قانون‌گرایی حاکمان در نهج‌البلاغه

امام علی (ع) با استناد به آیه «وَ مَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا» (کهف / 51) از پذیرش افراد قدرت‌طلب و فرصت‌جو به‌عنوان همکار و کارگزار پرهیز می‌کردند و به دیگران نیز، دراین‌باره هشدار می‌دادند.

قانون‌گرایی حاکمان در نهج‌البلاغه

چکیده

بسیاری از کشورهای پیشرفته، مدعی قانون‌گرایی و حاکمیت قانون بوده، رسانه‌های تبلیغاتی آنان نیز، با روش‌های گوناگون به تلقین و تبلیغ این ادعا پرداخته‌اند. اگرچه، شناخت و تعیین قوانینی که دارای قابلیت اداره و هدایت جامعه بشری به سعادت و رفاه باشند، موضوعی مهم درخور بررسی‌ای است، نیاز انسان‌ها در حیات اجتماعی به قانون جاذبه و زیبایی خاصی به واژه قانون‌گرایی بخشیده است.

این مقاله پس از بررسی چیستی قانون، به بیان قوانین معتبر و لازم‌الاتباع از نظر امام علی (ع)  پرداخته است. به‌نظر آن حضرت، احکام کلی عقلی، قوانین الهی برگرفته از کتاب و سنت معصومان (ع)  و سنت‌های خوب گذشتگان می‌تواند به منزله قانون مطرح شود.حاکمان درصورتی قانون‌گرا خواهند بود که با تمام توان در راستای حاکمیت‌بخشیدن به قانون و اصلاح جامعه در پرتو آن بکوشند و در راه تحقق عدالت همه‌جانبه همت نمایند.

واژگان کلیدی: قانون، قانون‌گرایی، حاکمان، سنّت، کتاب

مقدمه

پیش از پرداختن به موضوع «قانون‌گرایی حاکمان» از نگاه امام علی (ع)  در نهج‌البلاغه، ضروری است به «چیستی قانون» از نگاه آن حضرت توجه شود؛ زیرا فهم موضوع، نخست بر درک چیستی قانون وابسته است.واژه «قانون» در نهج‌البلاغه و نیز، در سایر منابع حدیثی به‌کار نرفته است واژه «قانون» در کتب لغت، به راه رسیدن به چیزی و مقیاس و معیار آن تعریف شده است. (ابن‌منظور، 1416: 13 / 349) برخی «قوانین» را به معنای اصول دانسته‌اند. (طریحی، 1378: 6 / 301) فهم متعارف و معنای متبادر به اذهان، با معنای لغوی آن نزدیک بوده، عبارت است از اصول، ضوابط و شاخص‌هایی که برای تنظیم رفتار فردی و اجتماعی تدوین شده است.این اصول و شاخص‌های رفتاری در نهج‌البلاغه عبارت‌اند از:

الف) عقل

از نگاه امام علی (ع) خرد انسان در نشان دادن راه کمال از راه ضلال راهنمای اوست؛ و عقل آزاد از هوی و هوس، می‌تواند خطوط کلی حیات بشری را شناسایی، و معرفی کند.امام (ع)  دراین‌باره فرمود:کفاک من عقلک ما اوضح لک سُبل غیّک من رشدک. (سیدرضی، بی‌تا: ح 421)همین اندازه در عقل و خرد تو بس که راه‌های گمراهی را از راه‌های رشد و کمال برای تو روشن می‌سازد.بنابراین، ارشاد عقل به‌مثابه قانون برای انسان بشمار می‌رود که اگر براساس آن عمل شود، انسان به مقصد تعیین‌شده الهی در خلقت و مقصود تبیین‌شده حیات انسانی خواهد رسید.

ب) قرآن

قرآن مجموعه آیاتی است که ازسوی پروردگار متعال بر پیامبر| وحی شده است. این کتاب افزون بر پرداختن به «هست‌ها»، از «بایدها و نبایدهایی» سخن گفته است که در مجموع می‌توان از آنها به‌عنوان «قوانین» زندگی یاد کرد؛ ازاین‌رو، شناخت و عمل به قرآن، در راهنمایی انسان و یافتن حیات ابدی و رستگاری جاودانی او حائز اهمیت است.بدیهی است با این نگاه، بخش عظیمی از نهج‌البلاغه درباره توصیف عظمت قرآن یا توصیه به معرفت و عمل به آن است، مانند:

1. ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق ... لا تُکشف الظّلماتُ الّا به. (همان: خ 18)

یقیناً ظاهر [و عبارات] قرآن زیبا و باطن آن ژرف است ... تاریکی‌ها (که در زندگی بشر حاکم است) جز با قرآن برطرف نخواهد شد.

2. واعلموا أ‌َنّ هذا القرآن هو الناصح الذی لا یغُشّ والهادی الذی لا یضلّ. (همان: خ 176)

بدانید که این قرآن نصیحت‌کننده‌ای است که فریب نمی‌دهد [و برای وصول به سعادت حقیقی، شما را نصیحت می‌کند] و هدایت‌کننده‌ای است که گمراه نمی‌سازد. بنابراین، قرآن مهم‌ترین و اصلی‌ترین کتاب زندگی بشر و محوری‌ترین قانونی است که عمل به آن سعادت و رستگاری، و پشت کردن به آن شقاوت و سیاه‌بختی در پی دارد.

ج) سنت

در نگاه شیعه، منظور از سنت، قول، فعل [رفتار] و تقریر (تأیید) پیامبر| و اهل‌بیت (ع)  است که از نگاه امام علی (ع)  خود، به‌عنوان قانون و یک مرجع اساسی شناخته می‌شود:و اقتدوا بهدی نبیّکم فانّه افضل الهدی و استنّوا بسنته فانّها اهدی السّنن. (همان: خ 110)راه و رسم (و هدایت) پیامبرتان را الگو قرار دهید که بهترین هدایتگر است و سنت (و سیره) او را راه و روش زندگی خود قرار دهید که بهترین سنت‌هاست.

نکته مهم

آنچه نهج‌البلاغه به‌روشنی به آن پرداخته است، جدایی‌ناپذیری قرآن و سنت پیامبر| و اهل‌بیت (ع)  است. مسلمان کامل نمی‌تواند یکی را بدون دیگری بپذیرد. هیچ‌یک جایگزین دیگری نمی‌شود و هیچ‌چیز دیگری نیز جایگزین هیچ‌کدام از این دو نیست؛ ازاین‌رو، علما و فقهای اسلام نیز، قرآن و سنت را مهم‌ترین رکن رفیع استنباط احکام و قوانین اسلامی دانسته‌اند. امام علی (ع)  نیز، در جای‌جای نهج‌البلاغه این دو را در کنار و همدوش یکدیگر آورده‌اند. (همان: خ 91 و 125)حدیث معروف ثقلین که منقول از فریقین است نیز، دلالت روشنی بر همین معناست.

قانون از دیدگاه امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره)  همواره با تأکید بر این نکته، هدف انقلاب را برقراری احکام اسلامی، و به‌تعبیری، قوانین الهی دانسته‌اند. ایشان قوانین جاری و ساخته و پرداخته بشر را تا جایی می‌پذیرند که مخالف قرآن و سنت نباشد. در ادامه به دو نمونه از بیانات ایشان اکتفا می‌شود:امام خمینی (ره)  در آذرماه سال 1343 در مخالفت با برگزاری انتخاباتی برخلاف مبانی اسلامی فرمودند:

ما از طریق «الزموهم بما الزموا علیه انفسهم» با ایشان بحث می‌کنیم، نه اینکه قانون اساسی در نظر ما تمام باشد، بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند، برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است «و الّا ما لنا والقانون» ماییم و قانون اسلام، علمای اسلام‌اند و قرآن‌کریم، علمای اسلام‌اند و احادیث نبوی، علمای اسلام‌اند و احادیث ائمه اسلام، هرچه موافق دین و قوانین اسلام باشد، ما با کمال تواضع گردن می‌نهیم و هرچه مخالف دین و قرآن باشد و لو قانون اساسی باشد، و لو الزامات بین‌المللی باشد، ما با آن مخالفیم. (امام خمینی، 1369: 1 / 116)

از صدر عالم تاکنون، تمام انبیا برای برقرارکردن قانون آمده‌اند و اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام، تمام، برای قانون خاضع بوده‌اند و تسلیم قانون بوده‌اند، ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدی بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون، قانون برای همه است. (همان: 14 / 416)

د) سنت‌های خوب گذشتگان

یکی دیگر از اموری که در نهج‌البلاغه به‌عنوان شاخص عمل تعیین شده است، سنت‌های حسنه و نیکویی است که از گذشتگان به‌ جا مانده است.و لا تنقضنّ سُنّة صالحة عمل بها صدور هذه الامّة و اجتمعت بها الأ‌ُلفة و صلحت علیها الرعیة. (سیدرضی، بی‌تا: ن 53)هرگز سنت پسندیده‌ای که مورد عمل (و توجه) پیشینیان این مردم بوده و مردم با آن انس و الفت یافته‌اند و سبب صلاح (و اصلاح امور) مردم می‌گردد را نقض نکن.

قانون‌گرایی

با توجه به مطالب پیش‌گفته، از نظر امام علی (ع)  قانون عبارت است از: اصول کلی‌ای که عقل انسان در تبیین راه درست از نادرست ارائه می‌دهد، و بایدها و نبایدهایی که در قرآن و سنت معصومان (ع)  بیان شده، و سنت‌های حسنه‌ای که از گذشتگان به یادگار مانده است؛ اگرچه محور و مرجع اصلی در این میان، درخصوص تنظیم رفتارهای انسانی، همان قرآن و سنت معصومان (ع)  است. قانون‌گرایی یعنی، التزام قلبی و عملی به شاخص‌های یادشده.مفهوم و معنای قانون‌گرایی حاکمان نیز، عبارت است از: پایبندی و تلاش در راستای تحقق شاخص‌های ذیل:

1. حاکمیت بخشیدن به قانون

کارگزار قانون‌گرا کسی است که در راه حاکمیت بخشیدن به دین (و قانون) می‌کوشد. قوانین الهی خطوط راهبردی1نظام حاکم قانون‌گرا را تشکیل می‌دهد، یعنی قانون الهی در رأس امور قرار گرفته، به شاخص‌هایی برای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی تبدیل شده است؛ و این، همان حقیقتی است که سعادت انسان را رقم می‌زند.

برخی در زمان خلفا از امام علی (ع)  می‌پرسند: چرا از حق خود دفاع نکردی و شمشیر به دست نگرفتی؟حضرت در پاسخ فرمود، پیامبر| به من چنین وصیت کرده است که:ان وجدتَ اعوانا فانبذ الیهم و جاهدهم و ان لم تجد اعوانا فکفّ یدک و احقن دمک حتی تجد علی اقامة الدین و کتاب الله و سنتی اعواناً. (نوری، 1408: 11 / 75)

اگر کسانی را یافتی که به یاری تو بشتابند، برای گرفتن حق خود با آنان (غاصبان خلافت) مبارزه کن، اما اگر یار و یاوری نداشتی، از مطالبه حق خویش دست بردار و خون خود را حفظ کن تا زمانی که یارانی پیدا کنی که تو را در اقامه دین و کتاب خدا و سنت من یاری رسانند.براساس این وصیت پیامبر| هدف از حکومت و قدرت در نظام اسلامی، اقامه دین و قوانین الهی و سنت اوست؛ و حاکمان و کارگزاران باید در مسیر تحقق آن تلاش نمایند.

ازاین‌رو، امام علی (ع)  پس از دستیابی به خلافت نه‌تنها همین امر را وجهه همت خویش قرار داد، بلکه به مالک اشتر، کارگزار خویش در مصر، چنین فرمود:أ‌َمَره بتقوی الله و ایثار طاعته واتّباع ما أ‌َمَر به فی کتابه من فرائضه و سُننه التی لایسعد احدٌ الا باتّباعها و لا یشقی الّا مع جُحودها و اضاعتها. (سیدرضی، بی‌تا: ن 53)تو را به تقوای الهی سفارش کرده و اینکه طاعت پروردگار را بر چیزهای دیگر برگزینی و مقدم داری و فرامین خداوندی در قرآن را ـ از واجبات و سنت‌ها ـ پیروی کنی. فرامین (و قوانینی) که هیچ‌کس به سعادت و رستگاری نمی‌رسد، مگر با پیروی آنها و هیچ‌کس بدبخت و شقی نمی‌شود، مگر با انکار یا ضایع ساختن آن.بنابراین، نتیجه حاکمیت قوانین الهی، رستگاری جامعه اسلامی خواهد بود.

2. اصلاح جامعه در پرتو قانون

حاکم قانون‌گرا اهتمام ویژه‌ای به اصلاح همه‌جانبه جامعه در پرتو قوانین الهی و براساس همان شاخص‌ها دارد. کارگزاران نظام اسلامی به‌مثابه مُصلح جامعه، مسئول بوده، همه توان و همت خویش را باید صرف اصلاح خود و دیگران، و به ثمر نشاندن قوانین الهی نمایند.آهنگ کار و نغمه همه پیامبران الهی، این بود که:إ‌ِنْ أ‌ُر‌ِیدُ إ‌ِلَّا الْإ‌ِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ. (هود / 88)تا آنجا که قدرت و توان دارم، جز اصلاح (شما مردم)، چیزی نخواهم (و هدفی دیگر جز آن ندارم و در این راه کوتاه نیایم).

آری اهتمام و تلاش برای ساختن جامعه‌ای سالم، و زدودن نشانه‌های بیماری از چهره جامعه (نشانه‌هایی چون؛ فقر، فساد و تبعیض)، خود، نشانه ایمان و تقوا، و نخستین و اساسی‌ترین شرط تحقق قوانین خداوند است؛ ازاین‌رو، پیامبر عزیز اسلام| فرموده است:مَن اصبَحَ لا یَهتمُّ بامور‌ِ المسلمینَ فَلَیسَ بمُسلم ٍ. (کلینی، 1365: 2 / 163)آن‌کس که روز بگذرد و نسبت‌به امور مسلمانان (در هر بخشی) اهتمام نورزد، به مسلمانی نیرزد (و روا نیست که نام مسلمان بر خود نهد).

امام علی (ع)  در تبیین علت پذیرفتن حکومت به مردم فرموده است:اللهم انک تعلم، انه لم یکن الذی کان منّا، منافسةً فی سلطان و لا التماس شیئ من فضول الحُطام و لکن لِنرد المعالم من دینک و نُظهر الاصلاح فی بلادک، فیأمن المظلومون من عبادک و تقامُ المعطّلةُ من حدودک؛ (سیدرضی، بی‌تا: خ 131)

پروردگارا! تو، خود، آگاهی، آنچه ازسوی ما (در پذیرفتن حکومت ظاهری) انجام شد، نه برای به‌دست‌آوردن چیزی از متاع پست دنیا، بلکه مقصود (و هدف) این بود که نشانه‌های (رنگ‌باخته دین تو) را بازگردانیم. (و ارزش‌ها را حاکم سازیم) و اصلاح (در امور مردم) را در شهرهایت آشکار و علنی سازیم، تا (در نتیجه و به‌دنبال آن) بندگان ستمدیده‌ات (که همواره تحت تعقیب ستمگران بودند)، در امنیت قرار گیرند و حدود (و احکام اجتماعی) که منزوی (و کنار زده) شده بود، به اجرا درآید.

بنابراین، امام علی (ع)  هدف از پذیرش حکومت را اجرای برنامه اصلاحات اسلام ناب و تحقق دین در همه زمینه‌ها، معرفی می‌نماید؛ برنامه‌ای که نتیجه آن در پرتو تحقق قوانین اسلامی، ایجاد امنیت و آرامش برای کسانی است که در راه حاکمیت اسلام و ارزش‌ها تلاش نموده‌اند، یا ستمدیدگانی که همواره یوغ ستم را بر دست و پا و گردن خود تحمل کرده‌، و هیچ‌گاه نسبت‌به جان و مال و حیثیت خود در امان نبوده‌اند.

3. عدالت‌خواهی

شاخص دیگر قانون‌گرایی حاکمان، تحقق عدالت در همه عرصه‌های حیات اجتماعی است.اصولاً قانون خداوند این است که: «إ‌ِنَّ اللَّهَ یأ‌ْمُرُ بالْعَدْل‌ِ وَالْإ‌ِحْسَان‌ِ». (نحل / 90)امام خمینی (ره)  فرموده‌اند:قوانین اسلام اگر عمل شود، حاصل آن عدالت اجتماعی است بدون اینکه مفاسد سایر سیستم‌ها را داشته باشد. (امام خمینی، 1369: 5 / 718)امام (ع)  همواره بر تحقق و اجرای عدالت تأکید و توصیه کرده، خود، در این زمینه پیشگام است.

امام علی (ع)  در دوران خلافت خود (40 ـ 35 ق) در اصلاح مسیر انحرافی کوشید؛ بازگشت به عدالت اجتماعی، بازگرداندن ثروت‌های غارت‌شده مسلمانان به بیت‌المال، حذف همه افراد نالایق از پست‌ها و مقام‌ها، رفع تبعیض‌ها، اجرای حدود و احکام اسلام و ... همه، در جهت اصلاح و تحقق عدالت اسلامی بود. امام (ع)  پیش از به‌دست‌آوردن قدرت، در زمان عثمان فرموده بود:به خدا سوگند! اگر زنده ماندم، همچون محتویات شکم یک حیوان که قصاب آنها را به دور می‌ریزد، آنها را از صحنه حکومت اسلامی بیرون خواهم ریخت. (سیدرضی، بی‌تا: خ 92)

امام (ع)  در توصیف روش و منش خود در حکومت می‌فرماید:و البستکم العافیة من عدلی و فرشتکم المعروف من قولی و فعلی. (همان: خ 87)(ای مردم) از عدل خود، جامه عافیت را بر شما پوشاندم و خوبی‌ها (و ارزش‌ها) را با سخن و عمل خویش برای شما گستردم.آن حضرت، حتی آنجا که می‌بیند مردی نصرانی از روی درماندگی گدایی می‌کند، کامش تلخ می‌شود و این امر را برای جامعه اسلامی ناروا می‌شمارد و دستور می‌دهد، مقرری از بیت‌المال به او پرداخت شود:

استَعْمَلْتُموه حَتّی اذا کَبرَ و عَجَزَ مَنَعْتُموه، أ‌َنْفِقوا عَلیه مِن بَیْتِ‌المال‌ِ. (حر عاملی، 1409: 11 / 499)تا زمانی که جوان بود (و توان و انرژی داشت) او را به‌کار گرفتید، حال که پیر و ناتوان گشته، او را رها ساخته‌اید؟! بروید و از بیت‌المال هزینه زندگی‌اش را تأمین کنید.ازاین‌رو، امام برقراری عدالت را مهم‌ترین چشم‌روشنی کارگزار برشمرده است:افضل قرة عین الولاة، استقامة العدل فی البلاد. (سیدرضی، بی‌تا: ن 27 و 53)بهترین و بالاترین چیزی که موجب روشنایی چشم (و خوشحالی) زمامداران می‌شود، برقراری عدالت در همه بلاد (و سراسر کشور تحت حاکمیت او) می‌باشد.

جرج جرداق (نویسنده مسیحی) در تبیین تلاش امام علی (ع)  برای تحقق عدالت می‌نویسد:چون علی به خلافت رسید، تصمیم گرفت که عدالت را در میان آنها اجرا کند، گروهی را از مقام خود عزل کرد، و عده‌ای را از قدرت دور ساخت، و با هرکسی که در خیال داشت، رسالت اسلام را از مجاری طبیعی و عادلانه خود منحرف ساخته و آن را به حکومت موروثی در خاندان خود تبدیل کند و مال و مقام و قدرت را ویژه خاندان خود سازد، به‌شدت جنگید و چه بسیار این گفته را به گوش آنان رسانید: «من می‌دانم که چه‌چیز شما را اصلاح می‌کند. اما من با انجام خواسته‌های شما خود را تباه نخواهم کرد». (جرداق، 1344: 1 / 119)

4. آگاهی‌بخشی به مردم

آگاه ساختن مردم نسبت‌به قوانین، نقش مهمی در اجرای بهتر قوانین الهی دارد. مردم آگاه از قوانین با مردم ناآگاه از آن، تفاوت فراوان دارند. درصورت آگاه شدن و پذیرفتن، زمینه برای اجرای قانون بسیار روان‌تر و کم‌هزینه‌تر خواهد بود. افزون بر اینکه درصورت آگاهی، بسیاری از مردم مسلمان خود، به‌عنوان مدافع و پاسدار قانون، یکدیگر را به رعایت قوانین توصیه و سفارش خواهند نمود.

امام علی (ع)  در نامه‌ای به فرزندش امام حسن (ع)  فرمود:و أ‌َن أ‌َبتدئک بتعلیمِ کتاب الله عزوجل و تأویله و شرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا أ‌ُجاوز ذلک بک الی غیره. (سیدرضی، بی‌تا: ن 31)نخست، تربیت تو را با تعلیم قرآن و بیان تأویل و قوانین اسلام و تبیین احکام آن ـ از حلال و حرامش ـ آغاز کردم و چیز دیگری ـ غیر از آن را ـ به تو نیاموختم.

اهمیت مصون‌سازی نسل جوان در این جمله کوتاه روشن می‌شود، اگر تربیت یک فرزند و آشنا کردن او با قوانین الهی این اندازه مهم است که حتی چیز دیگری در کنار آن قرار نگیرد، آگاه‌سازی و تربیت یک جامعه به‌طریق‌اولی، اهمیت بیشتری دارد. این آگاهی و تربیت، براساس این تعلیم، ایجاد مصونیت می‌کند و چنین فردی خود را ملتزم به رعایت شاخص‌ها و قوانین الهی خواهد دانست.

5. برخورد با فتنه‌گران

ازآنجاکه حاکم قانون‌گرا، مسئول تحقق قوانین الهی است، و باید در پی تحقق امنیت همه‌جانبه اجتماعی (امنیت فکری و اعتقادی، امنیت در شغل، امنیت در اخلاق اجتماعی، امنیت ملی و ...) باشد، شناخت عوامل فتنه و برخورد با فتنه‌گران در چارچوب همان قوانین الهی ضروری است.امام علی (ع)  با اشاره به این نکته فرموده‌اند:انما بدء وقوع الفتن اهواءٌ تتّبع و احکامٌ تبتدع یخالِف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالاً. (همان: خ 50)آغاز پیدایش فتنه‌ها، پیروی از هوس‌ها و قوانین جعلی است که مخالف کتاب خدا (و قوانین الهی) بوده و جمعی به حمایت از آن برمی‌خیزند.

ازاین‌رو، آن حضرت در طول دوره حکومت خود با فتنه‌گران درگیر بود و همواره به موازات مبارزه با آنان در افزایش بصیرت مردم نیز، تلاش می‌کرد و از فتنه‌گران به‌عنوان دشمنان قانون (قرآن و سنت) نام می‌برد. ایشان درباره اهل شام می‌فرمود: «سیروا الی اعداء السنن والقرآن». (شوشتری، بی‌تا: 5 / 377)نکته مهم این بود که آن حضرت تا زمانی که به‌طورجدی ازسوی مخالفان قوانین الهی احساس خطر نمی‌کرد، به آنان کاری نداشت و آنها نیز، آزادانه سخن خود را نزد حضرت ابراز می‌داشتند، اما هنگامی‌که آنان به فکر براندازی و مبارزه با نظام مشروع و قانونی برآمدند، حضرت نیز، به جهاد با آنان پرداخت.

در اینجا به بیان گفتاری از امام علی (ع)  می‌پردازیم که درباره تمام گروه‌های یادشده، راهگشاست:

انّ الله بعث رسولاً هادیاً بکتاب ناطق و أمر قائم لا یهلک عنه الا هالک و انّ المبتدعات المتشبّهات هنّ المهلکات الا ما حفظ الله منها و انّ فی سلطان الله عصمةً لامرکم، فأعطوه طاعتکم غیر ملوّمة ولا مستکره بها والله لتفعلنّ أو لینقلنّ الله عنکم سلطان الاسلام ثمّ لا ینقله الیکم ابداً، حتّی یأرز الامر الی غیرکم انّ هؤلاء قد تمالئوا علی سخطة امارتی و سأصبر ما لم‌أخف علی جماعتکم: فانّهم ان تمّموا علی فیالة هذا الرّأی انقطع نظام المسلمین و انما طلبوا هذه الدّنیا حسداً لمن أفاءها الله علیه، فأرادوا ردّ الامور علی أدبارها. و لکم علینا العمل بکتاب الله تعالی و سیرة رسول الله| والقیام بحقّه والنّعش لسنّته. (سیدرضی، بی‌تا: خ 169)

همانا خداوند پیامبری هدایتگر، با کتابی گویا و دینی استوار برانگیخت که جز گمراهان کسی از آن منحرف و هلاک نمی‌گردد. قطعاً بدعت‌هایی که شبیه حق گشته (و به رنگ آن در آمده است، گمراه کننده و) هلاکت کننده‌اند، مگر اینکه خداوند (انسان را) از آنها حفظ کند، یقیناً در حکومت خداوند، شئون و امور شما محفوظ و مصون می‌ماند؛ بنابراین، فرمانبری و پیروی از این حکومت را پیش نهید (از سر شوق و اشتیاق) نه از روی نفاق و ملامت دیگران و نه از سر اجبار و نارضایتی. به خدا سوگند باید چنین کنید (و از سر اخلاص پیروی کنید) و گرنه حتماً خداوند دولت اسلام را از میان شما خواهد برد و پس از آن هرگز به شما باز نخواهد گردانید تا آنکه کار به‌دست غیر شما افتد.

اینان (پیمان‌شکنان فتنه‌انگیز) به خاطر نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوسته‌اند و تا زمانی که بر اجتماع شما (از ناحیه آنان) خوفناک نگردم، صبر خواهم نمود، چه اینکه اگر آنان این اندیشه شوم و فاسد خود را بخواهند به انجام برسانند (و تحقق بخشند)، نظام جامعه اسلامی از هم گسسته خواهد شد، آنها به خاطر حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده، طالب دنیا گردیده‌اند، آنها می‌خواهند اوضاع جامعه را به گذشته برگردانند، حق شما (مردم) بر ما این است که ما به کتاب خداوند و سیره رسول‌الله| عمل کنیم، حق او را به‌جا آوریم و سنت او را به‌پا داریم.

یافته‌های علمی

ـ راه نجات و سعادت، پیروی از پیامبر| و قرآن و دستورهای دین (قوانین الهی) است.

ـ کسانی که دین را از صحنه زندگی کنار بگذارند، سعادت و نجات خود را کنار گذاشته‌اند، آنها گمراه و هلاک خواهند شد.

ـ فتنه‌انگیزان با تولید بدعت‌ها (و مطالبی که از دین نیست و آن را به نام دین تمام می‌کنند)، سعی در نفوذ و تخریب جامعه اسلامی دارند.

ـ بدعت‌ها برای فضای فکری جامعه خطرناک است، باید به آنها به‌روشنی پاسخ داد.

ـ حکومت الهی حافظ شئون و منافع مردم است.

ـ اطاعت از حکومت اسلامی باید از سر اشتیاق باشد، نه ترس و نفاق.

ـ اگر مردم از دولت اسلامی پیروی نکنند و به حمایت از آن برنخیزند، کفران نعمت الهی کرده‌اند، در نتیجه خداوند این نعمت را از آنان سلب خواهد کرد.

ـ ناراضیان از حکومت اسلامی علوی، از گوشه و کنار، در یک نقطه جمع شده و هسته مقاومت تشکیل می‌دهند.

ـ تا هنگامی که این ناراضیان دست به توطئه علیه جامعه اسلامی نزنند، حکومت برخوردی با آنان نمی‌کند.

ـ اگر از توطئه ناراضیان و دشمنان پیشگیری نشود، نظام اسلامی را دچار مشکل ساخته، در نهایت مختل خواهند کرد.

ـ ریشه حسادت تقابل علیه نظام اسلامی ازسوی برخی افراد و جریانات است. ازاین‌رو، حاضراند آخرت خود را به باد دهند تا به قدرت و موقعیتی در دنیا برسند.

ـ جریانات ضد حکومت اسلامی، خواهان بازگشت اوضاع به قبل از تشکیل حکومت اسلامی‌اند؛ (یعنی، خواستار حاکمیت اصول و ارزش‌های جاهلی، قومی و قبیله‌ای‌اند).

ـ وظیفه حاکمان اسلامی، اقامه و احیای حاکمیت دین خدا و سنت پیامبر اسلام|، یعنی تحقق عینی قوانین الهی است.

فتنه‌گران، از عناصر و جریانات مختلف و متنوعی تشکیل شده‌اند که عبارت‌اند از:

یک. عناصر ضد انقلاب

افراد و گروه‌هایی پیش از انقلاب یا پس از آن وجود داشتند که نه‌تنها با انقلاب اسلامی همراه و همدل نبودند، بلکه همواره با کارشکنی‌ها و مخالفت‌ها، با دشمنان هم‌زبان و همراه شده، ازسوی مردم، مطرود، منزوی یا فراری شدند.در صدر اسلام نیز، چنین افرادی وجود داشتند که از چهره‌های شاخص آن می‌توان به ابوسفیان، معاویه و مانند آنان اشاره کرد.

امام علی (ع)  درباره اینان فرموده است:ما أسلموا و لکن استسلموا و أ‌َسرّوا الکفر فلمّا وجدوا اعوانا علیه أ‌َظهَروه. (سیدرضی، بی‌تا: ن 16)آنها اسلام نیاوردند اما به ظاهر تسلیم شدند و کفر خود را پنهان کردند، و آنگاه که یاورانی یافتند، آن را آشکار ساختند.

دو. ناراضیان

برخی از افراد یا جریانات موجود، که گاه با ادعاهایی چون، اصلاحات، تغییر و ... به جاروجنجال می‌پردازند، کسانی هستند که با وجود حضور در انقلاب و فراز و نشیب‌های آن و تحمل برخی خدمات و زحمات، به‌دلیل عملکرد نادرست، یا زیاده‌خواهی‌ها و انحصارطلبی‌ها، ازسوی مردم و امام (ره)  و رهبری معظم انقلاب، مطرود و منزوی شدند.

در خلافت امام علی (ع)  می‌توان از چهره‌های برجسته‌ای چون طلحه و زبیر نام برد که در پی امتیاز ویژه بودند اما امام علی (ع)  به این درخواست‌ها پاسخ منفی داد. ازاین‌رو، آنان در جبهه مقابل قرار گرفته و جنگ جمل را به راه انداختند:انّ هؤلاء قد تمالَؤُا عَلی سَخَّطة إ‌ِمارتی ... . (همان: خ 169)اینان به جهت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوسته‌اند ... .

سه. فرصت‌طلبان

فرصت‌طلب‌ها افرادی گرفتارآمده در بند قدرت، ثروت، شکم و شهوت‌اند. اینان شامه‌ای قوی داشته، در فراز و نشیب‌ها و موقعیت‌هایی که پیش می‌آید، با بررسی، شناخت و همسو شدن با جریاناتی که ممکن است به قدرت برسند، در تقسیم منافع سهیم می‌شوند. یکی از مشکلات اصلی در نظام مدیریتی ما وجود این افراد است.امام علی (ع)  با استناد به آیه «وَ مَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا» (کهف / 51) از پذیرش افراد قدرت‌طلب و فرصت‌جو به‌عنوان همکار و کارگزار پرهیز می‌کردند (ابن‌قتیبه دینوری، بی‌تا: 1 / 86 ؛ مجلسی، 1404: 32 / 34) و به دیگران نیز، دراین‌باره هشدار می‌دادند. (سیدرضی، بی‌تا: ن 53)

چهار. کژاندیشان

برخی از جریاناتی که در ایجاد فتنه نقش دارند، کسانی هستند که از نظر فکری دچار انحراف و اعوجاج شده‌اند و در یک نگاه کلی می‌توان آنان را به دو گروه متحجر و روشن‌فکرنما تقسیم کرد:

الف) متحجرین: افراد یا گروه‌هایی هستند که با تمسک به متون دینی، اصل انقلاب و نظام را زیر سؤال برده، تحقق و پیگیری آن در زمان غیبت را نامشروع و نادرست می‌دانند؛ و گاه، با چشم‌پوشی از خدمات فراوان و کارنامه درخشان نظام، به تمسخر آن و رهبران و مردم پرداخته، به داشتن اندیشه متحجرانه معروف‌اند. اینان با بهره‌گیری از عناوین دینی درصدد جذب و جلب جوانان دین‌مداراند.در حکومت امام علی (ع)  چنین افرادی به نام خوارج شهرت یافتند و جنگ نهروان را به راه انداختند. (بنگرید به: همان: خ 36، 40، 58 تا 61 و 127)

ب) روشن‌فکرنماها: برخی با عنوان روشن‌فکر و ادعاهای فراوانی که دارند، در مطبوعات و رسانه‌ها و مجامع فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته، صریحاً سکولاریسم و نظام لائیک را تبلیغ می‌کنند.نهج‌البلاغه از این اشخاص به نام عالم‌نمایان سخن گفته است؛ اینان کسانی هستند که خود در جهل و تاریکی‌اند اما مدعی روشنگری بوده، با پیروی از هوا و هوس خود، مطالب گمراه‌کننده‌ای ارائه می‌دهند. (همان: خ 87)حکومت اسلامی باید نسبت‌به همه اینها حساس و هوشیار باشند.

دیو در شیشه کند افسون او

فتنه‌ها ساکن کند قانون او

نتیجه

از آنچه گذشت، پی بردیم که از نگاه امام علی (ع)  امور ذیل، قانون یا در حکم قانون‌اند:

1. قوانین و احکام عقل؛

2. معارف قرآنی در حوزه اعتقادی، فروع دین، اخلاق و اجتماع؛

3. سنت پیامبر| و پیشوایان معصوم (ع) ؛ که شامل کلام، رفتار یا تأیید (و تقریر کار دیگران) است؛

4. سنت‌های خوب ماندگار در جامعه؛ این سنت‌ها در هویت‌بخشی به جامعه و اقوام مؤثر بوده، تا هنگامی که با دو منبع اساسی قانون (قرآن و سنت) مخالف نباشند، معتبراند.

براساس مبانی یادشده قانون، قانون‌گرایی حاکمان از نگاه نهج‌البلاغه معنا و مفهوم می‌یابد. قانون‌گرایی حاکمان یعنی پیروی از آن منابع در مبانی سیاست‌ها و برنامه‌های خود، و تنظیم و حرکت خویش در بستر آن.تحقق و عینیت ‌بخشیدن به مطالب یادشده لوازمی دارد که مهم‌ترین آن عبارت است از:

1. انتخاب کارگزارانی که به قوانین الهی ایمان داشته باشند، چراکه درصورت عدم ایمان آنان به دین و کارکردهای سعادت‌بخش آن در حیات فردی و اجتماعی، یا اجرایی ندانستن بخشی از آن و یا محدود کردن آن به حوزه‌های فردی به‌عنوان کارگزاران و مدیران بخش‌هایی از جامعه، یقیناً قوانین اسلامی، تحقق عینی نخواهند یافت؛

2. تلاش نمایندگان مجلس در جهت تصویب لوایح و مقرراتی که موجب تسهیل و تثبیت حاکمیت قوانین الهی شود؛

3. قرار دادن شاخص‌های اصلی و برجسته در قوانین الهی به‌منزله چشم‌انداز سیاست‌ها و برنامه‌های کارگزاران به‌منظور ارزیابی عملی سیاست‌ها و فعالیت‌های موجود؛

4. نمود قانون‌گرایی فردی و اجتماعی کارگزاران در جامعه و تحکیم پایه‌های قانون‌گرایی «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»؛

5. کارشناسی توسط خبرگان به‌منظور تعیین پیش‌نیازها و بررسی چگونگی اجرا، ابزار اجرا، آثار مطلوب و ... .

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. ابن‌قتیبه دینوری، بی‌تا، الامامه والسیاسه، مصر، بی‌جا.

3. ابن‌منظور، 1416 ق، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، مؤسسة التاریخ العربی.

4. جرداق، جورج، 1344، امام علی (ع)  صدای عدالت انسانی، تهران، فراهانی.

5. حر عاملی، 1409 ق، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت.

6. خمینی، روح‌الله (امام)، 1369، صحیفه نور، تهران، سروش.

7. خویی، میرزا حبیب‌الله، 1364، منهاج البراعة فى شرح نهج‌البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیة.

8. سیدرضی، بی‌تا، نهج‌البلاغه، قم، دار الهجره.

9. شوشتری، محمدتقی، بهج الصباغه فی شرح نهج‌البلاغه، تهران، مکتبة الصدر.

10. طریحی، فخرالدین، 1378، مجمع البحرین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

11. کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

12. کیذری، قطب‌الدین، 1416 ق، حدائق الحقائق فى شرح نهج‌البلاغه، قم، بنیاد نهج‌البلاغه.

13. مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.

14. نقوی، سیدمحمدتقی، بی‌تا، مفتاح السعادة فى شرح نهج‌البلاغه، تهران، کتابخانه مصطفوی.

15. نوری، میرزا حسین، 1408 ق، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت.

پی نوشت:

1 . کلمه راهبرد، معادل واژه استراتژی (strategy) به‌کار می‌رود و تعاریف متعددی از آن شده است. اصول کلی‌ای که فرد، جامعه یا سازمان را به اهداف مورد نظرش می‌رساند. (برای اطلاع بیشتر بنگرید به: نشریه الکترونیکی نورپرتال)

محمد اسحاق مسعودی،دانشجوی دکتری قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی.

ابراهیم کلانتری، استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه الزهراء (س) .

منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 6


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وظایف حاکمان در نهج البلاغه

تاريخ : دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰ | 6:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |