از آغاز افشاریه تا انقلاب مشروطه
حوزه علمیه مشهد در این دوره استمرار یافت و صورت متکامل حوزه در دوره صفویه بود. در دوره افشاریه (۱۱۴۸ـ۱۲۱۰) با وجود بیثباتی سیاسی، حوزه علمیه مشهد به حیات خود ادامه داد و علمای بارزی در مشهد ظهور کردند. مدارس پیشین به حیات خود ادامه دادند و مدرسه جدیدی هم به نام مدرسه خواجه رضوان تأسیس گردید.[۴۸] مولا محمد رفیع گیلانی، مشهور به رفیعا (متوفی ح ۱۱۵۵)، و مولا شفیع گیلانی (متوفی ۱۱۴۴)، از دانشمندان مهم و مشهور این دوره به شمار میروند. مولامحمد رفیع گیلانی در فقه، اصول، تفسیر، کلام و حکمت ید طولائی داشته و مرجع علمی و دینی مشهد محسوب میشد.[۴۹] وی کتابهایی چون شرح مقاصد، شرح تهذیب تفتازانی، تفسیر بیضاوی و الهیات شفا را تدریس میکرد و تألیفاتی داشت، از جمله رسالهای در باب وجوب تعیینی نماز جمعه.[۵۰] وی مشرب اصولی داشت و با اخباریان مخالف بود.[۵۱] پسر وی آقا محمد شریف مشهدی نیز عالمی معتبر و رئیس علمای مشهد بود.[۵۲] میر محمد تقی بن معزالدین محمد رضوی مشهور به شاهی (متوفی ۱۱۵۰) هم در این عهد از بزرگترین عارفان و متألهان محسوب میشد.[۵۳] یکی دیگر از علمای مهم این عصر در مشهد میر محمدتقی مشهدی مشهور به پاچناری بوده که در مسئله وجوب تعیینی یا تخییری نماز جمعه میان او و مولامحمدرفیع گیلانی رسائلی ردوبدل شده است.[۵۴] همچنین سیدمحمد سبزواری (متوفی ۱۱۹۸) در عصر افشاری مرجعیت داشت و به حکم میرزانصراللّه پسر نادرشاه به امامت جمعه مشهد منصوب شده بود.[۵۵]
خاندانهای علمی
در این دوره و دورههای زندیه و قاجاریه باید از چند خاندان علمی بزرگ نام برد که در مشهد پدید آمدند و طی چند نسل ریاست علمی و مرجعیت شرعی را برعهده داشتند و غالبآ از سادات رضوی بودند.
- از جمله خاندان معروف شهیدی که به مناسبت شهادت سرسلسله این خاندان، میرزامحمدمهدی خراسانی (متوفی ۱۳۱۸) به این نام موسوم شدهاند. از وصف بلیغ محمد حسن زنوزی، شاگرد دانشمند وی در ریاض الجنة[۵۶] درباره مقام علمی و اخلاقی میرزامحمدمهدی، تسلط وی بر عمده علوم عصر خاصه علوم عقلی و ریاضیات آشکار میشود. وی از شاگردان وحید بهبهانی بوده است.[۵۷] زنوزی در مشهد نزد وی کتب بسیاری از جمله اشارات ابن سینا و عیون الحساب محمدباقر یزدی (متوفی قبل از۱۰۵۶) را به درس خوانده است.[۵۸] وی در فقه شرحی بر کفایةالمقتصد ملا محمدباقر سبزواری نوشته است.[۵۹] وی سه پسر داشت که هر سه عالم بودند. پسر بزرگش میرزاهدایت اللّه (متوفی ۱۲۴۸) نزد پدر درس خوانده بود[۶۰] و مثل او از بسیاری از علوم آن عصر آگاهی داشت[۶۱] و در واقع ریاست علمی خراسان آن عصر را در دست داشت.[۶۲] پسر کوچکش میرزا داوود (متوفی ۱۲۴۰) نیز عالم بزرگی بود و خاصه در ریاضیات تبحر ویژه داشت. وی سرآمد علمای عصر بود، چنانکه طالبان این علم از دیگر شهرها برای استفاده از وی به مشهد میآمدند. همچنین وی در سفری که شیخ محمدتقی اصفهانی، مؤلف هدایةالمسترشدین، به مشهد کرد، به مدت چهارده ماه در نزد او فقه خواند.[۶۳] دو پسر میرزاهدایت اللّه، یکی میرزاهاشم (متوفی ۱۲۶۹) بود که نزد پدر خود درس خواند و به تدریس و ترویج احکام در مشهد مشغول شد و دیگری میرزاعسکر (متوفی ۱۲۸۰) که بعد از پدر امام جمعه مشهد شد.[۶۴]
- خاندان معروف علمی دیگر در مشهد خاندان قصیر است. سرسلسله این خاندان سید محمدبن میرزا معصوم رضوی معروف به سید قصیرِ رضوی (متوفی ۱۲۵۵) است که از شاگردان سید بحرالعلوم و وحید بهبهانی بود و سالها ضمن تدریس و تألیف در مشهد، تولیت افتا و احکام قضایی در کل خراسان را برعهده داشت.[۶۵] از جمله تألیفات وی در فقه کتاب مصابیح، شامل یک دوره کامل فقه، است.[۶۶] برادر وی سیدحاج میرزا حسن (متوفی ۱۲۸۷) نزد او در مشهد و نزد شیخ محمدتقی اصفهانی در اصفهان درس خواند و پس از مرگ پدر در مشهد مرجعیت و ریاست عام یافت.[۶۷] فرزند سیدمحمد قصیر، میرزامهدی رضوی (متوفی ۱۲۶۷)، هم شاگرد پدر خود و هم شاگرد صاحب جواهر در نجف بود و از او اجازه اجتهاد گرفت و در مشهد به تدریس مشغول شد.[۶۸]
- خاندان رضوی یکی دیگر از خاندانهای معروف علمی در این دوره است. محمدباقر رضوی (متوفی ۱۳۴۲) نویسنده کتاب شجره طیبه در انساب سادات رضوی خود عالم و مدرّس معتبری در حوزه علمیه مشهد در اواخر عصر قاجار بوده و شرح لمعه، قوانین و فصول را درس میداده و تألیفاتی هم در این زمینه داشته است.[۶۹] وی در کتاب خود عالمان این خاندان را معرفی کرده است. از آن جمله میرزا حبیب الله رضوی (زنده تا ۱۱۹۶) که از علمای عصر خود و ملجأ همگان بوده است.[۷۰] دیگری عالم بزرگ میرزامحمد رضوی (متوفی ۱۲۶۶) است که در نجف نزد صاحب ریاض تلمذ کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت[۷۱] و در مشهد نیز از سید محمد قصیر مُجاز شد[۷۲] و در این عصر ریاست عام و مرجعیت تام یافت.[۷۳] میرزا محمدعلی رضوی (متوفی ۱۳۱۱) نیز شاگرد شیخ انصاری بود و از او اجازه اجتهاد گرفت و سالها در مشهد به تدریس پرداخت و کتابهای فقهی زیادی تألیف کرد.[۷۴]
- به جز خاندانهای یاد شده عالمان بسیار دیگری در مشهد خاصه در عهد قاجار وجود داشتند که شرح حال آنان در کتابهایی چون تاریخ علماء خراسان از عبدالرحمان مدرس و فردوس التواریخ نوروز علی بسطامی، که خود از عالمان مبرِّز اواخر قاجار در مشهد بودند، آمده است. حوزه علمیه مشهد در این دوره به تبع رشد و غلبه علمای اصولی در محافل علمی عراق و اصفهان و تحصیل پارهای از طلاب و علمای مشهد در این محافل و انتقال میراث آنها به مشهد، گرایش اصولی بارزی پیدا کرد. به علاوه، این حوزه در همه جا به علوم ریاضی شهرت داشت.[۷۵]
مدارس علمیه
در عصر قاجار در کنار مدارس موجود، دو مدرسه جدید در مشهد بنا شد: یکی مدرسه سلیمان خان و دیگری مدرسه نو (حاج صالح) بخارایی که هنگام تخریب اطراف حرم در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی خراب شد.[۷۶] در زمان فتحعلی شاه از مجموع شانزده مدرسه مشهد، مدرسههای نواب، ملامحمدباقر (باقریه)، فاضل خان، میرزاجعفر، سعدالدین (پایین پا) و بالاسر فعال و منظم بوده است.[۷۷] ظاهراً در این دوره به طلاب و مدرّسان شهریه ثابتی داده نمیشد.[۷۸]
نظام آموزشی
درباره شیوه اداره مدارس حوزه علمیه مشهد در دورههای مختلف، اطلاعات زیادی در دست نیست. در این میان اطلاعات موجود درباره مدرسه فاضل خان یا فاضلیه، به ویژه در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه (متوفی ۱۳۱۳)، بیشتر است. از مجموع گزارشها و اسناد راجع به این مدرسه روشن میشود که دستکم در اوایل قرن چهاردهم، این مدرسه را یک مدیر، سه مدرّس، یک کتابدار، یک ناظم یا همان غایب نویس و یک مسئول امور مالی اداره میکردند، خادمی هم به امور نظافت مدرسه رسیدگی میکرده است.[۷۹] در این مدرسه هر روز گزارش حاضران و غایبان و اتفاقات روزانه به دقت نوشته و به رئیس مدرسه ارائه میگردید.[۸۰]
براساس اسناد، مدرسه در اعیاد دینی و ملی، وفیات معصومین علیهم السلام، روزهای پنجشنبه و جمعه، ایام عرفه و عید قربان (هشتم، نهم و دهم ذیحجه) و دهه اول محرّم تعطیل بود.[۸۱] شمار طلاب این مدرسه پیش از خراب شدن آن، به سال ۱۳۰۸ش، ۲۶۰ تن بود.
نظام مالی
در این مدرسه طلاب شهریهای به صورت نقدی دریافت نمیکردند بلکه از انبار مدرسه به صورت جنسی و مثالثه یعنی دو قسمت گندم و یک قسمت جو در چند نوبت به آنان پرداخت میشد.[۸۲] حقوق مدرّسان این مدرسه نیز به دو صورت نقدی و جنسی پرداخت میشد که میزان آن به نسبت رتبه افراد، متفاوت بود.[۸۳]
علایق و انگیزههای تحصیل
دراین دوره اغلب طلاب مدارس مشهد از شهرها و روستاهای مختلف خراسان بودند. اهداف و انگیزههای آنان نیز تابع نیازهای منطقهای مثل روضه خوانی، پیش نمازی، وعظ و امورحقوقی[۸۴] بود که از آن میآمدند. طلاب با استعدادتر برای ادامه تحصیل به نجف رهسپار میشدند و معدودی هم به آموختن فلسفه یا ادبیات عالی عرب میپرداختند.[۸۵] در نیمه دوم عصر قاجار و پیش از حضور حاج ملاهادی سبزواری، در حوزه مشهد از علوم عقلی استقبال نمیشد و طلاب وقت خود را بیشتر صرف علوم دینی و علوم ادبی میکردند و از زمان حضور وی در مشهد بار دیگر بازار علوم عقلی گرم شد.
از انقلاب مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰
حوزه علمیه مشهد در مقطع زمانی پس از انقلاب مشروطه یعنی ۱۲۸۵ش تا ۱۳۱۴ش که واقعه گوهرشاد رخ داد، و خاصه پس از مهاجرت دو روحانی دانشمند به مشهد، حاج آقامحمد نجفی معروف به آقازاده خراسانی (متوفی ۱۳۱۶ش)، فرزند آخوند خراسانی، و حاج آقا حسین قمی (متوفی ۱۳۲۶ش) که هر دو درس خوانده نجف بودند، و نیز شیخ مرتضی آشتیانی، به ویژه از حیث دروس خارج فقه و اصول بیش از پیش رونق گرفت.
علمای طراز اول مشهد
در این مقطع برخی از علمای درجه اول مشهد عبارت بودند از :
- میرزاسیدعلی یزدی حائری معروف به خانی که صاحب فتوا و مقدّم بر دیگران بود و درس خارج میگفت؛[۸۶]
- شیخ حسن علی تهرانی که مقبول عام و خاص بود؛[۸۷]
- میرزاحبیبِ خراسانی که از حیث وجاهت عمومی و نفوذ کلمه در درجه اول قرار داشت؛[۸۸]
- ملامحمدعلی معروف به حاجی فاضل؛
- محمد تقی بجنوردی؛[۸۹]
- سید علی سیستانی (متوفی ۱۳۴۰) که از شاگردان سید اسماعیل صدر و میرزا محمدحسن شیرازی بود و در مشهد به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت.[۹۰]
حضور آقازاده خراسانی
حضور آقازاده خراسانی که به دنبال درخواست مردم و علمای مشهد از آخوند خراسانی، به مشهد رهسپار شد، از جهت سیاسی و به دلیل انتسابش به آخوند خراسانی، مایه تقویت مشروطه خواهان در خراسان گردید.[۹۱] او در ۱۳۲۵ یعنی یک سال پس از پیروزی مشروطه در شرایطی وارد مشهد شد که بین علما و اهل علم مشهد، همچون دیگر شهرها، بر سر تأیید یا رد مشروطیت شکاف افتاده بود. برخی چون سید علی سیستانی و محمد حسین نجفی از نظر فقهی منتقد مشروطه بودند و با جدّیت در مقابل مشروطه خواهان ایستادند، و کسانی دیگر از جمله شیخ ذبیح الله قوچانی، از شاگردان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی و از مروجان اندیشههای آخوند خراسانی، به حمایت جدّی از مشروطه برخاستند.[۹۲] روحانیان طرفدار مشروطه به جز فعالیت در انجمن ها، در انتخابات مجلس هم به کوشش پرداختند و این تلاشها به برگزیده شدن علی آقا مجتهد تبریزی میرزاعلی آقا مجتهد تبریزی از علمای درجه اول مشهد به عنوان یکی از نمایندگان مشهد در مجلس شورای ملی انجامید.[۹۳] عالمانی همچون میرزاحبیب خراسانی هم بودند که راه میانه را در پیش گرفته بودند.[۹۴]
خدمات آقازاده خراسانی به حوزه علمیه مشهد
حضور آقازاده حوزه مشهد را از حیث علمی قوت بخشید و درس او بر دیگر درسها ترجیح یافت.[۹۵] درس خارج وی در این برهه یکی از مهمترین و پرمایهترین درسهای حوزه مشهد بود که مبنای آن کفایة الاصول پدرش بود. وی چند سالی در مسجد گوهرشاد تدریس میکرد و در اواخر عمر در اثر فشار حکومت رضاشاه در منزل درس میگفت.[۹۶] شمار شاگردان درس او سیصد تن گفته شده است.[۹۷] آقازاده در مدت اقامت خود در مشهد، عملا ریاست حوزه علمیه این شهر را برعهده داشت.[۹۸] اهمیت درس وی به اندازهای بود که چه بسا طلابی هم از نجف برای استفاده به مشهد میآمدند.[۹۹]
حضور حاج آقاحسین قمی
حاج آقا حسین قمی هم مرجعی بود که در رونق بخشیدن به دروس عالی فقه و اصول در این برهه از تاریخ مشهد سهم اساسی داشت. وی در تهران نزد استادانی چون میرزاابوالحسن جلوه، آقا علی مدرس نوری|آقاعلی مدرس نوری، میرزا حسن کرمانشاهی، میرزا محمود قمی، محمد حسن آشتیانی و شیخ فضل الله نوری فلسفه، عرفان، ریاضیات و فقه و اصول خوانده و در نجف و سامرا مراحل عالی فقه و اصول را نزد آخوندخراسانی و میرزا محمد تقی شیرازی و سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و دیگران گذرانده بود.[۱۰۰]
خدمات حاج حسین قمی به حوزه علمیه مشهد
حاج آقا حسین قمی در پی دعوت و درخواست علما و طبقات مختلف مردم مشهد از میرزا محمدتقی شیرازی مبنی بر گسیل داشتن وی به این شهر، در ۱۳۳۱ به توصیه میرزای شیرازی عازم مشهد شد و در مدت بیش از دو دهه اقامت در این شهر به تدریس فقه و اصول مشغول گردید و در بین عوام و خواص مرجعیت عام یافت. وی که از نظر علمی در زمان خود عالم درجه اول خراسان محسوب میگردید، متجاوز از سیصد شاگرد زبده تربیت کرد که بیشتر آنان جزو استادان و مدرّسان حوزه مشهد و برخی از شهرهای دیگر شدند و شماری از آنان نیز خود به مرتبه مرجعیت رسیدند.[۱۰۱]
مدت حضور حاج آقا حسین قمی در مشهد
مدت حضور قمی در مشهد را میتوان به دو مقطع تقسیم کرد، در مقطع اول وی به دور از قضایای سیاسی به صورت تمام وقت به تدریس و تربیت شاگرد میپرداخت، اما در مقطع دوم در کنار رسیدگی به امور علمی و دینی در موارد لزوم در امور سیاسی دخالت میکرد.[۱۰۲] بدین گونه در اثر مساعی قمی حوزه علمیه مشهد حوزهای نیرومند و خود بسنده شد[۱۰۳] و به لحاظ تدریس همه ردههای علوم دینی در آن، از مقدمات تا خارج، حتی با حوزه نجف رقابت میکرد.[۱۰۴] در زمان اجرای قانون متحدالشکل کردن لباس در سال ۱۳۰۸ش، مقرر شد روحانیان برای در برداشتن لباس مخصوص اهل علم از نظر صلاحیت علمی امتحان شوند و فقط تعدادی از روحانیان در مشهد از این امر مستثنا گردیدند.[۱۰۵]
خصوصیات حوزه مشهد
دو ویژگی عمده حوزه علمیه مشهد در این زمان، یکی توجه جدّی به ادبیات عرب و دیگری تدریس علوم عقلی خصوصاً فلسفه بود.[۱۰۶]
توجه جدی ادبیات عرب
استادانی چون عبدالجواد نیشابوری معروف به ادیب اول در ادبیات عربی و فارسی و حکیم آقابزرگ شهیدی و فرزندش میرزامهدی و حاجی فاضل خراسانی و شیخ اسدالله یزدی در تدریس علوم عقلی و عرفان مشهور بودند.[۱۰۷] در این دوره، حلقه درسی ادیب نیشابوری (متوفی ۱۳۰۵ش) به دلیل دانش وسیع ادبی و تسلط و مهارت خاصی که وی در تدریس متون ادب عربی داشت از دیگر دروس ممتاز بود. ویژگی عمده شیوه تدریس ادیب در این بود که وی از آغاز تا پایان جلسه درس به روش خطابی سخن میگفت و در اثنای تدریسش اجازه سخن گفتن و اشکال کردن به هیچ کدام از شاگردان نمیداد و خود با مهارت کامل تمامی اشکالات احتمالی و ابهامات درس را به دقت بیان میکرد.[۱۰۸] در درس ادیب بیش از سیصد طالب علم شرکت میکردند.[۱۰۹] طلاب علاقهمند پس از خواندن جامع المقدمات و شرح قَطْرالنَّدی از ابن هشام و شرح جامی بر کافیه ابن حاجب و الفیه ابن مالک و شرح سیوطی بر آن و شرح نظّام نیشابوری بر کتاب ابن حاجب و مغنی اللبیب ابن هشام و مطول تفتازانی، در مرحله عالی ادبیات به خواندن معلقات سبع و مقامات بدیع الزمان همدانی و مقامات حریری میپرداختند،[۱۱۰] و بعد به خواندن دواوین شاعران عرب از قبیل بُحْتُری و متنّبی و فرزدق و حماسه ابوتمّام و آثار منثور عربی چون البیان و التبیین و دیگر کتابهای جاحظ و رسائل خوارزمی و اطواق الذهب زمخشری و المستطرف ابشیهی و یتیمةالدهر ثعالبی و الاغانی و امثال آنها مبادرت میورزیدند. طلبههایی که به این مرحله میرسیدند، به توصیه استادان مطالعه متون ادبی فارسی اعم از موزون و منثور و کتابهای لغت را شروع میکردند.[۱۱۱]
تدریس فلسفه و عرفان
- تدریس فلسفه و عرفان، بیش و کم در همه ادوار حیات حوزه علمیه مشهد رواج داشته است، اما در این دوره و با حضور شاگردان حاج ملاهادی سبزواری همچون ملا غلامحسین شیخ الاسلام (متوفی ۱۳۱۹ش)[۱۱۲] در مشهد این امر رونق بیسابقهای یافت.
- حکیم آقا بزرگ شهیدی (متوفی ۱۳۵۵) که در تهران نزد میرزاابوالحسن جلوه و میرزا ابراهیم گیلانی اشکوری به تحصیل علوم عقلی و فلسفه پرداخته و فقه و اصول را در نجف نزد آخوند خراسانی خوانده بود[۱۱۳] از ۱۳۳۳ تا پایان عمر به مدت ۲۳ سال در حوزه مشهد به تدریس تمام کتب کلامی و فلسفی از قبیل شرح تجرید قوشجی و شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی و شوارق الالهام و شواهد الربوبیة و المبدأ و المعاد و شرح الهدایة الاثیریة ملاصدرا و شرح منظومه اشتغال داشت[۱۱۴] و شاگردان بسیاری نظیر حسین علی راشد و محمود شهابی و مهدی الهی قمشه ای و سید حسن بجنوردی[۱۱۵] پرورد. وی با آنکه آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد، در فلسفه بیشتر گرایش مشائی داشت.[۱۱۶]
- ملا محمدعلی فاضل مشهور به حاجی فاضل خراسانی (متوفی ۱۳۴۲)از مشاهیر فلاسفه معاصر است که فلسفه را نزد حاج ملاهادی سبزواری و ملا غلامحسین شیخ الاسلام و آقا میرزا محمد سروقدی آموخته و در نجف و سامرا نزد میرزا حبیب الله رشتی و میرزای بزرگ شیرازی، فقه و اصول تحصیل کرده بود و کسانی چون سید حسن بجنوری و صدرالدین بادکوبه ای و شیخ اسدالله یزدی در مشهد نزد وی فلسفه خواندند.[۱۱۷] وی در علوم معقول و منقول از مدرّسان نامی زمان خود بود.[۱۱۸]
سیاستهای رضاشاه و حوزه مشهد
در اواخر دوره رضا شاه با وجود کثرت روحانیان در مشهد، سیاست خلع لباس روحانیت به نحوی اجرا شد که بنابر مشهور به جز چند تن از روحانیان سرشناس و معتبر کس دیگری مجاز به برسر نهادن عمامه نبود.[۱۱۹] براساس قرائن و مدارک ناقص موجود وضع مالی و معیشتی حوزه علمیه مشهد در دوره ریاست آقازاده خراسانی و حاج آقا حسین قمی چندان مناسب نبوده است.[۱۲۰] مثلا حقوق ماهیانه ادیب، استاد یگانه ادبیات عرب در حوزه مشهد، از محل موقوفات مدرسه نواب ۱۵۰ ریال[۱۲۱] و به قولی دیگر سالیانه بین سی تا پنجاه تومان بود و سالیانه ۳۶ تومان هم از بابت حق التدریس از آستان قدس دریافت میکرد.[۱۲۲]
موضع گیری علما در مسائل سیاسی
حوزه علمیه مشهد تحت زعامت علمای بزرگی چون حاج آقا حسین قمی و آقازاده خراسانی در دوره پهلوی اول در موارد متعدد به علمکردهای گوناگون سیاسی و اجتماعی حکومت که با شئونات دینی جامعه منافات داشت واکنش نشان داد.
- از جمله در ۱۳۰۶ش، طی تلگرامی به دولت وقت، که به امضای عمده علمای وقت مشهد رسید، به ابلاغیه دولت مبنی بر منع امر به معروف و نهی از منکر اعتراض کردند.[۱۲۳]
- مورد دیگر اعتراض آنان به قضیه جمهوری خواهی رضاخان بود.[۱۲۴]
- مهمترین اقدام علمای مشهد در این باب اعتراض به قضیه کشفِ حجاب بود که در مقابله با آن بسیاری از علمای مشهد زندانی و تبعید شدند. از علمای درجه اول مشهد هم حاج آقا محمد آقازاده دستگیر شد و به تهران انتقال یافت و در این شهر محبوس ماند و در ۱۳۱۶ش درگذشت.[۱۲۵] و حاج آقا حسین قمی که برای پیشگیری از اجرای قانون منع حجاب راهی تهران شده بود تا با شاه دیدار کند و او را از این اقدام باز دارد، در محل اقامت خود در حضرت عبدالعظیم (شهر ری) تحت نظر و ممنوع الملاقات شد و در پی قیام گوهرشاد به کربلا تبعید شد[۱۲۶] و بدین گونه حوزه مشهد از هم پاشید و تقریبآ به حال تعطیل درآمد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...