مدایح امام عسکری علیه السّلام
امشب كه شب ولادت و میلا د است - این شامِ مبارکِ مبا ركبا د است
شا د است دل امامِ هادی امشب - هم قلبِ امامِ مهدیِ ما شا د است
***
آن مَه كه زهرنقص بری میبا شد - اولا یق تا جِ سروری میبا شد
گرشهرِ مدینه شددراین شب روشن - ازنوراما م عسكری میبا شد
***
خورشید سپهررهبری آمده است - احیا گرِ فِقهِ جعفری آمده است
تبریك به هادی همه گوئیم امشب - زیرا که اما م عسكری آمده است
***
فرزند نقی اما مِ مارهبرِ ماست - درهردوجها ن سیدوهم سرورماست
اویازدهمین اخترتا با ن ولاست - او دردوجهان شفیعِ ما یاورِ ماست
***
زمین رابس سروری باشد امشب - زمان راطاقِ نوری باشد امشب
مدینه درسرورو نورباشد - که یک زیبا پسر میآرد امشب
***
خوشا دلی که بُوَد داغ از غمِ تو - خوشا گلی که گرفته است ماتم تو
دلِ هزار سلیمان اسیرغم باشد - سلام برتو و هم مهدی مکرّم تو
***
عسکری حجت یزدان آمد
غنچه خندید که گل وا شده است - باغِ گل از گل طاها شده است
امشب آن حامیِ ایمان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد
جشن و شور است و سروری درخاک - نور باران ز زمین تا افلاک
یوسف است اینکه به کنعان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد
قدسیان عطر طرب می پاشند - همگیشان زطرب بشّاشند
عرش تافرش چراغان آمد - عسکری حجت یزدان آمد
دین حق محکم از آن عترتِ اوست - عطرِ دین از اثر دولت اوست
یازدهم حامی قرآن آمد - عسگری حجت یزدان آمد
اهل دل جمله مناجات کنید - رو به آن قاضی حاجات کنید
امشب آن آیتِ غفران آمد - عسگری حجت یزدان آمد
اندر این شب همگی شاد شوید – همه ازقید غم آزاد شوید
باقری آن مَهِ تابان آمد - عسگری حجت یزدان آمد
یا امام العسكری
یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
خسروكون ومكانی یا امام العسكری - رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری
والدصاحب زمانی یا امام العسكری - بهرما روح وروانی یا امام العسكری
یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
سرورعالم تویی تویا امام العسكری - عالم واعلم تویی تو یا امام العسكری
نیراعظم تویی تویا امام العسكری - دردرامرهم تویی تویا امام العسكری
خسروكون ومكانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
هادی جنّ وبشرهستی توای مولای ما - كوكب فتح وظفرهستی توای مولای ما
رهبروهم راهبرهستی توای مولای ما - برامامت مفتخرهستی توای مولای ما
رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
نوگل بستان توباشدامام انس وجان - جانشین برحق تومهدی صاحب زمان
آنكه ازبعدتوشدازدیده های ما نهان - آنكه شددرابرغیبت همچوخورشیدی نهان
والدصاحب زمانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
شهرسامراشده زندانت ای جان جهان - گشته عسكرگاه دشمن ازبرای تومكان
رنج وآزارفراوان برتوشد ازدشمنان - زهركین معتمد گشته برایت خصم جان
توازآن آزرده جانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
هشتم ماه ربیع گشتی شهید اززهركین - شدسیه پوش ازبرایت انبیا ومرسلین
گشته است مهدی امت بهرتواندوهگین - شدعزادارازبرایت شیعیان ومسلمین
توسوی جنت روانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
گشته ای مدفون به سامرا توای جان جهان - دركنارباب خودهادی امام انس وجان
باقری ودوستانت بهرتو نوحه كنان - اندرآن صحن وسرایت شیعیان سینه زنان
توشفیع دوستانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری
یا ابا المهدی یا ابا المهدی
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
یا ابا المهدی ای امامِ دین - این توئی پشت و هم پناهِ دین
توبه سامرا گشته ای محبوس - ازستمهای دشمنانِ دین
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
ازمدینه تو گشتی آواره - گشته ای دل خون زادهِ زهرا
تو بظلم و كین ازدیارِ خود - آمدی سوی شهرِ سامرّا
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
ازستمهای دشمنانِ دین - كرده ای آقا تركِ كاشانه
ازجفاهای معتمد بودی - تو به سامرّا دریكی خانه
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
تو به سامرّا گشته ای محبوس - هم درآنجا تو گشته ای مسموم
كُشتهِ یِ زهرِ معتمد گشتی - درغریبی تو ای شهِ مصوم
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
گشته ای مدفون تو به سامرّا - گشته سامرّا بارگاهِ تو
تو غریبی درشهرِ سامرّا - هم غریبانند در پناهِ تو
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
هم تو و بابت حضرتِ هادی - هم امیدِ ما مهدی دوران
كرده منزل در شهرِ سامرّا - شدحریمِ تو قبلهِ یاران
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
چون بود اینك شهرِ سامرّا - مدفنِ پاكان قبله گاهِ ما
شدامیدِ ما غایب ازآنجا - مخفی از دیده شمعِ راهِ ما
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
باقری روزی باظهورِاو - میشود روشن صبحگاهِ ما
میرسد بعد ازشامِ طولانی - نوبتِ صبح و هم پگاهِ ما
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی
عَجِّل علي ظُهُورِكَ ياصاحِبَ الزَّمان
عَجِّل علي ظُهُورِكَ ياصاحِبَ الزَّمان - گشته شديد محنتِ ما اندراين زمان
گشته است تنگ باهمه وُسعت به ما زمين - گشته است سخت ازهمه دوران به ما زمان
بسکه ستم روا به ضعیفان شود کنون - گشته است بلند از همگان ناله و فغان
باز آی یار و یاورِ مظلوم و هم ضعیف - ظلم و ستم شده است فراگیر در جهان
شد دشمني ز بهرشيعه فراوان به روزگار - گشته است عظيم رنج و بلا بهر شيعيان
خوانيم ما دعاي فرج رابه صبح و شام - خواهيم از خداي فرج را به هر زبان
خواهیم ما کنون زخدا یک گشایشی - آسان شود ظهورِ تو یا صاحب الزّمان
گشته است دردناک چه اوضاعِ روزگار - بسکه طويل گشت غيبتت، آقاي مهربان
تو باغبانِ گلشن اسلام و شیعه ای - باز آی باغبان، که گلشن اسلام شد خزان
ای باقری بخوان دعای فرج را همی بگوی - اَلغوث و اَلعَجَل، تو اَیا صاحب الزمان
سروده شده ماه شعبان بهار سال 1399
از کتاب مجموعه اشعارباقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری