فضایل حضرت فاطمه
برخی از فضایل و مناقب حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است:
اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در جمیع حالاتشان.
مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى مکه را فراگرفت.
نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است.
سیده ى زنان عالم است.
دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است.
آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند.
شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شدهاند.
مخالفان حضرتش به هلاکت میافتند.
در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور میشود.
شفیعه کبرای روز قیامت است.
حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است.
با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیلهى بهشت جای دارند.
با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر عرش برپا مى شود و جز پنج تن علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد.
در صفات و ارزشهاى معنوى هم کفو امام على علیه السلام است.
بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است.
هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه محشر، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».[۶۷]
برکاتی که از آن حضرت به ما رسیده از جمله تسبیح معروف آن حضرت است که احادیث در فضیلت آن بسیار است و کافی است آنکه هر که مداومت کند به آن، شقی و بد عاقبت نمیشود، و خواندن آن بعد از هر نمازی بهتر است. نزد حضرت صادق (علیهالسلام) از هزار رکعت نمازگزاردن در هر روزی،[۱۴۳]
و کیفیت آن عَلَی الاْشْهَر سی و چهار مرتبه اللّهُ اَکبَرُ و سی و سه مرتبه اَلْحمدُللّه و سی و سه مرتبه سُبْحانَ اللّه است که مجموع صد میشود.
وقایع پایان زندگی
در چند ماه پایانی زندگی فاطمه(س) حوادث ناگواری برای او اتفاق افتاد؛ چنانکه گفته شده در این دوره هیچکس زهرا(س) را خندان ندید.[۷۰] درگذشت پیامبر(ص)،[۷۱] ماجرای سقیفه، غصب خلافت، مصادره فدک توسط ابوبکر و خواندن خطبه فدکیه در حضور صحابه[۷۲] مهمترین وقایع پایانی زندگی اوست. فاطمه در کنار علی(ع) یکی از مخالفان اصلی شورای سقیفه و خلافت ابوبکر بود؛[۷۳] به همین دلیل مورد تهدید دستگاه خلافت قرار گرفتند که نمونه آن تهدید به آتشزدن خانه فاطمه است.[۷۴] بیعت نکردن علی(ع) و مخالفان ابوبکر و تحصن آنان در خانه فاطمه موجب شد یاران خلیفه به خانه او حمله کنند و در این هجوم فاطمه به سبب ممانعت از بردن علی برای بیعتِ اجباری با ابوبکر[۷۵] آسیب دید و فرزندش سقط شد.[۷۶] فاطمه(س) پس از این واقعه در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[۷۷] در کتاب الاحتجاج سخنانی نیز از او در جمع زنان مدینه که به قصد عیادت به خانهاش آمده بودند گزارش شده است که در بردارنده پارهای دیگر از مواضع حضرت و اظهار نارضایتی از مواضع مردم پس از وفات پیامبر(ص) است.[۷۸]
فاطمه به علی(ع) وصیت کرد مخالفانش در نماز گزاردن بر پیکرش و مراسم دفن او شرکت نکنند و از علی(ع) خواست شبانه وی را دفن کند.[۷۹] بر اساس دیدگاه مشهور،[۸۰] فاطمه(س) در ۳ جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه به شهادت رسید.[۸۱] عمر او را هجده سال گفتهاند؛[۸۲] اما در روایتی از امام باقر(ع) عمر او ۲۳ سال ذکر شده است.[۸۳]
شهادت، تشییع، تدفین
شهادت حضرت فاطمه(س) و تشییع و تدفین حضرت فاطمه(س)
فاطمه پس از مدتی بیماری ناشی از صدمات جسمی که در حوادث پس از رحلت پیامبر متحمل شد، در سال ۱۱ هجری قمری درگذشت.[۱۱۳] دربارهٔ تاریخ شهادت اختلافنظر وجود دارد و از چهل شب پس از رحلت پیامبر(ص) تا هشت ماه پس از آن ذکر شده است.[۱۱۴] مشهورترین قول نزد شیعه،[۱۱۵] سوم جمادی الثانی است؛[۱۱۶] یعنی ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر(ص).[۱۱۷] مستند این قول روایتی از امام صادق(ع) است.[۱۱۸] بر اساس دیدگاههای دیگر، ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر[۱۱۹] (۱۳ جمادیالاول)، هشتم ربیع الثانی،[۱۲۰] سیزدهم ربیع الثانی[۱۲۱] و سوم رمضان[۱۲۲] روز شهادت فاطمه(س) است.
امام کاظم(ع) در روایتی به شهادت فاطمه(س) تصریح کرده است.[۱۲۳] در روایتی از امام صادق(ع) سبب شهادت فاطمه(س) ضربه قنفذ با غلاف شمشیر ذکر شده است که موجب سقط محسن و بیماری و در نتیجه شهادت او شد.[۱۲۴]
به اعتقاد برخی پژوهشگران، وصیت فاطمه بر دفن پنهانی پیکرش، آخرین اقدام سیاسی او در مخالفت با دستگاه خلافت بود.[۱۲۵]
در روز وفات آن حضرت اختلاف بسیار است و اظهر آن است که وفات آن حضرت در سوم جمادیالاخر واقع شده چنانکه مختار جمعی از بزرگان علماء است و شواهدی است بر این مطلب. علامه مجلسی در جلاءالعیون این قول را اصح واَشْهَر میان علمای امامیه دانسته است.[۱۴۴]
رحلت پدر بزرگوار، مظلومیت همسر، از دست رفتن حق، فشارهای جسمی و روحی و مهمتر از همه دگرگونیهایی که در جامعه مسلمان به فاصله کوتاهی از زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت، روح و جسم فاطمه را سخت آزرد. در حالی که تاریخ نشان میدهد، ایشان قبل از رحلت پدر بزرگوارش هیچگونه بیماری جسمینداشت.[۱۴۵] او در اثر این مرارتها و بیماریها به شهادت رسید.
پس بقای آن حضرت بعد از پدر بزرگوار خود، نود وپنج روز بوده. واگرچه در روایت معتبر وارد شده است که مدت مکث مخدّره ،۷۵ روز، پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.[۱۴۶]
لکن میتوان وجهی برای آن ذکر کرد به بیانی که مقام ذکرش در اینجا نیست ولکن خوب است عمل شود به هر دو طریق در اقامه مصیبت و عزای آن حضرت چنانکه فعلاً معمول است. و برخی هم ۳ ماه و ۶ ماه [۱۴۷] پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سن ایشان را ۲۹ سال[۱۴۸] در روز سوم ماه رمضان سال ۱۱ هجری و ۱۸ سال در روز ۱۳ ربیعالاخر سال ۱۱ هجری میدانند.[۱۴۹]
با این حساب علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) حدود ۹ سال با هم زندگی کردند.
در «کشفالغمه» وغیر آن روایت کرده اند که چون وفات حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نزدیک شد اسماء بنت عمیس را فرمود که آبی بیاور که من وضو بسازم، پس وضو ساخت و به روایتی غسل کرد نیکوترین غسلها و بوی خوش طلبید و خود را خوشبو گردانید و جامههای نو طلبید و پوشید و فرمود که ای اسماء جبرئیل در وقت وفات پدرم چهل درهم کافور آورد از بهشت، حضرت آن را سه قسمت کرد یک حصه برای خود گذاشت و یکی از برای من و یکی از برای علی (علیهالسلام)، آن کافور را بیاور که مرا به آن حنوط کنند چون کافور را آورد فرمود که نزدیک سر من بگذار پس پای خود را به قبله کرد و خوابید و جامه بر روی خود کشید و فرمود که ای اسماء ساعتی صبر کن بعد از آن مرا بخوان اگر جواب نگویم علی (علیهالسلام) را طلب کن، بدان که من به پدر خود ملحق گردیدهام، اسماء ساعتی انتظار کشید بعد از آن، آن حضرت را ندا کرد و صدائی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن کسی که در شب معراج به مرتبه «قابَ قَوْسَین اَوْ اَدْنی» رسیده است، چون جواب نشنید جامه را از روی مبارکش برداشت دید که مرغ روحش به ریاض جنّات پرواز کرده است پس بر روی آن حضرت افتاد آن حضرت را میبوسید و میگفت: چون به خدمت حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) برسی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، در این حال حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تشریف آوردند.
در روایت دیگر است که اسماء گریبان خود را چاک زد و از نزد فاطمه (علیهاالسّلام) بیرون شد، حسنین علیهماالسلام اورا ملاقات کردند فرمودند: ای اسماء، مادر ما کجا است؟ اسماء سکوت کرد، آن دوبزرگوار داخل بیت شدند و دیدند که مادرشان خوابیده است، جناب امام حسین (علیهالسلام) نزدیک شد و حرکت داد آن حضرت را دید که از دنیا رفته است «فَقالَ یا اَخا آجَرَ اللّه فی الْوالِدَة؛ گفت: ای برادر، خدا اَجر دهد ترا در مصیبت والده.» پس امام حسن (علیهالسلام) خود را روی مادر افکند.
چون پاسی از شب گذشت و دیده ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند حضرت امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهماالسلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنیهاشم و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نماز کردند و در همان شب او را دفن کردند. حضرت امیر (علیهالسلام) بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن حضرت کدام است. وبه روایتی دیگر، چهل قبر دیگر را آب پاشید که قبر آن مظلومه در میان آنها مشتبه باشد، و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد. اینها برای آن بود که عین موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر او نماز نکنند و خیال نبش قبر آن حضرت را به خاطر نگذرانند و به این سبب در موضع قبر آن حضرت اختلاف واقع شده است. بعضی گفتهاند که در بقیع است نزدیک قبور ائمه بقیع (علیهمالسّلام) و بعضی گفتهاند ما بین قبر حضرت رسالت (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) و منبر آن حضرت مدفون است؛ زیرا که حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: ما بین قبر من و منبر من باغی است از باغهای بهشت و منبر من بر دری است از درهای بهشت. [۱۵۰]
و بعضی گفتهاند که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند و این اَصَحّ اقوال است چنانکه روایت صحیحه بر آن دلالت میکند.[۱۵۱]
صاحب منتهی الآمال گوید که من مصائبی که بر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) وارد شده در کتاب مخصوصی ایراد کردم و آن را «بَیتُ الاَحْزان فی مَصائِبِ سَیدَةِ النِّسْوان» نامیدم. همچنین در کتاب «مفاتیح الجنان» و «هدیة الزایرین» ثواب زیارت و اختلاف در قبر آن حضرت و کیفیت زیارت آن مظلومه را ذکر کرده ام. [۱۵۲]
محل دفن
حضرت فاطمه قبل از شهادت، وصیت کرده بود دوست ندارد افرادی که به او ستم کردند و اسباب خشم و غضب او را فراهم کردند، بر پیکرش نماز بخوانند و در تشییع او حاضر شوند؛ از این رو خواسته بود او را مخفیانه تشییع و دفن کنند و محل دفن او مخفی بماند.[۱۲۶] به گفته مورخان، علی(ع) به کمک اسماء بنت عُمیس، همسرش را غسل داد[۱۲۷] و خود بر پیکرش نماز خواند.[۱۲۸] به غیر از امام علی(ع) چند نفر دیگر نیز در نماز شرکت کردند که در مورد تعداد و نام افراد اختلاف وجود دارد. منابع تاریخی امام حسن، امام حسین، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، عقیل، زبیر، عبدالله بن مسعود و فضل بن عباس را افرادی دانستهاند که در این نماز شرکت داشتند.[۱۲۹]
امام علی(ع) پس از دفن، آثار قبر بودن را از بین برد تا قبر مشخص نباشد.[۱۳۰] علاوه بر نامعلوم بودن مکان دقیق قبر، در کلیت مکانی که قبر در آن قرار دارد نیز نقلهای مختلفی وجود دارد:[۱۳۱]
برخی محل دفن حضرت فاطمه(س) را در روضة النبی دانستهاند.[۱۳۲]
خانه حضرت فاطمه و امام علی(ع) مکان دیگر محل دفن معرفی شده است. این مکان با گسترش مسجدالنبی در زمان بنیامیه، بخشی از مسجد قرار گرفت.[۱۳۳]
برخی منابع به صورت مطلق قبرستان بقیع را به عنوان محل دفن حضرت فاطمه ذکر کردهاند.[۱۳۴]
خانه عقیل بن ابیطالب مکان دیگری است که منابع آن را محل دفن حضرت فاطمه دانستهاند.[۱۳۵] خانه عقیل، خانهای بزرگ، در کنار قبرستان بقیع بود[۱۳۶] و پس از دفن شدن پیکر فاطمه بنت اسد، عباس بن عبدالمطلب و تعدادی از امامان شیعه(ع) از حالت مسکونی به صورت زیارتگاه عمومی تغییر یافت.[۱۳۷]
شیخ طوسی و کلینی به سندهای معتبر از حضرت امام زین العابدین و امام حسین علیهماالسّلام روایت کرده اند که چون حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بیمار شد وصیت نمود به حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که کتمان کند بیماری او را و مردم را بر احوال او مطلع نگرداند و اعلام نکند اَحدی را به مرض او؛ پس حضرت به وصیت اوعمل نموده خود متوجّه بیمارداری او بود و اسماء بنت عمیس آن حضرت را در این امور معاونت میکرد و در این مدت احوال او را پنهان میداشتند از مردم، چون نزدیک وفات آن حضرت شد وصیت فرمود که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خود متوجه غسل و تکفین او شود و در شب او را دفن نماید و قبرش را هموار کند؛ پس حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خود متوجّه غسل و تکفین و امور او گردید و او را در شب دفن کرد و اثر قبر او را محو نمود و چون خاک قبر آن حضرت را با دست خود فشاند حزن و اندوه آن حضرت هیجان کرد آب دیده های مبارکش بر روی اَنْوَرش جاری شد و رو به قبر حضرت رسالت (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) گردانید و گفت: اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ.[۱۵۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه