فاطمه، در سقیفه شدی توشهید
فاطمه، در سقیفه شُدی توشهید - غَصبِ حق در سقیفه گشت پدید
بهرِ غصبِ حُقُوقِ شما و عَلی - مُنتَخَب شد قُلی بِجایِ وَلی
در سقیفه چه کارها کردند - آبروئی ز دینِ ما بردند
چند نفر سرنَوشتِ امّت را - داد تغییر با قُلِیِّ بی پروا
جابِجا شد زِ خاتَم چِنانکه که نگین - شد وَلیِّ خدای خانه نشین
در سقیفه چو شد خلیفه ای معلوم - شد وصِیِّ نبی ز حق محروم
بود قُطبِ رُحَی مکانِ علی - چرخشِ حق و دین به بنانِ علی
در زبانِ علی نبود جُز قرآن - در بیانِ علی نبود یک بُطلان
حکمِ او حُکم قرآن و دین و خدا - از خدا لحظه ای نبود جدا
فاطمه را میان کوچه آزردند - سندی را زدستِ او بردند
شد شکسته میانِ کوچه پهلویش - گشت آزرده و کبود بازویش
سینه اش بین دیوار و در مجروح - شد جنینش شهید و هم بی روح
اوّلین ظُلم بر نبیّ و وَلِی - شد به زهرا و هم به علی
ظُلمها بر علی و همسر شد - فاطمه در میان بستر شد
شد ضعیف روز بِروز آن بانو - تا که از ضَعف فتاد از زانو
در جمادی شهید شُد زهرا - از جهان نا اُمید شُد زهرا
شد علی بی پناه و بی یاور - کودکانش یتیم و بی مادر
حسنین، زینبین چه افسرده؟! - از غمِ مادرند پژمرده
باقری گوید از غَمِ عُظما - لَعَنَ اللّهُ قاتِلِیکَ یا زَهرا
سروده شده دهه فاطمیه 1401
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه