر پدر نماز میت را اقامه کردند.
ابن صباغ مالکى» ، یکى از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبید الله بن خا قان» ، یکى از درباریان عباسى (که از احترام او نسبتبه امام یاد کردیم) مىنویسد: «... هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن على عسکرى -علیه السلام- معتمد، خلیفه عباسى حال مخصوصى پیدا کرد که ما از آنشگفت زده شدیم و فکر نمى کردیم چنین حالى در او (که خلیفه وقت بود و قدرت را در دست داشت) دیده شود.وقتى «ابو محمد» (امام عسکرى) رنجور شد، پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه که همه از فقیهان دربارى بودند، به خانه او گسیل شدند. معتمد به آنان دستورداددرخانه ابومحمد بمانند و هر چه روى مىدهد به اوگزارش کنند، نیز عده اى را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنین به «قاضى بن بختیار» فرمان داد ده نفر ازمعتمدین را انتخاب کند و به خانه ابو محمدبفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند وحال او را زیر نظر بگیرند.دو یا سه روز بعد به خلیفه خبر دادند حال ابو محمد سختتر شده و بعید استبهتر شود. خلیفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پیوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزى رحلت فرمود. وقتى خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامراء به حرکت در آمد و سراپا فریاد و ناله گردید و بازارها تعطیل و مغازهها بسته شد. بنى هاشم، دیوانیان، امراى لشکر، قاضیان شهر، شعرا، شهود و گواهان و سایر مردم براى شرکت در مراسم تشییع حرکت کردند... پس از وفات و غسل و تکفین آن حضرت، ابو عیسى بن متوکّل ازجانب حکومت و به نیابت از خلیفه بر آن حضرت نمازگزارد و پس ازفراغت از نماز، صورت امام را نما یان ساخت و آن را بویژه به هاشمیها و علویها و مسئولان بلند مرتبه و قاضیان و پزشکان نشان داد و گفت: اینحسن پسر على پسر محمّد پسر رضاست که به مرگ طبیعى، در بسترخویش مرده است و به هنگام رحلتش فلانى و فلانى از خادمان ومحرمانامیر المؤمنین و فلانى و فلانى از قاضیان وفلانى از پزشکان بر بالین اوحضور داشتهاند آنگاه چهره مبارک آن حضرت را پوشاند . این اقدامات براى این بود که مبادا پاى حکومت در قتل امام به میانآید، و همین امر نشانگر آن است که حکومت از جانب مردم متّهم بهکشتن امام بوده است. بدینسان امام عسکرىعلیه السلام رحلت کرد و از پس خویش راهى درخشان بر جاى نهاد تا نسلها از روشنى آن هدایت گردند. آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، درکنار مزارپدربزرگوارش، به خاک سپردند که تا امروز نیز زیارتگاه مسلماناناست . احمد بن اسحاق بن سعید اشعرى روایت کرده است که: بر امام حسنعسکرى وارد شدم و خواستم در باره جانشینش از وى بپرسم. امّا آنحضرت خود بدون مقدّمه فرمود: "احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالى از زمانى که آدم را آفریدزمین را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قیامت هم خالىنخواهد گذارد به برکت وجود او است که بلا از مردم زمین دور مىشودوباران فرو مىبارد وبرکات زمین برون مىآیند". گفتم: فرزند رسول خدا! پس از تو امام و خلیفه کیست؟ پس شتابان وارد اتاق شد. سپس بیرون آمد و بچّهاى روى دوش گرفتهبود صورتش گویى ماه شب چهارده بود و سه سال از عمرش مىگذشت. سپس امام فرمود: "احمد! اگر کرامت تو بر خداى عزّ و جل و بر حجّتهایش نمىبود، اینکودکم را به تو نشان نمىدادم. او همنام و هم کنیه رسول خدا و کسى استکه زمین را از عدل و داد پر مىکند پس از آنکه ستم و بیداد پر شده باشد. احمد! حکایت او در این امّت همچون حکایت خضر و همانندداستان ذو القرنین است. به خدا سوگند چنان غیبت درازى کند که هیچکس از هلاکت در آن رهایى نیابد مگر آنکه خداوند او را بر اعتقاد بهامامتش استوار کرده و در طول این مدّت با دعا براى تعجیل فرجشهمراهى نموده باشد".
«ابو الادیان» از خدمتکاران خانۀ امام حسن عسکری (علیهالسّلام) بود که افزون بر حضور در خانۀ آن بزرگوار، سرپرست امور نامه های آن حضرت و بردن آنها به شهرهای مختلف نیز بود. او از کسانی است که روایت شهادت امام عسکری(علیهالسّلام) و نماز خواندن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر آن حضرت را ذکر کرده است. وی گوید : من خدمتکار امام حسن عسکری (علیه السّلام )بودم و نامه های او را به شهرها میبردم. در آن بیماری که منجر به فوت او شد، نامههایی نوشت و فرمود: «آنها را به مداین برسان. چهارده روز این جا نخواهی بود و روز پانزدهم وارد سامرا خواهی شد و از آن جا صدای واویلا میشنوی و مرا در محل غسل مییابی.» پرسیدم: «ای آقای من! چون این امر واقع شود، امام و جانشین شما که خواهد بود؟» فرمود: «هرکس که پاسخ نامههای مرا از تو خواست، همو قائم پس از من خواهد بود.» گفتم:«دیگر چه؟» فرمود: «کسی که بر من نماز خواهد خواند.» گفتم: «دیگر چه؟» فرمود: «کسی که خبردهد درآن همیان چیست»، «همو قائم پس از من خواهد بود.» بزرگواری آن حضرت مانع شد که از او بپرسم در آن همیان چیست. نامهها را به مداین بردم و جواب آنها را گرفتم و همانگونه که فرموده بود، روز پانزدهم به سامرّا رسیدم. به ناگاه صدای واویلا از سرای او شنیدم و او را بر مغتسل یافتم. برادرش جعفر بن علی را بر در سرا و شیعیان را بر در خانه اش دیدم که وی را به مرگ برادر تسلیت و بر امامت تبریک میگویند. با خود گفتم: اگر این امام است که امامت باطل خواهد بود، زیرا میدانستم که او شراب مینوشد و قِمار میکند و تار میزند، پیش رفتم و تبریک و تسلیت گفتم. او از من چیزی نپرسید، آن گاه عقید بیرون آمد و گفت: ای آقای من! برادرت کفن شده است،برخیز وبراونمازبگزار! جعفربن علی داخل شد و برخی از شیعیان مانند سمّان و حسن بن علی - که معتصم او را کشت و به سلمه معروف بود - در اطراف وی بودند. چون به سرا در آمدیم، حسن بن علی را کفن شده، بر تابوت دیدم و جعفربن علی پیش رفت تا بر برادرش نماز گزارد. چون خواست تکبیر گوید، کودکی گندمگون با گیسوانی مجعّد و دندانهای پیوسته، بیرون آمد و ردای جعفر بن علی را گرفت و گفت: «ای عمو! عقب برو که من به نمازگزاردن بر پدرم سزاوارترم». جعفر با چهرهای رنگ پریده و زرد عقب رفت. آن کودک پیش آمد و بر او نماز گزارد. آن حضرت کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده شد. سپس گفت: ای بصری! جواب نامههایی را که همراه تو است بیاور و آنها را به او دادم و با خود گفتم: این دو نشانه، باقی میماند همیان، آن گاه نزد جعفر بن علی رفتم، در حالی که او آه میکشید! حاجز وشّاء به او گفت: ای آقای من! آن کودک کیست تا بر او اقامه حجّت کنیم؟ گفت: به خدا سوگند! هرگز او را ندیدهام و او را نمیشناسم! ما نشسته بودیم که گروهی از اهلقمآمدند و ازحسنبنعلیعلیهما السلام پرسش کردند و فهمیدند که او در گذشته است وگفتند: بهچه کسیتسلیت بگوییم؟ مردم به جعفربن علی اشاره کردند، آنان بر او سلامکردند وبه او تبریک وتسلیت گفتند و پرسیدند: همراه مانامهها و اموالیاست، بگو نامهها از کیست و اموال چقدر است؟ جعفر در حالی که جامه های خود را تکان میداد، برخاست و گفت: آیا از ما علم غیب میخواهید؟ راوی گوید: خادم از خانه بیرون آمد و گفت: نامه های فلانی و فلانی همراه شماست و همیانی که درون آن هزار دینار است و نقش ده دینار آن محو شده است. آنان نامهها و اموال را به او دادند و گفتند: آن که تو را برای گرفتن اینها فرستاد، همو امام است. جعفر بن علی نزد معتمد عباسی رفت و ماجرای آن کودک را گزارش داد، معتمد کارگزاران خود را فرستاد و صقیل جاریه را گرفتند و از وی مطالبه آن کودک کردند، صقیل منکر او شد و مدعی شد که باردار است تا به این وسیله کودک را از نظر آنان مخفی سازد. وی را به ابن الشوارب قاضی سپردند تا اینکه مرگ ناگهان عبیداللّهبن یحیی بن خاقان و شورش صاحب زنج در بصره پیش آمد. از اینرو از آن کنیز غافل شدند و او از دست آنها گریخت». (کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25. همچنین ر.ک: منتخب الأنوار المضیئة، ص 157؛ الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1101 ، دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی)
سامرا دارُ العزا شد - عسکری جانش فدا شد - مهدِیِ آلِ محمّد - بهرِ بابا در عزا شد... ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان... دیده است از ظلمِ اعدا - مهدیِ ما داغِ بابا... بی پدر گردیده مهدی - گشته او بی یار و تنها... ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان... با فغان و بی قراری - مهدی است با اشکِ جاری...در غمِ هجران بابا - میکند او سوگواری...ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان... ما که در شور و نوائیم - بهرِ مهدی جان فدائیم... باقری و جمله یاران - عاشقانِ سامرائیم... ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان... سروده باقری پور شهادت امام عسکری سال 1401
روضه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام - روضه لحضات آخر عمر پربرکت امام حسن عسکری علیه السلام - شهادت امام عسکری علیه السلام و امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم سیزدهم امام عسکری ع
ادامه مطلب را ببينيد
سامرا دارُ العزا شد - عسکری جانش فدا شد
مهدِیِ آلِ محمّد - بهرِ بابا در عزا شد
ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان
دیده است از ظلمِ اعدا - مهدیِ ما داغِ بابا
بی پدر گردیده مهدی - گشته او بی یار و تنها
ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان
با فغان و بی قراری - مهدی است با اشکِ جاری
در غمِ هجران بابا - میکند او سوگواری
ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان
ما که در شور و نوائیم - بهرِ مهدی جان فدائیم
باقری و جمله یاران - عاشقانِ سامرائیم
ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان
سروده شده شهادت امام عسکری سال 1401
یا امام العسكری
یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
خسروكون ومكانی یا امام العسكری - رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری
والدصاحب زمانی یا امام العسكری - بهرما روح وروانی یا امام العسكری
یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
سرورعالم تویی تویا امام العسكری - عالم واعلم تویی تو یا امام العسكری
نیراعظم تویی تویا امام العسكری - دردرامرهم تویی تویا امام العسكری
خسروكون ومكانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
هادی جنّ وبشرهستی توای مولای ما - كوكب فتح وظفرهستی توای مولای ما
رهبروهم راهبرهستی توای مولای ما - برامامت مفتخرهستی توای مولای ما
رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
نوگل بستان توباشدامام انس وجان - جانشین برحق تومهدی صاحب زمان
آنكه ازبعدتوشدازدیده های ما نهان - آنكه شددرابرغیبت همچوخورشیدی نهان
والدصاحب زمانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
شهرسامراشده زندانت ای جان جهان - گشته عسكرگاه دشمن ازبرای تومكان
رنج وآزارفراوان برتوشد ازدشمنان - زهركین معتمد گشته برایت خصم جان
توازآن آزرده جانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
هشتم ماه ربیع گشتی شهید اززهركین - شدسیه پوش ازبرایت انبیا ومرسلین
گشته است مهدی امت بهرتواندوهگین - شدعزادارازبرایت شیعیان ومسلمین
توسوی جنت روانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
گشته ای مدفون به سامرا توای جان جهان - دركنارباب خودهادی امام انس وجان
باقری ودوستانت بهرتو نوحه كنان - اندرآن صحن وسرایت شیعیان سینه زنان
توشفیع دوستانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری-
مهدی یا مهدی بی پدرگشتی
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
مهدی یا مهدی بی پدرگشتی - از غمِ بابا خون جگرگشتی
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
تو یتیم اینك گشتی ای شاها - تسلیت بادا برتو از ماها ما
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
ای امامِ ما حضرتِ صاحب - تو به سامرّا گشته ای غایب
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
ما به سردابِ غیبتت آئیم - ما به فرمانِ تو سراپائیم
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
ما به سامرا در حضورِتو - دردعا باشیم برظهورِتو
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
باقری خواهد از خدا هرروز - تا شود مهدی برهمه پیروز
مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی
شعرشهادت امام حسن عسكری علیه السلام سفرزیارتی سامرا روزشهادت سال 1389
ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت
شعرشهادت امام حسن عسكری علیه السلام
سفرزیارتی سامرا روزشهادت سال 1389
نصف شعر سروده شده در مسیر رفت به سامرا
و براثر حملات خمپاره ای ونارنجكی دشمنان ومحروم شدن
از فیض زیارت از نزدیك نصف دیگرش دربرگشت از سامرا سروده شد
ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت - روزِعزا و ماتم مهدی سرت سلامت
روزعزاست امروز یابن الحسن كجائی - این شهرسامرا و صاحب عزا شمائی
این شهرِ سامرا و صاحب عزاست مهدی - روزِ عزای بابش بنگركجاست مهدی
ما زائرین مشهد(ایران)امروز سامرائیم - ازبهرِ عسكری ما درگریه و عزائیم
اماهزارافسوس سامره خون چكان شد - خون بردلِ زائرین یا صاحب الزّمان شد
درسالِ هشتاد و نُه روزِ شهادتِ او - محروم دشمنِ او شد از عنایتِ او
ماندیم اززیارت ما شیعیانِ مهدی - خون شد دلِ زائرین با یاورانِ مهدی
مهدی زهجرِ بابا درناله و فغان است - همناله اش تمامِ مخلوقِ این جهان است
آن یازدهم امامِ ما شیعیانِ عالم - امروزشد شهید و ما در عزا وماتم
از زهرِ معتمد آن یازدهمین ستاره - مسموم گشت ای وای شد بسته راهِ چاره
آقا به خانهِ خود مدفون شده است ای وای - مهدی او ازاین غم دل خون شده است ای وای
شد عسكری شهید و مهدی شده است - غائب اندر میانِ سرداب پنهان امام و صاحب
روزِ امامتِ آن دُرِّ ثمین رسیده - امّا هزار افسوس گشته نهان زدیده
روزِ شهادت او شد انفجاری از كین - جمعی شهید و زخمی گشتند در رهِ دین
افسوس بارگاهش شدمنفجرزكینه - رفتارِ ظلم و ظالم با دینِ حق همینه
آن گنبدش بدست ما شیعیانِ مهدی - از نو بنا شده با ما یاورانِ مهدی
آن خانه وحریمش از نو شده است بنیاد - ما شیعیانِ مهدی آن را كنیم آباد
صدبار اگر خرابی بار آورد عدویش - ما شیعیانِ مهدی داریم رو بسویش
با یك بنای بهتر سازیم ما حریمش - با صد امیدِ ماها از حضرتِ كریمش
سردابِ غیبتش را سازیم ما دوباره - ما حافظ حریمِ دین خدا هماره
ای باقری دعا كن روزِ ظهورش آید - دنیای تیرهِ ما روشن زنورش آید
ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت - روزِعزا و ماتم مهدی سرت سلامت
ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت خاطره سفر سال ۸۹
خدا قسمت کرد سال ۸۹ همراه یک کاروانی از خیابان خواجه ربیع بود مشرف شدیم عتبات روز شهادت امام عسکری علیه السلام صبح از نجف راه افتادیم به طرف سامرا ظهر رسیدیم سیدمحمد نماز و زیارت و ناهار و بعد هم حرکت کردیم به طرف سامرا «جاده هم شلوغ و ترافیک چون عراقیاهم برای زیارت آن روز سواره و پیاده زیاد میروند سامرا» حدود ساعت دو بعداز ظهر رسیدیم پارکینگ سامرا «سفرهای سالهای قبل پارکینگ بعد از پل و نزدیک برج ملویه بود و لی سال ۸۹ منتقل کرده بودند قبل از پل روی دجله» اتوبوس توی پارکینگ نگهداشت «البته شاید پنجاه تا اتوبوس دیگه هم بود ولی اونا همه رفته بودن حرم» پیاده شدیم دستهجمعی حدود پنجاه شصت قدم را راه افتادیم به طرف پل و شهر سامرا ، قبل از پل یک دفعه صدای صوت خمپاره آمد «ظاهرا گلوله های کاتیوشا بود» یکی دوتا سه تا که زائرین فرار به طرف اتوبوس «مدیر کاروان هم بنده خدا دست و پایش را گم کرده بود» بنده «چون قبلاً در جبهه این صداها را دیده وشنیده بودم» هی صدا میزدم بابا نترسید به شما کاری ندارند اونا گرا گرفتن روی شهر و حرم ولی بندگان خدا خودشان را رساندند به اتوبوس «از آن طرف جاده بسته شد فقط آمبولانسها و نیروها در جاده حرکت میکردند از سامرا به طرف سید محمد» مدیر کاروان را صدا زدم گفتم زائرین را جمع کن برایشان صحبت کنم «کاروان روحانی نداشت منم لباس شخصی بودم» فورا زائرین را جلو اتوبوس جمع کردن برایشان صحبت کردم «که نترسید به شماها کاری ندارند اونا فقط شهر و حرم را میزنن وانگهی اتوبوس نمیتونه حرکت کنه اعلان قرمز شده جاده بسته شد» زائرین یک کمی ترسشان ریخت یک ساعتی گذشت خمپاره ها قطع شد جاده هم باز شد و همانجا برای زائرین یک زیارتی خواندیم و گفتیم حالا سوار شید برگردیم دیگه رفتن داخل شهر ممنوع شد «حالا چقدر کشته و مجروح بود والله عالم...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول ، معصوم سیزدهم امام عسکری ع
ادامه مطلب را ببينيد
محمدعلی رجایی ۱۳۱۲-۱۳۶۰ش سیاستمدار شیعه و دومین رئیسجمهور ایران بود. او در دولت مهدی بازرگان وزیر آموزش و پرورش، نخست وزیر دولت سید ابوالحسن بنیصدر و نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نیز بود. پس از عزل بنیصدر از مقام ریاستجمهوری، رجایی با به دست آوردن ۸۸ درصد آرای مردم رئیسجمهور شد. رجایی ۲۸ روز پس از شروع ریاست جمهوری اش، بر اثر انفجار در دفتر نخست وزیری به همراه نخستوزیرش محمدجواد باهنر به شهادت رسید. گفته شده عامل انفجار مسعود کشمیری، دبیر وقت شورای امنیت ملی و از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در دستگاههای اجرایی ایران نفوذ کرده بود. رجایی قبل از انقلاب با گروههای ضد حکومت پهلوی با گرایشهای مختلف، مانند جمعیت فدائیان اسلام، نهضت آزادی ایران و مؤتلفه اسلامی همکاری داشت. او با بنیانگذارانِ سازمان مجاهدین خلق ایران نیز تا قبل از تغییر ایدئولوژیک آنها از اسلام به مارکسیسم، همکاری میکرد. رجایی در سال ۱۳۵۳ش توسط ساواک دستگیر و ۱۴ ماه شکنجه شد. رجایی ولایتفقیه را جوهره انقلاب اسلامی میدانست و برای برقراری عدالت اسلامی، معتقد به پیاده کردن اقتصاد اسلامی بود. امام خمینی رجایی را فردی دانسته که از زمان دست فروشی تا ریاستجمهوری تغییری در او ایجاد نشده است. بیش از بیست کتاب درباره رجایی نوشته شده است.
زندگینامه
محمدعلی رجایی در ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ش[۱] در قزوین به دنیا آمد. پدرش عبدالصمد در بازار مغازه خرازی داشت و از اعضای انجمن منتظرین امام زمان عج [یادداشت ۱] در قزوین بود.[۲] رجایی در چهار سالگی پدرش را از دست داد و اداره زندگی او به عهده مادر، دایی و برادرش بود.[۳] .
کار، تحصیل، ازدواج
رجایی تحصیلات خود را در قزوین تا ششم ابتدایی ادامه داد و پس از آن در مغازه خرازی دایی خود، شاگردی کرد. وی در حدود چهارده سالگی[۴] در سال ۱۳۲۶ش برای یافتن کار به تهران مهاجرت کرد و نزدیک دو سال به دستفروشی و شاگردی در بازار پرداخت.[۵] او در هجده سالگی،[۶] در سال ۱۳۲۸ش وارد نیروی هوایی شد و همزمان دیپلم ریاضی گرفت.[۷] . رجایی پس از چهار سال از نیروی هوایی ارتش استعفا داد[۸] و در سال ۱۳۳۳ش وارد شغل معلمی شد. وی در سال ۱۳۳۸ش از دانشسرای عالی نهادی عمومی و دولتی برای تربیت دبیران دبیرستان [۹] در رشته ریاضی مدرک کارشناسی گرفت.[۱۰] او در رشته آمار نیز کارشناسی ارشد دریافت کرد.[۱۱] . رجایی در سال ۱۳۴۱ش با عاتقه صدیقی "پوران رجایی" ازدواج کرد.[۱۲] به گفته رجایی، او همسرش را از سال ۱۳۴۹ش وارد فعالیتهای ضد حکومت پهلوی کرد.[۱۳] عاتقه صدیقی پس از انقلاب نماینده دور دوم[۱۴] و سوم مردم تهران[۱۵] در مجلس شورای اسلامی بود.
پیش از انقلاب
رجایی هنگامی که در مدرسه احمدیه تهران، از مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی [یادداشت ۲] درس میخواند، در گروهی به نام شیعیان عضو شد. گروه شیعیان توسط برخی از دانشآموزان مدرسه احمدیه تأسیس شده بود و به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی میپرداخت.[۲۳]
آشنایی با آیت الله طالقانی
رجایی همزمان با ورود به نیروی هوایی ۱۳۲۸ش با جلسات سید محمود طالقانی در مسجد هدایت تهران آشنا شد و نزدیک به ۲۷ سال در جلسات او شرکت کرد.[۲۴] از دلایل جذب رجایی به طالقانی، تطبیق مسائل روز دنیا با ارزشهای اسلامی توسط طالقانی دانسته شده است.[۲۵] . رجایی در جلسات سید محمود طالقانی، با مهدی بازرگان و یدالله سحابی، از فعالان سیاسی ضدِّ حکومت پهلوی، آشنا شد و در سال ۱۳۳۹ش در دبیرستان کمال تهران به ریاست یدالله سحابی به معلمی پرداخت.[۲۶] دبیرستان کمال در مناسبتهای مذهبی از فعالان سیاسی ضد حکومت پهلوی مانند سید محمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری، مهدی بازرگان و محمد تقی شریعتی برای سخنرانی دعوت میکرد.[۲۷] رجایی در سال ۱۳۴۶ش به خاطر اختلاف نظر با یدالله سحابی در اداره مدرسه، همکاری خود با دبیرستان کمال را قطع کرد.[۲۸] . رجایی همچنین همراه با گروهی دیگر، در سالهای نزدیک به ۱۳۵۳ش، جلسهای هفتگی و خصوصی با سید محمد بهشتی داشت.[۲۹]
همکاری با گروههای ضد حکومت پهلوی
محمدعلی رجایی با گروههای سیاسی مخالف حکومت پهلوی با گرایشهای مختلف همکاری داشت. جمعیت فدائیان اسلام: رجایی در زمان خدمتش در نیروی هوایی (۱۳۲۸–۱۳۳۲ش) با جمعیت فدائیان اسلام آشنا شد و در جلسات آن شرکت کرد.[۳۰] به گفته رجایی او جذب این شعارهای فدائیان اسلام شد که میگفتند: «همه کار و هم چیز تنها برای خدا» و اسلام برتر از همه چیز [است]، و هیچ چیز برتر از اسلام نیست .[۳۱] به گفته وی آن روزها بیشترین مبارزه مذهبیها با حزب توده ایران بود که او نیز در این زمینه فعالیت داشت.[۳۲] . نهضت آزادی ایران: محمدعلی رجایی جزء اولین افرادی بود که پس از تأسیس نهضت آزادی ایران ۱۳۴۰ش در آن عضو شده و به یکی از اعضای فعال آن تبدیل شد.[۳۳] رجایی یکی از عوامل انتشار اعلامیههای نهضت آزادی در قزوین بود.[۳۴] او در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ش توسط ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) شناسایی و در قزوین دستگیر شد. وی پس از ۴۸ روز،[۳۵] بعد از اینکه تعهد داد از نهضت آزادی استعفا دهد آزاد شد.[۳۶] او از این به بعد، فعالیتهای سیاسی ضد پهلوی و همکاری با جریانهای سیاسی را ادامه داد، ولی هیچگاه به عضویت رسمی حزب و گروهی در نیامد. برخی دلیل آن را داشتن آزادی بیشتر برای ادامه فعالیتها دانسته اند.[۳۷] . سازمان مجاهدین خلق ایران: رجایی با بیشتر بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق از دوره دانشگاه و بعد از آن در جلسات سید محمود طالقانی آشنا بود. سال ۱۳۴۷ش سعید محسن یکی از مؤسسان سازمان مجاهدین به رجایی پیشنهاد عضویت در آن سازمان را داد؛ ولی به گفته رجایی، به علت اختلافاتی که دربرداشت آنها نسبت به مبارزه وجود داشت، عضویت در سازمان را نپذیرفت.[۳۸] رجایی هیچگاه به عضویت سازمان مجاهدین خلق درنیامد، ولی در برخی امور به آنها مشورت میداد.[۳۹] به گفته صدیقه عاتقی همسر وی، سازمان بهعنوان یک واسطه مهم روی او حساب میکرد؛[۴۰] البته رجایی پس از مشاهده نشانههایی از تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم، همکاری خود را با آنان قطع کرد.[۴۱]
تشکیل مؤسسه فرهنگی و امداد رفاه
رجایی پس از کناره گیری از دبیرستان کمال در سال ۱۳۴۶ش،[۴۲] با کمک اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، بقایای هیئت مؤتلفه،[یادداشت ۳] و گروهی از تاجران، مؤسسه خیریه رفاه و تعاون را تأسیس کرد.[۴۳] هدف از تشکیل آن در ظاهر کمک به نیازمندان؛ ولی در حقیقت کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی بود.[۴۴] . این مؤسسه شامل مدارس سه گانه دبستان، راهنمایی و دبیرستان بود و بیشتر اعضای هئیت مدیره و معلمان آن، دارای گرایشهای سیاسی بودند و علیه حکومت پهلوی فعالیت سیاسی داشتند. رجایی از اعضای هیئت مدیره،[۴۵] و مدیر مدرسه رفاه بود.[۴۶] این مدرسه در پی بازجوییهای حکومت پهلوی، در سال ۱۳۵۳ش منحل شد.[۴۷] . از مدرسه رفاه در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برای بازداشت و نگهداری سران حکومت پهلوی و نیروهای ساواک استفاده میشد.[۴۸] .
زندان و شکنجه
رجایی در آذرماه ۱۳۵۳ش به دلیل ارتباط با بنیانگذران سازمان مجاهدین خلق توسط ساواک دستگیر شد.[۴۹] او از افشای نام مخالفان حکومت پهلوی خودداری کرد و به مدت ۱۴ ماه شکنجه شد[۵۰] اکبر هاشمی رفسنجانی او را نمونه ای کم نظیر در تحمل شکنجه ها و افشا نکردن اسرار مبارزان دانسته است.[۵۱] . رجایی پس از دوران شکنجه، محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شد و بر اثر گسترش مبارزات علیه حکومت پهلوی، در آبان ۱۳۵۷ش آزاد شد.[۵۲] او پس از آزاد شدن، وارد تشکیلات انجمن اسلامی معلمان شد و دوباره به مدرسه رفاه رفت.[۵۳] .
پس از انقلاب
محمدعلی رجایی پس از انقلاب در کمیته استقبال از امام خمینی حضور داشت.[۵۴] او در دولت موقت ایران، مشاور وزیر آموزش و پرورش بود[۵۵] و در ۸ مهر ۱۳۵۸ش به عنوان وزیر آموزش و پرورش نصب شد.[۵۶] . رجایی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی ایران ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ش ، در لیست حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و بهعنوان نماینده تهران انتخاب شد.[۵۷]
نخست وزیری
مجلس شواری اسلامی ایران نامزدهایی که سید ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت، برای نخستوزیری معرفی کرد را نپذیرفت. به پیشنهاد بنیصدر هیئتی از نمایندگان شکل گرفت تا فردی که صلاحیت نخست وزیری دارد به بنیصدر معرفی شود. این هیئت رجایی را معرفی کرد[۵۸] و مجلس نیز در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ش، او را بهعنوان نخستوزیر تأیید کرد.[۵۹] بنی صدر ابتدا با نخست وزیری وی مخالفت کرده و در نهایت پذیرفت؛[۶۰] ولی با وی اختلافنظر داشت. او از میان ۲۱ وزیر پیشنهادی رجایی، تنها ۱۴ نفر را تأیید کرد.[۶۱] اختلافات آن دو ادامه یافت و هیئت سه نفری[یادداشت ۴] برای حل اختلاف مأموریت یافت. امام خمینی بر اساس گزارش این هیئت، بنیصدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد.[۶۲] . سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و نماینده مجلس وقت، نخستین کسی بود که رجایی را برای نخست وزیری پیشنهاد داد.[۶۳]رجایی اولین مقام بلند پایه ایرانی نخست وزیر بود که بعد از انقلاب اسلامی به سازمان ملل رفت.(۲۶ مهر ۱۳۵۹ش) رجایی برای شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود.
شهادت
رجایی در ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ش، در زمان ریاست جمهوری خود، با انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری به همراه محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت ، به شهادت رسید.[۱۶] . به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، عامل انفجار مسعود کشمیری[۱۷] دبیر وقت شورای امنیت ملی بود.[۱۸] کشمیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در دستگاههای اجرایی ایران نفوذ کرد و مورد اعتماد محمدعلی رجایی نیز قرار گرفت؛[۱۹] البته سازمان مجاهدین هیچگاه مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفت.[۲۰] . رجایی پس از تشییع،[۲۱] در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران، دفن شد. بر روی قبر وی و شهیدان واقعه هفتم تیر، آرامگاهی ساخته شده است.[۲۲] . امام خمینی یک روز پس از این فاجعه در جمع قشرهای مختلف مردم به تفصیل درباره این جنایت سخن گفت و با ستایش از رجایی و باهنر تأکید کرد ملتی را که در برابر قدرتهای عالم و برای اسلام و خدا قیام کردهاست، به وسیله ترور شخصیتها نمیتوان عقب راند و در مواقعی که جامعه شهید دادهاست ملت ایران منسجمتر از پیش شد. ایشان از رجایی تجلیل کرد و او را رئیسجمهور مکتبی و ارزشمند نامید؛ همچنین از همراهی بیست ساله رجایی با باهنر ستایش کرد و شهادت آنان را در کنار هم، خواسته الهی شمرد. ایشان تحمل ازدست دادن رجایی و باهنر را برای خود بسیار مشکل شمرد و از رسیدن آنان به درجه رفیع شهادت و آرامش یاد کرد. ایشان رجایی و باهنر را اشخاص ارزنده ای برای ملت و جمهوری اسلامی شمرد و رجایی را رئیسجمهوری خواند که مردم او را از خود میدانستند و عزاداری گسترده مردمی برای آن دو را نشانه محبوبیت بالا و پایگاه مردمی آنان دانست.[۵۴] . امام خمینی یک روز پس از این نیز در دهم شهریور درباره این فاجعه سخن گفت و بر لزوم وحدت و مقاومت تأکید کرد و با ستایش دوباره از رجایی و باهنر، به دادگاه ها و دست اندرکاران هشدار داد که مبادا وقوع چنین شرارتهایی ازجمله شهادت اینان باعث شود آنان بیاختیار شوند و در برخورد با مخالفان و زندانیان از حدود شرعی فراتر روند. ایشان تأکید کرد که دست اندرکاران باید با پرهیز از خشم و شتاب و با حفظ موازین اسلامی و قانونی و بدون شدت عمل با زندانیان رفتار کنند و حتی رفتار با کسانی که قاتل شناخته شدند نیز در عین شدت عمل، باید رفتاری اسلامی باشد و تعدی از حدود نشود.[۵۵] ایشان ضمن پاسخ به پیامهای تسلیت رئیسان کشورهای مختلف،[۵۶] در جمع خانواده شهدای هشت شهریور، با ابراز اینکه تنها چیزی که موجب تسلی شهادت رجایی و باهنر است این است که کار برای خدا است و چیزی که برای خدا است محفوظ است، آنان را متعهد به اسلام و مفید برای جامعه دانست؛[۵۷] چنانکه رجایی را سربازی گرانقدر و رئیسجمهوری خدمتگزار و متعهد دانست[۵۸] که شهادت او برای کشور ضرر بودهاست، اما مردم با عمل خود شهادت داده اند که او مقبول مردم بوده و هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکردهاست.[۵۹] . پیکر رجایی به همراه پیکر باهنر و دیگر شهدای انفجار، در روز نهم شهریور ۱۳۶۰ در تهران پس از تشییع باشکوه، از محل مجلس شورای اسلامی به بهشت زهرا س انتقال داده شد و در جوار مزار شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به خاک سپرده شد.(ببینید: هشت شهریور و هفت تیر)
الگوهای رفتاری
به برخی از الگوهای رفتاری شهید رجایی اشاره میشود.
ساده زیستی
یکی از اصول مهم در زندگی شهید رجایی سادهزیستی بود. ایشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ثابت کردند که اگر یک مسئول بخواهد مردمی باشد و الگویی برای دیگران باشد، باید همه اعمال و رفتارش شباهت به اکثریت مردم جامعهاش باشد. به همین خاطر است که در زندگی ایشان نشانی از تجمل و زرق و برق یافت نمیشد. ساده زیستی و سادهپوشی ایشان به گونه ای بود که بعضا در دیدارهای مردمی، همراهان او را به جای وی اشتباهی می گرفتند.[۱۰] .
مردم داری
از جمله ویژگیهای رفتاری ایشان که در تمامی دوران حیات سیاسی و اجتماعی، نمود زیادی داشت، خصلت مردم داری و مردمباوری ایشان بود. ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب برای مردم اهمیت زیادی قائل بودند و بر این اعتقاد بودند که بدون مردم، هیچ کاری نمیتوان کرد. وی چه زمانی که یک دستفروش بودند و چه زمانی که بر مسند نخست وزیری و ریاست جمهوری تکیه زدند، فاصله شان با مردم هیچ تغییری نکرد و در هر فرصتی از توان و اندیشه خود در راه خدمت به مردم و پیشبرد امور و نیازهای مردم استفاده میکرد. در راستای پیاده کردن لوازم این ویژگی در جامعه، وی اقداماتی نظیر خلق نهادهای رسیدگی کننده به مشکلات مردمی، (تشکیل دفتر پیگری مشکلات مردم.) توصیه اکید مبتنی بر نزدیک تر شدن مسئولین عالیرتبه به مردم به منظور درک راحتتر مشکلات آنان و پرهیز از هرگونه راحت طلبی و تشریفات و پرهیز از دریافت حقوق بیش از حد معمول را سرلوحه کارهای خود قرار دادند.
قناعت
قناعت و صرفه جویی و به تبع آن از خود گذشتگی و انفاق از دیگر مولفههایی ذهنی شهید رجایی بودند. ایشان با صرفه جویی و بهره گیری از حداقل زندگی، از اینکه دیگران از امکانات او بهره ببرند، لذت میبردند. [۱۱] . و این رویه را هم در خانه و هم در صحنه اجتماع از خود نشان میداد. شهید رجایی، صرفهجویی، هزینه و مصرف کمتر را، به ویژه در آن شرائط زمانی انقلاب، برای تداوم انقلاب ضروری میدانستند و بر نیاز انقلاب به کار و تولید بیشتر از یک سو و مصرف و هزینه کمتر از سوی دیگر، جهت نیل به خودکفایی، در قالب صدور بخشنامه های اداری تاکید میکرد.[۱۲]
قانونگرایی
شهید رجایی دولتمردی قانون گرا بود که همیشه به پیاده کردن اصول قانون اساسی تاکید داشت و تبلیغاتش در زمان انتخابات ریاست جمهوری حول همین شعار بود. اصرار وی بر اجرای قانون اساسی و تاکید وی بر نقش شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی یکی از اختلافات اساسی وی با بنی صدر بود.[۱۳] . وی راه مبارزه با فرهنگ به ارث رسیده از نظام شاهنشاهی را در پیوند قانونگرایی به انقلابی بودن عنوان میکرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد
مواضع فکری و سیاسی
شهید رجایی در طول حیات سیاسی، در قبال حوادث مختلف موضعگیریهای گوناگونی داشتند که ولایت فقیه، اعتقاد به صدور انقلاب و تاکید بر سیاست نه شرقی و نه غربی، اصول بنیادینی هستند که نظم دهنده دیگر عناصر و مولفه های ذهنی ایشان میباشند. ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانده ایم. [۱۴] . وی صدور انقلاب را اینگونه بیان میدارد که : نفع جمهوری اسلامی در این است که انقلاب اسلامی اش را به دنیا صادر کند، گرچه لازم باشد در این راه سرمایه گذاری کند. [۱۵] . طبیعتا با داشتن چنین ایده ای خط و مشی سیاسی کشور نه بر اساس تکیه به هیچ قدرت غربی و شرقی که بر اساس استقلال و خود محوری میباشد. خط نه شرقی و نه غربی، محور حرکت ماست و... توانمان را به کار میبریم که روی خط اسلام، مستقل از شرق و غرب حرکت کنیم. [۱۶]
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری
رجایی در دوره کوتاه مدت ریاستجمهوری خود (۲۸ روز)، راه و خط و مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست وزیری در پیش گرفته بود، ادامه داد. تنها تفاوت آن در این بود که در دوره ریاست جمهوری، نخست وزیر و اعضای دولت نیز هم فکر و هم رأی با او بودند و برخلاف دوره پیش، این دوره از انسجام و هماهنگی بسیار بالایی برخوردار بود.[۳۴] وی در زندگی خود بسیار ساده، قانع و صرفه جو بود؛ پس از برعهده گرفتن منصب نخستوزیری، همان ساختمان قدیمیِ وزارت آموزش و پرورش در میدان بهارستان را برای این منصب برگزید و معتقد بود اگر محل کار، تشریفاتی باشد، آدمی را اسیر پُست و مقام میسازد. وی با همین نگاه به زندگی، در فضایی صمیمی با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار میکرد و سر سفره آنان مینشست.[۳۵] سادگی و صمیمیت او باعث میشد مردم گاه او را با افراد معمولی اشتباه میگرفتند و تشخیص نمیدادند که او نخست وزیر یا رئیسجمهور است.[۳۶] وی در عین نرم خویی و مهربانی ذاتی، در حذف تشریفات اداری، قهرمانپروری، مبارزه با خلافها و اهمالکاریها قاطع بود.[۳۷] .
دیدگاهها
رجایی خود را سرباز امامخمینی میدانست و بر پیروی صادقانه و مداوم از رهبری ایشان تأکید میورزید و باور داشت در همهحال چه رفاه و چه گرفتاری، باید به حمایت از ایشان پرداخت.[۳۸] وی خود را مقلد امامخمینی میدانست و معتقد بود هرگاه ایشان تشخیص دهد امری مخالف اسلام است، دولت موظف به اصلاح آن است و هرگاه مردم تشخیص دهند که دولت پیرو خط ایشان نیست، آن دولت باید کنار برود.[۳۹] او پیوند ملت با رهبری امام خمینی را پیوند اعتقادی و نه پیوند سیاسی میدانست؛ از اینرو شناخت جایگاه امامخمینی و مواضع ایشان را مهم و بنیادی برمیشمرد.[۴۰] وی پیوند عمیق میان مردم مستضعف و محروم با امامخمینی را ستایش میکرد و ایشان را انسان بینظیر قرن و امام مستضعفان میشمرد.[۴۱] . او که در برابر مردم متعهد شد تا از آرمانها و دستورهای امامخمینی با تمام توان حمایت کند،[۴۲] در مناسبتهای مختلف از صداقت و سادگی و شخصیت امام خمینی ستایش میکرد و سیره ایشان را الگوی رفتار خود قرار داده بود.[۴۳] وی صراحتاً اعلام میکرد آنچه او با خود عهد کرده و آنچه وزیران با او تعهد کردهاند، پیروی از خط امامخمینی است و معیار انقلابیبودنِ اشخاص را قبولداشتنِ تفکر ایشان در همه ابعاد میدانست.[۴۴] . رجایی درباره ولایت فقیه و رهبری امامخمینی معتقد بود مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید بهدرستی شناخته شود. از نظر او رهبری نه در شخص امامخمینی، بلکه در موضوع امام و مرجع تقلید متقوم است و جایگاه مرجع تقلید با رهبران سیاسی فرق میکند. او با این نگاه به جایگاه امامخمینی، همه حرکات خود را مبتنی بر نگاهی شرعی میدانست که یک مرجع تقلید مشخص میکند. او به مخاطبان خود تأکید میکرد پیوند خود با امام خمینی و مرجعیت را به درستی درک کنند؛ زیرا این پیوند، پیوند اعتقادی است نه پیوند سیاسی، بلکه پیوند سیاسی یک بعد از ابعاد رهبری است.[۴۵] . امام خمینی نیز به مناسبتهای مختلف از کارکرد و صداقت و ساده زیستی رجایی دفاع[۴۶] و از ساده زیستی و پشتوانه مردمی وی ستایش میکرد.[۴۷] ایشان در برابر برخی نقدهای بنیصدر که جایگاه علمی او را زیر سؤال میبرد، عقل رجایی را بیشتر از علم او شمرد[۴۸] و او را انسانی زجردیده و برآمده از میان توده مردم دانست.[۴۹] ایشان، رجایی را فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه میدانست که در خدمتگزاری هیچگاه کوتاهی نکرد[۵۰] و با کردارش، معلم اخلاق به شمار میرفت.[۵۱] به باور ایشان، رجایی گرچه از دست فروشی به ریاستجمهوری رسید؛ اما مشاغل مهم بر روحیه او اثر منفی نداشت و او عزت نفس بالایی داشت.[۵۲]
...شهید رجایی در دوره کوتاه مدت ریاست جمهوری خود (28 روز) راه و خط مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست وزیری در پیش گرفته بود ادامه داد و بر خلاف دوره قبل، ریاست جمهور و نخست وزیر هم فکر و هم رأی با هم بودند. لکن این همفکری دیری نپایید تا اینکه در تاریخ هشتم شهریور ماه در جلسه شورای امنیت کشور، بمبی آتش زا منفجر و دو یار و در هم رزم ، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند و روح بلندو ملکوتی آنان به سوی معبود لایزال به پرواز در آمد. و این واقعه نیز بسان سایر حوادث ابتدایی انقلاب، باعث یک سویه شدن و خالص شدن جریان انقلاب، اثبات مجدد قام به ذات بودن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، پیدایش ذهنیت منفی نسبت به احزاب و نظام حزبی در میان مردم به دلیل تاکتیک ها و عملکرد غیر اصولی و غیر دموکراتیک و اقدامات تروریستی بعضی از جریانات سیاسی، ترجیح ثبات نظام به نظام حزبی ، حضور فعالانه مردم رد صحنههای دفاع از نظام اسلامی و انقلاب و انزوای کامل تفکرات موسوم به لیبرال اشاره کرد... و این واقعه نیز بسان سایر حوادث ابتدایی انقلاب، باعث یک سویه شدن و خالص شدن جریان انقلاب، اثبات مجدد قام به ذات بودن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، پیدایش ذهنیت منفی نسبت به احزاب و نظام حزبی در میان مردم به دلیل تاکتیک ها و عملکرد غیر اصولی و غیر دموکراتیک و اقدامات تروریستی بعضی از جریانات سیاسی، ترجیح ثبات نظام به نظام حزبی ، حضور فعالانه مردم رد صحنههای دفاع از نظام اسلامی و انقلاب و انزوای کامل تفکرات موسوم به لیبرال اشاره کرد.
براي رجايي ساده زيستي فقط يك روش شخصي نبود بلكه در حكومت هم آن را اعمال ميكرد.
مرام حكومتي، نه فقط روش شخصي براي رجايي سادهزيستي فقط يك روش شخصي نبود بلكه در حكومت هم آن را اعمال ميكرد. اولين نصيحت ايشان به من پس از اين كه مدير كل آموزش و پرورش تهران شدم اين بود كه برو سعي كن اين اتاق را كوچكتر و كمتر كني نه اين كه زيادش كني...
خاطراتی از شهید رجایی که برای اولین بار منتشر می شوند
از بازی در تئاتر و خرید از دستفروش ها تا پاسخ تند به یکی از نزدیکان اشرف پهلوی و برگزاری جلسات نق زنی برای مدیران!
نماز و معنویات در زندگی شهید محمدعلی رجایی : وی از توجه شهید رجایی به نماز می گوید: حتما شنیده اید و ما هم دیده ایم که شهید رجایی در هر جلسه ی کاری که بود، در وقت اذان اولویت او نماز اول وقت بود تا جایی که همسر شهید نقل میکند؛ در شرایط نادر اگر به خاطر شرایط خاصی نماز اول وقت ایشان ترک میشد آقای رجایی دو روز روزه میگرفتند و این یکی از ویژگیهای خاص رجایی بود که در امور دینی و معنوی بسیار برای خود سخت گیری میکرد. امام خمینی(س) فرمودند، رجایی یک ملّت است و یا شهید بهشتی در توصیف شهید رجایی گفته بودند؛ رجایی بر روی ما تأثیر عملی میگذارد. یعنی عملکرد او برای ما و دیگر اطرافیان ایشان نوعی درس و آموزش است، یکبار هم وقتی وارد مدرسه رفاه میشدم دیدم مرحوم رجایی بیرون مدرسه قدم میزند به ایشان گفتم جلسه هیئت امنا شروع شده شما تشریف نمیبرید؟ در پاسخ گفت: دوستان برای شروع جلسات یک سری تشریفاتی دارند که من موافق این تشریفات نیستم و خوب به آنها هم گفته ام. میخواهم این تشریفات تمام شود و بعد می روم.
آخرين وصيت : بيست روز قبل از شهادت، قبل از ترك خانه براي شركت در جلسهاي مهم، همسر رجايي به او گفت: پيشنهاد ميكنم وصيت نامه ي جديدي بنويسيد. وصيت نامه قبلي را سالها پيش نوشته ايد. رجايي به يادآورد كه در سال 1352 قبل از اينكه به زندان برود، وصيتنامه اي نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصيت نامه ميگذشت. كمي فكر كرد. سپس كاغذي خواست تا وصيت نامه اي جديد بنويسد. او بر روي يك برگ كاغذ دفتر مشق بدون اين كه پاكنويس كند خوش خط و خوانا و بدون خط خوردگي و روان و ساده وصيت نامه اي نوشت و آن را به همسرش داد. نكاتي كه در اين چند خط به آنها اشاره شده، بسيار قابل تأمل است .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد

