جنابِ فاطمه اندر جوانی

جنابِ فاطمه اندر جوانی - شُدَش پایانِ عُمر و زِندگانی

وصیَّت کرد آن دُرِّ یگانه - به غُسل و کَفن و دَفنِ خود نهانی

بگفتا با علی، زهرایِ اَطهر - دمِ آخِر چنین دُختِ پیمبر

که غُسل و کفن و دفنِ مَن شبانه - نما پنهان از این اَعدایِ کافر

بِتاريكي علي زهراي خود را - شبانه شُستشُو داد و كَفَن كرد

بِدور از چشمِ مَردُم نيمه يِ شب - شقايق را نهان در ياسمن كرد

حَسَن را و حُسين و زينبين را - صدا زد بارِ ديگر بهرِ ديدار

بگفتا بهرِ این دیدارِ آخر - بيائيد اي يتيمان دل افكار

به بر گيريد اينَك مادرِ خويش - که اینک این وداعِ آخرین است

وداع آخرين با او نمائید - که شامِ آخرِ این مَه جبین است

شُدَند آن طفلكانِ زار و نالان - کنارِ جِسمِ مادر دیده گریان

گرفته جسمِ مادر را در آغوش - به اشک و ناله و با آه و افغان

حسن مانند بلبل نغمه سر كرد - حسين از گريه عالم را خبر كرد

کنارِ جسمِ مادر زَينَبَينَش - روان از ديده خوناب جگر كرد

صدایی شُد بلند از آسمانها - پس از آن ناله و آه و فغانها

جدا کن یا علی این طفلها را - زِ جِسمِ مادرِ مظلوم و تنها

به مرگِ فاطمه یَثرِب عزادار - زمین و آسمان هَم گشته غمبار

مدینه، باقری گشته سِیَه پوش - علی هم گشته محزون و دل افکار

سروده شده فاطمیه سال 1401

سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ قبرِ نا معلوم

سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ قبرِ نا معلوم - سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ حیدرِ مظلوم

سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ مُحسِنِ پاكش - سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ قَبرِ غمناكش

سلامِ ما به حضرتِ زهرا، حَسَن, حُسَينِ او - سلامِ ما به حضرت زهرا وَ زَينبينِ او

سلامِ ما به حضرتِ زهرا وَ ناله هايِ او - سلامِ ما به حضرتِ او وَ سُلاله هايِ او

سلامِ ما به پهلويِ بشكسته یِ تو يا زهرا - سَلامِ ما به سینه یِ مجروح و خسته یِ تو یا زهرا

سلامِ ما به بازویِ گشته کبودت ای مادر - سلامِ ما به لحظه یِ سِقطِ جَنینِ تو اَز دَر

سلامِ ما به قیام و قُعُودَت ای بانو - سلامِ ما به رکوع و سُجودت ای بانو

سلامِ ما به تو اي سيِّدِ جليله يا زهرا - سلامِ ما بتو مظلومه یِ عليله يا زهرا

سلامِ ما بتو و گریه هايِ طولانيت - سلامِ ما به تو و شام هايِ ظُلمانيت

سلامِ ما به تو وَ کودکان بی مادَر - سلامِ ما به تو وَ ناله هایِ آن همسر

سلامِ ما به تو وَ جمله یِ عزاداران - به فاطمیه که هستند در عزا یاران

کُنَد سلام باقری اینک از این عزاخانه - به آنکه نیمه شبی دفن شُد غریبانه

سروده شده فاطمیه سال 1401

سَیِّدا مامِ شما را کشتند

سَیِّدا، مامِ شُما را کشتند - علی آن شیر خدا را کشتند

کشته از ظُلم و جفا گشت حَسَن - هم حُسین نورِ خدا را کشتند

کشته شد فاطمه آن دُخت نبی - مِحوَرِ آلِ عبا را کشتند

گریه و ناله شد از عرش بلند - تا که ناموس خدا را کشتند

پُشتِ دَر، بینِ دَر و آن دیوار - خامِسِ آلِ کِسا را کشتند

بینِ دیوار و درِ آن خانه - مُحسِن آن عبدِ خدا را کشتند

ثُلثِ سادات زِ دنیا کَم شد - چونکه آن مُحسِنِ ما را کشتند

باقری، فاطمه چون گشت شهید - کربلا هم شُهدا را کشتند

سروده شده فاطمیه سال 1401

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

Splus.ir/yarekhorasanirahbar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه

تاريخ : دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ | 14:19 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |