علي شيرِ خدا خفته است، در خاكِ نجف اِمشب
علي شيرِ خدا خفته است، در خاكِ نجف اِمشب - بِشُد خاكِ نجف با دفنِ او بيتُ الشّرف اِمشب
بشد خاكِ نجف با دفنِ مولا برتر از جَنّت - مَكان با آن مَكين شد با شرافت, گشت با قيمت
علی همسايه شد اندر نجف با نوح و با آدم - نجف شد بعدِ دفنِ حضرت او مركزِ عالَم
بِشُد دُرِّ نجف با دفنِ او با ارزش و قيمت - بِشُد وادِي السّلام از دفنِ او یک شُعبه از جنّت
بِشُد هم هود و هم صالح، عزادار از غمِ مولا - نجف، وادی السّلام و کوفه باشد ماتمی بر پا
بِشُد کعبه سِیَه پوش از غمِ مولودِ خود اِمشب - مدینه گشت زین ماتم سِیَه پوش و کبود اِمشب
حُسین و هم حَسن هم زینبین اِمشب عزادارند - زمین و آسمان زین غم، بسی شور و نوا دارند
بشد سلمان و مقداد و ابوذر زین عزا گریان - که شد دُرِّ نجف اندر نجف از دیده ها پنهان
زِ مشهد تا نجف تا کاظمین و کربلا اِمشب - تمامِ شیعیان باشند در شور و نوا اِمشب
بود ای باقری زین غم، زمین و آسمان گریان - مَلَک در نُه فَلَک باشد برایِ حضرتش نالان
درصورتی که شعر روز بیست ویکم خوانده شود بجای اِمشب اِمروز آورده شود
سروده شده ماه مبارک رمضان بهار 1401
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری
تاريخ : جمعه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | 12:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |