#دعای روز یازدهم ماه رمضان
اَللّهمّ حَبّبْ اِلَیَّ فیهِ الاِحْسانَ، وکَرِّهْ اِلَیَّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ، وحَرّمْ عَلَیَّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ، بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین . خدایا در این ماه احسان و نیکی کردن را محبوب من گردان، و فسق «بیرون شدن از فرمان خدای» و نافرمانی و معصیت را مورد کراهت من قرار ده، و خشم و غضب و سوزندگی آتش دوزخ را بر من حرام کن، به یاریت ای فریاد رس بیچارگان و دادرس داد خواهان .
دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: دوست شدن بانیکوکاری و احسان، 2: ناپسند شمردن بدی و فسق و نفرت داشتن از عصيان، 3: دور شدن از خشم وغضب خدا و آتش سوزان جهنم، یاری گرفتن از فریاد رس بیچارگان و دادرس داد خواهان .
دوست داشتن با احسان : «اَللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فِیهِ الْاِحْسَانَ» . خدایا کاری کن که خوبیها را دوست داشته باشم و از بدیها بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد. این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد. اگر خواستیم کار خوبی انجام بدهیم مخفیانه انجام دهیم و قصد قربت داشته باشیم. طوری زندگی کنیم که آبروی کسی را نریزیم. در احسان، اهل ریاکاری نباشیم. که اگر اینگونه بودیم در قیامت برای ما اجر و پاداشی نیست. اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که میگوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است. جنس خوب صدقه بدهیم؛ اگر متمکن هستیم جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذاریم. بهترین خوبیها این است که آدمی به فامیل فقیر کمک کند، بعضیها به فامیل کمک نمیکنند. حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط میکردند و میگفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید. در حدیث وارد شده است: «خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام» [اصول کافی، ج4، ص50] . بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام میکنند؛ غذا درست میکند و به دیگران اطعام میدهد.
مصادیق احسان : ایمان به خدا و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، ایمان به آیات الهی ، انجام کارهای نیک ، اقامه نماز و پرداخت زکات ، گردننهادن به فرمان الهی و آمرزشخواهی ، تسلیم محض بفرمان الهی ، پایداری در سختیها و عدم سستی ، انجام فضائل اخلاقی ، یاری پیامبر در جهاد بادشمنان و جهاد در راه خدا ، پایداری در راه دین و تحمل آزار دشمنان ، سازگاری مردان با همسرخویش ، دلجوئی از افراد کهنسال ، ایجاد توافق بین دوطرف درگیری ، بخشش دارایی و صدقه ، کمک مالی و معنوی به همنوعان ، نیکی کردن انسان به خود ، نیکی به پدر و مادر و دیگران ، و... از مصادیق احسان به شمار میرود. «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا» . «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا بقره 83» . از امام صادق عليه السلام از آيه و بالوالدين احسانا سئوال شد كه معنى (احسان) چيست؟ آن حضرت فرمود: به آنها به خوبى همكارى كنى و آنها را به زحمت نيندازى كه آنها از تو چيزى را به خواهند كه به آن نياز دارند. اگر چه به آنها محتاج و مستمند نباشند. به درستى كه خداوند متعال مى فرمايد: (هرگز خير و نيكى را درك نمى كنيد تا آن كه احسان و بخشش كنيد آن چه را كه دوست داريد) سپس فرمود: وقتى يكى از آنها يا هر دو به پيرى رسند به آنها حتى اف نگوييد. اگر آنها را آزار و اذيت مي رساند؛ و اگر تو را كتك زدند نبايد بر آنها بانگ بزنى و با آنها نيكو سخن بگو و مراد از قول كريم اين است كه خدا شما را بيامرزد و (مراد از روى رحمت و مهربانى بال تواضع و فروتنى را برايشان فرود آور) اين است كه با چشم درشت به آنها نگاه نكن و از روى مهربانى به آنها بنگر و مباد صدايت را از صداى آنها بلندتر كنى و دست خود را از دست آنها بلندتر كنى و خودت را به جلوتر بيندازى. [من لايحضره الفقيه، ج4، ص407] . وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿نساء 36 ، بقره 83﴾ . «فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ؛ باید [همسررا] یا به طور شایسته نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد. زمر 10» . «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ. آیا جزای نیکوکاری، جز نیکوکاری است؟ الرحمن 60»
احسان : احسان : لغتنامه دهخدا : احسان . [ اِ ] (ع مص ) خوبی .نیکی . صنیع. نیکوکاری . بخشش . بِرّ. ید. دست . ازداء.انعام . افضال . نیکی کردن . نیکوئی کردن : به دو سه بوسه رها کن این دل از گرم و خباک تا بمن احسانت باشد احسن اﷲ جزاک . رودکی .دست سخن ببست و بمن دادش هرگز چنین نکرد کس ا... احسان : فرهنگ فارسی معین : ( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نیکی کردن . 2 - بخشش کردن . 3 - (اِمص .) نیکوکاری ، بخشش . احسان : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی] 'ehsān ۱. نیکی کردن؛ نیکی؛ نیکوکاری.۲. [مجاز] بخشش. إِحْسَانٍ : فرهنگ واژگان قرآن : نيکي کردن . احسان در لغت به معنای زیبایی، خوبی، نیکی، شایستگی، مورد پسند و ... به کار رفته است و در اصطلاح با توجه به گستردگی مصادیق و عناصر دخیل در مفهوم احسان و نیز عدم تفکیک کامل بین کاربردهای آن، تعریف واحدی ارائه نشده است ولی به معنای رساندن نفع نیکو و شایسته ستایش به دیگری، کاری که از سر آگاهی و به شکل شایسته انجام پذیرد، و نیز انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون چشمداشت هرگونه پاداش، تعریف شده است.
احسان برای رضای خدا : اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که میگوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است. انفاق، نوعی احسان است: خداوند (عزوجل) در قرآن میفرماید: «وَ اَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ اِلَی التَّهْلُکَةِ وَ اَحْسِنُوا اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمحْسِنِینَ؛ [بقره آیه195] یعنی و در راه خدا انفاق کنید و با دستانتان خودتان را به هلاکت نیندازید و احسان و نیکوکاری کنید که همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» . این آیه نشان دهنده آن است که انفاق عمل نیکویی است که انسان را از هلاکت نجات بخشد و این در صورتی است که این احسان جزء «وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ اَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ» [بقره آیه265] باشد. که آنگاه است که خداوند در قرآن میفرماید: «بَلی مَن اسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ اجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنونَ؛ [بقره آیه112] یعنی آری، کسی که تسلیم حکم خداوند گردید و نیکوکار گشت پس (مسلم است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن واندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود.»
احسان برای ریا و جلب توجه مردم : اگر انسانی عمل نیکی را که در ظاهر خداپسندانه است انجام دهد و هدفش جلب توجه مردم باشد، آنگاه است که : اولاً- در انجام آن عمل نیک برای خداوند شریک قائل شده است. ثانیاً- عمل او ریا بوده و هیچ اجر و پاداش از طرف خداوند برای آن عمل نمیباشد چرا که اینگونه افراد از یاران و هم قرینان شیطاناند، که اگر در این مورد نیز انفاق را در نظر بگیریم خداوند در قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ اَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا؛ [نساء آیه38] یعنی آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی انفاق میکنند و به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند (ایشان یاران شیطاناند) و هر که را شیطان یار اوست بسیار بدیاری خواهد داشت...»
فسوق و عصیان : «وَ کَرِّهْ اِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ» . خدایا من را طوری قرار بده که از فسق و معصیت بیزار بشوم و از گناه کردن بدم بیاید. فسوق و العصیان چیست؟ هرگاه انسان عملی را بر خلاف دستورات الهی انجام دهد آنگاه است که گویند او عصیان پروردگار خویش را نموده است یعنی سرپیچی از دستور پروردگار خویش نموده است که اگر انسان به این عمل خویش یعنی معصیت پروردگار اصرار ورزیده و ادامه دهد آنگاه است که او را فاسق نامند چرا که او دائماً به معصیت ذات اقدس الهی مشغول بوده است. خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت.
فسق و معصیت الهی : خداوند در قرآن میفرماید: «وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ اُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُون؛ [حجرات آیه7] یعنی خداوند کفر و فسوق و معصیت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتاند» که از این آیه در مییابیم که اگر خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت. کلمه فسق، در احادیث اسلامى، در مورد نافرمانى خداوند به کار رفته است. امام صادق علیه السلام، در معناى فسق مى فرمایند:... فَکلُّ مَعصِیةٍ مِنَ المَعاصِى الکبارِ فَعَلَها فاعِلُها أو دَخَلَ فیها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ والشَّهوَةِ والشَّوقِ الغَالِبِ، فَهُوَ فِسقٌ وفاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الإیمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ.[تحف العقول، ص ۲۲] فسق عبارت است از هر نوع نافرمانى خدا و معصیتى که از معاصى بزرگ باشد و فاعل آن یا کسى که داخل آن معصیت شده، به جهت لذّت و شهوت و غلبه تمایلات به این عمل مبادرت کرده است. این فعل، فسق و فاعل آن فاسق است که به جهت فسق از ایمان خارج است. رسول اکرم صلى الله علیه و آله در مورد نشانه هاى فسق و علائم مردم فاسق فرموده است که:... أمّا عَلامَةُ الفاسِقِ فَأربَعَةٌ: اللَّهوُ وَ اللَّغوُ و العُدوانُ و البُهتانُ. نشانه فاسق چهار چیز است: لهو، لغو، عدوان و بهتان. طبق این حدیث مردم «فاسق» با چهار ویژگى شناخته مى شوند. نخستین ویژگى و نشانه مردم فاسق این است که اهل «لهو» هستند. مفردات القرآن در معناى لهو مى نویسد: اللّهوُ ما یشغلُ الإنسانَ عمّا یعنیه و یهِمُّه. «لهو عبارت از اعمالى است که انسان را از کارهاى مفید و مهم باز مى دارد».
اوصاف فاسق در قرآن : در قرآن برای فاسق ویژگیهای مختلفی ذکر شدهاست؛ از جمله: نقض عهد خداپرستی، قطع پیوندهای خویشاوندی و دوستی، فساد در زمین[سوره بقره، آیه ۲۷، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، صص۱۵۳-۱۵۵.]، تکذیب آیات الهی[سوره انعام، آیه ۴۹]، ظلم کردن[سوره اعراف، آیه ۱۶۵]، عدم پیروی از دستورات خدا[سوره کهف، آیه ۵۰]، مستکبر بودن[سوره أحقاف، آیه ۲۰]، فراموش کردن خدا و در نتیجه، ابتلا به خودفراموشی[سوره حشر، آیه ۱۹] و غیره. «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون»؛[مائده، 47] هر کس به هر انگیزهاى بر اساس قانون الهى حکم نکند و یا از داورى حقّ کنارهگیرى، نماید فاسق است. «انّ المنافقین همُ الفاسقون».[توبه، 67] فاسقان دو چهره و اهل نفاقاند . (مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ) (مائده 47) کسانی قضاوت به ناحق می کنند و به ماانزل الله حکم نمیکنند فاسقند.
نتیجه عصیان خروج از بهشت رحمت الهی است : در سوره طه، آیه 121 مى خوانیم: «وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى»؛ ([آرى] آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و [از پاداش او و ماندن در بهشت] محروم شد)! البته خداوند او را از رحمت خود برای همیشه دور نساخت، بلکه او را برگزید و توبه اش را پذیرا شد و هدایتش کرد. «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبَّهُ فَتابَ عَلَیهِ وَهَدَی». (سوره طه، آیه122) . امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : المعصِيَةُ تمنُعُ الاِجابةَ. گناه و معصيت مانع از اجابت دعا مي شود. [تصنيف غرر الحكم، صفحه 193، حدیث 3766] . امام رضا عليه السلام می فرمایند : اَلصَّغَائِرُ مَنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ اِلَی الْکَبَائِرِ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ فی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ فِی الْکَثِیرِ . گناهان کوچک، زمینه ی گناهان بزرگ است. هر که در گناه کوچک از خدا نترسد در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید [عیون اخبار الرضا علیه السلام /ج 2/ صفحه 180] . وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ، لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ. اگر خداوند، به سبب نافرمانيش، مردم را بيم نمى داد باز هم فرمانبرداريش واجب بود تا سپاس نعمتش را بگزاريم. [حکمت 290 نهج البلاغه] . وَ قَالَ (عليه السلام): احْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ، وَ يَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ، فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ. وَ إِذَا قَوِيتَ، فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ، وَ إِذَا ضَعُفْتَ، فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ. و فرمود (ع): بترس از اين كه، خدا تو را آنجا كه معصيت اوست ببيند و آنجا كه طاعت اوست، نيابد. پس زيانكار باشى. اگر نيرومند هستى، نيرويت را در طاعت خدا به كار بر و اگر ناتوان هستى در معصيت او ناتوان باش. [حکمت 383 نهج البلاغه]. وَ قَالَ (علیه السلام): أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلَّهِ، أَلَّا تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ. كمترين حقى كه خداى سبحان را بر عهده شماست، اين است كه از نعمتهايش در راه نافرمانيش يارى نخواهى. [حکمت 330 نهج البلاغه] . امام حسين عليه السلام در پاسخ كسى كه گفت: من مرد گناهكارى هستم و نمى توانم ترك معصيت كنم مرا موعظه اى كن. فرمود: «افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ فَأَوَّلُ ذَلِکَ لا تَأْكُلْ رِزْقَ اللَّهِ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالثَّانِي اخْرُجْ مِنْ وَلايَةِ اللَّهِ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالثَّالِثُ اطْلُبْ مَوْضِعاً لا يَرَاکَ اللَّهُ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَکُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَکَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِکَ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَکَ مَالِکٌ فِي النَّارِ فَلا تَدْخُلْ فِي النَّارِ وَأَذْنِبْ مَا شِئْت؛ پنج چيز را انجام بده سپس هرچه مى خواهى گناه كن. (نخست آنكه) روزىِ خدا را مخور وهرچه مى خواهى گناه كن. (دوم) از ولايت خدا بيرون رو و هرچه مى خواهى گناه كن، (سوم) محلى را طلب كن كه خدا تو را در آنجا نبيند و هر گناهى مى خواهى انجام ده، (چهارم) هنگامى كه فرشته مرگ به سراغ تو مى آيد تا قبض روحت كند او را از خود دور كن سپس هر گناهى مى خواهى انجام ده. (پنجم) هنگامى كه مالك دوزخ تو را وارد آن مى كند مقاومت كن و داخل در آتش مشو وهر گناهى مى خواهى انجام ده». امام صادق (علیهالسلام): مَن لَهُ جارٌ و یَعمَلُ بِالمَعاصى فَلَم یَنهَهُ فَهُوَ شَریکُهُ؛ هر کس همسایه اى را داشته باشد که گناه مى کند ولى او را نهى نکند، شریک در گناه اوست. (ارشادالقلوب(دیلمی) ص۱۸۳) . امام صادق (علیهالسلام): أَغْلِقُوا أَبْوَابَ الْمَعْصِیَهِ بِالاسْتِعَاذَهِ وَ افْتَحُوا أَبْوَابَ الطَّاعَهِ بِالتَّسْمِیَه؛ درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهاى طاعت را با بسم اللّه گفتن بگشایید. (الدعوات(راوندی) ص ۵۲ ، ح ۱۳۰) . امام علی (علیهالسلام): لا تأمَن عَلَی نَفسِکَ صَغیرَ مَعصیهٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذِبٌ عَلَیهِ؛ خودت را از (عقوبت) گناه کوچک در امان مبین، چه بسا که به خاطر همان کیفر بینی. (نهج البلاغه(صبحی صالح) ص ۱۹۷ ، در خطبه ۱۴۰) . امام علی (علیهالسلام): مَن کَثُرَ فِکرُهُ فی المَعاصی دَعَتهُ إلَیها؛ کسی که زیاد درباره گناهان فکر کند گناهان او را به سوی خود بکشاند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۱۸۶ ، ح ۳۵۴۳).
فسق : فسوق : لغتنامه دهخدا : فسوق . [ ف ُ ] (ع مص ) از فرمان خدای بیرون شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از مصادر اللغه ٔ زوزنی ). خروج از حدود شریعت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). ترک امر خداوند. || سرکشی کردن . || جور و ستم کردن . || خروج از طریق حق و گویند فجر... فسوق : فرهنگ فارسی معین : (فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیرون شدن از فرمان خدا. 2 - (اِمص .) انجام اعمال زشت و ناروا. فسوق : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] fosuq ۱. بیرون شدن از فرمان خدا.۲. خارج شدن از طریق حق و صلاح.۳. ارتکاب اعمال زشت و گناهآلود. فُسُوقَ : فرهنگ واژگان قرآن : خروج از طاعت و گرايش به معصيت - بيرون رفتن از بندگي - سرپيچي کردن از فرمان پروردگار ( کلمه فسق به معناي بيرون شدن است ، وقتي ميگويند : فسقت التمرة که خرما از پوست خود بيرون شده باشد ، لذا "فاسق " به کسي مي گويند که از بندگي پروردگار بيرون رفته است )... کَرَّهَ : فرهنگ واژگان قرآن : مکروه کرد - مورد تنفر قرار داد (معناي مکروه کردن کفر و فسوق و عصيان در عبارت "کَرَّهَ إِلَيْکُمُ ﭐلْکُفْرَ وَﭐلْفُسُوقَ وَﭐلْعِصْيَانَ"اين است که دلهاي شما را طوري کرده که خود به خود از کفر و توابع آن تنفر دارد) . فسق در لغت به معنای نافرمانی و ترک دستور خدا و خروج از راه حق و تمایل به گناه است؛ از این رو، فاسق کسی است که در برابر دستورات خدا، نافرمانی میکند و از راه حق خارج میشود.[ فراهیدی، العین، ج۵، ص۸۲؛ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۳۰۸] . میل به گناه(ترتیب کتاب العین، ج ۳، ص ۱۳۹۶، فسق)، عصیان، ترک امر خدا و خروج از طریق حق (لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۶۲ - ۲۶۳، فسق)
عصیان : عصیان : لغتنامه دهخدا : عصیان . [ ع ِص ْ ] (ع اِمص ) نافرمانی و بیفرمانی کردن . خلاف طاعت . (منتهی الارب ). خلاف طاعت ، و ترک گفتن انقیاد و فرمانبرداری . (از اقرب الموارد). نافرمانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نافرمان بردار... عصیان کردن : لغتنامه دهخدا : عصیان کردن . [ ع ِص ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) طغیان کردن . سرکشی کردن . عصیان ورزیدن . عاصی شدن : خویشتن را چون فریبی چون نپرهیزی ز دیوچون نهی چون خود کنی عصیان بهانه برقضا. ناصرخسرو.بسا شها که بگشت او ز دوستی ّ ملک بسا امیر که با رای شاه عصیان کرد.مسعود... عصیان نمودن : لغتنامه دهخدا : عصیان نمودن . [ ع ِص ْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) عصیان کردن . سرکشی نمودن . عاصی شدن : به تیغ او سپه آرای نیست خواهد شدهر آن کسی که نماید درین ملک عصیان .فرخی (از آنندراج ).آنکس که تو را نداشت طاعت در عصبه ٔ تو نمود عصیان .خاقانی . عصیان آوردن : لغتنامه دهخدا : عصیان آوردن . [ ع ِص ْ وَ دَ ] (مص مرکب ) سرپیچی کردن . عصیان کردن : که یارد آمد پیش تو از ملوک به جنگ که یارد آورد اندر تو ای ملک عصیان . فرخی .هرکه برتافت عنان از تو و عصیان آورداز در خانه ٔ او دولت برتافت عنان .فرخی (از آنندراج ). عصیان گر : لغتنامه دهخدا : عصیان گر. [ ع ِص ْ گ َ ] (ص مرکب ) یاغی . گردنکش . سرکش . عاصی . || گناهکار. (ناظم الاطباء). عصیان : فرهنگ فارسی معین : (عِ صْ) [ ع . ] (اِمص .) نافرمانی ، سر - پیچی . عصیان : فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی: عِصیان] 'o(e)syān ۱. ترک طاعت.۲. عدم انقیاد؛ نافرمانی؛ سرپیچی. عصیان گر : فرهنگ فارسی عمید : (صفت) [عربی. فارسی] 'o(e)syāngar ۱. = عاصی۲. گناهکار. عِصْيَانَ : فرهنگ واژگان قرآن : نافرماني - عصيان (عصيان ، در لغت بمعناي تحت تاثير قرار نگرفتن ، و يا به سختي قرار گرفتن است ، مثلا وقتي گفته ميشود کسرته فعصي معنايش اين است که من آن چيز را من آن چيزرا شکستم ، ولي نشکست ، يعني از عمل من متاثر نشد ، پس عصيان بمعناي متاثر نشدن است ،... عَصَىٰ : فرهنگ واژگان قرآن : نافرماني کرد- عصیان کرد(عصيان ، در لغت بمعناي تحت تاثير قرار نگرفتن ، و يا به سختي قرار گرفتن است ، مثلا وقتي گفته ميشود کسرته فعصي معنايش اين است که من آن چيز را من آن چيزرا شکستم ، ولي نشکست ، يعني از عمل من متاثر نشد ، پس عصيان بمعناي متاثر نشدن... يَعْصِ : فرهنگ واژگان قرآن : نافرماني کند - عصيان کند (عصيان ، در لغت بمعناي تحت تاثير قرار نگرفتن ، و يا به سختي قرار گرفتن است ، مثلا وقتي گفته ميشود کسرته فعصي معنايش اين است که من آن چيز را من آن چيزرا شکستم ، ولي نشکست ، يعني از عمل من متاثر نشد ، پس عصيان بمعناي متاثر نش... عَصَانِي : فرهنگ واژگان قرآن : از فرمان من سرپيچي کرد (عصيان ، در لغت بمعناي تحت تاثير قرار نگرفتن ، و يا به سختي قرار گرفتن است ، مثلا وقتي گفته ميشود کسرته فعصي معنايش اين است که من آن چيز را من آن چيزرا شکستم ، ولي نشکست ، يعني از عمل من متاثر نشد ، پس عصيان بمعناي متاثر نشدن... عَصِيّاً : فرهنگ واژگان قرآن : نافرمان - عصيانگر(عصيان ، در لغت بمعناي تحت تاثير قرار نگرفتن ، و يا به سختي قرار گرفتن است ، مثلا وقتي گفته ميشود کسرته فعصي معنايش اين است که من آن چيز را من آن چيزرا شکستم ، ولي نشکست ، يعني از عمل من متاثر نشد ، پس عصيان بمعناي متاثر نشدن است ،... کَرَّهَ : فرهنگ واژگان قرآن : مکروه کرد - مورد تنفر قرار داد (معناي مکروه کردن کفر و فسوق و عصيان در عبارت "کَرَّهَ إِلَيْکُمُ ﭐلْکُفْرَ وَﭐلْفُسُوقَ وَﭐلْعِصْيَانَ"اين است که دلهاي شما را طوري کرده که خود به خود از کفر و توابع آن تنفر دارد ) . اگرچه عصیان در گفتمان امروز به معنای گناه میآید، ولی در لغت به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است، [راغب ص 337] خواه این فرمان یک فرمان واجب باشد یا مستحب. بنابراین به کار رفتن کلمه عصیان، لزوما به معنای ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست، بلکه میتواند ترک یک مستحب یا ارتکاب مکروه باشد.
غضب و عذاب الهی : «وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ» . خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن. خداوند عزوجل در قرآن میفرماید: «واتقوا الله و اعلموا ان الله شدید العقاب؛ [بقره آیه196] و از خداوند بترسید (و تقوای او را پیشه کنید) و بدانید به درستی که خداوند سخت عذاب است.» کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند که این عذاب و عقاب الهی برای کسانی میباشد که به معصیت و نافرمانی ذات اقدس او مشغولاند به طوری که شکرگزار نعمتهای خداوند نبوده و خداوند از آنان راضی نمیباشد چنانچه خداوند متعال در قرآن در مورد دلیل عذاب بندگان خویش میفرمایند: «مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِکُمْ اِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَکَانَ اللّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا؛ [نساء آیه147] اگر شما از لطف خداوند شکرگزار باشید و به او ایمان آوردید خداوند چه غرضی دارد که شما را عذاب کند؟ که خداوند در مقابل نعمت، شکر شما را میپذیرد و عملش به صلاح خلق احاطه دارد.» پس با توجه به این آیه کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند. در روایت آمده است: اگر شما یک قدم به سوی او برداری خداوند هروله کنان به سوی تو میدود؛ [پیام پیامبر، ترجمه فارسی، ص303] لذا ناامید هم نباشیم. ولی باید یک قدم به سوی او برداریم تا امدادهای الهی را ببینیم.
کمک خدا : «بِعَوْنِکَ» خدایا همه این دعاها را از تو خواستم ولی تا خودت کمک نکنی من نمیتوانم به این امور متخلق بشوم و بدون یاری تو این مسائل محقق نمیشوند. در روایت آمده است: اگر شما یک قدم به سوی او برداری خداوند هروله کنان به سوی تو میدود؛ [پیام پیامبر، ترجمه فارسی، ص303] . لذا نا امید هم نباشیم.ولی باید یک قدم به سوی او برداریم تا امدادهای الهی را ببینیم.
یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین : «بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین» . به یاریت، ای دادرس داد خواهان. ای خدایی که هر کسی که به تو بگوید الهی پناهم بده تو پناهش میدهی. "ابراهیم بن محمّد همدانی" می گوید: از حضرت رضا(ع) پرسیدم که به چه علّت خداوند فرعون را غرق کرد و آن را هلاک نمود با این که فرعون به خداوند ایمان آورد. حضرت فرمود: "فرعون" وقتی ایمان آورد که فایده ای نداشت و کار از کار گذشته بود به علاوه فرعون وقتی دید در حال غرق شدن است متوسل به "حضرت موسی" شد و آن جناب به فریاد او نرسید و بعد که رفت به مقام مناجات به حضرتش خطاب شد که: ای موسی! به فریاد فرعون نرسیدی زیرا به جهت آن که تو او را نیافریده بودی به عزّت خودم سوگند که اگر به من متوسل شده بود به فریاد او می رسیدم.
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا