فرماندهی و مدیریت امامخمینی
کارشناسان جنگ، نقش امامخمینی را در فرماندهی جنگ نقشی حیاتی و تعیینکننده شمردهاند.[۱۷۶] ایشان که بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی فرمانده کل قوا بود اختیارات فرماندهی خود را در بهمن ۱۳۵۸ به سیدابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت واگذار کرد[۱۷۷] و پس از آشکارشدن عدم صلاحیت وی، در ۲۰/۳/۱۳۶۰ این جایگاه را از وی گرفت[۱۷۸] امامخمینی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی دربارهٔ توطئههای دشمنان بهویژه آمریکا علیه مردم ایران هشدار میداد و در کنار نیروهای ارتش و سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی، فرمان تأسیس بسیج مردمی را صادر کرد که از مهمترین عوامل بازدارنده دشمن بود.[۱۷۹] (ببینید: بسیج مستضعفین)
امامخمینی با توجه به بیثباتی اولیه حاصل از پیامدهای تجاوز عراق به ایران در آغاز جنگ،[۱۸۰] ضمن هشدار به عراق و به شایعهسازان، مهار اوضاع را در دست گرفت و به مردم اطمینان داد دولت بر اوضاع مسلط است و صدام حسین را به دزدی تشبیه کرد که سنگی انداخته و فرار کردهاست[۱۸۱] ایشان با بهکارگیری تعبیر «الخیرُ فی ما وَقَعَ» دربارهٔ جنگ،[۱۸۲] تهدید را تبدیل به فرصت کرد و در همه حال حتی در اوج پیشروی دشمن و سقوط خرمشهر آرامش داشت[۱۸۳] نقش ایشان در روحیهدادن و آوردن مردم به صحنه فوقالعاده بود.[۱۸۴] ایشان در همان آغاز جنگ از نزدیکبودن پایان عمر صدام حسین سخن گفت[۱۸۵] و ابراز امیدواری کرد که رزمندگان اسلام با همه قدرت از ایران دفاع میکنند و مردم عراق را نیز نجات میدهند و در نهایت بعثیها از عراق خواهند رفت و در عراق دولت اسلامی تشکیل خواهد شد.[۱۸۶]
امامخمینی افزون بر حل مشکلات فقهی مرتبط با جبهه و جنگ مانند جواز دفاع از کشور در ماههای حرام[۱۸۷] و برخی احکام فقهی جنگ و شهادت[۱۸۸] در سستکردن اراده دشمن برای ادامه تجاوز و آمادهکردن نیروهای رزمی برای مقابله با آنان نقشی ممتاز داشت. ایشان در چهارم مهر ۱۳۵۹ از ارتش عراق خواست به نسبتهای ناروای صدام حسین دربارهٔ ایران توجه نشان ندهند و با ایران اسلامی جنگ نکنند،[۱۸۹] و در ۲۴/۷/۱۳۵۹ در پیامی رادیویی با معرفی صدام به عنوان نوکر شیطان، مردم مؤمن عراق را به قیام علیه وی فرا خواند.[۱۹۰] ایشان دفاع در برابر متجاوز را وظیفهای اسلامی خواند و با یادآوری ارزش و فضیلت جهاد در اسلام،[۱۹۱] جنگ را در رأس امور کشور شمرد.[۱۹۲] و افزون بر تهییج و تشویق نیروهای مسلح برای دفاع از کشور،[۱۹۳] به روحانیان سفارش کرد رزمندگان را ارشاد و مسائل مورد نیاز را برای آنان بیان کنند.[۱۹۴]
از سوی دیگر، نفوذ امامخمینی بر دلها نقش محوری در نبرد داشت[۱۹۵] ایشان در وقت پیروزی، با پیام و سخنرانی، فرماندهان و رزمندگان را تشویق میکرد.[۱۹۶] و همواره رزمندگان را برای دیدار میپذیرفت و برای آنان دعا میکرد[۱۹۷]؛ همچنین در وقت بمباران روستاها و شهرهای بیدفاع با مردم همدردی میکرد و از شهادت مردم در بمبارانها بهشدت متأثر میشد و به پدران، فرزندان و همسران شهیدان[۱۹۸] و خانوادههای اسیران و مفقودالاثرها و خویشان اسرای جنگ و نیز جنگزدگان توجه ویژه داشت.[۱۹۹] (ببینید: بنیاد شهید انقلاب اسلامی، شهدا، و اسرا) و نیز از دولت و ملت میخواست به تکلیف شرعیشان در خدمت به جنگزدگان عمل کنند.[۲۰۰]
دید راهبردی نظامی و درایت امامخمینی از عوامل اصلی شکست نقشههای رژیم عراق در طول دوره جنگ بود.[۲۰۱] ایشان همیشه از عملیاتهای نظامی اطلاع داشت. سیداحمد خمینی گزارش رویدادهای جنگ را از مسئولان میگرفت و در اختیار ایشان میگذاشت[۲۰۲] و اعضای شورای عالی دفاع گاه در حضور ایشان جلسه برگزار میکردند و رهنمود میگرفتند.[۲۰۳] رهنمودهای ایشان همواره مطابق با واقعیت و امیدآفرین بود[۲۰۴] خود ایشان عمدتاً در مسائل راهبردی جنگ تصمیم میگرفت.[۲۰۵] ازجمله در آبان ۱۳۵۹، به فرماندهان دستور داد باید با دادن امکانات لازم به رزمندگان، سوسنگرد آزاد شود[۲۰۶] شکست محاصره آبادان در مهر ۱۳۶۰ با فرمان امامخمینی[۲۰۷] و پیگیری ایشان انجام شد (ببینید: شکست حصر آبادان) و رزمندگان با بسیج همهجانبه، فرمان ایشان برای آزادسازی مهران در مرداد ۱۳۶۵ را عملی کردند[۲۰۸]؛ چنانکه با رهنمودهای ایشان رزمندگان عملیات پیروز کربلای ۵ را در شلمچه انجام دادند[۲۰۹] ایشان با ارائه راهبرد «راه قدس از کربلا میگذرد»، با یک خطای راهبردی مخالفت کرد و رزمندگانی را که برای مبارزه با اسرائیل به لبنان رفته بودند به کشور بازگرداند.[۲۱۰]
امامخمینی افزون بر ایمان به خدا[۲۱۱] و اخلاص و عشق به شهادت،[۲۱۲] امدادهای الهی را از مهمترین عوامل موفقیت ایران در جنگ شمردهاست. ایشان فتح موفقیتآمیز خرمشهر، به دست رزمندگان ایرانی در خرداد ۱۳۶۱ را معجزه،[۲۱۳] رحمت، نعمت و توفیق خداوند[۲۱۴] و عنایت الهی خواند که در صدر اسلام هم نظیر داشت و خداوند در دلهای دشمنان اسلام رعب و وحشتی میافکند که با همه تجهیزات، در برابر غریو الله اکبر مسلمانان تسلیم میشدند.[۲۱۵] (ببینید: آزادسازی خرمشهر)
از سوی دیگر، حضور فرماندهان ایرانی در خط مقدم جبهه در مقایسه با فرماندهان دشمن ممتاز بود. شمار بسیاری از فرماندهان سپاه و ارتش همچون مصطفی چمران،[۲۱۶] محمدابراهیم همت،[۲۱۷] مهدی باکری، محمد بروجردی، حسین خرازی، حسن باقری، مجید بقایی،[۲۱۸] محمود کاوه،[۲۱۹] حسن آبشناسان،[۲۲۰] حسن اقاربپرست، مسعود منفرد نیاکی،[۲۲۱] ولیالله فلاحی، یوسف کلاهدوز، سیدموسی نامجو و جواد فکوری[۲۲۲] در این راه به شهادت رسیدند. امامخمینی نیز به مناسبت شهادت برخی فرماندهان پیامهایی صادر کردهاست.[۲۲۳]
نیروهای رزمنده
نیروهای رزمنده ایران شامل ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ژاندارمری، شهربانی، کمیتههای انقلاب، جهاد سازندگی و نیروهای بسیج بودند. ارتش جمهوری اسلامی شامل نیروی زمینی، هوایی، دریایی و هوانیروز از مهمترین سازمانهای ادارهکننده جنگ بود؛[۲۲۴] و با حضور در جبهههای غرب و جنوب به مقابله با دشمن پرداخت. با هجوم عراق، نیروی هوایی ارتش در اول مهر ۱۳۵۹ با اعزام ۱۴۰ فروند هواپیمای جنگی، مراکز نظامی و فرودگاهی دشمن را بمباران کرد.[۲۲۵] و نیروی زمینی توانست با ایجاد خاکریزی سراسری در جنوب، دشمن را متوقف کند،[۲۲۶] و نیروی دریایی ضربات کاری به دشمن وارد ساخت[۲۲۷]
نیروی نوپای سپاه پاسداران نیز در طول جنگ مهمترین نقش را در پیروزی داشت. پاسداران در آغاز بدون بهره بردن از رزم کلاسیک و بیاطلاع از جنگافزارهای سنگین درکنار ارتش از کشور دفاع و با عملیات نامنظم و چریکی دشمن را وادار به عقبنشینی کردند. تجهیز سپاه به نیروی هوایی و دریایی و زمینی در شهریور ۱۳۶۴ به فرمان امامخمینی، این امکان را برای این نیرو فراهم کرد که با امکانات و تجهیزات بهتری به دفاع از کشور بپردازند.[۲۲۸] پس از آغاز عملیاتهای تهاجمی ایران بیش از هفتاد درصد جبهه را نیروهای سازمان یافته بسیج مردمی تشکیل میدادند[۲۲۹] نیروهای بسیج مردمی زیر نظر سپاه پاسداران در قالب اعزامهای منطقهای و گروههای بزرگ مانند سپاهیان محمد(ص)، نیازهای جبهه را در دوره دفاع مقدس برطرف میکردند. حضور نیروهای مردمی منجر به گشودهشدن جبهههای جدیدی شد که برای عراق قابل پیشبینی نبود[۲۳۰] پس از پذیرش قطعنامه و حمله دوباره عراق و مجاهدین خلق به ایران نیز نیروهای مردمی به جبههها شتافتند و با مقاومت گسترده دشمن را شکست داده، وادار به عقبنشینی کردند.[۲۳۱]
در نگاه امامخمینی نقش نیروهای جهاد سازندگی در جنگ کمتر از نیروهای مسلح نبود[۲۳۲] نقش کمیته امداد امامخمینی در پشتیبانی از جنگ و جنگزدگان و ایثارگران[۲۳۳] و بنیاد شهید انقلاب اسلامی در خدمت به بازماندگان شهدا و جانبازان[۲۳۴] بسیار ممتاز بود. رزمندگان ایرانی با ادامه جنگ بهتدریج سازماندهی شدند و توانستند نزدیک به ۱۰۰ عملیات را در ۹۵ ماه جنگ به اجرا درآورند و ضربات شکنندهای بر نیروی انسانی و ماشین جنگی دشمن وارد کنند.[۲۳۵] از نظر امامخمینی بهطور کلی روحیه شهادتطلبی و فداکاری مردم ایران به صورت عام[۲۳۶] و اخلاص و ایثار صداقت رزمندگان به صورت خاص[۲۳۷] از امتیازهای آنان بود؛ در حالیکه سربازان عراق به زور به جنگ آورده میشدند، جوانان ایرانی برای رسیدن به درجه شهادت در راه خدا دعا میکردند[۲۳۸] امامخمینی رزمندگان ایرانی را همچون کسانی میدانست که مرگ سرخ را شیرینتر عسل میدانند[۲۳۹]
نقش مردم
امامخمینی با بهصحنهآوردن مردم با انقلاب اسلامی توان رزمی و روحیه مشارکت آنان در دفاع از کشور را زنده کرد و با شرکتدادن مردم در دفاع مقدس جنگ را مردمی ساخت؛ چنانکه با یک اشاره صحنههای نبرد را از نیروهای داوطلب آکنده میساخت[۲۴۰] ارتش عراق از آغاز جنگ با مقاومت مردمی روبهرو شد و بیشترین مقاومت در خرمشهر و بستان شکل گرفت و مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و سوسنگرد موجب شد تا اهواز و آبادان و شادگان و ماهشهر سقوط نکنند.[۲۴۱] با هجوم سپاهِ چهارم عراق به گیلانغرب در روزهای نخست مهر ۱۳۵۹ گروههای رزمی مردمی راه را بر دشمن سد کردند و با دادن شهدای بسیار مانع از سقوط شهر[۲۴۲] و تسلط عراق بر ارتفاعات راهبردی منطقه شدند. نیروهای داوطلب زیر نظر ستاد جنگهای نامنظم با فرماندهی مصطفی چمران در جنگ نقشآفرین بودند.[۲۴۳]
مردم با اجتماعات انبوه خیابانی در مراسمی چون ۲۲ بهمن و روز قدس علاوه بر دلگرمیدادن به رزمندگان، اتحاد و همبستگی ملت را در دفاع از کشور و انقلاب به نمایش میگذاشتند.[۲۴۴] آنان در طول دوران دفاع مقدس حمایتهای گسترده مالی از جبههها کردند و کاروانهای کمکهای مردمی همواره به سوی جبههها روان بود و در وقت نیاز برای خوندادن برای مجروحان جنگی استقبال میکردند[۲۴۵]؛ حتی کودکان موجودی قلکهای خود را برای جبهه میآوردند و سربازان نیز حقوق ناچیز خود را به جبهه هدیه میکردند[۲۴۶]
امامخمینی همواره از حضور مردم و شرکت گروههای مختلف در جبهه[۲۴۷] و فداکاریهای مردم در جبهه و پشت جبهه[۲۴۸] قدردانی میکرد. خانوادههای ایثارگران و شهدا در حفظ و تقویت و مقاومت مردم نقشآفرین بودند. امامخمینی همواره از روحیه بلند خانوادهها و نزدیکان شهدا[۲۴۹] و مجاهدت و فداکاری آنان بهویژه مادران و همسران شهیدان در جنگ تحمیلی[۲۵۰] سخن گفته و آن را شگفتآور خواندهاست. ایشان از اینکه آنان چنین فرزندان برومندی تربیت کردهاند به آنان تبریک گفته[۲۵۱] و مقاومت و بردباری خانواده شهدا را زندهکننده خاطره یاران سیدالشهدا(ع) شمردهاست.[۲۵۲] زنان نیز به موازات مردان نقش مهمی در پیشبرد اهداف جنگ داشتند. افزون بر سهم بزرگ آمادهکردن رزمندگان برای نبرد، خود نیز در جنگ، چهار هزار جانباز و آزاده و ۴۳۶۳ شهید داشتند.[۲۵۳] با تهاجم عراق، برخی از آنان نیز چون مردان در شهرهای مورد هجوم همچون خرمشهر به نگهبانی و سنگرکندن و محافظت از مهمات و رسیدگی به زخمیها فعالیت میکردند[۲۵۴] در پشتیبانی از جبهه جمعآوری کمکهای مردمی، تهیه لباس و مواد غذایی و پوشاک برای رزمندگان و حضور در ستادهای امداد و درمان، عرصه دیگر فعالیت بانوان بود[۲۵۵] همچنین زنان در عرصههای تبلیغ و فرهنگ و سرکشی به خانوادهای شهدا و ایثارگران حضور داشتند[۲۵۶] امامخمینی همراهی بانوان در دفاع مقدس با مردان را در تاریخ اسلام بینظیر میخواند[۲۵۷] و فداکاری آنان در جبهه و پشت جبهه را موجب افتخار میشمرد.[۲۵۸]
از سوی دیگر، امامخمینی اشاره کردهاست که هنرمندان، فیلمبرداران، پزشکان و پرستاران نیز با حضور در جبهههای جنگ در پیروزی رزمندگان نقشآفرین بودند[۲۵۹]؛ چنانکه شاعران در ادبیات دفاعمقدس نقش بلندی ایفا کردند و نخستین اشعار حماسی را سرودند و حتی عنوان شاعر جنگ و شاعر انقلابی به خود گرفتند[۲۶۰] امامخمینی نیز به شاعران دفاع مقدس سفارش میکرد سرودههای حماسی بخوانند و از خواندن شعرهای حزنانگیز و یأسآور خودداری کنند[۲۶۱] افزون بر سرایندگان و شاعران، مداحان و آهنگسازان و فیلمسازان آثار پرارزشی در جهت نیروبخشیدن به نیروها و ماندگارکردن آثار جنگ ایفا کردند[۲۶۲] ستاد تبلیغات جنگ، سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم از نهادهای نوپایی بودند که در پشتیبانی معنوی جنگ و جذب نیرو و … نقش بسزایی ایفا کردند.[۲۶۳]
نقش روحانیت نیز در جنگ ممتاز بود. خطبههای نماز جمعه بر تقویت رزمندگان بسیار مؤثر بود[۲۶۴] در بسیاری از شهرهای نزدیک به جبهه نماز جمعه اقامه میشد که بر روحیه رزمندگان مؤثر بود. امامخمینی به برگزاری نماز جمعه در مناطق جنگی مانند آبادان، اهواز و دزفول مباهات کردهاست[۲۶۵] روحانیان افزون بر برپایی نماز جماعت،[۲۶۶] بیان مسائل شرعی[۲۶۷] و تقویت روحیه رزمندگان[۲۶۸] در نبرد نیز شرکت میکردند و بیش از ۲۵۰۰ تن از آنان در جبهه به شهادت رسیدند[۲۶۹]؛ چنانکه امامخمینی در پایان جنگ تحمیلی با یادکرد از خدمات روحانیان در دفاع مقدس، رقم شهدا، جانبازان و مفقودان حوزهها را نسبت به دیگر قشرها زیادتر دانست.[۲۷۰]
حضور مسئولان درجه یک کشور و فرزندان آنان در جبهه از دیگر امتیازهای جنگ تحمیلی بود.[۲۷۱] امامخمینی با اشاره به حضور رئیسجمهور و امامجمعهها و رئیس مجلس شورای اسلامی در جبهه، از مردم خواست مسئولان کشور را در این جهت با سران دیگر کشورها مقایسه کنند.[۲۷۲]
جانشینان و نمایندگان امامخمینی
امامخمینی در آغاز جنگ سمت فرماندهی کل قوا را به سیدابوالحسن بنیصدر که رئیسجمهور بود، به عنوان جانشین خود واگذار کرده بود و این مسئولیت تا ۲۰/۳/۱۳۶۰ بر عهده او بود.[۲۷۳] ایشان اکبر هاشمی رفسنجانی را در۳۰ بهمن ۱۳۶۲ برای فرماندهی جنگ و ادامه عملیات والفجر[۲۷۴] و سپس وی را در خرداد ۱۳۶۷ به پیشنهاد سیدعلی خامنهای رئیسجمهور وقت با اختیارات کامل به سمت جانشینی فرمانده کل قوا منصوب کرد.[۲۷۵] امامخمینی در این حکم به هاشمی رفسنجانی سفارش کرد با هدف وحدت کامل نیروها ستاد فرماندهی کل را ایجاد و صنایع نظامی و نیاز رزمندگان را متمرکز کند و از امکانات موجود و کمکهای مردمی استفاده بهینه و از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ به گونهای درست بهره برد و متخلفان را کیفر دهد[۲۷۶]
از سوی دیگر، سیدعلی خامنهای و مصطفی چمران نمایندگان امامخمینی در شورای عالی دفاع بودند.[۲۷۷] امامخمینی در ۱۲ تیر ۱۳۶۰ سیدموسی نامجو را مشاور خود در شورای عالی دفاع گمارد و به وی دستور داد رویدادهای ادارههای مختلف ارتش را به ایشان گزارش دهد[۲۷۸] ایشان همچنین در آبان ۱۳۶۳ قاسمعلی ظهیرنژاد را نماینده خود در شورای عالی دفاع کرد[۲۷۹] شهابالدین اشراقی نیز مدتی به نمایندگی امامخمینی در جلسات شورای عالی دفاع شرکت میکرد[۲۸۰] افرادی نیز گاه بهطور مقطعی به نمایندگی ایشان برای دیدار و تقویت رزمندگان به جبههها اعزام میشدند[۲۸۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هشت سال دفاع مقدس