شهر ماهان ، محل آرامگاه شاهنعمتالله ولی است. جایی که شاعر و عارف نامی دل را به صفا و تن را به آرامش آن داد.
ماهان را اگر نگوییم همه، که بیشتر ایرانیان میشناسند، آستانه شاه نعمتالله ولی هر روز پذیرای میهمانان بسیاری از اقصینقاط کشور است و در فاصلهای نه چندان دور از این مجموعه، درست در دامنهکوههای <تیگران> ، باغی به غایت زیبا و مصفا قرار دارد که حکایت ساختن آن روایت رنج و مرارت است. روایت سالها کار و تلاش و زحمت صدها نفر برای رضایت خاطر یک تن که او هم در حسرت آن ماند.
در کتاب تاریخ کرمان نوشته احمدعلی خان وزیری آمده است، <باغ نصریه را محمد حسن خان سردار بنا کرد و عمارت آن را ناصرالدوله ساخت>، پیش از آنکه وزارت فرهنگ و هنر آن را خریداری کند چهار دانگ آن متعلق به زرتشتیان کرمان بود.
این باغ که امروزه به <باغ شاهزاده> شهرت دارد در نیم فرسنگی ماهان واقع است.
عبدالحمید میرزا فرمانفرما برای ساختن این باغ از اطراف و اکناف کرمان عمله و کارگر گرفت و بسیاری از ثروتمندان در ساختن آن اجباراً کمک کردند و حتی مجبور به آوردن بیجهها و نهالهای درختان از نقاط مختلف شدند.
روایتی هست که <چون خبر مرگ ناگهانی ناصرالدوله را به ماهان بردند، بنایی که مشغول تکمیل سر در ساختمان بود به محض وصول خبر، تغار گچی را که به دست داشت محکم به دیوار چسباند و خود از چوب بست پایین آمد و این تغار گچ سالها همچنان باقی بود.>
باغ شاهزاده یکی از زیباترین باغهای ایران است باغی که چون نگینی درخشان و باشکوه در دل کویر هر بینندهای را مجذوب خود میکند.
این باغ زیبا در دامنه کوههای <تیگران> قرار دارد و طرح اصلی باغ مانند باغهای سنتی ایران دارای دو عمارت با یک رشته آبنما و حوضهای به هم پیوسته در محور مرکزی است. این باغ دارای بخشهای مختلف از جمله عمارت، سر در، عمارت شاهنشین و حمام است، عمارت اصلی در قسمت جنوب باغ نزدیک درِ غربی قرار دارد.
این عمارت ابتدا به صورت ساختمان دو اشکوبه با ایوانهای قوسی و سایبان سنتی بود که سالها قبل طبقه فوقانی آن تخریب شد و در سال ۱۳۷۰ براساس نقشه اولیه بازسازی آن به انجام رسید.
در اطراف باغ ساختمانهای دیگری هم به چشم میخورد از جمله حمامی زیبا با خزینههای سنگی و دیوارهای کاشیکاری که نزدیک عمارت اصلی بنا شده است.
حمام باغ نیز همزمان با بازسازی ساختمان اصلی مرمت شد و هم اینک کاربری موزه دارد.
در قسمت جلو عمارت اصلی، حوضی بزرگ با ۵ فواره قرار دارد، آب این حوض که از قنات معروف <تیگران> سرچشمه میگیرد به پاشویه سنگی اطراف آن ریخته و از آنجا به سوی ده شرشره آبشارگونه جاری می شود.
از قسمتهای جالب و باارزش باغ شبکه آبرسانی و حوضهای آب آن است که در محور مرکزی باغ قرار دارد و در کنار پیادهروهای اصلی و ردیفهایی از سروهای بلند قامت و سرسبز و سایه فکن نمای کلی باغ را تشکیل میدهند و چشماندازی بس زیبا و دلفریب دارد.
باغ شاهزاده ماهان باغی است به غایت زیبا و رویایی که با درختان سر به فلک کشیده و زمزمه جویباری که از هرگوشه و کنار آن شنیده میشود، احساسی سرشار از آرامش به انسان میهد.
این مجموعه زیبا و خاطرهانگیز را شاهزاده فرمانفرما از خاندان <قجر> بنا گذاشت، اما دست اجل هرگز به او فرصت استفاده از این همه زیبایی را نداد و قبل از آنکه از آن بهرهای ببرد برای حضور در میهمانی مرگ به تهران فراخوانده شد.
بتول ایزدپناه روزنامه اطلاعات
به دستور محمدشاه قاجار ،درسال ۱۲۶۴ ق، قصری برای او در نزدیکی تجریش ساخته شد؛ اما هم زمان با بیماری و مرگ او قصر نیمه تمام ماند و و ی در همان قصر نیمه تمام به نام محمدیه (در محل محمودیه فعلی) از دنیا رفت.
هم زمان با ساخت قصر محمدیه، درباریان نزدیک به او نیز در همان حوالی اقدام به احداث باغ یا عمارت ییلاقی کردند. از جمله حسینعلیخان معیرالممالک باغی احداث کرد که به باغ فردوس مشهور شد.
عمارت باغ فردوس در دو طبقه به سبک قاجاریه و معروف به گوش فیل بنا گذاشته شد. زمینهای قسمت جنوبی و سراشیبی باغ نیز با سنگ چینهایی به صورت هفت قطعه مسطح و مطبق در آمد و روی هریک از قطعات، استخری با فوارههای متعدد احداث شد. استخرها به گونهای ساخته شده بودند که از فواصل دورتر، بزرگتر به نظر می آمدند.
سپس، دوستعلیخان، پسر حسینعلیخان، به همت معماران اصفهانی و یزدی، ساختمانی در قسمت جنوبی باغ برپا کرد و نام آن را رشک بهشت گذاشت. پلکان و بخشهای دیگری از ساختمان از مرمر اعلای یزد و دیوارهای داخل اتاق با کاغذهای طلایی برجسته پوشانده شده بود. اما دوستعلیخان اعتنای چندانی به باغ و ساختمان آن نکرد و با گذشت زمان ساختمان رو به خرابی گذاشت تا حدی که سنگهای مرمر آن کنده و به عمارت امیریه (مدرسهنظام) برده شد. بعد از آن مالکیت باغ چند بار دست به دست شد تاسرانجام ،در سال ۱۳۱۸ ق، در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، محمدولیخان سپهسالار تنکابنی آن را از ورثه امینالملک خرید.
سپهسالار، علاوه بر ایجاد فواره و استخرهای مطبق، قنات باغ فردوس را نیز احیا کرد و سر دری با شکوه در مظهر قنات (میدان گاه فعلی باغ فردوس) ساخت. ولی به دلیل بدهی به تجارتخانه طومانیانس، باغ را به او داد و طومانیانس نیز باغ را در ازای بدهی به دولت رضاخان واگذار کرد. سرانجام، درسال ۱۳۱۶ ش، وزارت معارف (آموزش و پرورش) آنجا را خرید و ساختمان را مرمت و دبیرستان شاپور تجریش را در آن تأسیس کرد
درسال ۱۳۵۰ ساختمان موجود در باغ به مرکز فرهنگی و هنری و نمایشگاهی تبدیل شد و پس از انقلاب نیز در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت.
قبل از اینکه از تبریز خارج شوید فرصت دیدن باغ ملی یا ال گلی را از دست ندهید. یک دامنه با شکوه و پارکی در اطراف یک دریاچه مصنوعی که در منطقه ای به وسعت ۵۴۶۷۵ مترمربع به سبک باغ تخت در شمال شیراز یا قصر قاجار در شمال تهران اما بسیار کوچکتر قرار دارد. ال گلی که تنها ۴ کیلومتر از تبریز پایین رود قرار دارد مکان بسیار زیبایی است . این مکان محل محبوبی برای اقامت آخر هفته ساکنان اطراف است. تپه ای در قسمت شرقی پارک قرار دارد که ازروی پله ها به سمت استخر سوق داده می شود و یک آبشار که در نوک تپه قرار دارد و به سمت استخر سرازیر می گردد. در مرکزاین استخر یک ساختمان شش گوشه بزرگ قرار دارد . گفته می شود که این استخر را در دوران سلطنت شاهان آق قویانلو احداث کرده اند , اگرچه آنرا در زمان صفویان وسعت داده اند. این بنا را در زمان حکمرانی قهرمان میرزا ( پسر عباس میرزا از سلسله قاجار) به طور بنیادی تعمیر کردند. اخیرا نیز پارک بزرگی در جاده فرودگاه ساخته شده است که بازدید کننده های زیادی را به خود جلب می کند
اقلیم خشک و نسبتا گرم جغرافیایی ایران باعث شده توجه خاصی به کاشت درختان در فضاهای معماری شود. باغهای ایرانی همواره یکی از مصادیق بارز هنر، علم و ذوق ایرانی بوده و در همه منابعی که به معرفی و شرح شهرها و مجتمعهای زیست ایرانیان پرداختهاند، از آن ذکر شده است. به گفته مورخان یونانی، پیرامون خانههای بیشتر ایرانیان را باغهایی در برگرفته که به آنها پردیس میگفتهاند. در لغتنامه دهخدا، پردیس برگرفته شده از زبان مادی (پارادائز) ذکر شده است.
همچنین بسیاری از مورخان در آثار خود این واژه را به کار بردهاند. به طور مثال، گزنفون در شرح بازدید لوساندروس از باغی که کوروش در ساردیس ساخته بود، واژه پردیس را به کار برده است.
جهان اسلام دو سبک باغسازی را از ایرانیان اقتباس کرده که با گذشت زمان کم و بیش در بین ملتها رواج یافت؛ یکی باغ به عنوان ظرف که ساختمان در وسط آن قرار میگرفت و دیگری باغ به عنوان مظروف که احاطه شده توسط ساختمانها بود و همچنین استفاده از فضای باز شهری به عنوان باغ میدان و محل تفریح و تفرج و تعاملات اجتماعی از دوره صفویه در شهرهای ایرانی آغاز میشود که میتوان این باغها را در نواحی مختلف ایران از جمله بیرجند مشاهده کرد.
باغها و عمارتهای بیرجند با طراحی فضای سبز به نمایش گذاشتن آب در جویها، استخر و فوارهها، محیطی زیبا و کاملا متفاوت با اقلیم منطقه را به نمایش گذاشتهاند. این باغها که اکثرا متعلق به خاندانهای ثروتمند و بالاخص خاندان علم بودهاند، به تعداد زیاد در داخل شهر بیرجند و روستاهای اطراف پراکندهاند که از آن جمله میتوان باغها و عمارتهای رحیم آباد، معصومیه، بهلگرد، امیرآباد شیبانی، علیآباد، شوکتآباد و ارگ کلاهفرنگی یا ارگ میرحسن خان اشاره کرد که از لحاظ معماری، تزئینات و طراحی شباهت فراوانی با یکدیگر دارند.
اما آنچه در اینجا باید بدان توجه داشت مورد بیمهری قرار گرفتن و عدمتوجه به این باغهای زیباست که هر کدام هزاران حرف نگفته دارند، امید است با تلاش مسوولان و توجه مردم به این اماکن تاریخی درهای نهفته آنها بازگشته و از اماکن استقبال بیشتری به عمل آید.
● باغ و عمارت اکبریه
این مجموعه تاریخی در انتهای خیابان معلم _ بیرجند و در داخل محدوده روستای تاریخی اکبریه قرار گرفته است. تفاوت ویژگیهای معماری در بخشهای مختلف این بنا نشاندهنده ساخت بنا طی چند دوره است. به نحوی که ساخت این مجموعه از اوایل دوره قاجار تا اواخر این دوره و در چند مرحله انجام شده است. این مجموعه شامل چند عمارت است که هرعمارت شامل طبقات متعددی است که به وسیله دالانهای متعدد به یکدیگر راه دارد. در بخشهایی از این اتاقها تزئینات گچی دیده میشود و بخشهایی از آن نیز فاقد هرگونه تزئین است.
همچنین درهای موجود در این عمارت چوبی بوده که با شیشههای رنگی تزئین شدهاند. وجود درختان بلندقامت کاج در دو طرف خیابان اصلی عمارت مرکزی این مجموعه بر زیبایی و طراوت باغ و نمای آن افزوده است. در طبقه همکف عمارت مرکزی، تالار زیبا با تزئینات گچی با طرحهای اسلیمی و دربهای چوبی وجود دارد و همچنین در میانه خانه این عمارت در قسمت ساختمان مرکزی آن قرار دارد آینهکاریهایی بوده که متاسفانه قسمت اعظم آن از بین رفته است.
بخش اداری این عمارت که جدیدترین قسمت آن است، در اوایل دوره پهلوی احداث شده است. درختان و گیاهان استفاده شده در این باغ به دو نوع کلی: تزئینی و میوهدار تقسیم میشوند که شامل درختان: کاج، بوتههای شمشاد و همچنین درختان: زردآلو، پسته، انار و توت است. هم اکنون بخشهای مختلف این باغ و عمارت مورد استفاده اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی است. بخش احداث شده در دوره زندیه به عنوان کتابخانه و دانشکده هنر دانشگاه بیرجند فعال است. از بخش مرکزی که در دوره قاجار احداث شده به عنوان موزه باستانشناسی و مردمشناسی استفاده میشود. بخش ساخته شده در دوره پهلوی کاربری اداری دارد و بالاخره دیگر بخشها به عنوان سفرهخانه و چایخانه سنتی اختصاص یافته است.
● باغ و عمارت رحیم آباد
این عمارت در داخل روستای رحیمآباد و در حاشیه خیابان شهیدمدرس قرار گرفته است این از بناهای دوره قاجار به شمار میرود و تاریخ ساخت این بنا سال ۱۳۱۵ ه.ق است. این مجموعه شامل بخشهای متعددی از جمله عمارت اصلی با راهروها و اتاقهای متعدد، اصطبل و حوضخانه که دارای گنبدی کلاهفرنگی است. عمارت رحیمآباد دارای سه تالار بزرگ است که از لحاظ کاربری به عنوان پذیرایی از مهمانان و تشریفات استفاده میشده است و دارای تزئینات مقرنس، آینهکاری، گچبری است.
دربها و پنجرههای تالار دارای کتیبههایی به شکل هلالی و تزئینات مشبک با طرح اسلیمی است که استفاده از شیشههای رنگی بر زیبایی آن افزوده است. از مهمترین ویژگیهای این بنا میتوان به وجود انبوه تزئینات و در انواع مختلف اشاره کرد. امروزه بخشی از این باغ و عمارت به عنوان مرکز آموزش هنرهای سنتی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی استفاده میشود و همچنین در یکی از قسمتهای آن رستوران سنتی تاسیس شده که پذیرای مهمانان فراوانی در طول شبانهروز است.
● باغ و عمارت بهلگرد
این مجموعه در فاصله یک کیلومتری شامل روستای بهلگرد و حدود ۱۵ کیلومتری شرق بیرجند قرار گرفته و شامل دو باغ، دو عمارت، اصطبل، محل سکونت خدمه و نیز یخدان طبیعی است. نکتهای که درباره تزئینات این عمارت قابل ذکر است تزئینات کمتر این باغ نسبت به سایر باغهاست. طبقه اول این عمارت دارای چهار ستون دایرهای آجری است که مهمترین عناصر تزئینی باغ را در خود جای دادهاند. این مجموعه دارای دو باغ مجزای اندرونی و بیرونی است که باغ اندرونی از نظر وسعت بسیار کوچکتر از باغ بیرونی است. در مرکز این باغ استخری وجود دارد که جزیرهای با طرح هشت ضلعی در مرکز آن واقع شده است.
نکته جالب توجه در این باغ وجود یخچالی است که عملکرد آن تولید یخ در زمستان و ذخیره آن تا تابستان است. اصول کار این یخچال به این صورت است که از طریق نهری در زمستان آب به استخر وارد میشده که این آب در زمستان یخ میبندد و کارگران با پاشیدن آب بر قطر آن میافزودند و هنگامی که قطر یخ به اندازه کافی رسید، یخ را شکسته و برای استفاده در تابستان به مخزن منتقل میکردهاند.
● باغ و عمارت شوکت آباد
مجموعه تاریخی شوکتآباد در فاصله ۵ کیلومتری شرق شهر بیرجند قرار گرفته است. این مجموعه نیز همانند سایر مجموعهها شامل بخشهای متعددی است که هر بخش تزئینات خاص خود را دارد، از جمله حوضخانه که دارای بیشترین ویژگیهای معماری و تزئینی است. این قسمت دارای گنبدی بزرگ است که در مرکز آن یک کلاه فرنگی با پنجرههایی که از طریق آن بخشی از نور حوضخانه تامین شده تعبیه شده. از دیگر فضاهای مهم تشکیلدهنده این مجموعه میتوان به اندرونی یا محل خصوصی خانواده حاکم اشاره کرد. این بخش که در جنوبیترین قسمت مجموعه قرار گرفته از لحاظ معماری و طرح شباهت فراوانی به خانههای مسکونی واقع در بافت قدیم بیرجند دارد. از مهمترین تزئینات این عمارت میتوان به قابهای گچی ایوان اندرونی، رخبامهای تزئینی و طاقنماهای اطراف حوضخانه اشاره کرد. از عناصر معماری مهمی که مربوط به مجموعه است اما در فاصله ۵۰۰ متری از باغ قرار دارد یخچال طبیعی است که از خشت و گل ساخته شده است. از بخشی از این بنا به عنوان موزه تاریخ طبیعی و حیات وحش بیرجند استفاده میشود و بخشی دیگر به رستوران سنتی تغییر کاربری داده است.
● باغ و عمارت معصومیه
مجموعه معصومیه در نزدیکی غرب بیرجند در دوره «پهلوی» احداث شده است. بارزترین ویژگی این بنا نوع خاص معماری آن است چرا که این عمارت بهگونهای طراحی شده که نمای اصلی عمارت در آب استخر مقابل آن کاملا بازتاب میکند، به نحوی که عمارت چهلستون اصفهان را تداعی میکند. این عمارت همچون سایر بناهای تاریخی تمام فضاها و اتاقهای آن به یکدیگر راه دارند. به صورتی که امکان ورود به داخل ساختمان از هر سوی عمارت میسر است.
در این عمارت، علاوه بر باغ اصلی دو باغ دیگر نیز به چشم میخورد که در یکی از آنها عمارتی ساده خودنمایی میکند و دیگری فاقد عمارت است. از جمله نکات جالب این عمارت وجود وسایل یکی از خانوادههای قدیمی بیرجند در داخل آن است که میتوان این بنا را به موزهای برای بازدید عموم تبدیل کرد تا سایرین از نحوه زندگی این خاندان مطلع شوند.
● باغ و عمارت مود
باغ و قلعه مود در روستای مود از توابع شهرستان بیرجند و در فاصله ۴۰ کیلومتری شرق بیرجند قرار دارد.
این عمارت طی دو مرحله ساخته شده است که مرحله اول آن شامل: ساخت قسمتهای اصلی بنا در دوره زندیه و عمارت دوم که بنایی است مربوط به دوران قاجار ساخته شده است.
آنچه از بررسی بنا به دست میآید این است که این بنا در اصل قلعهای بوده است دفاعی و وجود حصاری قوی و قطور با برجهای متعدد دلیل این مدعاست. این بنا در مجموع دارای ۲۰ برج مدور است یک خندق نیز دور تا دور قلعه حفر شده که دفاع از قلعه را آسانتر میکرده است. از جمله تزئینات این بنا میتوان به نقوش اسلیمی، گلبته و نقوش پرندگان اشاره کرد که متاسفانه توسط عوامل طبیعی نظیر باد و باران و تابش آفتاب این نقوش تا حد زیادی تخریب شدهاند.
● باغ و عمارت امیرآباد
باغ و کوشک امیرآباد در ۵ کیلومتری غرب واقع شده است. احداث این بنا به اوایل دوره قاجار بر میگردد. آنچه در طراحی این باغ به عنوان الگوی باغهای ایرانی ملحوظ شده است تا حد زیادی به دلیل استفاده از مضمونهای آشنا با معماری اسلامی و نمایش نمادهای سنتی تصویری است که به صورتی موفقیتآمیز و تقریبا ابتکاری بوده است از جمله فرم چلیپایی طبقه همکف و به وجود آوردن همان فرم در فضای داخلی طبقه اول بنا که نوعی وحدت و یکپارچگی را در کل ساختمان کوشک بهوجود آورده است.
از نظر تزئینات نیز تزئینات تقریبا سادهای در این عمارت بهکار رفته است. در حال حاضر باغ در اختیار دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند است و اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی در صدد است تا با مشارکت دانشگاه بیرجند آن را به موزه کشاورزی بیرجند تبدیل کند
دخمه یا قلعه خاموشان ( برجهای خاموش) , این سه ساختمان پرعظمت از بین دیگر ساختمانهایی که بر بلندای تپه وجود داشته اند باقی مانده اند , این بناها در مجاورت یزد ( در حدود ۱۵ کیلومتری جنوب غرب ) قرار دارند جاییکه جسد زرتشیان را به پای برج می آوردند و تشریفات مذهبی ای را در حضور اقوام و آشنایان فرد مرده انجام می دادند , سپس کشیشان جسد را به داخل برج می بردند و آنرا بر روی سنگهای مسطح کف زمین قرار می دادند , بدین گونه با دوری از خاک , آب و آتش ( عناصر الهی که آلوده کننده هستند) , روح فرد مرده متعلق به اهورامزدا می شد . بعد ازمدتی کوتاه کلاغها و لاشخورها جسد را از هم میدریدند و تکه تکه می کردند, پس ازآن استخوانها را بدرون چاله ای در مرکز برج می انداختند. در پای برجها بقایای ساختمانهایی دیده می شود که زمانی در مراسمهای تشییع جنازه به کار می رفت. هنگامیگه هنوز از برجها برای تدفین زرتشتیان استفاده می کردند , تنها کشیشها اجازه ورود به درون برجها را داشتند. امروزه بازدید برخی ازآنها برای عموم آزاد است. درداخل این تپه ساختمانهای زرتشتی متروکه دیگری هم وجود دارند که شامل یک چشمه خشک شده, یک آشپزخانه و یک دستشویی می شوند. سنت قرار دادن اجساد در برج خاموش در حدود پنجاه سال پیش در دنیای زرتشتیان منسوخ شد و ازآن زمان آتش جاودانه به درون آتشکده تازه ساخته شده در مرکز شهر یزد انتقال یافت. در حقیقت , ازاین برجها تا سال ۱۹۸۷ و تا زمانیکه همه اجساد زرتشتیان رادر قبرستان پای برجها دفن کردند استفاده می شد.
برج قابوس , بلندترین برج آجری جهان از جمله آثار معماری قرن چهارم هجری است که در نزدیکی شهر جرجان روی تپه ای بنا شده است.
هدف از ساخت بنا که بر طبق کتیبه آن, در زمان حیات بانی بنا ساخته شده است, استفاده از آن به عنوان مقبره وی بوده است.
منشا ساخت برج قابوس مشخص نیست, ولی اتینگ هاوزن معتقد است با توجه به این که قابوس یک زرتشتی تازه مسلمان شده بود و هنوز با سنت های پیش از اسلام پیوند داشت, می توان منشا ساخت آن را در برخی آثار یادبود مزدایی و دگرسانی خیمه و چادر به یک بنای معماری جستجو کرد.
این بنا از چهار بخش تشکیل شده است که شامل پی و صفه بنا, سردابه, بدنه و گنبد مخروطی می شود.
ارتفاع بنا ۷۰ متر است, بدنه بنا ۳۷ متر ارتفاع دارد و دارای ۱۰ ترک است.
در فاصله ۲۰ کیلومتری جنوب غربی فومن در قسمتی از ارتفاعات پوشیده از درخت های سرسبز قلعه رودخان بزرگ ترین دژ آجری کشور قرار دارد، مدتها مرکز فرمانروایان گیلان بوده است.
مساحت قلعه در حدود ۵۰ هزار متر مربع و در ارتفاع ۶۰۰ متری در بلندترین نقطه کوه واقع شده است. ۶۵ برج و بارو و دیواری به طول ۱۵۰۰ متر دارد. رطوبت بیش از حد هوا باعث رویش گیاه در لابهلای دیوارهای قلعه و پوسیدگی آنها شده، اما با این حال در مقایسه با قلعههای دیگر، رودخان سالم مانده است.
برخی بنیاد قلعه را به دوره ساسانیان یعنی قبل از اسلام نسبت دادهاند. قلعه در زمان حکومت سلجوقیان تجدید بنا شده است و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بوده است. برای رسیدن به این قلعه بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهای گشت، کردمحله، سیاه کش، شمس تالان، گوراب پس، هولس کام، سیدآباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات میرسیم که از این روستا تا خود قلعه حدود ۵ کیلومتر فاصله است که شامل مسیری زیبا همراه با رودخانهای کوچک میباشد.
منطقه خطیرکوه در موقعیت عرض جغرافیایی: ۹، ۳۵ طول جغرافیایی: ۱۰، ۵۳ در کره زمین واقع شده است.
با بررسی و مطالعه موقعیت سیاسی و جغرافیایی منطقه خطیرکوه در دهه های گذشته درمی یابیم روستاهای خطیرکوه قبل از سال های ۱۳۰۰ جزو استان تهران، شهر فیروزکوه و از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۶ جزو حوضه سیاسی استان مازندران شهر پل سفید و از سال ۱۳۶۷ به بعد جزو استان سمنان بوده است با مطالعه و قدمت نام و نشان روستاهای منطقه خطیرکوه در جغرافیای ایران، استان (تهران، مازندران و سمنان) به آن پرداخته شده است تنها روستایی که در تاریخ مازندران از منطقه خطیرکوه از آن نام برده شد روستای کمرود خطیرکوه می باشد که در لغت نامه دهخدا به آن اشاره شده است. یکی از دلایل شکل گرفتن سایر روستاهای خطیرکوه در حاشیه رودخانه کبیر، وجود آب رودخانه کبیر جهت کشت و کار و امکان کسب و کار بهتر به دلیل تردد تاجران و موقعیت آب و هوای مناسب تر در ایام سرد سال در کنار رودخانه بود.
در گذشته مردم منطقه روستاهای حاشیه رودخانه کبیر را کمرو روار می گفتند که در سال های بعد با پرجمعیت شدن هرکدام نامی به خود گرفته اند که امروزه روستاهای منطقه خطیرکوه به نام های کمرود، زرشک دره، بند بن، پاقلعه، رودبار، لرد می باشند.
منطقه خطیرکوه به سبب موقعیت سوق الجیشی در طول تاریخ از حساسیت و اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است.
منطقه خطیرکوه در رده ای از البرز مرکزی واقع شده که از شمال به شهرستان سواد کوه و از جنوب به شهرستان سمنان و از مشرق به شهرستان ساری (شهر سنگده) و از مغرب به استان تهران (شهرستان فیروزکوه) محدود است. منطقه خطیرکوه در گذشته جزو منطقه راستوپی از بخش مرکزی سواد کوه بود اعتماد السلطنه در کتاب التدوین فی احوال جبال شروین ص (۷۳) بلوک (راستوپی) را شامل این روستاها دانسته است طالع، شورمست، میآر کلا، ازآن رود و کمرود.
راستوپی نام رودی است که از شمال کوه های خطیرکوه سرچشمه می گیرد که امروزه سرچشمه آن به روزیه خطیرکوه معروف است که پس از پیوستن چند شاخه فرعی چون رود سرخاب و دلاور به آن، رو به شمال جریان می یابد این رود پس از عبور از شهر پل سفید در دو راهی آزاد مهر شاخه ولوپی از سمت چپ به آن می پیوندد و پس از این به نام تالار جریان می یابد. ساکنین پایین دست رودخانه کبیر (امافتی ها، ملردی ها، برنتی ها و بایع کلایی ها این روخانه را ولاراو می شناسند ولاراو به زبان محلی یعنی آبی با حجم زیاد منجر به عقب رانده شدن کناره رودخانه شده و زمین های مسیر رودخانه را تخریب نموده و آن را از بین می برد.
کوه های منطقه خطیرکوه و رشته کوه های همجوار آن به صورت مرز اقلیمی برای مازندران با استان سمنان و تهران عمل کرده است و رویش جنگل های مازندران از کوهستان آغاز شده به طرف شمال ادامه می یابد که چشم هر بیننده ای را در هر فصل به خود جلب می کند.
منطقه خطیرکوه از لحاظ شرایط اقلیمی جزو دسته بندی اقلیم خزری می باشد که خاص کرانه های دریای خزر و مناطق کوهستانی مشرف به دریا می باشد.
آب و هوای منطقه خطیرکوه جزو آب و هوای معتدل کوهستانی است. ویژگی های این اقلیم عبارت است از دمای معتدل با نوسانات کم شبانه روزی، رطوبت کم، وزش نسیم دریایی و بادهای محلی و بالاخره بارندگی کم در مناطق کوهستانی که در بیشتر فصل های زمستان و بهار فرو می ریزد و به پیدایش جنگل در ارتفاعات مشرف به دریا می انجامد.
ناگفته نماند میزان بارش باران به همان میزان که به ارتفاعات نزدیک تر می شویم از سهم آن کمتر می شود. کشاورزان این مناطق برای دسته بندی جو، گندم، یونجه و شبدر... به دلیل رطوبت خزری در صبحدم سود برده و محصولات خود را جمعآوری می نمایند تا از میزان ضایعات در هنگام بسته بندی در وسط روز کاسته شود و عمل دسته بندی راحت تر انجام گیرد.
● بارندگی در منطقه خطیرکوه
بیشتر بارندگی در منطقه خطیرکوه در فصل زمستان و بهار می باشد. ریزش های کوهستانی اغلب به صورت برف می باشد آب شدن تدریجی آن در فصل های بهار و تابستان آب رودخانه ها را تامین می کند آب رودخانه بزرگ کبیر آب دشت ها و کوهپایه های مسیر رودخانه را تامین می کند و در نهایت در دو راهی دوآب به رود خانه تالار پیوسته به دریای مازندران می ریزد.
ریزش های مربوط به فصل پاییز و بهار بیشتر رگباری گذرا می باشد در کل منطقه خطیرکوه جزو مناطق کم باران می باشد. بارش رگباری مناطق خطیرکوه به دلیل عدم پوشش گیاهی مناسب و تنک بودن پوشش گیاهی در بعضی مناطق و عدم فرصت کافی برای جذب آب و شیب زیاد منجر به راه افتادن سیل های خروشان می شود. با توجه به بارش کم در فصل تابستان و کمبود آب کشاورزی در روستای کمرود خطیرکوه مهار آب های سطحی و رودخانه بند بن (که بخشی از آن حاصل رودخانه دارکش و کمر بنک است) در طول ۶ ماه از سال خصوصا در فصل زمستان و بهار می تواند مشکل روستا را حل نماید. براساس آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا شامل ۱۰۱ خانوار با تعداد ۲۹۸ نفر (۱۴۲ مرد و ۱۵۶ زن) می باشد. لازم به ذکر است با توجه به موقعیت گردشگری و آب و هوای مناسب در ۸ ماه از سال و همچنین زیبایی کوهستان در فصل زمستان جمعیت فصلی و مسافر در این روستا بعضی مواقع تا ۲۰۰۰ نفر نیز می رسد.
● اماکن دیدنی و جاذبه های گردشگری
از نظر طبیعی و حیات وحش می توان از جنگل های زیبای نسوم، دارکش، وارتا، سلوش و غیره با تنوع گیاهی پهن برگ و سوزنی برگ و گیاهان دارویی همچون گل گاوزبان، باریجه، آویشن و حیوانات وحشی چون بز کوهی، خرس، پلنگ، گراز و غیره نام برد.
از اماکن زیارتی می توان به مقبره سیدنظام الدین و همچنین ساختمان قدیمی سقانفار با معماری سنتی و قدمت بیش از ۳۰۰ سال در حسینیه کمرود نام برد. از نقاط تفریحی می توان به آبشار کمرود، چشمه های چمن، چشمه باغک، چشمه استین سر و تپه زیبای کتلیم که چشم انداز وسیعی از تنگه خطیرکوه از سوادکوه تا چاشم دارد.قله معروف قدمگاه با ارتفاع ۳۶۵۱ متر از سطح دریا که در بین کوهنوردان به علم کوه سمنان معروف است همه ساله میزبان تعداد زیادی کوهنورد از سراسر ایران و جهان می باشد. همچنین در دامنه قله دو یخچال طبیعی قرار دارد که مردم کمرود در فصل تابستان جهت پذیرایی مهمانان در مجالس عروسی یخ مورد نیاز خود را از آن تهیه می کنند.
● غذاها و محصولات غذایی
از محصولات دامی این روستا می توان به شیر، ماست، کره، آروشه، لور، سرشیر محلی، سرماست محلی، عسل طبیعی، قره قروت (تفره) و غیره اشاره نمود. همچنین محصولات باغی مانند گیلاس، آلبالو، زردآلو، توت و به ویژه گردو می توان نام برد. از محصولات خوراکی صحرایی می توان از سامباروک (آلبالوئک)، سولی، زرشک، ولیک، سیب وحشی، گالش انگور و غیره می توان نام برد. نان پنجه کش، نان گرده و کچیله نون محتوی گردو از نان های بسیار خوشمزه دست پخت زنان این آبادی است. همچنین آش گزنه، آش زرشک، تفره که با قره قروت درست می شود و غذاهای محلی دیگر که مجال توضیح نیست.
● صنایع دستی
صنایع دستی شامل جاجیم بافی، گلیم بافی، فرش دست بافت، نمد، لباس پشمی و غیره است.
● اثرات اقلیمی کوه های خطیرکوه
منطقه خطیرکوه در دهانه رشته کوه های البرز خاوری واقع شده است که رشته کوه های آن از کوه دماوند رشته می گیرند فاصله جلگه دماوند تا پای بزرگترین قله مرتفع خطیرکوه (قدمگاه) حدودا ۱۶۵ کیلومتر می باشد رشته کوه های منطقه خطیرکوه به عنوان مرز میان دو اقلیم عمل کرده به طوری که دامنه های شمالی با پوششی از انبوه گیاهان و درختان جنگلی و دامنه های جنوبی خشک و کم گیاه و کم درخت می باشد درختان دامنه جنوبی کوه های خطیرکوه اغلب اورس می باشد چوب این درختان در مقابل رطوبت و پوسیدگی بسیار مقاوم می باشد. به همین لحاظ کمتر سرایی پیدا می شود که پرور آن از اورس نباشد.
به همان اندازه به سمت جنوب و کویر می رویم از پوشش گیاهی کاسته می شود و همین طور به سمت شمال می رویم پوشش گیاهی بیشتر و جنگل ها انبوه تر می شود. قلل مرتفع و ارتفاعات مزبور در مقابل جریان هوای مربوط دریای خزری همانند سد عمل کرده که از عبور جریانات مربوط به طرف جنوب ممانعت می نماید به همین دلیل مناطق جنوبی و شمالی دارای آب و هوای متضاد می باشند رودخانه هایی که در دامنه شمالی البرز جریان دارند همواره دارای آب بوده و برعکس رودخانه های دامنه جنوبی بسیار کمآب یا فصلی می باشد. روستاهای خطیرکوه دارای زمستان سرد و تابستانی خنک و معتدل مایل به سرد می باشد. ساکنین کمرود خطیرکوه ناگزیر به تحمل زمستانی سرد با برف های سنگی می باشند. برای بررسی کوه های منطقه خطیرکوه راه و روش های زیادی وجود دارد که می توان از آن بهره گرفت. همان طور که مستحضر هستید کوه های منطقه خطیرکوه در دره البرز خاوری واقع شده است که تحت عنوان منطقه خطیرکوه یا تنگه خطیرکوه بیان می شود.
واژه تنگه در فرهنگ فارسی به معنی آبراهه و به معنای عبور آب از میان دو پیش آمادگی است در زبان محلی به معنی گذرگاه تنگ یا کوچه ای باریک می باشد. معنی مترادف یا دیگر آن به زبان محلی غلت می باشد که غلت های معروف تنگه خطیرکوه (هرزه کلای غلت، رنگم غلت، شاهین تنگ غلت، سرتنگه غلت) می توان نام برد. حد و سامان تنگه خطیرکوه از شمال در محل سه راهی دوآب سواد کوه (محل تلاقی آب رودخانه ورسک و اوریم با رودخانه کبیر خطیرکوه) شروع تا گذر از دهانه آبشار خطیرکوه (محل تلاقی آب چشمه روزیه خطیرکوه با آب چاشم) ختم می شود.در بالای دهانه آبشار سمت مشرق گردنه کوچک دارد که محل گذر پیاده رو به سمت سرچشمه روزیه است که معروف به کوتره گردن (کوتر به زبان محلی کبوترگردن) می باشد که ارتباط با گردنه سولا دارد که ۵۰۰ متر مانده به گردنه درخت اورس در مسیر پیاده قدیمی دارد که به درخت جلینگ دار معروف است مرسوم بر آن بود که رهگذران در موقع گذر از کنار آن سنگی به سوی آن پرتاب می کردند در صورت برگشت سنگ اعتقاد داشتند صحیح و سالم به خانه خویش برمی گردند. محل فرود آمدن آبشار خطیرکوه تنگه ای باریک می باشد که عرض قسمت پایین آن حداکثر ۵ متر و ارتفاع بالاتر از ۸۰ متر، عرض آن به ۶۰ متر نمی رسد. با این وصف با گذر از عرض این تنگه دوربرگردان تنگه خطیرکوه شروع می شود که ادامه تپه سولا به سمت مشرق به روستای چاشم و کوه نیزوا است و ادامه تپه سولا به سمت شمال در پای تپه سر تپه (شرق روستای سر تنگه) با گذر از رودخانه آریم و کنگلو در ادامه به شدای کربه زبان محلی (کوه شهدا، وصل به روستای امافت) در انتها به کوه سرخل و کوه دبرار (کوه های خرج و بایع کلا) در پای قلعه دوآب در (محل تلاقی آب رودخانه ورسک و اوریم با رودخانه کبیر خطیرکوه) ختم می شود.
● زمین شناسی کوه های خطیرکوه
جابه جایی و حرکات زمین بارها خشکی ها را تغییر شکل داده، آنها را به زیر آب ها برده یا از زیر آب درآورده و یا در زیر دریاها مدفون ساخته است براساس نقشه زمین شناسی ایران، منطقه خطیرکوه نتیجه حرکات کوهزایی دوران سوم سنوزوئیک (دوره ترشیاری) می باشد.
روزگاری منطقه خطیرکوه در زیر آب بوده، وجود سنگ های فسیلی در مناطق مرتفع گویای این واقعیت است.متوسط میزان بارندگی سالیانه ۵۰۰ تا ۴۰۰ میلی متر می باشد که مقدار بیشتر آن به صورت بارش برف می باشد. از لحاظ میزان درجه حرارت متوسط روزانه در مدت سال ۵ تا ۱۰ درجه سانتیگراد است.از لحاظ ریسک زلزله خیزی (برحسب درجه بندی مرکالی) جزو مناطق با درجه ۷ مرکالی به بالا (منطقه خسارات زیاد) می باشد. (کتاب نقشه جغرافیای کامل ایران صفحه ۱۳۸۸ لغایت ۱۴۲۷) از لحاظ مناطق رویشی در ناحیه شمالی کوه های خطیرکوه شروع جنگل های مازندران است و ناحیه جنوب کوه های خطیرکوه رویش جنگل های اورس بوده و حرکت به سوی جنوب جزو رویش های استپی می باشد. اراضی این مناطق که اکثرا در دامنه کوه واقع شده دارای شیب نسبتا تند و پستی و بلندی می باشد دارای خاک کم عمق، درشت دانه و جوان به دلیل جایگزینی خاک ها به دلیل فرسایش تدریجی می باشد در مناطق نزدیک به حاشیه رودخانه ها خاک ها رسی و عمیق تر می باشند خاک های منطقه خطیرکوه به رنگ های قهوه ای، سفید، سیاه، قرمز، آبی، خاک زرد (معروف به سنگ حنا) دیده می شود. ماسه سنگ های سرخ در محل رنگم (در کوهپایه جنوب شرقی روستای بندبن خطیرکوه) که شاید نام منطقه به لحاظ رنگی بودن ماسه و خاک آنجا گرفته شده است) خاک های منطقه به خاطر درشت دانه بودن و سنگ لاخ ها بیشتر مناسب باغداری می باشد.
● قله قدمگاه
در سمت جنوب روستای کمرود با ارتفاع ۳۶۵۱ متر از سطح دریا بر روستای کمرود خطیرکوه سایه افکنده است به طوری که بر فراز آن در هوای صاف و آسمان آبی شهرهای فیروزکوه، قائم شهر، ساری، جویبار، کیا کلا، بابل و روستاها و کوه های جنوبی... به وضوح دیده می شود. روستای کمرود ایستگاه صعود کوهنوردان و گردشگران در تمام ایام سال به قله قدمگاه است سالانه حداقل بیش از ۵۰ گروه کوهنوردی به قله قدمگاه صعود می کنند.
وجه تسمیه آن: معنی تحت الفظی آن محلی برای قدم زدن است بعضی می گویند حضرت علی(ع) از این نقطه جغرافیایی عبور کرد به میمنت قدم مبارک آن امام قدمگاه گفتند. شاید هم به لحاظ موقعیت استراتژیک محل که یک برج دیدبانی در فرق قله داشت که به دلیل تخریب افراد سودجو برای دسترسی به گنج از بین رفته است. چون نگهبانان همیشه در حال قدم زدن بودند به این نام گرفت. مناطق هم جوار با قدمگاه (خورد قدمگاه، سردکش گردن، اسین، کلومک، یخچال، هل لار، آرنگ دگ، غلامعلی خسه، امیر دره، سرخ گردن، خشک گل وار، چاشمیج، گت چال، کوره سر لپه را می توان نام برد. یکی از جاذبه های دیدنی غار یا چاه حفر شده در داخل صخره در ضلع غربی قله قدمگاه می باشد که مختصر راجع به آن می پردازیم.
● چاه سنگی یا غار:
در فاصله ۸ کیلومتری از روستای کمرود (جاده خاکی) و در فاصله یک کیلومتری (پیاده روی) در جنوب غربی مرتع بالا چالمیش قرار گرفته است (در غرب قله قدمگاه) ارتفاع فعلی این چاه حدودا ۴۰ متر می باشد که در دل صخره قرار گرفته است که در گذشته دارای درب سنگی بزرگ بوده که در اثر فشار جانبی کوه، درب آن جابه جا شده است.
روایت بر این است این چاه به قله قدمگاه و یخچال طبیعی یا زیارتگاه راه دارد در گذشته افرادی که به دیدن چاه می رفتند سنگ هایی را به یاد دوستان به ته چاه رها می کردند به طوری که یک سنت شده بود.
چگونگی حفر آن، چشم هر بیننده ای را به حیرت و تفکر در مورد انسان های دیرین باز می دارد. نمی دانم نام این مکان را باید غار گذاشت یا چاه شاید غار مناسب تر باشد. دهانه غار... ارتفاع آن... است. داخل غار خیلی ساده و صاف و سر راست می باشد. این غار در ارتفاع و بالای کوه در داخل صخره حفر شده است.
با توجه به موقعیت غار به نظر می رسد این غار پناهگاه کسانی بود که در خط الراس ضلع غربی کوه قدمگاه به عنوان نگهبان بودند تا از ورود لشکریان بیگانه به سرزمین طبرستان جلوگیری نمایند. از آنجایی که یکی از شگرف های ایرانیان باستان پرتاب سنگ بر لشکریان بیگانه در مناطق مرتفع و کوه ها بود به نظر می رسد در صورت عدم توانایی نگهبانان در مقابل هجوم لشکریان بیگانه به قصد فریب دشمن به این غار پناه می بردند. به محض این که لشکریان بیگانه از کنار غار به سمت پایین و طبرستان عبور می کردند امکان برگشت سریع از مسیر حوالی غار به سمت قله بسیار ضعیف بود، با پرتاب سنگ ها از ناحیه بالادست نیروهای دشمن را از بین می بردند.
یخچال طبیعی در جنوب غربی روستای کمرود و در سمت شمال و دامنه قله قدمگاه واقع شده است. فاصله آن تا روستای کمرود تقریبا ۶ کیلومتر راه پیاده می باشد مدخل رودی به یخچال طبیعی دارای هوای بسیار دلنشین و سرد می باشد از دیرایام مردم این دیار یخ مورد نیاز مناسبت های مختلف را از اینجا تهیه می کردند کوهنوردان و گردشگران و... در وقت صعود به قله قدمگاه از مواهب این یخچال طبیعی بهره می گیرند و نفسی تازه می کنند.
▪ معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری همدان:
تله کابین گنج نامه شهریورماه به شکل آزمایشی بهره برداری می شود
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان همدان گفت: با حل مشکلات اعتباری ساخت تله کابین گنج نامه، قرار است که این پروژه شهریورماه به صورت آزمایشی بهره برداری شود.
علیرضا ایزدی در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به بروز مشکلاتی در روند پروژه تله کابین گنج نامه، بیان کرد: مشکل اعتباری و برق کشی، پروژه را مدتی توقف کرد که با رفع این موارد، ادامه عملیات اجرایی آن توسط سرمایه گذار خصوصی از سرگرفته شده است. پروژه احداث تله کابین گنج نامه پس از نگرانی دوست داران میراث فرهنگی از آسیب رساندن آن به کتیبه های گنج نامه با جابه جایی مسیر تا ۷۰۰ متر نسبت به مسیر قبلی، از اوایل سال گذشته آغاز شد.
این تله کابین در ارتفاع ۱۶۰ متر، طول ۱۶۵۰ و در فاصله ۷۰۰ متری، با سرمایه گذاری حدود ۱۵ میلیارد تومان در سه فاز اجرایی تعریف شد و قرار بود، مرحله نخست آن تا پایان سال گذشته به بهره برداری برسد.
▪ پرونده ارتفاع مجتمع تجاری
در حریم گنبد قابوس در دست بررسی است
مدیر پایگاه شهر جرجان و گنبد قابوس در استان گلستان از بررسی پرونده مجتمع تجاری قابوس برای طرح پیشنهاد جدید شهرداری در کمیته فنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور خبر داد.
جاوید ایمانیان در گفت وگو با ایسنا، در این باره توضیح داد: سی تیرماه جلسه ای را با کارشناسان شهرداری برگزار کردیم. در این جلسه عنوان شد که آن ها با رعایت ۷/۵ متر ارتفاع برای مجتمع موافق هستند، ولی پیشنهاد کردند که در قسمت های انتهایی و جانبی با توجه به طرحی که دارند، ارتفاع ۸/۵ متر داشته باشند که ما موافقت نکردیم. به گفته او، مجتمع تجاری قابوس در حریم گنبد قابوس قرار دارد که در طرح اولیه ارتفاع زیادی داشت، ولی پس از مخالفت مسوولان میراث فرهنگی ارتفاع را به ۱۵ متر کاهش دادند. گرچه براساس ضوابط حریم مشخص شد که میزان ارتفاع باید ۷/۵ متر و نما نیز با نمای گنبد قابوس همگون باشد. در نهایت، با پی گیری هایی که انجام شدند، به طور موقت ساخت مجتمع با آن میزان ارتفاع متوقف شد. وی افزود: اکنون پس از برگزاری جلسه های مختلف، در آخرین جلسه پیشنهاد جدید شهرداری رعایت ارتفاع ۷/۵ متر در جلوی مجتمع و ارتفاع ۸/۵ متر در برخی قسمت های دیگر است که در استان با آن موافقت نشد و آن ها می خواهند که پیشنهادشان در کمیته فنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور مطرح شود. حال باید ببینیم که آیا سازمان میراث فرهنگی با این پیشنهاد جدید شهرداری موافقت می کند. نویسنده : مسعود کلا هی
بیت شریف امام در خمین بعد از قریب به دو قرن هنوز کانون نگاه های تحسین آمیز مردم است. این عمارت مستحکم در حاشیه کویر پهناور ایران نمادی از پایگاهای مردمی و کانون های مبارزه با ستم و تبعیض حکومت های ظالم و جائر است.
از چشم انداز برج بلندی که در حاشیه یکی از حیاط های چهارگانه این عمارت ساخته شده است حس صیانت از مردم بی پناهی که در سال های متمادی آماج تهدید خانها و خانزاده های حکومتی و غیر حکومتی بودند به وضوح قابل رویت است.
سیداحمد در ۱۵ ربیع الثانی ۱۲۵۵ هجری قمری عمارتی به مساحت تقریبی ۴۳۲۶ مترمربع از شخصی به نام محسن ساکن و اهل خمین خریداری کرد. این مجموعه مسکونی چهار هسته ای در محل سر پل خمین واقع شده است و در بافت تاریخی این شهر چنین عمارتی یافت نمی شود.
بر خلاف معماری خانه های سنتی ایرانی در این عمارت چهار هسته ای که چهار حیاط دارد هیچ کدام از حیاط ها نقش مرکزی ندارند.
بر اساس مشاهده مستقیم این اجزا را از عمارت می توان بر شمرد:
۱) جلوخان: بخش نسبتا وسیعی است که به صورت فرورفتگی در کنار مسیر و در جلوی در اصلی قرار دارد.
۲) فضای ورودی اصلی و پیش طاق: در اصلی این خانه در پیش خان قرار دارد. این در دو لنگه بود ه و هر لنگه متشکل از چند ردیف تخته ضخیم طولی است.
۳) هشتی: بعد از عبور از ورودی که در پیش طاق قرار دارد وارد فضایی کاملا سر بسته به نام هشتی می شویم که یک هشت ضلعی کامل است.
۴) دالان: بعد از هشتی در راهرو طویل و کم عرض و تاریکی قرار می گیریم که به آن دالان می گویند. این دالان مانع ورود ناگهانی به فضای داخل عمارت است.
۵) حیاط: مجموعه بیت دارای چهار حیاط کوچک و بزرگ است که کف حیاط سنگفرش و دارای باغچه و آبنماست:
حیاط اندرونی حاج سید مصطفی (پدر امام) که بعدها خانه موروثی آیت الله پسندیده شد.
حیاط بیرونی حاج سید مصطفی و محل تدریس و جلسه های دینی و پذیرایی از میهمانان.
حیاط دارای شبستان محل تولد امام خمینی(ره).
حیاط موروثی امام خمینی(ره).
۶) اطاق ها
اطاق های عمارت به صورت سه دری، پنج دری و تالار ساخته شده که به طور پراکنده در چند هسته عمارت استقرار یافته اند. برخی از آنها زمستان نشین و برخی تابستان نشین اند.
۷) شبستان: در زیر تالار، شبستان عمارت قرار دارد که دارای چهار دالان مستقیم است که از دو طرف به حیاط راه دارند.
این مکان به دلیل داشتن سقف دو پوسته و شدت جریان هوا خنک بوده و محل مناسبی برای نگهداری مواد فاسد شدنی و استراحت ساکنین در تابستان است.
۸) برج: در قسمت شمالی عمارت یک برج سه طبقه قرار دارد. معمولا از طبقات زیر برای استراحت نگهبانان استفاده می شده است. این برج حدود یازده متر ارتفاع دارد که به کل بافت تاریخی شهر مسلط است. این برج علاوه بر کاربرد دفاعی به عنوان شاخص عمارت به کار می رفته است. وجود چند انبار، اصطبل، آشپزخانه و... از دیگر اجزا و فضاهای کارکردی این عمارت محسوب می شود. در حال حاضر این مجموعه به عنوان مکان تاریخی فرهنگی در تمامی ایام سال پذیرای زائران و پژوهشگران و علاقمندان به حضرت امام (س) می باشد.
آبیانه روستای زیبایی در ۷۰ کیلومتری جنوب کاشان است. این روستا نمونه زنده ای از شیوه های معماری , آداب و رسومها و مثال جالبی از سازگاری انسان با طبیعت به شمار می رود. این روستا با داشتن کوچه های سراشیب و باریک , بسیار متراکم است و خانه های واقع شده در سراشیبی آن , همچون مسیر پلکانی می باشند. در اینجا سقفهای برخی از خانه ها به عنوان حیاط خانه های بالاتر در سراشیبی بکار می روند. در این روستا تعدادی ساختمانهای اسلامی و زرتشتی هم وجود دارند که همه اینها ارزش یک بازدید دقیق را دارند. این روستا در سراشیبی شمالی کوه کرکس و در ۲۸ کیلومتری شهر نطنز واقع شده است. آبیانه دارای آب وهوای معتدل است . آداب و رسوم و سنتهای مردم این منطقه همچون ساختمانهایش, تصویری زیبا از ایران قدیم را نشان می دهد. یونسکو , آبیانه را به عنوان یک روستای تاریخی ثبت کرده است.
چارقد هایی با گل های سرخ و دامن های پرچین مشکی و سینی های پر از آلو هایی که در مرز رسیدن به لواشک شدن هستند، با ساختمان های کاهگلی سرخ رنگ و پنجره های مربع متقارن، همه تعریف بی رحمانه من از روستای تاریخی و گردشگری ابیانه است که در دره سرسبز برزرود در ۴۰ کیلومتری شمال نطنز و در همسایگی کاشان قرار دارد.
ابیانه که روستایی با ماکتی زیبا و آراسته شده است، بسیاری از خانه های بازسازی شده آن خالی از سکنه است و به غیر از چند سالمند، تعداد ساکنان جوان آن به تعداد انگشت های دست می رسد.
● ابیانه جراحی شد
از سال ۱۳۸۰ طرح بهسازی و احیای روستای ابیانه آغاز شد. نام ابیانه از واژه «ویونا» یا «ویونه» به معنای بیدستان گرفته شده که در مکاتبات و گفتار فارسی به ابیانه تغییر کرده است. طبق اسناد موجود خاستگاه اولیه روستا مشخص نیست. «آثاری که بتواند قدمت روستا را در سکونتگاه اولیه خود نمایان کند، موجود نیست. فقط وجود آتشکده هرپاک و محراب مسجد جامع با درهای منقش با تاریخ ۵۰۰ سال ه.ق. است که نشان از قدمت روستا دارد.» تنها بخش باقی مانده از تاریخ قدیم ابیانه، نوع لباس پوشیدن اهالی است؛ پوششی که به گفته خود اهالی گاه با جبر مسوولان پایگاه میراث فرهنگی دیکته می شود.
بر اساس گزارش بنیاد مسکن اسلامی روستای ابیانه دارای بافتی فشرده و پیوسته است، با کوچه های تنگ و باریک. تغییر ساختار طبیعی کوه از شمال به جنوب باعث تغییر و فرم پذیری روستا شده است.
خانه های روستای ابیانه بدون حیاط و با سقف های کم وسعت است. خانه ها به صورت پلکانی و با استفاده از مصالح بومی موجود در منطقه و با کلاف کشی چوبی ساخته شده اند. خانه ها به طور معمول رو به آفتاب بوده و برای فرار از سرما تنگ هم ساخته شده اند. در عبور از میان بافت احیاشده روستا که با معبر سنگ شده، حکم راهنمایی گردشگران را بازی می کند، می توان دریافت که روستا از بازی احجام کوچک و بزرگ مکعبی شکل با رنگ قرمز ساخته شده است. طبق مطالعات انجام شده از سوی طرح اجرایی بهسازی بافت روستای ابیانه، این روستا دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر روستا ها متمایز می کند. فرم پذیری بناها از شکل خالص مربع، فرم پذیری نماها از شکل چهارگوش به طور عمده، وجود پنجره های چوبی بدون شیشه، انواع ایوان با یک ساخت هماهنگ، در های منقش و کتیبه دار، کلون ها و کلیدهای چوبی، وجود اجاق و اتاق ها و ایوان ها و چهارصفه بودن و سه تا چهار طبقه بودن عمده خانه ها از جمله ویژگی های این روستا است. اما این روستای متفاوت و تاریخی با قلعه ها و گورستان های قدیمی مهمان پذیر خوبی برای گردشگران نیست.
● روستای گردشگری
جاده پیچ درپیچ با حاشیه یی پوشیده شده از درختان چنار تنومند و نهر آبی که از پای آن عبور می کند، با انارستانی که از سرمای زمستان به خشکی رسیده است و درختان کهنسال زردآلو و سیب گویای آن است که به روستای ابیانه نزدیک می شویم. کوه هایی که به سرخی می رسند و خاک های سرخ تر، از روستایی یاقوتی در پیش رو و پشت به کوه و رو به آفتاب خبر می دهد که در آستانه ورود به این روستای تاریخی و گردشگری هیچ تابلویی را نمی یابی که تو را به سوی کوچه پس کوچه های روستا هدایت کند. پیش از رسیدن به روستا از کنار چند قبرستان کوچک عبور می کنید که سرشار از رمز و راز هستند.
روی قبر ها پوشیده شده از چند تکه سنگ با نشان ها و اشکال هندسی دو سنگ کوچک استاده در پای قبر با علامتی فلش مانند دیده می شود. سنگ های نشانه که معرف فرد فوت شده هستند، مثلثی اند و تنها حکاکی یک شانه در کنار آن نشان می دهد که شما سر قبر یک زن نشسته اید. هر چه به ابیانه نزدیک تر می شوید قبرستان های کنار جاده از شکل منحصر به فرد خود خارج شده و شبیه قبر های امروزی می شوند. شاید برای همین کهنسالان آفتاب نشین ابیانه نمی دانستند در پاسخ به پرسش های ما درباره علامت های روی قبرها چه باید بگویند. خوشامدگوی تو به روستا، مینی سوپر ابیانه و هتلی با همین نام است. سرخ و با ویترینی از پنجره های مربع و کوچک. خیابان نه چندان بلند منتهی به بافت قدیم روستا با حاشیه پرشده از خودروهای پارک شده و مسافران سرگردان که برای تماشای روستا با خیال آسوده نیازمند گریزی به سرویس بهداشتی هستند، به اجبار مسافران را به تنها مسیر پیش رو هدایت می کند. کسی نمی داند سرویس بهداشتی کجاست. زنی کوچک و ریزنقش که بساط برگه زردآلو و لواشکش را برای مسافران پهن کرده و از روی چین های صورتش می توان عمر او را بیش از ۷۰ تخمین زد، می گوید سرویس بهداشتی روستا کجاست. اما تاکید دارد آبی در کار نیست. مسافران با بطری های آبی که زمانی در آن نوشابه یافت می شد، در محوطه اطراف سرویس بهداشتی با شش چشمه برای زنان و مردان به صف منتظر ایستاده بودند.
کسی در میان صف انتظار که روستا را گشته، به دیگر مسافران برای بازدید راهنمایی می دهد. هیچ بروشور و راهنمایی در کار نیست. باید کشف و شهود کرد تا روستای تاریخی ابیانه را دید. در دستان بسیاری از گردشگران کیسه های شیرینی حاجی بادام محصول شهر کاشان دیده می شود. از مغازه دار میانه راه می پرسم سوغات این سرزمین چیست؟ می خندد و نان محلی و سرکه های سیب را که درون بطری های کوچک آب معدنی ریخته شده اند، نشان می دهد.
می پرسم رئیس پایگاه میراث فرهنگی ابیانه به شما اجازه می دهد سرکه های سیب را درون بطری های از قبل استفاده شده، بریزید و به گردشگران بفروشید؟ نگاه و پرسشی که تمام صورتش را پر می کند، متوجهم می کند که تا به حال چیزی درباره پایگاه یا رئیس آن نشنیده است.
خبری از سوغات یا صنایع دستی در روستا نیست. چند مغازه که از بیسکویت تا سی دی معرفی ابیانه در آن یافت می شود، چند دست از لباس های دست دوز زنان ابیانه را آویزان کرده اند. قیمت پیراهن روی لباس ۶۰ هزار تومان است. نرسیده به امامزاده یحیی و عیسی پیرزنی چند دست لباس زنانه و چند شلوار مردانه را روی بند رختی آویزان کرده و در حرکتی ابتکاری آنها را ساعتی اجاره می داد. در میان آن روستای ساکت و آرام و بدون هیجان مجال خوبی برای جوان ترها بود تا از خود با لباس های اجاره یی عکسی به یادگار بگیرند. در بروشور ها و کتاب هایی که به فراوانی درباره روستای تاریخی و دیدنی ابیانه منتشر شده، می توان نشانه هایی از آثار تاریخی از جمله قلعه ها، خانقاه و مساجد در این روستا و اطراف آن یافت. اما این روستا که به عنوان روستای هدف گردشگری معرفی شده و مورد توجه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گرفته و حتی سازمان بنیاد مسکن طرح احیا و بازسازی آن را به پایان رسانده است، فاقد زیرساخت های اولیه و ضروری گردشگری است.
با وجود همه جاذبه های گردشگری در این روستا، گردشگران فاقد هدف و برنامه برای روستاگردی و آشنایی با آداب و رسوم هستند.
● بناهای مذهبی و عمومی ابیانه
مسجد جامع در وسط ده واقع شده است که با طاق بندی ضربی و مخصوصاً درهای ورودی منبت کاری با گل و بوته و خطوط برجسته و گل درشت توجه هر تازه واردی را جلب می کند.
مسجد «پرزله» در محله معروف «پرزله» واقع شده است و مشتمل بر یک شبستان در طبقه همکف با کوچه است که با در دولنگه یی به راهرو کوچکی متصل می شود.
مسجد «حاجتگاه» در قسمت غربی ده و در کنار قبرستان سابق واقع شده است. جبهه شرقی آن با روکاری آجری و دریچه ها و پنجره های مشبک هلالی نمای جالبی دارد. مسجد «یسمان» در میان محله «یسمان» واقع شده و اثر یا نوشته یی تاریخی ندارد اما آنچه مسلم است از بناهای قبل از دوره صفویه است. «امامزاده ابیانه» یا « زیارت» مدفن دو تن از فرزندان امام موسی کاظم(ع) است.
زیارتگاه « هینزا» نیز در زاویه جنوب شرقی ده و در دره کم عرض و طویلی شامل قریب به یک هکتار باغ های میوه قرار دارد. پیش از این اهالی روستا به علت نداشتن زمین کافی برای کشاورزی ناچار بوده اند خواربار مورد نیاز خود را از خارج تامین کنند لذا یک حس ذخیره اندوزی و صرفه جویی در آنان به وجود آمده که این شیوه زندگی پایه اصلی و اساسی اقتصاد و دوام و بقای مردم ده را تشکیل داده است. از طرفی فکر تهیه زمین کشاورزی و تامین خواروبار مورد نیاز موجب شده اهالی از سمت شرق و غرب ده تا شعاع ۵۰ کیلومتری درصدد خرید ملک و زمین و باغ باشند و این شیوه ذخیره اندوزی و صرفه جویی در میان مردم منطقه زبانزد بوده ولی به آن جنبه خست نمی توان داد. مریم خورسند
یکی از زیباترین نقاط تهران پارک سنگی جمشیدیه است، شاید کسانی که در تهران زندگی می کنند یا یک بار به دیدن این پارک رفته اند با من هم عقیده باشند. پارکی که نمونه آن را در هیچ نقطه دیگر از ایران (البته متاسفانه) نداریم. قسمت اول این پارک در سال ۱۳۵۰ و به مساحت ۱۲ هکتار در دامنه کوهپایه البرز ساخته شد.
محوطه سازی بسیار زیبا و متنوع پارک آن چنان جالب توجه است که هرکس را که برای بار اول آن را می بیند محسور خود می کند. سنگ فرش زیبا، آبنما ها و جویهای متعدد، و حتی نرده های چوبی کنار مسیر ها که با دقت بسیار از شاخه های درختان ساخته شده اند. دریاچه زیبای پارک که در انتهای پلکانی سنگی قرار دارد و در بالاترین قسمت اولیه پارک قرار داشت.
در سال ۱۳۷۲ تصمیم به ساخت بخش جدید برای پارک گرفته شد که به نام باغ فردوسی خوانده می شود. مدخل و ورودی اصلی با یک سطح سنگ فرش شده و یک سری پله که تا بالای تپه بالا می آید و منظر زیبایی در بالای شهر را بوجود می آورد، آغاز گردیده است. در کنار راهها، منطقه ای برای نشستن، رفع خستگی و پذیرایی و سرگرمی ساخته شده است.
همچنین چهار خانه فرهنگ برای نمایش فرهنگ آذربایجانی های ایران، کردها، ترکمن ها و اقوام منطقه زاگرس ساخته شده است. راه اصلی نهایتاً به سمت مجسمه و تندیس باغ که در قسمت شرق قرار دارد، گسترش می یابد و پیاده رو نیز به سمت دره فوقانی منتهی می شود.
از درون باغ یک راه پله عریض آبشار گونه می گذرد که شعب آن بصورت راههای شبکه ای در این محدوده گسترده شده اند و حاشیه آنها از گیاهان متنوع بومی با رنگ مناسب و هماهنگی با طبیعت انتخاب شده است.
قطعات کوچک وتخته سنگهای بزرگ در امتداد مسیرها تعبیه شده اند. در برخی فضاها، به کمک سنگها تندیسهایی که تمثیلی از جانورانی چون ماهی ها، خزندگان و پرندگان است، حجاری شده است. در طراحی چهار خانه فرهنگ، مصالح و فرمهای سنتی، راه و روش ها و آداب و رسوم زندگی آن اقوام را نمایش می دهد.
در فاصله ای نه چندان دور از جنوب شرقی پایتخت مجموعه و نمایشگاهی طبیعی از وحوش کمیاب بیابانی و کویری وجود دارد.
کل و بز، قوچ و میش وحشی، گربه شنی، جبیر، یوزپلنگ ایرانی و جوامع گیاهی متنوع. این منطقه مجموع شبه جزیره ای است که بین دریاچه نمک، کویر ریگ، کویر مرکزی و کویر گرمسار محصور و نمونه بارزی از بیابان ها و استپ های کم آب است. این منطقه در سطح کره زمین یکی از چند نقاطی است که به عنوان ذخیره گاه کره باید مورد حفاظت قرار گیرد.
این منطقه در سال ۱۳۴۳ توسط کانون شکار ایران با مساحت ۶۰۹ هزار و ۴۳۸ هکتار حفاظت شده، اعلام شد و در سال ۱۳۵۵ به پارک ملی تبدیل شد و در سال ۵۷ شورای عالی محیط زیست با آزاد اعلام کردن قسمت های جنوبی، آبریزهای کوه سرخ و آبریزهای جنوبی کوه سفید آب را جزو پارک ملی اعلام کرد و مساحت پارک به ۶۷۰ هزار هکتار رسید. در سال ۶۱ با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و امکانات و توانایی های حفاظتی به دو قسمت پارک ملی به وسعت ۴۲۰ هزار هکتار شامل منطقه سیاه کوه، نخجیر، سفید آب و کلیه ارتفاعات و تپه ماهورها و دشت های مجاور آن و منطقه حفاظت شده کویر به مساحت ۲۵۰ هزار هکتار شامل دشت های مکوش، سیاه پرده، پرده زرد و ارتفاعات دوازده امام و نره خرکوه تقسیم شد که تحت مدیریت اداره کل حفاظت محیط زیست استان سمنان اکنون قرار دارد.
پارک ملی و منطقه حفاظت شده کویر مرکزی در غرب کویر مرکزی ایران و شرق دریاچه نمک و قم رود در استان قم، پیشوا و دهستان ارادان و قشلاق بزرگ گرمسار و شمال دهستان ابوزید آباد کاشان قرار دارد که در محدوده استان های تهران - قم، سمنان و اصفهان واقع شده است و دارای اقلیم خشک و بیابانی است و بیشتر بارندگی آن از آبان تا اردیبهشت ماه می بارد. متوسط میزان سالیانه باران در منطقه ۱۵۰ میلی متر است. معمولاً گرمای شدید از اوایل خرداد تا پایان مهر در منطقه ادامه دارد.
● راه های ورودی منطقه
مناسب ترین راه ورودی منطقه از طریق راه آسفالته ورامین، پیشوا تا یک کیلومتری ایستگاه راه آهن ابردژ ادامه دارد و از مسیر جاده شنی قلعه بلند، عسگرآباد، حصارگلی به پاسگاه محیط بانی مبارکیه می رسد.
از سمت جنوبی منطقه راه دیگری از طریق کاشان، آران، مرنجاب به پاسگاه محیط بانی سفید آب و نرسیده به بندعلی خان را از طریق جاده ورامین، جواد آباد، چرمشهر به محیط بانی فصلی بندعلی خان می رسد.
راه های دیگری برای ورود به منطقه وجود دارد که عبور از آنها بدون راهنما کاری بسیار خطرناک است. جهت جلوگیری از هرگونه پیشامد سوء و ناگوار احتمالی باید قبل از انجام برنامه سفر به کسب اطلاع و مجوز اداره کل حفاظت محیط زیست استان سمنان و هماهنگی با واحدهای تابعه مستقر در منطقه اقدام شود. پارک ملی کویر قریب یک سال است که از اداره حفاظت محیط زیست استان تهران به استان سمنان واگذار شده است.
● منابع عمده آبی
دریاچه نمک که تنها دریاچه ای است که در جوار پارک قرار دارد یکی از بزرگترین شوره زارهای ایران است. این دریاچه حالت مثلثی دارد که رأس آن در شمال قرار گرفته و وسعت آبگیر دریاچه حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع و مرز غربی پارک ملی کویر را تشکیل می دهد. آب این دریاچه بسیار شور است و در هنگام غروب از قله سیاه کوه منظره بسیار زیبایی دارد. دریاچه نمک حوزه آبگیر بسیاری از رودخانه های مرکزی ایران است و اطراف آن باتلاق های زیادی وجود دارد هر چند هیچ نوع آبزی در آب این دریاچه وجود ندارد ولی زمستان ها تعداد قابل توجهی از پرندگان مهاجر آبزی به این دریاچه و رودهای اطراف آن روی می آورند. سال ها پیش، تابستان ها نیز تعدادی فلامینگو در نواحی جنوبی آن دیده می شد.
● آبگیرهای دیگر
آبگیر مکوش، بیره زرد، اسب قدیر اکثراً خشک و محل جمع شدن سیلاب هستند. رودخانه های منطقه عبارتند از: رودخانه بندعلی خان، این رودخانه مهمترین رودی است که در منطقه حفاظت شده کویر جاری بوده و سرچشمه این رود از کوه خرسنگ است که رودخانه جاجرود را به وجود می آورد و در مسیر خود از مناطق حفاظت شده ورچین و جاجرود و پارک ملی خجیر عبور کرده در پارچین که وارد دشت ورامین می شود چندین شاخه می شود و مورد استفاده آبیاری قرار می گیرد و پساب رودخانه جاجرود و مسیل فاضلاب تهران را در جلگه ورامین دریافت کرده و در بندعلی خان وارد منطقه حفاظت شده می شود. چند سالی است که مانداب های رودخانه بندعلی خان به علت ریزش فاضلاب کارخانه های مختلف به گنداب تدیل شده و دیگر زمستان زیستگاه بعضی پرندگان مهاجر مخصوص خوتکا و سرسبز نیست.
رودخانه قره چای: که از کوه های راسوند در جنوب اراک سرچشمه گرفته بعد از گذر از اراک و ساوه با قم رود یکی شده به دریاچه نمک می ریزد. شعبه سفلای این رود در نزدیکی مرزهای حفاظت نشده کویر زیستگاه زمستانی انواع پرندگان مهاجر آبزی به خصوص غار، اردک های کله سبز و خوتکا و اردک های خشک زی مانند آنقوط و باد کوبه ای در تمام فصول بوده و حائز اهمیت است.
● چشمه های حائز اهمیت پارک ملی
عین الرشید، آب محله، شکر آب، نخجیر، چشمه شاهی، سیاه کوه از معروف ترین چشمه های پارک ملی کویر است، در حال حاضر تأمین کننده آب قصر بهرام است این چشمه در دامنه شمالی سیاه کوه قرار دارد و مشرف به قصر بهرام است که به وسیله یک کانال آبی روباز به طرف قصر شاهی و عمارت حرمسرا هدایت شده که از عجایب معماری به شمار می رود. چشمه شاهی آب شیرین مایل به شور دارد که به وسیله لوله به قصر بهرام برای استفاده عموم هدایت شده است در اطراف چشمه نی و درخت بادامک به وفور دیده می شود چشمه های دیگر که آبشخور قوچ و میش و جبیر است عبارتند از: چشمه بید، چشمه عین الرشید،حوض آقا محمد، چشمه آب محله، چشمه بز، چشمه سرخ، چشمه پیغمبر، چشمه آب گله، چشمه قاجاریه، چشمه شکراب، چشمه طلحه، چشمه ملک آباد، چشمه زنبوری، چشمه آب باریک، چشمه لکاب، چشمه میراب دراز. پارک ملی کویر علاوه بر داشتن جوامع گیاهی کویری، نیمه کویری و جوامع گیاهی خاک های شور در بخش های کوهستانی دارای جوامع گیاهی با سیمایی استپی است حفاظت از منطقه و جلوگیری از بوته کنی، چرای دام، قطع درختچه ها به طور چشمگیری باعث ترمیم پوشش زنده خاک شده و گیاهان فرصت یافته اند تا استقرار و رشد و توسعه یابند.
بسیاری از شن ها و ریگ های روان و متحرک که از ویژگی های بارز مناطق کاملاً کویری است در این منطقه کمتر به چشم می خورد با استقرار رستنی ها تثبیت یافته اند مگر در مناطق حفاظت شده که در بخش هایی از آن هنوز از این پدیده ها وجود دارد.
● گیاهان پارک ملی کویر:
گیاهان پارک ملی کویر از گونه های خشکی پسند (گزروفیت ها) و گیاهان شور پسند (هالوفیت) هستند که به عنوان شاخص زنده تطابق با شرایط اکولوژیکی نامساعد زیستی قسمتی از سال را در معرض کمبود آب قرار داشته و برای ادامه حیات و سازگاری با کمبود آب و شوری خاک ساختمان خاصی پیدا می کند که معرف خشکی و محدودیت های زیستی این گیاهان برای مقابله با کم آبی، حرارت زیاد، برگ های کوچک منتهی به خار پیدا می کنند که معرف خشکی و محدودیت های زیستی این گیاهان برای مقابله با کم آبی، حرارت زیاد برگ های کوچک منتهی به خار پیدا می کنند. در بیشتر نقاط هموار و کوهپایه ای جامعه درمنه دیده می شود. پارک ملی کویر علاوه بر دشت های هموار و تپه ماهورها دارای رشته کوه هایی در بخش جنوبی، شرقی و مرکزی نیز است. این کوه ها شامل سیاه کوه، نخجیر و سفیدآب می شوند. در کوهپایه های سیاه کوه و کوه های خشک نزدیک چشمه سفیدآب درختچه های بادامک، شیر خشت و خنجک به صورت تک درختان پراکنده و روی دامنه ها جوامع گیاهی استپی دیده می شود.
در دره ها و کوهپایه های سنگی گونه کاروان کش اغلب به چشم می خورد در اطراف چشمه های لب شور گونه های گز، گرگ تیغ، توده های انبوه نی از جوامع گیاهی این منطقه به شمار می آید. در اطراف قصر بهرام که از خاک های سنگریزه ای تشکیل شده درمنه همراه با شور، گون، آتریپلکس، سودا، هلیوتروپیوم پراکنده اند روی دامنه های صخره ای کوه ها بوته چوبک، پوشیده شده است. نرگس روحانی
آن هنگام كه بر تن تفدیده گرم كویر قدم میگذاری و جدای از گرمای محبت مردمان مهربانش، حرارت آن دیار، گرماسوز تنت میشود هیچ تصور نمیكنی كه این سرزمین در دل خود گوهری ناب پرورانیده باشد كه با دیدنش انگشت حیرت به دندان بگیری و اعجاز دیگری از قدرت خالق را به نظاره بنشینی و با تمام وجود لمس كنی. در آن برهوت خاك و گرما، شهری واقع شده است، زیبا، دنج، دلپذیر و هنوز بكر و دست نخورده در دل كوهستانهای چشمنواز كه نامش از فضای بسته آن كوهستانها بركشیده است و تا بیكران مرزهای جغرافیایی، متن كتابهای تحقیقی و دنیای رویایی جهانگردان راه یافته است.
سخن از قمصر، پایتخت گل و گلاب است عطر گلابی كه گلهایش از سجادهی نمازگزاران، و عطر مردان و زنان تا بازارهای اروپا را فرا گرفته است.و گذشته از همهی اینها چه افتخاری از این بالاتر كه خانه خدا، حرمین شریفین و بقاء متبركه ائمه اطهار هرساله با گلاب قمصر شستشو داده میشود.
●موقعیت جغرافیایی
قمصر سكونتگاهی است در دامنههای كوهستانی جنوب شهر كاشان كه در فاصلهی ۲۵ كیلومتری از این شهر قرار گرفته است همچنین در فاصلهی ۱۶۰ كیلومتری از شهر اصفهان و نیز در فاصلهی ۲۰۰ كیلومتری تهران (اتوبان تهران- قم- كاشان- اصفهان) كه از لحاظ موقعیت جغرافیایی در ۱۵ ۲۶ طول شرقی و ۴۵ ۳۳ عرض شمالی واقع شده است. این شهر با ارتفاع متوسط ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، همچون لكهای سبز با بازوهای متعدد در امتداد درههای كم شیب كوههای بخش مركزی ایران تنیده شده است.
قمصر، از تقسیمات كشوری در محدودهی استان اصفهان میباشد. قمصر، به وسیلهی بزرگراهی به طول ۱۵ كیلومتر به اتوبان سراسری شمال- جنوب (تهران- قم- كاشان- اصفهان- شیراز- بندر) متصل میشود كه این امر یكی از مهمترین شاخصهای رشد و ترقی از لحاظ جغرافیایی برای یك شهر است و دیگر اینكه قمصر همچون مرواریدی است كه در صدف ارتفاعات كركس در جنوب و جنوب غربی كوههای اسبی، در قسمت غرب، میدان و كوه سم و كوههای لارفات درقسمت شرق و كوه اشك در شمال قرار گرفته است.
با توجه به وضعیت كویری منطقهی كاشان و خشكی پایدار هوای آن، موقعیت رطوبتی هوای قمصر در این منطقه امتیاز ویژهای است كه با توجه به اقلیم سرد و برفگیر منطقه، از یكسو در متعادل سازی درجه حرارت هوا بسیار موثر بوده، و از سویی دیگر در تابستان نیز منشأ طراوت، دلانگیزی و اعتدال هوای شهر- برخلاف منطقه كویری- است. شایان ذكر است كه میزان تبخیر و تعریق قمصر در حدود ۷۰۰ میلیمتر است. دربارهی آثار مثبت این كوهستانها باید گفت: ناهمواریها، آب و هوای كوهستانی و ریزشهای به نسبت زیاد برف و باران از سویی تبخیر و حرارت كمتر، اعتدال بینظیر آب و هوایی را برای این شهر به ارمغان آورده است.
در مجموع به لحاظ اقلیمی، در درون بافت باغ شهر، زیر سایهی درختان و كنار جویهای آب روان حتی شرایط مطلوبتری وجود دارد و در اثر رطوبت بالای نسبی هوا، زمستانهای سرد ولی با سرمایی آرام و ملایم و تابستانهای معتدل، شرایط آب و هوایی مطلوب و دلپذیری را در حاشیهی كویر برای منطقه به ارمغان آورده كه ممتازترین ویژگی این شهر محسوب میشود، زیرا در تمام عرصههای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان عنصری مثبت در توسعهی شهر مطرح بوده است.
آنگاه كه باد با موسیقی زیبای خود گیسوان آشفته درختان را شانه میزند و نوید از آمدن فصلی رویایی و خاطرهانگیز میدهد، پاییز قمصر تابلویی میشود به نهایت و غایت دیدنی تا بدان جا كه هر رهگذری در این فصل قدم به دیارمان گذارد جانش آرامتر از خواب درختان میشود تا شاید آرامش گمشده خود را در كنار طبیعت بكر و خواستنی قمصر پیدا كند و دل سپارد به مناجات درختان.
پاییز، فصل الهام بخش شاعران و عارفان است آنجا كه برگها بی هیچ كلام بر روی شانههای زمین میریزند.
پاییز فصل خلوت است، تنها كافی است دستانمان را زیر باران حیاتبخش او بگیریم تا پر از احساس شویم و عاشق ماندن را بهتر تجربه كنیم. عشق به خالق و عشق به خلق او را.
و یا زمستان قمصر آن زمان كه ترنم لالایی خواب بر درختان و طبیعت طنینانداز شده و برف چادر سپیدش را بر تن آن میپوشاند تا حیات و ممات زندگی را بهتر باور كنیم و همه اینها به قمصر جلوهای انگشتنما بخشیده است.
آن هنگام كه بر تن تفدیده گرم كویر قدم میگذاری و جدای از گرمای محبت مردمان مهربانش، حرارت آن دیار، گرماسوز تنت میشود هیچ تصور نمیكنی كه این سرزمین در دل خود گوهری ناب پرورانیده باشد كه با دیدنش انگشت حیرت به دندان بگیری و اعجاز دیگری از قدرت خالق را به نظاره بنشینی و با تمام وجود لمس كنی. در آن برهوت خاك و گرما، شهری واقع شده است، زیبا، دنج، دلپذیر و هنوز بكر و دست نخورده در دل كوهستانهای چشمنواز كه نامش از فضای بسته آن كوهستانها بركشیده است و تا بیكران مرزهای جغرافیایی، متن كتابهای تحقیقی و دنیای رویایی جهانگردان راه یافته است.
سخن از قمصر، پایتخت گل و گلاب است عطر گلابی كه گلهایش از سجادهی نمازگزاران، و عطر مردان و زنان تا بازارهای اروپا را فرا گرفته است.و گذشته از همهی اینها چه افتخاری از این بالاتر كه خانه خدا، حرمین شریفین و بقاء متبركه ائمه اطهار هرساله با گلاب قمصر شستشو داده میشود.
●موقعیت جغرافیایی
قمصر سكونتگاهی است در دامنههای كوهستانی جنوب شهر كاشان كه در فاصلهی ۲۵ كیلومتری از این شهر قرار گرفته است همچنین در فاصلهی ۱۶۰ كیلومتری از شهر اصفهان و نیز در فاصلهی ۲۰۰ كیلومتری تهران (اتوبان تهران- قم- كاشان- اصفهان) كه از لحاظ موقعیت جغرافیایی در ۱۵ ۲۶ طول شرقی و ۴۵ ۳۳ عرض شمالی واقع شده است. این شهر با ارتفاع متوسط ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، همچون لكهای سبز با بازوهای متعدد در امتداد درههای كم شیب كوههای بخش مركزی ایران تنیده شده است.
قمصر، از تقسیمات كشوری در محدودهی استان اصفهان میباشد. قمصر، به وسیلهی بزرگراهی به طول ۱۵ كیلومتر به اتوبان سراسری شمال- جنوب (تهران- قم- كاشان- اصفهان- شیراز- بندر) متصل میشود كه این امر یكی از مهمترین شاخصهای رشد و ترقی از لحاظ جغرافیایی برای یك شهر است و دیگر اینكه قمصر همچون مرواریدی است كه در صدف ارتفاعات كركس در جنوب و جنوب غربی كوههای اسبی، در قسمت غرب، میدان و كوه سم و كوههای لارفات درقسمت شرق و كوه اشك در شمال قرار گرفته است.
با توجه به وضعیت كویری منطقهی كاشان و خشكی پایدار هوای آن، موقعیت رطوبتی هوای قمصر در این منطقه امتیاز ویژهای است كه با توجه به اقلیم سرد و برفگیر منطقه، از یكسو در متعادل سازی درجه حرارت هوا بسیار موثر بوده، و از سویی دیگر در تابستان نیز منشأ طراوت، دلانگیزی و اعتدال هوای شهر- برخلاف منطقه كویری- است. شایان ذكر است كه میزان تبخیر و تعریق قمصر در حدود ۷۰۰ میلیمتر است. دربارهی آثار مثبت این كوهستانها باید گفت: ناهمواریها، آب و هوای كوهستانی و ریزشهای به نسبت زیاد برف و باران از سویی تبخیر و حرارت كمتر، اعتدال بینظیر آب و هوایی را برای این شهر به ارمغان آورده است.
در مجموع به لحاظ اقلیمی، در درون بافت باغ شهر، زیر سایهی درختان و كنار جویهای آب روان حتی شرایط مطلوبتری وجود دارد و در اثر رطوبت بالای نسبی هوا، زمستانهای سرد ولی با سرمایی آرام و ملایم و تابستانهای معتدل، شرایط آب و هوایی مطلوب و دلپذیری را در حاشیهی كویر برای منطقه به ارمغان آورده كه ممتازترین ویژگی این شهر محسوب میشود، زیرا در تمام عرصههای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان عنصری مثبت در توسعهی شهر مطرح بوده است.
آنگاه كه باد با موسیقی زیبای خود گیسوان آشفته درختان را شانه میزند و نوید از آمدن فصلی رویایی و خاطرهانگیز میدهد، پاییز قمصر تابلویی میشود به نهایت و غایت دیدنی تا بدان جا كه هر رهگذری در این فصل قدم به دیارمان گذارد جانش آرامتر از خواب درختان میشود تا شاید آرامش گمشده خود را در كنار طبیعت بكر و خواستنی قمصر پیدا كند و دل سپارد به مناجات درختان.
پاییز، فصل الهام بخش شاعران و عارفان است آنجا كه برگها بی هیچ كلام بر روی شانههای زمین میریزند.
پاییز فصل خلوت است، تنها كافی است دستانمان را زیر باران حیاتبخش او بگیریم تا پر از احساس شویم و عاشق ماندن را بهتر تجربه كنیم. عشق به خالق و عشق به خلق او را.
و یا زمستان قمصر آن زمان كه ترنم لالایی خواب بر درختان و طبیعت طنینانداز شده و برف چادر سپیدش را بر تن آن میپوشاند تا حیات و ممات زندگی را بهتر باور كنیم و همه اینها به قمصر جلوهای انگشتنما بخشیده است.