حفظ و تقویت حوزه قم
اقدامات بروجردی در طول دوره زعامت، حاکی از اهتمام ایشان به حفظ و تقویت این حوزه است. بروجردی با استقرار در قم تدریس پرمایهای را آغاز کرد. شمار حاضران درس وی را پانصد تا ششصد تن برآورد کردهاند.[۳۱] مدیریت نیرومند و متمرکز بروجردی موجب شد که شمار طلاب این حوزه که در سالهای اولیه حضور وی در قم در ۱۳۲۶ش، بالغ بر دوهزار تن بود[۳۲] در دهه چهل شمسی به ۸۷۰۰ تن[۳۳] برسد. در آغاز حضور بروجردی در قم در ۱۳۲۶ش درسهای خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود بروجردی، حجت، فیض، خوانساری و صدر بود،[۳۴] ولی در پایان زندگی وی، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم که بین ۲۰ تا ۲۵۰ شاگرد داشتند افزوده شده بود و به ویژه تعدادی از شاگردان برجسته حائری، چون شیخ محمدعلی اراکی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد داماد، امام خمینی، سید کاظم شریعتمداری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی حوزه درسی خارج داشتند.[۳۵]
بروجردی، برای پیشبرد امور دینی و حوزوی کسانی را رابط خود با حکومت قرار داده بود و پیامها یا اعتراضات و تذکرات خود را از طریق آنان به شاه یا مقامات دیگر ابلاغ میکرد.[۳۶]
اقدامات سیاسی و اجتماعی
از دیگر اقدامات سیاسی و اجتماعی بروجردی به این موارد میتوان اشاره کرد:
- پیشنهاد گنجاندن تعلیمات دینی در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن،[۳۷]
- پیشنهاد توقف قطارها در ایستگاه برای اقامه نماز مسافران،[۳۸]
- مقابله با نفوذ بهائیت در مراکز دولتی،[۳۹]
- حمایت از مردم فلسطین و صدور اعلامیه در این باب در ۱۳۲۷ش.[۴۰]
اقدامات بین المللی
- در بُعد بین المللی سیدمحمدتقی طالقانی آل احمد را در ۱۳۳۱ش برای سرپرستی شیعیان مدینه و پس از درگذشت او سید احمد لواسانی و سپس شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی را اعزام کرد، سیدزین العابدین کاشانی را به کویت، سیدمحمدحسن ناشرالاسلام شوشتری را به زنگبار، شریعت زاده اصفهانی را به پاکستان، مهدی حائری یزدی را به آمریکا و صدربلاغی را به عنوان نماینده سیار خود به اروپا فرستاد.[۴۱]
- از دیگر اقدامات بین المللی بروجردی جلب حمایت و تأیید شیخ محمدتقی قمی برای تأسیس دارالتقریب در مصر بود. بر اثر مساعی قمی بود که شیخ محمود شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر در ۱۳۳۷ش مذهب شیعه را در کنار دیگر مذاهب فقهی اهل سنّت به رسمیت پذیرفت.[۴۲]
دیگر اقدامات
بروجردی برای حفظ و ارتقای حوزه علمیه قم، ضمن اظهار استغنای عملی از دولت و سفارش طلاب به حفظ آرامش و بهانه ندادن به دست دولت، دست به اقدامات مهمی در این زمینه زد از جمله:
- از حیث علمی شیوه جدید خود را در تحقیق و تدریس مباحث فقه ارائه کرد که در قم سابقه نداشت و نسلی از شاگردان بااستعداد در این زمینه تربیت کرد که استادان و مراجع آینده حوزه شدند،
- برای احیا و چاپ کتابهای عمده حدیثی و فقهی و رجالی شیعه تلاش زیاد مبذول داشت،
- به ادامه تحصیل طلاب و تشویق افراد بااستعداد به شیوههای مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مبانی مسائل و مباحث فقه، رجال و بیان مآخذ هر کدام و اینکه هر مسئله ای از چه وقت و چرا وارد حوزه اسلامی شده است متوجه کرد.[۴۳]
- بروجردی در زمینه توسعه فضای آموزشی حوزه از قبیل ساخت و احیای مدارس و به طور خاص تأسیس مسجد اعظم و کتابخانه آن اقدامات درخور توجهی کرد.[۴۴]
به این ترتیب، مهاجرت مؤثر و تحول آفرین بروجردی، حوزه قم را به مرتبه ای از اعتبار رساند که عملا هم طراز معتبرترین حوزه آن عهد، یعنی حوزه نجف، شد و نه فقط طالبان علم از شهرهای مختلف ایران راهی قم میشدند، بلکه به تدریج افرادی از مناطق شیعه نشین دنیا قم را برای تحصیل برمی گزیدند.
- اصلاح و بازسازی نظام آموزشی حوزه از زمره موضوعات مهمی است که از دیرباز، خاصه از زمان تأسیس نظام آموزشی جدید در ایران، مورد توجه اولیای حوزههای علمیه بوده است. مثلا در زمان آیت اللّه بروجردی تشکلی تحت عنوان «هیئت حاكمه» در حوزه علمیه قم به وجود آمد که شخصیتهایی چون امام خمینی، مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، سید باقر سلطانی طباطبائی و جمعی دیگر عضو آن بودند و در پنجشنبه ۱۳ ذیحجه ۱۳۶۸/ ۱۴ مهر ۱۳۲۸ تشکیل جلسه دادند و پیشنهادهایی مطرح کردند که در آن مقطع مقبول زعیم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند.[۴۵] آنچه پذیرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود، اما پس از مخالفت برخی مراجع نجف با این امتحانات، آیت اللّه بروجردی آن را نیز لغو نمود.[۴۶]
پس از وفات آیت الله بروجردی
پس از وفات بروجردی حوزه علمیه قم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد. مقطع زمانی ۱۳۴۰ش تا ۱۳۵۷ش سیاسیترین دوره فعالیت و حیات حوزه علمیه قم محسوب میشود. با رحلت بروجردی بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح یعنی؛ امام خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی قرار گرفت. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره این حوزه برعهده آن سه تن دیگر افتاد.[۴۷] در این مقطع که بحث مرجعیت بار دیگر مطرح شده بود، روزنامهها گزارشهایی در باب استادان خارج حوزه و تعداد شاگردان آنان منتشر کردند. براساس گزارش روزنامه کیهان به تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، چند روز بعد از درگذشت بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوهترین درس بود که بیش از چهارصد تن در آن شرکت میکردند.[۴۸] در این برهه، علمای طراز اول از حیث سیاسی به سه گروه عمده تقسیم میشدند:
- گروهی که از دخالت در سیاست پرهیز داشتند و آیت اللّه سیداحمد خوانساری نمونه بارز این طرز فکر و عمل بود.
- گروه دوم روحانیان میانه رو بودند که در عین مخالفت با رژیم پهلوی از مبارزه تند با آن پرهیز میکردند و عالمانی چون گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی این خط مشی را داشتند.
- گروه سوم که عبارت بودند از امام خمینی و طرفدارانش از شاگردان بروجردی و نیز سیدمحمد محقق داماد، که به جدّ وارد صحنه سیاست شدند.[۴۹]
درگیری حوزه قم با دولت
نقطه شروع درگیری حوزه علمیه قم با دولت پس از فوت بروجردی، وقتی بود که پهلوی دوم به جای دادن پیام تسلیت به علمای قم، به آیت اللّه سیدمحسن حکیم در نجف پیام تسلیت فرستاد و این امر در بین علمای داخل ایران اینگونه تلقی شد که هدف وی بیرون بردن مرجعیت شیعه از ایران است.[۵۰] اقدامات بعدی رژیم پهلوی در این مقطع، موقعیت سیاسی حوزه علمیه قم را برجسته تر کرد و ابراز موضع صریح امام خمینی و یاران و همراهانش و نیز سایر علما، موقعیت مرجعیت امام خمینی را استوارتر کرد. امام خمینی، استاد برجسته ای بود که درس خارج معتبری داشت و شاگردان فراوانی در فلسفه، اصول و فقه تربیت کرده بود. اقدامات و اظهارات سیاسی او تأثیرات اساسی بر حوزه قم داشت.
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ در کابینه اسداللّه عَلَم که در آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و برگزاری مراسم تحلیف، علاوه بر قرآن با هر کتاب آسمانی دیگر ممکن دانسته شده بود، به شدت عواطف دینی مردم را برانگیخت و اعتراضات و مخالفتهای شدید مراجع و علما را در پی داشت. پس از دو ماه مبارزه، دولت به طور رسمی در تلگرامی در شب ۷ آذر ۱۳۴۱ به آیت الله گلپایگانی، اعلام کرد که آن تصویب نامه اجرا نخواهد شد.[۵۱] در همین سال در مخالفت با همه پرسی برای لوایح شش گانه نیز حوزه قم عکس العمل شدیدی نشان داد. مراجع قم در یک تصمیم جمعی مقرر کردند اعلامیه ای در تحریم همه پرسی بدهند، گلپایگانی به افشاگری بر ضد رژیم پرداخت[۵۲] و امام خمینی همه پرسی را برخلاف قوانین ایران دانست.[۵۳] وقتی هم که در چهارم بهمن این سال قرار شد شاه به قم برود، فرمانداری قم در نشستی با علما در سوم بهمن جهت رفع کدورت خواستار دیدار آنان با شاه شد که امام خمینی با این امر مخالفت کرد و دیگران نیز نظر وی را پذیرفتند و تصمیم گرفته شد علما و طلاب آن روز را در خانه بمانند.[۵۴] در نتیجه، شاه در چهارم بهمن ۱۳۴۱ بدون استقبال جدّی وارد قم شد و رسمآ برضد روحانیت سخن گفت.[۵۵] به دنبال آن امام خمینی اطلاعیه تندی بر ضد رژیم صادر کرد[۵۶] و پس از چندی در آستانه عید نوروز و به سبب مطابقت ایام عید با شهادت امام صادق(ع) طی اطلاعیه ای اعلام کرد که مسلمانان امسال عید ندارند.[۵۷]
حمله به مدرسه فیضیه
در دوم فروردین ۱۳۴۲ برابر با ۲۵ شوال، روز شهادت امام صادق(ع)، نیروهای نظامی به مجلس عزاداری آن حضرت که از زمان حائری در مدرسه فیضیه برگزار میشد و گلپایگانی بعد از حائری این آیین را ادامه داد، حمله کردند و دهها تن از طلاب و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و شماری هم کشته شدند. این عمل رژیم، واکنش شدید علما و مراجع را به دنبال داشت و حتی علمای نجف نیز مثل ابوالقاسم خوئی و سید عبدالله شیرازی و سید محسن حکیم اطلاعیه دادند و این اقدام رژیم را محکوم کردند. حکیم حتی در واکنش به این عمل رژیم از علمای ایران خواست که دسته جمعی به عتبات مهاجرت کنند تا در این باب تصمیم گیری شود.[۵۸] همچنین رژیم برای ارعاب طلاب دستورِ به سربازی بردن آنان را صادر کرد و دستور داد طلابی را که کارت تحصیلی ندارند دستگیر کنند.[۵۹]
دستگیری امام خمینی(ره)
در محرّم ۱۳۴۲ رویارویی حوزه علمیه با رژیم شدت یافت و امام خمینی در سخنرانی روز عاشورای خود در فیضیه به موضوعاتی پرداخت که ساواک خواستار مطرح نشدن آن در منابر شده بود و در مخالفت با شاه و اسرائیل سخن گفت و همین امر سرانجام موجب دستگیری وی در شب ۱۵ خرداد برابر با ۱۲ محرّم گردید. در اثر تلاش مراجع و علمای قم و دیگر شهرها، امام خمینی در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ آزاد شد و به قم بازگشت و تدریس خود را از سر گرفت و در منزل خود مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار داد.
تبعید امام خمینی(ره)
اما پس از سخنرانی بر ضد کاپیتولاسیون در چهارم آبان این سال[۶۰] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دستگیر و به ترکیه تبعید شد.[۶۱]
حوزه قم پس از تبعید امام خمینی
مبارزه روحانیان حوزه علمیه قم با رژیم را پس از تبعید امام خمینی، دیگر مراجع و خصوصاً یاران و شاگردان وی ادامه دادند و این مبارزه به جز جنبه سیاسی، ابعاد علمی و فرهنگی گسترده ای پیدا کرد. در این زمینه به ایجاد مدارس و مؤسسات و انتشار مجلاتی با این رویکرد میتوان اشاره کرد. پس از تبعید امام خمینی زعامت حوزه قم به عهده مراجع سه گانه ـ گلپایگانی، شریعتمداری و نجفی مرعشی ـ افتاد. این مراجع و استادان و طلاب در موارد مقتضی در برابر حوادث روز موضع گیری میکردند. از زمره وقایع این دوره به این موارد میتوان اشاره کرد:
- تأکید دوازده تن از مدرّسان قم، پس از درگذشت آیت الله سید محسن حکیم در ۱۳۴۹ش، بر مرجعیت امام خمینی؛[۶۲]
- تبعید ۲۵ تن از روحانیان و مدرّسان قم به مدت سه سال از سوی رژیم؛[۶۳]
- هجوم کماندوهای رژیم در خرداد ۱۳۵۴ به مراسم بزرگداشت شهدای ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه که به دستگیری و زندانی شدن و تبعید عده ای از آنان انجامید؛[۶۴]
- مخالفت حوزه با تغییر تقویم هجری شمسی به تقویم جعلی شاهنشاهی.[۶۵]
درگذشت مصطفی خمینی
انتشار خبر درگذشت سید مصطفی خمینی در شب اول آبان ۱۳۵۶ در نجف، و برگزاری مجالس یادبود در قم و تهران برای وی موجب شد نام امام خمینی دوباره در ایران مطرح شود.[۶۶] از جمله رخدادهایی که عکس العمل شدید مراجع و علمای قم را موجب شد انتشار مقاله ای توهین آمیز به امام خمینی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات بود که مایه اعتراض حوزه و سخنرانی برخی علما و مدرّسان برجسته بر ضد رژیم شد و منجر به هجوم مأموران در ۱۹ دی و دستگیری و شهادت برخی از طلاب گردید. جمعی از مدرّسان نیز تبعید شدند.[۶۷]
تشکیلات اداری و نظام آموزشی
قبل از آیت الله بروجردی
در زمان حائری و بروجردی یکی از منابع عمده مالی حوزه علمیه قم وجوه شرعی بود. پهلوی اول با هدف محدود کردن روحانیت، مجموع اوقاف مدارس را که یکی از منابع دیگر حوزهها بود در اختیار دولت قرار داد و بدین گونه بسیاری از مدارس را هم متصرف شد. این امر چنان اهمیتی داشت که سیدابوالقاسم کاشانی پس از شهریور ۱۳۲۰ در اولین اطلاعیه خود به آن اشاره کرد.[۶۸] محسن امین[۶۹] که در ۱۳۱۳ش/ ۱۳۵۳ به قم سفر کرده بود، در گزارشی که از اوضاع حوزه قم ارائه کرده، شمار طلاب آن را نهصد تن دانسته و یادآور شده که ریاست علمی دینی در تمام ایران از آنِ حائری است و از دورترین نقاط برای او وجوهات میفرستند و او آنها را در اختیار وکلای معتمد مالی خود قرار میدهد تا بین طلاب تقسیم کنند.
به نوشته سید ریحان الله یزدی[۷۰] هزینه زندگی طلاب از چند طریق حاصل میشد: درآمد شخصی، کمکهای بازرگانان و اعیان شهرها، کمک خرج از طرف حائری و جمعی از طلاب بودند که همه مخارجشان را حائری تأمین میکرد.[۷۱] مخارج حوزه علمیه قم در زمان ریاست حائری جمعاً ده هزار تومان بود که پس از وی به دو هزار و هفتاد تومان تنزل پیدا کرد.[۷۲] شهریه در دوره حجت و خوانساری پانزده ریال با پنج من نان بود که مقدار نان برای متأهلان افزایش داده میشد. این مستمری تا هجده سال پس از وفات حائری به طلاب داده میشد.[۷۳] حائری دادن حجره و شهریه به طلاب تازه وارد را منوط به گذشت شش ماه از زمان ورود به حوزه و تحقیق درباره آنها کرده بود.[۷۴]
در زمان آیت الله بروجردی
در زمان بروجردی به طلاب پس از آنکه مشغول درس شرح لمعه میشدند شهریه پرداخت میشد ولی به افراد خوش استعداد زودتر شهریه میدادند.[۷۵] در زمینه تحول تشکیلات اداری حوزه هم در زمان بروجردی ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامههای وارده و صادره طی شماره ای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد وکالت نامههایی که به افراد داده میشود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب میشد.[۷۶] از زمانی که نظام سربازی به وجود آمد و مقرر شد که جوانان به سربازی بروند، در حوزه علمیه افرادی برای سامان دادن به این امر انتخاب شدند. مثلا در زمان حائری، میرزا عبدالحسین بروجردی معروف به صاحب الداری که هم مقسّم بود و هم مدیریت مدارس فیضیه و دارالشفا و کتابخانه فیضیه را از سوی وی برعهده داشت، مسئول پیگیری امور مشمولین شد.[۷۷] در رجب ۱۳۷۷ شیخ مجتبی عراقی از طرف بروجردی تولیت مدرسه فیضیه و کتابخانه آن و مدرسه خان و هم امور مشمولین را برعهده گرفت.[۷۸] پس از تشکیل شورای مدیریت حوزه در ۱۳۶۶ش، اداره مدارس و مسائل مشمولین به عهده این شورا قرار گرفت که در فیضیه مستقر است.
امتحانات در حوزه قم
پس از بروجردی مسائل امتحانات در حوزه قم دوباره مطرح و به تدریج به طور جدّی معمول گردید. و امتحان ازآن رو ضرورت یافت که مایه کسب اطمینان از گذراندن دروس مرحله قبلی و گذار به مرحله بعدی بود.[۷۹] برحسب دستور آیت الله گلپایگانی در این زمینه شروطی وضع شد که براساس آنها، شرط شرکت در امتحانات مراحل عالی تحصیلی، قبولی در امتحانات مراحل قبلی دانسته شد.[۸۰] به این ترتیب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهم تری منجر شد که عبارت بود از رتبه بندی دروس و طلاب و نیز رتبه بندی شهریه براساس آن است، امری که هم اکنون نیز در حوزهها معمول است. این رتبهها اینک به قرار ذیل است:
- رتبه اول: ادبیات عرب و شرح لمعه؛
- رتبه دوم: اصول فقه، قوانین، مکاسب محرمه و رسائل؛
- رتبه سوم: مکاسب (بیع و خیارات) و کفایه.
در طرح آیت الله گلپایگانی امتحانات هریک از این رتبهها در سه مرحله برگزار میشد و همین اساس ایجاد دَه پایه درسی، با تفاوتهایی، در نظام آموزشی حوزه شده است.[۸۱] در این نظام، طلاب با گذراندن پایه دهم، علاوه بر درسهای جنبی مورد لزوم، کتابهای مکاسب و کفایه را به اتمام رسانده امتحان میدهند. برای شرکت کنندگان در دروس خارج نیز، که پس از پایه دهم صورت میگیرد، نظام نامههایی تدوین شده است.
علوم متداول حوزه
در حوزه علمیه قم، مباحث عالی فقه و اصول و نیز فلسفه و عرفان به سبکهای متفاوت و ویژه ای عرضه شده است. در این میان، دو سبک حائری و بروجردی که پیش از آن در حوزههای علمیه ایران مرسوم نبوده درخور توجه است. حائری که از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود در تدریس خود از شیوه وی که مبتنی بر شاگردمحوری بود پیروی میکرد. در این شیوه استاد یک مسئله را با ادلّه مؤیّد و مخالف آن مطرح میکرد و شاگردان اجازه داشتند درباره آن به اظهارنظر بپردازند. این شیوه به مکتب سامرا معروف شده است.
روش فقهی آیت الله بروجردی
در زمان ریاست و مرجعیت بروجردی سبک دیگری در تدریس خارج فقه و هم در علم رجال عرضه شد که تأثیر زیادی بر حوزه علمیه قم و حتی نجف گذاشت و این تأثیر تاکنون استمرار داشته است. روش فقهی وی از یکسو مبتنی بر آگاهی از فتاوی فقهای اولیه مذاهب اسلامی و علمای اهل سنّت بود، چرا که بسیاری از مطالبی که ائمه شیعه(ع) مطرح میکردهاند، به اقتضای وضع تاریخی عمدتاً ناظر بر فتاوی و نظریات فقهی اهل سنّت بوده است، و از سوی دیگر بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله توجه نشان میداد؛ به علاوه از طرح مباحث کم ثمر و صرفاً ذهنی پرهیز مینمود. در علم رجال و اِسناد هم او صاحب روش جدیدی بود که براساس آن مسائلی از قبیل فاصله زمانی راویان یک سلسله، تعداد روایات هر راوی، جایگاه حدیثی او، میزان وثاقت و استادان و شاگردانش که کاشف از مرسل یا مسند بودن حدیث بود مورد بررسی قرار میگیرد.
سبک فقهی امام خمینی
در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یاد کرد که به گونه ای آمیزه ای از آن دو بود به علاوه ویژگیهای دیگر. وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شیوه وی، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن به طور کامل مطرح میشد، آرای دانشمندان دیگر درباره آن موضوع طرح و احیانآ نقد میشد، و سعی میشد مسائل اصولی از مسائل فلسفی به طور واضح متمایز گردد.[۸۲]
علوم دیگر
حوزه علمیه قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام، فلسفه و تفسیر هم در دهههای سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزهها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت.
مدرس عالی دو رشته فلسفه و تفسیر علامه سیدمحمدحسین طباطبائی بود. تا پیش از فعالیت علامه طباطبائی در قم، درس فلسفه در این شهر مهجور بود، چنانکه امام خمینی هم مجبور به ترک درس فلسفه شده بود.[۸۳] درس فلسفه طباطبائی که در آن استادان مبرِّزی پرورده شدند به احیای علوم عقلی در حوزه و در نتیجه آماده شدن طالبان علم برای بررسی پرسشهای کلامی و فلسفی جدید انجامید. اقدام طباطبائی در حدود ۱۳۳۰ش، در تربیت شماری از فضلای حوزه برای نقد فلسفههای مادیگرایانه منشأ تحولات جدّی در حوزه علمیه قم شد، به گونه ای که این حوزه پیشگام این گونه مباحثات گردید و حتی حوزه نجف از آن بهره مند شد.[۸۴] به علاوه، با این اقدام طباطبائی، زمینه برای ورود مباحث جدید فلسفه غرب به حوزه قم فراهم آمد.[۸۵] تألیف کتابهای بدایة الحکمة و نهایة الحکمة توسط طباطبائی را هم باید در زمره اصلاحات نظام درسی حوزوی تفسیر کرد. نقش طباطبائی در حوزه علمیه قم، خاصه در پرورش متفکر اسلامی، را با نقش بروجردی در زمینه فقه مقایسه کردهاند.[۸۶] جلسات تفسیری طباطبائی و سبک ویژه وی در تفسیر قرآن را که به پرورش چندین مفسر و نیز احیای مباحث قرآنی در حوزه قم انجامید باید از ویژگیهای شاخص حوزه علمیه محسوب کرد.
در کنار درسهای فقه، اصول، کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، تدریس اخلاق، رجال و برخی دیگر از علوم کاربردی مانند ریاضیات و نجوم نیز با دامنه ای محدودتر در حوزه قم معمول بوده است.[۸۷] از نوآوریهای دیگری که در واپسین سالهای حیات آیت الله بروجردی صورت گرفت، آشناسازی طلاب بااستعداد و فاضل با زبان انگلیسی و دانشهای جدید بود. مبتکر این طرح، یکی از شاگردان بروجردی، به نام شیخ علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه بود که پس از تأسیس دبیرستانی به نام علوی در تهران با هماهنگی آیت اللّه بروجردی، در ۱۳۳۵ش، در تعطیلات تابستانی، تعدادی از طلاب را برای فراگیری علوم کاربردی و اقتصاد و زبان انگلیسی نزد دبیران معروف آن مدرسه به تهران دعوت کرد.[۸۸]
مدارس
در قم در کنار مدارس کهن مثل فیضیه که از قدیم مورد استفاده طلاب بودهاند، از زمان تأسیس این حوزه تاکنون، به اقتضای ضرورتهای مختلف مدارسی ساخته و در اختیار طلاب قرار داده شده است. براساس گزارش سال ۱۳۱۳ش، مدارس قم و تعداد طلاب آنها بدین قرار بوده است: فیضیه دارای ۹۱ حجره و ۲۰۰ محصل، دارالشفا دارای ۲۸ حجره و ۴۲ محصل، رضویه دارای ۲۴ حجره و ۴۳ محصل، حاجی ملاصادق دارای ۲۵ حجره و ۴۵ محصل، ناصریه دارای ۲۳ حجره و ۲۲ محصل، مهدی قلی خان دارای ۱۴ حجره و ۲۰ محصل، حاج سیدصادق دارای ۱۰ حجره و ۱۸ محصل[۸۹] حجت کوه کمری در زمان ریاست خود عمارت نایب السلطنه را خرید و مدرسه ای برجای آن ساخت و ابتدا ۲۶ حجره در آن تعبیه کرد که به مدرسه حجتیه معروف شد.[۹۰] در زمان بروجردی و پس از نهضت امام خمینی، بنا به ضرورتِ اصلاحاتِ حوزه بر شمار مدارس حوزه علمیه قم، خاصه مدارسی با الگوهای خاص، افزوده شد به طوری که مدارس قم در اوایل دهه پنجاه شمسی بالغ بر پانزده باب شد.[۹۱] در این میان مدرسههای زیرنظر آیت الله گلپایگانی و مدرسه حقانی نقش اساسی در اصلاح برنامههای حوزه داشتند.
مؤسسات وابسته به حوزه قم
در دهه چهل شمسی به ویژه پس از نهضت پانزده خرداد، بنابر ضرورتهایی که مراجع و استادان عالی رتبه حوزه احساس کردند، مؤسساتی ایجاد شد.
دارالتبلیغ
دار التبلیغ اسلامی از مؤسسات حوزوی بود که توسط آیت الله شریعتمداری در مهر ۱۳۴۴ تأسیس شد. هدف این مؤسسه، تربیت مبلغ برای مقابله با تبلیغات ضد دینی و ضد تشیع بود.[۹۲] اگرچه اهداف و عملکرد بنیانگذار این مؤسسه مورد نقدِ شماری از اصحاب حوزه قم قرار داشت،[۹۳] اما این مؤسسه در آشنا کردن طلاب جوان با مسائل و مباحث جدید در علوم انسانی و دینی موفق بود. علاوه بر استادان و مدرّسان حوزه قم، چند تن از روحانیان مبرّز را از تهران و لبنان برای تدریس به قم دعوت کرد. دارالتبلیغ از استادان غیرروحانی که از تهران به قم میآمدند نیز بهره میگرفت. دارالتبلیغ برای نخستین بار مرکزی برای جذب و تربیت طلاب خارجی و آموزش و ساماندهی آنان تأسیس کرد. همچنین برای نخستین بار مرکزی برای آموزش زنانِ طلبه ایجاد نمود.[۹۴]
موسسه در راه حق
مؤسسه مهم دیگر وابسته به حوزه علمیه قم در این مقطع، موسسه در راه حق بود که در ۱۳۴۳ تأسیس شد و کسانی چون سید هادی خسروشاهی، سید محسن خرازی، سید جمال الدین دین پرور و رضا استادی اداره آن را به عهده داشتند. این مرکز صرفآ به امور فرهنگی میپرداخت و در زمینه اصول اعتقادات، فروع مذهب و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی، نشریات رایگانی منتشر میساخت.[۹۵]
کتابخانه
در حوزه علمیه قم از بدو تأسیس توجه ویژهای به امر کتابخانه شده است و رؤسا و مراجع وقت در جهت تهیه کتابخانههای مجهز و کارآمد برای استفاده طلاب و استادان تلاش کردهاند.
- کتابخانه مدرسه فیضیه، در ۲۰ آبان ۱۳۰۹ توسط حائری تأسیس شد.
- کتابخانه مسجد اعظم، سید حسین بروجردی در ۱۳۳۹ش آن را بنا کرد.
- کتابخانه آستانه حضرت معصومه در ۱۳۳۲ش بنا شد.
- کتابخانه مدرسه حجتیه را حجت کوه کمره ای تأسیس کرد.
- کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سید شهابالدین مرعشی نجفی در ۱۳۵۴ش آن را ایجاد کرد که اینک بالغ بر ۳۲،۰۰۰ نسخه خطی دارد و از معتبرترین کتابخانههای دنیاست.[۹۶]
نشر
در میان مراجع حوزه علمیه قم، بروجردی اهمیت ویژه ای به امر نشرِ آثار اسلامی میداد و در این زمینه خود او بانی نشر بسیاری از کتابهای فقهی، حدیثی و رجال شیعه گردید. در دهههای چهل وپنجاه نیز این روند ادامه یافت و مراجعی چون گلپایگانی و مرعشی نجفی و شریعتمداری و پاره ای از روحانیان دیگر در زمینه چاپ و نشر آثار کهن و جدید اسلامی تلاش کردند. مرعشی نجفی در زمینه نشر آثار مخطوط قدما به فعالیت پرداخت،[۹۷] گلپایگانی انتشارات دارالقرآن الکریم را تأسیس کرد که در آغاز تنها به امر چاپ قرآن اهتمام داشت و سپس در دیگر زمینههای دینی و مذهبی به انتشار کتاب پرداخت.[۹۸] دار التبلیغ اسلامی هم که زیر نظر آیت الله شریعتمداری اداره میشد به نشر کتابهای مهم و معتبر توجه نشان داد و در این زمینه پرکار بود.[۹۹]
مجلات تحقیقاتی و عمومی
- اولین مجله معتبر حوزه علمیه قم که توسط روحانیان تأسیس و اداره شد مجله مکتب اسلام است که در زمان حیات آیت اللّه بروجردی در ۱۳۳۷ش ایجاد شد و اولین شماره آن در بهمن ماه آن سال نشر یافت؛ و نشر آن با افت و خیزهایی، تاکنون همچنان ادامه یافته است. معروفترین اشخاصی که در تأسیس و ادامه کار این مجله نقش داشتهاند ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی (هر دو از مراجع تقلید کنونی) بودهاند،[۱۰۰]
- مجله معتبر دیگری که به صورت سالنامه و فصلنامه در حوزه علمیه قم مجال ظهور پیدا کرد مجله مکتب تشیع بود که به توسط علی اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد جواد باهنر و همکارانشان تأسیس و نخستین شماره آن در اردیبهشت ۱۳۳۸ در ده هزار نسخه منتشر شد. در این نشریه، شمار درخور توجهی از علمای نامدار و فضلای جوان حوزه مقاله مینوشتند و به مباحث روز، خاصه مباحث اجتماعی از منظراسلامی، توجه ویژه نشان میدادند.[۱۰۱]
- دیگر مجلات حوزه علمیه قم در پیش از انقلاب اسلامی میتوان به سالنامه مکتب جعفری (از ۱۳۴۰ش تا۱۳۵۷ش)، نشریه مسجد اعظم که از سوی کتابخانه مسجد اعظم قم منتشر میشد (از ۱۳۴۵ تا ۱۲ شماره به طور ماهیانه)، نشریات بعثت و نیز انتقام که حال و هوای سیاسی را منعکس میساختند و مجله عربی الهادی که از سوی دار التبلیغ اسلامی منتشر میشد، اشاره کرد.[۱۰۲]
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- حوزه علمیه قم
- پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی حوزههای علمیه
- مرکز مدیریت حوزه های علمیه
- مرکز مدیریت حوزه علمیه استان قم
- معاونت آموزش حوزههای علمیه
- مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران
- جامعةالزهراء (حوزه علمیه خواهران - قم)
- پایگاه حوزه
- مرکز آموزشهای حوزه
- خبرگزاری حوزه
- جامعه مدرسین حوزه قم
- حوزه علميه قم؛ عبور از مشروطه و اقبال به حکومت اسلامي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...