#دعای روز دهم ماه رمضان
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ، وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ، وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اِلَیْکَ، بِاِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین. خدایا مرا در این ماه از آنان که بر تو توکل میکنند قرار بده، و مرا ازآنان که نزد تو به فوزوسعادت و فلاح ورستگاری نائل میشوندقراربده، و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار بده، به لطف و احسانت ای پروردگار و غایت ونهایتِ طلب کنندگان .
دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: قرارگرفتن درزمره توکل کنندگان به خداوند، 2: رسیدن به مقام فوز و سعادت و فلاح و رستگاری، 3: قرار گرفتن درزمره مقربان درگاه خدا، 4: لطف و احسان پروردگارِ غایت ونهایت طلب کنندگان .
درخواست توکل از خدا : «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ» . خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار ده که اهل توکل به تو هستند، چشمم به دست این و آن نباشد؛ چقدر خوب است که انسان توکل داشته باشد و اهل توکل باشد. معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان، و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است. مؤمن، بر او تكيه دارد و توكّلش بر اوست.خداوند، تنها پشتوانه اى است كه زايل شدنى نيست. تنها تكيه گاهى است كه اطمينان بخش است. تنها مرجع وملجأ وپناهگاهى است كه هم قدرت وعلم دارد، هم رؤوف و مهربان است و هم بنده نواز و كريم. حال كه چنين است، در مشكلات، چرا خدا را تكيه گاه نيروبخش دل و جانمان قرار ندهيم و چرا استمداد از او نجوييم؟ هركه به غير خدا دل بندد و تكيه كند باخته است، چرا كه جز خدا همه چيز نابود شدنى است، و «تنها خداست كه مى ماند»! آنكه «بت» مى پرستد، روزى خواهد ديد كه: «اِنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَميعاً». آنكه به قدرت هاى بزرگ دلبسته است، روزى خواهد يافت كه: «كُلُّ شَى ءٍ هالِكٌ إلاّ وَجهَهُ» آنكه گرفتار يأس و دلخستگى و سستى است، روزى آگاه و پشيمان مى شود كه چرا تكيه گاه و اميدى چون «خدا» را فراموش كرده است؟ در قرآن فراوان مى خوانيم: «وَ عَلى اللّه ِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنُونَ». مؤمنان، بايد تنها بر خدا توكّل كنند و تنها تكيه گاهشان «او» باشد. إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ. در حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم... (سوره هود ۵۶) . «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: ۱۲) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» . وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی باللَّهِ وَکیلاً (احزاب آیه 3) و بر خدا توکل کن؛ و خداوند کافی است که وکیل [کارساز] باشد. «تَوَکَّلْ» ، «وَکیلاً» هر دو از ماده «وکل» هستند که اصل این ماده دلالت دارد بر اعتماد و تکیه کردن به دیگری در کار خود. (معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۳۶) و «وکالت» (واگذاری کار به دیگری و وی را نایب خود کردن در انجام امری) کلمهای است که در زبان فارسی هم با آن آشناییم. توکل یعنی کار را علیرغم همه سختیها و ضررهای ظاهری برعهده گرفتن و در این مسیر به حمایت و امید خدا اعتماد کردن؛ و بهترین شاهد بر این مدعا آیه «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّه؛ آل عمران/۱۵۹) است که هم بر عزم کردن تاکید کرده و هم بر توکل. (مطهری، گفتارهایی در اخلاق اسلامی، ص۱۴-۲۹) . «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: ۱۵۹ )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد. توکل یعنی اعتماد داشتن و تکیه کردن به خالقی که تمام قدرت های دنیا رو داره و از دید موفقیت بخواهیم توکل رو تعریف کنیم یعنی اینکه ما به کارها و تلاشی که با برنامه ریزی و درست انجام میدهیم اعتماد داشته باشیم و بدانیم که نتیجه این تلاش ها موفقیت است قرآن کریم در مورد توکل به خدا میفرماید: وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ . هر کس به خدا اعتماد کند خدا برای او بس است (طلاق آیه ۳) . شخصی از امام رضا (ع) درباره آیه ومن یتوکل علی الله فهو حسبه سؤال کرد؛ حضرت (ع) فرمودند: “توکل درجاتی دارد که یکی از آنها این است که در هرکاری که به تو مربوط است به خداوند اعتماد کنی و از آنچه که نسبت به تو انجام میدهد خشنود باشی و بدانی که او جز خیر برای تو نمیخواهد و بدانی که حکمت در این است که کارت را به او واگذار کنی و دیگر اینکه به این امر ایمان داشته باشی که خدا چیزهایی میداند که تو از آنها بیاطلاعی و باید علم آنها را به خدا واگذار نمایی و به غیر اعتماد نداشته باشی. از امام موسی کاظم (ع) درباره کلام خدای عز و جل سوال شد که میفرمایند «و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس است» فرمودند: توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمىکند و بدانى که در این باره حکم، حکم اوست، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش؛ توکل بر خداوند و کافی دانستن او برای انجام امور که از آیه وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ برمی آید، هرگز به معنای از کار دست کشیدن نیست. در روایت آمده است هنگامى که این آیه نازل شد، جمعى از یاران پیامبر، کار و تجارت را رها کردند و گفتند: خداوند روزى ما را ضمانت کرده است، پس به کار و تلاش نیازى نیست. پیامبر (ص) آنان را احضار و توبیخ کرد و فرمود: هرکس کار و تلاش را رها کند، دعایش مستجاب نمىشود. «انه من فعل ذلک لا یستجاب له» . از پیامبر(ص) نقل شده است که زانوی شتر را ببند و آنگاه توکل کن. روزی شتر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) گم شد. پس از جستوجوی بسیار آن را به حضور پیغمبر آوردند. حضرت به غلام خود فرمود: «مگر در موقع خواباندن شتر، زانوانش را نبسته بودی؟» غلام گفت: «کسی که توکل به قادر متعال داشته باشد، احتیاجی ندارد که زانوان شتر را ببندد.» حضرت فرمود: «اِعْقَلْ و تَوکل»، یعنی «اول زانوی شتر را ببند، سپس توکل کن»؛ (ریشههای تاریخی امثال و حکم، ج 1، ص 130) . جلالالدین مولوی در مثنوی معنوی، این حدیث را در قالب شعر درآورده است: گفت آری گر توکل رهبرست - این سبب هم سنت پیغمبرست . گفت پیغمبر به آواز بلند - با توکل زانوی اشتر ببند . رمز الکاسب حبیب الله شنو - از توکل در سبب کاهل مشو . این فرمایش پیامبر و شعر مولوی به افرادي که جمودت فکري دارند پاسخ آموزنده مي دهد و به کساني که قدرت خلاقه افراد و جماعت بشري را به هيچ مي نگرند درس زندگي مي آموزد که: نه کار بي توکل مصلحت است و نه توکل و تسليمي که تلاش و سوق به تعالي و کمال در آن نباشد. توکل و تسليم بايد توام با سعي و فعاليت باشد تا ميوه شيرين را به بار دهد بايد کار کرد و از فيضان رحمت و مکرمت خداي مهربان نيز غافل نبود. صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ مِن حِلِّهِ فإنّهُ أعوَنُ لَك على دِينِكَ، و اعقِلْ راحِلَتَكَ و تَوَكَّلْ .[الأمالي للطوسيّ : 193/326.] امام صادق عليه السلام : به دست آوردن روزى حلال را رها مكن؛ زيرا روزى حلالْ تو را در دينت بيشتر كمك مى كند، زانوى اشترت را ببند«کنایه ازکاروفعالیت» و آنگاه توكّل كن . رَای رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَوْمَاً لایزرَعُونَ، قالَ: مَنْ انْتُمْ؟ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَکلُونَ. قَال: بَل انْتُمُ المُتَّکلُون.[مستدرك الوسائل : 11/217/12789] پیامبر جمعی را دیدند که به کشت و زرع نمی پردازند فرمودند: شما چه کسانی هستید گفتند: ما از توکل کنندگانیم (و کار خاصی انجام نمی دهیم) حضرت فرمود: شما سربار دیگران هستید نه از متوکلین. یک روز امیر مؤمنان علیه السلام گروهى از مردم را دید که با برخوردارى از صحّت و سلامت، کار را رها کرده و گوشه مسجد نشسته اند. فرمود: شما چه کسانى هستید؟ گفتند: ما متوکلین هستیم (و بر خدا توکّل داریم). فرمود: نه بلکه شما متأکّلین هستید (یعنى شما سر بار اجتماع اید و از دسترنج دیگران ارتزاق مى کنید). ( مستدرک الوسائل، ج 2 - ص 289.) . به قول مولوی: گر توکل می کنی در کار کن - کشت کن پس تکیه بر جبّار کن. هم باید کشت وزرع کرد و هم توکل بر خدا . عوالي اللآلي : لَمّا نَزَلَ قَولُهُ تعالى : «و مَن يَتَّقِ اللّه َ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا و يَرْزُقْهُ مِن حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» .[الطلاق : 2 و 3] انقَطَعَ رِجالٌ مِن الصَّحابَةِ في بُيوتِهِم و اشتَغَلوا بِالعِبادَةِ وُثوقا بما ضَمِنَ اللّه ُ لَهُم ، فَعَلِمَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله بذلكَ فعابَ ما فَعَلوهُ ، و قالَ : إنّي لَاُبغِضُ الرّجُلَ فاغِرا فاهُ إلى ربِّهِ، يقولُ : «اللّهُمّ ارزُقْني» و يَترُكُ الطَّلَبَ .[عوالي اللآلي : 2/108/296] درعوالى اللآلى : چون آيه «و هركه از خدا پروا كند خداوند براى او راه خروجى قرار مى دهد و او را از جايى كه گمان نمى برد روزى مى دهد» نازل شد، عدّه اى از صحابه در خانه هاى خود نشستند و به عبادت پرداختند؛ چون مطمئن شدند كه خداوند روزى ايشان را تضمين كرده است. پيامبر صلى الله عليه و آله از اين جريان با خبر شد و بر كار آنان خرده گرفت و فرمود : من نفرت دارم از مردى كه كار و كسب را رها سازد و دهان خود را به سوى پروردگارش باز كند و بگويد: «خدايا! روزيم ده» . صفحه اختصاصي حديث و آيات مستدرك الوسائل : إنّه [أميرَ المؤمنين عليه السلام ]مَرَّ يَوما على قَومٍ أصِحّاءَ جالِسينَ في زاويةِ المَسجِدِ فقال عليه السلام : مَن أنتُم ؟ قالوا : نحنُ المُتَوَكِّلونَ . قالَ عليه السلام : لا ، بَل أنتُمُ المُتَأكِّلَةُ ، فإن كُنتُم مُتَوَكِّلينَ فما بَلَغَ بِكُم تَوَكُّلُكُم ؟ قالوا : إذا وَجَدنا أكَلنا ، و إذا فَقَدنا صَبَرنا . قالَ عليه السلام : هكَذا تَفعَلُ الكِلابُ عِندَنا ! قالوا : فما نَفعَلُ ؟ قالَ: كما نَفعَلُ ، قالوا : كَيفَ تَفعَلُ ؟ قالَ عليه السلام : إذا وَجَدنا بَذَلنا ، و إذا فَقَدنا شَكَرنا .[مستدرك الوسائل : 11/220/12798] در مستدرك الوسائل : امام على عليه السلام به عدّه اى كه با اينكه سالم و تندرست بودند در گوشه مسجد نشسته بودند فرمود : شما كيستيد؟ عرض كردند: ما توكّل كنندگانيم. حضرت فرمود: نه، بلكه شما سر بار ديگرانيد. اگر براستى توكّل كننده هستيد، توكّلتان شما را به كجا رسانده است؟ عرض كردند: اگر چيزى بيابيم مى خوريم و اگر هم نيابيم صبر مى كنيم. حضرت فرمود: سگ هاى ما نيز همين كار را مى كنند! عرض كردند: پس چه كنيم؟ فرمود: همان كارى كه ما مى كنيم. عرض كردند: شما چه مى كنى؟ فرمود: اگر چيزى بيابيم مى بخشيم و اگر نيابيم شكر مى گوييم . هم باید در کارها شور ومشورت کرد و هم توکل : «شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ؛ با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد»(آل عمران/159) . قرآن مجید در کیفیت نماز خوف در میدان جنگ می فرماید: وَ لْیأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ...[ نساء، 120] (حتی هنگامی که گروهی از مؤمنان در پشت جبهه مشغول نماز و گروهی در میدان مشغول نبردند) نمازگزاران باید وسایل دفاعی و سلاحهای خود را به هنگام نماز زمین نگذارند. به این ترتیب، حتی در حال نماز باید مراقب استفاده از اسباب عادی بود. چه رسد به حالات دیگر؛ بنابراین این گونه کارها با روح توکل منافات ندارد. پیامبر هنگامی که می خواست از مکه به مدینه هجرت کند هرگز آشکارا و بدون نقشه «با صرف توکل بخدا» حرکت نکرد بلکه برای اغفال دشمن از یک سو دستور داد حضرت علی علیه السلام در بسترش بخوابد و از سوی دیگر شبانه به طور مخفی از مکه بیرون آمد و به جای اینکه به طرف شمال یعنی به طرف مدینه حرکت کند موقتاً به طرف جنوب و غار ثور آمد و در آنجا دو سه روز پنهان گشت و هنگامی که دشمن مأیوس شد. مکه را دور زد و شبانه از بی راهه به طرف مدینه حرکت نمود تا به دروازه مدینه رسید.[اخلاق در قرآن، ج 2، ص 268، آيت اللَّه مكارم شيرازى]. امیر مؤمنان علیه السلام مى فرماید: من توکّل على اللّه ذلّت له الصّعاب و تسهّلت علیه الأسباب و تبوّء الخفض و الکرامة. هر کس بر خدا توکل کند سختیها براى او نرم و آسان و اسباب و وسیله ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جاى گیرد (و زندگى اش به راحتى و آسایش گذرد) . طیره (فال بد) که یکى از خاطرات درونى و عوامل منفى است که در روحیه بسیارى از افراد بازتابهاى منفى ایجاد مى کند و مانع از فعالیت مى گردد در نفوس انسان هاى متوکل اثر نمى گذارد. رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: الطّیرة شرک و ما منّا إلا، و لکنّ اللّه یذهبه بالتّوکّل. طیره (فال بد زدن ) شرک است و هیچ یک از ما نیست جز اینکه به آن مبتلا است اما خدا به وسیله توکل (شومى ) آن را از بین مى برد. ( نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص : 516)
ارزش توکل به خداوند : همانطور که میدانیم تمام امور دنیا و آخرت و هرچه در عالم وجود دارد به امر خداوند کار میکند؛ «اِنَّ الاَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ؛ [آل عمران آیه154] یعنی به درستی که تمام امور به فرمان خداوند است» و تمام کلیدهای غیب نزد اوست «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا اِلَّا هُوَ؛ [انعام آیه59] یعنی و کلید خزائن غیب نزد خداوند است (که) کسی جز خدا بر آن آگاه نمیباشد» و هر گاه اراده الهی اقتضا کند که امری صورت پذیرد بدون هیچ درنگی صورت خواهد گرفت «وَاِذَا قَضَی اَمْراً فَاِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ؛ [بقره آیه117] یعنی هنگامی که (خداوند) اراده امری را کند به محض آنکه بگوید موجود باش، پس موجود خواهد شد» و همه عالم فرمان بردار ذات اقدس اویند «بَل لّهُ مَا فیِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ کلُ لَّهُ قَنِتُونَ؛ [بقره آیه116] یعنی بلکه هرچه در زمین و آسمان است ملک خداوند است و همه فرمان بردار اویند» پس با توجه به این آیات در مییابیم که انسان در هر کاری که میخواهد انجام دهد باید به خدای (قادر و متعال) که خالق و آفریدگار اوست توکل کند چرا که امیرمؤمنان حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: من توکل علیه کفاه و من ساله اعطاه و من اقرضه قضاه و من شکر جزاه [نهج البلاغه، خ90] یعنی هر کس بر او توکل کند او را کفایت نماید و هر کس از او بخواهد میپردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد و هرکس او را سپاس گوید پاداش نیکو دهد. و خداوند (عزوجل) نیز در قرآن میفرماید: «فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین؛ [آل عمران آیه159] یعنی پس هنگامی که اراده نمودی (که کاری را انجام دهی) پس بر خداوند توکل نما (که) همانا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد» که ما نیز از خداوند میخواهیم در این روز ما را از توکل کنندگان واقعی به ذات اقدس قرار دهد ... شخصی به نام حسن بن جهم میگوید: خدمت امام هشتم (علیهالسّلام) رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت، حد و مرز توکل چیست؟ فقال لی ان لا تخاف مع الله احدا؛ فرمود: توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی... . [بحارالانوار، ج68، ص134] قرآن مجید در موارد متعددی توکل بر خدا را از ویژگیهای افراد با ایمان میداند و میفرماید: وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ [مائده آیه23] بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ [آل عمران آیه122. توبه آیه51] ؛ افراد با ایمان باید تنها بر خدا توکل کنند.
توکل چیست؟ : پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تفسیر توکل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: الْعِلْمُ بِانَّ الْمَخْلُوقَ لایضُرُّ وَ لا ینْفَعُ وَ لا یعْطی وَ لا یمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالِ الْیأس مِنَ الْخَلْقِ، فَاذا کانَ الْعَبْدُ کذلِک لَمْ یعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یرْجِ و لم یخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یطْمَعْ فی احَدٍ سِوَی اللَّهِ، فَهذا هُوَ التَّوَکلُ. معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان، و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بنده ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است. [بحارالانوار، ج68، ص138، ح23] . شخصی به نام حسن بن جهم میگوید: خدمت امام هشتم (علیهالسّلام) رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت، حد و مرز توکل چیست؟ فقال لی ان لا تخاف مع الله احدا ؛ فرمود: توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی [بحارالانوار، ج68، ص134]. رسول گرامی اسلام (ص) از جبرئیل (ع) می پرسد: معنای توكل بر خدا چیست ؟ جبرئیل (ع) در پاسخ می گويد: «العلم بان المخلوق لایضر و لا ینفع و لا يعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق؛ حقيقت توكل علم و آگاهی به این است كه مخلوق نمی تواند زیانی برساند و نه سودی و نه چیزی ببخشد و نه از آن باز دارد، و نیز توكل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند) (بحار، ج ۶۸، ص ۱۳۸، ح ۲۳).
توکّل : توکل : لغتنامه دهخدا : توکل . [ ت َ وَک ْ ک ُ ] (ع مص ) اعتماد کردن . (از زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). اعتماد بر کسی کردن . (تاج المصادربیهقی ) (مجمل اللغة). تکیه کردن و اعتماد نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ا... توکل : فرهنگ فارسی معین : (تَ وَ کُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به دیگری اعتماد کردن . 2 - کار خود را به خدا واگذاشتن . 3 - واگذاشتن کار به وکیل . اتکال : فرهنگ فارسی معین : (اِ تِّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - توکل کردن . 2 - کار خود را به دیگری واگذاشتن و به او اعتماد کردن . 3 - تسلیم شدن . ؛ ~ به خدا توکل کردن به خدا. توکل : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی] tavakkol کار خود را به خدا واگذاشتن و به امید خدا بودن. تَوَکَّلْ : فرهنگ واژگان قرآن : توکّل کن(توکل يعني اختيار خود را در امری به دیگری(وکيل) بدهد ولازمه اش اطاعت کامل از وکيل است) . توکل به معنای اعتماد (لسان العرب ج 15 ص 388) است، که اگر با کلمه علی متعدی شود و به شکل فعل درآید به معنای تکیه و اعتماد کردن به دیگری خواهد بود.(مفردات راغب اصفهانی ص 882) وقتی گفته می شود: «توکلت علی الله» به معنای این است که به خداوند در هر امری اطمینان و اعتماد می کنم. (المصباح ج 1 و 2 ص 670 ذیل واژه وکل)
فائزین چه کسانی هستند؟ : «وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ» . خدایا من را از رستگاران قرار بده؛ نه از اهل شقاوت، فائز به معنای سعادتمند است که به کسی گویند که خداوند او را به واسطه عمل به دستوراتش به رحمتش وارد کرده و از عذابش دور ساخته است چنانچه در قرآن میفرماید: «قُلْ اِنِّیَ اَخَافُ اِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛ [انعام آیه15] یعنی بگو که از عذاب روز عظیم (یعنی قیامت) میترسم که معصیت پروردگارم را انجام دهم» و در آیه بعد میفرماید: «مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ؛ [انعام آیه۱۶] یعنی کسی که از عذاب روز قیامت در امان بماند و از او عذاب برداشته شود پس به تحقیق به رحمت الهی وارد شده است که این سعادتمندی آشکار است» و آنان که از معصیت پروردگار خویش اجتناب میکنند یقیناً خداوند از آنان راضی است که این رضایت سرچشمه از رضایت مخلوق به قضا و قدر پروردگار است به طوری که خداوند در قرآن میفرماید: «رَّضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ [مائده آیه119] خداوند از ایشان راضی است و آنان از خداوند راضیند که این رستگاری و سعادتمندی بزرگ است» که ما نیز از خداوند میخواهیم در این روز ما را از کسانی قرار دهد که به فوز عظیم دست یافته اند...
خداوند در قرآن مصادیقی از فائزین و رستگاران را ذکر کرده : ایمان وعمل صالح : «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبير:و براى كسانى كه ایمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است؛ و اين نجات و پيروزى بزرگ است» [بروج 11] . اطاعت از خدا ورسول : «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً. هر كس اطاعت خدا و رسولش كند، به رستگارى (و پيروزى) عظيمى دست يافته است!» [احزاب 71] . وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ ذٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ . اینها مرزهای الهی است؛ و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وی را در باغهایی از بهشت وارد میکند که همواره، آب از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ و این، پیروزی بزرگی است! (نساء 13) . ایمان وهجرت وجهاددر اه خدا : «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون:آنها كه ايمان آوردند، و هجرت كردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پيروز و رستگارند» [توبه 20] . کسانی که خداوند از آنان راضی و خشنود شده است : و السابقون الولون من المهاجرین و الانصار و الّذین اتَّبعوهم باحسانٍ رضی اللهُ عنهم و رضوا عنه و اَعدَّ لهم جنّاتٍ تجری تحتها الانهار خالدین فیها اَبداً ؛ ذلک الفوز العظیم. ترجمه: پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیبکی از آنان پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت ، و آنها نیز از خداوند خشنود شدند؛ و باغ هایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهر ها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ! (توبه 100) . کسانی که با خداوند معامله می کنند: إنَّ الله اشتری من المومنین اَنفسهم و اَموالهم باَنَّ لهم الجنّة ؛ یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یُقتَلون، وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن ؛ و من اوفی بعهده من الله ؛ فاستبشروا ببیعکم الّذی بایعتم به ؛ و ذلک هو الفوز العظیم . ترجمه: خداوند از مومنان ، جان ها و اموالشان را خریداری کرده، که - در برابرش - بهشت برای آنان باشد ؛ - به این گونه که - در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند؛ این وعده حقی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ! (سوره توبه آیه 111) . صادقین و راست کرداران : قال الله هذا یومٌ ینفع الصادقینَ صدقُهم ؛ لهم جنّاتٌ تجری من تحتها الانهارُ خالدین فیها ابداً؛ رضی الله عنهم و رضوا عنه؛ ذلک الفوز العظیم. ترجمه: خداوند می گوید: « امروز، روزی است که راستی راستگویات، به آنها سود می بخشد؛ برای آنها باغ هایی از بهشت است که نهرها از زیر درختان آن می گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن می مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خداوند خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است. (سوره مائده آیه 119)
فائزین : فائز : لغتنامه دهخدا : فائز. [ ءِ ] (ع ص ) رهایی یابنده . از شر رهاشده و به خیر دست یافته . رجوع به فایز شود. (از اقرب الموارد). || فیروزی یابنده . (آنندراج ). فائز شدن : لغتنامه دهخدا : فائز شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خلاص شدن . نجات یافتن . رستگار شدن . || به کام دل رسیدن . || دست یافتن . || استنباط کردن . || کسب کردن . || غلبه کردن . فایز : فرهنگ فارسی معین : (یِ) [ ع . فائز ] 1 - (اِفا.) رهایی یابنده ، رستگار شونده . 2 - (ص .) رستگار، پیروز. فَائِزُونَ : فرهنگ واژگان قرآن : موفق - کامياب (اسم فاعل از کلمه فوز به معناي رسيدن و دست يافتن به آرزو است ) . فوز به معنی نجات و رستگارى است. راغب در مفردات گفته است:«الفوز الظفر بالخير مع حصول السلامة: فوز به معنای تحقق پیروزی و موفقیت در کار خیر توأم با سلامت و ایمنی از آفات است.» . تاج العروس نیز در توضیح این واژه می گوید: «النَّجاةُ من الشَّرِّ، والظَّفرُ بِالْخَيرِ والأُمنية:این کلمه در لغت به معنای نجات از شر و پیروزی به خیر و امنیت آمده است»
درخواست تقرب به خدا : «وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اِلَیْکَ» . خدایا من را از مقربین در گاهت قرار بده؛ خدا نکند طوری زندگی کنیم که خدا به ما بگوید تو بنده من نیستی و ما را از درگاه ربوبی خودش دور کند و بگوید برو؛ گاهی پدر به فرزند نا صالح خود میگوید؛ برو تو دیگر فرزند من نیستی خدا هم گاهی به بنده خودش که غرق در معاصی شده است میگوید: از درگاه من دور شو که دیگر تو بنده من نیستی! خدا کند که خدا به ما بگوید، تو بنده من هستی. خداوند و رسولش و برگزیدگان از ایشان (یعنی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را اطاعت نمایید. عمل نموده تا بتوانند جزء کسانی قرار گیر که مقرب درگاه الهی هستند. پس ما نیز از خداوند میخواهیم به حق لطف و احسانش ما را جزء کسانی قرار دهد که مقرب درگاه اویند. خصوصیت بندگان حقیقی خدا این است که همۀ اعمالشان برای قرب است نزدیک شدن به خدا، لذا تمام تکالیف الهی با قربتالیالله میگویند، بهتر است به زبان گفته است اما حتی اگر به زبان هم گفته نشد میگویند نیتتان باید نیت قربتالیالله باشد، وقتی من میایستم در درگاه پروردگار عالم ، دو رکعت نماز برای قربِ به او بخوانم، ریا نباشد، برای خودنمایی نباشد برای نزدیکی به حق باشد و من جزء نزدیکشدگان به تو باشم در این ماه، کاری نکنم روز دهم ماه رمضان هم بگذرد اما من هنوز جزء مقربین نشده باشم و خدایی نکرده اعمالم، مرا به تو نزدیک نکرده باشد، آن عملی که انسان را به خدا نزدیک نکند فایدهای ندارد ولو اینکه انسان شب تا صبح نماز بخواند و هر روز هم روزه بگیرد چه فایدهای دارد؟ عملی که انسان را به خدا نزدیک نکند! . امام صادق(ع) فرمود: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَی اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ» نزدیک ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است. سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می فرماید:«وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» سجده کن و به خدا تقرّب جوی. (سوره علق، آیه 19) . امام صادق(ع) فرمود: در مناجات خداوند با موسی(ع) چنین آمده است: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي»: «هیچ بنده ای به من تقرّب پیدا نکرد، به چیزی مانند دوری از گناهان» . پیامبر خدا(ص)، محبت خویش و امیرالمؤمنین(ع) را سید و سرور وسائل تقرّب الهی بیان، و فرمود: «حُبِّی وَ حُبُّ عَلِیٍّ سَیِّدُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِمْ». در کتاب کفایةالاثر داستان آخرین لحظات زندگانی ابنعباس، مفسّر قرآن و شاگرد ارزشمند امیرالمؤمنین(ع) آمده است که لحظاتی قبل از جان دادن گفت: «اَللّهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْکَ بولايَةِ عَليِّ بنِ ابيطالب»: «خدایا با ولایت علی بن ابیطالب به سوی تو تقرب میجویم». در زیارت عاشورا، با ولایت اهلبیت(ع) و برائت دشمنان آنان به پروردگار تقرب میجوییم: «أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُم» . امام سجاد(ع) نیز داشتن اخلاق نیکو را وسیله تقرب به خدا دانسته است: «إِنَّ أَقْرَبَكُمْ الی اَللَّهِ أَوْسَعُكُمْ خُلُقاً» . رسولخدا(ص) روایت کرده است که خداوند فرمود: «إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»: «بنده به وسیله نافله به من تقرب میجوید تا آنجا که او را دوست میدارم. هنگامی که محبوب من گردید، من گوش او و چشم او و زبان او و دست او خواهم شد. هنگامی که مرا بخواند، اجابتش میکنم و هنگامی که درخواستی کند، به او عطا خواهم کرد». مناجات در دل شب و گریه از خوف پروردگار نیز از راههای تقرب به پروردگار ذکر شده است. پیامبر خدا(ص) فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَذْكُرُ اللَّهَ فِي تِلْكَ السَّاعَةِ فَكُنْ»: «نزدیکترین حالتی که خداوند به بندهاش دارد، در دل شب است. اگر میتوانی، از کسانی باش که در این ساعت خدا را یاد میکنند». در ثواب الاعمال شیخ صدوق آمده است: «یَا مُوسَی! مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي»: «ای موسی! هیچ کس به اندازه گریه از خوف من، به من نزدیکتر نشد» . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم درباره ی اولیای مقرب چنین می فرمایند: آیا می دانید چه کسانی پیشگامان به سوی سایه ی لطف پروردگار در قیامتند؟!(تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۲۰۵) اصحاب عرض کردند: «خدا و رسولش آگاه تر است» پیامبر فرمود: «آنان کسانی هستند که وقتی حق به ایشان عرضه می شود، پذیرا می گردند و هنگامی که از حق سؤال شوند، آن را در اختیار می گذارند و درباره ی مردم آن گونه حکم می کنند که درباره ی خود حکم می کنند.» . در روایت دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: جبرئیل به من چنین گفته است: پیشگامان مقرب، علی علیه السلام و پیروان او هستند که پیشگامان به سوی بهشت و مقرّبان درگاه خدایند، به سبب احترامی که خداوند برای آنان قایل شده است.(تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۲۰۵) . قرآن کریم در بخشی از سوره آل عمران به گوشه هایی از مسائل زندگی حضرت عیسی (ع)، مریم (س)، زکریا (ع)، یحیی (ع) و مادر مریم (س) که همگی از مقربان درگاه الهی اند، اشاره کرده است. در همین راستا اهل بیت (ع) نیز ویژگی ها و مصادیق مقربان را معرفی کرده اند. از آن جا که مقربان درگاه الهی کسانی اند که تمام وجود خود را وقف حق کرده اند، تاسی به آنها نور الهی را در زندگی را در زندگی انسان به تابش در می آورد و پیمودن مسیر تکامل را آسان می کند. امام کاظم (ع) می فرمایند: «در انجیل نوشته شده: خوشا به حال کسانی که میان مردم صلح و آشتی برقرار می کنند؛ اینان در روز قیامت مقربان درگاه حق هستند.» (تحف العقول، ص 393) . امیرمومنان امام علی (ع) فرموده اند: «لازم است که شما اهل اخلاص راستین و یقین نیکو باشید؛ زیرا این دو ویژگی برترین عبادت مقربین است.» (غررالحکم، حکمت 6159) . امام صادق (ع) می فرمایند: «یکی از وحی های خداوند به داوود (ع) این بود: ای داود! همان طور که اهل تواضع مقرب ترین مردم به خدایند، متکبرین دورترین مردم از خدایند.» (کافی، ج2، ص 123) . امام صادق (ع) فرموده اند: «سه نفرند که در روز قیامت مقرب ترین آفریدگان به خدایند حتی پس از آن که کار حسابرسی مردم تمام شود؛ کسی که در حال خشم قدرتش موجب نشود که نسبت به زیردستانش ستم روا بدارد، کسی که میان دو نفر حرکت کند به اندازه جوی به یکی از آن دو نفر نزدیک نشود و کسی که حق را بگوید خواه به سودش باشد و خواه به زیانش.» (خصال، ج 1، ص 81) . پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع) فرمودند: «یا علی! وقتی بندگان نیک با کارهایشان به آفریدگارشان تقرب می جویند، تو با تعقل به او تقرب بجو تا از آنان پیشی بگیری.» (مشکات الانوار، ص 251) . لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم تو را به شش خصلت تشویق می کنم که هیچ یک از آنها نیست مگر این که تو را به خشنودی خداوند نزدیک می کند و از خشم او دور می سازد: 1. خدا را عبادت کنی و به او شرک نورزی. 2. به تقدیر خداوند خوشایند باشد یا نباشد، خشنود باشی. 3. دوستی ها و دشمنی هایت برای خدا باشد. 4. برای مردم همان چیزی را بپسندی که برای خود می پسندی و برای آنان چیزی که برای خود نمی پسندی، نپسندی. 5. خشمت را فروخوری و به کسی که به تو بدی کرده، نیکی کنی. 6. هوای نفس را رها کنی و با عوامل هلاکت بار خویش بستیزی.» (بحارالانوار، ج 75، ص 457) . امام زین العابدین (ع) می فرمایند: «مقرب ترین شما به خداوند خوش اخلاق ترین شماست.» (کافی، ج 8، ص 69) . امیرمومنان امام علی (ع) می فرمایند: «نزدیک ترین بندگان به خداوند کسی است که بیش از دیگران حق را هر چند که حق به زیانش باشد، می گوید و بیش از دیگران به حق عمل می کند، هر چند که حق بر خلاف میلش باشد.» (غررالحکم، حکمت 3243) . ایشان همچنین می فرمایند: «مقرب ترین انسان ها به خداوند کسی است که ایمان نیکوتری دارد.» (غررالحکم، حکمت 3193)
بِاِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین . به حق احسانت خواستههای من را اجابت کن؛ ای کسی که غایت طالبین تویی!
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا