درامتداد تاریکی-طناب دار، فرجام ارتباط پنهانی!
سید خلیل سجادپور -مردی که ۶ سال قبل در پی ارتباط پنهانی با یک زن جوان، شوهر او را به طرز وحشتناکی به قتل رسانده و جسدش را درون چاه فاضلاب انداخته بود، در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، سیزدهم مهر سال ۹۶ مرد جوانی پلیس را در جریان گم شدن برادر ۳۳ سالهاش قرار داد و بدین ترتیب تحقیقات برای یافتن سرنخی از راننده پرایدی آغاز شد که ۴ روز قبل از یکی از شهرهای مرزی خراسان رضوی به مشهد بازگشته بود اما همسرش نیز ادعا میکرد از وی خبری ندارد !
در همین اثنا، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به شماره تلفن ناشناسی رسیدند که ساعت یک بامداد بر گوشی تلفن همسر مرد گمشده نقش بسته بود اما زن جوان باز هم ادعا داشت شماره مذکور را نمیشناسد و احتمالا فردی به اشتباه با او تماس گرفته است ! اما این سرنخ مهم کارآگاهان را به سوی فرضیه جنایت خانوادگی سوق داد و این گونه بررسیهای موشکافانه با راهنماییهای قاضی کاظم میرزایی( قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) روی یک سیمکارت مخفی متمرکز شد که توسط همسر مرد ۳۳ ساله پنهان شده بود .
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: وقتی شماره تلفن مذکور زیر ذرهبین تحقیقات قرار گرفت، پای مرد ۴۰ سالهای به میان آمد که در همسایگی زن جوان زندگی میکرد. بنابراین خیلی زود گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ مهدی سلطانیان(افسر پرونده در زمان وقوع جنایت) با انجام یکسری رصدهای اطلاعاتی موفق شدند «ع»( مرد ۴۰ ساله) را دستگیر کنند و به مقر انتظامی انتقال دهند .این متهم که با مشاهده اسناد و مدارک مستند پلیس چارهای جز بیان حقیقت نداشت، به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از رابطه غیراخلاقی خود با زن ۳۰ ساله برداشت. او گفت: وقتی با «س» آشنا شدم، او از اختلاف شدید خود با شوهرش سخن گفت، به طوری که من کینه همسر او را به دل گرفتم و نقشه قتل وی را با همدستی زن جوان طراحی کردم .اگرچه چندین بار در اجرای نقشهها ناکام ماندم ولی یک شب نقشه ماهرانه دیگری کشیدم و مقداری قرص خوابآور را به «س»دادم وقتی او قرصها را به شوهرش خوراند در نیمههای شب به خانه آنها رفتم و پس از بستن دست و پاهای مرد ۳۳ ساله، پیکرش را درون پراید خودش گذاشتم و به منزل ویلایی خودم در همان نزدیکی بردم که به تازگی آن را خریده بودم. آن جا آمپول هوا به او تزریق کردم تا اعتراف بگیرم که چرا همسرش را اذیت میکند! ولی وقتی دیدم دیگر جانی در بدن ندارد، جسدش را درون چاه فاضلاب انداختم و چند روز بعد هم با نخالههای ساختمانی آن چاه را پر کردم.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،هنگامی که زن جوان نیز اظهارات مرد ۴۰ ساله را تایید و به ارتباط پنهانی با او اعتراف کرد، کارآگاهان در کنار مقام قضایی عازم شهرک مهرگان مشهد شدند و از امدادگران آتش نشانی برای یافتن جسد کمک خواستند. پس از ۱۳ ساعت جستوجو و خاکبرداری بالاخره جسد مرد ۳۳ ساله درون کیسهای نمایان شد و بدین ترتیب با افشای راز این جنایت هولناک، پرونده مذکور در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی قرار گرفت .عامل این جنایت که با حضور وکیل مدافع خود محاکمه میشد به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت و سپس با رای قاطع دادگاه به قصاص نفس محکوم شد. این رای پس از طی مراحل قانونی به تایید دیوان عالی کشور نیز رسید و این گونه با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم، قاتل مذکور سپیده دم یک شنبه گذشته در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و با اصرار اولیای دم به مجازات رسید. خراسان : شماره : 21322 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۲ مهر
پلیس خواب تک تیرانداز بیرحم را آشفته کرد
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور-سپیده دم روز گذشته کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، خواب قاتل تک تیراندازی را آشفته کردند که از16 سال قبل زندگی مخفیانهای را در مشهد آغاز کرده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، حدود یک ماه قبل، گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی هنگام تحقیقات تخصصی درباره یکی از پروندههای جنایی به سرنخی مشکوک رسیدند که در کلاف پیچیده رصدهای اطلاعاتی نمایان شده بود. این سرنخ ظریف اگرچه هیچ ارتباطی به پرونده مورد تحقیق نداشت، اما در لایههای زیرین خود به ماجرایی هولناک گره خورده بود. بنابراین گروهی از افسران ورزیده آگاهی با حضور سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) به تجزیه و تحلیل کارشناسی نشستند و ابعاد و فرضیههای این سرنخ را به اقدامات فنی و اطلاعاتی محدود کردند. طولی نکشید که کارشناسان اداره اطلاعات جنایی آگاهی نیز وارد ماجرا شدند و به یاری کارآگاهان آمدند.
پس از چند روز فعالیتهای اطلاعاتی و تخصصی بالاخره رد پایی از یک قاتل فراری بیرحم نمایان شد که کارآگاهان را به تکاپو انداخت؛ چراکه پیگیری سرنخ مذکور به یک پرونده جنایی مربوط به ۱۶ سال قبل میرسید .
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است این اطلاعات ارزشمند به جایی رسید که گروه ویژهای از کارآگاهان با نظارت و هدایت سرهنگ ولی نجفی( رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) تحقیقات گستردهای را برای واکاوی این پرونده جنایی آغاز کردند و از طریق هماهنگیهای سیستمی پلیس به قاتلی مسلح رسیدند که نام او در میان متهمان تحت تعقیب قرار داشت .حالا دیگر پروندهای مقابل کارآگاهان گشوده شد که در غرب کشور رخ داده بود، اما قاتل فراری در مشهد و به صورت مخفیانه زندگی میکرد. ساعتی بعد کارآگاهان با به کارگیری تجهیزات و فناوریهای نوین پلیسی موفق شدند تصویر و مشخصات قاتل مسلح را به دست آورند و مخفیگاه او را در منطقه مهدی آباد مشهد شناسایی کنند.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این گونه بود که کارآگاهان با هماهنگی و دستورات محرمانه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد )عازم شهرک شهید رجایی شدند و با همکاری نیروهای اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری شهید رجایی، بررسیهای نامحسوسی را برای ارزیابی اطراف مخفیگاه قاتل فراری ادامه دادند؛ چراکه احتمال داشت متهم مذکور به سوی عوامل انتظامی و کارآگاهان تیراندازی کند .به همین دلیل عملیات دستگیری به سپیده دم موکول شد و به این ترتیب گروهی از کارآگاهان پس از تجهیز به جلیقههای ضد گلوله و دیگر امکانات ایمنی و امنیتی، در گرگ و میش روز گذشته ،وارد خیابان مهدی آباد ۲۴ شدند و عملیات را به سرپرستی سرهنگ محمد مرادی( افسر پرونده) آغاز کردند. دقایقی بعد پلیس در حالی خواب قاتل مسلح بیرحم را آشفته کرد که او به خواب خوشی فرو رفته بود و فرصت هیچ عکسالعملی را نداشت. با انتقال متهم ۵۲ ساله به مقر انتظامی، بازجوییهای تخصصی از وی با راهنمایی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد شروع شد و قاتل فراری به ارتکاب جنایت اعتراف کرد. او گفت: شهریور سال ۱۳۸۶ در یکی از روستاهای استان ایلام ،مشغول مرمت پل باستانی بودیم که زیرنظر میراث فرهنگی کار میکردیم، اما آرام آرام نیروهای کار تعدیل شدند و همین موضوع به کشمکش میان کارگران انجامید؛ چراکه هیچ کس دوست نداشت کارش را از دست بدهد! در این اثنا چند تن دیگر از کارگران که از اقوام دور و نزدیک خودم بودند، دعوا به راه انداختند و مرا زیر مشت و لگد گرفتند و حتی ضرباتی با چاقو بر پیکرم وارد آوردند. آن زمان ۳۶ سال بیشتر نداشتم که خون آلود و عصبانی از زیر دست آن ها فرار کردم و به خانه ام در روستا رفتم .آن قدر خشمگین بودم که حال خودم را نمیفهمیدم به همین دلیل یکسره به سراغ سلاح کلاشینکفی رفتم که در طویله گوسفندان پنهان کرده بودم. آن را برداشتم و زمانی که دوباره به محل درگیری رسیدم، اسلحه را روی تک تیر گذاشتم و به سمت آن ۵ نفر (طرفین درگیری) شلیک کردم. من پاهای دو نفر را نشانه گرفتم و تیراندازی کردم. وقتی دیدم علی میرزا و نصرت ا... روی زمین افتادند از محل فرار کردم که شب هم شنیدم خواهرزاده ۱۹ ساله ام (نصرت ا...) جان باخته است به همین دلیل به مشهد گریختم و ۱۶ سال به طور مخفیانه زندگی کردم تا این که امروز (روز گذشته) کارآگاهان را بالای سرم دیدم و دستگیر شدم.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر درباره این پرونده جنایی با هماهنگیهای قضایی همچنان ادامه دارد و عامل این جنایت مسلحانه به زودی به استان ایلام منتقل میشود. خراسان : شماره : 21321 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۰ مهر
کلاهبرداری از عاشق قدیمی!
وقتی متوجه کلاهبرداری ده ها میلیونی عشق قدیمی ام شدم که او قصد داشت از در پشتی مرکز خرید فرار کند، اما من که با دیدن پیامک40 میلیون تومانی بانک روی گوشی تلفن،رنگ از رخسارم پریده بود به دنبال آن زن جوان دویدم و...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این ها بخشی از اظهارات مرد35 ساله ای است که با جلوگیری از فرار یک زن جوان،وی را تحویل نیروهای گشت انتظامی داده بود.این مرد که هیچ توجهی به اشک ها و التماس های زن جوان نداشت درباره ماجرای کلاهبرداری به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت:حدود5سال قبل با این زن جوان در مشهد آشنا شدم.آن زمان دختری22ساله بود که از شهرستان و برای یافتن شغلی به مشهد آمده بود تا بتواند به طور مستقل زندگی کند و درآمد داشته باشد.در همین مدت آشنایی به «شیوا» علاقه مند شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما از سوی دیگر خانواده ام دختر دیگری را به من معرفی کرده بودند و اصرار داشتند تا به خواستگاری«شیدا» برویم به همین دلیل هم من با «شیدا» ازدواج کردم، ولی دوستی و ارتباطم را با «شیوا» ادامه دادم.او هم مدتی بعد در شهرستان و با یکی از بستگانش ازدواج کرد و به زندگی جدید خود ادامه داد تا این که چند روز قبل به صورت تلفنی با من تماس گرفت و مدعی شد به خاطر اختلافات خانوادگی که با همسرش دارد از شهرستان به مشهد آمده و سرگردان شده است؛ چراکه در مشهد کسی را نمی شناخت و جا و مکانی هم نداشت.من که اوضاع را این گونه دیدم او را به هتل آپارتمان یکی از دوستانم بردم و اتاقی را برایش گرفتم تا شب را درآن جا استراحت کند.سپس مقابل یکی از مراکز خرید در منطقه قاسم آباد قرار ملاقات گذاشتیم تا از نزدیک با هم صحبت کنیم، اما «شیوا» وقتی سر قرار آمد، ادعا کرد پولی برای بازگشت به شهرستان ندارد،بعد هم از من خواست تا چند میلیون به او قرض بدهم و قول داد که پس از بازگشت به شهرستان،مبلغ مذکور را برایم کارت به کارت می کند!این بود که کارت بانکی ام را با رمز آن در اختیارش گذاشتم و از او خواستم خودش به یکی از فروشگاه های داخل مرکز خرید برود و مبلغ 3 میلیون تومان برداشت کند!بعد از رفتن «شیوا» من کنار مرکز خرید منتظرش ماندم و در یک لحظه با صدای پیامک گوشی از افکار خودم بیرون آمدم.هنگامی که چشمم به پیامک بانک افتاد رنگ از رخسارم پرید و سراسیمه و هراسان خودم را به مرکز خرید رساندم. در این لحظه «شیوا» را دیدم که از در پشتی قصد فرار داشت.با ایجاد سر وصدا به دنبالش دویدم و با همکاری برخی کسبه و رهگذران موفق شدم از فرار او جلوگیری کنم.سپس با پلیس110 تماس گرفتم که افسران گشت کلانتری قاسم آباد به محل آمدند و دستگاه کارت خوانی را در کیف«شیوا» پیدا کردند که توسط آن مبلغ 40میلیون تومان را به حساب بانکی دیگری انتقال داده بود، اما او کارت بانکی دیگری در اختیار نداشت. حالا هم با گریه ادعا می کند که با فروش النگوهایش پول مرا باز می گرداند، در حالی که با این ترفند فقط قصد فرار دارد، چون احتمال می رود از افراد دیگری هم با این شیوه کلاهبرداری کرده باشد و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت موضوع و احتمال وقوع جرایم دیگر،پرونده ای در این خصوص با دستور سرهنگ احمد زمانی(رئیس کلانتری قاسم آباد)تشکیل شد و ماجرای مذکور مورد بررسی های تخصصی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21321 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۰ مهر
سیگار الکترونیکی!
نمیدانم چرا در کشور ما قوانینی برای پیشگیری از فروش برخی کالاها که زمینهساز گسترش اعتیاد و نابودی نوجوانان و جوانان است، وضع نمی شود. شاید هم هنوز مسئولان به عمق این فاجعه پی نبردهاند که فروش و ترویج بعضی از کالاها مانند سیگارهای الکترونیکی تنها سودجویی نیست و عدهای کیان جامعه و خانوادهها را نشانه رفتهاند چرا که ... .
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 45 ساله ای است که سراسیمه و نگران وارد مرکز انتظامی شد و با بیان این که دختر 13 سالهام در مسیر تباهی قرار گرفته است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: 3ساله بودم که پدرم را از دست دادم اما مادرم مرا دختری مقاوم تربیت کرد؛ به گونهای که با سختی و مشقت درس خواندم و بعد هم وارد نهضت سوادآموزی شدم. از آن روز به بعد بسیاری از مسیرهای طولانی را پیاده می رفتم تا هزینه های تحصیل در دانشگاه را بپردازم حتی در خوراک و پوشاک هم بسیار صرفهجویی می کردم تا این که ازدواج کردم؛ ولی با آن که در آموزش وپرورش استخدام شده بودم، هیچ گاه کارت بانکیام دست خودم نبود و شوهرم حقوق مرا برداشت می کرد. حالا دیگر صاحب 2فرزند پسر و دختر شده بودم و اوضاع اقتصادی خوبی داشتیم. همسرم که او نیز فرهنگی بود خانه و زمین و خودرو خرید و من هم تلاش می کردم تا فرزندانم را به خوبی تربیت کنم. اما متاسفانه 3سال قبل شوهرم بر اثر ابتلا به کرونا جان باخت و دوباره مشقت های من شروع شد. خانواده همسرم که میراثدار او بودند، اموالمان را درحالی تقسیم کردند که بسیاری از این املاک حاصل دسترنج من بود. حقوق او نیز بین من و 2فرزندم تقسیم شد و حالا همین موضوع موجب شده است تا دخترم به درس و مدرسه اهمیتی ندهد. او حتی به مشاور مدرسهاش گفته«حالا که من حقوق دارم چرا باید درس بخوانم!» با وجود این، پسرم بسیار فهمیده است و همچنان برای آیندهاش تلاش می کند! خلاصه زندگی ما به این صورت سپری می شد تا این که چندروز قبل متوجه شدم«شیرین» منتظر یک بسته پستی است؛ حتی مرا برای دریافت بسته به پست فرستاد. در عین حال فکر می کردم این بسته پستی به احتمال زیاد پوشاک است که دخترم به صورت اینترنتی سفارش داده است. بالاخره بسته پستی رسید و دخترم به طرز مشکوکی برای بازکردن آن به داخل اتاق رفت ، من هم که نگران شده بودم در غیاب او بسته را نگاه کردم ولی چون نفهمیدم آن وسیله چیست! از آن عکس گرفتم و به پسرم نشان دادم.او هم با جستوجو در اینترنت متوجه شد که دخترم سیگار الکترونیکی سفارش داده است. زمانی که عوارض آن را فهمیدم، خیلی نگران شدم. سیگار الکترونیکی هم حاوی نیکوتین بود و استعمال آن موجب ناباروری در آینده می شد! به طوری که درکشورهای خارجی فروش آن به افراد زیر 18سال را ممنوع کرده بودند. سعی کردم با «شیرین» صحبت کنم اما فایده ای نداشت. دخترم می گوید:من از حقوق خودم هر چیزی که دلم بخواهد خریداری می کنم و....
حالا هم به کلانتری آمدهام تا راهی برای شکایت از شرکتی پیدا کنم که این گونه کالاهای خطرناک را به نوجوانان می فروشد و آن ها را در مسیر تباهی و اعتیاد قرار می دهد....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: رسیدگی کارشناسی به این پرونده با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد زمانی(رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21322 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۲ مهر
کمربند سبز رنگ جنایت گرفت
سجادپور- جوانی که راننده گیلانی پژو ۴۰۵ را در کمربندی سبز مشهد به قتل رسانده و چهره او را به طور کامل سوزانده بود، چند ساعت بعد از وقوع جنایت زیر چتر اطلاعاتی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و با هماهنگی عوامل انتظامی در شهرستان ساوه به دام افتاد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این جنایت وحشتناک هشتم مهر هنگامی لو رفت که شهروندان با مشاهده جسدی سوخته در جاده کمربند سبز مشهد، ماجرا را به پلیس گزارش دادند. دقایقی بعد تحقیقات کارآگاهان در حالی زیرنظر قاضی ویژه قتل عمد آغاز شد که جسد سوخته به پزشکی قانونی انتقال یافت. طولی نکشید که هویت وی با بهرهگیری از فناوریهای نوین روی سیستم بانکهای اطلاعاتی پلیس نقش بست و مشخص شد که وی «صادق-ح» نام داشت که از گیلان به مشهد آمده بود ، اما اکنون خودروی پژو ۴۰۵ او توسط عامل یا عاملان جنایت ربوده شده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با صدور دستورات ویژهای از سوی قاضی دکتر صادق صفری ،گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی وارد عمل شدند و با سرنخهایی که در دست داشتند به ردزنی جوانی ۳۵ ساله به نام «حبیب-ر » پرداختند چرا که او آخرین نفری بود که با صادق (راننده پژو) ارتباط داشت .هنوز ۲۴ ساعت از وقوع این جنایت هولناک نگذشته بود که کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان( رئیس اداره جنایی آگاهی) موفق شدند جوان متهم به قتل را در جاده قزوین شناسایی کنند و او را زیر چتر اطلاعاتی گرفتند. در همین هنگام کارآگاهان با هماهنگیهای قضایی و انتظامی، ماجرا را به عوامل انتظامی در شهرستان ساوه اطلاع دادند و بدین ترتیب هنگامی که «حبیب- ر» سوار بر پژو ۴۰۵ وارد ساوه شد، ناگهان در محاصره پلیس قرار گرفت و حلقههای قانون بر دستانش گره خورد. او که به کلانتری ۱۱ ساوه انتقال یافته بود، به قتل «صادق - ح»با ضربات متعدد چاقو اعتراف کرد. بررسیهای بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21322 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۲ مهر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی