سیدخلیل سجادپور- با تایید حکم قصاص نفس دامادی که عموی عروس را در یک نزاع خانوادگی به قتل رسانده بود،ماجرای طلاق به مُهر خون رسید و قاتل در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ناسازگاری و اختلافات خانوادگی عروس و داماد نیشابوری روز به روز بیشتر می شد و مهر و عاطفه قلبی بین آن ها رنگ می باخت تا حدی که خشم ودرگیری جایگزین عشق و محبت شد و سخن از طلاق و جدایی به میان آمد. حالا دیگر شکایت ها در دستگاه قضایی زبرخان زیر ذره بین قضاوت قرار گرفته بود و دادخواست های قانونی به ثبت می رسید. واسطه گری اطرافیان نیز فایده ای نداشت.
آن روز هم پدر عروس شکایتی را با عنوان ضرب وجرح دخترش،در شعبه دادیاری مطرح کرده بود و ادعا می کرد که داماد جوان عروس را کتک زده است. این در حالی بود که خانواده داماد هم برای حل اختلافات آن ها وارد عمل شدند و به منزل پدر «علی-ق»(داماد)رفتند. دراین میان اما عروس، قصد داشت با حکم قانون تکلیف جهیزیه اش را مشخص کند که ناگهان گفت و گو ها رنگ مشاجره گرفت و خشم و غضب چهره ها را برافروخت. طولی نکشید که نزاعی خونبار رقم خورد و چاقو وقمه از غلاف بیرون آمد. عده ای جیغ می کشیدند و افرادی قصد جلوگیری از نزاعی وحشتناک را داشتند وتعدادی هم به سوی یکدیگر هجوم بردند به طوری که صحنه ای از وحشت وخون را به نمایش گذاشتند.
دراثنای این درگیری هولناک بود که داماد جوان تیغ کشید و به سوی «علی اصغر-م»(عموی عروس)روانه کرد .او دو ضربه وحشتناک بر پیکر وی فرود آورد و سپس به بیرون از حیاط دوید و«ابوالقاسم-م» را نیز هدف خشم خود قرارداد و او را هم به خون آغشته کرد. دقایقی بعد با اشک و صدای ناله و فریادهای زنان،این نزاع خونبار در حالی فروکش کرد که «علی اصغر-م»بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو جان سپرد و داماد جوان هم به مشهد گریخت ولی بستگان او که از جریان نزاع مرگبار مطلع شده بودند، او را به بهانه هایی به منزلشان راه ندادند و او شب چهاردهم مرداد سال 1399 را درخیابان های مشهد سپری کرد اما داماد جوان درحالی که همچنان با وجدان خود درگیر بود و می دانست که ماجرای طلاق با مُهر خون حکایت وحشتناکی دارد روز بعد به نیشابور بازگشت و خود را تسلیم قانون کرد.
این درحالی بود که تعدادی از عوامل این نزاع مرگبار نیز با دستورات ویژه قضایی دستگیر و روانه بازداشتگاه شده بودند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با اعتراف«علی-ق» به ارتکاب جنایت، ماجرای این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مورد رسیدگی قرارگرفت و با انجام تحقیقات میدانی گسترده ای از متهمان، ریشه یابی جنایت مذکور با دقت خاص قضایی آغاز شد.مدتی بعد و پس از تکمیل تحقیقات و همچنین بازسازی صحنه قتل، برخی از متهمان با صدور قرارقانونی آزاد شدند اما مهر بازداشت موقت بر آخرین برگ پرونده متهم به قتل جا خوش کرد تا این که این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد.
طولی نکشید که جلسات محاکمه به ریاست قاضی هادی دنیادیده درترازوی عدالت نمایان شد و داماد جوان به اتهام قتل عمدی عموی عروس پای میز قضاوت قرارگرفت. او در تشریح جزئیات این حادثه وحشتناک گفت:5نفر از خانواده عروس کسانی بودند که به منزل پدرم حمله کردند. در واقع آن ها برای صلح و سازش بین من وهمسرم (پریسا)آمده بودند ولی تنها هاشم(مردمیان سال)به آشتی ما توجه داشت و بقیه آن ها سنگ می زدند. وقتی «هاشم» به خانه پدرم آمد ابتدا مادرم در حیاط را گشود و ما به درون خانه آمدیم که ناگهان«علی اصغر» در را هل داد و دست مادرم را کشید که او را به بیرون ببرد. من هم با چاقو آمدم که «هاشم» جلوی مرا گرفت ولی من که خشمگین بودم او را به کناری پرت کردم و در بیرون از خانه ضربه ای به ابوالقاسم زدم که میلگرد در دست داشت البته ابتدا او با میلگرد ضربه ای به پای چپ من زد و زن ها هم سنگ پرانی می کردند. در همین حال به سمت در خانه فرارکردم و علی اصغر را دیدم که همچنان قصد داشت مادرم را از خانه بیرون بکشد. با آن که او هم قمه داشت ولی من دو ضربه چاقو به سینه و شکمش زدم ...
دراین هنگام رئیس دادگاه پرسید:علی اصغر(مقتول)با چه هدفی دست مادرت را گرفته و او را بیرون می کشید؟که متهم پاسخ داد:نمی دانم!
سپس قاضی دنیا دیده سوال کرد:بعد ازآن که ضرباتی رابه علی اصغر و ابوالقاسم زدی چه کردی؟متهم گفت:پدرم مرا با خودروی نیسان به جاده رساند و از آن جا به مشهد گریختم ولی چون پلیس در تعقیبم بود عموهایم مرا به خانه راه ندادند. شب را درخیابان های مشهد خوابیدم و روز بعد به شهرستان بازگشتم!
بنابرگزارش روزنامه خراسان، برادر متهم نیز در شرح این ماجرا به قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت:برادرم با خانواده همسرش مشکل داشت.آن روز به دادگستری آمده بودیم تا آن ها را آشتی بدهیم که نتیجه ای نداشت ولی خانواده همسر برادرم به منزل پدرم رفته بودند که دعوا شد. دراین هنگام قاضی دادگاه پرسید شما که نقشی در نزاع نداشتید چرا فرارکردید؟برادر متهم پاسخ داد:چون ترسیده بودم!
درادامه جلسات رسیدگی به این پرونده جنایی،پدر متهم به قتل نیز در جایگاه متهمان قرارگرفت و در تشریح این جنایت هولناک به قضات دادگاه گفت:3روز بود که التماس می کردم آشتی کنید و دعوا را کنار بگذارید. همان روز حادثه پسرم به خاطر شکایت پدر زنش جلسه دادگاه داشتند که پدر زنش با او درگیر شد.البته از قبل هم با یکدیگر دعوا کرده بودند. ما هم رفتیم که موضوع را حل وفصل کنیم. از کلانتری که خارج شدیم به آن ها گفتم به خانه من بیایید که آشتی کنیم. چندبار به یکی از عموهای عروس گفتم که برادرانت را از این جا ببر! دردسر می شود. خلاصه بعد از چند بار درگیری بالاخره آن ها به خانه ما آمدند که درگیری با چوب و قمه شروع شد...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پس از آن که همه متهمان این پرونده یک به یک از اتهامات خود دفاع کردند و متهم به قتل هم مدعی بود که از خود در برابر هجوم طرف های مقابل دفاع کرده است،قضات دادگاه به شور نشستند و سپس رای خود را درباره این پرونده جنایی درحالی صادر کردند که مستندات دقیق حقوقی و قضایی پشتوانه رای قاطع آنان بود. بنابر حکم قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی که به امضای قاضی هادی دنیا دیده(رئیس)وقاضی علی روحانی نژاد(مستشار)رسیده است:«علی-ق»به اتهام قتل«علی اصغر-م»و ایراد جرح عمدی نسبت به «ابوالقاسم-م»به قصاص نفس،پرداخت دیه وتحمل 4سال زندان و دیگر متهمان پرونده نیز به دلیل شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل،به تحمل زندان های طولانی محکوم شدند.
این گزارش حاکی است با اعتراض متهمان به رای صادرشده از سوی دادگاه، این پرونده به شعبه هفتم دیوان عالی کشور ارسال شد و دوباره مورد بررسی های دقیق قضایی قرارگرفت اما قضات سپید موی دیوان عالی کشور که کوله باری از تجربه قضایی را به دوش می کشند پس از انجام بررسی های موشکافانه و مطالعه سطر به سطر اوراق این پرونده جنایی ،بر حکم بی نقص قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب داماد قاتل در حالی دریک قدمی چوبه دار قرارگرفت که ماجرای طلاق با خون مُهر شد.
پلیس ترقه های «امنیت سوزان » را کشف کرد
سجادپور – نیروهای کلانتری شفای مشهد در یک عملیات ضربتی و هماهنگ، بیش از3 هزار مواد منفجره از امنیت سوزان چهارشنبه سوری کشف و از انفجار آن ها جلوگیری کردند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران کلانتری شفای مشهد که با صدور دستوری ویژه از سوی سرتیپ دوم احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)عملیات اطلاعاتی گسترده ای را برای شناسایی امنیت سوزان چهارشنبه سوری آغاز کرده بودند،پانزدهم اسفند با به کار گیری منابع و مخبران به سرنخ هایی از فروش گسترده مواد محترقه به نوجوانان دست یافتند و با هدایت مستقیم سرگرد سبکبار (رئیس کلانتری شفا)به طرف بولوار خیام حرکت کردند.آنان با کسب مجوز قضایی وارد فروشگاه لوازم تزیینی سفره هفت سین شدند وحدود 3 هزار و 200 عدد ترقه و نارنجک های انفجاری را کشف کردند. عامل فروش مواد محترقه مدعی شد آن ها را از تهران خریداری کرده است تا برای ترقه بازی در چهارشنبه آخر سال به فروش برساند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است عملیات دستگیری عاملان فروش مواد محترقه با دستور قاطع فرمانده انتظامی مشهددر نقاط مختلف شهر مشهد ادامه دارد و در صورت کشف این گونه مواد انفجاری ،برخورد قاطعی با «امنیت سوزان» صورت می گیرد.
قاتل نامرئی طی 6 ماه جان 324 ایرانی را گرفت
رئیس سازمان اورژانس کشور با اعلام این که طی پاییز و زمستان امسال ۶۹۱۶ نفر دچار مسمومیت با گاز مونوکسید کربن شدهاند، گفت: متأسفانه طی این بازه زمانی ۳۲۴ نفر فوت کردند.جعفر میعادفر با بیان این که طی فصول پاییز و زمستان سال ۱۴۰۲ تاکنون ۶۹۱۶ نفر از هموطنان دچار مسمومیت با گاز مونوکسید کربن شدهاند، اظهار کرد: از این تعداد ۴۶۵۸ نفر به مراکز درمانی اعزام و ۱۹۳۴ نفر در محل درمان شدند. به گزارش خبرگزاری تسنیم، وی افزود: متأسفانه طی این بازه زمانی ۳۲۴ نفر فوت کردند، البته تعداد فوتیها نسبت به بازه زمانی مشابه در سال گذشته ۱۷ درصد کاهش یافته است.میعادفر ادامه داد: بیشترین آمار مسمومیتها مربوط به استانهای تهران (۱۱۵۹ نفر)، خراسان رضوی (۶۹۸ نفر) و فارس (۴۷۷ نفر) بوده است. همچنین بیشترین فوتیها مربوط به استان تهران با ۶۴ نفر، خراسان رضوی با ۳۴ نفر و اصفهان با ۲۸ نفر بوده است.رئیس سازمان اورژانس کشور تصریح کرد: ۵۲ درصد از مسمومشدگان زن، ۴۱ درصد مرد و ۷ درصد نیز کودکان زیر ۵ سال بودهاند.میعادفر گفت: ۸۶ درصد مسمومیتها با گاز مونوکسید کربن در اماکن مسکونی، ۳ درصد در مراکز صنعتی و کارگاهی، ۲ درصد داخل خودرو، ۲ درصد در مراکز تجاری، ۲ درصد در چادرهای مسافرتی و ۵ درصد در سایر اماکن رخ داده است.رئیس سازمان اورژانس کشور با بیان این که ۷۸ درصد علت مسمومیت در منازل مسکونی، نقص در لولهکشی آبگرمکن و بخاری است، هشدار داد: مونوکسید کربن یک گاز بیرنگ و بوست که ممکن است افراد متوجه مسمومیت با آن نشوند به همین دلیل مرگ بر اثر گازگرفتگی با آن را مرگ خاموش مینامند.
مونوکسید کربن، گازی بیرنگ، بدون بو، نامرئی، بسیار سمی و کشنده است و علایم زودرس مسمومیت با آن شامل سردرد، سرگیجه، تهوع، خستگی و علایم بسیار شبیه به آنفلوآنزاست و علایم دیررس و حاد مسمومیت با مونوکسید کربن، کاهش فشار خون، کاهش سطح هوشیاری، تشنج و مرگ است.
مرگ محبت در آغوش هوس !
وقتی به خاطر بیماری صعب العلاج در بیمارستان بستری شدم،فقط همسرم شبانه روز از من مراقبت می کرد و لحظه ای چشم بر هم نمی گذاشت. حتی وقتی فهمید به مصرف مواد مخدر آلوده شده ام،آبروی مرا حفظ کرد به گونه ای که خانواده ام متوجه ماجرا نشدند اما در این شرایط زنی که با او پنهانی ازدواج کرده بودم ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، مرد 45 ساله که برای بازگرداندن همسر و فرزندش به زندگی مشترک، دست به دامان پلیس شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری هفت تیر مشهد گفت: سال ها قبل زمانی که پسری مجرد بودم، پدرم تصمیم گرفت به مشهد مهاجرت کنیم. او که مردی بازاری بود، وضعیت مالی خوبی داشت. به همین دلیل هم ساختمانی چند طبقه را در یکی از مناطق مرفه نشین شهر خرید و یک طبقه از آن ساختمان را هم در حالی به نام من سند زد که تک پسر خانواده بودم و او دوست داشت همه امکانات رفاهی را برایم فراهم کند. بعد از آن که دیپلم گرفتم پدرم سرمایه هنگفتی را دراختیارم گذاشت و شغلی آبرومندانه را در بازار برایم راه اندازی کرد. در همین روزها بود که دختری زیبا با تحصیلات دانشگاهی را نیز برایم خواستگاری کرد. خانواده «ثریا» در شهرستان خودمان سکونت داشتند و پدرم با پدر بزرگ او آشنا بود. بنابراین خیلی زود من و ثریا پای سفره عقد نشستیم و ازدواج کردیم. این در حالی بود که من گاهی به صورت تلفنی و به دور از چشم اطرافیانم مواد مخدر سنتی مصرف می کردم و معتقد بودم که هرگاه اراده کنم دیگر از مصرف آن چشم پوشی می کنم ولی در حالی بعد از گذشت 6 ماه از دوران نامزدی، زندگی مشترکم با ثریا را آغاز کردم که با وسوسه دوستانم به شیشه آلوده شدم و نفهمیدم چگونه زندگی ام را به تباهی کشاندم. با وجود این چون سرمایه داشتم کسی متوجه اعتیادم نشد اما احساس خوشبختی نداشتم چرا که خودم می خواستم با زنی اهل و ساکن مشهد ازدواج کنم و همسرم انتخاب من نبود. خلاصه در حالی که خداوند دختری زیبا به من داده بود اما همواره به دنبال رویاهای خودم می گشتم تا این که با زن مطلقه ای آشنا شدم که از مشتریان فروشگاهم بود. اگر چه «سهیلا» سن بیشتری داشت ولی «هوس»چشمانم را کور کرده بود و من به پیشنهاد او به خانه اش رفتم و از ترس این که همسرم متوجه ماجرا نشود به طور پنهانی «سهیلا»را به عقد موقت خودم درآوردم. حالا دیگر به راحتی در خانه او شیشه مصرف می کردم و«سهیلا» هم مرا به مصرف بیشتر ترغیب می کرد و بلافاصله ابزار و ادوات استعمال را پای بساط می گذاشت. من هم که غافل بودم، این رفتارهای او را دوست داشتم و متوجه عمق این ماجرای تکان دهنده نبودم. درهمین حال «سهیلا»مدام زیر گوشم زمزمه می کرد که اورا به عقد دایمی خودم دربیاورم به همین دلیل هم هنگامی با من تماس می گرفت که من کنار همسرو فرزندم بودم تا آن ها از جریان ازدواج پنهانی من مطلع شوند و حتی مرا وادار می کرد تا ثریا را طلاق بدهم.
در یکی از همین روزها بود که به دلیل ابتلا به بیماری صعب العلاج دربیمارستان بستری شدم و ثریا شبانه روز کنار تختم می خوابید تا از من مراقبت کند ولی از تماس های «سهیلا» هم خبری نبود. او وقتی ماجرا را فهمید مرا رها کرد و با پایان مدت عقد موقت، دیگر اطلاعی از او ندارم .دراین شرایط بود که همسرم متوجه اعتیادم شد اما برای حفظ آبروی من و خانواده ام سکوت کرد و به کسی چیزی نگفت، فقط تلاش می کرد تا زودتر سلامتی خودم را پیدا کنم. بالاخره از بیمارستان ترخیص شدم ولی بازهم وسوسه های شیطانی به سراغم آمد و نه تنها دوباره مصرف مواد مخدر صنعتی را شروع کردم بلکه با یک زن دیگر هم ارتباط غیر اخلاقی برقرارکردم طوری که «ثریا» از جریان این ارتباط خیانت بار با خبر شد و این بار به همراه فرزندم به خانه پدرش رفت تا از من طلاق بگیرد. حالا من مانده ام با کوله باری از پشیمانی که هم آینده ام را نابود کردم و هم محبت را در آغوش هوس کشتم! ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت این ماجرای تلخ و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ سبحانی فر(رئیس کلانتری هفت تیر مشهد)بررسی های کارشناسی و روان شناختی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی