قابل توجه رئیس جمهور فعلی وفعال و رئیس جمهور منتخب آینده
امام علی که خود مدتی حاکم وفرمانروای جامعه اسلامی بود در باره مقتدایش پیامبرگرامی «که درود براو باد و او نیز چندسالی را در مدینه علاوه بر پیامبری حاکمیت جامعه اسلامی را نیز بر عهده داشت» میفرماید : پیامبر چنین نبود که در خانه بنشیند و فرمان براند بلکه راه میافتاد در متن و بطن جامعه مشکلات را بر رسی میکرد و فرمان در خور هریک را بجا و بموقع صادر و اجرا وعملی میکرد. «قابل توجه آقای حاکم و رئیس جمهورفعلی و منتخب آینده» طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ ...[نهج البلاغه، خ 108] او (پیامبر) پزشکى هست «یا بود»که با طبّ خویش پیوسته در گردش است، داروها و مرهمهاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مىکند، همان هایى که از فروغ حکمت بهره نگرفته و اندیشه خود را به انوار دانش هایى که اعماق جان را روشنى بخشد، تابان و فروزان نکرده اند،... سپس میفرماید : فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ، فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ؛... [نهج البلاغه، خ160] به پيامبر خود (صلى اللّه عليه و آله)، آن نيكوترين و پاكيزه ترين مردم اقتدا كن كه او بهترين مقتداست براى هر كس كه به او تأسّى جويد و شايسته ترين انتساب، انتساب به اوست. نيكوترين بندگان در نزد خدا، بنده اى است كه به پيامبرش اقتدا كند و از پى او رود. فلذا حاکم و رئیس جمهور جامعه باید شب و روز در تکاپو باشد و بصورت آشکار و گاهی پنهان ، بصورت شناخته شده وگاهی نا شناس در این استان و آن استان و این شهر و آن شهر و سپس محله های محروم و دور افتاده هر شهر از نزدیک دردها را لمس کند و با مشکلات آشنا شود و یا باز رسان صادق و مورد اعتماد«نه متملق وچاپلوس و دروغ گو که همه چیز و همه جارا گل و بلبل نشان دهد» بفرستد که همه چیز را آنطور که هست و باید«نه گنجشک را رنگ کند و قناری نشان دهد» گزارش کند آنوقت در تصمیم گیریهای فردی وجمعی«مصوبات هیات دولت» تصمیم در خور هریک وهرجا بگیرد و دستورالعمل و بخشنامه صادر کند آنوقت ردگیری و پیگیری کند که آیا اجراشد یا نشد و اگر نشد گیرش کجاست و گره را باز کند [و قصه گلوله برف رضاخان و سرباز معترض را مد نظر داشته باشد] و [قصه افسانه گشت زدن شبانه شاه عباس را مدنظر داشته باشد] و [قصه واقعی مولا ومقتدای ما امیرمؤمنان و پیرزن را مد نظر داشته باشد] و این همان چیزی وهمان کاری است که اسوه و الگو و مقتدای ما و آقایان رئیسان جمهور یعنی امام علی و امام سجاد و امام صادق و... انجام میدادند . آنوقت اگر گفته شد این آقا ««مرد میدان عمل و رزم»» نه ««مرد منزل و مجلس و محفل و حرف و بزم»» است . صحیح است صحیح است صحیح است . الله اکبر خمینی وخامنه ای رهبر . ای کاش؟!!!
ترجمه و شرح خطبه 108 نهج البلاغه؛ بخش دوم: هدایتگری پیامبر اکرم
متن نهج البلاغه
وَ مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه وآله):
اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ.
وَ مِنْهَا: طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ؛ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ.
او را از شجره نبوت برگزيد و از آنجا كه خاستگاه نور است. از خاندانى بلند پايه، از ناف بطحاء، از چراغهاى ظلمت شكن و از چشمه هاى حكمت.
طبيبى است كه در ميان بيماران مى گردد، تا دردشان را درمان كند. داروها و مرهم هاى خود را مهيا كرده است و ابزار جراحى خويش گداخته است. تا هر زمان كه نياز افتد آن را بر دلهاى نابينا و گوشهاى ناشنوا و زبانهاى ناگويا برنهد. با داروهاى خود در پى يافتن غفلت زدگان است يا سرگشتگان وادى ضلالت، مردمى كه از انوار حكمت پرتوى نمى گيرند و از آتش زنه دانش شراره اى نمى ستانند. در اين حال، همانند ستورانى هستند كه جز چريدن هدفى نشناسند يا همچون صخره هاى سخت كوهستان، در قساوت به سر برند.
ترجمه و شرح خطبه 160 نهج البلاغه؛ بخش پنجم: الگو قرار دادن پیامبر اکرم
متن نهج البلاغه
الرسول الأعظم (صلی الله علیه وآله):
فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ، فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ؛ قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً، أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً. عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا، فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا؛ وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ، وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ؛ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ.
پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان، و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر، و شكمش از همه خالى تر بود، دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت، و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.
اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وظایف حاکمان در نهج البلاغه