حوزه علمیه قم

فیضیه.jpg

حوزه علمیه قم، مجموعۀ دست‌اندرکاران، مدارس دینی و مراجع مذهبی در شهر قم که آموزش، تربیت و پرورش طلاب علوم دینی شیعه و برخی وظایف دیگر مانند اخذ وجوهات شرعی و ساماندهی به هزینه کردن آن و نظارت بر تبلیغات و امور دینی کشور را بر عهده دارند. از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شمسی در ایران، حوزه علمیه قم به گونه غیر رسمی بر کار دولتهای جمهوری اسلامی نیز نظارت داشته و بسیاری از روحانیان آموزش دیده در این حوزه، مسئولیتهای اجرایی و قضایی بر عهده گرفته‌اند.
گسترش و افزایش مهاجرت اشعریان شیعی در قرن دوم، شهر قم را به یکی از شهرهای مسلمان نشین‌شیعه مذهب تبدیل کرد. در دو قرن نخست هجری، برخی از اصحاب امام صادق(ع) و امام رضا(ع) در این شهر حضور داشتند. خاندان برقی، حِمْیری، ابراهیم بن هاشم قمی، ابن مَتّیل/ مُتَّیل، ابن بابویه از خاندان‌های شیعی قرن سوم در قم بودند. علاوه بر خاندان‌های دانش پرور، آنچه بر رونق حوزه قم افزود، حضور پرشمار علویان و سادات در این شهر بود. قمی‌ها با امامان معصوم(ع) ارتباط نزدیک در قالب نامه‌نگاری داشتند.

در قم همه شاخه‌های علوم دینی و مقدمات آنها تدریس می‌شد و علوم قرآنی، کلام، تاریخ و جغرافیا، تراجم و علم رجال و علم حدیث از علوم متداول در حوزه علمیه قم بود و بخش قابل توجهی از فعالیت‌های کلامی حوزه قم، در چهارچوب مبارزه با اندیشه‌های انحرافی غلات سامان می‌یافت. سبب اصلی پیوند حوزه قم با مسائل اجتماعی و سیاسی به این خاطر بود که قم شهری یکپارچه شیعه نشین بوده است. ازاین رو هم والیان و هم قاضیان از میان شیعیان که اکثریت را در اختیار داشته‌اند، برگزیده می‌شدند.

حوزه علمیه قم قدیم که به ویژه در سده‌های سوم و چهارم شکوه فراوان یافته بود، با رونق حوزه‌های مشابه دیگر در ری و سپس بغداد و به ویژه به علت قدرت یافتن سلجوقیان سنّی مذهب در سده پنجم، از شکوه پیشین آن کاسته شد. با حمله مغولان به قم و کاشان و خونریزی و ویرانی گسترده در این شهرها در سال ۶۲۱ حوزه قم نیز روی به زوال نهاد. حمایت‌های کمابیش مداوم صفویان از علما و مذهب شیعه، که از عوامل رشد و رونق حوزه‌های شیعی در قزوین و اصفهان بود، شامل قم، نیز می‌شد. در سرتاسر دوره صفوی علمای شیعه و لو برای مدتی معین در قم اقامت و احتمالا تدریس کرده‌اند. در قرن سیزدهم نیز شماری از عالمان در قم به فعالیت علمی اشتغال داشتند که مهمترین و مشهورترین آنان شیخ ابوالقاسم قمی (متوفی ۱۲۳۱)، معروف به میرزای قمی، است.

 

تاریخچه

قدمت بسیار زیاد حوزه علمیه قم، حاصل دیرینگی مذهب شیعه در این شهر است که با مهاجرت افراد قبیله اشعریون از کوفه به قم پیوند وثیق دارد.[۱] گسترش و افزایش مهاجرت اشعریان شیعی در سده دوم، شهر قم را به زودی به یکی از شهرهای مسلمان نشین شیعه مذهب تبدیل کرد. بررسی زندگی نامه محدّثان و علمای اهل تشیع که در سده دوم، یا حتی اول، در قم زندگی می‌کردند، نشاندهنده تکوین حوزه علمیه شیعی در این شهر از نخستین دهه‌های سده دوم هجری است. از فهرست ۹۱ تن از دانشمندان و محدّثان خاندان اشعری در قم در فاصله سده اول تا چهارم[۲] ۳۳ تن در قرن دوم می‌زیسته‌اند که این رقم خود نشان می‌دهد که از اواخر قرن اول و در طول قرن دوم حوزه قم کاملا فعال بوده است.

دانشمندان شیعی قرن اول و دوم

ابوبکربن عبداللّه اشعری (زنده در اواخر قرن اول)، محدّث و صحابی امام صادق(ع) از جمله دانشمندان خاندان اشعری در قم است که از نسل او دانشمندان بسیاری پدید آمدند.[۳] نیای ابوبکر بن عبداللّه، سعدبن مالک، سرسلسله مهاجران خاندان اشعری به قم بوده است.[۴] یازده تن دیگر از فرزندان عبداللّه بن سعد اشعری نیز از راویان و محدّثان سده دوم هجری بوده‌اند[۵] از جمله: موسی بن عبداللّه بن سعد اشعری (زنده در ۱۱۴)، صحابی امام صادق(ع) که پیشگام تبلیغ و ترویج مذهب شیعه در قم بود؛[۶] یسَع بن عبداللّه (زنده در ۱۱۴) از راویان امام صادق(ع)[۷] یعقوب بن عبداللّه (زنده در ۱۱۴) صحابی امام صادق(ع)؛[۸] ادریس بن عبداللّه (زنده در ۱۸۳)، صحابی امام صادق(ع).[۹] یکی دیگر از دانشمندان اشعری در قرن دوم عبدالعزیزبن مهتدی بن محمد (زنده در ۱۸۳) بود. وی از جانب امام رضا(ع) وکالت داشته و نامش در اسنادِ دستکم شانزده حدیث در کتب اربعه حدیثی شیعه آمده است.[۱۰]

 

دانشمندان شیعی قرن سوم

شمار علمای شیعه در قرن سوم همچنان روی به افزایش داشته، چنانکه بنابر فهرست پیش گفته[۱۱] ۴۴ تن در این قرن می‌زیسته‌اند. این رقم اگر در کنار شمار دانشمندان خاندان‌های دیگر از قرن سوم به بعد، مانند خاندان برقی، حِمْیری، ابراهیم بن هاشم قمی، ابن مَتّیل/ مُتَّیل، ابن بابویه و دیگر خاندان‌های دانش پرور نهاده شود، گسترش سریع حوزه قم را در قرون سوم به بعد به خوبی نشان می‌دهد. سرسلسله و نخستین دانشمند خاندان برقی، ابوعبداللّه محمدبن خالدبن عبدالرحمان برقی (زنده قبل از ۲۲۰) از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) راوی و محدّث معروف سده دوم و اوایل قرن سوم بوده است. فرزند محمد بن خالد برقی، احمد بن محمد نامدارترین دانشمند این خاندان است.

مشهورترین فرد خاندان حمیری، ابوالعباس عبداللّه بن جعفر حِمیری (متوفی ح ۳۱۰)، از راویان امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) بوده که در کتب اربعه فقهی شیعی بیش از ۱۸۰ حدیث به نقل از وی آمده است. او کتاب‌های بسیاری از جمله قرب الاسناد را نوشته است.[۱۲] فرزندش، ابوجعفر محمد نیز از راویان سرشناس و موثق و صاحب تألیفاتی بوده و با امام عصر(عج) مکاتبه کرده است.[۱۳]

ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در ۲۴۷) نیز سرسلسله خاندانی علمی در حوزه قم بود. وی اصالتآ کوفی و شاگرد یونس بن عبدالرحمان و از پیشگامان علم حدیث در قم بود. وی را نخستین محدّثی دانسته‌اند که احادیث کوفیان را در قم نشر داده است.[۱۴] فرزندش، علی بن ابراهیم قمی محدّث و مفسری بسیار مشهور و از مشایخ کلینی بوده است.

فرزندان مَتّیل/ مُتَّیل قمی نیز در شمار محدّثان برجسته بوده‌اند. حسن بن متّیل (زنده پس از ۳۰۰) مصنف و محدّث مشهوری در قم بوده و کتابی به نام نوادر داشته است.[۱۵] برادرش علی بن متیل، از مشایخ شیخ صدوق بوده است.[۱۶] احمدبن متّیل و فرزندش جعفربن احمد نزد ابوجعفر محمدبن عثمان عَمْری، دومین نایب خاص امام زمان(عج) آن چنان قدر و اعتباری داشته‌اند که برخی از علمای شیعه تقریباً مطمئن بودند که پس از محمدبن عثمان، نیابت خاصه به یکی از این دو تن خواهد رسید.[۱۷]

خاندان ابن بابویه

اما بلندآوازه‌ترین خاندان حوزه قم و سپس ری خاندان ابن بابویه است. خاندان ابن بابویه تا اواخر سده ششم در حوزه‌های قم و ری نامی بلند داشته‌اند. منتجب الدین رازی آخرین دانشمند این خاندان نیز مانند نخستین دانشمند این خاندان، کنیه ابن بابویه و نام علی داشته است. ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (متوفی ۳۲۹) محدّثی بزرگ بوده و نجاشی[۱۸] وی را شیخ و فقیه قمیان خوانده و کتاب‌های او را که بسیاری از آنها در احکام فقهی است، نام برده است. فرزندش ابوعبداللّه حسین بن علی نیز همانند پدر کنیه ابن بابویه داشت و از پدرش اجازه نقل حدیث داشته است.[۱۹] او خود گفته که پیش از بیست سالگی مجلس تدریس داشته و حاضرجوابی او در حل احکام فقهی، مستمعان را شگفت زده می‌کرد.[۲۰] فرزند دیگر ابوالحسن علی بن حسین، ابوجعفر محمدبن علی معروف به شیخ صدوق و ابن بابویه، معروف‌ترین عضو این خاندان علمی است. کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، یکی از کتب اربعه حدیثی ـ فقهی شیعه از نوشته‌های اوست.[۲۱] شیخ صدوق را در واقع می‌توان نماد و برجسته‌ترین چهره حوزه قم و سپس ری ـ که پس از ۳۳۹ به آنجا مهاجرت کردـ[۲۲] دانست.

حضور علویان و سادات

گذشته از این خاندان‌های دانش پرور، آنچه بر رونق حوزه قم افزود، حضور پرشمار علویان و سادات در این شهر بود، علویان دست کم به دو طریق به رونق این حوزه یاری رساندند. نخست آنکه از میان آنان دانشمندان زیادی در طول تاریخ حوزه قم ظهور کردند و دیگر اینکه مزار آنان که سخت مورد احترام مردم بود ضمن تقدس بخشیدن به قم، به کانونی برای تدریس و تعلیم علوم دینی طبق بیان امامان شیعه تبدیل شد.[۲۳] در رأس علویان قم باید از خواهر امام رضا(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س) نام برد که در ۲۰۲ و در پی ولایتعهدی امام هشتم(ع)، از مدینه عازم خراسان شد و در قم درگذشت.[۲۴]

 

تعداد علمای مشهور

گسترش کمّی حوزه قم چندان بوده که صاحب تاریخ قم،[۳۳] علمای مشهور شیعه در این شهر را از آغاز تا سده چهارم ۲۶۶ و شمار علمای سنّی را ۱۴تن ذکر کرده است. اقبال به علوم دینی، به ویژه علم حدیث، در قم چندان بوده است که محمدتقی مجلسی[۳۴] گفته در کتابی خوانده که در عصر شیخ صدوق (قرن چهارم) بالغ بر دویست هزار محدّث در قم می‌زیسته‌اند. مجلسی این رقم بسیار بالای محدّثان را اینگونه برای خود قابل باور ساخته است که در قم عوام و خواص همه به حفظ حدیث می‌کوشیده‌اند. این رقم در هر صورت نشانه اقبال عمومی قمیان به دانش حدیث بوده است.

 

ارتباط نزدیک با امامان معصوم(ع)

ارتباط نزدیک با امامان معصوم(ع) در قالب نامه نگاری صورت می‌گرفته و هم در قالب مسافرت‌های علمای قم به عراق و حجاز و خراسان. از میان ۹۱ تن از علما و محدّثان اشعری قم، ۴۶ تن با یک یا چند امام معصوم(ع) ارتباط و دیدار داشته‌اند.[۳۵] شمار قمی‌ها صحابی امامان با احتساب علمای غیراشعری از این رقم هم بالاتر می‌رود.[۳۶] این ارتباط مایه اعتبار روزافزون حوزه قم شده و آن حوزه را به مرجع و معیاری در حوزه علوم اسلامی بدل کرده بوده است. به نوشته شیخ طوسی[۳۷] یک بار حسین بن روح، سومین نایب خاص امام زمان(عج) کتابی فقهی ـ کتاب التأدیب ـ را به قم فرستاد تا فقهای آنجا نظر خود را در باب صحت و سقم مطالب آن بازگو کنند.

 

دانش ها

بر پایه منابع گوناگون می‌توان دریافت که در حوزه قم تقریبآ همه شاخه‌های علوم دینی و مقدمات آنها ـ البته باتوجه به ابتدایی بودن مراحل پاره‌ای از آن علم‌ها تدریس می‌شد. ابوجعفر برقی (متوفی ۲۷۴ یا ۲۸۰) در علوم ادبی و بلاغی تبحر داشت. وی در این حوزه دو کتاب به نامهای الشعر و الشعراء و النحو را تألیف کرد.[۳۸] یکی از شاگردان او، ابوعبداللّه محمدبن عبیداللّه (عبداللّه) ملقب به ماجیلویه نیز فقیهی ادیب بود.[۳۹] دیگر استاد برجسته علوم ادبی در حوزه قم ابوعلی احمدبن اسماعیل ملقب به سمکه بود. وی چند کتاب داشت که نجاشی[۴۰] آنها را بی‌مانند خوانده است.

علوم قرآنی

علوم قرآنی نیز محل توجه حوزه قم بود. ابوطالب عبداللّه بن صلت قمی از راویان امام رضا(ع) کتابی در تفسیر قرآن نوشته بود.[۴۱] ابوعبداللّه برقی کتابی در تفسیر با نام کتاب التنزیل و التعبیر، و نیز کتاب دیگری به نام التفسیر داشت.[۴۲] برادرش حسن بن خالد نیز کتاب تفسیری در ۱۲۰ جلد داشت که امام حسن عسکری(ع) آن را املا کرده بود.[۴۳] محمد بن حسن صفار (متوفی ۲۹۰)، از محدّثان ارجمند قم و نویسنده کتاب‌های فقهی بسیار، کتابی درباره قرآن با نام فضل القرآن داشت.[۴۴] ابوالقاسم سعدبن عبداللّه اشعری قمی، شیخ و فقیه خاندان اشعری در همین باره کتابی نوشت، با نام ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه.[۴۵] در همین دوره تفسیر علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در ۳۰۷) نوشته شد که پایه بسیاری از تفاسیر مأثور بعدی قرار گرفت.

کلام

موضوع دیگرِ تألیف و تدریس در حوزه قم قدیم مسائل اعتقادی و کلامی بود و مباحث مربوط به غیبت امام دوازدهم(عج) و امامت در نقطه مرکزی این مباحثات قرار داشت. برای نمونه می‌توان از این کتابها نام برد: کتاب الجبر و التفویض و کتابُ مایفعل الناسُ حین یفْقُدون الامام، درباره وظایف مؤمنان در وضع فقدان امام، از ابوجعفر احمدبن ابی زاهر اشعری قمی (زنده قبل از ۲۶۲)[۴۶] کتاب الغیبة و کتاب الامامة از ابوالعباس عبداللّه بن جعفر حمیری قمی (متوفی ح ۳۱۰)[۴۷] کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة از علی بن حسین بن بابویه (متوفی ۳۲۹)[۴۸]

مبارزه با غلات

بخش قابل توجهی از فعالیت‌های کلامی حوزه قم، در چهارچوب مبارزه با اندیشه‌های انحرافی غلات سامان می‌یافت. حسین بن سعیدِ اهوازی(زنده در ۲۲۰)[۴۹] محمد بن حسن صفار قمی (متوفی ۲۹۰)[۵۰] و ابوالقاسم سعدبن عبداللّه بن ابی خلف اشعری، شیخ و فقیه برجسته شیعه (متوفی ح ۲۹۹ تا ۳۰۰)[۵۱] هریک کتابی در رد غلات نوشتند.

تاریخ و جغرافیا

از دیگر علوم محل توجه در حوزه قم قدیم، تاریخ و جغرافیا بود. ابوعبداللّه برقی به نوشته نجاشی[۵۲] به اخبار و علوم عرب آگاه بود و چند کتاب، از جمله کتاب مکة و المدینة و کتاب حروب الاوس و الخزرج، نوشت. پسرش ابوجعفر برقی از ادیبان و مورخان حوزه قم، چندین کتاب با گرایش تاریخ تألیف کرد از جمله: انساب الامم، الاوائل، بنات النبی و ازواجه، کتاب التاریخ، کتاب المغازی، و طبقات الرجال؛ همچنان که کتابی در موضوع جغرافیا با عنوان البلدان و المساحة نوشت که از مآخذ تاریخ قم نیز بود.[۵۳] شاگرد ابوجعفر برقی، احمدبن اسماعیل، ملقب به سمکه نیز در دانش تاریخ تبحر داشت. از جمله تألیفات تاریخی او، کتاب العباسی بوده که به گفته نجاشی[۵۴] ده هزار ورق داشته و نجاشی اخبار امین عباسی را در این کتاب دیده و آن را ستوده است. از این اثر، حسن بن محمد قمی، مؤلف تاریخ قم[۵۵] هم استفاده کرده است. ابوجعفرمحمدبن عبداللّه بن جعفر حمیری نیز به تاریخ و جغرافیا آگاه بود و کتاب المساحة و البلدان را براساس کتاب ابوجعفر برقی تألیف کرد.[۵۶] ابوالقاسم جعفربن محمدبن جعفر، معروف به ابن قولویه (متوفی ۳۶۸)، از نامورترین مشایخ فقه و حدیث و استاد شیخ مفید، نیز چند اثر در تاریخ داشت از جمله تاریخ الشهور و الحوادث فیها.[۵۷]

تراجم و علم رجال

علمای قم درباره تراجم و علم رجال نیز تألیفات قابل ملاحظه‌ای داشتند. ظاهرآ ابوجعفر برقی اثری به نام کتاب الرجال داشت. علاوه بر وی، علمای دیگر چون ابوعلی احمدبن اسحاق اشعری (زنده در ۲۶۰)، ابوجعفرمحمدبن یحیی اشعری (متوفی ح ۲۸۰)، سعدبن عبداللّه اشعری (متوفی بین ۲۹۹ تا ۳۰۰)، محمدبن حسن بن ولید (متوفی ۳۴۳)، ابن دؤل قمی (متوفی ۳۵۰)، ابن داوود قمی (متوفی ۳۶۸)، شیخ صدوق و برادرزاده‌اش حسین بن حسن بابویه قمی (قرن چهارم) هریک کتابی در علم رجال داشته‌اند.[۵۸] نیز ابن بُطّه قمی، ابن قولویه و شیخ صدوق، هرکدام کتابی در ذکر فهرست کتابهای تألیف شده نوشته‌اند.[۵۹]

علم حدیث

رواج این علوم متنوع در حوزه قم قدیم، البته به هیچ رو به گستردگی رواج علم حدیث در آنجا نبوده است. حدیث را باید نه تنها مسلط‌ترین دانش، بلکه گسترده‌ترین جنبش علمی شیعه در سده دوم تا چهارم به شمار آورد. احادیث امامان که نخست در مدینه و کوفه روایت می‌شد، در حوزه قم تهذیب و تدوین می‌گردید. بررسی در سلسله اسناد کتاب‌هایی چون المحاسن، نوشته احمد بن محمد بن خالد برقی، شاهدی بر این مدعاست. یکی از بزرگترین محدّثان این حوزه، ابراهیم بن هاشم قمی، در کثرت روایت بی‌مانند بود و نامش در اسناد بیش از ۶۴۱۴ حدیث آمده است.[۶۰] بخش عظیمی از احادیث کافی از علی بن ابراهیم، از طریق پدرش ابراهیم بن هاشم نقل شده است. مطالعه در اسناد احادیث کتاب کافی نشان می‌دهد که بیش از هشتاد درصد از مشایخ حدیثی کلینی قمی‌اند. این خود حاکی از آن است که کلینی زمان نه چندان کوتاهی را از محضر عالمان حوزه قم استفاده کرده است.[۶۱]

 

ویژگی‌های مدرسه حدیثی قم

  • از شاخصه‌های مدرسه حدیثی قم، توجه به متن حدیث و ساماندهی آنها در موضوعات مختلف دینی بوده است. شیخ صدوق که نماد این مکتب حدیثی به شمار می‌رود، علاوه بر نگارش چند اثر فقهی ـ حدیثی مهم، آثاری نیز در مباحث کلامی بر مبنای حدیث تألیف کرد، که از مشهورترین آنها کتاب التوحید در مباحث الهیات و کمال الدین و تمام النعمة در استدلال بر امامت حضرت محمدبن الحسن العسکری(عج) و غیبت و طول عمر ایشان است.
  • محدّثان قم احادیث را با اصول و قواعد روایتِ حدیث و معیارهای نقد حدیث می‌سنجیدند و هر روایتی را با هر کیفیتی نمی‌پذیرفتند و به ویژه برای پیشگیری از ورود احادیث مجعول غالیان سختگیری جدی داشتند و با افرادی که از راویان ضعیف و غیرمعتمد روایت می‌کردند، به تندی رفتار می‌کردند؛ چنانکه ابوجعفر احمدبن محمدبن عیسی (زنده در ۲۷۴)، از محدّثان بزرگ قم و بالاترین شخصیت علمی قم در آن زمان[۶۲] سهل بن زیاد آدمی را ـ ازآن رو که وی را غالی و دروغ پرداز می‌دانست ـ از قم بیرون کرد و مردم را از سَماع حدیث و روایت آن از او بازداشت؛[۶۳] حتی وی احمد بن محمد بن خالد برقی را به سبب نقل روایات از افراد ضعیف از شهر قم تبعید کرد ولی به زودی او را بازگرداند و از وی پوزش خواست و خود در تشییع جنازه برقی پا برهنه و بی‌عمامه شرکت کرد و در مرگ او بسیار متأثر شد.[۶۴]

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...

تاريخ : پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴ | 9:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |