#دعای روز بیست و سوم ماه رمضان

اَللّهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ، وَ صَیّرْ اموری فیهِ من العُسْرِ الی الیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذیری، وَحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ، یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. خدایا در این ماه فضیلت شب قدر را نصیب وروزی من بگردان، و کلیه امور و کارهای مرا از سختی به آسانی برگردان، و عذرخواهی ها و پوزش‌ طلبی هایم را بپذیر، و گناه و بار گِران را از گُرده ‌ام بردار و محو و نابود فرما، ای رئوف و مهربان به بندگان صالح و شایسته خویش .

{این دعادرمفاتیح برای روزبیست وهفتم ذکرشده است که باروایات اهل سنت که شب بیست وهفتم را شب قدرمیدانند تناسب دارد. بهتر است روزبیست وهفتم دعای اَللّـهُمَّ اغْسِلْنی فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ که درمفاتیح برای بیست سوم ذکرشده خوانده شود که محل آن تغییرکرد} .

دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: درک فضیلت وثواب شب قدر، 2: گردیدن کارهای ما ازسختی وعسر به آسانی و یُسر، 3: قبول کردن عذرها و معذرت خواهی ها و پوزش طلبیها، 4: ریزش برگهای وزر و گناه ازدرخت وجود انسان وبرداشته شدن بارهای گران از دوش انسان، 5: رافت و مهربانی خداوند به بندگان صالح و شایسته خویش .

فضل شب قدر : «اللهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر» . خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «لیله‌القدر خیر من الف شهر؛  یعنی شب قدر از هزار ماه بهتر و والاتر است» ‌چرا که در شب قدر قرآن نازل گردید «انا انزلناه فی لیله القدر؛ یعنی ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم» و در این شب سرنوشت انسان‌ها رقم می‌خورد و فرشتگان در این شب به زمین تنزل می‌کنند «تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر؛  یعنی ملائکه و روح به اذن ذات اقدس پروردگار از (برای) هر امر و فرمانی در (این شب) نازل می‌گردند» و این شب تا صبحگاه سلامت و رحمت است «سلام هی حتی مطلع الفجر؛ این شب تا صبحگاه رحمت و تحیت و سلامت است» که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم آن فضیلتی را که شب قدر دارد و با توجه به آیات بالا بیان گردید نصیب ما گرداند. [قدر آیه3 تا آیه6]. روایت شده است که حضرت زین العابدین علیه‌السّلام این دعا را، در شب بیست وهفتم از اول تا آخر شب مکرّر می‌خواند: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَی دَارِ الْخُلُودِوَالاسْتِعْدَادَ

 لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ . خدایا دوری از خانه فریب، و بازگشت به خانه جاویدان، و آمادگی برای مرگ پیش از رسیدن آن را روزیام گردان. تردیدی نیست در اینکه لیلة القدر در ماه رمضان است، چراکه جمع میان آیات قرآن همین معنی را اقتضا می کند. از یک سو می گوید: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره: 185) و از سوی دیگر می فرماید: در شب قدر نازل گردیده. ولی در اینکه کدام شب از شب های ماه رمضان است، گفت وگو بسیار است و در این زمینه تفسیرهای بسیاری شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم و شب بیست و نهم؛ ولی مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است. (تفسیرنمونه ج 27: 188) . امام سجاد علیه السلام : فَضلُ لَيلَةٌ واحِدَةُ مِن لَياليهِ، عَلَي لَيالي اَلفَ شَهرٍ و سمّاهَا لَيلَةَ القَدرِ [فرازی از دعاي چهل و چهارم از صحیفه سجادیه] فضیلت یکی از شب های ماه رمضان از شب های هزار ماه برتر است؛ شبی که خدا آن را شب قدر نام نهاده است.

فضل لیله القدر چیست؟ : نزول قرآن و چه چیز از این بهتر و مهم تر؛ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ(بقره 185)، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ(قدر 1) . إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ... (دخان 3) که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم ؛ مبارک بودن این شب، یعنی پربرکت؛ لذا شب قدر معادل ندارد، جایگزین ندارد، نمی شود به هیچ وجه جابجا کرد. بله؛ شب ها و اوقات دیگر را می شود جابجا کرد و زمان دیگری به سراغ خدا رفت؛ ولی برکت این شب و اهمیت توجه به آن استثنایی است، لذا عفو و بخشش نه اینکه مخصوص این شب است، بلکه استثنایی است. لذا در عفو و بخشش فرمودند یا شب قدر یا عرفات. لیلة القدر شب تقدیر است. آیا خداوند در غیر این وقت به بندگان توجه ندارد؟ چرا دارد ولی در این واحد زمانی حتمی و صد درصدی است، کاری است که خدا خودش انجام می ده، در غیر این صورت باید تقاضاها آنقدر زیاد باشد تا خدا تغییر دهد و تقدیر کند. لیلة القدر خیرٌ مِن ألف شهر است. از این بهتر نمی شود، جز همین یک شب، هیچ شبی در سال چنین خصوصیتی ندارد. چرا برتر از هزار ماه؟ چون عمل خیر در این شب ضرب در 1000 و حتی بیشتر می شود، ملائکه و روح فرود می آیند و قرآن را می آورند. ( نزول قرآن بصورت دفعی و تدریجی می باشد هرگاه واژه (نزل) از باب افعال و با انزال آمده اشاره به نزول دفعی و هرگاه از باب تفعیل و با نزّلنا آمده اشاره به نزول تریجی قرآن دارد.) . سوره دخان : حم وَ الْکِتابِ الْمُبینِ . سوگند به این کتاب روشنگر، إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ . که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم؛ ما همواره انذارکننده بوده‏ایم ! فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ . آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا می‏گردد . أَمْرًا مِنْ عِنْدِنا إِنّا کُنّا مُرْسِلینَ . (آری، نزول قرآن) فرمانی بود از سوی ما؛ ما (محمد (ص) را) فرستادیم ! رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ . اینها همه بخاطر رحمتی است از سوی پروردگارت، که شنونده و داناست ! .

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیلَةُ الْقَدْرِ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ . این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد، و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است). در الدر المنثور است که خطیب از ابن مسیب روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص)فرمود: در خواب به من نشان دادند که بنی امیه بر منبرم بالا می روند، و این معنا بر من سخت گران آمد و خدای تعالی در این مناسبت سوره"انا انزلناه فی لیلة القدر"را نازل کرد . در نور الثقلین، ج 5، ص 621 – 623 : خدای تعالی لیلة القدر را که بهتر از هزار ماه سلطنت بنی امیه است به عنوان تسلیت به رسول خدا(ص)عطا فرمود . در فروع کافی، ج 4، ص 157، ح 6 : حمران می گوید: پرسیدم منظور خدای تعالی از اینکه فرمود"شب قدر بهتر است از هزار شب"چیست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زکات و انواع خیرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد، و اگر خدای تعالی جزای اعمال خیر مؤمنین را مضاعف نمی کرد، مؤمنین بجایی نمی رسیدند، ولی خدا پاداش حسنات ایشان را مضاعف می کند. در اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۴۸۶ : درباره شأن نزول سوره قدر آمده است روزی پیامبر اسلام(ص) داستان مردی از بنی اسرائیل را برای اصحاب خود حکایت کرد که هزار ماه در راه خدا لباس رزم پوشیده بود. اصحاب از این داستان اظهار شگفتی کردند و پس از آن خداوند سوره قدر را نازل کرد که احیای شب قدر از هزار ماه پوشیدن لباس رزم در راه خدا برتر است . این جریر به روایت مجاهد واقعۀ دیگری ذکر نموده است که عابدی در قوم بنی اسرائیل بود که همه شب در عبادت مشغول بود، و به هنگام صبح به جهاد بیرون می رفت و به جهاد مشغول می شد، و بدین شکل او هزار ماه در عبادت به سر برد، بر این، خداوند متعال سورۀ «قدر» را نازل فرمود، از این، نیز معلوم می گردد که شب قدر از ویژگی‏های امت محمدی است.

سید بن طاوس رضی اللَّه عنه در کتاب شریف اقبال نقل فرموده، می ‏فرماید: «در کتاب یواقیت، تألیف ابو الفضل بن محمد الهروی، یافتم اخباری در فضل لیلة القدر...» تا آن که می‏ گوید از پیغمبر نقل است که فرمود: «موسی گفت:" الهی من قرب تو را می‏ خواهم." فرمود:" قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب‏ قدر." گفت:" الهی رحمت تو را می ‏خواهم." فرمود:" رحمت من برای کسی است که رحم کند فقرا را در شب قدر." گفت:" خدایا من گذشتن از صراط را می‏ خواهم." فرمود:" این برای کسی است که تصدّق کند به صدقه ‏ای در شب قدر." گفت:" خدایا از درخت های بهشت و میوه ‏های آن می‏ خواهم." فرمود:" این برای کسی است که تسبیح کند به تسبیح ه‏ای در شب قدر." گفت:" خدایا نجات می ‏خواهم." فرمود:" نجات از آتش؟" گفت:" آری." فرمود:" این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر." گفت:" خدایا رضای تو را می‏ خواهم." فرمود:" خشنودی من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر."» . و هم از آن کتاب از پیغمبر منقول است که فرمود: «گشوده شود درهای آسمان در شب قدر؛ پس، نیست بنده‏ای که نماز بخواند در آن مگر آن که بنویسد خداوند تعالی از برای او به هر سجده ‏ای درختی در بهشت که اگر سیر کند سواری در سایه آن صد سال، تمام نکند آن را. و به هر رکعتی (رکوعی) خانه ‏ای در بهشت از دُرّ و یاقوت و زبر جد و لؤلؤ. و به هر آیه‏ ای تاجی از تاج های بهشت. و به هر تسبیحی مرغی از نفایس مرغها. و به هر جلسه ‏ای درجه ‏ای از درجات بهشت. و به هر تشهّدی غرفه ‏ای از غرفه ‏های بهشت. و به هر سلامی حُلّه ‏ای از حُلّه ‏های بهشت. و وقتی منفجر شود عمود صبح، عطا کند او را خداوند از زنهای با الفت و انس که پستانهای آنها از زیر جامع برجسته و پیدا باشد، و از کنیزهای خوش خلق مهذّب، و از پسرهای مخلّد، و از طائرهای نجیب، و از ریحان های معطّر، و نهرهای جاری، و نعمت های رضایت‏ بخش، و تحفه ‏ها و هدیه‏ ها و خلعت ها و کرامت ها، و آنچه نفس اشتها داشته باشد و چشم لذّت یابد. و شماها در آن مخلّد هستید. و هم از آن کتاب از حضرت باقر علیه السلام نقل است که: «کسی که احیاء کند شب قدر را، آمرزیده شود گناهان او گرچه به عدد ستارگان آسمان و وزن کوهها و کیل دریاها باشد.» . و اخبار در فضل آن بیش از آن است که‏ در این اوراق نوشته شود . قوله تعالی: لَیْلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلفِ شَهْر اگر ملاحظه صورت ظاهر مُلکیّه «لیلة القدر» را کنیم، خیریّت آن از «الف شهر» یعنی هزار ماهی که در آن لیلة القدر نباشد. یا «لیلة القدر» و عبادت و طاعت در آن بهتر است از هزار ماه که اسرائیلی ‏ها حمل سلاح می ‏کردند و در راه خدا جهاد می ‏کردند. یا آن که «لیلة القدر» بهتر است از هزار ماه سلطنت بنی امیه لعنهم اللَّه؛ [آداب الصلاة (آداب نماز)، امام خمینی ره ، ص: 333- 337] . امام سجاد(ع) : ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ. «گاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه فضیلت نهاد و آن را شب قدر نامید. فرشتگان و روح در این شب به دستور پروردگار با همه چیز فرود می آیند. درود و سلام به فرخندگی بر هر یک از بندگان که بخواهد تا سپیده دم، این حکم محکم اوست» که امام سجاد(ع) می فرماید: خداوند بخشی از شبهای این ماه را بر شبهای هزار ماه فضیلت داده است و آن شب را شب قدر نامیده است، شبی که فرشتگان و روح به اذن پروردگار فرود می آیند، شبی که شب سلامت و شب برکت است، شب تعیین و تقدیر و محکم کردن امور است . محمد بن حمران می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم، گفته اند شب نیمه شعبان شب قدر(شب تقدیرها) است، حضرت امام صادق(ع) فرمود: خیر، پیش ما چنین نیست: ولکن اذا کانت لیله تسع عشر من رمضان یکتب فیه الآجال و تقسّم الارزاق و تخرج صکاک الحّاج [ریاض السالکین، جلد ۶، صص: ۳۴-۳۵] . وقتیکه شب نوزدهم ماه رمضان می شود، عمرها در آن نوشته می شود و روزی ها تقسیم می شود و لیست حاجی ها مشخص می شود . در دعاهای ماه رمضان، دعایی که خیلی بر آن تکیه شده است، دعای حج است. هم در دعای ابوحمزه داریم هم در دعاهای بعد از نمازها:  اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام . و در دعاهای شب های قدر نیز داریم.  بر این مسأله حج خیلی تأکید و تکیه شده. می فرماید در این شب لیست حاجی ها مشخص می شود. در این شب لیست اولیه مشخص می شود: و یطلع الله علی خلقه... واذا کانت لیله ثلاثاً و عشرین فیها یفرق کل امر حکیم امضاءً »، وقتی که شب بیست و سوم می رسد آن لیست اولیه تثبیت و امضاء می شود.[ ریاض السالکین، جلد ۶، ص: ۳۵] . در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: التقدیر فی لیله تسع عشره و الابرام فی لیله احدی و عشرین، و الامضاءُ فی لیله ثلاث و عشرین [کافی، جلد ۴، صفحه: ۱۵۹] تقدیر و سهمیه بندی در شب نوزدهم و این لیست بازبینی و محکم می شود در شب بیست و یکم، امضاء عینی که قطعی می شود در شب بیست و سوم . لذا هر سه شب مطرح شده است. هر چند شب بیست و سوم که شب امضاء است در روایات هم بیشتر به آن تکیه شده است، ولی هر سه شبش مطرح شده است و به روایات تأیید می شود. پس بنابراین با دقت به این روایت شب قدر هر سه شب است و به عبارت دیگر دو شب مقدمه است. اکنون اگر آن شب واحد و اصلی را بخواهیم بگوییم به احتمال بیشتر می توان گفت شب بیست و سوم است ولی در عین حال هر سه شب است و با هم ارتباط دارد.

لیلة القدر ليلة الفصل والتقدير : فهي ليلة تُفصَّل فيها الأقدار، وتتنزّل من اللوح المحفوظ إلى صُحُف الكتبَة من الملائكة، وهذه الأقدار تتضمّن أقدار العباد من أمور الدنيا؛ كالرزق، والأجل، والحوادث، ونحوها، قال تعالى: (فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ) [سورة الدخان، آية: 4] . لیلة القدر ليلة الخير إذ ذكر الله تعالى منزلتها، وفضل قيامها، والأجر والثواب المُترتِّب على العبادة والدعاء فيها؛ إذ يُضاعف الله سبحانه أجر الأعمال الصالحة في هذه الليلة، فيكون أجرها كأجر ألف سنة من العبادة، قال تعالى: (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ).[سوره قدر 3] . ليلة القدر ليلة السلام، إذ يبارك الله تعالى فيها الأرض بنزول الملائكة؛ فيعمّ الخير والسلام، وتعمّ الرحمة؛ فيشعر فيها المؤمن بالطمأنينة والسلام، قال تعالى: (سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).[سوره قدر 5] ووُصفت بالسلام؛ لسلامة العباد من العذاب؛ بطاعتهم لله.[قبسات من هدي النبي في رمضان، صفحة 49، جزء 1. بتصرّف] . لیلة القدر ليلة الغفران فهي ليلة تُغفر فيها ذنوب من قامها بإخلاصٍ لله تعالى، قال النبيّ صلّى الله عليه وسلّم: (مَن قَامَ لَيْلَةَ القَدْرِ إيمَانًا واحْتِسَابًا، غُفِرَ له ما تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِهِ).[رواه البخاري، في صحيح البخاري، عن أبو هريرة، الصفحة أو الرقم: 1901، صحيح] . أمّا سبب تسميتها بليلة القدر؛ ففي ذلك عدّة آراء، نذكر منها ما يأتي:[نور البدر في مسائل ليلة القدر] تقدير الله تعالى فيها ما يشاء من مقادير السنة إلى ليلة القدر التالية، قال تعالى: (فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ).[دخان 5] تعظيم قَدر الليلة نفسها، وعُلوّ شَرَفها بين الليالي.  تقديم الطاعات في هذه الليلة يمتاز بقَدره العظيم، وأجره المُضاعَف.

تبدیل سختی به راحتی و آرامش : «و صیر اموری فیه من العسر الی الیسر» . منظور از (من العسر الی الیسر) چه می‌باشد؟ منظور از «من العسر الی الیسر»؛ از سختی به سوی آسایش و راحتی، می‌تواند همان وعده خداوند باشد که دو بار در یک سوره مکرر می‌فرماید: «اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا؛  [انشراح آیه6] یعنی به درستی که همراه هر سختی آسانی می‌باشد» یعنی انسان هنگامی که سختی بر کار او باشد به حتم در کنار آن آسایش و راحتی خواهد داشت و منظور از راحت بودن عسر و سختی کار شاید صبری باشد که خداوند در تحمل آن کار به انسان می‌دهد تا به آن راحتی و آسایش دست یابد، چرا که خداوند نیز برای بندگانش سختی نمی‌خواهد بلکه آسایش و راحتی را برای آنان می‌خواهد، چنانچه در قرآن می‌فرماید: «یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛  [بقره آیه158] خداوند برای شما آسانی و آسایش می‌خواهدوبرای شما سختی ومشقت نمیخواهد» چرا که خداوند به انسانها به خاطر ضعیف بودنشان درخلقت تخفیف میدهد: یُرِیدُ اللَّهُ اَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْاِنْسَانُ ضَعِیفًا؛ [نساء آیه28] یعنی خداوند می‌خواهد بر شما آسان گیرد.در حدیثی از پیامبر : وَ اعْلَمْ أَنَّ الصَّبْرَ مَعَ النَّصْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ وَ أَنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً . و بدان که صبر، پیروزی می‌آورد و گشایش بعد از مشکلات پیش می‌آید و با هرسختی یک آسانی هم می‌باشد. [تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۹۸ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۸۳/ وسایل الشیعهْ، ج۱۵، ص۲۶۳/ بحارالأنوار، ج۷۹، ص۱۳۸] . عَنْ إِ‌بْنِ‌عَبَّاسِ (رحمة الله علیه) فی قوله تعالی فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، یَقُولُ مَعَ الْعُسْرِ سَعَةٌ وَ لَا یَغْلِبُ عُسْرٌ وَاحِدٌ یُسْرَیْنِ أَبَداً. ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه): فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، یعنی همراه عسر و سختی گشایش و آسانی است و یک سختی هرگز بر دو گشایش غالب نمی‌شود. [تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۰۰ فرات الکوفی، ص۵۷۴] . عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام): أَنَّ امْرَأَةً اسْتَعْدَتْ عَلَی زَوْجِهَا أَنَّهُ لَا یُنْفِقُ عَلَیْهَا وَ کَانَ زَوْجُهَا مُعْسِراً فَأَبَی عَلِیٌّ (علیه السلام) أَنْ یَحْبِسَهُ فَقَالَ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. امام صادق (علیه السلام) از پدرش از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است: همانا زنی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از شوهرش شکایت کرد که به او خرجی نمی‌دهد، درحالی‌که مرد در سختی بود. پس علی (علیه السلام) از زندانی کردن آن امتناع کرد و فرمود: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. [تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۰۰ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۵۴/ نورالثقلین] . عن الرّسول (صلی الله علیه و آله): وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ وَ أَنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. پیامبر (صلی الله علیه و آله): با هر دشواریی آسانی است و بدان که نصرت و یاری خدا در صبر است. چون صبر کنی به مقصود می‌رسی و چون غم و اندوه دهد بعد آن فرح و رستگاری می‌دهد؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. [تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۰۰ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۳/ نورالثقلین] . قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اِتَّقِ اللَّهَ فی عُسرِکَ وَ یُسرِکَ؛ [نهج الفصاحة؛ حدیث 33] در سختی و سستی تقوای الهی پیشه کن.

وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ. (سوره بقره/2، 185) . خداوند آسانی را اراده کرده و‌ سختی و شدّت را نخواسته است . يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ». (سوره نساء/4 ، 25-28) اراده خدای متعال به تخفیف و آسانگیری است . سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا(الطلاق/۷)و در جایی دیگر: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا(الشرح/۶) . در آیات 5 و 6 سوره "شرح" ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا﴾ : مفهوم دو آیه چنین خواهد بود: قطعاً با هر عسری (ضیق و سختی هدفمندی)، یسری (سعه وجودی) عظیم است و در این عسر تو ای پیامبر (سختی و سنگینی بار رسالت)، نیز یسر (سعه وجودی) عظیمی خواهد بود.

عُسر و یُسر، ضیق‏ و گشایش . دو ماده قرآنی «عسر» و «یسر» را لغویان، مترجمان و مفسران، معادل «سهولت و آسانی» را برای ماده «یسر»؛ و «سختی» را برای ماده «عسر» اخذ کرده‌اند. واژه "یُسر" (گشایش و توسعه) و واژه "عُسر" (سختی شناخته شده هدفمند) . ابن فارس در معجم مقائیس اللغه برای لغات مشتمل بر «یُسر» دو معنای ریشه ‌ای مستقل در نظر گرفته است. [یسر: أصلان یدلّ أحدهما علی انفتاح شی‌ء و خفّته، و الآخر علی عضو من الأعضاء. (معجم مقاییس اللغه، 6/155)] . 1. گشایش و سبکی و سبکبالی؛ 2. عضوی از اعضاء . اما علامه مصطفوی در کتاب التحقیق، معتقد است معنای ریشه‌ای این لغت که ضد عسر است، سهولت و آسانی در امور در ضمن تَوَسّع و گشایش در زندگی می‌باشد.[أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو سهولة فی سعة، و یقابلها العسر و هو کما سبق عبارة عن شدّة و صعوبة فی مضیقة. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 14/29)] .

رابطه پذیرش عذر و بخشش گناهان : «و اقبل معاذیری» خداوند برای انسان‌ها آسایش و راحتی می‌خواهد و سختی و مشقت نمی‌خواهد پس باید یقین داشته باشیم که خداوند عذرهای بنده را می‌پذیرد، اما باید این نکته را رعایت کرد و آن این است که هنگامی که از روی جهالت و نادانی گناهی را انجام دادیم سریعاً به سوی خداوند بازگشته و به درگاهش توبه کنیم «ثم یتوبون من قریب؛ [نساء آیه17] سپس به زودی توبه کنند» که اگر این عمل را انجام دهیم خداوند نیز توبه ما را پذیرفته و گناهان ما را می‌آمرزد «فاولئک یتوب الله علیهم؛[نساءآیه17]»وباید این را بدانیم که هیچکس جزخداوندنمی‌تواندگناهان مارابیامرزد «وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اللّهُ؛ [آل عمران آیه135]». خدایا عذر من را بپذیر؛ همه ما باید بخاطر گناهان مان به درگاه الهی عذر تقصیر آوریم و بگوئیم خدایا غلط کردم و بدانیم که خدا که سر چشمه مهربانی و رحمت است ما را در آغوش لطف خودش قرار خواهد داد . بنده همان به که ز تقصیر خویش - عذر به درگاه خدای آورد . ور نه سزاور خداوندیش - کس نتواند که بجای آورد [گلستان ؛ سعدي شيرازي ( ره )] . امام حسين عليه السلام فرمود: إيّاكَ و ما تَعتَذِرُ مِنهُ ؛ فإنَّ المُؤمِنَ لا يُسيءُ و لا يَعتَذِرُ ، و المُنافِقَ كُلَّ يَومٍ يُسيءُ و يَعتَذِرُ. (تحف العقول ۲۴۸) . زنهار از كارى كه از آن پوزش بخواهى؛ زيرا مؤمن نه بدى مى كند و نه پوزش مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و پوزش مى طلبد . امام صادق عليه السلام فرمود: لا يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يُذِلَّ نَفسَهُ ، قُلتُ : بِما يُذِلُّ نَفسَهُ ؟ قالَ : يَدخُلُ فيما يَعتَذِرُ مِنهُ . (مشكاة الأنوار : ۱۰۳/۲۳۵). شايسته نيست كه مؤمن ، خود را خوار گرداند. عرض كردم: چگونه خود را خوار مى كند؟ فرمود: كارى كند كه از آن عذرخواهى نمايد. امام على عليه السلام فرمود: اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ ، و إن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا (بحار الأنوار : ۷۴/۱۶۵/۲۹) عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش. امام زين العابدين عليه السلام فرمود: إن شَتَمَكَ رَجُلٌ عَن يَمينِكَ ثُمّ تَحَوَّلَ إلى يَسارِكَ و اعتَذَرَ إلَيكَ فَاقبَلْ عُذرَهُ . (بحار الأنوار : ۷۸/۱۴۱/۳۴) اگر مردى از طرف راستت به تو ناسزا گفت و سپس به طرف چپت آمد و عذر خواست، عذرش را بپذير.

ابن منظور در لسان العرب می نویسد: عذر دلیل و حجتی است که بدان پوزش و عذر خواسته می شود و جمع آن اعذار است. گفته می شود فلانی معذرت خواهی کرد از دینی که بر گردن دارد. . . عذر هر چیزی است که به عنوان پوزش خواهی به کار گرفته می شود. معذرت اسم مصدر است و نتیجه عذرخواهی است. (لسان العرب، ج4، ص545، ذیل واژه عذر) عذر در زبان فارسی به معنای پوزش و در اصطلاح، به دلیل و بهانه آوردن برای سرپیچی از امری، یا توجیه خطا و گناه خود (فرهنگ بزرگ سخن، ج5، ص4987) و اظهار اصلاح و توجیه نسبت به خطایا امر ناخوشایندی است که از انسان صادر شده به گونه ای که قبح و کراهت از آن برداشته شود. (التحقیق، ج8، ص70، «عذر») . با نگاهی به کاربرد واژه عذر در قرآن معلوم می شود، عذر و پوزش خواهی تنها نسبت به اعمال نادرست خود نیست، بلکه عذرخواهی برای اعمال زشت دیگران، نیز از مصادیق عذرخواهی است . انسان باید عذرخواهی را بیاموزد و هرگاه خطا و اشتباه و گناهی کرد، باید عذر بخواهد و عذر دیگران را نیز بپذیرد، ولی انسان نباید کاری کند تا عذر بخواهد. پیامبر(ص) می فرماید: ایاک و ما تعتذر منه؛ فان فیه الشرک الخفی؛ زنهار از کاری که به سبب آن پوزش بخواهی؛ زیرا در این کار شرک پنهان، است. (بحارالانوار؛ ج87، ص200، ح82- ) بنابراین بهتر است کاری کرد که نیازمند پوزش نباشد، چرا که عزت آدمی در آن است. امیرمؤمنان می فرماید: الاستغناء عن العذر أعز من الصدق به؛ نیاز نیافتن به پوزش خواهی، عزت بخش تر از پوزش خواهی موجه است. (نهج البلاغه، الحکمه923)از آن حضرت در نامه ای به حارث همدانی آمده است: بپرهیز از هر کاری که اگر از کننده آن درباره اش بازخواست شود، انکارش کند و یا پوزش خواهد و آبروی خود را آماج تیرهای سخن مردم قرار مده. (نهج البلاغه، نامه96) انسان نباید کاری کند که مجبور به عذرخواهی شود. اگر کارهای انسان همواره معروف و خیر و پسندیده باشد، نیازی به پوزش نیست. اصولاً کسانی دنبال عذر و یا عذرتراشی و توجیه و بهانه جویی هستند که دنبال توانایی علمی و عملی نمی روند؛ زیرا اگر کسی دنبال توانایی باشد دیگر نیازی نیست عذر بخواهد. امام علی(ع) می فرماید: اذا قلت المقدره کثر التعلل بالمعاذیر؛ هرگاه توانایی، کاستی گیرد، تمسک به عذر و بهانه ها فزونی یابد. (غررالحکم: 4038) . عذرخواهی نشانه عقلانیت شخص است. امام علی(ع) می فرماید: المعذره برهان العقل؛ پوزش [از خطا]، دلیل خردمندی است. (غررالحکم؛ 497) . تلقین روش عذرخواهی و آموزش روش های عذرخواهی و کسب مهارت از مسائلی است که در آموزه های قرآنی به آن توجه داده شده است. به عنوان نمونه حضرت یوسف(ع) به برادران می آموزد که چگونه باید عذرخواهی کرد و آداب آن را بجا آورد. (یوسف، آیه 89) امام حسین(ع) درباره اهمیت و ارزش عذرخواهی و قبولی عذر می فرماید؛ اگر شخصی در گوش راستم مرا دشنام دهد و در گوش چپم معذرت خواهی کند از او گذشت می نمایم، چون که پدرم علی(ع)، از جدم رسول خدا(ص) روایت کرد: کسی که عذرخواهی دیگران را چه موجه و چه ناموجه نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد. (احقاق الحق: ج 11، ص 431) . امام زین العابدین(ع) در دعا می فرمود: اللهم انی اعتذر الیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره. . . و من مسیء اعتذر الی فلم اعذره؛ بارخدایا! از تو عذر می خواهم اگر در حضور من به کسی ستم شده و من یاری اش نکرده باشم. . . و کسی به من بدی کرده و عذر خواسته است و من عذرش را نپذیرفته باشم. (صحیفه السجادیه دعای 38) .

«و حط عنی الذنب و الوزر» وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ : خدایا گناهانم را محو کن و در نامه عملم اثری از گناهانم باقی نگذار. درخطبه ۱۹۹ نهج البلاغه، امام علی علیه السلام : ...وإنها لتحت الذنوب حت الورق . نماز گناهان را همچون برگ های پاییزی می ریزد.” این بشارت و مژده شادی بخش و عظیمی است که از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام به مؤمنان و پویندگان راه حق داده می شود که اگر به دنبال آن هستند که گناهانی که به ذهن و زبان و روح و قلب آن ها چسبیده و آن ها را آزار می دهد مثل برگ هایی که در یک خزان پاییزی از یک درخت فرو می ریزد از کالبد آن ها فرو ریزد و آن ها را راحت بگذارد، به نماز پناه ببرند چرا که نماز مثل دستی یا نسیمی که تنه درخت را می تکاند و به واسطه آن تکان و جنبش، برگ های پاییزی از درخت جدا می شود گناهان و و معاصی را از آن ها دور می کند. وإنها لتحت الذنوب حت الورق وتطلقها إطلاق الربق وشبهها رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بالحمة تكون على باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم والليلة خمس مرات فما عسى أن يبقى عليه من الدرن . نماز، گناهان را همچون برگ های پاییزی می ریزد و غل و زنجیرهای معاصی را از گردن ها می گشاید. پیامبر (ص) نماز را به چشمه آب گرمی که بر در خانه کسی باشد و شبانه روزی پنج بار خود را در آن شستشو دهد تشبیه کرده است که بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند . ابن عبّاس گويد: من و سلمان در زير درختى نشسته بوديم . سلمان شاخه درختى را كه برگ هايش خشك شده بود، جنباند و در نتيجه آن همه برگ ها به زمين ريخت. جناب سلمان فرمود: اى ابوعثمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنين كردم؟ گفتم: سبب اين كار چه بود؟ فرمود: با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زير اين درخت نشسته بوديم ، آن حضرت چنين كرد كه من كردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنين كردم؟ من عرض كردم: يا رسول اللّه، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤمن چون وضو بگيرد بر آن وجهى كه دستور آمده بود، و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بريزد بسان اين برگ ها كه از اين درخت فرو ريخت . آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّيل ... . (هود/114) و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هايى از شب ... [منبع: تفسير منهاج الصادقين ، ج 4، ص 462] . مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد گناهانم بسیار شده اند و اعمال نیکم اندک است. پیامبر(ص) فرمودند: سجده های بسیار به جای آور. چرا که سجده گناهان را آنچنان می ریزد که باد برگهای درختان را می ریزد. [بحارالانوار جلد ۸۵ صفحه ۱۶۲] . در دعای روز بیست‌و‌سوم ماه رمضان هم آمده است: اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ . راه‌های شست‌وشوی گناهان : ۱. اقرار بر گناه نزد خداوند: امام صادق(ع) فرمودند: همانا به خدا قسم بنده از گناه، با اصرار بر گناه خارج نمی‌شود و بنده از گناه خارج نمی‌شود مگر با اقرار بر گناه. ۲. توبه و استغفار حقیقی: امام علی(ع) به مردی که در حضور آن حضرت استغفار کرد چنین فرمود: مادرت برایت بگرید، آیا میدانی استغفار چیست؟ استغفار درجه شریفان بلندمرتبه است و اسمی است که بر شش معنی اطلاق می‌شود: اول: پشیمانی از گذشته. دوم: تصمیم بر عدم تکرار گناه برای همیشه. سوم: پرداخت حقوق مردم تا به هنگام ملاقات با خدا حقی بر تو نباشد. چهارم: به جا آوردن فرائضی که درست به جا نیاورده‌ای. پنجم: ذوب کردن گوشتی که از حرام بر بدنت روییده به وسیله حزن و اندوه تا پوست به استخوانت بچسبد. ششم: چشاندن رنج و زحمت عبادت به جسم همانگونه که لذت معصیت را چشیده است، پس از آنکه همه این مراحل را طی کردی، آنگاه بگو استغفرالله. ۳. اقامه نمازهای واجب: پیامبر(ص) می‌فرمایند: نماز پنج‌گانه به نهر آبى تشبیه شده است که روزانه پنج بار انسان خود را در آن نهر شست‌‌وشو می‌دهد. ۴. نماز شب: امام صادق(ع) فرمودند: نماز مؤمن در شب گناهانی که در روز انجام داده است را از بین می‌برد. ۵. شب زنده‌داری: امام باقر(ع) فرمودند: به درستی که مؤمن وقتی شب را بیدار باشد و صبح کند در حالی که آن روز را روزه بدارد، برای او گناهی نوشته نمی‌شود و قدمی را بر نمی‌دارد مگر اینکه برای او حسنه‌ای نوشته می‌شود. (کلمه خیری نمی‌گوید مگر اینکه برای او حسنه‌ای نوشته می‌شود) و اگر در آن روز بمیرد، روح او به علیین بالا برده می‌شود و اگر بماند تا اینکه افطار کند خداوند او را از توابین می‌نویسد. ۶. قرائت قرآن: امام باقر(ع) می‌فرماید: کسی که سوره قدر را ۱۰ مرتبه بخواند، برای او هزار گناه از گناهانش بخشیده می‌شود. ۷. ذکر: امام صادق(ع) فرمودند: که صد مرتبه استغفار کند مثل اینکه شب را بیدار بوده و همه گناهانش می‌ریزد مثل، ریختن برگ درخت و صبح می‌کند در حالی گناهی بر او نیست. ۸. حج وعمره رسول خدا(ص) فرمود: حج (واجب) ثوابش بهشت است و عمره کفاره برای هر گناه است. ۹. زیارت امام حسین(ع): امام رضا(ع) فرمودند: ای پسر شبیب! اگر دوست داری وقتی خداوند را ملاقات می‌کنی گناهی بر تو نباشد، پس حسین(ع) را زیارت کن. ۱۰. بیماری و درد مؤمن: امام رضا(ع) فرمود: بیمارى برای مومن پاکیزگى و رحمت و براى کافر عذاب و لعنت می‌آورد و بیمارى براى مؤمن چندان ادامه پیدا می‌کند تا گناهانش همه بریزد. ۱۱. مصافحه: امام باقر(ع) فرمودند: به درستی‌که وقتی مؤمن با مؤمن دیگر مصافحه کند، بدون گناه جدا می‌شوند. ۱۲. صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد(ص): امام رضا(ع) فرمودند: کسی که نمی‌تواند کاری کند که گناهانش پاک شود پس باید زیاد بر محمد و آل او صلوات بفرستد زیرا زیاد فرستادن صلوات گناهان را از بین می‌برد. ۱۳. حسن خلق: امام صادق(ع) فرمودند: خوش اخلاقی مانند حرارت خورشید، گناهان را از بین می‌برد. ۱۴. سجده‌ فراوان: شخصی نزد پیامبر اسلام(ص) آمد و عرض کرد گناهانم زیاد شده است حضرت فرمودند: زیاد سجده کن، زیرا سجده فراوان، مانند باد که برگ‌ها را روی زمین می‌ریزد گناهان را از بین می‌برد. ۱۵. انفاق: امام علی(ع) می‌فرماید: کفاره‌ گناهان بزرگ و عظیم، فریادرسی از بیچارگان است.

یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. ای مهربان به بندگان شایسته خویش.

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا

تاريخ : چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | 23:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |