#دعای روز نهم ماه رمضان

اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ، وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ. خدایا در این ماه برای من بهره ‌ای از رحمت واسعه ات قرار بده، و به سوی دلیل‌هاوراههای روشن و آشکار و بیّن و درخشانت راهنمایی ‌ام کن، و ناصیه مرا بگیر برای سجده خودت و به سوی موجبات خوشنودی همه‌ جانبه ‌ات سوق ده، به حق محبتت‌ ای آرزوی مشتاقان.{ناصیة : 1- پیشانی. 2- موی پیش سر. ج . نواصی. به معنی خط پیشانی هم می تواند باشد}. {ناصیه پیشانی ومحل سجده انسان به ذات اقدس پروردگاراست}

دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: بهره‌ بردن از رحمت واسعه پروردگار، 2: راهیابی به سوی دلیل‌هاوراههای روشن و آشکار وبیّن و درخشان، 3: سوق داده شدن ناصیه انسان به سوی سجده برای خدا و موجبات خُشنودی همه‌ جانبه‌ پروردگار، 4: محبّت و دوستیِ خداوندِ آرزوی مشتاقان .

رحمت واسعه پروردگار : «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ» خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان. با وسیع بودن حکومت و فرمانروایی ذات اقدس الهی، رحمت او نیز بسیار وسیع و گسترده است، رحمتی که شامل کسانی می‌شود که از فرمان خداوند و رسولش سرپیچی ننمایند به طوری که خداوند در قرآن می‌فرماید: «‌فَاِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ یُرَدُّ بَاْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ»  [انعام، آیه147] رحمت خداوند بسیار وسیع و گسترده است، وسعتی که ما نمی‌توانیم با قلم و زبان خود آن را وصف نماییم اما اگر به آیات قرآن توجه کنیم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ...؛  [انعام آیه1] یعنی شکر خداوندی که آسمان و زمین را خلق کرد...»، «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ؛ [سبا آیه1] یعنی و برای خداوند است هرچه که در زمین و آسمان است» و «وسع کرسیه السموات و الارض و لایوده حفظهما و...؛ [بقره آیه255] یعنی قلمرو علم خداوند از آسمان و زمین فراتر و نگهبانی آسمان و زمین بر او آسان و بی زحمت است»  آنگاه است که در می‌یابیم که با وسیع بودن حکومت و فرمانروایی ذات اقدس الهی، رحمت او نیز بسیار وسیع و گسترده است، رحمتی که شامل کسانی می‌شود که از فرمان خداوند و رسولش سرپیچی ننمایند به طوری که خداوند در قرآن می‌فرماید: «فَاِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ یُرَدُّ بَاْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ؛ [انعام آیه147] یعنی پس اگر تو را (ای پیغمبر) تکذیب کنند بگو خدای شما با آنکه دارای رحمت بی منت‌هاست (اما) عذابش را از فرقه بدکاران باز نخواهد داشت» پس از خداوند می‌خواهیم که ما را در این روز شامل رحمت واسعه ‌اش قرار داده و بین ما و قوم مجرم جدایی‌اندازد... در تعقیبات نماز مغرب و نماز ظهر : اَللَّهُمَّ! إِنِّي أَسْأَلُكَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِكَ...

رحمن : رحمان : لغت‌نامه دهخدا : رحمان . [ رَ ] (ع ص ) رَحْمن . بخشاینده . (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (دهار). بسیار بخشنده . (ترجمان ترتیب عادل ص 2). بخشایشگر. (یادداشت مؤلف ). || روزی دهنده . (مهذب الاسماء). || مهربان . (دهار). || (اِخ ) یکی از اسماء ... رحمان : فرهنگ فارسی معین : (رَ) [ ع . رحمن ] (ص .) 1 - مهربان . 2 - بخشاینده ، از صفات خداوند. رحمان : فرهنگ فارسی عمید : (صفت) [عربی] ‹رحمن› rahmān ۱. بخشاینده و مهربان.۲. (اسم، صفت) از نا‌م‌های خدای‌تعالی. رَّحْمَـٰنِ : فرهنگ واژگان قرآن : آن کس که مهربانيش هميشگي و شامل همه است - هميشه رحم کننده - هميشه مهربان (رحمان صفت مشبهه از رحم است ،رحمن صورتي از رحمت ومهرباني خداست که شامل همه مخلوقاتش مي شود و اين صفت خاص پروردگار است ونا ميدن ديگران به آن صحيح نيست .کاربرد وزن فَعلان در آیات ...

رحیم : رحیم : لغت‌نامه دهخدا : رحیم . [ رَ ] (ع ص ) بخشایشگر. (ناظم الاطباء). بخشاینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همواره بخشاینده . (دهار). راحم . (از نفایس الفنون ). ج ، رُحَماء. (از اقرب الموارد). آمرزنده . (ترجمان القرآن ص 2) : همچو جد خود و چو جد پدرباش بر خاص و عام خویش رحی... رحیم : فرهنگ فارسی معین : (رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - مهربان . 2 - بخشاینده ، از صفات خداوند. رحیم : فرهنگ فارسی عمید : (صفت) [عربی] ‹راحم› rahim ۱. مهربان و بخشاینده؛ بخشایشگر.۲. از نام‌های خداوند. رَّحِيمُ : فرهنگ واژگان قرآن : بسيار رحم کننده - بي اندازه مهربان - هميشه رحم کننده - هميشه مهربان -آن کس که مهربانيش هميشگي است (رحيم هم صفت مشبهه است وهم صيغه مبالغه)

رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه : خداوند دو گونه رحمت دارد که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هردو آمده است : يكي رحمت عام خدا است كه از آن به رحمت(رحمانيه) ياد مي شود یعنی رحمتی بی کران و فراگیر که بر همه هستی پرتو می‌افکند و شامل دوست و دشمن، مؤمن و كافر، نيكوكار و بدكار مي باشد، زيرا مي دانيم باران رحمت بي حسابش، همه جا به همه مي رسد و خوان نعمت بي دريغ او همه جا گسترده است، همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند، و روزي خويش را از سفره گسترده نعمت هاي بي پايان او برمي گيرند، اين همان رحمت عام او است كه پهنه هستي را در بر گرفته و همگان در درياي آن غوطه ورند.  رحمت ديگر خداوند رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت(رحيميه) ياد مي شود. یعنی رحمتی که تنها پرهیزگاران و نیک سیرتان را در خود می‌گیرد و اين نوع رحمت، ويژه بندگان صالح و فرمان بردار اوست، زيرا آنها به حكم ايمان و عمل صالح، شايستگي اين را يافته اند كه از رحمت و بخشش و احساس خاصي كه آلودگان و تبهكاران از آن بهره اي ندارند برخوردار شوند.[ تفسير نمونه، ج 1، ص 22] . و در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز چنين رسيده است:«والله اله كل شئي، الرحمان بجميع خلقه، الرحيم بالمؤمنين خاصه» يعني خداوند معبود همه چيز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحيم است[توحيد صدوق ص 203.] . صفت «رحمان» اشاره به رحمت عام خداوند دارد که شامل مؤمن و کافر، نیکوکار و گنهکار می‌شود و صفت «رحیم» اشاره به رحمت خاص خدا دارد که ویژه مؤمنان است .

رحمان و رحیم در قرآن کریم : واژه "الرحمن" در سراسر قرآن کریم ۱۵۷ مرتبه، و واژگان الرحیم و رحیم و رحیما جمعاً ۱۶۶ مرتبه تکرار شده اند. در مواردی که در قرآن کریم این کلمات آمده، به عنوان صفت الهی است، مگر در یک مورد در آیه ۱۲۸ سوره توبه که کلمه رحیم در وصف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است. «وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَة ِ» کهف/۵۸. پروردگار شما بخشنده و دارای رحمت است» . «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» انعام/۱۲ و ۵۲. خداوند رحمت را بر خویش واجب فرموده است» . «وَرَحمَتِی وَسِعَت کُلَّ شَیء» اعراف/۱۵۶. رحمت الهی واسع است و شامل هر چیزی میشود» . «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» اعراف/۵۶.‌ رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است» . «مَایفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَهَا وَمَایمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ»  فاطر/۲. حقیقتاً هیچ کسی نمیتواند مانع نزول رحمت الهی بر انسان شود و اگر خداوند رحمتی را از شخصی دریغ دارد، هیچ کس نمیتواند آن رحمت را بر وی فرود آورد» . «وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» حجر/۵۶. از رحمت مایوس نمیشوند، مگر گمراهان» . «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» زمر/۵۳. ای کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید» این آیه از امیدبخش‌ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن به حدى است که در روایات از آن تعبیر به «أوسَعُ الآیات» شده است: پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: «دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است، به ازاىِ این آیه از آنِ من باشد: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ...». (أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الایمان، ج ۹، ص ۳۴۰ ٓ ۳۴۱) . امام على (علیه السلام) فرمود: «در قرآن، آیه اى فراگیرتر از "یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ... " وجود ندارد». (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۸۴)

رحمت واسعه : دعای کمیل با این جمله شروع میشود : اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی ءٍ . خدایا از تو درخواست می‌كنم، به رحمت كه همه چیز را فرا گرفته، در قرآن مجید ...رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ‏...(اعراف: ۱۵۶) رحمت من همه چیز را فرا گرفته است. در دعای سحر : اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِاَوْسَعِها وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها . خدایا از تو خواهم به وسیعترین مراتب رحمتت با اینکه تمام مراتب رحمتت وسیع است خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت. از پیغمبر(ص) روایت شده که «خدای تعالی را صد رحمت هست که یکی از آن رحمت‌ها را بر زمین نازل کرد و آن را در میان خلقش پخش کرد، هر چه عاطفه و رحم در میان خلق هست به واسطه آن یک رحمت است؛ و نود و نه رحمت را به تاخیر انداخت تا روز رستاخیز به واسطه آن رحمت‌ها بندگان خودش را مورد رحمت قرار دهد.» [شرح دعای سحرامام خمینی ره، صفحه ۸۰] از رسول خدا روایت شده: خدا را صد رحمت است، از آن صد رحمت یکی را در دنیا جلوه داد و در میان بندگان پراکنده کرد، و نود و نه دیگر را در خزانه احسان خود نگاهداشت تا در آخرت آن یک را به این نود و نه اضافه کند و بر بندگان نثار فرماید. از رئیس محدثین، حدیث شناس کم نظیر حضرت صدوق از یکی از امامان معصوم روایت شده: که چون قیامت برپا شود، رحمت واسعه الهی چنان جلوه کند و از گناهکاران فوج فوج بیامرزد که شیطان رانده شده در عفو خدا به طمع افتد! ! در روایتی بسیار مهم آمده: چون بنده مؤمن را در قبر گذارند و سر قبر را بپوشانند و دوستان و رفیقان برگردند، و او را در کنج لحد تنها گذارند، حضرت عزت از روی لطف و رحمت به او خطاب کند: بنده من در این تاریکی تنها ماندی، و آنان که به خاطر خوشنودیشان معصیت مرا کردی و رضای آنان را به رضای من برگزیدی از تو جدا شدند و تو را تنها گذاشتند و رفتند، امروز تو را به رحمت واسعه خود بنوازم چنان که خلایق تعجب کنند، پس به فرشتگان خطاب شود ای فرشتگان من، بنده ام غریب و بی کس و بی یاور و دور از وطن است، اکنون در این لحد مهمان من است، بروید او را یاری کنید و دری از بهشت به رویش بگشائید و انواع ریاحین و طعام نزدش حاضر کنید و پس از آن او را به من واگذارید که مونس او تا قیامت خواهم بود. (روایات باب رحمت به طورمفصل در بحار ج 6، و محجة البیضاء، ج 8 و کتاب تفسیر فاتحة الکتاب و تفاسیر قرآن نقل شده)

هدایت وبراهین ساطعه : «وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ» خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت. ‌در دعای این روز می‌خوانیم واهدنی فیه در این روز مرا هدایت نما‌ حال می‌خواهیم بدانیم این هدایت چیست؟ در جواب می‌توانیم بگوییم: «والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم؛ [بقره آیه213] یعنی خداوند هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت می‌کند» پس این هدایت، هدایت به صراط مستقیم است، حال می‌خواهیم بدانیم صراط مستقیم چیست؟ که در جواب باید بگوییم: «وَاِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛  [مریم آیه36] یعنی به درستی که خداوند رب من و شماست پس او را بپرستید که این است صراط مستقیم» حال چگونه به این صراط مستقیم دست یابیم و طریقه عبادت و بندگی نمودن پروردگار عالمیان را از که بیاموزیم؟ که در اینجاست که لبراهینک الساطعه به وسیله ادله و براهین روشن، به کار می‌آید که این ادله و براهین روشن هیچ چیزی جز آیات قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) نمی‌باشد. به طوری که «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛  [بقره آیه2] یعنی این کتابی است که در آن شکی نیست و هدایتی‌ست برای تقواپیشگان»  و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در حدیث ثقلین چنین فرمودند: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و اهل بیتی، لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکتم بهمالن تضلوا ابدا:  یعنی من در بین شما دو چیز گران‌بها به امانت می‌گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم، و آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند، مادامی که به آن دو تمسک جویید هرگز تا ابد گمراه نشوید. [بحارج23،ص140، وسائل ج18،ص19] .

هدایت : هدایت : لغت‌نامه دهخدا : هدایت . [ هَِ ی َ ](ع اِمص ) هدایة. رهبری . راهنمایی . ارشاد. رهنمونی . (یادداشت به خط مؤلف ). نمایش راه راست و راهنمایی ودلالت و نجات از گمراهی . (ناظم الاطباء) : بنده آنچه داند از هدایت و معونت به کار دارد تا کار بر نظام رود. (تاریخ بیهقی ).قومی ک... هدایت : فرهنگ فارسی معین : (هِ یَ) [ ع . هدایة ] (اِمص .) راهنمایی ، راه راست نمودن. هدایت : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی: هدایة] hedāyat راهنمایی کردن؛ راه راست نمودن. هُدًى : فرهنگ واژگان قرآن : هادي يا هر چيزي است که مايه هدايت باشد – هدايت . يَهْتَدِي : فرهنگ واژگان قرآن : هدایت را می پذیرد - هدایت می شود- هدایت می یابد (هدایت به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آن است).

هدايت به معناى ارائه طريق و ايصال الى المطلوب : اينكه ما مى گوئيم([ : اهدنا]) خدايا ما را هدايت كن . دو معنا براى هدايت فرض مى كنند : يكى ارائه طريق و ديگرى ايصال الى المطلوب است. اما ارائه طريق يعنى راه را نشان دادن و اينكه مى گوئيد هدايت كن يعنى راه نشان بده . بعضى گفته اند هدايت يعنى اين يا نوعى از هدايت يعنى اين . ودیگری ايصال الى المطلوب است. ايصال الى المطلوب اينست كه : شما دست طرف را بگيريد ببريد به آنجایی که میخواهد برسانيد . ممكن است هدايت در استعمال عرب و در كلماتى كه در قرآن و حديث و كلمات اَعراب هست به يكى از اين دو معنا بيايد . اما ([اهدنا الصراط المستقيم]) غير از اين دو است ([ اهدنا]) كه مى گوئيم خدايا ما را هدايت كن ظاهرا منظور اين نیست كه راه را به ما نشان بده خودت بنشين كنار تا ما به نيت خودمان به راه خودمان با توان خودمان به آنجا برسيم . و منظور این هم نيست كه خدايا دست ما را بگير ببر برسان به آن هدف و نقطه مطلوب ولو خودمان هم نخواهيم .  هدايت الهى نسبت به بشر هيچيك از اين دو شكل نيست . يعنى نه خداى متعال انسانى را عليرغم كج بينى و تنبلى و سنگينى خود او بر مى دارد به زور ببرد برساند به هدف كه بعضى از خود ما دعا مى كنيم خدايا ما را هدايت كن ما را به فلان جا برسان ما را به مقامات عاليه برسان . اما در راه رسيدن به اين مقامات عاليه هيچ حركتى نكنيم . و چنىن هم نيست كه بگوئيم خدا كه انسانها را هدايت كرده يعنى گفته آقايان راه اين است چاه اين است ديگر خود دانيد و خود برويد ما هم با شما كارى نداريم «واگذاشتن به حال خود که در دعاى روز هفدهم مـاه رمـضان میگوئیم : اللَّهُمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً...خداوندا، هيچ‌گاه مرا به اندازه‌ى يك چشم برهم زدن به خود وامگذار». لكن بين اين دو هدايت به معناى ارائه طريق و ايصال الى المطلوب يك چيزى هست . هدايت الهى تركيبى است از راهنمائى و كمك...

براهین ساطعه : یعنی دلیل ‏های روشن و آشکار و بیّن. براهین : لغت‌نامه دهخدا : براهین . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ برهان .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). برهان ها و دلیل ها و حجت ها. رجوع به برهان شود. برهان : فرهنگ فارسی معین : (بُ) [ ع . ] ( اِ.) دلیل ، جهت . ج . براهین . ساطعة : لغت‌نامه دهخدا : ساطعة. [ طِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث ساطع. بلند. برآمده . || منتشر. پراکنده . || درخشنده . روشن . || هویدا. آشکار. واضح : براهین ساطعه ؛دلیل های روشن و آشکار و بیّن . (ناظم الاطباء) : خواست که مجلس اعلای پادشاهی را خدمتی سازد بر قانون حکمت، آراسته به حجج... براهین ساطعه: یعنی دلیل‏های روشن و آشکار و بیّن. علمای علم لغت به «دلیل روشن» ، «بیانی برای حجت» ، «دلیل و توضیح آن» و «محکم‏ترین دلیل‏ ها» ترجمه کرده ‏اند. در آیه‏ ای می‏خوانیم: « یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً؛[نساء/174] اى مردم، از جانب پروردگارتان بر شما حجتى آمد و براى شما نورى آشکار نازل کرده ‏ایم». براهینک الساطعه بدین معنا است که بتوانیم بواسطه ادله و براهین روشن و متقن خداپرست و موحّد شویم و این میسر نمی‌شود مگر به در خانه اهل بیت عصمت و طهارت برویم، همان گونه که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: ««إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛ میان شما دو چیز سنگین و گران‏بها مى‌‏گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من درآیند» پس منظور از براهین الساطعة، ائمه و اهل بیت عصمت و طهارت و آیات قرآن هستند و باید به این دو چنگ زنیم تا در آخرت هم نشین و همراه قرآن و عترت باشیم .

کشیده شدن بنده بسوی رضای خداوند : «وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ» من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر. از من راضی باش هرچند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم.حالا آمده‌ ام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش. وخذ بناصیتی : منظور از وخذ بناصیتی چیست؟ ما از خداوند می‌خواهیم که پیشانی ما را گرفته و به سوی رضا و خشنودی‌ اش بکشاند چرا که پیشانی محل سجده انسان به ذات اقدس پروردگار است. در روایات نیز داریم که بهترین حالات بنده هنگامی است که آن بنده درمقابل ذات اقدس الهی سجده مینماید، پس ازخداوند میخواهیم که پیشانی مارا فقط جایگاه سجده نمودن به ذات اقدسش گرداند نه سجده گاه شیطان (نه فرمان برداری ازشیطان...) .

ناصیه : و خذ بناصیتی الی مرضاتک الجامعه : و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع هر نعمت است سوق ده . خداوند در قرآن می فرماید: ما من دابّةٍ الا هو آخذٌ بناصیتها : هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه او برآن تسلط دارد. یعنی زمام اختیار هر جنبنده ای در دست مشیت خداوند تبارک و تعالی هست. «كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ؛ این چنین نیست كه می‌پندارد كه ما كارهایش را زیرنظر نداریم، اگر از كارهایش‌ باز نایستد، به شدت موی جلوی سرش را می‌گیریم و به سوی دوزخ می‌كشانیم.» . يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ «الرحمن41» تبهكاران، به سيمايشان شناخته شوند، پس به موهاى سر و قدم‌ها گرفته (و به دوزخ پرتاب) شوند.  آنان كه در دنيا از هيچ گناهى فروگذار نكردند و از موى سر تا نوك پا، مخالف فرمان الهى عمل كردند، در قيامت نيز با موى سر گرفته شده و در عذاب افكنده شوند. «فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ» گرفتن مجرمان با موی پیش سر، و پاها، ممکن است به معنی حقیقی آن باشد که ماموران عذاب این دو را می‌گیرند و آنها را از زمین برداشته، با نهایت ذلت به دوزخ می‌افکنند، و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانی آنها در چنگال ماموران عذاب الهی است، که این گروه را با خواری تمام به دوزخ می‌برند، و چه صحنه دردناک و وحشتناکی است آن صحنه. [تفسیرنمونه ج23 ص156] . کلمه ناصیة یا پیشانی بخش اعظم وجود را تشکیل می دهد چه اگر در اختیار کسی واقع شود همه وجود در زیر قدرتش می باشد و هرطور که بخواهد می تواند در آن تصرف نماید. و لذا وقتی که انسان از خدای متعال می خواهد پیشانیش را بگیرد یعنی همه وجودش را اعم از جسم و روح در جهت خیروصلاح وتحقق هدفهای نورانی خودش قرار دهد با اینکه پیشانی هر انسانی در زیر قدرت الهی است چنانچه در دعای کمیل آمده... یا من بِیدِهِ ناصیتی، ای کسی که پیشانی من در دست اوست، یا ای آن که زمام امورم به دست او است!. ولی هنگامی که انسان با اختیار خویش چنین تقاضایی را از پروردگار متعال می کند به این معناست که او به تدبیر وسیاستهای خداوند در مورد خودش علاقه مند گشته و از گمراهی و ضلالت و راههای نفسانی خسته شده است. درچنین شرایط وضعیت بسیار مطلوبی در روح و روان وی ظاهر می شود تا اینکه خود را در برابر خواسته های دینی تسلیم می سازد چه اگر این حالت را از ابتدا در خویشتن ایجاد می نمود رازهای بزرگی در وجودش و در جهان هستی برای او کشف می شد و از همین راه معنای واقعی حیات و زندگی را به خوبی درک می کرد و با تمام قدرت آن را پیاده مینمود.

ناصیة : لغت‌نامه دهخدا : ناصیة. [ ی َ ] (ع اِ) موی پیشانی . (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه جرجانی ) (مهذب الاسماء) (معجم متن اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موی بلند حصه ٔ مقدم سر. (فرهنگ نظام ). ناصاة. (مهذب الاسماء) . قصاص الشعر فی مقدم الرأس . (معجم متن ال... ناصیه جای : لغت‌نامه دهخدا : ناصیه جای . [ ی َ /ی ِ ] (اِ مرکب ) سجده گاه . (از آنندراج ) : جایم از دیده کند عقل و چنینش دارندهرکه را کعبه ٔ مدح تو بود ناصیه جای . عرفی (از آنندراج ).|| آنجای از پیشانی که در وقت به روی افتادن به زمین مالیده می شود. (ناظم الاطباء). ناصیه زار : لغت‌نامه دهخدا : ناصیه زار. [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) از عالم گلزار و سبزه زار. (آنندراج ). آنجا که مردم ناصیه بر زمینش می گذارند. سجده گاه عمومی : به آستین کریمش که هست گنج افشان به آستان حریمش که هست ناصیه زار. عرفی (از آنندراج ).|| (ص مرکب ) آنکه خود را با زلف و گ... ناصیه سای : لغت‌نامه دهخدا : ناصیه سای .[ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) و ناصیه کوب . مساجد. (آنندراج ). محل ناصیه به زمین سائیدن . سجده گاه . مسجد. || (نف مرکب ) . ناصیت : لغت‌نامه دهخدا : ناصیت . [ ی َ] (ع اِ) ناصیة : و به یمن ناصیت مظفر و منصور بازگردم . (کلیله و دمنه ). رجوع به ناصیة شود. نواصی : لغت‌نامه دهخدا : نواصی . [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناصیة. رجوع به ناصیة شود. || اشراف مردم . (آنندراج ): نواصی قوم ؛ اشراف قوم ، مقابل اذناب قوم . (یادداشت مؤلف ). ناصاة : لغت‌نامه دهخدا : ناصاة. (ع اِ) موی پیشانی به لغت مردم طی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة). رجوع به ناصیة شود. ناصیه : فرهنگ فارسی معین : (یَ یا یِ) [ ع . ناصیة ] (اِ.) 1 - پیشانی . 2 - موی پیش سر. ج . نواصی . نَاصِيَةٍ : فرهنگ واژگان قرآن : موی جلوی پیشانی . نَاصِيَتِهَا : فرهنگ واژگان قرآن : موی جلوی پیشانی آن (درعبارت "مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا" گرفتن ناصيه موي جلوي سر کنايه است از کمال تسلط و نهايت قدرت بر آن )

«بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ» به حق دوستی خودت ‌ای آرزوی مشتاقان.

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا

تاريخ : چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | 22:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |