آداب باطني تلاوت قرآن، نسبت به آداب ظاهري از اهميت بيشتري برخوردار است و در هنگام تلاوت قرآن، ميبايست مدّنظر قرار گيرد. اهميت عبارت از فهميدن اصل كلام و درك عظمت آن است.
تلاوت كننده، بايد بداند كه با چه سخن بزرگي مواجه است! سخني كه نشانه لطف و رحمت و عنايت آفريدگار هستي به آدمي است. سخني كه حقايق والا را به اندازة فهم و درك انسانها تنزل داده است.
و چگونه آن كلام آسماني و خدايي در قاب حروف و اصوات كه از صفات بشري است بر انسانها متجلي شده است.
قاري قرآن بايد از كلام خدا درس بگيرد چنان چه قرآن ميفرمايد:
وَ دَرَسُوا ما فيهِ[1]؛ انسانها بايد از آن چه در اين قرآن است درس گيرند (و بدان عمل كنند).
همچنين قاري قرآن بايستي آيات الهي را با گوش جان بشنود و آن را به مغز و خاطرة خود بسپارد، چنان چه قرآن در اين باره ميفرمايد:
«لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»؛ لطفهايي دربارة شما نموديم و نعمتهايي كه به شما عطا كرديم براي اين است كه عبرت و پند بگيريد، و ليكن در ميان افراد بشر فقط گوشهاي شنوايِ هوشمندان، آن پند و اندرزها را ميشنوند.
بايد توجه داشته باشيم كه درك عظمت كلام الهي، جز با فكر و انديشيدن در محتواي آن ميسّر نيست.
تلاوت و اخلاص
يكي از مسائل مهمي كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در دلها دانست، اخلاص در قرائت است. هر عملي كه بدون آن صورت گيرد بيارزش و از درجه اعتبار، ساقط ميباشد. اخلاص، روح عبادت و سرماية اخروي است. اگر قرائت قرآن براي اهداف غير الهي باشد مثل اين كه (مردم) خوششان آيد، يا آن را وسيلة گدايي قرار دهد و قصد پول به جيب زدن را داشته باشد، نه تنها، ثواب ندارد بلكه عقاب هم دارد.
اخلاصِ در تلاوت، اين است كه قاري از ابتداي قرائت تا انتهاي آن، فقط خشنودي خدا را درنظر بگيرد. اصولاً هر عبادتي، وقتي مقبول درگاه الهي ميشود، كه با خلوص نيّت همراه باشد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«اِنّمَا الْاَعْمالُ بالنِّياتِ»؛ اعمال هر كسي بستگي به نيّت او دارد.
يكي از جاهايي كه شيطان دركمين نشسته تا راهزن عبادت باشد، هنگام تلاوت قرآن است. به خصوص اگر قاري در مجلسي و در حضور جمعي از مردم تلاوت ميكند، ميبايست مراقب باشد كه شيطان در حريم قرائت او وارد نشود. گاه شيطان به انسان چنين القا ميكند كه، ببين چقدر زيبا تلاوت ميكني، چگونه مردم تو را تشويق ميكنند. و يا به قاري قرآن تلقين ميكندكه تو از ساير قاريان بهتر تلاوت ميكني، و به همين جهت است كه مردم به تو احترام ميكنند. چه بسا اتفاق ميافتد، قاري قرآن در تمام طول قرائتش به اين مسائل فكر ميكند، وقتي قرائتش تمام شد به خود ميآيد و متوجه ميشود تنها چيزي كه در نظر نداشته، خلوص نيّت، رضايت خداوند و معاني كلام خدا و تفكر و تدبّر در آيات بوده است.
گاهي اوقات انسان در منزل به تنهايي قرآن را زمزمه ميكند، باز ميبيند شيطان دست از او بر نميدارد. تا شروع به تلاوت ميكند، افكار گوناگون وخاطرههاي گذشته به ذهن او هجوم ميآورد.
لذا قاري بايد در تمام مدّت قرائت به اين توجه داشته باشد كه، قرآن، كلام خداوند است و هيچ كلامي محترمتر از آن نيست. هدف از قرائت، اطاعت دستور خداوند و اعلام بندگي به درگاه او است. با تلاوت قرآن ميخواهيم مفاهيم آن را بفهميم و با عمل به آيات آن، در زمرة رستگاران قرار گيريم. اگر انسان قرآن را با توجه كامل و اخلاص تلاوت نمايد، خداوند پاداش عظيمي به او عنايت ميكند. معصوم ـ عليه السّلام ـ در اين زمينه چنين ميفرمايد:
كسي كه براي رضايت خدا و به خاطر فهميدن دين، قرآن را تلاوت نمايد، پاداش او همانند پاداشي است كه خداوند به فرشتگان، پيامبران و رسولان خود ميدهد.[2]
اگر قاريان قرآن، اراده كنند كه آن را با اخلاص قرائت كنند و در اين راه سعي و كوشش نمايند، به طور حتم خداوند آنان را ياري ميكند. بايد از او بخواهيم: پروردگارا! ما را به خواندن قرآن دعوت كردي، و ما پذيرفتيم، پس ما را ياري كن تا فقط، در صدد كسب رضايت تو باشيم.
امام صادق در اين باره ميفرمايد: خدايا مرا به تلاوت قرآن، آن گونه كه باعث خشنودي توست وادار كن.[3]
تلاوت بدون اخلاص
كساني هستند كه قرآن را، با ترتيل ميخوانند، و شايد صوت بسيار زيبايي داشته باشند امّا اخلاص در تلاوت ندارند و براي رضايت خدا نميخوانند، بلكه قصد آنان از تلاوت، تعريف و تمجيد مردم، ريا و تظاهر، دكّان و پول، و خودپسندي است. چنين اشخاص نه تنها از زحمت خود سودي نبردهاند، بلكه خود را هم مسئول قرآن و خدا قرار داده و جهنّم را براي خود خريدهاند.
به رواياتي كه در اين باره آمده توجه كنيد.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: كسي كه براي استفاده از مردم قرائت قرآن كند، روز قيامت در حالي محشور ميشود كه چهرة او، استخوان بدون گوشت است.[4]
در روايتي ديگر از رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين آمده است:
كسي كه قرآن را بعد از فراگرفتن تلاوت كند، ولي به آن عمل نكند و قصدش از تلاوت آن باشد كه مال و زينت دنيا را به دست آورد، مستوجب غضب خداوند است و در آخرت، با يهود و نصاري در يك صف قرار دارد. زيرا آنان هم، كتاب خود را پشت سرشان انداختند.
و كسي كه قرآن را با هدف، ريا و خودنمايي تلاوت كند و به وسيلة آن دنيا را طلب كند، روز قيامت خدا را ملاقات ميكند در صورتي كه چهرة او استخوان بدون گوشت است و قرآن به پشت گردن او ميزند تا او را داخل آتش كند.
و كسي كه قرآن را فراگيرد و آن را براي ريا تلاوت كند و با جاهلان بحث نمايد و يا به علماء مباهات كند و هدف او، به دست آوردن ثروت دنيا باشد؛ خداوند روز قيامت استخوانهاي او را از هم پراكنده ميسازد. و در جهنّم نيز بيشتر از همه مجازات ميشود و خداوند از شدت غضب (ملائكه) او را به انواع عذاب، مجازات ميگرداند.[5]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ هم قاريان قرآن را بر سه دسته تقسيم كرده است و ميفرمايد: تلاوت كنندگان قرآن بر سه گروهاند.
يكي آن كه قرآن را تلاوت ميكند و آن را سرمايه كسب خود قرار ميدهد و پادشاهان رابه وسيله آن ميدوشد و به مردم بزرگي ميفروشد.
دوّم كسي كه قرآن ميخواند و حدود آن را نگهداري ننموده و به دستوراتش عمل نميكند، كه خدا امثال اينان را در قرآن خواندن زياد نكند!
سوّم كسي كه قرآن ميخواند و داروي قرآن را بر دل دردمندش مينهد و براي خواندن و به كار بستن دستوراتش شبها را بيدار ميماند.اينان در ميان قرآن خوانان از كبريت احمر كميابتراند.[6]
در ميان اين سه گروه تنها يك طايفه را تمجيد ميكند و با تمام وجود، دو طايفه ديگر را نفرين مينمايد.
تلاوت و تدبّر در آيات
لازم است كسي كه تلاوت قرآن ميكند و كسي كه به آن گوش ميدهد، در آيات الهي به تدبّر وتفكّر بپردازد. گويا با خدا سخن ميگويند و خدا نيز با آنان سخن ميگويد. بايد با انديشيدن در مفهوم ومعناي آيات، خود را در معرض تابش نور الهي قرار دهند و در يك فضاي معنوي نفس بكشند.
تدبّر كردن در آيات، انسان را در دنيايي از معارف و مفاهيم والا قرار ميدهد كه هيچ چيز با آن برابري نميكند، و آيات، به عنوان كليدهاي سعادت انساني در اختيار او قرار ميگيرند؛ زيرا مقصود اصلي از قرائت قرآن همين تفكّر و تدبّر است.
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ دربارة تدبّر و تفكّر متقيّن و تلاوت كنندگان قرآن، چنين ميفرمايد:
آنان هر گاه به آيهاي برسند كه در آن تشويق باشد با علاقة فراوان به آن روي ميآورند و روح جانشان با شوق در آن خيره ميشود و آن را همواره نصب العين خود ميسازند، و هر گاه به آيهاي برخورد كنند كه در آن بيم عذاب باشد، گوشهاي دل خويشتن را براي شنيدن آن باز ميكنند و صداي ناله و به هم خوردن زبانههاي آتش با آن وضع مهيبش در درون گوششان طنين انداز است.[7]
كلام امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ اشاره به اين است كه آنها هنگام تلاوت قرآن، در آيات آن تدبّر و تفكر ميكنند و تلاوت ايشان توام با تأمّل و تفكر است. گويا اين كلام حضرت را شنيده و به كار بستهاند كه فرمود: اي مردم! آگاه باشيد! خير در تلاوتي نيست كه در آن تدبّر و دقت نباشد. بدانيد خير در عبادتي نيست كه در آن آگاهي و فهم نباشد.[8]
قرآن كريم؛ مردم، به خصوص صاحبان فكر و انديشه را به تدبّر و تفكر در آيات، فراخوانده است. آن جا كه ميفرمايد:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛[9] (اين قرآن بزرگ) كتابي است مبارك و با بركت و عظيم الشأن كه ما آن را به سوي تو فرستاديم تا بندگان من در آياتش تفكر كنند و بينديشند و صاحبان عقل متذكر حقايق آن شوند.
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»؛[10] آيا مردم در قرآن از روي فكر و تدبر نمينگرند (تا بر آنان ثابت شود كه آن وحي، خداوند است).
منظور از تدبر اين است كه قلب به تفكر در معناي الفاظ و عباراتي كه ميخواند بپردازد، معناي هر آيه را بفهمد و در اوامر و نواهي آن تأمّل كند، به دريافتهايش اعتقاد و ايمان آورد تا در نتيجه اگر از گذشته تا حال نسبت به اوامر و نواهي آن كوتاهي كرده، پوزش خواهد و آمرزش طلبد و خود را از زشتي و بدي پاك سازد، و يا اظهار خواري و فروتني كند و طلب بخشش نمايد.
[1] . سوره اعراف، آية 169؛ سورة حاقه، آية 12؛ بحار الانوار، ج 67، ص 21.
[2] . وسايل الشيعه، ج 4، ص 838.
[3] . سنن النّبي، علامه طباطبايي، ص 353.
[4] . وسائل الشيعه، ج 4، ص 837.
[5] . اخلاق اسلامي، ج 1، ص 502، نقل از چهل حديث، ص 427.
[6] . كافي، ج 4، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، حديث 1.
[7] . نهج البلاغه، خطبة 182، خطبة همام.
[8] . بحار الانوار، ج 92، ص 112، ميزان الحكمه، ج 8، ص 88.
[9] . سورة ص، آية 29.
[10] . سورة نساء، آية 81.
@#@
خود حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در آيات قرآن، بيش از همه تفكر و تدبر ميفرمود. از اباذر نقل شده است، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به قرائت قرآن پرداخت و در يكي از آياتش آن قدر درنگ و تفكر كرد تا شب را به صبح رسانيد. آيه اين بود:
«إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛[1] اگر مردم را عذاب كني بندگان تواند (كسي نميتواند تو را منع كند و از عذاب جلوگيري نمايد) و اگر از آنها درگذري باز قدرت عفو در دست تو است و هيچ كس قدرت مخالفت با حكمت و علم تو را ندارد.
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ دربارة تدبّر در آيات ميفرمايد: آيات قرآن گنجينههاي علماند، بنابراين هر گاه گنجينهاي گشوده شود، شايسته است كه در آن نظر كني.[2]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: به راستي در اين قرآن مشعلهاي فروزان هدايت و چراغهاي روشن كنندة تاريكيها است. بايد طالب حق ديدة خود را باز كند و براي كسب نور، چشم بصيرت بگشايد، زيرا تفكر، زندگي بخش دل هر انسان آگاه و بينا است.[3]
تلاوت و حضور قلب
يكي ديگر از آداب باطني تلاوت اين است كه قاري، هنگام تلاوت، فقط توجّهش به قرآن باشد و بس. توجه كامل داشتن از حضور قلب سرچشمه ميگيرد.
اگر انسان هنگام تلاوت، حضور قلب داشته باشد و فكر و انديشه خود را به چيز ديگر مصروف ندارد، تمركز انديشه پيدا ميكند و همين امر سبب شادي و انبساط خاطرش ميشود.
در معنا و تفسير آية شريفة «يا يَحْيي خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»[4] گفته شده است: اي يحيي با جدّيت و كوشش كتاب را بگير، يعني هنگام تلاوت كتاب، وجود خود را از تمامي افكار و انديشههاي پوك ومادّي دور بدار و فقط متوجه تلاوت باش!.
جلوگيري ذهن از انحراف و توجه دادن آن از مسائل گوناگون به يك مسئله خاصّ، امري بس دشوار و نيازمند به تمرين زياد است.
آن چه را كه عموم مردم «حواس پرتي» ميخوانند به راحتي قابل پيشگيري نيست و حضور قلب نيز چيزي جز «حواس جمعي» نميباشد. كسي كه قرآن را تلاوت ميكند، بايد به آنچه ميخواند، عنايت وتوجه داشته باشد و كلمات و آيات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگويد؛ زيرا، قاري فقط از آن مقدار آياتي كه با توجه خوانده است، بهره ميبرد.
امّا آنچه را كه بيتوجه خوانده، مانند آبي است كه هدر رفته و مزرعه را سيراب نكرده باشد. منظور اين است كه هنگام تلاوت، تمام حواس قاري به آيات الهي باشد و هيچ همّ وغمّ ديگري را به دل راه ندهد.
تلاوت و تأثيرپذيري
چه خوب است قاري هنگام تلاوت آيات الهي، متأثر شود و با آگاهي از مضمون آية محزون كننده، حالت حزن و آية فرح بخش، حالت نشاط و شادي پيدا كند. چنان چه خود حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آيات الهي متأثر ميشد.
با اين وجود، قلب آمادة تأثير پذيري ميشود. قاري بايد به تناسب معناي آيهاي كه ميخواند حالتي مناسب در دل احساس كند. يعني اگر به آية عذاب ميرسد احساس وحشت نمايد و اگر به آيه مغفرت ميرسد شاداب گردد، اگر به آيات بهشت رسد اميدوار شود.
از اين رو گفتهاند: انسان با ايمان كه قرآن را تلاوت ميكند، اندوهش افزون، شادياش اندك، گريهاش فراوان، خندهاش كم، مشغوليتش بسيار و راحتياش قليل ميشود.
تلاوت و توجه به عظمت خدا
سزاوار است كه قاري، در آغاز تلاوت، به عظمت گويندة قرآن، توجه كند و بداند كه قرآن، سخن بشر و مخلوق ديگري نيست. همان طور كه ظاهر آيات قرآن را جز با طهارت و وضو نميتوان لمس كرد، معني و مفهوم و حقيقت آن نيز جز با پاكي قلب از آلودگي و صفات زشت، قابل درك نيست.
در هنگام تلاوت، بايد هر كس به خود گوشزد كند كه گويندة اين سخنان و آيات، آفريدگار همه موجودات و روزي دهندة همة جنبندگان است. همة مخلوقات، تحت سيطرة او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند ـ آن رحمتي كه برغضبش فزوني دارد ـ اگر به بندگانش نعمت عطا كند، از فضل و كرم بيپايان اوست و اگر عذاب و مجازات كند، از عدالت او است. در نهايت همان بزرگوار است كه ميفرمايد: اين طايفه، چون اهل طاعت و عبادت بودند در بهشتند و آن طايفه، چون اهل گناه و معصيت بودند اهل دوزخند.
همانا به وسيلة انديشه و تفكر در آيات، قرآن بر دل مينشيند و كلام خدا در قلب مؤثر ميافتد. انديشه كردن در آيات و انديشيدن دربارة گويندة آن از اهميّت فوق العادهاي برخوردار است.
تلاوت قرآن و فهم آن
قاري قرآن، هنگام تلاوت بايد در آيات آن تفهّم كند و از هر آيهاي آنچه را مقصود قرآن است دريافت كند و براي هر آيهاي، توضيح و شرحي مناسب با موضوع آن، به دست آورد.
فهم آيات، از تدبّر در آنها مهمتر است. چه بسا افرادي كه در آيات تدبر كنند امّا نتيجهاي عايدشان نميشود. قاري قرآن در هنگام تلاوت بايد آن قدر تدبّر كند تا مفهوم آيه را درست و صحيح دريافت كند.
تلاوت و ترك موانع فهم
بعضي از مردم و قاريان به اين علّت كه شيطان بر فهم و قلب آنان پرده افكنده است، از فهم معاني آيات قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتيهاي آن بيبهرهاند. قاريان بايد در رفع موانع و حجابهاي شيطاني بكوشند. و تا قدرت دارند سعي نمايند تا آنها را برطرف كنند. مهمترين حجابها كه شيطان بر روي فهم انسان قرار ميدهد چهار چيز است:
1. دقت بيش از حدّ در تجويد: برخي از مردم و «قاريان» تمام تلاش و توجه خود را صرف تلفظ صحيح كلمات قرآن ميكنند تا مبادا حرفي را از مخرج نادرست ادا كنند. در چنين وضعيّتي (توجه به معاني و مفهوم قرآن) ديگر مجالي باقي نميماند و اين كار به عهدة آن شيطاني خواهد بود كه قسم خورده است تا با وسوسههاي خود، مردم را از درك معاني كلام الله باز دارد و آنها را وادار كند كه در اداء حروف ترديد نمايند.
2. تقليد و تعصب: اين كه قاري در مسائل و دستورات، از كسي تقليد كند و با تقليد از ديگران، آنها را فراگرفته و نسبت به آن تعصّب داشته باشد. اين چنين اعتقاد و تعصّب، مانع از ترقي است و به او اجازه نميدهد كه غير از موارد اعتقادياش به ديگر موضوعات فكر كند.
3. پيروي از هواهاي نفساني: اين كه قاري و تلاوت كنندة قرآن بر گناهي اصرار ورزد و تكبّر نمايد و يا مبتلا به هواي نفس باشد كه، اين گناهان سبب تاريكي دل گشته و همانند گرد و غبار بر آيينه قلب نشسته است، از اين جهت تلاوت از تجلّي و نوراني شدن قلب جلوگيري ميكند و اين خود، بزرگترين حجاب دل است كه بيشتر مردم به آن مبتلا هستند.
4. اين كه قاري، تفسير ظاهري آيات را بخواند و چنين فكر كند كه معاني كلمات قرآن منحصر به همان است كه او خوانده است و معنا و تفسير ديگري ندارد. و اين خود از حجابهاي بزرگ فهم قرآن است.
تلاوت و از مصاديق آيه بودن
تلاوت كننده بايد چنين تصور كند كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود او است. پس اگري امري از قبيل امر به نماز، زكات، جهاد، روزه، حج و غيره را در قرآن تلاوت ميكند يا وعده و وعيدي را ميشنود يا به آيات نهي برخورد ميكند، خود را مخاطب آنان بداند. اگر داستانهاي انبياء و اقوام گذشته را قرائت مينمايد آنها را به منزلة افسانه و سرگرمي تلقّي نكند، بلكه بداند كه مقصود از آنها، پند وعبرت است. قاري بايستي از لا به لاي آنها، از آن چه كه مورد نياز ميباشد، استفاده كند و به موقع به كار بندد، قرآن در مورد پند پذيري از آيات چنين ميفرمايد:
«وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»؛[5] و ما قرآن را براي پند گرفتن آسان ساختيم. پس آيا پند گيرندهاي هست!؟
چه خوب است كه قاريان قرآن، خود را از مصاديق تمام آيات قرار داده و خود را منطبق با آنها بسازند.
تلاوت و ترقّي
تلاوت كننده بايد به مرحلهاي از رشد برسد كه گويا كلام را مستقيم از خداوند ميشنود.
بايد بدانيم قرائت، سه درجه دارد. پايينترين آن، اين است كه قاري آن را بر خدا ميخواند و خود را در برابر او ميبيند. در اين مرحله، حال او در برابر خالق، حالت در خواست و تضرّع و گريه و ناله و راز و نياز خواهد بود.
در مرحله بالاتر، تلاوت كننده با قلب خود شهادت ميدهد كه پروردگار با تمام الطافش، او را مخاطب ساخته و مشمول نعمتهاي خود قرار داده است. در اين مرحله مقام قاري، مقام حيا، تعظيم، گوش دادن و فهم است.
در مرحلة سوّم، قاري در كلمات قرآن، صفات خدا را ميبيند و به خود و قرائتش مينگرد. انديشهاش را متوجه او ميكند، گويي غرق در ديدار اوست، نه تنها به قرائتش بلكه به نعمتهاي او نيز بيتوجه ميشود.
دراين باره امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلي كرده است، ولي قاريان او را نميبينند.[6]
تلاوت و تبرّي
تلاوت كننده بايد از خودخواهي دوري كند، به خود خوش بين نباشد. هنگامي كه آيات مربوط به «بهشت» و صالحان را ميخواند به خود ربط ندهد. بلكه براي اهل يقين و صديقين گواهي دهد و براي خود ابراز اشتياق نمايدكه به آنان بپيوندد و هنگامي كه آيات «غضب» و مذمت گناه كاران را ميخواند، خود را مخاطب آن فرض كند و به خدا پناه ببرد و با خشيت و خوف، خود را مخاطب سازد و به خود بگويد: اي نفس! مبادا تو از آنان باشي.
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در بيان صفات متقين در اين باره چنين ميفرمايد: هنگامي كه آنان به آيهاي برخورد ميكنند كه در آن ذكر تهديدي است، با گوش قلب آن را ميشنوند و چنين ميانديشند كه صداي آتش جهنم در گوشهايشان است.[7] هر كس با اين آداب و شرايط كه ذكر شد قرآن را تلاوت كند خداوند، تمام گناهان او را ميآمرزد.
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره ميفرمايد:
هر كس قرآن را با آداب و شرايطش تلاوت كند خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام ميگرداند و از جاي خود بر نميخيزد، مگر آن كه گناهان او و پدر و مادرش آمرزيده ميشود و به هر سورهاي كه قرائت كند شهري در بهشت به او عطا ميكند.[8]
[1] . خلاصة الاتقان في علوم القرآن، ص 40؛ سورة مائده، آية 118.
[2] . الكافي، ج 2، ص 609، باب 4، في قرائته، حديث 2، عدّة الداعي، ص 267.
[3] . الكافي، ج 2، ص 599 و 600، كتاب فضل القرآن، حديث 5.
[4] . سوره مريم، آية 22.
[5] . سوره قمر، آية 22.
[6] . اسرار الصلوة، شهيد دوّم، ص204.
[7] . نهج البلاغه، خ 191.
[8] . انوار المجالس، ج 2، ص 19.
تلاوت كننده، بايد بداند كه با چه سخن بزرگي مواجه است! سخني كه نشانه لطف و رحمت و عنايت آفريدگار هستي به آدمي است. سخني كه حقايق والا را به اندازة فهم و درك انسانها تنزل داده است.
و چگونه آن كلام آسماني و خدايي در قاب حروف و اصوات كه از صفات بشري است بر انسانها متجلي شده است.
قاري قرآن بايد از كلام خدا درس بگيرد چنان چه قرآن ميفرمايد:
وَ دَرَسُوا ما فيهِ[1]؛ انسانها بايد از آن چه در اين قرآن است درس گيرند (و بدان عمل كنند).
همچنين قاري قرآن بايستي آيات الهي را با گوش جان بشنود و آن را به مغز و خاطرة خود بسپارد، چنان چه قرآن در اين باره ميفرمايد:
«لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»؛ لطفهايي دربارة شما نموديم و نعمتهايي كه به شما عطا كرديم براي اين است كه عبرت و پند بگيريد، و ليكن در ميان افراد بشر فقط گوشهاي شنوايِ هوشمندان، آن پند و اندرزها را ميشنوند.
بايد توجه داشته باشيم كه درك عظمت كلام الهي، جز با فكر و انديشيدن در محتواي آن ميسّر نيست.
تلاوت و اخلاص
يكي از مسائل مهمي كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در دلها دانست، اخلاص در قرائت است. هر عملي كه بدون آن صورت گيرد بيارزش و از درجه اعتبار، ساقط ميباشد. اخلاص، روح عبادت و سرماية اخروي است. اگر قرائت قرآن براي اهداف غير الهي باشد مثل اين كه (مردم) خوششان آيد، يا آن را وسيلة گدايي قرار دهد و قصد پول به جيب زدن را داشته باشد، نه تنها، ثواب ندارد بلكه عقاب هم دارد.
اخلاصِ در تلاوت، اين است كه قاري از ابتداي قرائت تا انتهاي آن، فقط خشنودي خدا را درنظر بگيرد. اصولاً هر عبادتي، وقتي مقبول درگاه الهي ميشود، كه با خلوص نيّت همراه باشد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«اِنّمَا الْاَعْمالُ بالنِّياتِ»؛ اعمال هر كسي بستگي به نيّت او دارد.
يكي از جاهايي كه شيطان دركمين نشسته تا راهزن عبادت باشد، هنگام تلاوت قرآن است. به خصوص اگر قاري در مجلسي و در حضور جمعي از مردم تلاوت ميكند، ميبايست مراقب باشد كه شيطان در حريم قرائت او وارد نشود. گاه شيطان به انسان چنين القا ميكند كه، ببين چقدر زيبا تلاوت ميكني، چگونه مردم تو را تشويق ميكنند. و يا به قاري قرآن تلقين ميكندكه تو از ساير قاريان بهتر تلاوت ميكني، و به همين جهت است كه مردم به تو احترام ميكنند. چه بسا اتفاق ميافتد، قاري قرآن در تمام طول قرائتش به اين مسائل فكر ميكند، وقتي قرائتش تمام شد به خود ميآيد و متوجه ميشود تنها چيزي كه در نظر نداشته، خلوص نيّت، رضايت خداوند و معاني كلام خدا و تفكر و تدبّر در آيات بوده است.
گاهي اوقات انسان در منزل به تنهايي قرآن را زمزمه ميكند، باز ميبيند شيطان دست از او بر نميدارد. تا شروع به تلاوت ميكند، افكار گوناگون وخاطرههاي گذشته به ذهن او هجوم ميآورد.
لذا قاري بايد در تمام مدّت قرائت به اين توجه داشته باشد كه، قرآن، كلام خداوند است و هيچ كلامي محترمتر از آن نيست. هدف از قرائت، اطاعت دستور خداوند و اعلام بندگي به درگاه او است. با تلاوت قرآن ميخواهيم مفاهيم آن را بفهميم و با عمل به آيات آن، در زمرة رستگاران قرار گيريم. اگر انسان قرآن را با توجه كامل و اخلاص تلاوت نمايد، خداوند پاداش عظيمي به او عنايت ميكند. معصوم ـ عليه السّلام ـ در اين زمينه چنين ميفرمايد:
كسي كه براي رضايت خدا و به خاطر فهميدن دين، قرآن را تلاوت نمايد، پاداش او همانند پاداشي است كه خداوند به فرشتگان، پيامبران و رسولان خود ميدهد.[2]
اگر قاريان قرآن، اراده كنند كه آن را با اخلاص قرائت كنند و در اين راه سعي و كوشش نمايند، به طور حتم خداوند آنان را ياري ميكند. بايد از او بخواهيم: پروردگارا! ما را به خواندن قرآن دعوت كردي، و ما پذيرفتيم، پس ما را ياري كن تا فقط، در صدد كسب رضايت تو باشيم.
امام صادق در اين باره ميفرمايد: خدايا مرا به تلاوت قرآن، آن گونه كه باعث خشنودي توست وادار كن.[3]
تلاوت بدون اخلاص
كساني هستند كه قرآن را، با ترتيل ميخوانند، و شايد صوت بسيار زيبايي داشته باشند امّا اخلاص در تلاوت ندارند و براي رضايت خدا نميخوانند، بلكه قصد آنان از تلاوت، تعريف و تمجيد مردم، ريا و تظاهر، دكّان و پول، و خودپسندي است. چنين اشخاص نه تنها از زحمت خود سودي نبردهاند، بلكه خود را هم مسئول قرآن و خدا قرار داده و جهنّم را براي خود خريدهاند.
به رواياتي كه در اين باره آمده توجه كنيد.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: كسي كه براي استفاده از مردم قرائت قرآن كند، روز قيامت در حالي محشور ميشود كه چهرة او، استخوان بدون گوشت است.[4]
در روايتي ديگر از رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين آمده است:
كسي كه قرآن را بعد از فراگرفتن تلاوت كند، ولي به آن عمل نكند و قصدش از تلاوت آن باشد كه مال و زينت دنيا را به دست آورد، مستوجب غضب خداوند است و در آخرت، با يهود و نصاري در يك صف قرار دارد. زيرا آنان هم، كتاب خود را پشت سرشان انداختند.
و كسي كه قرآن را با هدف، ريا و خودنمايي تلاوت كند و به وسيلة آن دنيا را طلب كند، روز قيامت خدا را ملاقات ميكند در صورتي كه چهرة او استخوان بدون گوشت است و قرآن به پشت گردن او ميزند تا او را داخل آتش كند.
و كسي كه قرآن را فراگيرد و آن را براي ريا تلاوت كند و با جاهلان بحث نمايد و يا به علماء مباهات كند و هدف او، به دست آوردن ثروت دنيا باشد؛ خداوند روز قيامت استخوانهاي او را از هم پراكنده ميسازد. و در جهنّم نيز بيشتر از همه مجازات ميشود و خداوند از شدت غضب (ملائكه) او را به انواع عذاب، مجازات ميگرداند.[5]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ هم قاريان قرآن را بر سه دسته تقسيم كرده است و ميفرمايد: تلاوت كنندگان قرآن بر سه گروهاند.
يكي آن كه قرآن را تلاوت ميكند و آن را سرمايه كسب خود قرار ميدهد و پادشاهان رابه وسيله آن ميدوشد و به مردم بزرگي ميفروشد.
دوّم كسي كه قرآن ميخواند و حدود آن را نگهداري ننموده و به دستوراتش عمل نميكند، كه خدا امثال اينان را در قرآن خواندن زياد نكند!
سوّم كسي كه قرآن ميخواند و داروي قرآن را بر دل دردمندش مينهد و براي خواندن و به كار بستن دستوراتش شبها را بيدار ميماند.اينان در ميان قرآن خوانان از كبريت احمر كميابتراند.[6]
در ميان اين سه گروه تنها يك طايفه را تمجيد ميكند و با تمام وجود، دو طايفه ديگر را نفرين مينمايد.
تلاوت و تدبّر در آيات
لازم است كسي كه تلاوت قرآن ميكند و كسي كه به آن گوش ميدهد، در آيات الهي به تدبّر وتفكّر بپردازد. گويا با خدا سخن ميگويند و خدا نيز با آنان سخن ميگويد. بايد با انديشيدن در مفهوم ومعناي آيات، خود را در معرض تابش نور الهي قرار دهند و در يك فضاي معنوي نفس بكشند.
تدبّر كردن در آيات، انسان را در دنيايي از معارف و مفاهيم والا قرار ميدهد كه هيچ چيز با آن برابري نميكند، و آيات، به عنوان كليدهاي سعادت انساني در اختيار او قرار ميگيرند؛ زيرا مقصود اصلي از قرائت قرآن همين تفكّر و تدبّر است.
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ دربارة تدبّر و تفكّر متقيّن و تلاوت كنندگان قرآن، چنين ميفرمايد:
آنان هر گاه به آيهاي برسند كه در آن تشويق باشد با علاقة فراوان به آن روي ميآورند و روح جانشان با شوق در آن خيره ميشود و آن را همواره نصب العين خود ميسازند، و هر گاه به آيهاي برخورد كنند كه در آن بيم عذاب باشد، گوشهاي دل خويشتن را براي شنيدن آن باز ميكنند و صداي ناله و به هم خوردن زبانههاي آتش با آن وضع مهيبش در درون گوششان طنين انداز است.[7]
كلام امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ اشاره به اين است كه آنها هنگام تلاوت قرآن، در آيات آن تدبّر و تفكر ميكنند و تلاوت ايشان توام با تأمّل و تفكر است. گويا اين كلام حضرت را شنيده و به كار بستهاند كه فرمود: اي مردم! آگاه باشيد! خير در تلاوتي نيست كه در آن تدبّر و دقت نباشد. بدانيد خير در عبادتي نيست كه در آن آگاهي و فهم نباشد.[8]
قرآن كريم؛ مردم، به خصوص صاحبان فكر و انديشه را به تدبّر و تفكر در آيات، فراخوانده است. آن جا كه ميفرمايد:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛[9] (اين قرآن بزرگ) كتابي است مبارك و با بركت و عظيم الشأن كه ما آن را به سوي تو فرستاديم تا بندگان من در آياتش تفكر كنند و بينديشند و صاحبان عقل متذكر حقايق آن شوند.
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»؛[10] آيا مردم در قرآن از روي فكر و تدبر نمينگرند (تا بر آنان ثابت شود كه آن وحي، خداوند است).
منظور از تدبر اين است كه قلب به تفكر در معناي الفاظ و عباراتي كه ميخواند بپردازد، معناي هر آيه را بفهمد و در اوامر و نواهي آن تأمّل كند، به دريافتهايش اعتقاد و ايمان آورد تا در نتيجه اگر از گذشته تا حال نسبت به اوامر و نواهي آن كوتاهي كرده، پوزش خواهد و آمرزش طلبد و خود را از زشتي و بدي پاك سازد، و يا اظهار خواري و فروتني كند و طلب بخشش نمايد.
[1] . سوره اعراف، آية 169؛ سورة حاقه، آية 12؛ بحار الانوار، ج 67، ص 21.
[2] . وسايل الشيعه، ج 4، ص 838.
[3] . سنن النّبي، علامه طباطبايي، ص 353.
[4] . وسائل الشيعه، ج 4، ص 837.
[5] . اخلاق اسلامي، ج 1، ص 502، نقل از چهل حديث، ص 427.
[6] . كافي، ج 4، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، حديث 1.
[7] . نهج البلاغه، خطبة 182، خطبة همام.
[8] . بحار الانوار، ج 92، ص 112، ميزان الحكمه، ج 8، ص 88.
[9] . سورة ص، آية 29.
[10] . سورة نساء، آية 81.
@#@
خود حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در آيات قرآن، بيش از همه تفكر و تدبر ميفرمود. از اباذر نقل شده است، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به قرائت قرآن پرداخت و در يكي از آياتش آن قدر درنگ و تفكر كرد تا شب را به صبح رسانيد. آيه اين بود:
«إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛[1] اگر مردم را عذاب كني بندگان تواند (كسي نميتواند تو را منع كند و از عذاب جلوگيري نمايد) و اگر از آنها درگذري باز قدرت عفو در دست تو است و هيچ كس قدرت مخالفت با حكمت و علم تو را ندارد.
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ دربارة تدبّر در آيات ميفرمايد: آيات قرآن گنجينههاي علماند، بنابراين هر گاه گنجينهاي گشوده شود، شايسته است كه در آن نظر كني.[2]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: به راستي در اين قرآن مشعلهاي فروزان هدايت و چراغهاي روشن كنندة تاريكيها است. بايد طالب حق ديدة خود را باز كند و براي كسب نور، چشم بصيرت بگشايد، زيرا تفكر، زندگي بخش دل هر انسان آگاه و بينا است.[3]
تلاوت و حضور قلب
يكي ديگر از آداب باطني تلاوت اين است كه قاري، هنگام تلاوت، فقط توجّهش به قرآن باشد و بس. توجه كامل داشتن از حضور قلب سرچشمه ميگيرد.
اگر انسان هنگام تلاوت، حضور قلب داشته باشد و فكر و انديشه خود را به چيز ديگر مصروف ندارد، تمركز انديشه پيدا ميكند و همين امر سبب شادي و انبساط خاطرش ميشود.
در معنا و تفسير آية شريفة «يا يَحْيي خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»[4] گفته شده است: اي يحيي با جدّيت و كوشش كتاب را بگير، يعني هنگام تلاوت كتاب، وجود خود را از تمامي افكار و انديشههاي پوك ومادّي دور بدار و فقط متوجه تلاوت باش!.
جلوگيري ذهن از انحراف و توجه دادن آن از مسائل گوناگون به يك مسئله خاصّ، امري بس دشوار و نيازمند به تمرين زياد است.
آن چه را كه عموم مردم «حواس پرتي» ميخوانند به راحتي قابل پيشگيري نيست و حضور قلب نيز چيزي جز «حواس جمعي» نميباشد. كسي كه قرآن را تلاوت ميكند، بايد به آنچه ميخواند، عنايت وتوجه داشته باشد و كلمات و آيات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگويد؛ زيرا، قاري فقط از آن مقدار آياتي كه با توجه خوانده است، بهره ميبرد.
امّا آنچه را كه بيتوجه خوانده، مانند آبي است كه هدر رفته و مزرعه را سيراب نكرده باشد. منظور اين است كه هنگام تلاوت، تمام حواس قاري به آيات الهي باشد و هيچ همّ وغمّ ديگري را به دل راه ندهد.
تلاوت و تأثيرپذيري
چه خوب است قاري هنگام تلاوت آيات الهي، متأثر شود و با آگاهي از مضمون آية محزون كننده، حالت حزن و آية فرح بخش، حالت نشاط و شادي پيدا كند. چنان چه خود حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آيات الهي متأثر ميشد.
با اين وجود، قلب آمادة تأثير پذيري ميشود. قاري بايد به تناسب معناي آيهاي كه ميخواند حالتي مناسب در دل احساس كند. يعني اگر به آية عذاب ميرسد احساس وحشت نمايد و اگر به آيه مغفرت ميرسد شاداب گردد، اگر به آيات بهشت رسد اميدوار شود.
از اين رو گفتهاند: انسان با ايمان كه قرآن را تلاوت ميكند، اندوهش افزون، شادياش اندك، گريهاش فراوان، خندهاش كم، مشغوليتش بسيار و راحتياش قليل ميشود.
تلاوت و توجه به عظمت خدا
سزاوار است كه قاري، در آغاز تلاوت، به عظمت گويندة قرآن، توجه كند و بداند كه قرآن، سخن بشر و مخلوق ديگري نيست. همان طور كه ظاهر آيات قرآن را جز با طهارت و وضو نميتوان لمس كرد، معني و مفهوم و حقيقت آن نيز جز با پاكي قلب از آلودگي و صفات زشت، قابل درك نيست.
در هنگام تلاوت، بايد هر كس به خود گوشزد كند كه گويندة اين سخنان و آيات، آفريدگار همه موجودات و روزي دهندة همة جنبندگان است. همة مخلوقات، تحت سيطرة او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند ـ آن رحمتي كه برغضبش فزوني دارد ـ اگر به بندگانش نعمت عطا كند، از فضل و كرم بيپايان اوست و اگر عذاب و مجازات كند، از عدالت او است. در نهايت همان بزرگوار است كه ميفرمايد: اين طايفه، چون اهل طاعت و عبادت بودند در بهشتند و آن طايفه، چون اهل گناه و معصيت بودند اهل دوزخند.
همانا به وسيلة انديشه و تفكر در آيات، قرآن بر دل مينشيند و كلام خدا در قلب مؤثر ميافتد. انديشه كردن در آيات و انديشيدن دربارة گويندة آن از اهميّت فوق العادهاي برخوردار است.
تلاوت قرآن و فهم آن
قاري قرآن، هنگام تلاوت بايد در آيات آن تفهّم كند و از هر آيهاي آنچه را مقصود قرآن است دريافت كند و براي هر آيهاي، توضيح و شرحي مناسب با موضوع آن، به دست آورد.
فهم آيات، از تدبّر در آنها مهمتر است. چه بسا افرادي كه در آيات تدبر كنند امّا نتيجهاي عايدشان نميشود. قاري قرآن در هنگام تلاوت بايد آن قدر تدبّر كند تا مفهوم آيه را درست و صحيح دريافت كند.
تلاوت و ترك موانع فهم
بعضي از مردم و قاريان به اين علّت كه شيطان بر فهم و قلب آنان پرده افكنده است، از فهم معاني آيات قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتيهاي آن بيبهرهاند. قاريان بايد در رفع موانع و حجابهاي شيطاني بكوشند. و تا قدرت دارند سعي نمايند تا آنها را برطرف كنند. مهمترين حجابها كه شيطان بر روي فهم انسان قرار ميدهد چهار چيز است:
1. دقت بيش از حدّ در تجويد: برخي از مردم و «قاريان» تمام تلاش و توجه خود را صرف تلفظ صحيح كلمات قرآن ميكنند تا مبادا حرفي را از مخرج نادرست ادا كنند. در چنين وضعيّتي (توجه به معاني و مفهوم قرآن) ديگر مجالي باقي نميماند و اين كار به عهدة آن شيطاني خواهد بود كه قسم خورده است تا با وسوسههاي خود، مردم را از درك معاني كلام الله باز دارد و آنها را وادار كند كه در اداء حروف ترديد نمايند.
2. تقليد و تعصب: اين كه قاري در مسائل و دستورات، از كسي تقليد كند و با تقليد از ديگران، آنها را فراگرفته و نسبت به آن تعصّب داشته باشد. اين چنين اعتقاد و تعصّب، مانع از ترقي است و به او اجازه نميدهد كه غير از موارد اعتقادياش به ديگر موضوعات فكر كند.
3. پيروي از هواهاي نفساني: اين كه قاري و تلاوت كنندة قرآن بر گناهي اصرار ورزد و تكبّر نمايد و يا مبتلا به هواي نفس باشد كه، اين گناهان سبب تاريكي دل گشته و همانند گرد و غبار بر آيينه قلب نشسته است، از اين جهت تلاوت از تجلّي و نوراني شدن قلب جلوگيري ميكند و اين خود، بزرگترين حجاب دل است كه بيشتر مردم به آن مبتلا هستند.
4. اين كه قاري، تفسير ظاهري آيات را بخواند و چنين فكر كند كه معاني كلمات قرآن منحصر به همان است كه او خوانده است و معنا و تفسير ديگري ندارد. و اين خود از حجابهاي بزرگ فهم قرآن است.
تلاوت و از مصاديق آيه بودن
تلاوت كننده بايد چنين تصور كند كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود او است. پس اگري امري از قبيل امر به نماز، زكات، جهاد، روزه، حج و غيره را در قرآن تلاوت ميكند يا وعده و وعيدي را ميشنود يا به آيات نهي برخورد ميكند، خود را مخاطب آنان بداند. اگر داستانهاي انبياء و اقوام گذشته را قرائت مينمايد آنها را به منزلة افسانه و سرگرمي تلقّي نكند، بلكه بداند كه مقصود از آنها، پند وعبرت است. قاري بايستي از لا به لاي آنها، از آن چه كه مورد نياز ميباشد، استفاده كند و به موقع به كار بندد، قرآن در مورد پند پذيري از آيات چنين ميفرمايد:
«وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»؛[5] و ما قرآن را براي پند گرفتن آسان ساختيم. پس آيا پند گيرندهاي هست!؟
چه خوب است كه قاريان قرآن، خود را از مصاديق تمام آيات قرار داده و خود را منطبق با آنها بسازند.
تلاوت و ترقّي
تلاوت كننده بايد به مرحلهاي از رشد برسد كه گويا كلام را مستقيم از خداوند ميشنود.
بايد بدانيم قرائت، سه درجه دارد. پايينترين آن، اين است كه قاري آن را بر خدا ميخواند و خود را در برابر او ميبيند. در اين مرحله، حال او در برابر خالق، حالت در خواست و تضرّع و گريه و ناله و راز و نياز خواهد بود.
در مرحله بالاتر، تلاوت كننده با قلب خود شهادت ميدهد كه پروردگار با تمام الطافش، او را مخاطب ساخته و مشمول نعمتهاي خود قرار داده است. در اين مرحله مقام قاري، مقام حيا، تعظيم، گوش دادن و فهم است.
در مرحلة سوّم، قاري در كلمات قرآن، صفات خدا را ميبيند و به خود و قرائتش مينگرد. انديشهاش را متوجه او ميكند، گويي غرق در ديدار اوست، نه تنها به قرائتش بلكه به نعمتهاي او نيز بيتوجه ميشود.
دراين باره امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلي كرده است، ولي قاريان او را نميبينند.[6]
تلاوت و تبرّي
تلاوت كننده بايد از خودخواهي دوري كند، به خود خوش بين نباشد. هنگامي كه آيات مربوط به «بهشت» و صالحان را ميخواند به خود ربط ندهد. بلكه براي اهل يقين و صديقين گواهي دهد و براي خود ابراز اشتياق نمايدكه به آنان بپيوندد و هنگامي كه آيات «غضب» و مذمت گناه كاران را ميخواند، خود را مخاطب آن فرض كند و به خدا پناه ببرد و با خشيت و خوف، خود را مخاطب سازد و به خود بگويد: اي نفس! مبادا تو از آنان باشي.
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در بيان صفات متقين در اين باره چنين ميفرمايد: هنگامي كه آنان به آيهاي برخورد ميكنند كه در آن ذكر تهديدي است، با گوش قلب آن را ميشنوند و چنين ميانديشند كه صداي آتش جهنم در گوشهايشان است.[7] هر كس با اين آداب و شرايط كه ذكر شد قرآن را تلاوت كند خداوند، تمام گناهان او را ميآمرزد.
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره ميفرمايد:
هر كس قرآن را با آداب و شرايطش تلاوت كند خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام ميگرداند و از جاي خود بر نميخيزد، مگر آن كه گناهان او و پدر و مادرش آمرزيده ميشود و به هر سورهاي كه قرائت كند شهري در بهشت به او عطا ميكند.[8]
[1] . خلاصة الاتقان في علوم القرآن، ص 40؛ سورة مائده، آية 118.
[2] . الكافي، ج 2، ص 609، باب 4، في قرائته، حديث 2، عدّة الداعي، ص 267.
[3] . الكافي، ج 2، ص 599 و 600، كتاب فضل القرآن، حديث 5.
[4] . سوره مريم، آية 22.
[5] . سوره قمر، آية 22.
[6] . اسرار الصلوة، شهيد دوّم، ص204.
[7] . نهج البلاغه، خ 191.
[8] . انوار المجالس، ج 2، ص 19.
تاريخ : شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ | 18:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |