اربعين آمد عزا ازسر گرفت
اربعين آمد عزا از سر گرفت _ انس و جن را ماتمي ديگر گرفت
اربعين چون روزِ عاشورا شده _ بارِ ديگر در جهان غوغا شده
هر خيابان, هر محل, هرخانه اي _ گشته از بهرِ حسين غمخانه اي
روضه خوان و نوحه خوان و سينه زن _ جمله از پير و جوان و مرد و زَن
جملگي بر اهلبيتِ مصطفا _ روضه خوان و سينه زن, نوحه سرا
كربلا از بهر عبّاس و حسين _ جملگي از مرد و زن در شور و شين
با تویریجی ها دوان با هَروَلَه _ تا حَرَم سینه زنان در کَربَلَه
جملگی با هَروَلَه سویِ حرم _ در عزا بر آن امامِ محترم
جابرِ انصاری از آن راهِ دور _ آمده بهرِ زیارت در حضور
با عطیّه آمده در کربلا _ آن مُحِبِّ عاشقِ غم مبتلا
آمدند از شام هم، با شور و شين _ آن اسيران بر سرِ قبرِ حسين
آري آرى آمدند از شامِ غم _ بر سرِ قبرِ حسین، اهلِ حرم
با ورودِ اهلبيتِ مصطفا _ شد سرِ قبر حسين، غوغا بپا
دید زینب در محلِّ قتلگاه _ مرقدِ پاکِ حسین، با شور و آه
رویِ قبرش، پرچمی با سوز و ساز _ تا قیامت آن عَلَم در اهتزاز
در کنارش قبرِ هفتادو دو تن _ جملگی آسوده از رنج و محن
اهلبیتِ مصطفی خُرد و کلان _ در زمینِ کربلا شیون کُنان
شد مجدّد مجلسِ و بزمِ عزا _ بر شهیدان و حسین آندم بِپا
هر یکی بهرِ شهیدی نوحه گر _ نی نوا هم در عزا شد سَر بِسَر
دِجله هم گریان شده بهرِ فُرات _ هم بهشت و کوثر و آبِ حیات
آن زنان و کودکان، سینه زنان _ هر یکی بهرِ شهیدی نوحه خوان
آن يكي گويد، كجا بودي پدر _ بعد تو ماها اسير و در بدر
وان يكي گويد، به آه و شورو شين _ اي عزيزم، اي برادر اي حسين
وان يكي گويد كجايي اصغرم _ ديگري گويد علي، اي اكبرم
وان یکی گوید به عبّاسِ رشید _ مادرت شد از غمت مویش سپید
وان يكي گويد كه قاسم در كجاست _ حجله يِ قاسم کجایِ خيمه هاست
ناگهان زینب صدا زد «یا حسین» _ شد زمین و آسمان در شور و شین
هم نوا با زینبِ کبرا شدند _ عرش و فرش و جمله ما فیها شدند
اَلغَرَض اي باقري در كربلا _ اربعين برپا بُوَد بزمِ عزا
سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور ماه صفر سال 1399
کتاب مجموعه اشعار باقری را اینجا ببینید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا