مژده یاران عیدِ نوروز آمده- بهرِ یاران بهترین روز آمده
یا مقلّب قلبِ ماها شادكن - یا مدبّرمملكت آباد كن
یا محوّل احسن الحالی عطا - كن به ما ما را زغم آزاد كن
یا مقلّب قلب من دردستِ توست - یامدبّر این دلم پابستِ توست
یا محوّل احسن الحالم بده - ازبدیها فارغ البالم بده
یا مقلّب قلبِ مارا نورده - حالِ ما بِه كن سری پرشورده
کن تو تدبیری که در لیل و نهار - حال قلبِ ما شود همچون بهار
سالِ ما هزاروچارصدهم گذشت
سالِ ما هزاروچارصدهم گذشت - گشت خرّم درّه و صحرا و دشت
آخر این سال شعبان آمده - گشت دنیا همچنان باغ بهشت
مردم ایران در این پایانِ سال - از خدا دارند اینَک یک سؤال
که به یُمنِ این ولادتها یِ نیک - دِه خدایا بر غم و محنت زوال
باقری خوشحال باش این روزها - هم تمامِ سالها نوروزها
اندر این اعیادِ شعبا نیّه ات - برکروناها شوی پیروزها
سروده شده ماه شعبان و پایان سال 1400
آمد بهار و دشت و دمن گشت سبزه زار
آمد بهار و دشت و دمن گشت سبزه زار - صنعِ خدا بدشت و دمن گشت آشكار
نقّاشِ چیره دستِ چنین تابلوی نفیس - با شد خدای جلَّ جلاله بزرگوار
او آفریده نقشِ چنینی دراین جهان - از ماه و مهروكهكشان و درّو صدف دردلِ بِحار
از آدمی و برّه وبزغاله وزطُیور - از كوه و دشت و دامن و انهار و جویبار
از باغ و راغ و زاغ و زغن،گلّه وشبان - ازكشت و زرع و رود و چمن،چشمه وچنار
باشد تمام صنعِ خدا، صانعِ حكیم - كایاتِ اوست بر در و دیوار آشكار
او بوده است مُصوّرِ ارحام مایشاء - ازمردو زن سفید و سیه ترك و هم تتار
تنها نه او مصوّرِ ما بوده در رحم - بل دستِ اوست گردش تصویرِ روزگار
او خالق است ولوح وقلم هم بدستِ اوست - صورتگراست و نقطهِ هستی است درمدار
بود و نبودِ عالمِ هستی زبودِ اوست - او خالق است و صانع و رب است كردگار
در دستِ اوست گردشِ افلاك وكائنات - با نظمِ اوست گردشِ این لیل و این نهار
گوید چو او كه كنون شب شود،شود - گوید چو او بایست، شود ایست برقرار
برهركسی كندچو نظر نان به روغن است - وز اخم و تَخمِ او چه سیاه است روزگار
خواهی اگر كه او بنماید تورا نظر - دربندِ بندگی بشو نه كه دربندِ الفرار
خواهی اگر بهشتِ خدا شو غلامِ او - وزنوكری حق مگر برسی دارِ اَلقرار
ای باقری عبادتِ حق شیوهِ تو باد - چون هست بندگی خدا تاجِ افتخار
فصل بهار آمد و عالم بهارشد
فصل بهار آمد و عالم بهارشد - دشت ودمن زلطف خداسبزه زارشد
نوروز و عید آمد وشد روزِ نو زنو - در روزِ نـو لبا سِ همه نـو نَـوارشد
آمدبهارورفت زمستان وماه دی - جشنِ بهار در همه جا برگزارشد
آمد بهار و روزی نو روز هم زنو - امروزِ بهتری برای همه افتخارشد
آمد بهارو فصل تلاش است وباغبان - با همّـتِ بلنـد واردِ میـدان كارشد
با همّت مضاعفِ ما اندر این بهار - شاداب كوی و برزن وشهرودیارشد
بایدكنیم كارمضاعف در این بهار - چون در بهار طبع وطبیعت به كارشد
با بیل وداس وتیشه وخودكار،كارزار - درباغ و راغ و مدرسه و كشتزارشد
آمدبهاروزنده زمین وزمانه گشت - سرفصلِ دیگری به دفتراین روزگارشد
دی رفت وفصل زمستان وگاه خواب - آمـد كنـو ن بهـار و گَهِ كار زارشد
آمد بهار و نفخه صوری دگر دمیـد - شدباغ وراغ زنده،زمین مَرغْزارشد
بشنوصدای چلچلكان رازكوه ودشت - درنغمه زاغ وقمری وكبك وهَزارشد
باشد به نغمه بلبلِ شیدا كنارِگل - درآه وناله صوتِ شُرشُرِهَرآبشارشد
درجست وخیزبرّه وبزغاله درچمن - چوپان به نی نوازدو مطرب به تارشد
درناله مرغ یا حق شب زنده داربین - گوید كه باقری زلطفَ حق اینك بهارشد
سروده شده درسال نو 1389
بكارم هسته ای را با امیدی
بهاراست وطبیعت گشته دركار - درختان،سبزه زاران گشته بیدار
بكارم هسته ای را با امیدی - كه دارد ازگل و میوه نویدی
دهم من آب و كود آن هسته یِ پاك - كه گردد زنده او اندر دلِ خاك
جوانه میزند در عیدِ نوروز - بروید از زمین بعدِ دو ده روز
شود سبزو شود آنگاه پویا - پس از آن راهِ رشدِ خویش جویا
شود شش ماهه و یكساله وانگاه - به او سر میزنم هر گاه و بیگاه
مراقب هستم ازآن نونهالم - شود چون كه جوان بر آن ببالم
گذارم قیمی من دركنارش - محافظ میشوم از برگ و بارش
شود چونكه دو سالش یا سه سالش - هویدا میشود رشدو كمالش
چو چار و پنج و شش سالی گذارد - درختی گشته بهرم میوه آرد
درخت بید و میوه یا سپیدار - تناور گشته و پر برگ و پر بار
به تابستان و گرما برگ و بارش - كند دعوت مدام از رهگذارش
اگر كه آن درختم میوه دار است - رود سویش زنی كه با وِیار است
بچینم حاصل این بوستانم - خورد از میوه یِ آن دوستانم
بلی جان برادر هست انسان - بسانِ هسته ای درخاك پنهان
زبهرِ رشد او بس رنج و بس غم - بباید خورد تا كه گردد آدم
بلی ای باقری با رنجِ بسیار - شود یك آدم ازنطفه پدیدار
ای شهیدانِ خدائی عیدتان بادا مبارك
ای شهیدانِ خدائی عیدتان بادا مبارك - راهیانِ كربلائی عیدتان بادا مبارك
اوّلین روزبهار است دشت وصحرالاله زاراست - سفرهِ هفت سین بیادِ این شهیدان افتخاراست
بهراستقلالِ دین و مملكت ازجان گذشتند - نامِ اللّهُ ومحمّد یاعلی باخون نوشتند
راهِ اسلام ومحمّد راهِ حق را طی نمودند - مَركبِ خودبینی و دنیاپرستی پَی نمودند
یك نظربرحضرتِ معبودو وجه اللّه نمودند - جان وتن قربانی دین وسبیل اللّه نمودند
شمعِ راهِ ما شدندوراهشان جاویدمانده - نامشان ویادشان برصفحه توحیدمانده
گرنبودی آن فداكاری و جانبازی آنان - نامِ استقلال و ایمان محومیگشتی زایران
ای شهیدان نامتان ویادتان بادا گرامی - باقری گوید شهیدان برشمابادا سلامی
کتاب مجموعه اشعارباقری اینجا و اینجا مشاهده فرمائید
مژده یاران عیدِ نوروز آمده
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری آندروید
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebageri.apk
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری جاوا
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebageri.jar
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری html
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebagheri.htm
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebagheri.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، نوروزباستانی
تاريخ : دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ | 14:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |