#دعای روز سوم ماه رمضان

اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ، وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ،‌ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ، بِجُودِکَ یَا اَجْوَدَ الْاَجْوَدِین‌. خدایا در این ماه مرا ذهن وحافظه خوب و تیزهوشی و هُشیاری و بیداری نصیب فرما، و از سفاهت وتزویر و بی خردی و جهالت و کار باطل و اشتباه دور گردان، و از هر خیر و خوبی ونیکی که بر بندگان خوبت نازل میکنی بهره ای نصیب من فرما، به حق جود و کرمت‌، ای جود و بخشش دارترین عالم.

دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: داشتن ذهن وحافظه خوب و تیزهوشی وهُشیاری وبیداری وآگاهی، 2: دورشدن از سفاهت وتزوير و بی خردی و جهالت و کار باطل و اشتباه، 3: بهره بردن از خیر و خوبی و نيكى، 4: جود و بخشش بی حدومرز خداوند .

هوشیاری و داشتن حافظه قوی : «اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ» خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه«قوی» پیدا کنم . «ذهن» و «تنبيه»، دو نعمت گرانقدر و پربركت است كه در اين دعا از خدا مى خواهيم. اگر اين دو نباشد، ديگر كدام آينده نگرى و روشن بينى و «خودآگاهى» و توجّه و بصيرت پيدا مى شود كه دستگير انسان باشد؟ اگر از خداوند، اين دو مشعل روشنگر و راهگشا را مى طلبيم، بايد از هرچه كه خرد را تيره و جان را آلوده مى كند و از هرچه غفلت آور است خود را دور بكشيم، تا چراغ ذهن و مشعل تنبّه، بتواند راه را بنماياند. وگرنه... «اِنارةُ العقلِ مَكسُوفٌ بِطَوعِ هَوى». هواپرستى، فروغ خرد را مى پوشاند و خورشيد عقل را در كسوف كلّى قرار مى دهد...

ذهن : لغت‌نامه دهخدا : ذهن . [ ذِ ] (ع اِ) فهم . دانست . عقل . دریافت . (منتهی الارب ). هوش . (قاضیخان بدر محمد دهار). خرد. زیرکی . فهم . (منتهی الارب ). تیزی خاطر. (منتهی الارب ). یاد و هوش . قوت درک . قوه ٔ مستعده ٔ اکتساب حدود و آراء. فهمیدگی . (غیاث ). قدرت مدرکه . (غیاث ). زکن . (زوزنی ). ذکاء.یاد. حفظ. یادداشتن . یادداشت قلب . (منتهی الارب ). روع . ج ، اذهان . ذهن : فرهنگ فارسی معین : (ذِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فهم ، دریافت . 2 - حافظه ، یاد. 3 - هوش ، خرد. ج . اذهان . 4 - باطن ، درون .  ذهن : فرهنگ فارسی عمید : (اسم) [عربی، جمع: اذهان] zehn ۱. فهم؛ دریافت.۲. یاد.۳. قوۀ باطنی که مطالب را به یاد نگه ‌می‌دارد؛ هوش.  ذهن(به عربی: عقل)، مجموعه ای از توانایی‌های فکری است که شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه می‌شود و معمولاً آن را وجود توانایی هوشیار بودن و اندیشه تعریف می‌کنند. ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد می‌شود.

تنبیه : تنبیه : لغت‌نامه دهخدا : تنبیه . [ تَم ْ ] (ع مص ) بیاگاهانیدن و بیدار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). بیدار گردانیدن و واقف کردن برچیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیدار نمودن و آگاهانیدن . (آنندراج ). آگاه و هوشیار کردن . (غیاث اللغات... تنبیه : فرهنگ فارسی معین : (تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آگاه کردن . 2 - مجازات کردن . تنبیه : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی] [مجاز] tanbih ۱. هوشیار ساختن؛ آگاه کردن کسی بر امری.۲. مجازاتی به منظور اصلاح و تربیت.

علت ضعیفی حافظه : یکی از نعمت‌های بزرگ خدا ذهن است در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم، اگر می‌بینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه می‌رود. شخصی به دانشمندی مراجعه می‌کند و می‌گوید؛ من حافظه ندارم آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گنه‌کار نمی‌دهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمی‌شود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است. مرحوم آیت‌الله بروجردی گاهی در درس شعرهای سیوطی می‌خواندند؛ با این که حدود هفتاد الی هشتاد سال از زمانی که سیوطی می‌خواندند و مجتهد شده بودند فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیاری قوی برخوردار بودند.

دعایی برای تقویت حافظه : خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و.. سفاهت به معنای؛ کار بی خردانه و بچگانه است پس از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید: عَنِ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قَالَ لِاَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام) اِذَا اَرَدْتَ اَنْ تَحْفَظَ کُلَّمَا تَسْمَعُ وَ تَقْرَاُ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ هُوَ «سُبْحَانَ مَنْ لَا یَعْتَدِی عَلَی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَاْخُذُ اَهْلَ الْاَرْضِ بِاَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قَلْبِی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ. پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله ‌و سلّم) در این حدیث خطاب به امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: ‌ای علی؛ اگر می‌خواهی که هر چیزی را که می‌شنوی و مطالعه و قرائت می‌کنی بخاطر بسپاری بعد از هر نماز این دعا را بخوان «سبحان من لا یعتدی...» [مستدرک ‌الوسائل، ج5، ص78] که باعث تقویت حافظه می‌شود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد می‌شود؛ خواندن آیت الکرسی حافظه را زیاد می‌کند و...

سفاهت و تمویه : «وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» . خدایا در این ماه مرا از سفاهت و تمویه دور کن، سفاهت درست مقابل ذهن و آگاهی است‌؛ سفیه کسی است که حقیقت را نمی‌فهمد و گاهی سفاهت در مقابل رشد به کار می‌رود؛ رشد یعنی رو به تکامل بودن و لازمه رشد درک حقیقت است پس سفاهت به معنی نفهمی و جهالت است، اما کلمه تمویه به معنای ظاهر سازی کردن و حقیقت را به گونه دیگری جلوه دادن است، در حقیقت تمویه در مقابل تنبیه است در تنبیه شخص، آگاه نسبت به حقیقت شی است. اما در تمویه، با یک ظاهر سازی؛ خلاف حقیقت را در ذهن خود جای داده است، بشر برای سعادت خود باید هم حقایق را بفهمد و هم مراقب باشد که امر غیر واقعی به جای امر واقعی در ذهنش ننشیند.

 سفاهة  :  لغت‌نامه دهخدا : سفاهة. [ س َ هََ ] (ع مص ) نادان و تنگ خرد شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سفاهت شود.  سفاهت : لغت‌نامه دهخدا : سفاهت . [ س َ هََ ] (ع اِمص ) فرومایگی و بیخبری و سبکی عقل . (غیاث ). کم عقل شدن و فرومایگی و بیخردی و سبکی عقل . (آنندراج ). سفاهت : فرهنگ فارسی معین : (س هَ) [ ع . سفاهة ] 1 - (مص ل .)بی - خردی کردن . 2 - (اِمص .) بی خردی . سفاهت : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی: سفاهة] se(a)fāhat نادانی؛ بی‌خردی؛ کم‌عقلی. سَفَاهَةٌ : فرهنگ واژگان قرآن : کم عقلي و نداشتن رأي ثابت( از کلمه سفه به معناي خفت نفسي است که از کمي عقل ناشي ميشود )

تمویه : تمویه : لغت‌نامه دهخدا : تمویه . [ ت َم ْ ] (ع مص ) خبردادن خلاف آنچه پرسند او را از آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).خبر دادن کسی را خلاف آنچه پرسند و تزویر و تلبیس کردن او را چنانکه گویی خبر را تر و تازه و با آب کرده است . (از اقرب الموارد) : تمویه و تزویر آنها مرا در... تمویه کردن : لغت‌نامه دهخدا : تمویه کردن . [ ت َ م ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تلبیس کردن . تزویر کردن . خلاف حقیقت آشکار کردن . حقی را باطل یا باطلی را حق جلوه دادن : و ایزد عز ذکره مرا از تمویهی و تلبیسی کردن مستغنی کرده است تا این غایت براندم و آنچه خواهم راند برهان روشن با خویشتن د... تمویه : فرهنگ فارسی معین : (تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - زراندود کردن . 2 - دروغی را حق جلوه دادن . تمویه : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamvih ۱. زراندود کردن؛ آب‌طلا دادن.۲. [مجاز] امری یا خبری را خلاف آنچه هست نمایاندن؛ باطل و غلطی را به لباس حق و درست جلوه دادن؛ تلبیس؛ تزویر.

خواستن سهمى از هر نيكى : «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» مؤمن، در هرچه هم قناعت كند، در «طلب خير»، آن هم از سرچشمه خير و منبع فيض (اللّه ) قانع نيست و مى خواهد كه در هر خيرى كه خدا نازل مى كند، بهره و نصيبى داشته باشد. اين خواسته، وسعت نظر و همت بلندِ «دعاخوان» را مى رساند. وقتى طرف خواسته ما، خداوند است، كه درياى جود و بخشش است، بزرگى او اقتضاى آن را دارد كه حاجت بزرگ نيز از او بطلبيم. در زير اين آسمان، دستهاى بسيارى به طلب، به درگاه خدا بلند است. زير سپهر، دستِ دعا موج مى زند...(صائب) و خيلى ها، به خواسته هايشان مى رسند و با دعا، از آستان الهى، رحمت و خير را فرود مى آورند. شركت در همه اين خير و بركت ها و سهم و بهره داشتن در همه اين تفضّل ها كم چيزى نيست! چه دعايى زيبا و پربارى! راستى كه «خواستن» را هم بايد از اولياء خدا آموخت. خدايا... از هر خيرى كه در اين روز نازل مى كنى، مرا نيز بهره مند ساز!...

درخواست خیر از خدا : «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» همه خیرها در این فراز است، خدایا نصیب و بهره ‌ای از هر خیری که در این ماه نازل می‌کنی روزیم فرما؛ ماه رمضان، ماه نزول جمیع خیرات است، میهمانی خدایی است که اکرم‌ الاکرمین است و در حقیقت کریمی جز او نداریم، آنگاه از چنین کریمی درخواست می‌کنیم که هر خیری که در این ماه داری روزی ما بفرما این درخواست بسیار مهمی است. خوشا به حال کسانی که با روزه‌داری کامل در اخلاق و رفتار به این دعا مترنم هستند و از خداوند چنین خیری را می‌خواهند و خدا هم با کرم خویش به ایشان لطف می‌کند، مهم این است شخصی که دعا را می‌خواند، متوجه این مطلب باشد، این دعا چقدر توسعه دارد. وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ؛ دعا کننده در این عبارت، انواع خیرات را درخواست می‌کند، سئوال می‌کنیم، انواع خیرات را برای کجا می‌خواهد؟ در این دنیا، یا در آخرت و یا در عالم برزخ؟ دایره این دعا وسیع است و همه عوالم وجودی را در بر دارد، حتی در زندگی شخصی و اجتماعی خویش خیراتی متصور است که از خدا می‌خواهیم که ما را از همه این خیرات بهره‌مند گرداند.

معنا و مقام جود : «بِجُودِکَ یَا اَجْوَدَ الْاَجْوَدِین‌» . خدایا متوسل می‌شوم به مقام جوادی تو. جود به بخشش رایگان بدون توقع عوض، اطلاق می‌گردد، خداوند جواد است و در مقابل همه نعمت‌هایی که داده است از ما مطالبه ‌ای ندارد، اما این‌ که او را اجود الاجودین می‌خوانیم، به دلیل این است که گاهی کثرات را می‌بینیم و گاهی توجهمان به واحد من جمیع الجهات است، تمام نعمت‌ها و از جمله جود از ذات احدیت سرچشمه گرفته است، بنابراین یک جواد بیش نداریم و هو الله و او خداست. هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جل و علا بردارد ایزد تعالی در وی نظر نکند بازش بخواند باز (دیگربار) اعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند (باز اعراض فرماید، بار دیگرش به زاری بخواند) حق سبحانه و تعالی فرماید : یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ . دعوتش را اجابت کردم و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده (دعوتش اجابت کردم و اومیدش برآوردم که از بسیاری دعا) همی شرم دارم. بنابر روایتی‌ از امام‌ موسی کاظم‌ علیه‌السلام‌، مراد از جود برای‌ مخلوق‌ غیر از جود خالق‌ است‌. جودی‌ که‌ از مخلوق‌ سر می‌زند عبارت‌ است‌ از ادای‌ واجبات‌ مالی‌ (مانند زکات‌) که‌ خدا بر بندگان‌ فرض‌ کرده‌ است‌، اما خالق‌ همواره‌ جواد است‌ خواه‌ عطا کند و خواه‌ امتناع‌ ورزد؛ زیرا آنچه‌ را او می‌دهد یا از دادن‌ آن‌ امتناع‌ می‌ورزد، از آنِ مخلوق‌ نیست‌. [وسائل الشیعه‌، ج4، ص39]

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا

تاريخ : پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ | 22:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |