شعر: فاطمیه هست عاشوری دگر
فاطمیه هست عاشوری دگر
فاطمیّه هست عاشوری دگر - بر سرِماها بود شوری دگر
فاطمیّه شرحِ درد فاطمه است - شرحِ آن ایّامِ سردِ فاطمه است
فاطمیّه شرحِ سیلی خوردن است - فاطمیّه اشک غم افشردن است
فاطمیّه شرحِ غصبِ حق بود - شرحِ آن ایّامِ بی رونق بود
فاطمیّه شرحِ آتش بر در است - شرحِ آن ایّام دود و آذر است
فاطمیّه شرحِ دردِ مرتضی است - شرح آتش بر درِ بیت الهدا است
فاطمیّه شرحِ اشک و غم بود - بهر شیعه موسمِ ماتم بود
فاطمیّه شرحِ غمها ، دردها است - شرحِ بی وجدانیِ نامردهاست
فاطمیّه شرحِ سقطِ یک جنین- زان عزادار آسمانها و زمین
فاطمیّه شرحِ تجدیدِ غم است - بارِ دیگر بهرِ ما محرّم است
فاطمیّه باز عاشورا شده - باقری حزنی دگر برپاشده
سروده باقری پور فاطمیه سال 1396
فاطمیه هست عاشورایِ ما
فاطمیه هست عاشورایِ ما - شدشهید ازمیخِ درزهرایِ ما
میخِ دربرسینهِ زهرا نشست - از غمِ او پشتِ پیغمبر شکست
شعلهِ آتش بپا زان در شده - پشتِ آن در یک گلی پرپر شده
بینِ آن دیوارودرسقطِ جنین - گشت، پیغمبر از آن شد دلغمین
بین آن دیوارودر محسن شهید - گشت، ظلمی اینچنین عالم ندید
شد مریضه فاطمه زان میخِ در - دیده گریان شد از آن جن و بشر
از جنایتهایِ یک فردی پلید - فاطمه اندر جوانی شد شهید
بعد پیغمبرگذشت هفتادوپنج - فاطمه رفت از جهان با درد و رنج
با شهادت یافت عمرش خاتمه - فاطمیّه شد عزایِ فاطمه
فاطمیه شد لباسِ ما سیاه - ما عزادارانِ وی با اشک و آه
ماعزاداریم با سوز و گداز - سویِ بیتِ فاطمه دستِ نیاز
ما همی گوئیم با قلبِ ملول - اِشفعی یا فاطمه بنت الرّسول
نوحه خوان و روضه خوان و باقری - جمله دارند افتخارِ نوکری
سروده شده شب شهادت فاطمه زهراعلیهاسلام سال 1397
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری