تاریخ كربلا یك تاریخ و حادثه مذكّر- مؤنّث است؛ حادثهاى است كه مرد و زن هر دو در آن نقش دارند، ولى مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش. معجزه اسلام اینهاست
عوامل انحراف در عصر امام حسین(علیهالسلام)
اگر جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) غدیر خم را به فراموشی نمی سپرد و فریب کودتاگران را نمی خورد هرگز در انتخاب رهبر در جامعه اسلامی انحرافی به وجود نمی آمد و پس از گذشت 30 سال از رحلت پیامبر(ص)، فرزندِ اصلی ترین دشمن او یعنی معاویة بن ابوسفیان به مقام خلافت
در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین روز شهادت امام حسین بن علی علیه السلام گفته می شود که مصادف با روز بیستم ماه صفر است. در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، عظیم ترین مراسم سوگواری را در کشورها و شهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا می کنند.
چهل شب است چهل شب هوای دل تنگی چهل شب است چهل شب فضای دل تنگی چهل شب است غم تو به گونه ای دیگر... به دل نشسته و خواند نوای دل تنگی
نگاه گریه داری داشت زینب چه گام استواری داشت زینب دل با اقتداری داشت زینب مگر چه اعتباری داشت زینب
بگذار آبی از عطشت نوشد آفتاب پیراهن غریب تو را پوشد آفتاب
با دست بسته هست ولی دست بسته نیست گر چه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سر به زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
خواهر نگو ،خاکستر خواهر می آید با کوهی از غم ، خسته و بی پر می آید ای شاهد بر نیزه ی دربدری هام چشم تو روشن ، صاحب معجر می آید
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت
ناگهان دیدم بیرقهای پی در پی هویدا شد و سواری دیدم بیرقی در دست داشت پیکان از بالای آن بیرون آمده و سری بر آن بود نورانی، شبیه ترین مردم به رسول خدا . ناگهان دیدم از پشت سر وی زنانی بر شتران بی روپوش سوارند
اربعین و نگاهی دوباره به عاشورا
از مطالعه تاریخ و سیره ائمه علیهم السلام نیز این طور برداشت می شود كه آن حضرات می خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامی سفارشها و تاكیدات بر گریه بر امام حسین علیه السلام نیز به خاطر این است كه این عزاداریها مقدمه ای باشد
مقّدمات بازخوانی حادثهای بزرگ
انحصار واقعه چندبُعدی کربلا که از مولفههای متعدد و ابعاد چندگانه شخصیت مقدس سیدالشهداء علیهالسلام سرچشمه گرفته، در بُعد عرفانی یا سیاسی یا اخلاقی، جفایی در حق آن حادثه بزرگاست که ناشی از قیاس آن با احوال تکبُعدی ماست
نگاهی به ماجرای اسارت خاندان رسالت جایگاه اهلبیت علیهمالسلام را به عنوان پیامرسانان قیام عاشورا ثابت میکند. رفتار عملی و سخنان جهتدار اهلبیت علیهمالسلام در طول سفر اسارت، عامل بزرگی در بیداری جامعه دنیازده مسلمین بود.
چهار سوال اساسی درباره نهضت عاشورا
براى تجدید خاطره این حادثه بزرگ، جشن و شادى مناسب نیست، باید كارى كرد كه حزن مردم برانگیخته شود؛ اشكها از دیده ها جارى گردد؛ و شور و عشق در دلها پدید آید. خنده و شادى هرگز انسان را شهادت طلب نمى سازد و او را به صحنه جهاد نمى كشاند.
این که منشأ اربعین چیست ، باید گفت ، در منابع به این روز، به دو اعتبار نگریسته شده است : نخست، روزی است که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم، روزی است که جابر بن عبدالله انصاری ، صحابی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) از مدینه به کربلا وار
دنیای امروز تشنه فرهنگ حسین بن علی علیهالسلام است و منتظر شنیدن آوای زینب علیهاالسلام است. که هر که نوشید جان گرفت و هر که شنید به راه افتاد. این آن مهمی است که باید در اربعین محور قرار بگیرد.
خاصیت محیط اختناق این است كه مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمىكنند كه حقایقى را كه فهمیدهاند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون دستگاه ظالم و مستبد نمىگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمىگذارد به آنچه فهمیدهاند، عمل كنند.
هرچند اربعین از اعداد و کمیات است ولی در فرهنگ عرفان اسلامی این واژه کمّی در ارتباط با کیفیات مطرح می شود و لذا تکرار عمل تا چهل مرتبه تکمیل کننده ابعاد روحانی و عرفانی انسان را باعث می گردد
دستگاه ستم اموی، چنان پرده سیاه خود را برجهان اسلام گسترده بود که کسی باور نمی کرد بتوان این پرده نفاق را درید و خود را به زیارت سرور شهیدان عالم رساند. اما آتش محبت حسین علیه السلام چنان در قلب های مؤمنان فروزان بود که هیچ گاه نتوانستند آن را خاموش کنند.
اولین مجالس رسمی عزاداری سالار شهیدان
كاروان حسینى پس از شام نیز در میدان نبرد، یعنى طف، مجلس عزادارى بر پا كرد و با این كار سنّت حسنهاى پایه گذارى شد كه تا به امروز ادامه یافته است. مجلس عزایى كه در كربلا بر پا شد، به وسیله اهل بیت امام حسین علیه السّلام بود كه عمق فاجعه را از نزدیك به چشم
اعتماد به نفس به تنهایی خوب نیست؛ ما در سایهی ایمان به خدا باید اعتماد به نفس داشته باشیم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَكُنْ مَلْجَأ» اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نباشد «وَ لَا مَأْوًى» «لَمَا بَایَعْتُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَة» من ب
زینب بساط کاخ ستم را به هم زده زینب به روی قله عصمت علم زده مثل حسین فاطمه محبوب قلب هاست زینب درون سینه ما هم حرم زده
چه شبی میگذر در دلِ پنهانِ تنور سر ِ خورشید شده گرمی ِ دُکانِ تنور این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور
از سفر داغدیده، آمده ام دل ز هستی بریده، آمده ام زینبم من، که از دیار عراق رنج و حسرت کشیده، آمده ام
یک اربعین برای تو حیران شدم حسین مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین با چند قطره اشک دل من سبک نشد ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
وارسی کرد آن حوالی را پشت هر تپه سنگ بوته ی خار خیمه در خیمه گوشه در گوشه بچه ها را شمرد چندین بار
بــا کــاروان نیــزه ســفـر می کـنم پدر با طعنه های حرمله سـر می کـنم پدر مانـنـد خـواهـران خـودم روی نـاقـه ها در پیش سنگ سینه سپر می کنم پدر
خنده بر روی لبش مرد ستمکاری هست آه انگار نه انگار عزاداری هست آن طرف دامن طفل آتش سوزان دارد این طرف در تب شعله تن بیماری هست
پس از شهادت امام حسین علیه السلام زنان بنى هاشم مدتها لباس سیاه بر تن كرده بودند، از سرما و گرما پروایى نداشتند و براى امام حسین علیه السلام و دیگر شهداى كربلا عزادارى مى كردند، و على بن الحسین علیه السلام براى آنان غذا تهیه مى نمود.
بخدا سوگند كه اگر رسول خدا به جاى آن سفارشها، به جنگ با ما فرمان مى داد، بیش از این نمى توانستند كارى انجام دهند!! انا لله و انا الیه راجعون. چه مصیبتى بزرگ و دردناك و دلخراشى و چه اندوه تلخ و بنیان كنى ؟! از خدا اجر این مصیبت را كه به ما روى آورده است،
روزگارى عرب بر عجم مى بالید كه محمد از آنهاست، و قریش نیز بر سایر قبایل عرب مباهات مى كرد كه محمد از قبیله ایشان است، ولى ما كه فرزندان آن حضرتیم ببین چگونه ما را كشتند و پراكنده نمودند!! انا لله و انا الیه راجعون. و در هر حال همه ما براى خدائیم و تسلیم ر
چون چشم اهل حرم بر پیراهن پر خون امام افتاد ضجه و ناله از دل بر آوردند و فریاد از جگر بركشیدند. علیا مكرمه زینب علیهاالسلام آن پیراهن را چون جان شیرین در بر گرفت و همراه خود به مدینه آورد. همینكه سر قبر فاطمه زهراء علیهاالسلام رسید خروشى از دل بر آورد كه
یزید گفت: انّ هؤلاء ورثوا العلم و الفصاحة و زقوا العلم زقا؛اینان خانواده اى هستند كه وارث علم و فصاحتند و آنچنان علم و دانش به آنها تزریق شده كه جزء تار و پود وجودشان گردیده است. چگونه نمى تواند سخن بگوید.
خاندان داغدیده رسالت چون هنگام حركت بسوى كوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، پس از ورود به كربلا براى شهیدان خود به عزادارى پرداختند، «و اقاموا المآتم المقرحة للاكباد» ماتمهاى جگر خراش بپا داشتند».
نصرانى گوید: ناگاه دیدم ناله و زارى عظیم برپا شده كه گویا خانه از جا كنده شد. هودجى مثل چشمه خورشید در كمال نورانیت آمد. كنیزانى با گریبانهاى دریده، پیراهنهاى مندرس و حریر و استبرق بر تن پاره كرده با موهاى افشان و گیسوان پریشان، حسین حسین گویان آمدند.
کاروان نور در میان گرگهای شامی
اهل بیت علیهم السلام را در دروازه ساعات كه پر جمعیت ترین جاهاى شهر بود نگاه داشتند تا مردمى كه براى تماشا و شادمانى جمع شده بودند، به ساز و آواز و رقص و موسیقى بپردازند...! كثرت جمعیت و ازدحام تماشاچیان بقدرى بود كه راه نمى دادند سرها و اسراء را سریع حرك
اگر مصیبتهای روزگار کار مرا به اینجا کشانیده است که ناچار شدم تو را طرف سخن خود قرار بدهم و با چون تویی گفتوگو کنم، با اینحال بدان [ وقعی برای تو قایل نیستم و] قدر و مقام تو را بسیار پست میدانم و به سختی تو را سرزنش و نکوهش می کنم و توبیخ بسیار!
یزید بن معاویه در نامه ای به عبیدالله بن زیاد فرمان داد كه سر امام حسین علیه السلام و سرهاى یاران آن حضرت را به همراه زنان و كودكان به شام بفرستد، ابن زیاد نیز دستور داد تا اسیران اهل بیت را به شام برند و به هر شهر و دیارى كه رسیدند، آنان را بگردانند
«اى پسر معاویه و هند و صخر! نبوت و پیشوایى همیشه در اختیار پدران و نیاكان من بوده پیش از آنكه تو زاده شوى! به راستى كه در جنگ بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست جدم على بن ابى طالب، و پرچم كافران در دست پدر و جد تو بود!»
وقتی اهل بیت امام حسین علیه السلام در چنین منطقه اى وارد شدند، آنقدر بر آنان سخت گذشت كه وقتى از یكى از آنان سؤال كردند كه: در این سفر در كجا به شما سخت تر گذشت ؟! در پاسخ فرمود: شام! و تا سه مرتبه آن را تكرار فرمود.
منم فرزند آنكه حرمتش را شكستند
هنوز زخم دل بهبودی نیافته، همین دیروز بود که پدرم را با افراد خانواده اش کشتید، هنوز سوگ رسول الله و داغ پدرم و فرزندان پدرم فراموش نشده است. هنوز این غصه ها گلوگیر من است و این اندوه ها در سینه ام جوشان است و دلم از این غم ها خروشان است
قرآن بخوان! بگو که مسیرِ نجات چیست؟
اى پسر وكیده راهى بر این خیال نخواهى یافت و براى تو آن میسر نخواهد شد، اى پسر وكیده ریختن ایشان خون من را عظیمتر است كه در نزد خداوند از آن چه با سر من به عمل مى آورند بگذار هر چه مى خواهند بكنند زود باشد كه بیابند جزاى عمل قبیح خود را.
رسوایی پسر مرجانه به دست فرزندان امیر
زینب علیهاالسلام، كه پستترین لباسهایش را بر تن داشت و كنیزانش دورش را گرفته بودند، با ابهت و جلالى هرچه تمامتر قدم پیش نهاد و بدون آن كه به امیر سركش خونخوار اعتنایى كند، رفت و به گوشه اى بنشست.
در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهداء نشانهاى نصب كرده كه اثرش هیچ گاه كهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمىكند، و بسیارى از رهبران كفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود كردن آن مىنمایند ولى به جاى اینكه رسم و نشانه آن از بین رود ظ
مسیحان کربلا در میان شهر مردگان
قریب بیست سر بالاى نیزه بود و شصت و چهار زن بر شتران و بعضى بر قاطر و برخى در محملهاى بى روپوش كه عرب او را اقتاب مىخواند سوار بودند، در بغل هر خانمى دختر بچهاى سر و پاى برهنه با چشمى اشکبار قرار داشت، كوفیان از مرد و زن، كوچك و بزرگ به تماشاى ایشان ای
آن روز زینب دختر علی، توجه مرا به خود جلب کرد، زیرا به خدا قسم زنی را که از او باحیاتر و سخنران تر باشد ندیده ام، گویی زبان علی بود که در کام او قرار داشت. همین که با اشاره ای از مردم خواست که ساکت شوند، نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ های کاروان از حرکت ب
آه از دل زینب علیهاالسلام كه غصه همه را او مى خورد و نیز تسلى دل همه را او مى داد و جوانمرده ها را آرام مى كرد با آنانكه هزار نفر مى بایستى خود زینب علیهاالسلام را آرام كنند و دلدارى بدهند.
چوبِ حراج زد به عقیقِ لب شما...
شما اى مردم عرب! از این پس بردگانید؛ پسر فاطمه را كشتید و پسر مرجانه را به حكومت پذیرفتند. او نیكان شما را مى كشد و بدان شما را به بردگى مى گیرد. شما به ذلت تن دادید و پسندید. دور باد (از رحمت حق) آنكه ذلت پذیرد.
شما به ما نسبت دروغگویی و کفر دادید و جنگ با ما را حلال شمردید و دارائی ما را به یغما بردید، گوئی ما اهل ترکستان و کابل بودیم، همچنان که دیروز جد ما را کشتید. شمشیر های شما به خاطر کینه دیرینه ای که از ما داشتید از خون ما اهل بیت خون چکان است.
حضرت موسی عرض كرد: عاشورا چیست ؟ خطاب رسید: عاشورا عبارت است از گریستن یا حالت گریه به خود گرفتن و نوحه و مرثیه خواندن در عزای سبط رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم)، ای موسی ! هیچ بنده ای از بندگانم بر حسین و مظلومیت او گریه و ناله نمی كند مگر این كه ا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا