اقسام جهاد[ویرایش]
فقها در کتابهایشان جهاد را به دو قسم ابتدایی و دفاعی تقسیم کردهاند. [۱۱۹] [۱۲۰] [۱۲۱] [۱۲۲] [۱۲۳] [۱۲۴] [۱۲۵]
البته این تقسیمبندی در کتابهای فقهی متقدم صریحاً ذکر نشده و آنان معمولاً احکام جهاد ابتدایی را به گونهای مبسوط و احکام جهاد تدافعی را بهطور ضمنی بیان کردهاند. [۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸]، و برخی، نام جهاد بر قسم دوم نهادن را مَجاز دانسته و گفتهاند: جهاد ثابت در شرع که دارای احکامی ویژه است، همان جهاد ابتدایی است و قسم دوم از اقسام دفاع است. [۱۲۹]
← جهاد ابتدایی
جهاد ابتدایی به معنای جنگ با مشرکان و کفار برای دعوت آنان به اسلام و توحید و برقراری عدالت است.در این نوع از جهاد، که مسلمانان آغازگر نبردند، هدف، از بین بردن سیطره کفر و فراهم آوردن امکان گسترش دین الاهی است. [۱۳۰] [۱۳۱] [۱۳۲] [۱۳۳] [۱۳۴]
←← مشروعیت
←← فقهای امامیه
بیشتر فقیهان امامی وجوب جهاد ابتدایی و حتی مشروعیت آن را منوط به موافقت و اجازه امام معصوم یا نایب او میدانند. [۱۳۵] [۱۳۶] [۱۳۷] [۱۳۸] [۱۳۹] مراد این فقها از نایب امام، نایب خاص است و شامل نایبان عام امام (فقها) در عصر غیبت نمیشود، [۱۴۰] [۱۴۱] اما به نظر برخی دیگر، اجازه امام معصوم یا نایب خاص او برای جهاد لازم نیست و حتی نایب عام او نیز میتواند برای بسط توحید و عدل و جلوگیری از ظلم و استبداد ظالمان و حمایت از مظلومان، به حکم عقل به جهاد ابتدایی روی آورد. [۱۴۲] [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] به نظر این فقها اجماع مورد ادعا در این زمینه، مناقشهپذیر است و تعبیر « امام عادل » در احادیث جهاد بهمعنای امام معصوم نیست. [۱۴۶]
←← فقهای اهل سنت
فقهای اهل سنّت جهاد ابتدایی را در صورت وجود مصلحت اسلام و مسلمانان در آن ــ که حاکم، چه عادل چه فاسق، آن را تشخیص میدهد ــ واجب دانستهاند. [۱۴۷] [۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰] به نظر آنان، اطاعت از حاکم در امر جهاد مانند نمازهای پنجگانه واجب است. [۱۵۱] [۱۵۲]
از دیدگاه برخی مؤلفان مسلمان، وجوب جهاد به معنای وجود تقابل همیشگی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست، بلکه جهاد به منزله آخرین راهحل برای تثبیت مصالح اسلام و مسلماناناست. [۱۵۳] [۱۵۴] پیش از آغاز جهاد، لازم است که طرف مقابل را به اسلام و تعالیمالاهی آن و رها کردن کفر و عصیان در برابر خدا و زیرپا نگذاشتن حقوق انسانها دعوت کرد و ابتدا باید به مناطق نزدیکتر به سرزمین اسلامی پرداخت [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷] [۱۵۸] [۱۵۹]، به نظر برخی فقها، به استنادِ سیره پیامبر اکرم، در صورت وجود شرایط مناسب و آمادگی سپاه اسلام برای جهاد، انجام دادن آن حداقل یکبار در هر سال واجب است [۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] [۱۶۴] فرار از میدان نبرد جایز نیست، مگر در موارد استثنایی. [۱۶۵] [۱۶۶]
←← وجوب کفایی بودن
به نظر مشهور در فقه اسلامی، جهاد ابتدایی با فراهم آمدن شرایط آن واجب کفایی است؛ بدین معنا که تا زمان نیاز جبهه نبرد به نیرو، بر همه واجدان شرایط واجب است در آن حضور یابند و با حضور نیرو به مقدار کفایت، جهاد بر دیگران واجب نخواهد بود، [۱۶۷] [۱۶۸]مگر آنکه امام علیه السّلام حاکم به دلایل خاصی افراد معینی را فرا بخواند، که در این صورت حضور آنان واجب عینی خواهد بود. [۱۶۹]پس از حضور در صحنه جنگ و رویارویی دو طرف، جهاد واجب عینی است و انصراف از آن حرام است. [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴]
←← طرف مقابل جهاد ابتدایی
جهاد ابتدایی در برابر سه گروه واجب است: کافران غیر ذمّی اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب؛ کفار ذمّیای که شرایط ذمه را نادیده گرفتهاند و باغیان. [۱۷۵]
جهاد با کفار غیر کتابی با هدف دعوت به اسلام انجام میگیرد.آنان تنها دو راه در پیش دارند: پذیرش آیین اسلام یا تن دادن به جنگ.
جهاد با کفّار کتابی غیر ذمّی یا ذمّیای که پیمان ذمّه را نقض کرده باشند برای پذیرش اسلام و یا تن دادن به پیمان ذمّه و پرداخت جزیه است.در نتیجه آنان یکی از سه راه را باید برگزینند: گرویدن به اسلام، باقی ماندن بر آیین خود و پرداخت جزیه و یا تن دادن به جنگ.
جهاد با باغیان به جهت نقض پیمان و خروج آنان از بیعت با امام علیه السّلام و وادار کردن ایشان به بیعت مجدد است. [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸]
←← شرایط
وجوب جهاد ابتدایی منوط به تحقق این شرایط است: بلوغ، عقل، آزاد بودن (حریت)، مرد بودن و معذور نبودن.
بنابر این، جهاد ابتدایی بر نابالغ، دیوانه، برده، زن، پیر مرد و معذور از شرکت در امر جهاد، مانند کور، زمین گیر نقص عضو و بیمار ناتوان از سوار شدن بر مرکب و دویدن و همچنین فقیر ناتوان از تأمین مخارج خانواده خویش و نیز هزینههای راه و تهیه سلاح، واجب نیست. [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳] [۱۸۴] همچنین جهاد از عهده کسی که پدر و مادرش راضی به شرکت کردن او در جهاد نیست، برداشته شده است، مگر آنکه جهاد برای او واجب عینی باشد.فقها در باره ضرورت اجازه گرفتن از پدر و مادر مشرک، و نیز اجداد خود و نیز در باره لزوم اجازه گرفتن از طلبکار برای عزیمت به جهاد اختلافنظر دارند. [۱۸۵] [۱۸۶] [۱۸۷] [۱۸۸] همچنین در باره اجیر گرفتن و نیز قراردادن جعاله برای جهاد اختلافنظر وجود دارد. [۱۸۹] [۱۹۰]
علاوه بر شرایط یاد شده، شرط وجوب، بلکه مشروعیت جهاد ابتدایی، حضور امام علیه السّلام و حاکمیت وی، یا نایب خاص ایشان است.بنابر این، جهاد ابتدایی در عصر غیبت مشروعیت ندارد. [۱۹۱]
لیکن برخی معاصران قائل به جواز آن با وجود فقیه جامع شرایط وحاکمیت وی شدهاند. [۱۹۲] [۱۹۳]
←← احکام و آداب
جنگ در ماههای حرام ( رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرّم) نزد عرب قبل از اسلام، ممنوع بود و اسلام نیز آن را تأیید کرد و فقها به استناد آیات قرآن، از جمله آیه ۲۱۷ بقره و ۵ توبه، قائل به حرمت جهاد در این ماهها شدهاند. [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] البته به نظر برخی از فقهای اهل سنّت حرمت کارزار در ماههای حرام نسخ شده و جهاد در همه مکانها و زمانها جایز است. [۱۹۷] [۱۹۸] همچنین فقها جهاد را در منطقه حرم (محدوده خاصی که شهر مکه جزو آن است) حرام دانستهاند مگر آنکه دشمن در این منطقه اقدام به پیکار کند. [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲]
بنابه قولی، جهاد ابتدایی در سال، بیش از یک بار واجب نیست. [۲۰۳]فرار از جنگ حرام، بلکه از گناهان کبیره [۲۰۴]است، مگر آنکه شمار مسلمانان کمتر از نصف نیروهای دشمن باشد، که در این صورت مقاومت در برابر آنها واجب نیست. [۲۰۵]
هنگامی که شمار نیروهای اسلام اندک و سپاه دشمن زیاد باشد، بر امام واجب است تا رسیدن نیرو به حد نصاب صبر کند. [۲۰۶]بر امام علیه السّلام یا منصوب از جانب ایشان واجب است قبل از آغاز به جنگ، کفار را به اسلام (شهادت به توحید و رسالت پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و لوازم آن از اصول و فروع دین) فراخواند، مگر آنکه پیش از آن، دعوت به آنان رسیده باشد، که در این صورت تکرار دعوت مستحب است. [۲۰۷]
مستحب است آغاز جنگ پس از اقامه نماز ظهر و عصر باشد و شروع آن قبل از زوال و نیز یورش شبانه جز در حال ضرورت مکروه است. [۲۰۸]
مبارز طلبیدن بدون اذن امام علیه السّلام بنابر قولی مکروه است.برخی آن را حرام دانستهاند؛ لیکن با منع امام علیه السّلام شکی در حرمت آن نیست.مبارزه کردن با دعوت امام علیه السّلام، مستحب، و با الزام به آن، واجب است. [۲۰۹]
جنگیدن با دشمن با هر نوع سلاح و با هر کیفیتی که منجر به پیروزی گردد جایز است؛ لیکن قطع کردن درختان، پرتاب آتش و گسیل کردن آب به سوی دشمن جز در حال ضرورت مکروه است.در حرمت ریختن سمّ بر دشمن یا کراهت آن در غیر حال ضروت اختلاف است. [۲۱۰] [۲۱۱] [۲۱۲]برخی، بریدن درختان، خراب کردن دژها و به کارگیری منجنیق را تنها در صورت توقف پیروزی بر آن جایز دانستهاند. [۲۱۳]
کشتن زنان، کودکان، دیوانگان و نیز ناتوانان از جنگیدن، مانند افراد پیر، نابینا و زمین گیر در صورتی که از فکر و نظر آنان در جنگ استفاده نشود، حرام است، مگر در حال ضرورت، مانند آنکه کفّار از وجود آنان به عنوان سپر استفاده کنند یا چیره شدن بر دشمن منوط به کشتن ایشان باشد. [۲۱۴] [۲۱۵]
مثله کردن دشمن به بریدن گوشها، بینی و سایر اعضا حرام است. [۲۱۶]خدعه در جنگ، جز در صورتی که دشمن امان داشته باشد، جایز است. [۲۱۷]
پی کردن مرکب مسلمان مکروه است؛ لیکن پی کردن مرکب کافر بنابه تصریح برخی کراهت ندارد. [۲۱۸]
یاری گرفتن از کفّار در جنگ در صورتی که مصلحت اقتضا کند و خیانت پیشه نباشند جایز است. [۲۱۹]
تحرف و تحیز در جنگ فرار به شمار نمیرود و جایز است.
قرار دادن حق جعاله از سوی فرمانده لشکر برای کسی که سپاه اسلام را در پیشبرد جنگ و کسب پیروزی یاری رساند، جایز است، مانند آنکه بگوید: هرکس ما را در گشودن در دژ دشمن راهنمایی کند، فلان مبلغ به او میدهم. [۲۲۰]اطاعت از فرمانده بر رزمندگان واجب است. [۲۲۱]
پوشیدن لباس ابریشمی برای مردان در جنگ جایز است؛ لیکن در صحّت نماز با آن در فرض امکان در آوردن آن، اختلاف است. [۲۲۲] [۲۲۳]
تحکیم در جنگ جایز است؛ بدین صورت که دو طرف درگیر پس از تراضی و توافق روی فردی به عنوان «حَکم» متعهد شوند به آنچه وی حکم کند تن دهند. [۲۲۴]
←← غنیمت
اموالی که در جنگ از دشمن به دست مسلمانان میرسد، غنیمت به شمار میرود و با شرایطی بین رزمندگان تقسیم میشود. [۲۲۵]
←← اسارت
کافری که در حال جنگ به اسارت درآمده، کشته میشود؛ امّا اگر پس از پایان درگیری اسیر گردد بنابر مشهور کشته نمیشود. [۲۲۶]کشتن باغیای که در حال جنگ اسیر گشته، با داشتن مرکزیت و وجود رهبری که آنان را دوباره سازماندهی و به جنگ با مسلمانان بسیج کند، جایز است. [۲۲۷]
←← احکام کشته شدگان
رزمندهای که در میدان نبرد با دشمن کشته شده، شهید محسوب میشود و حکم آن را دارد؛ بدین معنا که پس از اقامه نماز بر پیکرش با لباسهایش دفن میگردد.و در صورت مشتبه شدن با کافر، به قول گروهی آن که آلتش کوچک است، دفن میشود.در اینکه این نشانه، تنها برای دفن است یا شامل نماز نیز میشود، اختلاف است.بنابر قول دوم بر آن که آلتش کوچک است نماز نیز خوانده میشود. [۲۲۸] [۲۲۹] [۲۳۰]بسیاری گفتهاند: نماز بر همه به نیت نماز بر مسلمان، گزارده میشود. [۲۳۱] [۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] [۲۳۵]برخی نیز برای شناخت مسلمان از کافر، برای دفن، رجوع به قرعه را لازم دانسته و گفتهاند: بر همه آنان یک نماز به نیت نماز بر مسلمان خوانده میشود. [۲۳۶]برخی نیز دفن همه را به احتیاط، واجب دانستهاند. [۲۳۷]
← جهاد دفاعی
جهاد دفاعی عبارت است از پیکار با هدف دفاع از اسلام و سرزمینهای اسلامی [۲۳۸] در برابر دشمن مهاجمی که اساس اسلام را تهدید میکند یا قصد استیلا بر سرزمینهای اسلامی و ناموس و اموال مسلمانان و یا کشتن گروهی از مسلمانان را دارد. [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲]
آیا جهاد دفاعی همان جهاد مصطلح در شریعت است تا محکوم به احکام آن، از قبیل حرمت فرار، تقسیم غنایم به کیفیت خاص و غیر آن باشد یا چنین نیست، بلکه از اقسام دفاع است؟ کلمات فقها در این باره مختلف است.قول دوم به ظاهر کلمات آنان نسبت داده شده است. [۲۴۳] [۲۴۴]
ظاهر کلمات گروهی این است که دفاع از موجودیت اسلام در برابر تهاجم دشمن، جهاد محسوب میشود و معدودی از فقهای تابعی قائل به وجوب جهاد نبوده یا آن را مستحب شمردهاند. [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷]
←← شرایط
برای جهادِ دفاعی بسیاری از شرایط مذکور از جمله اجازه امام لازم نیست، زیرا دفاع از جان و مال و حیثیت مسلمانان بر هر مسلمانی که توان دفاع دارد، در هر شرایطی واجب است. [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱]
مستحبات[ویرایش]
در منابع فقهی، به استناد احادیث، برخی کارهای مستحب برای جهاد ذکر شده است، ازجمله: بالا بردن روحیه نظامی مجاهدان و برقراری نظم میان آنها با قراردادن علائم و پرچمهایی برای هر گروه و نیز تکبیر گفتن و رجز خواندن، [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] آغاز کردن به پیکار پس از بهجا آوردن نماز ظهر [۲۵۷] [۲۵۸] [۲۵۹] و خواندن دعاهای مخصوص. [۲۶۰] همچنین مجاهدان از آسیب رساندن به طبیعت و کشتن زنان، کودکان و پیران و کارهای ضدانسانی نهی شدهاند.
پایان جهاد[ویرایش]
جهاد ممکن است از یکی از این راهها به پایان برسد: اسلام آوردن دشمن در صورتی که جنگ با هدف هدایت آغاز شده باشد، [۲۶۱] [۲۶۲] پناهندگی افراد دشمن به مسلمانان (امان)، بستن قرارداد موقت ترک مخاصمه ( هدنه) یا مصالحه دائم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: جـهــاد جـــانـی،مـالـی و زبـانـی