شعر-ای آلِ هاشم شدكشته قاسم

ای آلِ هاشم شدكشته قاسم

ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم

قاسم روانه شدسویِ میدان - بهرحمایت ازدین وقرآن

اونوجوانی چون غنچه یِ گل - درگلشنِ دین مانند سنبل

یارحسین دركرببلاشد - قربانیِ دین درآن مناشد

شمشیررابرگردن حمایل - اوچون حسین درشكل وشمایل

چون شدروانه اوسویِ میدان - اعدابدیدند آن ماه تابان

گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیباشكل وشمایل

گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیبا به به چه خوشكل

اوحمله میكردچون شیرغرّان - میزدسرودست ازآن لعینان

چون كشته هایش بسیارگردید - دشمن زغصّه بیمارگردید

یك شیربچه اینسان سرودست - ازآن لعینان بسیاربشكست

ناگه فتاداودردام صیاد - شمشیری ازكین برفرقش افتاد

نقش زمین شدسروصنوبر - اندرعزاشدآل پیمبر

گفتاعموجان میرس بدادم - كزضربتِ كین ازپافتادم

آمدعمویش آن دم به میدان - گفتا كجایی،قاسم،عموجان

قاسم صدازدجانم فداشد - پامال سم این اسبها شد

آمدعمویش آندم كنارش - قاسم بدید و آن حال زارش

گفتا درآندم ای قاسمِ من - این حالت تو سخت است برمن

رفتی تو و رفت تاب وتوانم - ای قاسمِ من روح وروانم

شدآل هاشم اینك برایت - جمله سیه پوش اندرعزایت

گیرید ماتم ای آل هاشم - ازظلم دشمن شدكشته قاسم

ای باقری پور اندرعزایش - جمله ملائک گرید برایش

ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

ای شیر شرزه یِ ، میدانِ کربلا - خودرا فکنده ای ، در ورطه یِ بلا

گفتی که میروم ، اندر رهِ ولا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

گفتی که ای عمو ، بنگر چِها کنم - در راهِ یاری یِ ، دین جان فدا کنم

در بینِ دشمنان ، در خون شنا کنم - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

باشم من از حسن ، بهرِ تو یادگار - بر یاریَت عمو ، دارم من افتخار

من میکنم جهاد ، در راهِ کردگار - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

من بر شما عمو، بنمایم اِقتدا - جان باختن خوش است ، اندر رهِ خدا

در راهِ دینِ حق ، جان میکنم فدا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

شادم بود عمو ، اندر کنارِ من - یاری زِ دینِ حق ، باشد شِعارِ من

اَحلی مِنَ العَسَل ، شد یادگارِ من - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

امیدِ باقری ، اینک شفاعت است - برتن کنم کفن ، وقتِ شهادت است

جان در رَهِ خدا ، دادن لیاقت است - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل

اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل

سروده شده ماه محرم سال 1398

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

تاريخ : یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ | 19:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |