پيامبران
بنابر دیدگاه مشهور، تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار تَن است. در قرآن نام ۲۶ تن از آنان آمده است. نخستین پیامبر حضرت آدم(ع) و آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) است.
بنابر حدیثی که از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل کردهاند، خدای متعال ۱۲۴ هزار پیامبر مبعوث کرده است. در قرآن کریم تنها نام ۲۶ نفر از آنان آمده است
پیامبر یا نبی کسی است که بدون واسطه بشر از جانب خدا خبر میدهد[۱] و واسطه بین خدا و مخلوقات است و مخلوقات را به سوی خدا دعوت میکند.[۲]
بنابه قول مشهور، «نبی» مفهومی عامتر از «رسول» است هر رسولی، نبی است ولی همه انبیاء، رسول نیستند.[۴۶] بر پایه حدیثی، ۳۱۳ تن از پیامبران، رسول بودهاند.[۴۷]
بر اساس یک تقسیمبندی انبیاء به دو گروه پیامبران تشریعی و پیامبران تبلیغی تقسیم میشوند.[۵۳] وظیفه پیامبران تبلیغی، ترویج، تبلیغ، اجرا و تفسیر شریعتی است که در زمان ایشان بوده است. بر خلاف پیامبران تشریعی مانند نوح، ابراهیم، موسی و عیسی[۵۴] که خود صاحب شریعت بوده[۵۵] و دین تازهای آوردهاند و تعداد ایشان بسیار کم است.[۵۶]
بر اساس آیه (وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ) «بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم»،[۴۰] مقام و جایگاه پیامبران یکسان نیست و برخی از آنان بر دیگران برتری دارند. در احادیث مقام پیامبر اکرم(ص) از انبیای دیگر برتر دانسته شده است.[۴۱][یادداشت ۲] از نظر یهودیان انبیای بنیاسرائیل از دیگر انبیا برتر بوده و در میان آنان نیز، حضرت موسی(ع) از دیگران برتر است.[۴۲]
در قرآن کریم بر برتری بعضی از پیامبران بر پیامبران دیگر تاکید شده است. برخی از پیامبران علاوه بر مقام نبوت، مقام رسالت و برخی مقام امامت نیز داشتهاند. بر اساس روایات پیامبران اولوالعزم یعنی نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) بر پیامبرانِ دیگر برتری دارند و پیامبر اکرم(ص) از همه آنان برتر است. همچنین از میان پیامبران، شیث(ع)، ادریس(ع)، موسی(ع)، داوود(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) را دارای کتاب آسمانی و پیامبران اولوا العزم را صاحب شریعت نیز دانستهاند.
منظور از عزم در آیه ۳۵ احقاف، شریعت و مراد از اولو العزم، پیامبران صاحب شریعت است. از نظر وی پنج پیامبر دارای شریعت (نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد (ص)) اولو العزم هستند.[۴۳] برخی دیگر بر این باورند که اولو العزم منحصر در پیامبران صاحب شریعت نیست.[۴۴] بر پایه روایتی، پیامبران اولو العزم از پیامبران دیگر برترند.[۴۵]
درباره تعداد پیامبران روایات مختلفی وجود دارد. علامه طباطبایی بنا به روایتی مشهور، تعداد آنان را ۱۲۴ هزار تن نقل میکند.[۱۲] طبق این روایت، ۳۱۳ نفر از پیامبران، رسولاند، ۶۰۰ تن از انبیای بنیاسرائیل و چهار تن (هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع) و محمد(ص) عرباند.[۱۳] در روایات دیگر تعداد پیامبران ۸ هزار،[۱۴] ۳۲۰ هزار، [۱۵] و ۱۴۴ هزار تن[۱۶] ذکر شده است. علامه مجلسی احتمال میدهد عدد ۸ هزار، مربوط به پیامبران بزرگ باشد.[۱۷] اولین پیامبر حضرت آدم(ع)[۱۸] و آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) بوده است.[۱۹]
قرآن از برخی پیامبران نام برده است.[۲۰] آدم(ع)، نوح(ع)، ادریس(ع)، هود(ع)، صالح(ع)، ابراهیم(ع)، لوط(ع)، اسماعیل(ع)، الیسع(ع)، ذوالكفل(ع)، الیاس(ع)، یونس(ع)، اسحاق(ع)، یعقوب(ع)، یوسف(ع)، شعیب(ع)، موسی(ع)، هارون(ع)، داوود(ع)، سلیمان(ع)، ایوب(ع)، زكریا(ع)، یحیی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) پیامبرانی هستند که نام آنان در قرآن آمده است.[۲۱] برخی از مفسران معتقدند نام اسماعیل بن حزقیل[یادداشت ۱] نیز در قرآن آمده است.[۲۲]
عدهای معتقدند قرآن از اوصاف برخی پیامبران، مانند ارمیا(ع) و شموئیل(ع) یاد کرده، اما نامشان را ذکر نکرده است.[۲۳] در قرآن سورهای به نام انبیاء و تعدادی از سورهها به نام یونس، هود، یوسف، ابراهیم، محمد و نوح نامگذاری شدهاند.
در روایات از شیث،[۲۴] حزقیل،[۲۵] حبقوق،[۲۶]دانیال،[۲۷] جرجیس،[۲۸]عزیر،[۲۹]حنظله[۳۰] و ارمیا [۳۱] به عنوان پیامبر یاد شده است. در پیامبری افرادی همچون خضر،[۳۲] خالد بن سنان[۳۳] و ذی القرنین[۳۴] اختلاف است. همچنین به گفته علامه طباطبایی عزیر نیز از کسانی است که پیامبر بودنش واضح نیست.[۳۵] برپایه آیات قرآن، برخی از پیامبران همزمان با هم میزیستهاند؛ ازجمله موسی با هارون[۳۶] و ابراهیم با لوط[۳۷] همعصر بودهاند. هم چنین از برخی روایات هم زمانی برخی از پیامبران(ع) با یکدیگر فهمیده میشود. به عنوان نمونه سید بن طاووس در کتاب لهوف از امام حسین (ع) نقل کرده در هنگامی که قصد خارج شدن از مکه به سمت کوفه را داشت خطاب به عبدالله بن عمر فرمود: آیا نمیدانی که بنیاسرائیل تا جایی پیش رفتند که بامدادان میان طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر الهی را به شهادت رساندند و سپس (بدون احساس زشتی و فاجعه این جنایت هولناک) به خرید و فروش پرداختند؛ چنانکه گویی هیچ فاجعهای به وجود نیاوردهاند؟!». [۳۸] در روایت دیگری مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل کرده که به ابوعبیده جراح فرمود: ای ابو عبیده! بنیاسرائیل در اوایل یکروز، ۴۳پیامبر را در یک زمان کشتند، پس از آن ۱۱۲ نفر از بنیاسرائیل به عنوان امر به معروف و نهی از منکر در برابر قاتلان پیامبران برخاستند که آنها را هم در آخر همان روز کشتند».[۳۹]
پیامبران اولوالعزم
فاصله زمانی بین بعثت پیامبران اولوالعزم چه مقدار بوده است؟
پاسخ: با توجه به عدم بیان دقیق متون تاریخی در این زمینه اطلاعات دقیقی از این فاصلهها در اختیار نیست؛ اما در بعضی کتابها ،مطالب متفاوتی در این زمینه آمده است که از مجموعه آنها میتوان اینطور نتیجهگیری کرد:
فاصله حضرت آدم علیهالسلام تا حضرت نوح علیه السلام بیش از ۱۲۰۰ سال،
فاصله حضرت نوح علیهالسلام تا حضرت ابراهیم علیهالسلام حدود ۲۲۴۰ سال،
فاصله حضرت ابراهیم علیهالسلام تا حضرت موسی علیهالسلام حدود ۹۰۰ سال،
فاصله حضرت موسی علیهالسلام تا حضرت عیسی علیهالسلام حدود ۱۹۰۰ سال،
و فاصله حضرت عیسی علیهالسلام تا حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله حدود ۶۲۰ سال بوده است.
در روایتی آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمود: "بین حضرت نوح ـ علیهالسلام ـ و ابراهیم خلیل ـ علیهالسلام ـ هزار سال فاصله بود."
عمر حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ ۱۰۰۰ سال بوده است. فاصله میان مرگ او و طوفان نوح علیهالسلام هزار و دویست و چهل و دو سال بود.
فاصله میان طوفان نوح ـ علیهالسلام ـ و مرگ او سیصد و پنجاه سال.
فاصله میان نوح و ابراهیم علیهالسلام دو هزار و دویست سال.
فاصله میان ابراهیم ـ علیهالسلام ـ و موسی علیهالسلام نهصد سال.
فاصله میان موسی ـ علیهالسلام ـ و داوود ـ علیهالسلام ـ پانصد سال.
فاصله میان داوود ـ علیهالسلام ـ و عیسی ـ علیهالسلام ـ هزار و دویست سال.
پس فاصله میان موسی و عیسی ـ علیهالسلام ـ هزار و هفتصد سال.
فاصله میان عیسی ـ علیهالسلام ـ و حضرت محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ششصد و بیست سال.
پس بدینگونه از روزگار آدم تا محمد صلیاللهعلیهوآله هفت هزار و هشتصد سال بوده است.[۲]
گزارش دیگر
بین آدم علیهالسلام و نوح ـ علیهالسلام ـ ده قرن فاصله وجود داشته است و نیاکان نوح ـ علیهالسلام ـ تا آدم ـ علیهالسلام ـ همه بر آیین الاهی بودهاند...
میان نوح ـ علیهالسلام ـ و ابراهیم ـ علیهالسلام ـ هم ده قرن فاصله بوده است.
میان ابراهیم ـ علیهالسلام ـ و موسی ـ علیهالسلام ـ نیز ده قرن فاصله بوده است.
فاصله میان موسی بن عمران و عیسی بن مریم هزار و نهصد سال بوده است.
در فاصله میان آن دو هیچ فترتی (زمان بدون پیامبر) نبوده است و در آن مدت فقط از بنیاسرائیل هزار پیامبر مبعوث شده است.
فاصله میان میلاد عیسی ـ علیهالسلام ـ و بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پانصد و شصت و نه سال بوده است. [۳]
علت اختلاف میان دو گزارش
شاید بتوان اختلاف این دو گزارش را به این نحو توجیه کرد که این اختلاف ناشی از آن است که معیار آغاز محاسبه در نزد مورخان متفاوت است. بعضی آغاز و انجام را تولد قرار دادهاند و برخی آغاز و انجام را نبوتشان، و برخی بهصورت تلفیقی، یعنی برای آغاز تولد پیامبری را در نظر گرفته و برای پایان آغاز بعثت پیامبر دیگر را و یا برعکس.
روایتی از امام صادق
امام صادق علیهالسلام در مورد معنای پیامبران اولوالعزم فرمودند: این پیامبران دارای کتاب و شریعت بودند و دیگر پیامبران به این کتاب و شریعت عمل میکردند. [۵]
با توجه به معنای اولوالعزم در لغت و در روایات معلوم میشود، پیامبرانی که دارای کتاب و شریعت بودند، از آنجا که با مشکلات و گرفتاریهای زیادی روبهرو بودند، با عزم و اراده محکم با آنها مقابله میکردند؛ لذا به این دسته از پیامبران، پیامبران اولوالعزم اطلاق شده است، لذا در آیه شریفه میفرماید: «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل»؛[۶] بنابراین صبر کن همانطور که پیامبران اولوالعزم شکیبایی کردند.
پیامبران صاحب کتاب
تعدادی از پیامبران کتاب آسمانی داشتهاند؛ بنا بر آیات قرآن، زبور کتاب حضرت داوود(ع)[۶۳]، تورات کتاب حضرت موسی(ع)[یادداشت ۴]، انجیل کتاب حضرت عیسی(ع)[۶۴] و قرآن کتاب حضرت محمد (ص)[۶۵] بوده است. قرآن کتابی برای حضرت ابراهیم(ع) نام نبرده و از عبارت «صُحُف» برای او استفاده کرده است.[۶۶] همچنین بر پایه حدیثی، خداوند ۵۰ صحیفه بر شیث(ع)، ۳۰ صحیفه بر ادریس(ع) و ۲۰ صحیفه بر ابراهیم(ع) فرستاده است.[۶۷]
مفسران با استناد به آیه «از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم؛ و آنچه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن توصیه نمودیم.»[۶۸]، حضرت نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) را دارای شریعت دانستهاند.[۶۹]در برخی روایات، علت اولو العزم معرفی شدن این پیامبران نیز شریعت آنان دانسته شده است.[۷۰]
علامه طباطبایی گفته است که هریک از پیامبران اولو العزم دارای کتاب و شریعت بودهاند[۷۱] و کتاب پیامبرانِ غیر اولو العزم مانند داوود(ع)،[۷۲] شیث(ع) و ادریس(ع)،[۷۳] منافاتی با اختصاص شریعت به پیامبران اولو العزم ندارد؛ زیرا کتاب پیامبران غیر اولو العزم مشتمل بر احکام و شریعت نبوده است.[۷۴]
معجزات پیامبران
پیامبران برای اثبات ادعای خود که از طرف خداوند آمدهاند و پیامبر الهی هستند، لذا معجزاتی داشتهاند و ممعمولاً معجزات پیامبران هماهنگ با علومی بوده است که در آن زمان پیشرفت داشته است.
معجزات
معجزه، از راههای شناخت پیامبران از مدعیان دروغین نبوت است. معجزه کار خارق العادهای است که از جانب خدا و به دست پیامبر انجام میشود، و با ادعای نبوت و تحدی همراه است.[۷۵] قرآن برخی از معجزات پیامبران را ذکر کرده است؛ ناقه صالح،[۷۶] سرد شدن آتش بر ابراهیم،[۷۷] زنده شدن چهار مرغ به دست ابراهیم،[۷۸] معجزات نهگانه موسی(ع) مانند تبدیل شدن عصا به اژدها،[۷۹] جاری شدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنیاسرائیل،[۸۰] شکافتهشدن دریا و باز شدن راه نجات برای بنیاسرائیل،[۸۱] ید بیضا،[۸۲] معجزات عیسی(ع) مانند شفا دادن بیماران، زنده کردن مردگان، تبدیل گِل به پرنده[۸۳] و معجزات پیامبر اکرم(ص) مانند قرآن کریم[۸۴] و شق القمر[۸۵] از معجزات مشهور پیامبران است که در قرآن به آنها اشاره شده است. ابن جوزی از منابعی سخن گفته که ۱۰۰۰ معجزه برای پیامبراکرم(ص) نقل کردهاند.[۸۶]
متفاوت بودن معجزات را ناشی از تفاوت معلومات و نیاز مردم، در زمانهای مختلف دانستهاند. حکمت الهی اقتصا میکند معجزه هر پیامبری متناسب با نیاز مخاطبانش باشد. برای نمونه در زمان حضرت موسی(ع) جادو و سحر رواج داشت، خداوند معجزه موسی را عصا قرار داد تا جادوگران از آوردن شبیه آن ناتوان بمانند و حجت بر دیگران تمام شود.[۸۷]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم اول حضرت محمدص