عظمت بعثت از 5 منظر

نکته های ظریف آیت‌ا... العظمی بهجت، حضرات آیات میرزاجوادآقا ملکی تبریزی و علامه حسن‌زاده آملی حجت‌الاسلام والمسلمین فاطمی‌نیا و دکتر ابراهیمی دینانی درباره جایگاه بی بدیل بعثت خاتم‌الانبیا(ص)

گروه اندیشه - فرخنده‌باد بر تو ای بهترین خلق، برگزیدنت به نبوت؛ ای مصطفی و دلیل خلقت. مبارک باد بر تو ای اول‌المسلمین و آخرالمرسلین؛ تویی که شاهدی و بشارت‌گر، هشدار دهنده‌ای و دعوت کننده؛ ای سراسر لطف و مهربانی، با برگزیدنت، خدای سبحان بر بندگانش منّت گذاشت، تو را الگویی قرار داد برای بشریت که بیابند راه رسیدن به ملکوت اعلی را. ای مایه مباهات و افتخار انبیا، چراغ تابناک و تابنده هدایت، برافرازنده پرچم حقیقت؛ تویی که کلامت، کلام خداست و سیره حیاتت، مسیر حرکت به سوی حضرت دوست. بخوان، بخوان ای محمد(ص)، ای رسول مهربانی‌ها، به نام پروردگاری که تو را به رسالت برگزید؛ بخوان! بخوان آیه‌های رحمت را که می‌زدایند گرد آلودگی را از پیکر بندگان حقیقت جوی خدا. بگذار که طنین دل‌انگیز خواندنت، بر تارک تاریخ بشریت، چون خورشیدی تابان، بتابد و بیدار کند بشر فروافتاده در خواب سنگین نفسانیت را. آری! بعثتت، بر تو و بر تمام اهل جهان مبارک باد. در آستانه بیست و هفتمین روز از ماه مبارک رجب قرار داریم، روز بعثت خاتم‌الانبیا(ع)، روزی که روز بارش نور است بر اهل زمین و گرامی‌داشت آن، بر هر مؤمن پاکباخته‌ای لازم و واجب. به همین دلیل، می‌خواهیم قدر بعثت را از زاویه نگاه بزرگان علم و دین بشناسیم. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، برگزیده‌است از کلام این بزرگان در قید حیات و سفرکرده که خواندن آن ها را در این روزها و شب ها، باید غنیمتی دانست.

اقرار همه ادیان به بعثت خاتم‌الانبیا(ص)

آیت‌ا... العظمی بهجت

خداوند سبحان می‌فرماید: «ادْعُ إِلَی سَبیلِ رَبک بالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادلْهُم بالتِی هِی أَحْسَن؛ [ای پیامبر!] با حکمت و اندرز نیکو، [مردم را] به سوی راه پروردگارت بخوان و با مجادله‌ نیکوتر با آن‌ها مجادله کن»، یعنی با زبان نرم و به نرمی و آرامی، حکیمانه و منطقی یا با موعظه‌ نیکو و زبان شیرین مردم را به سوی خدا دعوت کن و نیز می‌فرماید: «فَبمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ؛ پس به‌واسطه‌ لطف و رحمت خدا، با آن‌ها به نرمی رفتار نمودی.» پیغمبراکرم(ص) مظهر صفت خاصه‌ رحمت حضرت حق تبارک‌وتعالی و «بالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رحِیمٌ؛ نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز» و آینه‌دار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران می‌تابد و خود بالذات ندارند. نظیر آینه‌ای که نور آفتاب در آن تابش نماید و از آن به دیگری منعکس شود، که در حقیقت روشنی آفتاب است، نه آینه. آن نصرانی که در زمان [جوانی] ما کشیش بود، می‌گفت: کتابخانه سوریه دست من بود. عموم به اذن من، از این کتابخانه استفاده می‌کردند اما یک اتاق خصوصی بود که کتاب‌های ویژه در آن اتاق نگهداری می‌شد؛ هیچ‌کس را به آن راه نمی‌دادیم. فقط من خودم که رئیس آن کتابخانه بودم، اجازه داشتم که بروم. دیگران را اجازه نداشتم راه بدهم. [روزی] رفتم و تورات یا انجیلی را دیدم. دیدم روی یک اسمی، یک مومی گذاشته‌اند، یک شَمعه‌ای گذاشته‌اند [که نوشته بود:] «بعد از من، این پیغمبر است». هر طور بود، سعی کردم، این شمعه را بردارم؛ به‌طوری که زیرش هر چه هست، پاره نشود. خیلی‌خیلی زحمت کشیدم که این شمعه را بردارم. دیدم بله! نام حضرت محمد صلی‌ا...‌علیه‌وآله‌ است. این آمد مسلمان شد و رساله‌هایی نوشت علیه تنصّر (مسیحیت) و تهوّد (یهودیت). بنده خودم هم آن جوان را دیدم ـ جوان بود شاید سی سال داشت ـ مسلمان شده بود. مسلمان شده بود و قبایح آن ها و کارهای جعلی آن ها را در رساله‌هایی علیه آن ها نوشت. بعثت حضرت ختمی‌مرتبت(ع) در همه ادیان بشارت داده شده‌است.

راهکار درکِ قدر «بعثت»

آیت‌ا... میرزاجوادآقا ملکی تبریزی

مهم ترین مطلب، فهمیدن حق این شب و روز (شب و روز 27 ماه رجب و بعثت حضرت ختمی‌مرتبت) است و ایـن مطلب از آن چه درباره نعمت وجود رسول‌خدا(ص) و نعمت بعثتش، در روز ولادت امیرالمومنین(ع) گفتیم، فهمیده می‌شود؛ زیرا کسی بالاتر از رسول‌خدا(ص) نیست؛ او سرور تمامی مخلوقات و شریف‌ترین و نزدیک‌ترین آن ها به خدا و محبوب ترین آن ها نزد پروردگار است. اوست «نور اول»، «حجاب اقرب»، «عقل اول» و «اسم اعظم» و هیچ پیامبر و فرشته در نزدیکی بـه خدا، نمی‌تواند به این صفات برسد و اوست رحمتی برای جهانیان. بنابراین به اندازه شرف وجود او که شریف ترینِ موجودات است و به اندازه خیرات مبعث شریفش، شرفِ این روز و نور و خیر و برکات آن بیشتر می‌شود. به همین اندازه، حق شُکر آن، بـر اُمَّت و شیعیانش و نزد عقل، بیشتر می‌شود. ای عاقل! فکر کن آیا آن‌چه را گفتیم، قبول داری؟ اگر قبول داری، باید جدّیت کنی و احتیاج به تشویق نداری؛ زیرا خیر خود به خود انسان را مجذوب می‌کند و اگر قبول نداری یا باید از عقاید اهل اسلام خارج شوی یا خود و قلبت را اصلاح کنی تا ایمان پیدا کنی. ولی گمانم این است که کوتاهی اغلب مسلمین، در این موارد، به جهت قبول نداشتن و بی‌ایمانی نیست - پناه بر خدا - بلکه به خاطر غوطه‌ور شدن در زیبایی‌های این دنیای پست و فریب خوردن از آن است. آن‌قدر سرگرم رقابت برای به دست آوردن مادیات شده‌اند که از این امور غافلند و تا دیدار قبر، از این سرگرمی باز نمی‌ایستند. یاد دنیا، دل‌های آنان را از یاد خدایشان و فهم مبدأ و معادشان، باز داشته‌است. خلاصه سالک، باید با تمام توان سعی کند این روز، آن‌چنان‌ که باید، بزرگ داشته شود و نعمت بعثت و نور و برکات و بزرگ‌ترین سعادت‌ها و خیراتی را که پیامبر(ص) آورده‌است ، آن‌گونه که باید، بفهمد. اگر ببیند خوشحالی او در جشن و سرور دنیایی، به همین اندازه یا بیشتر است، باید پستیِ نفس و وارونگی قلب خود را اصلاح کند و از صفات حیوانی و عالم طبیعت، فاصله بگیرد و خود را به عالم نور نزدیک کند.

بعثت و «حقیقت محمّدیه»

حجت‌الاسلام سیدعبدا... فاطمی‌نیا

وجود مقدس پیامبر خدا(ص) و بعثت او، عظمت بی‌مانندی دارد. امام صادق(ع) وقتی نام پیغمبراکرم(ص) را بر زبان می‌آورد، رنگ صورت مبارکش تغییر می‌کرد؛ از عظمت این اسم. احادیث بسیاری درباره عظمت رسول‌خدا(ص) و بعثت او وجود دارد و همیشه این وجود مبارک و بعثت عظیم او، دستمایه اظهار ارادت شاعران و ادیبان بوده‌است. یک شاعری داریم به نام شرف‌الدین بوسیری. یک وقتی درگیر بیماری شد. بیماری شدید بود و ظاهراً قسمتی از بدنش را نمی‌توانست حرکت بدهد. توسل پیدا کرد به حضرت سیدالانبیاء(ص). می‌گوید: یارسول‌ا...! من بضاعتی ندارم، فقط بضاعتم شعر است. شما از خدا بخواهید مرا شفا بدهد و من برای شما مدیحه‌ای می‌گویم. در همین حال خوابید و در خواب دید پیامبراکرم(ص) تشریف آوردند و یک پارچه بُرد یمانی روی او کشیدند. بیدار شد و دید مریضی‌اش به کلی برطرف شده‌است؛ قصیده‌ای سرود که به مناسبت آن خواب، قصیده «بُرده» نامیده‌شد و طی قرن‌ها، بسیاری از هنرمندان و اُدبا، به این قصیده تبرک جستند؛ آن را در آثار هنری به کار بردند یا برایش نظیر ساختند. ببینید یک عرض ارادت خالصانه، به آن پیامبر رحمت، چه برکاتی را در پی دارد؟ یکی از نظیرهای زیبایی که برای این قصیده زیبا ساخته شد، سروده شاعر بزرگ شیعه، صفی‌الدین حلّی بود؛ شاعری که ابن‌خلدون می‌گوید اگر کسی بخواهد شعر به زبان عربی بگوید، اگر شعر دو شاعر در ذهن او نباشد، نمی‌تواند، یکی صفی‌الدین حلّی و دیگری سیدرضی، مؤلف نهج‌البلاغه. ببینید، وقتی خدا ما را آفرید، ما در تاریکخانه خلقت بودیم، بعداً ذات اقدس کبریایی به ما رنگ و نور وجود زد. رسول‌خدا(ص) فرمود: خدا تمام موجودات را در ظلمت آفرید، «ثمّ رَشَّ عَلَیها مِنْ نورِه»، بعد نور خودش را بر این‌ها پاشید. جابر به رسول‌خدا(ص) عرض کرد: ای پیامبرخدا! اولین نوری که خدا آفرید چیست؟ پاسخ شنید: نخستین خلقت خداوند، نور پیامبرش بود. ما در اصطلاح اهل تحقیق به این می‌گوییم «حقیقت محمدیه». ببینید بعثت رسول گرامی(ص)، چه جلوه‌ای به جهان خلقت داد و چه موهبتی برای بندگان خداست.

برکت بعثت

علامه حسن‌زاده آملی

اگر ما فرض کنیم تمام بنی نوع بشر و بنی نوع انسان، بشوند افلاطون، ارسطو، فارابی، بوعلی، خواجه نصیرالدین توسی، ملاصدرا، انیشتین و همه و همه جزو نوابغ باشند و اصلا آدم معمولی در دنیا نداشته‌باشیم و همگی از این سنخ آدم‌ها باشند، باز هم این آیه قرآن کریم درباره بعثت صادق است که فرمود: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ» (جمعه – 2)؛ او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن‌ها می‌‏خواند و آن‌ها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. [بعثت رسول‌خدا(ص)، اسباب رحمت است برای نوع بشر؛] صبحگاهی آن‌حضرت نماز را به جا آورد و بعد از نماز جوانی را در مسجد دید که حال خاصی دارد، گوشه‌ای نشسته و سرش را پایین انداخته‌است. رسول‌ا... (ص) به او گفت: ای‌فلان! چگونه صبح کرده‌ای؟ [جوان] گفت: یارسول‌ا...! صبح کرده‌ام، در حالی که صاحب یقینم. پیامبرخدا(ص) از گفتار وی به شگفت آمد و گفت: هر یقینی را حقیقتی است، حقیقتِ یقین تو چیست؟ گفت: ای پیامبر خدا! یقینم مرا اندوهگین کرده و شبم را به بیداری و روزهای گرمم را به تشنگی کشانده‌است، تا آن که گویا من اکنون به عرش پروردگارم نگاه می‌کنم که برای حساب برپا داشته شده‌است و خلایق برای حساب محشورند و من در میان آنانم و گویا که به اهل بهشت می‌نگرم که در بهشت متنعم‌اند و یکدیگر را می‌شناسند و بر اریکه‌ها تکیه داده‌اند و گویا که اهل آتش را می‌بینم که در آتش معذب‌اند و فریاد بر می‌آورند و گویا که من اکنون آواز زبانه آتش را می‌شنوم که در گوش‌های من می‌پیچد. رسول‌خدا(ص) به اصحاب فرمود: این بنده‌ای است که خداوند دل او را به ایمان روشن کرده. سپس آن رسول رحمت به جوان گفت: از این حال جدا مشو. جوان درخواست کرد: یارسول‌ا...! برای من از خداوند بخواه که در خدمت تو شهادت را روزی من گرداند. رسول‌خدا(ص) برای او دعا کرد و طولی نکشید که در یکی از غزوات، دهمین نفری بود که به شهادت رسید و این عاقبت و یقین، برکت آن بعثت بزرگ است.

بعثت؛ یک مفهوم متفاوت

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

در آیه «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ» (جمعه – 2)، واژه‌ای است که دریایی است از معانی، «بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛ اصلاً گذشته در ضلال بودند، هر یک از این جمله‌ها مملو از معارف بی‌کران معانی است. «بَعَثَ»، خدا مبعوث کرد و معنای برانگیختگی، یک حادثه طبیعی نیست و معمولی نیست. آن‌جا که برانگیختگی ایجاد می‌شود، دیگر از روال عادی خارج است و چیز متداول و مرسوم نیست و حضرت ختمی مرتبت(ص) برانگیخته می‌شود از جانب حق و برانگیزاننده حق است. پروردگار برانگیخت رسولی را و این برانگیختگی، همه چیز انسان را فرا می‌گیرد. یک وقت انسان در احساساتش برانگیخته می‌شود، یک وقت انسان در بُعدی از ابعادش برانگیخته می‌شود، در خِرَد برانگیخته می‌شود، این برانگیختگی در این‌جا، یعنی کسانی که «اُمّی» بودند، چیزی نمی‌دانستند، چیزی فرانگرفته بودند و همین‌طور مادی باقی مانده‌بودند؛ در یک قوم اُمّی که خود حضرت ختمی‌مرتبت(ص) هم اُمّی بود، یعنی مدرسه نرفته و خط نمی‌نوشت؛ نوشتن یک صنعت و یک فن است، می‌خواهد بگوید این‌ها تکنیک و صنعت است و آن دریافت واقعی می‌تواند غیر از این‌ها باشد، نه این‌که این‌ها کم‌بها هستند، نه! هر کدام مهم است، ولی می‌خواهد بگوید یک چیز فوق این حرف‌ها هست از جنس دیگری است: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد». معنای برانگیختگی، یعنی در تمام ظرفیت کمالی یک انسان، یعنی همه انسانیت در همۀ ظرفیتش برانگیخته شده، یعنی تا آن روزگار، انسان در تمام ظرفیتش ظهور نکرده‌بود و خدا، حرف آخر را در این وجود زد؛ هم حرف آخر را زد و هم در این وجود زد. انسان به حسب ماهیت و به حسب ذات، یک ظرفیتی دارد که خیلی زیاد است و با دیگر ظرف‌ها فرق دارد؛ پیمانه انسان، همه عالم هستی را در این ظرفیت بریزی کم است و هنوز خالی است، حتی همه عالم وجود و همۀ عالم ممکنات برایش کم است. این چهره‌ای بود که تمام کمالات انسان در تمام ظرفیتش، یعنی یک ذره نه کم از آن چه که قرار است از ممکن غیب حق برسد، در این قالب حضرت ختمی مرتبت ظاهر شد.

http://khorasannews.com/newspaper/page/21155/2/777208/0


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

تاريخ : پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ | 19:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |