ازظلم هارون جفاكارستمگر
ازظلم هارون جفاكارستمگر - مسموم شدمولای ماموسی بن جعفر
آخرشهیدراه خداشد - آسوده ازآن جوروجفاشد
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
ده یاچهارده سال اندركنج زندان - دیداوزدشمن ظلم بی حدوفراوان
بُددست وپایش دركندوزنجیر - دركنج زندان با آه شبگیر
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
گاهی زنندش ازستم باتازیانه - بربازووپهلووهم بركتف وشانه
میگفت یارب ای حی سبحان - بنماخلاصم ازكنج زندان
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
كردابن شاهك عاقبت مسموم اورا - خرمای مسمومش بدادظلمًا وزورا
روحش رهاشدازظلم وبیداد - جسمش زمحبس گردیدآزاد
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
جسم شریفش رابروی تخته پاره - بگذاشته مردم كننداورانظاره
درشهربغداداوراغلامان - بردندبردوش همچون غریبان
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
ای وای ازمظلومیت موسی بن جعفر - مانده سه روزآن نازنین برروی معبر
ای باقری شد آن جسم پاكش - همچون حسین واصحاب پاكش
باب الحوائج موسی بن جعفر - باب الحوائج موسی بن جعفر
سروده شده به مناسبت شهادت امام كاظم علیه السلام
مسموم شد موسی بن جعفر
از ظلم هرون ستمگر - مسموم شد موسی بن جعفر
آخر شهید راه خدا شد - آسوده از آن جورو جفا شد
امام هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج بسط پیمبر
ده سال اندر كنج زندان - دید از عدو ظلم فراوان
بُد دست و پایش در كند و زنجیر - در كنج زندان با آه شبگیر
امام هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج بسط پیمبر
گاهی زنندش تازیانه - بر كتف و بر بازو وشانه
میگفت یا رب ای حیّ سبحان - بنما خلاصم از كنج زندان
امام هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج بسط پیمبر
جسمش به روی تخته پاره - مردم كنند او را نظاره
در شهر بغداد او را غلامان - بردند و لیكن همچون غریبان
امام هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج بسط پیمبر
سه روز وشب در جنب معبر – جنازه یِ موسی بن جعفر
بنهاده ظالم بر روی خاكش - همچون حسین و اصحاب پاكش
امام هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج بسط پیمبر
سروده شده سال 1403قمری 1361شمسی
مسموم شد مولا ی ما موسی بن جعفر
ازظلم ها رون جفا كا رستمگر - مسموم شد مولا ی ما موسی بن جعفر
آخرشهید را ه خد ا شد - آ سوده ازآ ن جوروجفا شد
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
ده یا چها رد ه سا ل اند ر كنج زند ا ن - دید اوزدشمن ظلم بی حد وفرا وا ن
بُـد دست وپا یش دركند وزنجیر - دركنج زند ا ن با آ ه شبگیر
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
گا هی زنند ش ازستم با تا زیا نه - بربا زووپهلووهم برپشت وشا نه
میگفت یا رب ای حیّ سبحا ن - بنما خلا صم ازكنج زند ا ن
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
كرد ابن شا هك عا قبت مسموم اورا - خرما ی مسمومش بد ا د ظلمًا وزورا
روحش رها شد ازظلم وبید ا د - جسمش زمحبس گرد ید آ زا د
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
جسم شریفش را بروی تخته پا ره - بگذ ا شته مرد م كنند اورا نظا ره
درشهربغد ا د اورا غلا ما ن - برد ند بردوش همچون غریبا ن
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
سه روزوشب جسم شریفش روی معبر - بنگربه مظلومیّت موسی بن جعفر
بنها ده ظا لم برروی خا كش - همچون حسین واصحا ب پا كش
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
ازبهردفن حضرت موسی بن جعفر - آ مد سلیما ن وگرفت آ ن جسم اطهر
با احترا می بنمو د خا كش - ازما سلا می برروح پا كش
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
دركا ظمین ای با قری بنگرمزا رش - بنگرعنا یتها ی بی حد وشما رش
سررا بنه توبرآستا نش - با خیل یا را ن با دوستا نش
با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر - با ب الحوا ئج موسی بن جعفـر
با قری پور سا ل 1387
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
امام هفتم ما رفت-ازجهان واویلا - راحت شدازستم رفت-سوی جنان واویلا
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
شهیدراه دین شد-مسموم زهركین شد - مدفون كاظمین آن-امام هفتمین شد
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
ازجوروظلم هرون-حضرت گردیده دل خون - درزندانهای تاریك و-دلگیرو زارومحزون
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
هفت سال و یا كه ده سال-یا كه چهاروده سال - درزندانهای هرون بود-زارو نزارو بدحال
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
در زندانهای نمناك و-دلگیرو زار و غمناك - بودآن آقا زندانی-دست سِندیِ سفّاك
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
سندی پست بی دین-زندان بانی بد آئین - میزد باتازیانه-ازدشمنی وازكین
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
شكنجه های بسیار-دید آن ولیّ دادار - ازهارون ستمگر-وزسندی جفاكار
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
بی حدظلم و جفابود-ولی او با خدا بود - درآن زندان تاریك-درسجده ودعا بود
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
میگفت او یا الهی-برحال من گواهی - ازظلم وجورهرون-افتاده ام به چاهی
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
ازجورو ظلم وطغیان-رسیده برلبم جان - خلاصم كن تو یارب-دگرازحبس وزندان
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
خلّصنی یارب اكنون-مرا ازدست هارون - نجاتم ده اززندان-توای خلاق بی چون
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
دگرسیرم زد نیا-از این ظلم و ستمها - خلاصم كن تو یارب-ازاین رنج و المها
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
دعایش شداجابت-نصیبش شد شهادت - شهیدازظلم كین شد-امامِ با سعادت
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
اززهركینه مسموم-شد آن مولای مظلوم – به نزدجدو بابش-شد آن مولای مظلوم
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
ای باقری ازاین غم-جهان شد غرق ماتم - بزن برسینه وسر-برآن مولا دمادم
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
امام هفتم ما-رفت ازجهان واویلا - امام هفتم ما-رفت ازجهان وا ویلا
آقا موسی بن جعفر - مولا موسی بن جعفر
سروده شده سال89
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری