#دعای روز سیام ماه رمضان
اَللّهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ وَ القَبولِ، علی ما تَرْضاهُ وَ یَرْضاهُ الرّسولُ، مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالاصُولِ، بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین . خدایا در این ماه روزه مرا مورد قدردانی و قبول قرار بده، و قدر دانی و قبول را بر طبق خشنودی خودت و پسند رسولت قرار بده، و فروع دینم را بر پایه اصول دینم محكم و استوار گردان، به حق آقا و سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش، و سپاس و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
دراين دعاچندنکته وجوددارد، 1: درخواست قدر دانی و قبولی روزه ماه رمضان وسپاسگزاری بر انجام این عبادت، 2: مورد رضایت و قبول خدا و رسول قرار گرفتن روزه گرفتن، 3: استوارشدن فروع دین بر اصول دین، 4: آقا و سرور همه یِ ماها محمّد و اهل بیت پاکش است، 5: سپاس و حمد و ستایش خاص پروردگار جهانیان است .
تشکر وسپاسگزاری خدا از بنده : «اَللّهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ وَ القَبولِ» خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است. ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است، تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمییابد و بالا نمیرود تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید و عبودیت در برابر خداست. سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او میخواهیم روزه مان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آن گونه که تو و رسولت از آن راضی باشند. آری، خداوند روزه ای را ارزش مینهد و میپذیرد که آمیزه ای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول میکند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنتهای او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد. طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد، دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته! شنیده ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بروبخور! دیگرروزه نیستی! . در دعای وداع با ماه رمضان : تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ، وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ؛ امام سجاد علیهالسلام میفرماید: تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ؛ اگر کسی شکر تو را به جا آورد تو شکر او را به جا میآوری. وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ؛ و اصلا شکر کردن را تو به او الهام کردی.
طبرسى فرموده: شكر اعتراف به نعمت است توأم با نوعى تعظيم . راغب گويد: شكر ياد آورى نعمت و اظهار آنست ... آن فقط در مقابل نعمت است . شكر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشكر از نعمت دهنده است . شکر، شناخت احسان و نشر آن است که در وصف خدا و بنده هر دو آمده است.[لسان العرب، ج 4، ص 423] در وصف خداوند؛ مانند «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ».[فاطر: 34] «وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ».[تغابن: 17] . وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورا».[انسان 22] . در وصف بنده ؛ مانند : لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم»؛[ابراهیم 7] اگر از نعمتهای الهی شکرگزاری کنید او هم آن نعمتها را زیاد خواهد نمود. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ».[بقره 158] . «وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ . و هر كس شكر كند، همانا براى خويش شكر كرده و تنها به سود خویش شکر کرده و به نفع خود اوست و هر كس كفران كند (بداند به خدا زيان نمىرساند، زيرا) بىترديد خداوند بىنياز و ستوده است» [لقمان 12] . امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: در تورات نوشته است كسی كه بـه تو نعمت داد، سپاسش گزار و كسی را كه از تو سپاسگزاری كرد، نعمتش ده، زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند، سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و بیمه كننده و ایمنساز نعمت از دگرگونی است [مكتوب فی التوراه: اشكر من انعم علیك و انعم علی من شكرك؛ فانه لازوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء لها اذا كفرت؛ الشكر زیاده فی النعم و امان من الغیر./ الشكر، ح 3] . امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: روزی عایشه به پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، چرا خودت را به رنج میاندازی با آن كه خدا گناه گذشته و آینده ترا آمرزیده است؟ حضرت فرمودند: ای عایشه، آیا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟ در ادامه حدیث امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنقدر روی انگشتان پایش میایستاد تا این كه خدای سبحان نازل فرمود: "طه، ما انزلنا علیك القرآن لتشقی(طه 1و2)؛ ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه خود را به رنج اندازی." [فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسك و قد غفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تأخر؟ فقال: یا عائشه الا اكون عبداً شكوراً؟ قال و كان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یقوم علی اطراف اصابع رجلیه فانزل الله سبحانه و تعالی: (طه ـ ما انزلنا علیك القرآن لتشقی)./ الشکر، ح 6] . امام سجاد علیه السلام در دعای وداع با ماه رمضان: ...تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ، اگر کسی شکر تو را به جا آورد تو شکر او را به جا میآوری. وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ؛ و اصلا شکر کردن را تو به او الهام کردی. منظور از شکرگزارى خداوند آن است که وی به مقدارى که بندگان در مسیر طاعت او گام برمیدارند، آنها را مشمول مواهب و الطاف خویش میسازد، و از آنها تشکر و سپاسگزارى میکند، و از فضل خود بیش از آنچه استحقاق دارند بر آنها میافزاید: «فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه». امّا آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را به طور کامل خواهد داد و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود.[نساء، 173] . امام صادق(علیهالسلام) به چند مورد از آن اشاره فرموده اند: الف- هنگام تندرستی: شخص تندرست و شكرگزار، اجرش همچون پاداش شخص گرفتاری است كه برای خدا صبر پیشه سازد. [المعافی الشاكر له من الاجر ما للمبتلی الصابر... ./ الشکر، ح 4] . ب- هنگام اعطاء و بخشش به دیگران: عطابخش شكرگزار، اجرش همچون شخصی است كه از نعمت محروم است و در محرومیت قناعت میكند. [... المعطی الشاكر له من الاجر كالمحروم القانع./ الشکر، ح 4] . ج- هنگام داشتن نعمت: سپاس و شكر به هنگام نعمت، باعث افزایش و فزونی نعمت میشود. [ثلاث لایضر معهن شیء الدعاء عند الكرب و الاستغفار عند الذنب و الشكر عند النعمه / الشکر، ح 7] . د- هنگام مشاهده محرومیت دیگران: در هنگام مشاهده انسانی كه از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیكنم و بر خود نمیبالم بلكه تو را برای نعمتهای بزرگت نسبت به خود میستایم. [اذا رایت الرجل و قد ابتلی و انعم الله علیك فقل: الهم انی لا اسخر و لا افخر ولكن احمدك علی عظیم نعمائك علی / همان، ح 22] . در این مورد پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) سفارش اكید دارند كه: مبادا طرف مقابل بشنود و اندوهگین گردد. [اذا رایتم اهل البلاء فاحمدوالله و لا تسمعوهم فان ذالك یحزنهم/ الشکر، ح 23] . امام باقر(علیهالسلام) نیز میفرماید: چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی كه او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را كه مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر كس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد. [تقول ثلاث مرات اذا نظرت الی المبتلی من غیر ان تسمعه: الحمدلله الذی عافانی مما ابتلاك به، و لو شاء، فعل؛ قال: من قال ذلك لم یصبه ذلك البلاء ابداً./ الشکر، ح 20] . هـ- هنگام یادآوری نعمت: سیره پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و دیگر ائمه معصومین(علیهمالسلام) این بوده است كه در هنگام یادآوری نعمت، با سجدهی بر خاك، شكر خداوند را به جای میآوردند . امامصادق(علیهالسلام) میفرماید: هنگامی كه نعمتی را به یاد آوردی برای شكر خدا چهره روی خاك بگذار، اگر سواری، پیاده شو و اگر از بیم شهرت و ریا نتوانی پیاده شوی روی كوهه زین سجده كن، و باز اگر نتوانی بر كف دست سجده نما. [اذا ذكر احدكم نعمه الله عزوجل فلیضع خده علی التراب شكراً لله؛ فان كان راكباً فلینزل فلیضع خده علی التراب و ان لم یكن یقدر علی النزول للشهره فلیضع خده علی قربوسه و ان لم یقدر فلیضع خده علی كفه ثم لیحمد الله علی ما انعم الله علیه./ الشکر،ح 25] . نوع دیگر شكر، تشكر از مردم است، اگر شكر را وظیفه ای وجدانی تلقی كنیم، تشكر از مردمی كه به ما خدمتی كرده اند یا واسطه نعمتی شدهاند نیز شكر است و در كلام معصوم(علیهالسلام) تشكر از دیگر انسانها تشكر از خدا تلقی شده است و كسی را كه در ایـن امـر ناتوان باشد، شكرگزار خـدا نیـز ندانسته اند. امـام سجـاد(علیهالسلام) میفرماید: در روز قیامت خداوند به كسانی كه از مردم تشكر نكردهاند میفرماید: شما شكرگزار من نبودهاید. شكرگزارترین شما نسبت به خدا كسی است كه از مردم بیشتر تشكر كند. [ان الله یحب كل قلب حزین و یحب كل عبد شكور، یقول الله تبارك و تعالی لعبد من عبیده یوم القیامه: اشكرت فلاناً؟ فیقول: بل شكرتك یارب، فیقول: لم تشكرنی اذ لم تشكره، ثم قال: اشكركم لله اشكركم للناس./ الشکر،ح30] . چگونگی شكر : در كلام معصومین(علیهالسلام)، شكرگزاری به شكلهای گوناگون مطرح گردیده است كه در تناسب با ایمان (زبانی، قلبی و جوارحی) شكر نیز به انواع شكر زبانی، شكر قلبی و شكر رفتاری تقسیم شده است. 1- شكر زبانی: الف) سپاس و حمد خداوند سبحان: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: تمام شكر گفتن همین جمله است: الحمدلله ربالعالمین. [... تمام الشكر قول الرجل: الحمدلله رب العالمین./ الشکر، ح 10 . - ما انعمالله علی عبد بنعمه صغرت او كبرت، فقال: الحمدلله، الا ادی شكرها./ الشکر، ح 14] شكر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد این است كه خداوند عزوجل را بر آن حمد و سپاس گویی. [شكر كل نعمه - و ان عظمت - ان تحمدالله عزوجل علیها./ الشکر، ح 11] حد شكر این است كه بر هر نعمتی كه در خصوص خانواده و مال تو دادهاند سپاس گویی. [هل للشكر حد اذا فعله العبد كان شاكراً ؟ قال: نعم، قلت: ما هو؟ قال: یحمدالله علی كل نعمه علیه فی اهل و مال... ./ الشکر، ح 12] . حضرت همچنین میفرماید: هر صبح و شام جهت شكر خداوند این دعا را بخوان تا شكر نعمت خدا را در آن روز و شب ادا كرده باشی: اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنك وحدك لا شریك لكلك الحمد و لك الشكر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا. [اذا اصبحت و امسیت فقل عشر مرات: «اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنك وحدك لا شریك لك، لك الحمد و لك الشكر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا» فأنك اذا قلت ذلك كنت قدادیت شكر ما انعم الله به علیك فی ذالك الیوم و فی تلك اللیله./ الشکر، ح 28] بار خدایا هر نعمتی و یا عافیتی كه نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم از جانب توست، تو یكتایی و شریك نداری، پروردگارا حمد و شكر برای تواست - از جهت نعمتی كه به من دادی - تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت. ایشان در حدیث دیگری با اشاره به دعای فوق میفرماید: حضرت نوح(علیهالسلام) هر روز صبح این دعا را میخواند، كه عبد شكور نامیده شد. [كان نوح(علیهالسلام) یقول ذلك اذا اصبح، فسمی بذلك عبداً شكوراً. و قال: قال رسولالله(صلی الله علیه و آله): من صدق الله نجا./ الشکر، ح 29] . ب)بازگویی نعمت: امام صادق(علیهالسلام) در تفسیر و معنای این آیه (و اما بنعمه ربك فحدث؟) (ضحی 11) میفرماید: یعنی آن كس كه به تو احسان كرده، نعمت داده، برتری بخشیده و عطا نموده است، حق او و دین او و آنچه را به تو عطا فرموده و نعمت داده بازگو. [... الذی انعم علیك بما فضلك و اعطاك و احسن الیك، ثم قال: فحدث بدینه و ما اعطاه الله و ما انعم به علیه./ الشکر، ح 5] . 2- شكر قلبی: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: خدا به هر كس نعمتی دهد و او آن را از ته دل بفهمد شكرش را ادا كرده است. [من انعم الله علیه بنعمه فعرفها بقلبه، فقد أدی شكرها./ الشکر، ح 15] از آنچه خداوند به موسی وحی فرستاد این بود كه فرمود: ای موسی چنان كه سزاوار است مرا شكرگزار. موسی عرض كرد: پروردگارا چگونه میتوانم تو را آنگونه كه سزاوار است شكرگزارم در صورتی كه هر شكری كه تو را نمایم، آن هم نعمتی است كه تو به من عطا فرمودهای؟ خداوند فرمود: ای موسی، اكنون كه دانستی، آن شكرگزاریت نیز از من است، مرا چنانكه سزاوار است شكر كرده ای. [... یا موسی اشكرنی حق شكری فقال: یا رب و كیف اشكرك حق شكرك و لیس من شكر أشكرك به الا وانت انعمت به علی؟ قال: یا موسی الان شكرتنی حین عملت ان ذلك منی./ الشکر، ح 27] . 3- شكر رفتاری: الف) دوری از محرمات: شكر عملی، استفاده صحیح از نعمت است و همین استفاده صحیح نشانه صداقت فرد در ایمان اوست. به كار نگرفتن استعدادها و نعمتهای خدادادی در راه صحیح، كفران نعمت محسوب میشود كه شاخه ای از كفر است. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: شكر نعمت همان دوری از محرمات است. [شكر النعمه اجتناب المحارم... ./ الشکر، ح 10] . ب) انجام تكلیف: امام صادق(علیهالسلام) در بیان حد شكر میفرماید: حد شكر این است كه اگر برای خدا در نعمتی كه به تو داده حقی باشد آن حق را بپردازی. [... ان كان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه... ./ الشکر ح 12] . آثار شكر : شكر نیز همچون سایر خصلتهای اخلاق دینی، هم آثار دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد، آثار دنیوی آن افزایش و بركت در نعمت است و بازتاب اخروی آن بهشت جاودان الهی است. الف) افزایش نعمت: از مشخصههای اصلی اخلاق دینی بیان آثاری است كه توجیه بشری آن را بر نمیتابد. افزایش نعمت در اثر شكر، كه هم در قرآن و هم در سنت بر آن تأكید شده است، از آن جمله است. به این معنی كه مثلا افزایش مال در اثر شكر چیزی نیست كه علم اقتصاد بشری توان اقامه دلیل علمی تجربی بر آن داشته باشد. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: هنگامی كه در سپاسگزاری گشوده است درِ افزایش نیز باز است. [ما فتح الله علی عبد باب شكر فخزن عنه باب الزیاده./ الشکر، ح 2] به كسی كه سپاسگزاری دادند افزایش نیز دادند. [من اعطی الشكر اعطی الزیاده، یقول الله عزوجل: (لئن شكرتم لا زیدنكم)./ الشکر، ح 8] خداوند نعمتی به بنده خویش نداد كه بنده او از صمیم قلب آن را بشناسد، و در ظاهر با زبان خدا را ستایش كند، و سخنش تمام شود، مگر این كه برای او به افزونی نعمت امر شود. [ما انعم الله علی عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمدالله ظاهراً بلسانه فتم كلامه حتی یؤمرله بالمزید./ الشکر، ح 9] . ب) بهشت: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میكند، به این صورت كه او ظرف آب را بر دهانش میگذارد "بسم الله" میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن كه اشتها دارد، دور میكند و خدا را حمد میكند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میكند و ... خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میكند. [ان الرجل منكم لیشرب الشربه من الماء فیوجب الله بها الجنه ثم قال: انه لیاخذ الا ناء فیضعه علی فیه فیسمی ثم یشرب فینحیه و هو یشتهیبه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب، ثم ینحیه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب،ثم ینحیه فیحمد الله؛ فیوجب الله عزوجل بها له الجنه./ الشکر، ح 16] .
رضایت خدا از انسان : «علی ما تَرْضاهُ وَ یَرْضاهُ الرّسولُ» رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی میشود؟ رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعه ای از بایدها و نبایدها را تشکیل میدهد، انسان کامل کسی است که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی میدانیم همه انسانها از لحاظ معرفت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم (علیهمالسّلام) راضی و خشنود است، چنان که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوعاند است. اما میزان و نسبت رضایت مندی خداوند به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد. از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگیهای برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه ای که میتوان آنها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش میگردد. رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است. به برخی از آیات که تقریباً دربردارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه ویژگیهایی است که رضایت خداوند را جلب میکند اشاره میشود. رضوان و رضایت خدا شامل کسانی میگردد که : 1. ایمان به خدا و قیامت داشته باشند . 2. خانه و وطن خویش را برای حفظ دینشان رها کنند و هجرت نمایند . 3. با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند . 4. پیوسته پیرو ولایت و رهبری باشند . 5. رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد . عملی که موجب رضایت خداوند از حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) شد. قرآن در مورد حضرت اسماعیل (علیه السّلام) میفرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده اش را به نماز و زکات توصیه مینمود. در سوره توبه میفرماید: رضایت و خشنودی خدا شامل حال مردان و زنان مؤمنی میگردد که : 1. در برابر مسلمانان احساس مسئولیت میکنند و یار و یاور یکدیگرند و همدیگر را تایید و تقویت میکنند . 2. پیوسته امر به معروف و نهی از منکر میکنند . 3. در اقامه نماز و برافراشته شدن فرهنگ و محتوای آن تلاش میکنند . 4. زکات مال خویش را میپردازند و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت ندارند . 5. پیرو خدا و پیامبر هستند. خشنودی خدا جز با یاد خدا به دست نمیآید. آخرین سخن این که تا انسان به مقام عبودیت و بندگی محض نرسد و از این راه نفس مطمئنه را تحصیل نکند، نمیتواند به رتبه راضیة و مرضیة، که مقام رضا و خشنودی متقابل خدا و بنده است، نایل گردد. تحصیل آن نیز با ذکر عملی خداوند میسر است: الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب. [رعد/سوره13، آیه28] .
رضوان الهی در قرآن کریم به عنوان یک نعمت در آخرت یاد شده است. مثلاً خداوند در سوره آل عمران چنین فرموده: قُلْ أَؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ [آلعمران/ 15] بگو آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم براى کسانى که تقوا پیشه کرده اند نزد پروردگارشان باغهایى است که از زیر [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانى پاکیزه و [نیز] خشنودى خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بیناست». و در آیهای دیگر رضوان الهی بالاترین و برترین پاداش و لذتبخشترین نعمت اخروی معرفی شدهاست. خداوند در سوره توبه میفرماید: وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ [توبه/ 72 ] خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ . ارزش عملِ صالح در صورتی است که انجامدهنده آن به دنبال کسب خشنودی خدا، و به تعبیر قرآن «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» باشد . قرآن از گروهی که فقط درصدد جلب خشنودی خدا هستند، به نیکی یاد کرده است: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد [بقره 207] بعضی از مردم، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است . بر اساس روایات، این آیه در لیلة المبیت و در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است؛ زمانی که آن حضرت به امر رسولخدا(ص) در بستر ایشان خوابید تا از توطئه مشرکان که قصد کشتناش را داشتند، در امان بماند [تفسیر فرات کوفی؛ ص ۶۵؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی؛ تفسیر نور الثقلین؛ ج ۱، ص ۲۰۵] . رضایت دو طرفه انسان و خداوند نهایت آرزوی سالکان و عارفان و نهایت درجه کمال انسان مومن در زندگی است. قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛ جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ [بینه 7] آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند آنها به حقیقت بهترین اهل عالمند.؛ پاداش آنها نزد خدایشان باغهای بهشت عدن است که نهرها زیر درختانش جاری است و در آن بهشت ابد جاودان متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند. این بهشت مخصوص کسی است که از خدا ترسد (و به طاعت او پردازد) . قرآن کریم در باره اولین گروندگان در ایمان به خدا و رسولش(ص) فرموده است: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیم [توبه 100] از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آنان که به نیکى از پىشان رفتند، خدا خشنود است و ایشان نیز از خدا خشنودند. برایشان بهشتهایى که در آنها نهرها جارى است و همیشه در آنجا خواهند بود، آماده کرده است. این است کامیابى بزرگ .
فروع دین واصول دین : «مُحْکَمَهً فُروعُهُ بالأصُولِ» خدایا فروع و احکامی را به ما بیاموز که محکم و ریشه دار باشد. ممکن است مراد از اصول، «عقاید» باشد و مراد از فروع «احکام فقهیه» در این صورت معنای عبادت این است که خدایا روزه مرا قبول بفرما به شکلی که فروع احکام فرعیه ای که من انجام می دهم مبتنی بر اصول و عقاید خودم باشد. نتیجه می گیریم ما در اصول و عقاید باید مسائل اصول عقاید را فرا بگیریم که مقصود از اصول می تواند دو معنا را در پی داشته باشد معنای اول اصول عقاید است که تقلیدی نیست . معنای دوم یعنی کلیات مسائل فقهی نه جزئیات مانند دو رکعتی بودن نماز صبح و اول وقت نماز خواندن که اصول احکام هستند اما علاوه بر اینها یکسری احکام فقهی فرعی وجود دارد که باید مستند بر احکام کلی فقه باشد . مسائل دین بنا به تقسیمی دو دسته هستند : الف- اصول دین: اصول دین پنج بود - دانستش گنج بود . که از این پنج مورد، توحید و نبوت و معاد جزو اصول دین هستند و عدل و معاد از اصول مذهب اند . ب- فروع دین، عبارتند از نماز و روزه و حج و...که ده مورد است . واین که در این جا می گوییم اصول آن فرع محکم باشد به معنی آن است که هنگامی که من به فروعی مثل نماز و روزه مشغول هستم در همان حال در اصول دینم هم اهل یقین باشم و باور داشته باشم که خدا دارم. یکی از علماء می فرمودند: به حضرت عباس قسم که ما خدا داریم؛ اگر این عبادت که از فروع می باشد به اصول وصل بود ثمر می دهد . مثال: میوه اگر بر شاخه ای نشسته است که به ریشه راه دارد و به آن ارتباط پیدا کرده؛ این میوه باقی می ماند و شیرین می گردد اما اگر شاخه شکست و به ریشه و اصول آن درخت مرتبط نبود آن میوه بعد از مدتی خشک می شود و از بین می رود؛ حال اگر نماز و روزه ما هم بر اساس باور باشد و یقین داشته باشیم که خدایی هست؛ این عمل برای ما خواهد ماند اما اگر عبادت ما از روی شک باشد و پشتوانه آن یقین بر خواسته از اصول دین نباشدآن عمل از بین خواهد رفت.
استوارى هر شاخه، به تنه درخت است. و قوام هر درخت، به قوّت ريشه اش. در پيكره ديندارى انسان مؤمن، برخى امور، همچون ريشه و بنيان است، برخى به سان رو بنا و ساقه و ميوه. «ايمان»، اساس مسلمانى است. اگر در دل انسان، نسبت به «خدا» و «قيامت» و «وحى»، عقيده باشد و انسان از «باور درونى» برخوردار گردد، اين ريشه، تنه استوار ديندارى را برافراشته مى دارد و بر اين نهاد، شاخ و برگ هاى عبادت، تقوا، پاكى، پرهيز از حرام، كسب حلال، مروّت و عدالت، رعايت حقوق ديگران و ... مى رويد . در شناخت آنچه «اصل» و «فرع» است، بايد دقت كرد و به تقويت ريشه پرداخت، تا تنه و ساقه و شاخه هم رشد كرده نيرومند گردد و ميوه و ثمر و سايه دهد. خداوند، سخن پاك را به درختى پاك تشبيه مى كند كه ريشه استوارش در زمين و شاخ و برگ پربارش، بالنده و رو به آسمان است: «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فىِ السَّماء» و قوام آن شاخ و برگ، به نيروى اساس و اصل است.
بحق محمد و آل طاهرین : در پایان دعاهای سی روزه ودر پایان ماه مبارک در این دعا میفرماید: بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین. به حق مولای ما حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است. امام صادق فرمودند که رسول الله میفرماید: خدایا تو بهترین اجابت کننده هستی، بهترین کسی هستی که مااوراصدا میکنیم و بهترین کسی هستی که از او سؤال میکنیم. «أَسْأَلُک بِنُورِ وَجْهِک وَ أَسْأَلُک بِعِزَّتِک وَ قُدْرَتِک وَ جَبَرُوتِک وَ أَسْأَلُک بِمَلَکوتِک وَ دِرْعِک الْحَصِینَةِ وَ بِجَمْعِک وَ أَرْکانِک کلِّهَا» رسول گرامی اسلام خداوند را به عزت و جلال و جبروتش سوگند میدهد، سپس میگوید: «وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ بِحَقِّ الْأَوْصِیاءِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ» خدایا به حق محمد و به حق اوصیاء بعد از محمد. «أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کذَا وَ کذَا»بر محمد و آل محمد درود فرست و حاجاتم را برآورده کن. [الکافی، ج2، ص584، ح19] . امام صادق (علیه السلام) در این روایت به صراحت سنت اهلبیت (علیهم السلام) را به ما آموزش میدهد و میفرمایند زمانی که دعا میکنید، بگویید: «وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ بِحَقِّ الْأَوْصِیاءِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ» . از حضرت (امام صادق (ع)) روايت كرده كه براى دنيا و آخرت و رفع درد چشم اين دعا را بعد از نماز صبح و مغرب بخوانند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي وَ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي وَ الْإِخْلاَصَ فِي عَمَلِي وَ السَّلاَمَةَ فِي نَفْسِي وَ السَّعَةَ فِي رِزْقِي وَ الشُّكْرَ لَكَ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي .
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.htm
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoaa5.pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/sirozsidoa.apk
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان ، سی روز سی دعا