#دعای روز بیست و نهم ماه رمضان

اَللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ، وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ، یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین. ‌خدایا در این ماه مرا سر تا بپا به رحمت خودت بپوشان، و به من توفیق بده و حفظ از گناهان را روزی ام فرما، و دلم را از تاریکی‌های تهمت و شک‌ و اوهام باطل پاک بدار‌، ای خدایی که به بندگان با ایمان رحیم و مهربان هستی .

دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: تحت پوشش رحمت ومهربانی خدا قرار گرفتن، 2: توفیق یافتن برای انجام کارهای خیر و محفوظ شدن از گناهان، 3: پاکی دل از تاریکی‌های شک‌ و اوهام باطل و از تیرگی‌هاى تهمت، 4: خدای رحیم نسبت به بندگان مؤمن رحیم و مهربان است .

پوشش رحمت خدا : «اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ» ‌ای خدا من را به رحمت خودت بپوشان؛ «غش» به معنی مخفی کردن است؛ در دعای سحر : اَللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ رَحْمَتِک بِاوْسَعِها، وَ کلُّ رَحْمَتِک واسِعَةٌ، اَللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِرَحْمَتِک کلِّها. بار الها، من از تو سؤال می کنم به گسترده ترین رحمتت، و همه رحمتهای تو گسترده است، بار الها از تو سؤال می کنم به همه رحمتت . و رحمتی وسعت کلَّ شیءٍ... (اعراف/156) ...و رحمتم همه چیز را فرا گرفته... این رحمت فراگیر پروردگار ممکن است اشاره به نعمت ها و برکات دنیوی باشد که همگان را در بر گرفته و نیکو کار و گنهکار از آن بهرمند هستند. نیز می تواند اشاره به همه ی رحمت های مادّی و معنوی باشد؛ به این معنی که درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است و این خود مردمند که باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند، و اگر کسی شرایط ورود در آن را فراهم نکند ، دلیل بر تقصیر خود اوست؛ نه محدود بودن رحمت خدا.(المیزان/ج8/ص279) . «وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ» [کهف/۵۸]. پروردگار شما بخشنده و دارای رحمت است . «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» [انعام/۱۲ و ۵۲]. خداوند رحمت را بر خویش واجب فرموده است . «وَرَحمَتِی وَسِعَت کُلَّ شَیء» [اعراف/۱۵۶]. رحمت الهی واسع است و شامل هر چیزی میشود . «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» [اعراف/۵۶].‌ رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است . «وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» [حجر/۵۶]. از رحمت مایوس نمیشوند، مگر گمراهان . «مَایفْتَحِاللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَهَا وَمَایمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ»  [فاطر/۲]. حقیقتاً هیچ کسی نمیتواند مانع نزول رحمت الهی بر انسان شود و اگر خداوند رحمتی را از شخصی دریغ دارد، هیچ کس نمیتواند آن رحمت را بر وی فرود آورد . فراگیرترین و گسترده‌ترین آیه از جهت امید و رحمت قرآن، این آیه مبارکه است: «قل یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (زمر، ۵۳) بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است . پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: «دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است، به ازاىِ این آیه از آنِ من باشد: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ...». مردى گفت: اى پیامبر خدا! پس کسى که شرک ورزیده است [آیا این آیه، شامل حال او هم می‌شود]؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت کرد و سپس سه بار فرمود: بجز کسى که شرک ورزیده است». (أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الایمان، ج ۹، ص ۳۴۰ ٓ ۳۴۱) . امام على (علیه السلام) فرمود: «در قرآن، آیه اى فراگیرتر از "یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ... " وجود ندارد». (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۸۴) . رحمت الهی، به معنای افاضه خیر بر نیازمندان و فرودستان و دستگیری از آنان است. رحمت خداوندی از ویژگی‌های تمامیت، عمومیت و کمال، بهره مند است. «تمامیت» بدین معنا است که خداوند می‌خواهد نیازمندی و ناتوانی را از جمیع نیازمندان بردارد. «عمومیت» بدین معنا است که گستره رحمت الهی هم نیک سیرتان و شایستگان را دربرمی گیرد و هم بدسیرتان و سرکشان را و هم مؤمنان و هم کافران را، و هم در این جهان مشمول آنان می‌شود و هم در آن جهان. «کمال» به این معنا است که خداوند مانند مردمان مهربان و نیکوکار، بر اثر مهربانی آوردن و نیکی کردن، دچار رنج و تعب نمی‌شود. [علم الیقین فی اصول الدین ج1 ص 159] .

رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه : بدون ایمان، بدون اخلاق، بدون عمل، «رحمت رحمانیه» شامل حال انسان می شود، چون شعاع رحمت رحمانیه مشروط به ایمان و اخلاق حسنه و عمل برای رسیدنش به انسان نیست. از زمانی که نطفه در رحم مادر منعقد می شود رحمت ربوبی پروردگار نطفه را بدرقه می کند تا تبدیل به یک انسان هفتاد هشتاد ساله، نود ساله یا صد ساله بشود و همه نعمت های مادی را هم بی دریغ بی شرط، در اختیارش قرار می دهد. اما «رحمت رحیمیه» اگر بخواهد به انسان برسد شرطش ایمان است، اخلاق حسنه است، عمل صالح است، در حد ظرفیت هر کسی . رحمت رحمانیه؛ یعنی رحمتی بی کران و فراگیر که بر همه هستی پرتو می‌افکند . رحمت رحیمیه؛ یعنی رحمتی که تنها پرهیزگاران و نیک سیرتان را در خود می‌گیرد. مراد برخی آیات قرآن، رحمت رحمانیه و مراد برخی دیگر، رحمت رحیمیه است . خداوند، بخشنده و مهربان بلکه مهربان‌ترین است. این صفات از لطف و رحمت بی‌پایان خداوند نسبت به همه موجودات خبر می‌دهد. صفت «رحمان» اشاره به رحمت عام خداوند دارد که شامل مؤمن و کافر، نیکوکار و گنهکار می‌شود و صفت «رحیم» اشاره به رحمت خاص خدا دارد که ویژه مؤمنان است . خداوند خود را با صفت «رحمان» و «رحیم» توصیف کرده است؛ [بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿2﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾] . از امام صادق عليه السّلام چنين رسيده است:«والله اله كل شئي، الرحمان بجميع خلقه، الرحيم بالمؤمنين خاصه» يعني خداوند معبود همه چيز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحيم است[الصدوق، التوحيد، ص 203] .

غش : فرهنگ فارسی معین : (غِ شّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خیانت کردن . 2 - فریب دادن . 3 - کدورت . 4 - (مص م .) آمیختن هر چیز کم بها در هر چیز گرانبها و ناخالص کردن آن . منظور از دعا این قسمت آخر است .

توفیق بهترین رفیق : «وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ» خدایا به من توفیق عنایت کن ؛ توفیق؛ یعنی، موفق ساختن و توفیق الهی یعنی آن که خداوند اسباب و زمینه های لازم را برای تعالی و پیشرفت و سعادت کسی فراهم سازد. هر عمل نیکی برای مؤمن موجب زیادتی توفیق می گردد، از عبادات و دعا تا دستگیری از محرومان و یاری رساندن به ستمدیدگان خلاصه آن که هرگاه بنده برای رضای پروردگار قدمی بردارد خداوند توفیق بیشتری برای او فراهم سازد، همان گونه که در اثر گناه توفیق اعمال خیر را از آدمی سلب می نماید . امام على عليه السلام : كَيفَ يَتَمَتَّعُ بِالعِبادَةِ مَن لَم يُعِنْهُ التَّوفيقُ ؟! .چگونه از عبادت بهره مند شود كسى كه توفيق ياريش نكرده است! امام على عليه السلام : إنَّ اللّهَ سبحانَهُ إذا أرادَ بعَبدٍ خَيرا وَفَّقَهُ لإنفاذِ أجَلِهِ في أحسَنِ عَمَلِهِ، و رَزَقَهُ مُبادَرَةَ مَهَلِهِ في طاعَتِهِ قَبلَ الفَوتِ . هرگاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد به او توفيق مى دهد تا عمرش را در بهترين كارهايش سپرى كند و شتافتن در طاعت او، پيش از فرا رسيدن مرگ را روزيش گرداند . امام زين العابدين و امام باقر عليهما السلام ـ در هر روز ماه رمضان با اين دعا ـ مى گفتند: اللّهُمّ صَلِّ على محمّدٍ و آلِهِ ، و وفِّقْني فيهِ لِلَيلَةِ القَدرِ على أفضَلِ حالٍ تُحِبُّ أن يَكونَ عَلَيها أحَدٌ مِن أوليائكَ و أرضاها لَكَ . بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا توفيق ده تا در شب قدر بهترين حالتى را كه دوست دارى هر يك از دوستان تو داشته باشند و بيش از هر حالى مورد رضايت توست، داشته باشم. [میزان الحکمه،جلد سیزدهم] . امام جواد (علیه‌السلام) فرمودند: مؤمن به سه خصلت محتاج است که اولین آن‌ها توفیق است. دوم. مؤمن به واعظ درونی محتاج است تا همیشه حواس او جمع باشد و از احوال دنیا عبرت آموزی کند؛ سوم. «قبولُ مِن مَن یَنصحه» هرکس که تورانصیحت میکند از او بپذیر [مستدرک ج8، ص329] . توفیق فقط از جانب خداوند حاصل میشود : و ما توفیقی الاّ بالله علیه توکلتُ و الیه اُنیب (هود/88). توفیق من فقط بر خداست. بر او توکل کردم؛ و به سوی او باز می گردم. در دعای امام زمان عج هم متوجه می شویم که در چه چیزی باید توفیق بطلبیم از خداوند تا خداوند توفیق انجام آنها را به ما عنایت بفرماید: اللّهم ارزقنا توفیق الطاعة . همراهی خدا در کار خیر را توفیق گویند . امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: التَّوْفِیقُ عِنَایَةُ الرَّحْمَنِ .  توفیق عنایت خداوند رحمن است . ( تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ) . امام رضا علیه السلام فرمودند: وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ؛   هر کس از خدا توفیق بخواهد و کوشش ننماید خود را مسخره کرده است . ( بحار الأنوارج 75، ص: 356 )  . امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: خَیرُالإجتهادِ ما قارَنَهُ التَّوفیقُ[شرح غررالحکم، ح 5008] بهترین کوشش، آن کوششی است که با توفیق (و سبب سازی خوبی ها) قرین شود . امام صادق(ع) می فرماید: إذا فَعَلَ العَبدُ ما أمرَهُ اللّهُ عَزّوجَلّ بِهِ مِن الطّاعَةِ کانَ فِعلُهُ وَفقاً لِأمرِاللّهِ عَزّوجلّ و سُمّیَ العَبدُ بِهِ مُوفَّقاً، و إذا أرادَ العَبدُ أن یَدخُلَ فِی شَی ءٍ مِن مَعاصِی اللّهِ فَحالَ اللّهُ تَبارَکَ و تَعالی بَینَهُ و بَینَ تِلکَ المَعصیَةِ فَتَرَکَها کانَ تَرکُهُ لَها بِتَوفیقِ اللّهِ تَعالی ذِکرُهُ ، و مَتی خلّی بَینَهُ و بَینَ تِلکَ المَعصِیَةِ فَلَم یَحُلْ بَینَهُ و بَینَها حَتّی یَرتَکِبَها فَقَد خَذَلَهُ و لَم یَنصُرهُ و لَم یُوَفِّقْهُ  .  هرگاه بنده، طاعتی را که خداوند عزّوجّل بدان فرمان داده است، انجام دهد، عمل او موافق فرمان خدای عزّوجلّ است و بدین سبب، بنده را موفق نامیده اند و هرگاه بنده بخواهد در موردی، نافرمانی خداوند کند و خداوند تبارک و تعالی میان او و آن معصیت، حایل شود و در نتیجه، بنده آن را مرتکب نشود، این ترک گناه او، به توفیق خداوند تبارک و تعالی بوده است. اما هر گاه (به دلیل سستی و بی لیاقتی بنده در توفیق یافتن) جلوی او را از ارتکاب آن معصیت نگیرد و به حال خود رهایش کند تا مرتکب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و یاری اش نرسانده و توفیقش نداده است. حضرت، در این جا معنایی موافق معنای لغوی توفیق و بی توفیقی (خذلان) را یادآور شده است؛ چرا که توفیق، یعنی بنده در انجام دادن و یا ندادن کاری، موافق با امر و نهی الهی عمل کند و بی توفیقی، یعنی خداوند، آن بنده را یاری و نصرت ننماید [التوحید، ص 242، ح 1؛ میزان الحکمه، ج 14، ص 6954] . آثاری که قرآن برای اهل توفیق بر می شمرد، عبارتند از: ۱. دوری و اجتناب از شیطان، [نساء 83] . ۲. توبه و بازگشت به سوی خدا "ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب"، [هود 88] . [بقره 64] .  ۳. زدودن گناهان، [احقاف 15و16] . ۴. راهیابی به بهشت، [بقره 221] . ۵. توکل، [هود 88] . ۶. شرح صدر، [انعام 125] . ۷. قبولی اعمال، [احقاف 15و16] . ۸ . رهایی از زیانکاری، [بقره 64] . ۹. مغفرت و آمرزش، [بقره 187] . ۱۰. هدایت خاص، [اعراف 43] . 11. توفیق در اعمال صالح. [احقاف 15] . برای رسیدن به مقام توفیق می بایست زمینه های را انسان در خود پدید آورد و ظرفیت خود را افزایش دهد تا توفیق رفیق راهش شود. از جمله زمینه هایی که می بایست فراهم گردد عبارتند از: ۱. توبه، [احقاف 15] . ۲. توکل، [قصص 22] . ۳. جهاد، [عنکبوت 69] . ۴. دعا، [نمل 19] . ۵. عبادت، [حمد 5] . ۶. قصد اصلاح، [نساء 35] . ۷. هجرت، [توبه 117] . [کهف16] اشاره کرد .

عصمت : به معنای پاکدامنی و ناآلودگی به گناه است. فاضل مقداد در تعریف عصمت مى گوید: «عصمت، لطفى است که خداوند در حق مکلف به جاى مى آورد، به گونه اى که انگیزه اى براى ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقى نمى ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وى نمى ستاند».[ارشاد الطالبین، ص ۳۰۱ - ۳۰۲] .

پاک شدن قلب از آلودگیهای تهمت و شک : «وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ» خدایا دلم را از تیرگی‌ها و گرفتگى‌هاى تهمت تطهیر کن؛ خدایا قلب مرا از تاریکی های تهمت نجات ده؛ قلب من را از آلودگی‌های شک پاکیزه کن؛ یعنی من گرفتار شک نباشم؛ بعضی‌ها دچار شک هستند و وسوسه خناس به سراغ ایشان می‌آید و از مبداء تا معاد انسان را در شک می‌اندازد؛ خدایا من را از این گرفتاری نجاتم بده. کسانی که گرفتار وسوسه هستند و در همه مسائل شک می‌کنند روزی صد مرتبه ذکر شریف «لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» را بگویند. [اصول کافی، ج2، ص523] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطاب به سلمان می‌فرمایند: اَکثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوة... این ذکر را زیاد بگو، فاِنَها کَنزٌ مِن کُنوزِ الجَنة، [وسائل الشیعة، ج6، ص309] . شک و تردید در اعتقادات دو گونه است. یکی ابتدایی و موقت که زمینۀ یقین است؛ دوم شک دائمی و همیشگی. شک های دائمی از مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد. توضیح این که همان گونه یقین و علم باعث آرامش روح وموجب تکامل انسان است؛ درمقابل شک وتردید موجب اضطراب وسلب آرامش ومانع حرکت وتکامل است. به همین جهت دراسلام شک باشرک برابری میکند. "عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَهُوَ یَقُولُ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شَکٌّ أَوْشِرْکٌ فَهُوَسَاقِطٌ". [کافی، ج2، ص129] . اولا تهمت چیست و چند درجه دارد؟ و دوم تهمت چند گونه در جامعه انجام می گیرد؟ تهمت دارای درجاتی است که شدید ترین درجه آن خود آن است که انسان بداند این تهمت است و آن را به شخصی نسبت می دهد و دلیل آن هم به خاطر دلایلی همچون انگیزه های نفسانی ، انتقام گرفتن و یا خودشیرینی نزد دیگران است . دوم اینکه براساس حدس و گمان این نسبت را به کسی بدهیم، در حالی که واقعیت ندارد . سوم اینکه براساس شک این نسبت را به شخصی  نسبت بدهیم به این شکل که آیا فلان شخص این عیب را دارد یا نه . چهارم اینکه تهمتی را از دیگران بشنویم و آن را نقل کنیم. در حالی که حق نقل کردن تهمت به دیگران را نداریم. در حدیث داریم که همه این موارد از مصادیق تهمت است . نکته پایانی دعا واژه طهر قلبی  است یعنی اینکه قلب مرا از تهمت ها پاکیزه کن از این جمله فهمیده می شود کسی که به دیگران تهمت می زند  اولین ضرر آن متوجه خودش است و آن اینکه قلبش نجس ، خبیث و آلوده می شود. لذا باید از خدا بخواهیم قلبمان را پاکیزه کند .  امام صادق علیه السلام: کانَ أَبِى علیه السلام یقُولُ مَا مِنْ شَیءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیوَاقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیهِ فَیصَیرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ [اصول کافى، ج:۳ ص:۳۶۹، روایة: ۱] پدردم همواره می فرمود: چیزى بیشتر از گناه قلب را فاسد نکند، قلب مرتکب گناهى می شود و بر آن اصرار می ورزد تا بالایش به پائین می گراید (سرنگون و وارونه می شود و سخن حق و موعظه در آن نمی گنجد و تاثیر نمی کند) . الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :  اِذا اَذنب الرّجل خرج فی قلبه نُکتةٌ سوداءَ فان تاب اِنمحت و اِن زاد، زادت حتّی تَغلبَ علی قلبه فلا یُفلح بعدها اَبداً . [الكافي : 2/271/13] هنگاهی که شخصی گناهی انجام می دهد، نقطه ای سیاه در قلبش پیدا می شود، پس اگر توبه کرد از بین می رود و اگر زیادشد گناهش، زیاد می شود آن نقطه ی سیاه تا اینکه بر قلبش غلبه پیدا می کند؛ در این صورت هرگز روی رستگاری را نخواهد دید.رستگار نخواهد شد بعد از آن ابداً . امیرالمؤمنین علیه السلام: لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقـُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَلَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ کفَى بِمَا سَلَفَ تَفَکراً وَ کفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً [اصول کافى، ج:۳، ص:۳۷۷، روایة: ۲۸] دردى دردناکتر از گناه براى دل نیست و ترسى سخت تر از مرگ نیست و گذشته براى اندیشیدن (و عبرت گرفتن) بس است و مرگ براى اندرز دادن کافى است . الإمامُ الحسنُ عليه السلام : أسلَمُ القُلوبِ ما طَهُرَ مِن الشُّبُهاتِ .[تحف العقول : 235] امام حسن عليه السلام : سالمترين دلها، دلى است كه از شبهات پاك باشد . چرا که روز قیامت هیچ چیزبرای انسان نفعی ندارد مگر قلب سالم: «یومَ لا یَنفعُ مالٌ و لا بنون ؛ اِلاّ من اتی الله بقلبٍ سلیم. یعنی: در آن روز که مال و فرزندان سودی نمی بخشد ؛ مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید . قلب سلیم یعنی قلبی که از هر گونه بیماری و انحراف اخلاقی دور باشد. امام صادق ع می فرماید:« قلب سلیم، قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد . امام صادق : عنه عليه السلام : القلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ .[جامع الأخبار : 518/1468]. یعنی: قلب حرم و خانه ی خداست، پس غیر خدا را ساکن آن نکن. پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب - تا در این پرده جز اندیشه ی او نگذارم . امیر مومنان علی علیهالسلام :  قُلوبُ العِبادِ الطاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّه ِ سبحانَهُ ، فَمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ . [غرر الحكم : 6777] دل ها و قلب های پاک بندگان خدا محل عنایت و نظر خداست، پس هر کس قلب و دلش را پاک از هواهای نفسانی بدارد، خداوند نظر و عنایت می کند به او و دل و قلب او.

غیاهب : «غياهب» جمع غيهب است و غيهب ظلمت و تاريكى : لغت‌نامه دهخدا : غیاهب . [ غ َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ غَیهَب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غیهب شود . غیهب : فرهنگ فارسی معین : (غَ یا غِ هَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) سختی تاریکی شب . 2 - (ص .) سخت سیاه . ج . غیاهب .

تهمة : لغت‌نامه دهخدا : تهمة. [ت ُ هََ م َ / ت ُ م َ ] (ع اِ) (از «وهَ م ») بدگمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسم است از اتهام . ج ، تهمات و تهم . (از اقرب الموارد). رجوع به تهمت شود . تهمت : فرهنگ فارسی معین : (تُ مَ) [ ع . تهمة ] (اِ.) بدگمانی ، افترا.

یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین. ‌ای خدایی که نسبت به بنده‌های مؤمنت اهل ترحم ومهربانی هستی رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین. ‌ای خدایی که نسبت به بنده‌های مؤمنت اهل ترحم ومهربانی هستی.

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا

تاريخ : سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | 23:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |