کجایی ای سُلَیمانی کجایی

کجایی ای سُلَیمانی کجایی - شُدی در راهِ دینِ حق فدائی

کجایی ای شهیدِ راهِ قرآن - شهیدِ راه دین و راهِ ایمان

کجایی ای تو مَردِ آسِمانی - که گشته نامِ نیکت جاودانی

کجایی ای دَرِ زندان شکسته - تو زنجیرِ علایِقها گُسَسته

کجایی ای نوایِ بی نوائی - براهِ دینِ حق گشته فدایی

کجایی تو اَیا سردارِ دِلها - توئی اندر بهشت و باغِ گُلها

شُدی تو رَهروِ راهِ خدایی - شهیدِ راه دین و کربلایی

شدی تو زان بلا جویان عاشق - که بر عَذرای دین گشتی تو وامق

در این رَه تو ز جان و جا رهیده - تو بر مقصود و هم مَقصَد رسیده

اَز اَوَّل مَقصَدِ تو کویِ جانان - نمودی طَی تو این رَه را شتابان

تو جان دادی که تا جانان سِتانی - تو نان دادی که تا ایمان سِتانی

تو اَندر راهِ دین گشتی فدائی - تو از روی و رِیا کردی جدائی

تو گشتی یاورِ هر ناتوانی - تو یاور بر همه مستضعفانی

تو آن هشت سال، دائم جبهه بودی - دفاع از دین و از ایران نمودی

تو در سوریّه و افغان و لُبنان - مُواجه بوده ای با جُند شیطان

مسیحی، ایزدی، سُنّی وَ شیعه - تَشَکُّر از تو دارد هَر طَلیعه

تو کَندی ریشه یِ هرداعشی را - تو خامُش کرده ای هر آتشی را

تو پایان داده ای بر فتنه ای نَو - تو چون خورشید داری نور و پَرتَو

گَهی بودی عراق و گاه ایران - گَهی سوریّه، گَه غَزَه وَ لُبنان

فلسطینی و افغانی به یادت - بُوَد هر روز و شب بعد از شهادت

چو دیدی آتش و آتش فروزی - نه شب آرام بودی وَ نه روزی

نهایت آرزویَت بُد شَهادت - شهادت را تو میدیدی سَعادت

تو با پهپادِ آمریکایِ شیطان - شُدی غلطان به خون در راهِ رحمان

بِروزِ سیزده، از ماهِ دی ماه - بخون غلطیده ای، وقتِ سحرگاه

تو اندر شامِ جمعه، در سحرگاه - بدادی جانِ خود، در راهِ اَللّه

تو اَیّامِ عزایِ فاطمیّه - شُدی مُلحَق، به آن خیرُ البَریّه

چِنان آن دشمنان جانت سِتانده - که جُز دَستی ز توباقی نمانده

بروزِ سیزدهِ دی، در سَحرگاه - بِشَد خورشیدِ ما با ماه همراه

ابو مهدی چنان ماه و تو خورشید - که بر مستضعف و محروم تابید

ابومَهدی مُهندس، یارِ دیرین - به همراهت سپرد، او جانِ شیرین

ابومَهدی که یارت سالها بود - به جنگِ داعش و دَجّالها بود

ترور شد با همان پهپادِ شیطان - به همراهِ تو شد راهیِ رضوان

شدید هردو رفیقِ با اِرادت - رفیق و یار، تا فصلِ شهادت

درودِ ما به روحِ هردوتان باد - مَکانِتان، بِهِشتِ جاودان باد

شهیدان عِندَ رَب، هُم یُرزَقُون اَند - هَم اُلگویِ تَمامِ مُؤمِنُون اَند

شهیدان شمعِ راه زِندگانند - مُعَلِّم بهرِ ما، در هر زمانند

شهیدان باقری، چون شمعِ راهند - برای دینِ حق، پُشت و پناهند

سروده شده سالگرد شهادت سردار دلها امیر سپهبد حاج قاسم سلیمانی سال 1401

من غلامی زغلامانِ توام یازهرا - از زبان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

شعر-فاطمیه است و سلیمانیِ ما خفته بِخاک

شعر-شام غریبان را ببین، قاسم، سلیمانی

شعر-حاج قاسم مرد ميدان و عمل

شعر-ای سلیمانی شهیدِ راهِ دین

سردار سلیمانی

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، ویژه نامه سپهبدشهیدحاج قاسم سلیمانی

تاريخ : یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ | 20:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |