ای آلِ هاشم شدكشته قاسم
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
قاسم روانه شدسویِ میدان - بهرحمایت ازدین وقرآن
اونوجوانی چون غنچه یِ گل - درگلشنِ دین مانند سنبل
یارحسین دركرببلاشد - قربانیِ دین درآن مناشد
شمشیررابرگردن حمایل - اوچون حسین درشكل وشمایل
چون شدروانه اوسویِ میدان - اعدابدیدند آن ماه تابان
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیباشكل وشمایل
گفتندباشداین بدرِكامل - به به چه زیبا به به چه خوشكل
اوحمله میكردچون شیرغرّان - میزدسرودست ازآن لعینان
چون كشته هایش بسیارگردید - دشمن زغصّه بیمارگردید
یك شیربچه اینسان سرودست - ازآن لعینان بسیاربشكست
ناگه فتاداودردام صیاد - شمشیری ازكین برفرقش افتاد
نقش زمین شدسروصنوبر - اندرعزاشدآل پیمبر
گفتاعموجان میرس بدادم - كزضربتِ كین ازپافتادم
آمدعمویش آن دم به میدان - گفتا كجایی،قاسم،عموجان
قاسم صدازدجانم فداشد - پامال سم این اسبها شد
آمدعمویش آندم كنارش - قاسم بدید و آن حال زارش
گفتا درآندم ای قاسمِ من - این حالت تو سخت است برمن
رفتی تو و رفت تاب وتوانم - ای قاسمِ من روح وروانم
شدآل هاشم اینك برایت - جمله سیه پوش اندرعزایت
گیرید ماتم ای آل هاشم - ازظلم دشمن شدكشته قاسم
ای باقری پور اندرعزایش - جمله ملائک گرید برایش
ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم - ای آلِ هاشم - شدكشته قاسم
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
ای شیر شرزه یِ ، میدانِ کربلا - خودرا فکنده ای ، در ورطه یِ بلا
گفتی که میروم ، اندر رهِ ولا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
گفتی که ای عمو ، بنگر چِها کنم - در راهِ یاری یِ ، دین جان فدا کنم
در بینِ دشمنان ، در خون شنا کنم - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
باشم من از حسن ، بهرِ تو یادگار - بر یاریَت عمو ، دارم من افتخار
من میکنم جهاد ، در راهِ کردگار - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
من بر شما عمو، بنمایم اِقتدا - جان باختن خوش است ، اندر رهِ خدا
در راهِ دینِ حق ، جان میکنم فدا - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
شادم بود عمو ، اندر کنارِ من - یاری زِ دینِ حق ، باشد شِعارِ من
اَحلی مِنَ العَسَل ، شد یادگارِ من - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
امیدِ باقری ، اینک شفاعت است - برتن کنم کفن ، وقتِ شهادت است
جان در رَهِ خدا ، دادن لیاقت است - باشد شهادتم ، اَحلی مِنَ العَسَل
اَحلی مِنَ العَسَل ، اَحلی مِنَ العَسَل
سروده شده ماه محرم سال 1398
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرم
http://hedayat.blogfa.com/post/14429
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری