#دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان
اَللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ مُحِبّاً لاوْلیائِکَ، وَمُعادیاً لاعْدائِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ، یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین. خدایا در این ماه مرا محب و دل بسته و دوست دوستانت قرار بده«تولی»، و مرا دشمنی کننده با دشمنانت قرار بده«تبری»، ومرا پیرو راه و روش و سنت خاتم پیغمبرانت قرار بده، ای ای نگهدارنده و عصمت بخش دلهای پیغمبران!
دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: محبت و دوستی با دوستان خدا{تولی}، 2: عداوت و دشمنی با دشمنان خدا{تبری}، 3: پیروی کردن از سنّت خاتم انبیاء صلى الله عليه و آله، 4: خداوند نگهدارنده و عصمت بخش دلهای پیغمبران است .
دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان خدا : «اللهم اجعلنی فیه محبا لاولیاءک و معادیا لاعداءک» . حدیث است که به حقیقت ایمان نمیرسید مگر آنکه نزدیکترین خویشان خود را برای خدا دوست نداشته باشید، چون متدین نیست و دورترین افراد را برای اینکه متدین است، دوست داشته باشید. امام باقر (علیهالسّلام) به شخصی فرمودند؛ «اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، محشور میشود.»
تولی و تبری : محبا لاولیاءک و معادیا لاعداءک مساوی با تولی و تبرّی : «تولی و تبری» دو اصطلاح قرآنی است که از دیدگاه شیعه از جمله فروع دین و از واجبات اسلام شمرده میشود. این دو واژه، به ترتیب، به معنای دوستی با دوستان خدا و نزدیکی به اهل حق، و دشمنی با دشمنان خدا و دوری از اهل باطل است. تولی در 57 سوره از قرآن و 233 بار، و تبری در 20 سوره و 30 بار به کار رفته است. تولِی و تبرِی به دوستی با خدا و دوستان وی و دشمنی با دشمنان خداست . برخی مفسران آیه 157 اعراف، «عَزَّروهُ» را به تبری از دشمنان پیامبر (ص) و «نَصَروهُ» را به تولی پیامبر (ص) معنا کرده [بیان السعاده، ج2، ص211] . مدار دین بر حب و بغض فی اللّه است، [عدة الصابرین،ج1، ص89] . از این رو ایمان راستین، محکوم معادله تولی و تبری است که مؤمن بر اساس آن هم باید از انوار ارباب کمال و اهل حق استضائه کرده و همنشینی و دوستی با آنها را برگزیند و هم باید از رفاقت و دوستی هواپرستان و اهل بدعت بپرهیزد تا به صراط مستقیم الهی که همان ایمان خالص است دست یابد [مجمع البیان، ج1، ص110] :«اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم و لاَ الضّالّین». [حمدآیه6و7] هم به تولی وتبری اشاره دارد . در خبر است که خداوند به برخی از انبیا وحی میکند: به مردم بگوید کارهایی که در دنیا انجام داده اید، از عبادت و زهد و تقوا، به نحوی سود آنها به خودتان بازمی گردد؛ بنگرید برای من چه کردهاید؟ آیا هرگز دوستی از دوستان مرا دوست داشته اید؟ یا با دشمنان من دشمنی کرده اید؟ اگر عبادت آسمانیان و زمینیان همراه شما باشد و در آن دوستی با دوستان من و دشمنی با دشمنان من نباشد آن عبادت به کار شما نیاید. [کشف الاسرار ، ج2، ص83] .
اولیاءالله : «اولياء» جمع «وَلىّ» بر وزن فعيل و از ريشه «و ـ ل ـ ى» است. وَلْى در لغت به معناى قرب و نزديكى است.[المصباح، ص672؛ القاموس المحيط، ج2، ص1760، «ولى»] . براى ولىّ نيز معانى گوناگونى مانند دوستدار، رفيق و يارى كننده ذكر شده است[تاجالعروس، ج20، ص310، «ولى»] . اَلا اِنَّ اَولِياءَاللّهِ لاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون. (سوره يونس/10،62) . اولیاءالله جمع مکسر عربی ولی الله، واژه ای عربی به معنای «نزدیکان به خدا» است . مراد از اولیاء اللّه در قرآن ، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیدهاند. [المیزان، ج۱۰، ص۹۰] . از امیرمؤمنان (ع) درباره تفسیر آیه «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»، سؤال شد: «أَوْلِیَاء چه کسانی هستند»؟ امیرمؤمنین (ع) فرمودند: ایشان جماعتی هستند که در عبادت خداوند متعال اخلاص ورزیدند. در برخی از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل بیت (علیهمالسلام)، پیروان ایشان تطبیق شدهاست. قال أمير المؤمنين «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ثم قال: تدرون من أولياء الله قالوا: من هم يا أمير المؤمنين فقال: هم نحن و أتباعنا، فمن تبعنا من بعدنا- طوبى لنا طوبى لنا و طوبى لهم و طوباهم أفضل من طوبانا، قيل ما شأن طوباهم أفضل من طوبانا أ لسنا نحن و هم على أمر قال: لا- لأنهم حملوا ما لم تحملوا عليه- و أطاقوا ما لم تطيقوا . عن أبي جعفر ع قال وجدنا في كتاب علي بن الحسين ع «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» قال: إذا أدوا فرائض الله، و أخذوا بسنن رسول الله ص و تورعوا عن محارم الله، و زهدوا في عاجل زهرة الدنيا، و رغبوا فيما عند الله- و اكتسبوا الطيب من رزق الله، لا يريدون به التفاخر و التكاثر ثم أنفقوا فيما يلزمهم من حقوق واجبة، فأولئك الذين بارك الله لهم فيما اكتسبوا و يثابون على ما قدموا لآخرتهم . [تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۴] . أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿یونس 62 تا 64﴾ . در حکمت 432 میفرماید: «إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا»، شرط اول اولياء خدا این است که وقتی عموم مردم نگاه به ظاهر دنيا میکنند و دنبال کسب مقام و ثروت و شهوترانی هستند، دنبال این گونه اموری که هر چه به قیامت و به آخر الزمان نزدیک میشويم متأسفانه مظاهر دنیا هم بیشتر میشود! خانههای مجلل، ثروتاندوزيها، ذخيرهسازي ارز و سکه و دلار و تفاخرهای دنیوی اینها نگاه به باطن دنیا میکنند و گول ظاهر فريبنده آن را نمیخورند ، شرط دوم اولیاءخدا این است که آینده نگر هستند، پایان وسرانجام دنیا را نگاه میکنند نه فقط پایان عمر خود را، آجل یعنی سرانجام و پايان کار عاجل یعنی آنچه الآن نقد و حاضر است.
اعداء الله : «و معادیا لاعداءک» : الإمام عليّ عليه السلام : إيّاكَ أن تُحِبَّ أعداءَ اللّه ِ ، أو تُصفِيَ وُدَّكَ لِغَيرِ أولِياءِ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم . [غرر الحكم : 2703] امام على عليه السلام : مبادا كه دشمنان خدا را دوست بدارى و يا دوستى ات را براى غير دوستان خدا ، خالص گردانى ؛ زيرا هركه مردمى را دوست بدارد ، با آنان محشور خواهد شد . وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ [فصلت 19و20] و (ياد كن) روزى را كه دشمنان خدا جمع گشته و به سوى دوزخ آورده مىشوند و آنان را از پراكندگى باز مىدارند. تا چون به دوزخ رسند، گوش و چشمان و پوستشان به آن چه انجام مىدادند گواهى مىدهد. ذلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ [قصلت 28] سزاى دشمنان خدا همين است كه برايشان به خاطر انكار دائمى آيات ما، آتشى باشد كه هميشه در آن جا بمانند . عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلامُ أَنَّهُ قَالَ : مَنْ وَالَى أَعْدَاءَ اَللَّهِ فَقَدْ عَادَى أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ وَ مَنْ عَادَى أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ فَقَدْ عَادَى اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ حَقٌّ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُدْخِلَهُ فِي نَارِ جَهَنَّمَ [صفات الشیعة,جلد۱,صفحه۷] . در دعای ندبه : اَللَّهُمَ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ . امیرالمؤمنین عَلَيْهِ السَّلاَمُ قال سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِكَ سَادَةُ أُمَّتِي مَنْ أَحَبَّنَا فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا فَقَدْ أَبْغَضَ اَللَّهَ وَ مَنْ وَالاَنَا فَقَدْ وَالَى اَللَّهَ وَ مَنْ عَادَانَا فَقَدْ عَادَى اَللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَنَا فَقَدْ أَطٰاعَ اَللهَ وَ مَنْ عَصَانَا فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ [الأمالی (للصدوق),جلد۱,صفحه۴۷۶] . برای آنکه بدانیم اعداء الله چه کسانی هستند باید اشاره کنیم به شیطان رانده شده از درگاه حق که از زمان خلقت حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسلام) شیطان تنها کسی بود که به نافرمانی از ذات اقدس الهی اراده نموده و با تکبر و غرور خود به سرمنشا دشمنی با خداوند معروف گردید، اما این نکته لازم است که در اینجا بیان گردد و آن این است که ذات اقدس ربوبیت دارای مقامی است که هیچ موجودی نمیتواند در برابر او به دشمنی برخیزد بلکه خداوند برای امتحان و رتبه بندی مخلوقاتش آن هم برای آنکه خود مخلوقات درک کنند که ظرفیت آنان در چه حد است و در چه رتبه و مقامی باید قرار بگیرند امتحان را قرار داد و کسانی که از این امتحانات که به دستورات و قضا و قدر الهی میباشد با موفقیت بگذرند آن هنگام است که نزد خداوند اجر و قربی دارند ولی اگر خلاف آن صورت پذیرد آنگاه است که نزد خداوند جایگاهی نخواهند داشت و یکی از کسانی که در امتحان همه چیز خود را از دست داد ابلیس یا همان شیطان معروف است که همه جا سرک میکشد و در قرآن از او به دشمن بزرگ انسان تعبیر گردیده است: «انه لکم عدو مبین؛ [بقره آیه168] یعنی همانا شیطان برای شما دشمنی آشکار است» که خداوند (عزوجل) امر فرموده است که از او یعنی شیطان تبعیت نکنید «ولا تتبعوا خطوات الشیطان؛ [بقره آیه168] . و (از) وسوسههای شیطان پیروی نکنید» چرا که او «یخرجونهم من النور الی الظلمات؛ [بقره آیه257] یعنی خارج میکند ایشان را از نور به سوی تاریکی» و چون وسوسههای شیطانی بر خلاف سعادت و رستگاری انسانهاست و خداوند میخواهد تمام انسانها مسیر سعادت و رستگاری را بپیمایند، پس در اینجاست که شیطان به دشمن خداوند معروف است و همانطور که میدانیم شیطان هم برای خود یاران و پیروانی دارد که به وسیله آنها وسوسهها و خطوات خود را به نسل آدم ابوالبشر و جنیان تلقین میکند. چنانچه خداوند در قرآن میفرماید: «وان الشیاطین لیوحون الی اولیاءهم؛ [انعام آیه121] یعنی به درستی که شیاطین (جن و انس) سخت به دوستان و پیروان خود وسوسه کنند تا با شما به جدال و منازعه برخیزند» .
سنت پیامبر : «مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ» در این قسمت از این دعا از خداوند خواستاریم که ما را توفیق دهد تا از راه و روش پیامبر اعظم (ص) که به سنت تعبیر گردیده است پیروی کنیم چرا که امروزه مشاهده میشود چقدر سنتهای پیامبر گرامی اسلام مظلوم واقع شده است و کسی اهمیت زیادی بر این سنتها قائل نیست، شاید گفته شود که مثالی بیاورد تا روشن گردد، ما هم میگوییم مثال بارز آن ازدواج است که صراحتاً پیامبر اکرم (ص) فرمودند: النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی: یعنی ازدواج سنت من است پس هر کس از آن دوری گزیند و روی گردان شود، از من نیست. اما امروزه میبینیم که با غلوهای زبانی و بادهای اندرونی بعضیها خود را مدرنیته نشان داده و سنتی را که پیامبر اسلام (ص) بر اساس خواست خداوند پایه گذاردهاند با وسوسههای شیطانی زیر پا گذاشته و با سخت گیریهای بیجا و غیر عقلانی آن سنت نیکو را مانند یک هیولای وحشتناک جلوهگر نمودهاند. آن هم سنتی را که امام زینالعابدین (علیهالسلام) هنگامی که بر سفره طعام بودند استخوانی را که اندکی گوشت داشت برداشتند و فرمودند: پس از توافق دختر و پسر برای ازدواج، این امر به اندازه پاک کردن باقی مانده گوشت از این استخوان است. یعنی به قدری ازدواج باید آسان صورت پذیرد که هیچ دختر و پسری بدون همسر نباشند . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْر مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْء [الكافي، شیخ کلینی ج۵ ص ۹ ؛ تهذيب الأحكام،شیخ طوسی ج۶ ص ۱۲۴؛ الخصال، شیخ صدوق ج۱ ص۲۴۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی ج۹۷ ص ۲۳] پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «هر كس بنيانگذار روشى نيكو باشد، همچون پاداش كسى كه به آن عمل كرده، پاداش دارد و نيز از پاداش همه آنان كه تا روز رستاخيز به آن عمل نمايند بهرهمند خواهد شد بىآن كه از پاداش انجام دهندگانش چيزى كاسته شود». امام باقر(علیه السلام) : «مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةِ عَدْل فَاتُّبِعَ کَانَ لَهُ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ مَنِ اسْتَنَّ سُنَّةَ جَوْر فَاتُّبِعَ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ»؛ (کسى که سنت عدلى ایجاد کند و از آن پیروى شود همانند پاداش کسانى را که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنها کم شود و کسى که سنت ظلمى بگذارد و از آن پیروى شود همانند گناه کسانى که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که چیزى از گناهان آنها کاسته شود).(وسائل الشيعه، جلد 11، صفحه 437 ( جلد 16، صفحه 174) . رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن سَنَّ سُنَّةً حَسَنةً عُمِلَ بهامِن بَعدِهِ كانَ لَهُ أجرُهُ ومِثلُ اُجُورِهِم مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن اُجُورِهم شيئا ، ومَن سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً فَعُمِلَ بها بَعدَهُ كانَ علَيهِ وِزرُهُ ومِثلُ أوزارِهِم مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن أوزارِهِم شيئا . [كنز العمّال : 43079] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هركه روش نيكويى بگذارد كه پس از مرگش بدان عمل شود ، هم اجر خودش را دارد وهم به اندازه اجر كسانى كه به آن عمل مى كنند ؛ بى آن كه از اجر ايشان چيزى كم شود. و هركه روش ناپسندى بنهد و پس از مرگش بدان رفتار شود ، گنهكار است و به اندازه گناهان كسانى كه به آن سنّت عمل مى كنند نيز برايش گناه باشد ؛ بى آن كه از گناه آنان چيزى كم شود . قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ فِيهِ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ، وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ ، وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ ، وَ سُنَّةٌ مِنْ ذُرِّيَّتِهِمْ [المحتضر,جلد۱,صفحه۷۴] . عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلدِّلْهَاثِ مَوْلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: لاَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ فَالسُّنَةُ مِنْ رَبِّهِ كِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عٰالِمُ اَلْغَيْبِ فَلاٰ يُظْهِرُ عَلىٰ غَيْبِهِ أَحَداً `إِلاّٰ مَنِ اِرْتَضىٰ مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَمُدَارَاةُ اَلنَّاسِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمُدَارَاةِ اَلنَّاسِ فَقَالَ خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجٰاهِلِينَ وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِي اَلْبَأْسَاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ اَلصّٰابِرِينَ فِي اَلْبَأْسٰاءِ وَ اَلضَّرّٰاءِ [الخصال ,جلد۱,صفحه۸۲] خادم امام رضا(عليه السّلام)گفت:از امام رضا(عليه السّلام)شنيدم كه فرمود:مؤمن،مؤمن نمىشود مگر اينكه در او سه خصلت باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش.سنّت از پروردگارش،پوشيده نگه داشتن سرّش است،خداوند مىفرمايد:«داناى غيب كه غيب خود را به كسى اظهار نمىكند مگر فرستادهاى كه از او راضى باشد»و اما سنّت از پيامبرش،مدارا كردن با مردم،كه خداوند فرمود:«عفو را بگير و به نيكى امر كن و از جاهلان رويگردان باش»و اما سنّت از امامش،صبر كردن در سختىها و ناراحتىها،كه خداوند فرمود:«صبركنندگان در سختىها و ناراحتىها» . اعمال انسان به دو دسته تقسیم میشود: اول: اعمالی که پیش از مرگ انجام میدهد و به تعبیر قرآن پیش فرستاده است؛ دوم: اعمالی که پس از مرگ به دست وی میرسد در حالی که قبل از مرگ بستر آن را آماده و فراهم کرده است. این اعمال دسته دوم همان باقیات صالحات است. (وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا . کهف، آیه 46؛ الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً . مریم، آیه 76) در سنت و احادیث از این اعمال دسته دوم به عنوان سنتهای حسنه و سیئه یاد شده است تا بیان شود این باقیات میتواند بد و خوب باشد . پیامبر اکرم(ص) : اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له؛ هرگاه انسان بمیرد، عملش هم قطع می شود، مگر از سه راه: صدقه جاریه، یا عملی که از آن سود می برند، یا فرزند شایسته ای که برای او دعا می کند. (نهج الفصاحه، حدیث 239) . امام صادق(ع) می فرماید: پس از درگذشت مؤمن، شش چیز است که (ثوابش) به او می پیوندد: 1- فرزندی که برای او آمرزش می طلبد، 2- قرآنی که بر جای می گذارد (و آن را می خوانند)، 3- نهالی که آن را می کارد، 4- صدقه آبی که آن را جاری می سازد، 5- چاهی که آن را حفر می کند 6- سنت و روشی که بنیان می نهد و پس از او دیگران به آن عمل می کنند. (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص185) .
سنت در ميان متشرعان و متدينان به دين اسلام سه معناي اصطلاحي دارد : 1. «سنت» به معناي مستحب که در فقه اسلامي يکي از احکام پنجگانه به شمار ميآيد. سنت بدين معنا در برابر فريضه و واجب به کار ميرود و مرادف آن در عربي «نافله» است؛ 2. «سنت» به معناي روش مطلوب و خداپسند و کاري که در دين مطلوب قلمداد شده است، خواه واجب باشد و خواه مستحب. در برابر اصطلاح اول سنت که فقط شامل مستحب است، در اين اصطلاح سنت هم شامل مستحب ميشود و هم واجب. در اين اصطلاح، سنت در برابر بدعت قرار ميگيرد؛ زيرا سنت در اين معنا، کاري مطلوب و پسنديده است که در شرع پايهگذاري شده است، و در برابر آن، بدعت کاري است که در شرع و دين پيشينه ندارد و بدعتگذار از پيش خود آن را به دين نسبت ميدهد؛ 3. «سنت» به معناي قول، فعل و تقرير معصومان که براي مسلمانان حجت هستند و در کنار قرآن از منابع دين به شمار ميآيند. بر اساس اين تعريف، مجموعه رواياتي که از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) به ما رسيده سنت ميناميم . سنتها را می توان به حسنه و سیئه تقسیم نمود و سنتهای حسنه را به سنتهای رایج، به سمت رواج، کم رواج و متروک، تقسیم کرد . سنتهای رایج، سننی هستند که اکنون در بین مردم دائر و برقراراند، مانند: توسل به اهل بیت علیهم السلام . سنتهای به سمت رواج، سننی هستند که با اقدام و تلاش عده ای افراد دل سوز، در حال ترویج می باشند و بحمدالله با مرور زمان گستره این سنن رو به افزایش است، مانند: تفسیر قرآن و اعتکاف . سنتهای کم رواج، سنتهایی هستند که اگر چه کاملا متروک نشده، ولی از دوران و اوج افتاده اند و روز به روز حضور آنها در جامعه کمرنگ تر می شود، مانند: امر به معروف و نهی از منکر و یا شرکت فعال در مساجد و نماز جماعت . سنتهای فراموش شده، سنتهایی هستند که در بین مردم متروک و مطرود شده، حتی عمل به آنها در بعضی موارد با عکس العمل های منفی مواجه می شود، مانند: ازدواج موقت یا ساده زیستی و دوری از تجمل . سنتهای سیئه، سنن غلط و غیر اسلامی هستند که دامنگیر اجتماع شده و جانشین فرهنگ و سنتهای حسنه شده اند . تعداد این سنتها زیاد و اثرات و گستردگی آنها نیز فراوان است، مانند: اسراف، تجمل گرایی، لهو و لعب، چشم و هم چشمی، خودخواهی و ...
سنت، بدعت و خرافه تفاوتهایی باهم دارند ؛ سنت معانی مختلفی دارد؛ بر خلاف بدعت و خرافه که روشن است . بدعت را «ادخال مالیس فی الدین، فیالدین» تعریف کرده اند؛ یعنی کار، رسم، عادت و آیینی را که دینی نیست و ربطی به دین و قرآن ندارد را به نام دین، به مردم ارائه دهد؛ چنین کسی در دین بدعت گذاشته است؛ مثلاً امری را که واجب یا مستحب نیست اگر واجب یا مستحب جلوه دهد، بدعت است. خرافه هم به هرکار غیرمعقول که از سر توهم باشد، گفته میشود. خرافه در عرب، اسم شخصی بوده که دیوانه شده بود و چیزهایی عجیب و غریبی نقل میکرد؛ بعد از آن، هر حرف نامعقول و محالی را خرافه میگویند. اما سنت تعاریف مختلفی دارد؛ ممکن است منظور از سنت، سنت دینی باشد که در برابر بدعت قرار میگیرد؛ ممکن است منظور از سنت، یکی از منابع استنباط احکام ـ یعنی سنت، کتاب، عقل و اجماع ـ در علم فقه باشد؛ در اینجا، سنت به معنای اقوال و رفتار و کردار ائمه دین ـ مخصوصاً پیامبر ـ است. گاهی تقریرات را هم به این اضافه کردهاند که بهمعنای این است که شخصی پیش پیغمبر یا پیشوایان معصوم ـ که اقوال و رفتارشان حجت است ـ کاری را انجام میدهد و یا حرفی را میزند که آنها آن کار را تأیید میکنند و یا حداقل رد نمیکنند و این رد نکردن هم از سر تقیه نبوده است. گاهی منظور از سنت ممکن است سنت متشرعه باشد؛ یعنی آن رسوم و آداب و آیینهای موجود در فرهنگ و کردار مردم متشرع که در موردشان از چهارده معصوم و پیشوایان دینی قول و گفتار و تقریری نداریم؛ اما درطول تاریخ، تبدیل به رسم و عادت مسلمانها یا شیعیان شده اند.
سنت : در کتاب « اصول الفقه » آمده است: «السّنة النبویة: هی اقوال النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و افعاله و تقریراته، فالسّنة علی ذلک تنقسم بحسب ماهیتها و حقیقتها الی ثلاثة اقسام: سنّة قولیة و سنّة فعلیة و سنّة تقریریة...». [اصول الفقه، ابو زهره، محمد، ص۹۷.الاجتهاد اصوله و احکامه، بحرالعلوم، محمد، ص۶۸.المستصفی من علم الاصول (به ضمیمه فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت)، غزالی، محمد بن محمد، ج۱، ص۱۲۹.منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، جناتی، محمد ابراهیم، ص۷۷.مقالات اصولی، موسوی بجنوردی، محمد، ص۲۵] . سنت نبوی، به معنای قول، فعل و تقریر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. [سنت یعنی گفتار یا کردار یا تأیید معصوم : آشنایی با علوم اسلامی، مطهری، مرتضی، ج۳، ص۲۲.السنة فى اصطلاح الفقهاء : قول النبى او فعله او تقريره : اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص۶۳] . در تفسير مجمع البيان آمده است: به هر چيزي كه به صورت «دوام» و «استمرار» اتفاق بيفتد، سنّت يا طريقت مي گويند.[ر.ك: طبرسي، مجمع البيان ج1، ص643] . سنت، سيره، طريقت هر سه كلماتي داراي معاني نظير هم هستند[ر.ك: طبرسي، مجمع البيان ج3ـ4، ص670 و 671] و سنت، راهي است كه براي اقتدا به آن و تبعيّت از آن قرار داده شده است از جمله، «سيره» و «سنت» حضرت رسول صلي الله عليه و آله .[ر.ك: طبرسي، مجمع البيان ج1ـ2، ص642] . در تعريف سنت چنين مي گويند كه: سنت، قول پيامبر صلي الله عليه و آله ، فعل آن حضرت و تقرير آن حضرت (گفتار يا انجام كاري كه نزد پيامبر صلي الله عليه و آله صورت گيرد و حضرت عكس العمل نشان ندهند، كه نشان دهنده رضايتمندي خواهد بود) مي باشد.[علوم الحديث و مصطلحه، ص19] . سنت معناي ديگري نيز ـ غير از آن مفهومي كه محدثان (راويان حديث) به آن پرداخته اند ـ دارد. طبق اين تعريف هر چيزي را كه از پيامبر و ائمه اثني عشر عليهم السلام نقل شده، اما از باب فريضه (واجب) نباشد؛ يعني جزء مستحبات باشد، سنت مي گويند.
یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین . ای نگهدار دلهای پیامبران.
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا