ولادت امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه‌السلام در روز جمعه به هنگام طلوع فجر و به روایتى در روز دوشنبه، هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ قمرى[۱] یا سال ۸۰ قمری[۲] در مدینه دیده به جهان گشود.

پدر ارجمندش امام محمدباقر علیه‌السلام وى را به نام عموى نیاکانش جعفر طیار، "جعفر" نام نهاد. مادر گرامى امام جعفرصادق علیه‌السلام، "فاطمه" مکنّی به "اُم‌فروه" دختر "قاسم بن محمد بن ابی بکر"، از زنان نیکوسرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوى باتقوا و متدین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود بشمار مى‌ آمد و امام صادق علیه‌السلام در شأن و مقام وى فرمود: مادرم از زنانى بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکارى مى‌ نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.[۳]

حضرت جعفر بن محمد علیه‌السلام داراى یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه دیگر به نام‌ هاى "ابواسماعیل" و "ابوموسى" بود. همچنین داراى القابى چند بود که معروف‌ ترین آن‌ ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.[۴]

امام جعفرصادق علیه‌السلام به مدت دوازده سال، حیات بابرکت جد گرامى‌ اش امام زین العابدین علیه‌السلام را درک کرد و از مکتب تربیتى و علمى وى بهره وافر یافت. همچنین آن حضرت به مدت ۳۲ سال از وجود شریف پدرش امام محمدباقر علیه‌السلام برخوردار بود و در تمام رویدادهاى مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت.

مدت امامت امام جعفرصادق علیه‌السلام ۳۳ سال و ده ماه (از ذی الحجه سال ۱۱۴ تا ۲۵ شوال سال ۱۴۸ قمرى) بود و در ایام زندگى بابرکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفاى اموى و دو تن از خلفاى عباسى معاصر بود.

چون آن امام بزرگوار در انتهاى دوران خلافت ستمکارانه امویان و در آغاز خلافت فریب‌ کارانه عباسیان مى‌ زیست، فرصت مناسبى بدست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت علیهم‌السلام را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیا سازد. آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانى مبرز چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفى در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد. به همین جهت، ایشان را پایه‌گذار مذهب "امامیه" دانسته و شیعیان امامى اثناعشرى را "شیعه جعفری" مى‌ گویند.[۵]

ولادت

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام)، فرزند امام باقر علیه ‌السلام، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری[۱] و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری[۲] و در مدینه به دنیا آمد.

نام مادر ارجمند آن حضرت، فاطمه معروف به «ام‌فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مى‌ باشد.

در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: «امام صادق قدى متوسط داشت، چهره‌اى درخشان و موهاى سیاه و بینى بلند و زیبا، جلو سرشان مو نداشت و موهاى سینه کم بود، روى صورتش خالى سیاه داشت و روى بدنش خالهاى قرمز داشت‌.»[۳]

معرفی اجمالی

امام جعفر صادق (علیه‌السلام) رئیس مذهب جعفری و ششمین پیشوای شیعیان در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری [۱] (البته بعضی سال هشتاد و شش‌، ماه‌ رجب‌، روز جمعه یا دو شنبه نیز گفته‌اند.[۲] ) در مدینه متولد شد.[۳]

بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان‌ را نیز برخی سـال ۸۰ هجری ذکر کرده‌اند. [۴] [۵]

نام مبارکش «جعفر» و مشهورترین کنیه آن حضرت «ابوعبدالله»، و مشهورترین لقبش، «صادق» است.[۶]

پدر گرامیش «امام باقر (علیه‌السّلام)» و مادرش «ام فروه» دختر قاسم محمد بن ابوبکر است.[۷] [۸]

از‌ امام سجاد (علیه‌السّلام) پرسـیدند: ‌امـام بعد از شما کیست؟ فرمود: محمد‌باقر که علم را می‌شکافد. پرسیدند‌: امام بعد از او چه کسی خواهد بود؟ پاسـخ داد: جعفر که‌ نام او نزد‌ اهل آسمان‌ها «صادق‌» است‌! حاضران‌ با شگفتی‌ پرسیدند: شما همه راسـتگو و صادق هستید؛ چرا او را «بـخصوص‌» بـه‌این نام می‌خوانید؟
امام سجاد (علیه‌السّلام) به سخنی از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اشاره کرد و فرمود: «پدرم از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرد که: وقتی‌ فرزندم جعفر بن محمد بن‌ علی بن حسین متولد شد، او را صادق بنامید؛ زیرا فرزند پنجم از او جعفر نـام خواهد داشت و ادعای امامت‌ خواهد کرد؛ به دروغ و از روی افترا به خدا، او نزد‌ خدا‌ جعفر کذاب افترا زننده برخداست.»[۹]

امام صادق (علیه‌السّلام) مدت ۱۲ تا ۱۵ سال بنا بر اختلاف با امام‌ سجاد (علیه‌السّلام) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت ‌۱۹ سال با امام‌ باقر (علیه‌السّلام) زنـدگی کـرد و توانست‌ به مقدار لازم‌ از‌ خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه‌چینی نماید. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول‌ انجامید[۱۰] [۱۱]

که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی‌ بوده است. [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵]

مشخصات امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام)، ششمین پیشوا از امامان دوازده ‌ ‌گانه شیعه، در سال۸۳هجری [۱] [۲] [۳] [۴]

یا سال ۸۰ هجری [۵] [۶] هفدهم ربیع الأوّل [۷] [۸]

در سپیده دم روز جمعه یا دوشنبه در مدینه دیده به جهان گشود. [۹]

پدر برزگوارش امام باقر (علیه‌السلام) و مادرش ام فروه ، بنت قاسم بن محمد بن ابوبکر بود [۱۰] [۱۱]

نامش را به سفارش پیامبر اسلام جعفر نهادند [۱۲]

کنیه اش ابوعبداللّه یا ابواسماعیل و از القاب بارزش صادق، صابر، فاضل و ظاهر می‌باشد. [۱۳]

کنیه و القاب

معروف ترین کنیه آن حضرت، «ابا عبدالله» است که در احادیث منقول از ایشان، بسیار به چشم می خورد. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار می برد، و این کنیه‌ها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند.[۴]

برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام به نوعی صفت و حقیقتی را در ایشان نشان می‌دهد. معروف ترین لقب ایشان «صادق» است، به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان می توان به این موارد اشاره کرد: فاضل، قائم، طاهر، کامل، منجی، صابر، لسان الصدق، کلمة الحق.

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم امامت، فرزندی به دنیا می آید که به همین نام (جعفر) موسوم می شود، بدون حقی دعوی امامت می کند و او را جعفر کذاب می نامند.[۵]

نام پدر و مادر امام صادق

نام پدرش باقر (امام پنجم شیعیان) و مادرش حضرت «ام‌فروه» از شیفتگان مقام ولایت و عصمت و یکی از بانوان با فضیلت و باتقوا بود؛[۲]

فضیلت او در حدی بود که گاه امام صادق ـ علیه‌السلام ـ را با عنوان «ابن المکرمه» (فرزند بانوی بزرگوار) صدا می‌کردند.

معرفی مادر

امام صادق (علیه‌السّلام) نیز همانند دیگر ائمه با وضعیت ویژه‌ای متولد شـد، خود در‌ ایـن‌باره‌ می‌فرمود‌:
«درباره امام سخن نگویید که عقل شما به او نمی‌رسد؛ وقتی در شکم مادر است، سخن مردم را می‌شنود ... چون بخواهد بیرون بیاید، دست‌ بر زمین می‌گذارد و صدا به شهادتین‌ بـلند‌ مـی‌کند‌. فرشته‌ای در میان دو چشم او‌ می‌نویسد‌: (وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)[۱۶] «و چون به امامت‌ برسد، خداوند در هر شهر فرشته‌ای را موکل می‌کند تا احوال‌ آن‌ را‌ بر امام تقدیم‌ کنند.»[۱۷]

‌ام فروه از هـمه بـانوان‌ عصر‌ خود باتقواتر بـود و عـلاوه بـر تقوای‌ الهی، از مقام علم و دانش نیز بهره‌ای وافر داشت. او معارف الهی‌ را از‌ زبان‌ امامان‌ شیعی آموخته بود؛ لذا هم در مقام راوی نور ناقل احادیث‌ بود‌ و هم بـدان‌چـه آمـوخته بود، در زندگی عمل می‌کرد. می‌گویند: وقتی در یکی از روزهـا در کـنار کعبه‌ به‌ طواف‌ خانه خدا اشتغال داشت‌ به کنار حجرالاسود آمد و با دست چپ آن را‌ مسح‌ کرد.
یکی از حاضران (علمای مخالف) بـه او گـفت: ‌ای کـنیز خدا! در انجام‌ چگونگی سنت، خطا‌ کردی‌. (با‌ دست چپ حجرالاسود را مـسح کردی) ام‌فروه در پاسخ او گفت: «انا‌ لاغنیاء‌ من‌ علمک‌» ما از علم تو بی‌نیاز هستیم.[۱۸]

محدث قمی پس از نقل این روایت مـی‌گوید‌: «ظـاهرا‌ اعـتراض‌ کننده از فقهای اهل‌تسنن بود. آری چگونه‌ ام فروه از علم و فقه آن‌ها بی‌نیاز نـباشد‌ بـا‌ این‌که شوهرش امام باقر (علیه‌السّلام) و پدر شوهرش امام‌ سجاد (علیه‌السّلام) و فرزندش امام صادق (علیه‌السّلام) چشمه جوشان‌ علم‌ و معدن‌ حکمت‌ بودند و پدر خـودش (قـاسم) از فـقهای بزرگ و مورد اطمینان و از شاگردان امام سجاد (علیه‌السّلام) بود.» [۱۹]

ام‌فروه‌ در طول دوران کودکی و نـوجوانی حـضرت در تـعلیم و تربیت‌ وی می‌کوشید. هرچند خاندان اهل‌بیت‌ (علیهم‌السلام‌) خود مجسمه علم و ادب هستند! در این دوره ام‌فروه آن‌چه را از هـمسرش آمـوخته‌ بود‌، به فرزندش یادآوری می‌کرد و امام صادق (علیه‌السّلام) نیز بعدها پیرامون‌ مادرش این‌گونه سخن‌ گـفت‌: «وَ كَانَتْ أُمِّي مِمَّنْ آمَنَتْ وَ اتَّقَتْ وَ أَحْسَنَتْ‌ (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) قَالَ وَ قَالَتْ أُمِّي قَالَ أَبِي يَا أُمَّ فَرْوَةَ إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ لِأَنَّا نَحْنُ فِيمَا يَنُوبُنَا مِنَ الرَّزَايَا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ مِنَ الثَّوَابِ وَ هُمْ يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ.» [۲۰]

مادرم بانویی باایمان، باتقوا و نیکوکار بود و خداوند نیکوکاران را دوسـت‌ دارد‌. مـادرم گـفت که پدرم فرمود: ‌ای ام‌فروه! من هر روز و شب هزار‌ بار‌ برای آمرزش گناهان شیعیانمان خدا را می‌خوانم؛ چـون‌ مـا‌ با‌ آگاهی و یقین بر این‌که خداوند مصائبی‌ را که‌ بر ما وارد مـی‌شود، مـشاهده مـی‌کند، صبر می‌کنیم؛ ولی شیعیان ما با این‌که‌ چنین‌ علم و صبری ندارند، صبر می‌کنند‌.» و آخرین‌ سخن‌ این‌کـه‌ مـقام‌ ایـن‌ بانوی پرهیزکار چنان بود که به‌ امام‌ صادق (علیه‌السّلام) «ابن المکرمه‌» فرزند «بـانوی ارجـمند» می‌گفتند.

ویژگی ظاهری

امام صادق (علیه‌السّلام) از‌ نظر‌ رخسار شبیه پدرش امام باقر (علیه‌السّلام) بود‌؛ البته‌ کمی لاغر‌اندام و بلند‌قـامت‌. مـردی بود میانه‌بالا، افروخته‌روی‌ و پیچیده‌موی بود، صورتش همیشه مانند خـورشید مـی‌درخشید و موهایش‌ سیاه بود و محاسن معمولی داشت‌. دندان‌هایش‌ سـفید و بـین دو دنـدان‌پیشین او‌ فاصله‌ بود‌. بسیار لبخند می‌زد‌ و با‌ شـنیدن نـام‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رخسارش زرد‌ و سبز‌ می‌شد.[۲۱]

چنان سیمای با ابهتی داشت که وقتی مناظره‌کنندگان بـا او رو‌بـه‌رو‌ می‌شدند‌، زبانشان بند می‌آمد.[۲۲]


القـاب حـضرت‌: صابر‌، فـاضل، طـاهر‌، صادق‌ و کنیه‌اش‌ ابوعبدالله بود. و نقش [۲۳] نگینش الله ولیی و عـصمتی من خلقه‌[۲۴] [۲۵] بود.

شخصیت

امام صادق (علیه‌السّلام) دارای شخصیتی ممتاز و بی‌نظیر بود و مورد مدح و ستایش صاحب‌نظران قرار گرفته است. مالک بن انس (از پیشوایان چهارگانه اهل‌سنت) می‌گوید: هرگز چشمی مانند جعفر بن محمد را ندیده و گوشی نظیر او را نشنیده و هرگز بر قلب انسانی برتر از جعفر بن محمد، از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری، خطور نکرده است.[۲۶] [۲۷]

در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیت‌های پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفادار و با بصیرت بود. امام باقر (علیه‌السّلام) در مناسبت‌های مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق (علیه‌السّلام) تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می‌خواند. لذا احادیث زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است. امام صادق در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنی‌امیه که در سال ۱۳۲ ق به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت بنی‌عباس.

شخصیت علمی

حسن بن على الوشاء مى‌گفت: در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که «حدّثنى جعفر بن محمد»[۶] مى ‌گفتند. برخى منابع، شمار کسانى را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیده‌اند، حدود چهار هزار نفر یاد کرده‌‌اند.[۷]

امام صادق علیه السّلام در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخى برخوردار بوده، به طورى که او را از شیوخ مسلّم ابو حنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانى از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌اند. مالک بن انس، رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانى است که مدتى در محضر امام صادق علیه السّلام تلمذ کرده است. ابن حجر هیثمى نیز در مقام تمجید از شخصیت علمى امام صادق اشاره به این نکته دارد که افرادى چون یحیى بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثورى، ابو حنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نموده‌‌اند.[۸]

همراهی با پدر

امام‌ صادق (علیه‌السّلام) از لحـظه تـولد هفده ربیع‌ الاول‌ سال‌۸۳‌ تا‌ هنگام‌ شهادت‌ پدر (۱۱۴ ه. ق) هـمراه‌ پدر‌ بود و بارها چون او طـعم تـلخ‌ ظلم و جور امویان را چشیده بود. از جـمله یـک‌بار که‌ هشام‌ تصمیم‌ گرفت‌ امام باقر (علیه‌السّلام) را از مدینه به شام‌ تبعید‌ کند‌، مامورین‌، آن حضرت‌ را‌ بـه‌همراه فرزندش امام صادق (علیه‌السّلام) از مـدینه بـه شـام آوردند و برای اهانت‌ به آن‌ها، سه روز اجازه ورود ندادند و حـتی آنـها را در اردوگاه غلامان جای دادند. هشام به‌ درباریان گفت: وقتی‌ محمد بن علی وارد شد، ابتدا من او را سـرزنش مـی‌کنم وقتی من ساکت‌ شدم، شما سرزنش کـنید. آنـگاه به دسـتور او، ‌امـام را وارد کـردند و آن‌ها نقشه خود را‌ اجـرا‌ کردند. وقتی همه ساکت‌ شدند، امام لب به‌سخن گشود و فرمود: ‌ای مردم! کجا می‌روید و شما را کجا می‌برند؟

خداوند اولیـن افـراد شما را به‌وسیله ما راهنمایی کـرد و هدایت‌ آخرین شـما نـیز‌ بـا‌ ما خواهد بـود. اگـر به پادشاهی چند روزه دل‌بسته‌اید، بدانید که حکومت ابدی با ما است. چنانکه خداوند می‌فرماید: «والعاقبه‌ للمتقین». هشام از‌ ایـن سـخنان‌ سـخت‌ خشمناک‌ شد‌. دستور داد امام را زندانی‌ کنند‌. اما هراس از شـورش مـردم بـه‌دلیل روشـنگری‌های‌ امـام مـنجر به آزادی‌اش شد.[۲۸]

امام صادق (علیه‌السّلام) در این سفرها، کوله‌باری گران از دانش پدر‌ عملا فراهم‌ ساخت. امام، خود به‌ نقل‌ خاطرات این دوران که به‌دستور هشام از مدینه به شام تبعید شـده بودند و برخوردهای پدر بزرگوارش یاد می‌کرد و می‌فرمود: یک روز همراه پدرم از خانه هشام‌ بیرون آمدیم. به میدان شهر رسیدیم‌ و دیدیم‌ جمعیت‌ بسیاری‌ گرد آمده‌اند. پدرم پرسید: اینها کیستند؟ گفتند: کشیش‌های مسیحی‌ هستند که هر سال در چنین روزی اینجا اجتماع می‌کنند و با هـم بـه‌ زیارت راهب بزرگ که معبد او بالای این کوه قرار دارد، می‌روند و سوالات‌ خود‌ را می‌پرسند‌. پدرم سرخود را با پارچه‌ای پوشاند تا کسی‌ او را نشناسد و نزد آن‌ها رفت. راهب چنان پیر‌ بود که ابروان‌ سفیدش بـه روی چـشمانش افتاده بود. با حریری زرد‌ ابروان‌ خود‌ را به پیشانی بست و چشمانش را مانند مار افعی به حرکت درآورد. هشام جاسوسی فرستاده بود تا ‌جریان‌ ملاقات پدرم بـا راهـب را گزارش‌ کند. راهب به حاضران نـگاه کـرد و پدرم را‌ دید‌ و این‌ گفتگو بین‌ آن دو روی داد: راهب: تو از ما هستی یا از امت مرحومه (اسلام‌[۲۹] !

امام باقر (علیه‌السّلام): از امت مرحومه (مورد رحمت‌ خدا).

راهب: از علمای اسلام‌ هستی یـا از بـی‌سوادهای‌ آنان؟! امام‌: از بی‌سوادهای آن‌ها نـیستم. راهـب: آیا من سؤال کنم یا تو؟ امام: تو. راهب رو به مسیحیان کرد و گفت: عجب است که مردی از امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این جرات را دارد که‌ به من می‌گوید: تو بپرس. راهب ۵ سؤال کرد و‌ امـام یـک به یک پاسخ داد.

به من بگو آن ساعتی که نه از شب است، نه از روز چه ساعتی‌است؟

اگر نه از‌ روز‌ و نه شب است پس چیست امام (علیه‌السّلام): بین طلوع فجر و طلوع خورشید (بین اول وقت نماز صبح و اول طلوع خـورشید) اسـت. و آن از ساعت‌های بـهشت است که بیماران در آن شفا می‌یابند. دردها‌ آرام‌ می‌گیرند و ...

این‌که می‌گویند: اهل‌ بهشت می‌خورند و می‌آشامند ولی مدفوع و ادرار نـدارند، آیا نظیری در دنیا دارد؟
امام: مانند طفل در رحم مادرش.

می‌گویند در بهشت از مـیوه‌ها و غـذاها مـی‌خورند ولی‌ چیزی‌ کم‌ نمی‌شود، نظیری در دنیا دارد؟
امام: مانند چراغ است که اگر هزاران چراغ از شعله آن روشن کنند از نـور ‌او چـیزی کم نمی‌شود.
به من بگو آن دو برادر چه‌ کسی‌ بودند‌ که در یک ساعت دوقـلو از‌ مـادر‌ مـتولد‌ شدند و در یک لحظه مردند، یکی پنجاه سال و دیگری ‌۱۵۰ سال عمر کرد.

امام: عزیز و عزیر بـودند که در یک ساعت‌به دنیا‌ آمدند‌ و سی‌ سال‌ باهم بودند. خداوند جان عزیر را گرفت و او‌ صـد‌ سال جزو مردگان‌ بود، بـعد او را زنـده کرد و بیست‌سال دیگر با برادرش زندگی کرد. پس هردو در یک ساعت‌ مردند‌. در‌ این هنگام راهب از جای برخاست و گفت: شخصی داناتر از‌ من را آورده‌اید تا مرا رسوا کنید. به خدا تا این مرد در شـام هست، با شما سخن نخواهم گفت‌. هرچه‌ می‌خواهید‌ از او بپرسید. می‌گویند: وقتی شب شد آن راهب نزد امام‌ آمد‌ و مسلمان شد. وقتی‌ این خبر عجیب به هشام رسید و خبر مناظره در بین مردم شام پخش‌ شد، بـلافاصله‌ جـایزه‌ای‌ برای‌ حضرت فرستاد و او را راهی مدینه کرد و افرادی را نیز پیشاپیش فرستاد‌ که‌ اعلام‌ کنند: کسی با دو پسر ابوتراب (باقر و جعفر (علیهماالسلام)) تماس نگیرد که جادوگر هستند. من آن‌ها‌ را‌ به شام طلبیدم. آن‌ها بـه آیین مسیح متمایل‌ شدند. هرکس چیزی به آن‌ها بفروشد، یا‌ به‌ آن‌ها سلام کند، خونش هدر است.[۳۰]

آری، امام صادق (علیه‌السّلام) با دریایی از علم‌ و دانش‌ به‌ سوی منصب امامت‌ رفت.

سرپرستی امام صادق

ایشان در خانواده عصمت و ولایت، در کنار جد (امام سجاد علیه‌السلام) و پدر (امام باقر علیه‌السلام) و در آغوش مادر، بزرگ شد. امر تغذیه و شیردهی ایشان را مادرش شخصاً بر عهده گرفت؛ به‌ویژه که ایشان در دوران کودکی به سببی ضعیف و لاغر بودند.[۴]

اسناد تاریخی نشان می‌دهند که ایشان در دوران کودکی ضعیف الجسم و ضعیف البنیه بوده و بیماری‌های متعددی متحمل شده‌اند که هر‌کدام را در سایه عنایت و دعا ی اهل خانواده پشت سر گذاشته‌اند. از حدود پس از دو سالگی وضع و حال عادی یافته و نیازش به پرستاری و مراقبت کمتر شده است.[۵]

امام صادق تحت تربیت امام سجاد

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ ۱۲ تا ۱۵ سال (بنابر اختلاف اقوال) تحت تربیت جد بزرگوارش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ بودند.[۶]

ایشان از آغاز طفولیت شاهد و نظاره‌گر رفت‌و‌آمد دانشجویان و فضیلت پژوهان به منزل جد بزرگوارش و پدر گران‌قدرش بودند. او در این رفت‌و‌آمدها تماشاگر بحث‌ها و گفت‌وگوهای علمی و فقهی آنان در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی بود.

شرکت در جلسات درس پدر

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ پس از شهادت امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در محضر پدرش به فعالیت و تلاش می‌پرداخت. ایشان ده سال داشته که در جلسات بحث جد و بعدها جلسات درس پدر شرکت می‌کرد؛ در‌حالی‌که افراد شرکت کننده در آن جلسات همه از افراد مسن و یا بزرگ‌سال بودند.[۸]

امام عاشق کسب علم و فضیلت

خلاصه آنکه امام صادق ـ علیه‌السلام ـ از همان کودکی و نوجوانی عاشق کسب علم و فضیلت بود و در محضر علمی پدر شرکت می‌کرد و از دروس هیئت و جغرافیا بهره می‌گرفت و عظمت فکری خود را متجلی می‌ساخت و با اینکه کم‌سن بود، میان دانشجویان درخششی فوق‌العاده داشت.[۱۰]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هشتم امام صادق ع

تاريخ : شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ | 9:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |